بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 
next page

fehrest page

back page

 

احكام سجود

مسأله 947ـ در سجده بايد بدن به مقدار گفتن ذكر واجب آرام باشد، در موقع ذكر مستحب نيز اگر آن را به قصد ذكرى كه براى سجده دستور داده شده بگويد آرام بودن بدن لازم است و امّا اگر به قصد ذكر مطلق باشدكه در هر جاى نماز جايز است حركت مانعى ندارد.

مسأله 948ـ هرگاه پيش از آن كه بدن آرام گيرد ذكر سجده را شروع كند، نماز باطل است، همچنين اگر قسمتى از آن را هنگام بلند شدن از سجده بگويد، امّا اگر سهواً باشد مانعى ندارد و اگر قبل از برداشتن سر از سجده متوجّه شود بايد ذكر را اعاده كند.

مسأله 949ـ هنگامى كه مشغول ذكر نيست مى تواند بعضى از اعضاى هفتگانه را جز پيشانى از زمين بردارد، يا جا به جا كند، ولى در موقع ذكر جايز نيست.

مسأله 950ـ بعد از سجده اوّل بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد، سپس به سجده رود.

مسأله 951ـ بنابر احتياط واجب جاى پيشانى نمازگزار بايد از جاى زانوهايش بيش از چهار انگشت بسته، بالاتر و پايين تر نباشد، همچنين جاى پيشانى نسبت به جاى انگشتان پاى او، خواه زمين سراشيبى باشد يا نباشد.

مسأله 952ـ هرگاه پيشانى را سهواً بر جايى بگذارد كه از محلّ زانوها يا انگشتان پا بيش از چهار انگشت بسته، پست تر و بلند تر باشد، اگر بلندى به حدّى است كه به آن سجده نمى گويند بايد سر را بردارد و روى چيزى بگذارد كه بلندى آن از چهار انگشت بسته كمتر است، امّا اگر بقدرى است كه سجده به آن مى گويند واجب است پيشانى را از روى آن به روى چيزى بكشد كه به اندازه چهار انگشت بسته يا كمتر است و اگر كشيدن پيشانى ممكن نيست، احتياط آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند.

مسأله 953ـ پيشانى بايد روى چيزى قرار گيرد كه سجده بر آن صحيح است و شرح آن به خواست خدا در مسائل آينده ذكر مى شود و اگر حايلى در اين وسط باشد مانند موى سر يا چرك بودن مهر به حدّى كه پيشانى به خود مهر نرسد سجده باطل است، ولى تغيير رنگ مهر اشكالى ندارد.

مسأله 954ـ هرگاه نتواند كف دستها را بر زمين بگذارد بايد پشت دستها را به زمين بگذارد و اگر آن هم ممكن نيست مچ دستها را بر زمين بگذارد و چنانچه آن هم ممكن نباشد بنابر احتياط واجب هر جاى دست تا آرنج ممكن شود روى زمين مى گذارد و در صورتى كه نتواند، بازو را بگذارد.

مسأله 955ـ بنابر احتياط واجب بايد هنگام سجده سر دو انگشت پاها بر زمين باشد و انگشتهاى ديگر كافى نيست، حتّى اگر ناخن انگشت بزرگ پا طورى بلند باشد كه سر انگشت به زمين نرسد اشكال دارد.

مسأله 956ـ كسى كه مقدارى از شست پايش بريده شده بايد بقيّه را بر زمين بگذارد و اگر چيزى نمانده بقيّه انگشتان را بگذارد و اگر انگشت ندارد ، مقدارى از پا كه باقيمانده بر زمين مى گذارد.

مسأله 957ـ هرگاه بطور غير معمول سجده كند مثلاً بخوابد و هفت عضو بدن را بر زمين بچسباند سجده اش باطل است.

مسأله 958ـ هرگاه در پيشانى دمل و مانند آن باشد و نتواند آن را بر مهر و مانند آن بگذارد مى تواند مهر را دركنار پيشانى يا در هر دو طرف قرار دهد و مهر را در هر دو طرف آن قدر از زمين بلند كند كه دمل در وسط آن قرار گيرد به شرط اين كه از چهار انگشت بسته بلندتر نباشد و هرگاه دمل يا زخم تمام پيشانى را گرفته باشد بايد به يكى از دو طرف بيرون پيشانى سجده كند و اگر ممكن نيست چانه را بر مهر مى گذارد و اگر آن هم ممكن نيست هر جاى از صورت كه ممكن شود بر مهر بگذارد و اگر به هيچ جاى از صورت ممكن نشود بايد به اندازه اى كه مى تواند خم شود.

مسأله 959ـ كسى كه نمى تواند پيشانى را بر زمين بگذارد بايد به اندازه اى كه مى تواند خم شود و مهر ياچيزديگرى كه سجده بر آن صحيح است بر محلّ بلندترى قرار دهد كه پيشانى به آن برسد و كف دستها و زانوها و انگشتان را بطور معمول بر زمين بگذارد هرگاه نتواند خم شود بايد با سر اشاره كند و الاّ با چشمها اشاره مى نمايد، يعنى آن را به قصد سجده مى بندد و به نيّت سر برداشتن باز مى كند و در هر صورت احتياط واجب آن است كه مهر را بلند كند و بر پيشانى بگذارد، اگر هيچ يك از اينها را نتواند احتياط اين است كه در قلبش نيّت سجده كند.

مسأله 960ـ هرگاه پيشانى بى اختيار از جاى سجده بلند شود و برگردد، يك سجده حساب مى شود، چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه، ولى اگر اختياراً آن را بردارد اگر قبل از ذكر و از روى عمد باشد نمازش باطل است و الاّ اشكال ندارد.

مسأله 961ـ در مورد تقيّه مى تواند بر فرش و مانند آن سجده نمايد و لازم نيست براى نماز به جاى ديگرى رود تا روى مهر سجده كند، ولى اگر در همان جا بتواند روى سنگ يا بوريا و مانند آن سجده كند واجب است.

مسأله 962ـ سجده كردن روى چيزى كه بدن روى آن آرام نمى گيرد اشكال دارد، ولى چنان كه قبلاً نيز گفتيم اگر در كشتى و قطار و مانند آن بتواند واجبات نماز را در حال حركت رعايت كند نمازش صحيح است، اگر انسان روى تشك يا چيز ديگرى سجده كند كه بدن در اوّل آرام نيست و بعد آرام مى گيرد مانعى ندارد.

مسأله 963ـ هرگاه زمين گِل باشد كه اگر بخواهد سجده كند بدن و لباس او آلوده مى شود مى تواند ايستاده نماز بخواند و براى سجده با سر اشاره كند.

مسأله 964ـ بعد از سجده دوم در جايى كه تشهّد واجب نيست بهتر است لحظه اى بنشيند سپس براى ركعت بعد برخيزد.

 

چيزى كه سجده بر آن صحيح است

مسأله 965ـ هنگام سجده بايد پيشانى بر زمين يا چيزهايى كه از زمين مى رويد مانند چوب و برگ درختان باشد، ولى سجده بر چيزهاى خوراكى و پوشاكى هرچند از زمين برويد جايز نيست و همچنين سجده كردن بر فلزّات مانند طلا و نقره باطل است، امّا سجده بر سنگهاى معدنى مانند سنگ مرمر و سنگهاى سفيدوسياه و حتّى عقيق اشكال ندارد.

مسأله 966ـ احتياط واجب آن است كه بر برگ درخت مو كه بعضى آن را در غذا مصرف مى كنند سجده نكند.

مسأله 967ـ سجده بر علف و كاه و مانند اينها كه از زمين مى رويد و خوراك حيوان است اشكال ندارد و همچنين سجده بر گلهايى كه خوراكى انسان نيستند، امّا گلها و گياهانى كه از قبيل داروى خوراكى هستند مانند گل بنفشه و گل گاو زبان بنا بر احتياط، سجده بر آنها صحيح نيست، همچنين سجده بر گياهانى كه در بعضى از شهرها خوراكى است و در بعضى از شهرها خوراكى نيست.

مسأله 968ـ سجده بر سنگ آهك و سنگ گچ چه قبل از پخته شدن و چه بعد از آن صحيح است، همچنين بر آجر و سفال و سيمان نيز جايز است.

مسأله 969ـ سجده بر كاغذ جايز است مگر آن كه يقين داشته باشيم از پنبه يا چيزهايى ساخته شده كه سجده بر آنها شرعاً جايز نيست و از آنجا كه غالب كاغذها را در حال حاضر از چوب مى سازند و يا حدّاقل شك داريم از چه مى سازند سجده بر آنها جايز است.

مسأله 970ـ بهتر از هر چيز براى سجده خاك مخصوصاً «تربت حضرت سيّد الشّهداء(عليه السلام)» است كه يادآور خونهاى شهيدان مى باشد.

مسأله 971ـ هرگاه چيزى كه سجده بر آن صحيح است در اختيار ندارد، يا به واسطه گرمى و سردى زياد نمى تواند بر آن سجده كند، بايد بر لباسش اگر از كتان يا پنبه است سجده كند و اگر از چيز ديگر است (مثلاً از پشم است) بر همان يا بر فرش سجده نمايد و اگر آن هم ممكن نيست بر فلزّات و اشياء معدنى سجده كند و اگر مطلقا چيزى پيدا نمى كند كه بتوان بر آن سجده كرد بر پشت دست خود سجده مى كند، بنابر اين پشت دست آخرين چيزى است كه مى توان بر آن سجده كرد.

مسأله 972ـ هرگاه در سجده اوّل مهر به پيشانى بچسبد بايد آن را براى سجده دوم از پيشانى جدا كند و اگر به همان حال به سجده دوم رود اشكال دارد.

مسأله 973ـ هرگاه در اثناء نماز چيزى را كه سجده بر آن صحيح است از دست بدهد، مثلاً بچّه اى آن را بردارد، چنانچه وقت نماز باقى است نماز را تمام كرده و بنابر احتياط دوباره مى خواند و اگر وقت تنگ است قضا ندارد، در هر دو صورت به ترتيبى كه در دو مسأله قبل گفته شد عمل نمايد.

مسأله 974ـ هرگاه در حال سجده متوجّه شود پيشانى را بر چيزى گذارده كه سجده بر آن جايز نيست، اگر ممكن است و منافات با صورت نماز گزار ندارد پيشانى را به روى چيزى كه سجده بر آن صحيح است بكشد و اگر دسترسى ندارد و وقت تنگ است به دستور مسأله پيش عمل كند.

مسأله 975ـ هرگاه بعد از نماز يابعد از سجده متوجّه شود بر چيزى سجده كرده كه سجده بر آن جايز نبوده، نمازش صحيح است.

مسأله 976ـ سجده كردن براى غير خداوند متعال حرام است و بعضى از مردم عوام كه در مقابل قبر امامان(عليهم السلام) پيشانى را بر زمين مى گذارند اگر به قصد سجده براى امام(عليه السلام) باشد فعل حرام است و اگر براى شكر خدا باشد اشكالى ندارد، ولى اگر در نظر بينندگان چنين نشان دهد كه سجده براى امام(عليه السلام) است يا بهانه به دست دشمنان دهد اشكال دارد.

 

مستحبّات سجده

مسأله 977ـ چند چيز در سجده به رجاء ثواب الهى مطلوب است:

بعد از سر برداشتن از ركوع در حالى كه بدن آرام است براى رفتن به سجده تكبير گويد و همچنين بعد از سجده اوّل و نيز براى رفتن به سجده دوم.

مردان اوّل دستها را به زمين بگذارند و زنان اوّل زانوها را.

  علاوه بر پيشانى، بينى را نيز بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذارد.

در حال سجده انگشتان دست را به هم بچسباند و مقابل گوش رو به قبله بگذارد.

در سجده دعا كند و حاجات خود را از خداوند بخواهد و از دعاهاى خوب و مناسب اين دعا است: «يا خَيْرَ الْمَسْؤولينَ وَ اَوْسَعَ الْمُعْطينَ اُرْزُقْنِى وَ ارْزُقْ عِيالى مِنْ فَضْلِكَ فَإنَّكَ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمِ» يعنى: «اى بهترين كسى كه مردم از او حاجت مى طلبند و اى بهترين بخشندگان، به من و عيالم از فضل خودت روزى بده كه تو داراى فضل عظيمى».

بعد از سجده روى ران چپ بنشيند، و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد (واين را تَوَرّك گويند).

در ميان دو سجده هنگامى كه بدن آرام است «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ» گويد.

سجده را طولانى كند و تسبيح و حمد و ذكر خدا گويد و صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد.

در موقع نشستن دستها را روى ران بگذارد.

10ـ به هنگام بلند شدن، اوّل زانوها را از زمين بردارد و بعد دستها را.

 

مكروهات سجده

مسأله 978ـ قرآن خواندن در سجده مكروه است، همچنين فوت كردن محلّ سجده براى برطرف كردن گرد و غبار و اگر در اثر فوت كردن عمداً كلمه دو حرفى از دهان بيرون آيد نماز اشكال دارد.

 

سجده هاى واجب قرآن مجيد

مسأله 979ـ چنان كه گفته شد در چهار سوره از قرآن مجيد آيه سجده است (سوره «الم سجده» و «حم سجده» و «النجم» و «اقرء») و هرگاه انسان آيه سجده را بخواند يا گوش كند بايد فوراً به سجده رود و اگر فراموش كرد هر زمان يادش آيد سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلكه آيه سجده به گوشش بخورد، بنابر احتياط واجب بايد سجده كند.

مسأله 980ـ اگر انسان خودش آيه سجده را بخواند و در همان حال از ديگرى هم بشنود يك سجده كافى است.

مسأله 981ـ هرگاه در غير نماز در حال سجده آيه سجده را بخواند يا به آن گوش فرا دهد، بايد سر از سجده بردارد و دوباره سجده كند.

مسأله 982ـ هرگاه آيه سجده را از مثل نوار يا راديو گوش كند احتياط آن است كه سجده كند.

مسأله 983ـ در سجده واجب قرآن، بايد پيشانى را بر چيزى بگذارد كه سجده نماز بر آن جايز است بنابر احتياط واجب، همچنين ستر عورت و غصبى نبودن را رعايت كند، ولى ساير شرايطى كه در نماز لازم است در اين سجده واجب نيست.

مسأله 984ـ براى سجده واجب قرآن كافى است به سجده رود و ذكر گفتن واجب نمى باشد، امّا بهتر است ذكر بگويد و بهتر است اين ذكر را انتخاب كند: «لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ حَقّاً حَقّاً لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ اِيماناً وَ تَصْديقاً لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ عُبُودِيَّةً وَرِقّاً سَجَدْتُ لَكَ يا رَبِّ تَعَبُّداً وَرِقّاً لا مُسْتَنْكِفاً وَ لا مُسْتَكْبِراً بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَليلٌ ضَعيفٌ خائِفٌ مُسْتَجيرٌ».

مسأله 985ـ در سجده قرآن، رو به قبله بودن شرط نيست و به هرسوى مى تواند سجده كند، ولى بهتر روبه قبله بودن است.

 

8ـ تشهّد

مسأله 986ـ در ركعت دوم تمام نمازها، تشهّد واجب است، همچنين در ركعت آخر نماز مغرب و عشا و ظهر و عصر، و طريقه تشهّد اين است كه بعد از سجده دوم مى نشيند و در حال آرام بودن بدن ذكر تشهّد را مى گويد و كافى است بگويد: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» و اين كلمات بايد به عربى صحيح و به ترتيب و پشت سر هم گفته شود.

مسأله 987ـ هرگاه تشهّد را فراموش كند اگر پيش از ركوع ركعت بعد يادش بيايد بايد بنشيند و تشهّد را بخواند و دوباره برخيزد و از نو تسبيحات را بخواند، امّا اگر در ركوع يا بعد از آن يادش بيايد نمازش صحيح است و برگشتن واجب نيست، ولى احتياط آن است كه بعد از نماز تشهّد را قضا كند و دو سجده سهو نيز به جا آورد.

مسأله 988ـ اگر شك كند كه تشهّد را خوانده يا نه، در صورتى كه وارد ركعت بعد شده اعتنا نكند و اگر هنوز بر نخاسته بايد آن را بخواند.

مسأله 989ـ مستحبّ است در حال تشهّد بر ران چپ بنشيند و روى پاى راست را بر كف پاى چپ بگذارد و نيز مستحبّ است قبل از تشهّد بگويد: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ» يا «بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ الحَمْدُ لِلّهِ وَ خَيْرُ الاْسْماءِ لِلّهِ» و نيز مستحبّ است در حال تشهّد دستها را بر ران بگذارد و انگشتها را به يكديگر بچسباند و به دامان خود نگاه كند و بعد از تمام شدن تشهّد اوّل بگويد: «وَ تَقَبَّلْ شَفْاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ» (خداوندا شفاعت پيامبر(صلى الله عليه وآله) را بپذير و درجه او را بالاتر ببر).

 

9ـ سلام

مسأله 990ـ در ركعت آخر تمام نمازها بعد از تشهّد، واجب است سلام بگويد و سلام داراى سه صيغه است: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ، اَلسّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ» سلام واجب همان سلام سوم است و مى تواند به آن قناعت كند، ولى اكتفا به سلام دوم به تنهايى مشكل است و سلام اوّل از مستحبّات است.

مسأله 991ـ اگر سلام نماز را فراموش كند و هنگامى يادش بيايد كه صورت نماز به هم نخورده و كارى كه عمداً و سهواً نماز را باطل مى كند (مانند پشت به قبله كردن) انجام نداده است، بايد سلام را بگويد و نمازش صحيح است، امّا اگر موقعى يادش بيايد كه صورت نماز به هم خورده، ولى كارى كه عمداً و سهواً نماز را باطل مى كند انجام نداده، سلام لازم نيست و نمازش صحيح است و اگر پيش از آن كه صورت نماز به هم بخورد چنين كارى را انجام داده احتياط واجب آن است كه نماز را اعاده كند.

 

10ـ ترتيب

مسأله 992ـ نمازگزار بايد كارهاى نماز را به ترتيبى كه در مسائل گذشته گفته شد انجام دهد و اگر عمداً برخلاف آن انجام دهد، مثلاً سجود را قبل از ركوع، يا تشهّد را قبل از سجده انجام دهد نمازش باطل است و اگر از روى فراموشى باشد بايد تا داخل ركن بعد نشده، برگردد و انجام دهد بطورى كه ترتيب حاصل شود و اگر وارد ركن بعد شده نمازش صحيح است، مگر آن كه جزء فراموش شده از اركان نماز باشد، مثل اين كه ركوع را فراموش كند تا وارد سجده دوم شود كه در اين صورت نمازش باطل است.

 

11ـ موالات

مسأله 993ـ نمازگزار بايد موالات را رعايت كند، يعنى در ميان كارهاى نماز، مانند ركوع و سجود و تشهّد، آن قدر فاصله نيندازد كه از صورت نماز خارج شود وگرنه نمازش باطل است خواه عمداً باشد يا از روى سهو.

مسأله 994ـ اگر در ميان حرفها يا كلمات قرائت، يا كلمات ذكر و تشهّد سهواً فاصله بيندازد كه صورت قرائت و كلمات از بين برود ولى صورت نماز از بين نرود بايد برگردد و بطور صحيح بخواند، مگر آن كه وارد ركن بعد شده باشد كه نمازش صحيح است و بازگشت ندارد.

مسأله 995ـ طول دادن ركوع و سجود و قنوت وخواندن سوره هاى طولانى درقرائت، موالات را به هم نمى زند، بلكه افضل است.

 

قنوت

مسأله 996ـ قنوت در تمام نمازهاى واجب و مستحب پيش از ركوع ركعت دوم مستحبّ است، ولى احتياط آن است كه در نماز شفع قنوت را ترك نمايد و در نماز وتر با آن كه يك ركعت است خواندن قنوت پيش از ركوع مستحب مى باشد.

مسأله 997ـ نماز آيات پنج قنوت و نماز عيد فطر و قربان در ركعت اوّل پنج قنوت و ركعت دوم چهار قنوت دارند.

مسأله 998ـ در قنوت، ذكر و دعاى مخصوصى شرط نيست، همچنين بلند كردن دستها، ولى بهتر آن است دستها را تا مقابل صورت بلند كند بطورى كه كف دست رو به آسمان باشد و آنها را به يكديگر بچسباند و ذكر خدا بگويد و يا دعا كند و هر ذكرى در قنوت بخواند جايز است حتّى گفتن يك «سُبْحانَ اللّهِ»، ولى بهتر است دعاهايى مانند دعاى زير را بخواند: «لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ الْحَليمُ الْكَريمُ لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ الْعَلِىُّ الْعَظيمُ سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ السَّمَواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الاْرَضينَ السَّبْعِ وَ ما فيهِنَّ وَ ما بَيْنَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ» وحوائج دنياو آخرت را از خدا طلب كند.

مسأله 999ـ مستحبّ است قنوت را كمى بلند تر بخواند ولى در نماز جماعت طورى نخواند كه امام جماعت صداى او را بشنود.

مسأله 1000ـ هرگاه قنوت را عمداً ترك كند قضا ندارد و اگر فراموش كند اگر پيش از آن كه به اندازه ركوع خم شود يادش بيايد مستحبّ است بايستد و بخواند و اگر در ركوع يادش بيايد مستحبّ است بعد از ركوع قضا كند و اگر در سجده يادش بيايد بعد از سلام نماز قضا نمايد.

 

ترجمه نماز

 

ترجمه سوره حمد

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ: به نام خداوند بخشنده بخشايشگر 

اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ: ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است.

اَلرَّحْمنِ الرَّحيمِ: بخشنده و بخشايشگر است.

مَالِكِ يَوْمِ الدّينِ: (خداوندى كه) صاحب روز جزا است.

اِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعِينُ: (پروردگارا) تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو يارى مى جوييم.

اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ: ما را به راه راست هدايت فرما!

صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ: راه كسانى كه آنان را مشمول نعمت خود ساختى،

غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضّآلّينَ: نه راه كسانى كه بر آنان غضب كردى و نه گمراهان!

 

ترجمه سوره قل هو اللّه

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ: به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ: بگو اوست خداى يكتا.

اَللّهُ الصَّمَدُ: خداوندى است كه همه نيازمندان قصد او مى كنند;

لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ: (هرگز) نزاد و زاده نشد;

وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ و براى او هيچ گاه شبيه و مانندى نبوده است.

 

ترجمه ذ كر ركوع

سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظيمِ وَ بِحَمدِهِ: پاك و منزّه است پروردگار بزرگ من و او را سپاس مى گويم.

 

ترجمه ذ كر سجود

سُبْحانَ رَبِّىَ الاْعْلى وَ بِحَمْدِهِ: پاك و منزّه است خداوند بلند مقام من و او را سپاس مى گويم.

 

ترجمه تشهّد

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ: گواهى مى دهم هيچ كس شايسته پرستش جز خداوند نيست، يگانه است و شريك ندارد.

وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ: و گواهى مى دهم محمد(صلى الله عليه وآله) بنده و فرستاده اوست.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلى الله عليه وآله) و اهل بيت او(عليهم السلام).

 

ترجمه سلام

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ: سلام بر تواى پيغمبر و رحمت خدا و بركات او بر تو باد.

اَلسَّلاْمُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِ اللّهِ الصّالِحينَ: سلام بر ما و بر تمام بندگان صالح خدا.

السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ: سلام بر شما اى جمعيّت نمازگزاران و رحمت و بركات او بر شما باد.

 

ترجمه تسبيحات

سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ: پاك و منزّه است خداوند و حمد و ستايش مخصوص اوست و معبودى جز او نيست و خداوند بزرگتر از آن است كه به وصف آيد.

 

ترجمه قنوت

رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى الاْخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ: خداوندا در دنيا و در سراى ديگر به ما نيكى مرحمت فرما و ما را از عذاب دوزخ نگاه دار!

 

تعقيبات نماز

مسأله 1001ـ مستحبّ است نمازگزار بعد از نماز مشغول ذكر و دعا و قرآن شود و اين را تعقيب مى نامند و بهتر است پيش از آن كه از جاى خود حركت كند و وضوى او باطل شود رو به قبله بنشيند و تعقيب را بخواند. در كتابهاى دعا تعقيب هاى زيادى از ائمّه معصومين(عليهم السلام) نقل شده كه يكى از مهمترين آنها تسبيح حضرت زهراء(عليها السلام) است، به اين ترتيب كه 34 مرتبه «اَللّهُ اَكْبَرُ»، سپس 33 مرتبه «اَلْحَمْدُ لِلّهِ» و بعد 33 مرتبه «سُبْحانَ اللّهِ» بگويد و فضيلت و ثواب بسيار دارد.

مسأله 1002ـ ديگر از مستحبّات بعد از نماز سجده شكر است و آن اين است كه پيشانى را به قصد شكر بر زمين بگذارد و اگر شكر خداوند را به زبان نيز آورد بهتر است و به قصد رجاء يك مرتبه يا سه مرتبه، يا صد مرتبه «شُكْراً لِلّهِ» بگويد و مستحبّ است هر وقت نعمتى به انسان برسد يا بلايى از او دفع شود سجده شكر به جا آورد.

مسأله 1003ـ صلوات بر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و آل او(عليهم السلام) بعد از نماز، يا در حال نماز و همچنين در ساير حالات از مستحبّات مؤكّد است و نيز مستحبّ است هر موقع نام مبارك حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) خواه محمّد باشد يا احمد و همچنين لقب و كنيه آن جناب را مانند مصطفى و ابوالقاسم بشنود صلوات بفرستد، حتّى اگر در نماز باشد، همچنين اگر خودش اين نامهاى مقدّس را بر زبان جارى كند صلوات بفرستد.

مسأله 1004ـ هنگام نوشتن اسم مبارك حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) نيز مستحبّ است صلوات را بنويسد، حتّى بهتر است هر وقت ياد آن حضرت مى كند هرچند بر زبان جارى نكند صلوات بفرستد و صلوات از اذكار بسيار با فضيلت و پرثواب است.

 

مبطلات نماز

مسأله 1005ـ دوازده چيز نماز را باطل مى كند كه آنها را «مبطلات نماز» مى گويند.

 

اوّل: از بين رفتن يكى از شروط نماز

يعنى: در بين نماز يكى از شرطهاى آن از بين برود.

 

دوم: باطل شدن وضو

مسأله 1006ـ اگر در بين نماز چيزى كه وضو را باطل مى كند انجام دهد، خواه عمداً باشد يا سهواً، يا از روى ناچارى نماز او باطل است; ولى كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط جلوگيرى كند بايد مطابق دستورى كه در احكام وضو گفته شد عمل نمايد، همچنين خارج شدن خون از زن مستحاضه نماز را باطل نمى كند به شرط اين كه به دستورات استحاضه عمل كرده باشد.

مسأله 1007ـ كسى كه بى اختيار خوابش برده (مثلاً در حال سجده خوابش برده) امّا نمى داند در سجده نماز بوده يا بعد از آن، در سجده شكر، بايد نماز را اعاده كند.

 

سوم: دست بسته نماز خواندن

مسأله 1008ـ اگر دست بسته نماز بخواند آن گونه كه بعضى از فرق اسلامى انجام مى دهند، حتّى اگر به قصد ادب دستها را روى هم بگذارد، يا دست به سينه نماز بخواند، هرچند شبيه آنها نباشد احتياط آن است كه نماز را اعاده كند، امّا اگر از روى فراموشى و ناچارى يا براى كار ديگرى مثل خاراندن دست و مانند آن باشد اشكال ندارد.

 

چهارم: آمين گفتن

مسأله 1009ـ اگر بعد از خواندن حمد «آمين» بگويد، احتياط واجب اين است كه نماز را تمام كند و اعاده نمايد ولى اگر از روى اشتباه يا در حال تقيّه بگويد اشكال ندارد.

 

پنجم: پشت به قبله نماز خواندن

مسأله 1010ـ اگر پشت به قبله كند يا كاملاً به طرف راست يا چپ قبله برگردد، خواه از روى عمد باشد يا فراموشى، همچنين اگر عمداً بقدرى منحرف شود كه نگويند رو به قبله است نمازش باطل است.

مسأله 1011ـ هرگاه عمداً يا سهواً صورت را به تنهايى كاملاً به طرف راست يا چپ برگرداند بنابر احتياط واجب نمازش را اعاده كند، ولى اگر صورت را كمى بگرداند بطورى كه از قبله خارج نشود نماز باطل نمى شود.

 

ششم: حرف زدن

مسأله 1012ـ اگر عمداً حرف بزند، حتّى يك جمله، يا يك كلمه، حتّى كلمه دو حرفى مانند «من» و «ما» نماز او باطل است بلكه بنابر احتياط اگر دو حرف معنى دار هم نباشد نماز باطل مى شود (منظوراز احتياط در مبطلات نماز آن است كه نماز را تمام كرده بعد اعاده كند).

مسأله 1013ـ سخن گفتن از روى سهو و فراموشى و نسيان نماز را باطل نمى كند.

مسأله 1014ـ هرگاه كلمه اى بگويد كه يك حرف بيشتر ندارد چنانچه معنى داشته باشد (مانند «ق» در عربى يعنى نگه دار) و معنى آن را قصد كند نمازش باطل است و اگر قصد نكند امّا متوجّه معنى آن باشد احتياط آن است كه نماز را اعاده كند.

 مسأله 1015ـ سرفه كردن، آه كشيدن، عطسه زدن، نماز را باطل نمى كند، هرچند عمدى باشد، ولى گفتن «آخ» و «آه» و مانند اينها كه دو حرف دارد اگر عمدى باشد بنابر احتياط واجب نماز را باطل مى كند.

مسأله 1016ـ ذكر خدا، قرائت قرآن دعا، در هر جاى نماز جايز است اگر جمله اى را مانند «اَللّهُ اَكْبَرُ» به قصد ذكر خدا بگويد، امّا در موقع گفتن، صدا را بلندكند كه چيزى را به ديگرى بفهماند اشكال ندارد، ولى دعا و ذكر به زبانهاى غير عربى اشكال دارد.

مسأله 1017ـ تكرار كردن آيات حمد و سوره يا ذكرهاى ركوع و سجود و تسبيحات براى ثواب يا براى احتياط مانعى ندارد، امّا اگر به خاطر وسوسه باشد اشكال دارد.

مسأله 1018ـ نمازگزار نبايد در حال نماز به ديگرى سلام كند، ولى اگر ديگرى به او سلام كند جواب او واجب است، امّا جواب بايد مانند سلام باشد، مثلاً اگر گفت: «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ» در جواب بگويد «اَلسَّلامُ عَلَيْكَ» و اگر بگويد «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» در جواب بگويد «سَلامٌ عَلَيْكُمْ»، حتّى اگر بگويد «سلام» در جواب بايد بگويد «سلام».

مسأله 1019ـ در غير نماز هم جواب سلام واجب، امّا سلام كردن مستحبّ است و بايد جواب را طورى بگويد كه جواب سلام محسوب شود، يعنى اگر زياد فاصله بيندازد كه جواب محسوب نشود كار حرامى كرده و جواب دادن واجب نيست.

مسأله 1020ـ اگر كسى در حال نماز جواب سلام را ندهد گناه كرده ولى نمازش صحيح است.

مسأله 1021ـ واجب است جواب سلام را طورى بگويد كه سلام كننده بشنود، امّا اگر سلام كننده كر باشد يا در محيطى است كه سر و صدا زياد است چنانچه بطور معمول جواب دهد كافى است و احتياط آن است كه با اشاره نيز به او بفهماند.

مسأله 1022ـ جواب سلام را بايد به قصد جواب بگويد، نه به قصد قرائت بعضى از آيات قرآن و مانند آن.

مسأله 1023ـ هرگاه مرد يا زن نامحرم حتّى بچّه اى كه خوب و بد را مى فهمد به نمازگزار يا غير نمازگزار سلام كند جواب او واجب است.

مسأله 1024ـ هرگاه سلام از روى مسخره يا شوخى باشد و يا طورى غلط بگويد كه سلام حساب نشود جواب آنها لازم نيست و احتياط واجب آن است كه در جواب سلام غير مسلمان فقط «سلام» بگويد، يا تنها «عليك».

مسأله 1025ـ اگر كسى وارد مجلس شود و به جمعيّت سلام كند جواب او بر همه واجب است، ولى اگر يك نفر جواب دهد كافى است.

مسأله 1026ـ هرگاه به عدّه اى سلام كند و در ميان آنها بعضى مشغول نماز باشند اگر نمازگزار شك كند كه سلام كننده قصد او را داشته يا نه، نبايد جواب دهد و نيز اگر بداند قصد او را هم داشته، ولى ديگرى جواب سلام را بدهد، امّا در اين صورت اگر ديگران جواب نگويند او بايد جواب دهد.

مسأله 1027ـ سلام كردن از مستحبّات مؤكّد است و در قرآن مجيد و روايات اسلامى روى آن تأكيد فراوان شده است و سزاوار است كه سواره به پياده و ايستاده به نشسته و كوچكتر به بزرگتر سلام كند.

مسأله 1028ـ اگر دو نفر همزمان به يكديگر سلام كنند احتياط واجب آن است كه هر دو جواب دهند.

مسأله 1029ـ اين كه بعضى در جواب سلام مى گويند: «سلام از من» كافى نيست، بلكه سلام ديگر از ناحيه شخص مقابل محسوب مى شود و هر دو احتياطاً بايد بعد از آن جواب دهند.

مسأله 1030ـ مستحبّ است جواب سلام را بهتر از سلام بگويند (البتّه در نماز همان گونه كه گفته شد بايد مثل آن باشد) مثلاً اگر كسى درغير نماز بگويد: «سَلامٌ عَلَيْكُمْ» در جواب بگويد : «سَلامٌ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ».

 

هفتم: خنده

مسأله 1031ـ خنده عمدى و با صدا نماز را باطل مى كند و همچنين خنده اى كه در آن بى اختيار باشد، امّا تبسم و لبخند نماز را باطل نمى كند هرچند عمدى باشد و نيز خنده سهوى به گمان اين كه در حال نماز نيست موجب باطل شدن نماز نمى شود.

مسأله 1032ـ هرگاه براى جلوگيرى از صداى خنده به خود فشار آورد بطورى كه حالش تغيير كند و رنگش سرخ شود و بدن تكان بخورد بطورى كه از شكل نمازگزار بيرون رود نماز او باطل است واگر به اين حد نرسد اشكالى ندارد.

 

هشتم: گريه كردن

مسأله 1033ـ گريه كردن با صدا نماز را باطل مى كند هرچند بى اختيارشود، بلكه بنابر احتياط واجب گريه بى صدا نيز نماز را باطل مى كند اينهادر صورتى است كه گريه از ترس خدا و براى آخرت نباشد، و الاّ نه تنها نماز را باطل نمى كند، بلكه از بهترين اعمال و از كارهاى اولياى خداست.

 

نهم: بهم خوردن صورت نماز

مسأله 1034ـ كارهايى كه صورت نماز را به هم مى زند مانند كف زدن و به هوا پريدن و مانند آن، خواه از روى عمد باشد يا از روى فراموشى باعث باطل شدن نماز است، امّا كارهايى كه صورت نماز را به هم نمى زند اشكالى ندارد مانند اشاره كردن به دست.

مسأله 1035ـ هرگاه در اثناء نماز آنقدر سكوت كند كه از صورت نمازگزار خارج شود نمازش باطل است، امّا اگر مقدارى سكوت كند و شك كند كه آيا اين مقدار سكوت، نماز را به هم زده يا نه، نمازش صحيح است، همچنين اگر كارى انجام داده كه شك دارد صورت نماز را به هم مى زند يا نه.

 

دهم: خوردن و آشاميدن

مسأله 1036ـ خوردن و آشاميدن به گونه اى كه صورت نماز را به هم زند موجب باطل شدن نماز است، ولى اگر ذرّاتى از غذا و مانند آن در دهان باشد و موقع نماز فرو برد نماز را باطل نمى كند.

 

يازدهم: شك

مسأله 1037ـ از مبطلات نماز شك در ركعتهاى نماز دو ركعتى، يا سه ركعتى، همچنين شك در ركعت اوّل و دوم نماز چهار ركعتى است.

 

دوازدهم: كم يا زياد كردن اركان

مسأله 1038ـ اگر ركنى از اركان نماز را كم يا زياد كند عمداً باشد يا سهواً، مانند كم و زياد كردن ركوع، يا دو سجده باهم موجب باطل شدن نماز است، امّا كم و زياد كردن چيزى كه ركن نيست اگر عمدى نباشد اشكالى ندارد و اگر از روى عمد باشد نماز را باطل مى كند، مانند كم و زياد كردن يك سجده.

مسأله 1039ـ هرگاه بعد از نماز شك كند كه چيزى از مبطلات را در نماز انجام داده يا نه اعتنا نكند و نمازش صحيح است.

 

امورى كه در نماز مكروه است

مسأله 1040ـ هركارى كه خضوع و خشوع نمازگزار را از بين ببرد مكروه است، از جمله نگاه كردن به چپ و راست (البته اگر صورت را زياد برگرداند نماز اشكال دارد) و بازى كردن با ريش و با دست خود و داخل كردن انگشتها در يكديگر و انداختن آب دهان و نگاه كردن به خط انگشتر و نيز مكروه است هنگامى كه مشغول حمد و سوره و ذكر نماز است براى شنيدن حرف كسى ساكت شود، همچنين مكروه است كه انسان در موقع خواب آلودگى يا وقتى كه نياز به دفع بول و غائط دارد، يا لباس تنگ در تن كرده نماز بخواند.

 

مواردى كه شكستن نماز جايز است

مسأله 1041ـ شكستن نماز واجب عمداً بنابر احتياط جايز نيست، ولى براى جلوگيرى كردن از ضرر قابل توجّه مالى يا بدنى مانعى ندارد، مثلاً اگر جان نمازگزار يا كسى كه حفظ جان او واجب است به خطر بيفتد و بدون شكستن نماز رفع خطر ممكن نباشد بايد نماز را شكست، همچنين براى حفظ مالى كه نگهدارى آن لازم است، امّا براى مالى كه اهمّيّت چندانى ندارد، مكروه است.

مسأله 1042ـ هرگاه مشغول نماز باشد و طلبكارى طلب خود را مطالبه كند، چنانچه بتواند در بين نماز طلب او را بدهد و صورت نماز به هم نخورد بهتر است در همان حال بپردازد، ولى اگر بدون شكستن نماز ممكن نيست صبر كند تا نماز تمام شود و اين مقدار تأخير منافات با فوريت اداى دين ندارد مگر اين كه ضرورت خاصى داشته باشد، مثل اين كه همراهان وهمسفران طلبكار مى روند واو به زحمت مى افتد.

مسأله 1043ـ هرگاه در اثناء نماز بفهمد مسجد نجس شده و تطهير مسجد نماز را به هم نزند آن را تطهير كند، در غير اين صورت بعد از نماز اقدام به تطهير مسجد نمايد و احتياط آن است كه نماز خود را طولانى نكند.

مسأله 1044ـ در مواردى كه شكستن نماز واجب است چنانچه ادامه دهد معصيت كرده و نماز او نيز اشكال دارد.

مسأله 1045ـ اگر پيش از ركوع متوجّه شود اذان و اقامه را فراموش كرده چنانچه وقت وسعت داشته باشد بهتر است نماز را بشكند و اذان و اقامه را بگويد و دوباره شروع كند.

 

شكّيّات نماز

مسأله 1046ـ شكيّات نماز 23 قسم است:

شكهايى كه نماز را باطل مى كند و آن 8 قسم است.

شكهايى كه نبايد به آن اعتنا كرد و آن 6 قسم است.

شكهاى صحيح و آن 9 قسم است كه شرح همه آنها در مسائل آينده به خواست خدا مى آيد.

 

1ـ شكهاى باطل

مسأله 1047ـ شكهاى هشتگانه اى كه نماز را باطل مى كند به شرح زير است:

شك در ركعتهاى نماز دو ركعتى مانند نماز صبح و نماز مسافر، ولى شك در نمازهاى مستحب دو ركعتى نماز را باطل نمى كند.

شك در ركعتهاى نماز سه ركعتى (مغرب).

شك در نماز چهار ركعتى هرگاه يك طرف شك ،يك باشد، مثل اين كه شك كند يك ركعت خوانده يا سه ركعت.

شك در نمازهاى چهار ركعتى پيش از تمام شدن سجده دوم در حالى كه يك طرف شك دو باشد (مانند شك دو و سه قبل از اتمام دو سجده).

شك بين دو و پنج يا بيشتر از پنج.

شك بين سه و شش يا بيشتر (البتّه اين شكها كمتر اتّفاق مى افتد ولى در عين حال بايد حكم آن روشن شود).

شك بين چهار و شش يا بيشتر، ولى در اينجا احتياط واجب آن است كه مانند شك چهار و پنج عمل كند، يعنى بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام كند و بعد از نماز دو سجده سهو به جا آورد و سپس نماز را دوباره بخواند.

شك در عدد ركعتهاى نماز كه اصلاً نداند چند ركعت خوانده است.

مسأله 1048ـ اگر يكى از شكهاى باطل در اثناء نماز براى انسان پيش آيد نمى تواند نماز را بشكند، بلكه بايد اوّل مقدارى فكر كند اگر شك پابرجا شود، نماز را رها كند.

 

2ـ شكهايى كه اعتبار ندارد

مسأله 1049ـ شكهايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد به شرح زير است:

شكّ بعد از محل

شكّ بعد از سلام

شكّ بعد از گذشتن وقت نماز

شكّ كثيرالشّك يعنى كسى كه زياد شك مى كند.

شكّ امام و ماموم

شكّ در نمازهاى مستحبّى و شرح هر يك از اينها در مسائل آينده مى آيد.

 

اوّل: شكّ بعد از محل

مسأله 1050ـ هرگاه در اثناء نماز بعد از گذشتن محل چيزى، شك كند آن را به جا آورده يا نه مثل اين كه بعد از داخل شدن در ركوع، شك در حمد و سوره كند و يا بعد از ورود در سجده شك در ركوع كند، در هيچ يك از اين موارد نبايد به شكّ خود اعتنا كند، خواه جزء بعدى ركن باشد يا غير ركن.

مسأله 1051ـ هرگاه در آيات حمد يا سوره شك كند، مثلاً موقعى كه وارد آيه دوم شده شك كند آيه اوّل را خوانده يا نه يا وارد كلمه اى از يك آيه شده، شك كند كلمه قبل را خوانده بايد بنابر احتياط برگردد و آن را به قصد قربت به جا آورد و بعد دنبال آن را ادامه دهد.

مسأله 1052ـ هرگاه بعد از ركوع يا سجود بداند ذكر واجب را گفته امّا نمى داند با شرايط و بطور صحيح انجام داده يا نه، به شكّ خود اعتنا نكند.

مسأله 1053ـ اگر در حال برخاستن شك كند تشهّد را به جا آورده يا نه يا در حالى كه به سجده مى رود شك كند ركوع را به جا آورده يا نه احتياط واجب آن است كه برگردد و به جا آورد.

مسأله 1054ـ كسى كه نشسته يا خوابيده نماز مى خواند هرگاه موقعى كه حمد و تسبيحات مى خواند شك كند سجده يا تشهّد را به جا آورده يانه، بايد اعتنا نكند، امّا اگر پيش از آن كه مشغول حمد و تسبيحات شود شك كند بايد به جا آورد.

مسأله 1055ـ هرگاه قبل از گذشتن محل، شك كند و برگردد و به جا آورد، بعد معلوم شود آن جزء را انجام داده بود و بار دوم اضافه بوده، اگر ركن باشد نمازش باطل مى شود و اگر ركن نباشد صحيح است.

مسأله 1056ـ هرگاه بعد از گذشتن محل، شك كند و طبق دستور، اعتنا نكرده و بگذرد، بعد متوجّه شود كه آن عمل مشكوك را انجام نداده، هرگاه وارد ركن بعد نشده بايد برگردد و به جا آورد و اگر وارد ركن بعد شده نمازش صحيح است، مگر آن كه آن جزء مشكوكى كه ترك شده ركن باشد.

مسأله 1057ـ هرگاه شك كند كه «سلام» نماز را گفته يا نه يا شك كند درست گفته يا نه چنانچه وارد نماز ديگرى شده، يا مشغول كارى است كه نماز را به هم مى زند،و از حال نمازگزار بيرون رفته بايد به شكّ خود اعتنا نكند و اگر پيش از اينهاست بايد برگردد و سلام را بگويد.

 

دوم: شكّ بعد از سلام

مسأله 1058ـ هرگاه بعد از سلام نماز شك كند كه نمازش صحيح بود يا نه خواه شك مربوط به عدد ركعتهاى نماز باشد يا شرايط نماز، مانند قبله و طهارت و يا اجزاى نماز مانند ركوع و سجود، به شكّ خود اعتنا نمى كند.

سوم: شكّ بعد از وقت

مسأله 1059ـ هرگاه بعد از گذشتن وقت نماز شك كند كه نماز را خوانده يا نه يا حتّى گمان كند نخوانده است، به شك اعتنا نكند، ولى هرگاه پيش از گذشتن وقت نماز شك كند، بايد نماز را به جا آورد، حتّى اگر گمان دارد نماز را خوانده كافى نيست.

مسأله 1060ـ هرگاه بعد از گذشتن وقت نمازظهر و عصر بداند فقط چهار ركعت نماز خوانده، ولى نداند به نيّت ظهر بوده يا عصر بايد چهار ركعت نماز قضا به نيّت ما فى الذّمّه (يعنى نمازى كه بر او واجب است) خواه ظهر يا عصر به جا آورد، امّا اگر بعد از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا بداند يكى از آن دو نماز را به جا آورده ولى نداند مغرب بوده يا عشا بايدهم نماز مغرب را قضا كند و هم عشا را.

 

چهارم: شكّ كثيرالشّك

مسأله 1061ـ «كثيرالشّك» يعنى كسى كه زياد شك مى كند نبايد به شكّ خود اعتنا كند، خواه در عدد ركعات نماز باشد، يا در اجزاى نماز، يا شرايط نماز.

مسأله 1062ـ كثيرالشّك كسى است كه بگويند زياد شك مى كند و اگر كسى در يك نماز سه مرتبه شك كند يا در سه نماز پشت سرهم شك كند كثيرالشّك است.

مسأله 1063ـ هرگاه به خاطر يك حالت فوق العاده مانند بيمارى، غضب يا مصيبت موقّتاً گرفتار حالت كثرت شك شود بايد به شكّ خود اعتنا كرده و مطابق احكام آن رفتار كند.

مسأله 1064ـ منظور از اعتنا نكردن به شك اين است كه آن طرف را كه به نفع اوست بگيرد، مثلاً اگر شك كند سجده يا ركوع را به جا آورده، بنا بگذارد كه به جا آورده است، هرچند از محل آن نگذشته است، يا اگر شك كند نماز صبح را دو ركعت خوانده يا سه ركعت، بنا بگذارد كه دو ركعت خوانده است.

مسأله 1065ـ كسى كه فقط در يك مورد نماز زياد شك مى كند (مثلاً در حمد و سوره) چنانچه در چيزهاى ديگر شك كند بايد به دستور شك عمل نمايد، تنها درموردى كه زياد شك مى كند اعتنا نخواهد كرد، همچنين اگر كسى در نماز معيّنى مانند نماز صبح زياد شك مى كند، فقط در آن بايد اعتنا نكند و نيز اگر كسى در مكان مخصوصى ( مثلاً وقتى در ميان جمع نماز مى خواند) زياد شك مى كند فقط در همان جا اعتنا به شكّ خود نمى كند.

مسأله 1066ـ هرگاه انسان شك كند كثيرالشّك شده يا نه بنا مى گذارد بر اين كه كثيرالشّك نشده و بعكس اگر كثيرالشّك بوده، تا يقين نكند به حال معمولى برگشته، بايد به شكّ خود اعتنا نكند.

مسأله 1067ـ كسى كه زياد شك مى كند اگر شك كند ركنى را به جا آورده يا نه (مانند ركوع) و به آن اعتنا نكند بعد يادش بيايد كه آن را به جا نياورده است، چنانچه وارد ركن بعد نشده بايد آن را به جا آورد و اگر مشغول ركن بعد شده نمازش باطل است، ولى اگر غير ركن باشد و بعد يادش بيايد كه به جا نياورده، چنانچه وارد ركن بعد نشده به جا مى آورد و اگر وارد ركن بعد شده بر نمى گردد و نمازش صحيح است.

مسأله 1068ـ اشخاص وسواسى بايد به يقين و شكّ خود عمل نكنند بلكه مطابق اشخاص معمولى عمل كنند خواه يقين براى آنها حاصل شود يا نه، و الاّ در بسيارى از موارد نمازشان باطل خواهد بود.

 

پنجم: شكّ امام و مأموم

مسأله 1069ـ اگر امام جماعت در عدد ركعتهاى نماز شك كند، مثلاً نداند سه ركعت خوانده يا چهارركعت هرگاه مأموم بداند چهار ركعت خوانده با علامتى به امام مى فهماند و امام بايد مطابق آن عمل كند و بعكس اگر امام مى داند چند ركعت خوانده، ولى مأموم شك مى كند، بايد از امام پيروى كند و به شكّ خود اعتنا نكند.

مسأله 1070ـ براى آگاه كردن امام ممكن است به عدد ركعات نماز دست بر زانو بزند، يا «اللّه اكبر» بگويد و يا به هر ترتيب ديگر كه سخن گفتن و كارى بر خلاف نماز انجام دادن در آن نباشد، ولى نبايد قبل از امام برخيزد و نماز خود را ادامه دهد.

 

ششم: شكّ در نماز مستحبّى

مسأله 1071ـ هرگاه در عدد ركعتهاى نماز مستحبّى شك كند مخيّر است بنا را بر كمتر بگذارد يا بيشتر، مگر اين كه طرف بيشتر، نماز را باطل كند كه در اين صورت بنا را بر كمتر مى گذارد، مثلاً اگر شك ميان يك و دو كند مخيّر است بنا را بر يك يا دو بگذارد، امّا اگر شك در ميان دو و سه كند حتماً بنا را بر دو، مى گذارد.

مسأله 1072ـ كم و زياد شدن ركن در نافله نيز اشكال دارد.

مسأله 1073ـ شك در افعال نماز مستحب با نماز واجب فرق ندارد، مثلاً اگر شك در حمد يا ركوع كند چنانچه محل آن نگذشته است بايد به جا آورد و اگر محلّ آن گذشته است اعتنا نكند.

مسأله 1074ـ در نمازهاى مستحبّى بنابر احتياط واجب بايد به ظنّ و گمان خود عمل كند، تا آنجا كه نماز را باطل نمى كند، مثلاً اگر گمانش به دو ركعت مى رود بنا بر آن بگذارد و اگر گمانش به سه ركعت مى رود بايد بنا بر همان دو بگذارد.

مسأله 1075ـ نمازهاى مستحب سجده سهو ندارد، يعنى اگر كارى كند كه در نمازهاى واجب سجده سهو دارد، در نمازهاى مستحب سجده سهو لازم نيست، همچنين سجده و تشهّد فراموش شده در نمازهاى مستحب قضا ندارد.

مسأله 1076ـ هرگاه بعد از گذشتن وقت نماز نافله شك كند آن را به جا آورده يا نه، اعتنا نكند و اگر وقت باقى است به جا آورد.

next page

fehrest page

back page

 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved