آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
حاج آقا شالچی فرمودند:
«
روزی همراه استادم مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی قدم می زدیم که ایشان
در جایی نشستند و مشغول خواندن چیزی شدند.
ما احساس کردیم ایشان مشغول فاتحه خوانی هستند و در عین حال قبری را هم
آنجا نیافتیم! از ایشان سؤال کردیم: آیا قبر بزرگی در اینجاست که مشخص
نیست و ما نمی دانیم؟
ایشان با لبخندی گذشتند. ما فهمیدیم که ایشان مایل به جواب گفتن
نیستند. پس از این ماجرا، هفته بعد فرزند ایشان فوت کرد و در همانجا
دفن گردید و معلوم شد که مرحوم ملکی خبر این حادثه را از قبل می
دانستند!»
تشکر از واسطه فیض الهی
آیت الله سید احمد فهری زنجانی نقل می کنند
:
دوستی داشتم به نام مرحوم سرهنگ محمود مجتهدی که درک محضر ایشان را
کرده بود و نیز از انفاس او بهره ای داشت، او می گفت:
روزی پس از پایان درس، عازم حجره یکی از طلبه ها که در مدرسه
دارالشفاء بود، گردید و من نیز در خدمتش بودم ، به حجره آن طلبه وارد
شد و مراسم احترام معمول گردید و پس از اندکی جلوس ، برخاسته و حجره را
ترک گفتند و چون منظور از این دیدار را پرسیدم ، فرمود:
شب گذشته به هنگام سحر، فیوضاتی بر من افاضه شد که فهمیدم از ناحیه
خودم نیست و چون توجه کردم دیدم که این آقای طلبه به تهجد برخاسته و در
نماز شب اش به من دعا می کند و این فیوضات اثر دعای اوست، این بود که
به عنوان سپاسگزاری از عنایتش، به دیدار او رفتم!