شهید آوینی

چرا سفارت آمریکا تسخیر شد؟

 تسخیر سفارت آمریکا در ایران از نقطه‌عطف‌های تاریخ معاصر کشور ماست. از آنجایی که امام خمینی تسخیر سفارت را انقلاب دوم نامید، این سؤال مطرح می‌شود که چرا امام تسخیر سفارت را تأیید نمودند؟ مطلب حاضر به واکاوی این سؤال می‌پردازد.

 

 

اشغال سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان انقلابی در 13 آبان‌ماه 1358 یکی از رویدادهای بسیار مهم و تأثیرگذار بر تحولات سیاسی جاری جهان و به خصوص ایران و آمریکا به شمار می‌رود که سرآغاز چالشی بزرگ در روابط ایران و ایالات متحده‌ی آمریکا محسوب می‌شود. در خصوص چرایی تصرف سفارت آمریکا، مقالات و یادداشت‌های متعدد و گوناگونی نگاشته شده و هر یک از زاویه‌ای خاص به برخی از علل آن پرداخته‌اند. از آنجایی که امام خمینی تسخیر سفارت را انقلاب دوم نامید، این سؤال مطرح می‌شود که چرا امام تسخیر سفارت را تأیید نمودند؟ مطلب حاضر به واکاوی این سؤال می‌پردازد. آنچه در پی می‌خوانید، بخشی از دلایل و پیش‌زمینه‌هایی است که چنین واقعه‌‌ی تاریخی را در آن مقطع حساس از تاریخ انقلاب اسلامی به وجود آورد.
 
1. اقدامات خصمانه و استعماری آمریکا پیش از انقلاب اسلامی و بی‌اعتمادی و حافظه‌ی تاریخی منفی ایرانیان نسبت به ایالات متحده‌ی آمریکا
 
اجرایی کردن طرح کودتای 28 مرداد 1332 و براندازی حکومت مردمی دکتر مصدق، حمایت و تحکیم پایه‌های دیکتاتوری شاه، تصویب لایحه‌ی سؤال‌برانگیز انجمن‌های ایالتی و ولایتی در کابینه‌ی اسد‌الله علم به توصیه‌ی آمریکا و پس از سفر شاه به این کشور در فروردین 41، تحمیل قانون استعماری کاپیتولاسیون و تحقیر ملت بزرگ ایران در مهر 43، تبدیل ایران به کشوری سراسر وابسته به غرب که آمریکا آن را جزیره‌ی ثبات خود و ستون اصلی سیاست آمریکا در خلیج فارس تحت دکترین «دوستونی» نیکسون می‌دانست، نمونه‌ای از اقدامات سلطه‌جویانه‌ی دولت آمریکا پیش از انقلاب اسلامی بوده است که به تقابل و رودررویی علنی مردم ایران با آمریکا انجامید.1
 
لذا سیاست‌های استکباری آمریکا در ایران، با توجه به حمایت بی‌چون‌وچرای آمریکا از رژیم شاه در قیام مردمی علیه آن، سبب شد روزبه‌روز بر نفرت عمومی نسبت به دولت این کشور افزوده شود. این تقابل و نفرت، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به خاطر توطئه‌های پی‌درپی دولت‌های حاکم در آمریکا علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی فزونی یافت. جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت، اهداف، سیاست‌ها و عملکردهای داخلی و خارجی، از همان ابتدای شکل‌گیری با مخالفت و ضدیت آمریکا روبه‌رو شد.
 
2. اعطای پناهندگی سیاسی به شاه مخلوع از سوی دولت آمریکا
 
یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های مردم و جوانان انقلابی در تسخیر سفارت آمریکا در تهران، اقدام نسنجیده‌ی دولت آمریکا در اعطای پناهندگی به شاه علی‌رغم هشدارهای قبلی از سوی دولت ایران بود. در روز سه‌شنبه اول آبان 1358، انتشار خبر سفر شاه به آمریکا تحت پوشش معالجه در رسانه‌ها، خشم ملت انقلابی و ستم‌دیده‌ی ایران را بیش از گذشته برانگیخت و ملت ایران را در تصمیم بر مقابله و رویارویی هر چه تمام‌تر با آمریکا، مصمم‌تر و استوارتر ساخت. خوی استکباری و ستیزه‌جویی آمریکایی‌ها مانع از درک واقعیت‌های جامعه‌ی انقلابی ایران بود و دولتمردان این کشور با پذیرش ورود شاه به آمریکا، بار دیگر عمق کورذهنی و ناسنجیدگی سیاست‌های خصمانه‌ی خود نسبت به ملت ایران را به نمایش گذاشتند. اولین واکنش طبیعی نسبت به این اقدام، اعلان تنفر و انزجار توده‌های میلیونی مردم ایران از دولت آمریکا در راهپیمایی بهت‌انگیز 4 آبان‌ماه 1358 رخ داد. در سایر کشورها نیز مسلمانانی از پاکستان، هند، عراق، سنگال، عربستان سعودی، چاد، کویت، بحرین، مصر، لبنان، فلسطین و... در ایام حج در یک راهپیمایی عظیم و بی‌سابقه، انزجار خود را از این اقدام خصومت‌آمیز دولت آمریکا و نیز هم‌بستگی خود را با آرمان‌های بلند حضرت امام به ثبت رساندند.2 موج اعتراضات حتی نیویورک آمریکا را هم درنوردید و پلیس نسبت به معترضین در اطراف مجسمه‌ی آزادی به خشونت علیه آن‌ها دست زد.3
 
صریح‌ترین واکنش رسمی در این روز از سوی آیت‌الله شهید بهشتی، دبیر وقت شورای انقلاب، ابراز شد که ضمن توهین‌آمیز خواندن این اقدام، به دولت آمریکا هشدار داد که ملت ایران در برابر این دولت جهان‌خوار سکوت نمی‌کند.4 در اعتراض به این اقدام تحقیرآمیز، مردم ایران بار دیگر، با فاصله‌ی کمتر از ده روز، در دوازدهم آبان‌ماه، در دومین تجمع خود، پس از اقامه‌ی نماز عید قربان، به راهپیمایی علیه ایالات متحده‌ی آمریکا پرداختند. مهم‌ترین خواسته‌های مردم در این دو راهپیمایی تاریخی، استرداد هر چه سریع‌تر شاه و سایر عمال وابسته‌ی وی از دولت آمریکا و عکس‌العمل قاطع و انقلابی دولت موقت در قبال این توهین آشکار به ملت بزرگ ایران و توطئه‌های داخلی بود.5
 
3. احتمال کودتای مجدد و اقدامات براندازانه‌ی آمریکا علیه انقلاب نوپای اسلامی
 
نقش مداخله‌جویانه‌ی آمریکا در براندازی دولت‌های مردمی در کشورهای مختلف، از جمله کودتای 28 مرداد در ایران، دیگر عامل زمینه‌ساز تسخیر سفارت این کشور در ایران بود. درست در آستانه‌ی پیروزی انقلاب اسلامی، معاون فرماندهى ناتو در اروپا (ژنرال هایزر)، با مأموریت ویژه‌ی‌ کودتا از کاخ سفید، به‌ منظور تمهید حمایت نظامیان از بختیار و سازمان‌دهى یک کودتاى آمریکایى، به‌ تهران اعزام شد. طراحی و برنامه‌ریزی چندین کودتا علیه نظام مردمی روی‌کارآمده و توطئه‌ی ترور حضرت امام و سایر رهبران انقلابی، در اولین ماه‌های پیروزی انقلاب اسلامی نشان از آن داشت که براندازی، استراتژی اصلی کاخ سفید در مقابله با نظام نوپای اسلامی است. اتفاقاً توطئه‌های بعدی، از جمله حمله‌ی نظامی آمریکا به طبس در اردیبهشت 1359و طرح‌ریزی کودتای نوژه در تیرماه 1359، درستی این نگرانی را تأیید می‌نمود. تحریک عراق به جنگ ایران و پشتیبانی همه‌جانبه از صدام علیه جمهوری اسلامی، سازمان‌دهی، هدایت و پشتیبانی نیروهای ضدانقلاب از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) تا گروهک‌های تجزیه‌طلب، فضاسازی سیاسی و تبلیغاتی علیه نظام جمهوری اسلامی و اقدام به محاصره‌ی اقتصادی و بلوکه کردن اموال ایران در کمتر از ده روز پس از تسخیر لانه‌ی جاسوسی، مؤید دیگری بر اوج خصومت و دشمنی آمریکا با ملت عزت‌مند ایران بود؛ امری که خصومت دیرین ملت ایران با خوی استکباری این دولت را روزبه‌روز انباشته‌تر می‌ساخت.
 
4. تبدیل سفارت‌خانه به مرکز جاسوسی و اقدامات سوء سفارت‌خانه در تحریک گروهک‌ها و ضدانقلاب
 
از سوی دیگر، تبدیل سفارت‌خانه به مرکز جاسوسی و تمهید معارضین انقلاب اسلامی و گروهک‌های تجزیه‌طلب و ضدانقلاب، انقلابیونی که با نثار خون هزاران شهید، جمهوری اسلامی را به دست آورده بودند، سخت و سهمگین بود.پس از پیروزی انقلاب اسلامی و اخراج مستشاران نظامی و غیرنظامی آمریکا، که در واقع نقش آنتن‏های اطلاعاتی را برای سازمان سیا بازی می‏کردند، ایالات متحده فعالیت‏های جاسوسی‌اش را که از درون سفارت رهبری و هدایت می‏شدند، به شدت افزایش داد تا خلأ ناشی از خروج مستشاران را جبران کند. افسران سازمان سیا (CIA) با استفاده از شرایط نابسامان بعد از انقلاب و درهم‌ریختگی و نامشخص بودن حوزه‌ی مسئولیت‏ها، سعی کردند تا با نفوذ در مناطق کلیدی و حساس انقلاب اسلامی از تعمیق و گسترش هر چه بیشتر آن جلوگیری نمایند. سفارت آمریکا با ایجاد شبکه‏های جاسوسی و اطلاعاتی در پی آن بود تا با بحران‌آفرینی، تضعیف نیروهای اصیل انقلاب و جایگاه و شخصیت حضرت امام و همچنین ایجاد گسست و شکاف میان رهبری و نسل جوان، فعال‏ترین و انقلابی‏ترین نیروی اجتماع را از رهبری دور کند تا بتواند با تأثیر بر آن‌ها و نفوذ در ارتش، حرکت انقلابی مردم ایران را آسیب‏پذیر نماید.از سوی دیگر، آمریکا که تمام تلاش خود را در حمایت از رژیم شاه و جلوگیری از پیروزی انقلاب به کار بسته بود، با پیروزی انقلاب اسلامی، سفارت خود را به عنوان پایگاهی برای طراحی و اجرای توطئه علیه انقلاب تبدیل نمود تا بتواند آن بخش از اقداماتش را که می‏توانست در پوشش دیپلماتیک برای شکست یا به انحراف کشاندن نظام نو پای اسلامی انجام دهد، با مرکزیت سفارت به اجرا درآورد.
 
5. تشدید اقدامات خصمانه‌ی آمریکا علیه ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی
 
اقدامات آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران فقط به اقدامات سفارت این کشور در تهران محدود نشد. در پی اعدام‏های انقلابی سران رژیم گذشته در روزهای اولیه‌ی پیروزی انقلاب، سنای آمریکا در 27 اردیبهشت 58 (17 می 1979) قطعنامه‏ای را تصویب کرد که ایران را به خاطر اعدام‏های انقلابی با لحن شدیدی محکوم می‏کرد.6 بعد از تصویب قطعنامه‌ی ضدایرانی در سنای آمریکا، روابط دو کشور وارد مرحله‌ی تازه‏ای شد. با اینکه قطعنامه هیچ گونه ضمانت اجرایی نداشت، ولی ایران آن را نشانه‌ی موضع خصمانه‌ی ایالات متحده و کاری در جهت انزوای ایران دانست. گرچه پس از قطعنامه و ایجاد مسائل اختلاف‌برانگیز بین دو کشور، آمریکا در پی آن بود تا فرستاده‏ای ویژه را با هدف جذب ایران و جلوگیری از نفوذ شوروی در این کشور به سوی ایران بفرستد، ولی حضرت امام در واکنش به تصویب این قطعنامه، از پذیرش فرستاده‌ی مذکور خودداری کرد و علاوه بر آن، پذیرش والتر کاتلر در سمت سفیر که آماده می‏شد به ایران سفر کند، از سوی دولت رد گردید، هرچند که جمهوری اسلامی پیش از آن موافقت خود را با اعزام او به ایران به عنوان سفیر اعلام کرده بود. پس از این فعل و انفعالات، دولت آمریکا به بهانه‌ی حفظ امنیت منطقه و با این ادعا که احتمال داده می‏شود که یک نفت‌کش در خلیج فارس ربوده شود، ناوگان خود را در تنگه‌ی هرمز به حال آماده‌باش درآورد.7
 
6. تلاش سفارت‌خانه برای جذب دولتمردان دولت موقت و نفوذ در دستگاه‌های سیاسی
 
از جمله عوامل دیگری که در تحریک عاملین اشغال سفارت‌خانه‌ی آمریکا مؤثر بود، تلاش سفارت آمریکا در جذب دولتمردان دولت موقت و سایر نخبگان سیاسی و دینی کشور بود. مسئولین سفارت آمریکا در پی آن بودند تا با برقراری ارتباط با مسئولین دولت موقت، راه رسیدن به اهدافشان را تسهیل کنند. به این موضوع در کتاب خاطرات کارتر اشاراتی شده است: «مهدی بازرگان... و اعضای کابینه‏اش، که بیشتر آن‌ها تحصیل‌کرده‌ی غرب بودند، با ما همکاری داشتند. آن‌ها از سفارت ما حفاظت می‏کردند و از ژنرال فیلیپ گاست... مراقبت به عمل می‏آوردند تا بدون خطر رفت‌وآمد کند و برای ما پیام‏های دوستانه می‏فرستادند. بازرگان به طور علنی اعلام کرد که مایل است با آمریکا روابط حسنه‏ای داشته باشد، اما افراطیون طرفدار آیت‌الله خمینی برای او به صورت مشکلی درآمده بودند.»8 اسناد لانه‌ی جاسوسی نیز نشان می‏دهد که ایالات متحده چگونه برای خارج کردن امام از صحنه‌ی سیاسی کشور در صدد جذب افراد مؤثر و مهم دولت موقت برآمده بود؛ به گونه‌ای که برخی از این افراد، از جمله بنی‌صدر (با اسم رمز اس. دی. لورا)، رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای(با اسم‌ رمز اس‌. دی‌ پروب‌/ 1 پ‌ 1، استاندار آذربایجان‌ شرقی‌ در دولت‌ موقت‌ و رئیس‌ حزب‌ منحله‌ی‌ خلق ‌مسلمان‌) و عباس امیر انتظام (سخن‌گوی دولت موقت)، حسن نزیه (با اسم‌ رمز اس‌. دی‌. پوتی‌، مدیر عامل‌ شرکت‌ نفت‌ در دولت‌ موقت‌) با اسم رمز و به عنوان جاسوس رسمی به خدمت آمریکایی‌ها درآمده بودند.9
 
علاوه بر نفوذ در عناصر دولت موقت، یافتن سرپل‌های اطلاعاتی درون روشن‌فکران مذهبی مخالف با خط امام و روحانیون سنتی رقیب امام اقدام دیگر آمریکایی‌ها برای مقابله با انقلاب تازه شکل‌گرفته‌ی اسلامی بود. اسناد مربوط به لانه‌ی جاسوسی، که پس از اشغال سفارت‌خانه توسط دانشجویان انقلابی به چاپ رسیده، مؤید چنین اقداماتی بوده است و هیچ یک از طرفین به تکذیب ارتباط خود نپرداخته‌اند. نزدیکی سرویس جاسوسی سیا به مرجع تقلید صاحب رساله‌ای همچون آیت‌الله شریعتمداری در کنار عناصر سلطنت‌طلب، چریک‌های فدایی و سازمان مجاهدین چپ و جریانات پان‌ترکیستی و تجزیه‌طلبان قومی نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها برای تزلزل انداختن در مسیر انقلاب اسلامی، از هر عنصری بهره می‌گرفته‌اند. در این میان، انتشار اخبار مربوط به مذاکرات پشت پرده‌ی بازرگان با برژینسکی (معاون امنیتی کارتر که از طرفداران جدی سرکوب و مداخله‌ی نظامی انقلاب و یکی از طراحان اصلی کودتای 21 بهمن 57 برای پیشگیری از انقلاب بود)، در دهم آبان‌ماه در حاشیه‌ی مراسم جشن استقلال الجزایر و بدون اطلاع قبلی امام، دامنه‌ی خشم ملت انقلابی از دولت موقت و دولت استعماری آمریکا را برافروخت.
این اقدام در شرایطی که امام خمینی شدیدترین حملات را علیه آمریکا داشت و روابط دو کشور به خاطر اقدام توهین‌آمیز آمریکا به شدت تیره و بحرانی شده بود، صورت پذیرفت. ضمن آنکه در برخی از مطبوعات عنوان شد که این ملاقات به درخواست مهندس بازرگان صورت گرفته بود. اقدام بازرگان یک موضع غیرانقلابی و سازشکارانه از سوی ملت ایران تلقی شد، به شدت احساسات ملی و انقلابی مردم ایران را ملتهب و مردم را بیش از گذشته نسبت به دولت بدبین و بی‌اعتماد کرد و جوانان انقلابی ایران را به واکنش بی‌سابقه‌ای واداشت. مهم‌ترین و اولین واکنش به این موضوع، تسخیر سفارت آمریکا بود؛ اقدامی که به نوعی عصیان و اعتراض بر مشی محافظه‌کارانه و سازشکارانه‌ی دولت موقت بود.
 
حمایت امام خمینی (رحمت الله علیه) از تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام
 
بی‌شک‌ نقش‌ کلیدی‌ و محوری‌ حضرت‌ امام‌ (رحمت الله علیه‌) در جریان‌ تسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی ‌آمریکا، اولین‌ مسئله‌ای‌ است‌ که‌ باید در جریان‌ بررسی‌ وضعیت‌ و مواضع ‌نیروهای‌ موجود در جریان‌ تسخیر، مورد بررسی‌ قرار گیرد. حضرت‌ امام‌ (رحمت الله علیه) از آغاز نهضت‌ اسلامی‌ و به ‌طور علنی‌ از سال‌ 1341،‌ با مخالفت‌ با لایحه‌ی‌ انجمن‌های ‌ایالتی‌ و ولایتی‌‌، همیشه‌ شاه‌ ملعون‌ را به‌ عنوان‌ نوکر و دست‌‌نشانده‌ی‌ آمریکا و عامل‌ اجرای‌ خواسته‌های‌ آن‌ها در کشور، مورد حمله‌ قرار می‌داد. امام بارها تأکید داشت که «آمریکا دشمن شماره‌ی اول بشر و ماست.» و «آمریکا از شوروی بدتر، شوروی از انگلیس بدتر، انگلیس از هر دو بدتر، همه از هم پلیدتر؛ لکن امروز سروکار ما با آمریکاست.» ایشان با راهبرد حمایت از مستضعفان و محرومان در عالم تصریح می‌کرد: «تا مبارزه در هر جای جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم.» اوج‌ آمریکاستیزی امام پیش از انقلاب ‌را در جریان‌ تصویب‌ قانون‌ کاپیتولاسیون‌ شاهد بودیم. امام خمینی در پی تصویب لایحه‌ی استعماری کاپیتولاسیون، روز چهارم آبان 1343، که مصادف با میلاد حضرت فاطمه (علیها السلام) بود، این خیانت رژیم شاه را مورد حمله‌ی شدید قرار دادند و روز قبولی کاپیتولاسیون را روز عزای ملت نام‌گذاری کردند و دولت و مجلسیان را نوکران آمریکا نامیدند. روند مبارزه‌‌ی امام‌ با رژیم‌ شاهنشاهی‌ در سال‌های‌ بعد و تا پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در بهمن‌ 1357 نیز مانند گذشته‌ از این‌ خط‌مشی‌ پیروی‌ می‌کرد؛به‌ گونه‌ای‌ که ‌ایشان‌ در کنار مخالفت‌ با شاه‌ و سیاست‌های‌ عقب‌افتاده‌ی‌ وی‌، با دولت‌ آمریکا، به‌ عنوان ‌بزرگ‌ترین‌ عامل‌ خارجی‌ حمایت‌ از شاه‌ و محرک‌ وی نیز به‌ شدت‌ مبارزه‌ می‌کردند. امام‌ به‌ دنبال‌ پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ و در ماه‌های‌ منتهی‌ به‌ تصرف‌ سفارت‌، همچنان ‌مواضع‌ ضدآمریکایی‌ خود را حفظ‌ کرده بودند‌ و به‌ تشریح‌ علل‌ مخالفت‌ خود با آمریکا می‌پرداختند. موضع‌گیری‌های‌ امام‌ در مقابل‌ آمریکا، صریح‌ و قاطع‌ بود و در تقابل‌ با دیدگاه‌های‌ دولت‌ موقت‌ قرار می‌گرفت‌. مقامات‌ دولت‌ موقت طرفدار مذاکره و روابط‌ دیپلماتیک‌ حسنه‌ با این‌ کشور بودند. از سوی‌ دیگر، دانشجویان‌ پیرو خط‌ امام‌، که‌ از مماشات‌ و عدم‌ موضع‌گیری‌ انقلابی‌ دولت‌ موقت‌ نگران‌ بودند، تلاش‌ می‌کردند تا با پیروی‌ از دیدگاه‌های‌ حضرت‌ امام ‌(رحمت الله علیه)، در تحولات‌ جامعه‌‌ی آن‌ روز ایران،‌ نقش‌ کلیدی‌ و اساسی‌ را ایفا کنند.
 
امام پس از تسخیر سفارت، آن را «انقلاب دوم» نامید. پس از اشغال سفارت، مردم، شخصیت‌های سیاسی و نهادهای انقلابی منتظر شنیدن مواضع و دیدگاه‌های حضرت امام بودند تا اینکه امام خمینی 24 ساعت پس از اشغال سفارت آمریکا، سرانجام اولین موضع رسمی خود را در حمایت قاطع از اقدام دانشجویان اعلام کردند. ایشان ضمن ستودن این حرکت، آن را انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب اول نام نهادند: «آن مرکزی که جوانان ما رفتند گرفتند ‌ـ‌آن طور که اطلاع دادند‌ـ‌ مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است. آمریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا، مشغول توطئه شود، پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند و جوان‌های ما بنشینند و تماشا کنند.»10 امام‌ راحل (رحمت الله علیه‌) به‌ صراحت‌، سفارت‌ آمریکا را مرکز توطئه‌ و جاسوسی‌ و عملکرد سفارت‌ آمریکا در ایران را‌ نمونه‌ی‌ نقض‌ قوانین‌ بین‌المللی‌ و تجاوز به‌ حقوق ملت‌ها می‌دانستند و به ‌همین‌ علت،‌ پشتیبانی‌ ملت‌ را از چنین‌ حرکتی‌، کاملاً طبیعی‌ اعلام کردند: «اگر این‌ها یک‌ مسئله‌ی‌ سفارتی‌ بوده‌ است‌، احتیاج‌ به‌ این‌ کار نبود. اگر یک‌ مسائلی‌ بود که‌ مربوط‌ به‌ توطئه‌هایی‌ که‌ بر ضد ماست‌ نبود، این‌ محتاج‌ به‌ این‌ عمل‌ نبود، حالا که‌ این‌ توطئه‌ها به‌ ملت‌ ما ثابت‌ شده ‌است‌ و این‌ عملی‌ که‌ این‌ جوان‌های‌ ما انجام‌ داده‌اند، تمام‌ ملت‌ ما، الا بعضی‌ منحرفین‌ در اینجا و سایر ممالک‌ دیگر، از آن‌ پشتیبانی‌ کردند و این‌ خواست‌ تمام‌ ملت‌ ما بوده‌ است‌، نه ‌یک‌ خواست‌ از روی‌ هوای‌ نفسانی‌. این‌ حق‌ از برای‌ ملت‌ ما هست‌، سفارت‌خانه‌ها حق‌ قانونی‌ ندارند که‌ جاسوسی‌ بکنند یا توطئه.»‌11 (*)
 
پی‌نوشت‌ها:
 
1. برای مطالعه‌ی بیشتر ر.ک: آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، کامران غضنفری و ایران و آمریکا (بررسی سیاست‌های آمریکا در ایران) حسن واعظی.
2. روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، یک‌شنبه، 6 آبان 1358، ش 123، ص 2.
3. همان.
4. روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، 5 آبان 1358، ش 122، ص 1.
5. روزنامه‌ی اطلاعات، 5 آبان 1358، ش 15987، ص 11.
6. دکتر بهرام نوازنی، الگوهای رفتاری ایالات متحده‌ی آمریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران (1357 تا 1380)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ‏103.
7. همان، ص 106.
8. امیررضا ستوده و حمید کاویانی، بحران 444روزه‌ی تهران، ص 20.
9. به عنوان مثال، بنی‌صدر در ظاهر به عنوان مشاور اقتصادی یک شرکت آمریکایی، با حقوق ماهانه 1000 دلار، به همکاری دعوت می‏شد؛ اما در واقع رابط سازمان سیا تلاش می‏کرد تا وی را به استخدام این سازمان درآورد (دکتر بهرام نوازنی، الگوهای رفتاری ایالات متحده‌‌ی آمریکا در رویارویی با جمهوری اسلامی ایران (1357 تا 1380)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 98).
10. صحیفه‌ی نور، ج 10، ص 140 و 141.
11. همان.
 
*الهه خانی؛ پژوهشگر تاریخ

 

منبع: سایت برهان

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo