انقلاب رژيم صهيونيستي در امور امنيتي

شهید آوینی

آيا اسرائيل به 100 سالگي خواهد رسيد؟

بنيامين شفارتس، تحليلگر مسايل جامعه شناختي اسراييل با اشاره به دو معضل بسيار بزرگ سکونت و مقاومت براي اسراييليها در کنار شيوع فساد کشنده در درون افراد و موسسات و همچنين شکاف طبقاتي در جامعه اين رژيم پرسش بسيار سرنوشت ساز و تامل برانگيزي را مطرح مي کند و مي پرسد :
آيا اسرائيل به 100 سالگي خواهد رسيد؟

خود او در پاسخ مي گويد : دشوار به نظر مي رسد.
بسياري از صهيونيستها به ثروت سرشاري دست يافته اند اما اين ثروتمندي براي آنان گران تمام مي شود زيرا اصل قديمي سياست را دگرگون کرده و قدرت را در چنگ ثروت قرار ميدهد که اين امر همه انواع مساوات را از بين برده است .

آري اسرائيل به رژيمي با تکنولوژي نسبتا بالا در ساحل درياي مديترانه بدل شده که خصوصي سازيها و در واقع انحصارطلبيهاي لجام گسيخته به بهانه جهاني سازي اقتصاد به فروپاشي دولت رفاه ومشارکت اجتماعي که بر اساس آن خدمت نظامي بر همه واجب شده بود ،انجاميد .

شارون شاحف، مديرسابق روابط عمومي هستادروت (اتحاديه کارگري اسرائيل) در (معاريو – 11 مارس 2007 ) اينباره مي گويد ، مشارکت اجتماعي که روزگاري يکي از برجسته ترين نمادهاي جامعه اسرائيلي بود ،امروزه بطور کامل از ميان رفته و در تفسير اين سخن بايد گفت : جامعه اسرائيلي گمان دارد که نوعي مشارکت اجتماعي را شاهد است ولي در اين گمان نيز همچون تصور اينکه موساد بهترين سازمان جاسوسي جهان است و يا اينکه ارتش رژيم صهيونيستي پنجمين ارتش قدرتمند جهان است يا نبوغ اسرائيلي همچنان در صدر است و يا جوانان اسرائيلي دراتوبوسها جاي نشستن خود را به سالخوردگان مي دهند، به باطل مي روند .
اين شکل غريب بالطبع تنها به طبقه اي که همه مردم به آن خدمت ميکنند يعني ثروتمندان ، سود مي رساند .

طبيعت دوگانگي اجتماعي ( اشکنازهاي غربي در برابر فقيران شرقي ) به روشني خود را نشان داده و دولت رفاه و مشارکت اجتماعي که اساس رژيم استعماري صهيونيستي بود ،از ميان اين جامعه رخت بربسته است .
نمونه واضح فروپاشي دولت رفاه و قطبگرايي طبقاتي در خدمات بهداشتي – پزشکي اين رژيم به طبقات مختلف مردم است .

يوفال ازولاي، در مقاله اي با اشاره به آمار يک ميليون و دويست هزار نفري مردمي که بر اساس گزارش مراکز اسرائيلي از اين خدمات محروم هستند مي گويد :
در واقع اين افراد از شبکه بهداشتي بيرون انداخته شده و به دليل قيمت بالا، حق استفاده از آنرا ندارند ،محرومين از اين خدمات بيشتر از طبقه فقير و برخي کسانيکه قوانين اسرائيل براي آنان حقي قائل نيست ( مثل زنان اسرائيلي که با مردان عرب ازدواج کرده اند ) مي باشند .

داني فيلک، رئيس جمعيت پزشکان حقوق بشر نيز با تاکيد بر اينکه دسترسي به اين خدمات به نژاد و جايگاه اجتماعي و قدرت اقتصادي فرد بستگي دارد معتقد است:
بر اساس اين گزارش 15 % از مردم بدليل عدم قدرت اقتصادي از خريد داروهايي که براي آنان تجويز شده بود، منصرف شده اند .

فيلک با اشاره به اينکه بيماران مزمن بيشتر از طبقات فقير هستند، ادامه داد :
دولت رفاه اگر بخواهد اين شهروندان را که اکثرا با انگيزه هاي مادي و نه ايدئولوژيک به اسرائيل آمده اند ( معروف به صهيونيستهاي جيره خوار) را حفظ کند ،بايد همه خدمات شهروندي را ارائه نمايد نه آنکه زندگي حتي براي طبقات مرفه نيز با مشکلات همراه باشد . فروپاشي دولت رفاه بعنوان يکي از ارکان رژيم صهيونيستي ،در واقع به معني افزايش ميانگين مهاجرت از سرزمين ميعاد که گفته شده بود سرزمين نعمات بهشتي است ،مي باشد .

مثل هميشه موضوع پايان اسرائيل ،خودنمايي مي کند و صهيونيستها را به فکر سرانجام خود مي اندازد .

پروفسور حنان ياکيرا، در مقاله اي درباره سخنان دو پروفسور برجسته اسرائيلي ،عادي اووير و اورلي ازولاي، مي گويد :
اووير و ازولاي ،به تغيير نظام حکومت اسرائيل دعوت نميکنند بلکه به پايان دادن به حيات آن و دست شستن از استقلال آن فراخوانده و پيشنهاد تشکيل دولت واحد فلسطيني –اسرائيلي را مطرح کرده اند که در آن فلسطينيان و اسرائيلي ها در کنار هم و بدون هيچ برتري و امتيازي براي قوم يهود زندگي مي کنند .
اين دولت جديد از اکثريت عربي برخوردار خواهد بود ،زيرا که به حق بازگشت اعتراف خواهد داشت.

ياکيرا مي افزايد :
اووير پيشنهاد مي کند که اسرائيل از اصرار خود مبني بر يهودي سازي منطقه اشغال شده در 1967 دست بردارد و اينگونه حق ملت يهود در تعيين سرنوشت به دست خود را انکار ميکند ولي اين مطلب را صراحتا اعلام نميکند .

اووير و ازولاي باز هم پا فراتر از اين حد گذاشته وپيشنهاد مي کنند که يک دولت – و نه دو دولت – تشکيل شود و مردم با اکثريت فلسطيني در آن زندگي کنند .

اووير حتي به اين هم راضي نشده ومي افزايد :
با اين روش نه فقط نظام سياسي اسرائيل مخفي يا ملغي ميشود بلکه نظام اخلاقي منحط آن نيز که حق زيستن ندارد نيز بايستي از بين برود و براي هميشه از ديده ها پنهان گردد .

اووير معتقد است در مناطق تحت اشغال اسرائيل تصويري از يک نظام قلع وقمع قومي پديد آمده است ،در عرصه اي که اين نظام برپا کرده ناگهان پرتگاه سقوط آشکار خواهد شد و سرازيري هولناکي اسرائيل را بسوي فاجعه نهايي روانه خواهدکرد ،سقوطي که به طرد يا نابودي روشمند جمعيتي که از نظر يهوديان حق وجود ندارند ،يعني فلسطينيان نيز خواهد انجاميد .
عبارتهايي چون ملغي شدن رژيم و حذف اسرائيل از صفحه روزگار و پرتگاهي که به فاجعه نهايي خواهد انجاميد همه به دغدغه پايان نافرجام اسرائيل اشاره دارند.

ايتان هابر، مدير سابق مرکز رابين ،در مقاله اي با عنوان سياست اسرائيل نفسهاي آخرش را مي کشد ،مي گويد :
ساختار بناي سياسي اسرائيل و ميزان آمادگي آن براي فروپاشي بر همه آشکار شده است و عبارت قبر سياست ،حاکي از همين نکته است .

هابر مقاله خود را با داستاني با اين قرار شروع مي کند که روزي جواني از اهالي يک کيبوتس ( شهرک تعاوني) گم مي شود و دوستانش سراسيمه همه جا را به دنبال وي مي گردند .
يک روز ظهر جوان آنروز در سن 92 سالگي به جمع دوستانش باز ميگردد و آنها مي پرسند : کجا بودي ؟ مي گويد به زيارت مقبره دوستانم رفته بودم و در پاسخ مي شنود :پس چرا همانجا نماندي ؟!
به اين معني که ديگر دوره کيبوتسها بعنوان يکي از ارکان انديشه صهيونيستي به پايان رسيده و اين نظام در حال اضمحلال است .

در دوره کنوني ليکود به پناهگاه سياستمداران جوياي کار بدل شده و درعين حال هيچ رابطه سياسي يا ايدئولوژيکي بين اعضاء وجود ندارد .

بسياري از اعضاي قديمي حزب ذکر نام شارون بعنوان رهرو مناحيم بيگن و چابوتنسکي را چون کفر به خدا مي دانند .حزب تصميم گيرنده نيست بلکه پيشنهاد مي کند که فلان شخص کجا استخدام شود و فلان شخص در کجا بکار گمارده شود .هيچ بحث ومناقشه سياسي اي در نمي گيرد و دفاتر سياسي به محض تاريک شدن هوا تعطيل ميگردند .شارون نيز آخرين ضربه را بر اين پيکر بيجان وارد آورد و آخرين مشت خاک را بر جنازه سياست اسرائيل ريخت .

بنيامين شفارتس نيز در مقاله اي با عنوان آيا اسرائيل به 100 سالگي خواهد رسيد؟ که يهوديان و صهيونيستها را بسيار به هراس انداخت ،چنين راي مي دهد که اين مساله منتفي است و رژيم صهيونيستي در برابر مشکل سکونت و مقاومت تاب نخواهد آورد .

وي مي افزايد :
شگفت زدگي و شيفتگي شهروندان کم کم رنگ باخته و نوعي از بي مبالاتي نسبت به اساس انديشه يهود که در اصرار بر عقب نشيني از غزه تجلي يافت ،جايگزين آن خواهد شد .

شفارتس اولين کسي نيست که از زمان تاسيس رژيم نامشروع اسرائيل نسبت به اين مساله که طي 60 سال گذشته خوابگاه صهيونيستها را آشفته کرده ،هشدار ميدهد ،بلکه پيش از وي نيز کساني همواره اين دغدغه را داشته اند که بالاخره روزي زمان نابودي و ريشه کن شدن اين غده چرکين فراخواهد رسيد .

بطور مثال آبراهام بورگ، رئيس سابق کنيست اسرائيل درمقاله اي (يديعوت أحرونوت 9 أبريل 2004)که سال گذشته در تسليت گويي يشاپيش بمناسبت مرگ رژيم صهيونيستي منتشر کرد اظهار داشت :
امروز رژيم اسرائيل بر پايه ظلم وفساد و سرکوبگري استوار است و بر اين اساس مي توان گفت که پايان طرح صهيونيستي بسيار نزديک است .
اين احتمال هست که نسل ما آخرين نسل از اسرائيليان باشد و در احتمال ديگر دولتي عجيب و قبيح المنظر باقي خواهد ماند که منفور همگان است .دولتي که بدون عدالت مسير خود را پيش برد هرگز باقي نخواهدماند !


_______________________
نویسنده: ع??الوهاب المسيري، عضو سابق هيات اتحاديه عرب در سازمان ملل و صاحب دهها عنوان کتاب در مورد وضعيت آينده اسراييل از جمله کتاب موسوعه اليهوديه و الصهيونيه (دايره المعارف يهوديت و صهيونيسم )

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo