شهید آوینی

 

 

خاطره حجت الاسلام پناهیان از شهید سید عباس موسوی

بعد از عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) در سال 1361 عده ای از رزمندگانی که در آن عملیات پیروزمندانه حضور داشتند، همراه با حاج همت و خصوصا حاج احمد متوسلیان به سوریه و لبنان رفتند که بنده نیز تصادفا در آن جمع حضور داشتم.
در آن زمان رژیم صهیونیستی به لبنان حمله کرده بود و بخش های مهمی از آن را گرفته بود.حضرت امام (ره) با بیان جمله معروف « راه قدس از کربلا می گذرد » به این جمع اعلام نمودند که نباید خودشان با اسرائیلی ها بجنگند.
بنابر این بچه های ایرانی در آن جا پادگانی درست کردند و شروع کردند به تربیت جوانانی بسیجی در لبنان. همان ابتدا نامی برای این گروه پیشنهاد شد که هنوز هم پا برجاست: حزب الله لبنان.
در آن جا جوانان لبنانی هم آموزش نظامی می دیدند و هم ما برایشان از خاطرات و روایت های دفاع مقدسمان – که هنوز تمام نشده بود - می گفتیم که تاثیرات بسیاری بر روی آن ها داشت.
حتی در مورد خواندن دعا، یکی از رزمندگان ایرانی که ذکر اهل بیت می گفت، دعا می خواند و آن ها گریه می کردند، در حالی که آن ها خودشان عرب هستند و از ما بهتر دعا می خوانند، اما می گفتند دوست داریم همان طور که شما در جبهه هایتان ذکر می گویید ما هم بگوییم.
قبل از سید حسن نصر الله که الان دبیر کل حزب الله لبنان است، سید عباس موسوی فرمانده آن ها بود. سید عباس یک روحانی بود که در واقع امام جماعت این گروه در حال آموزش بود و حال معنوی خیلی خوبی هم داشت که روی بقیه گروه تاثیر می گذاشت.
یک بار سید عباس نشسته بود پای یکی از فیلم های مستندی که ما از دفاع مقدس خودمان برایشان برده بودیم و پخش می کردیم. بچه های لبنانی عاشق مستندهای دفاع مقدس ما بودند. این فیلم که از عملیات رمضان تهیه شده بود در اخبار ایران پخش شده بود و به همراه فیلم های مستند چند خبر دیگر جمع آوری شده و برای آن ها پخش می شد. در بخشی از این مستند، آرپی جی زن ها تانک ها را می زدند و فکر می کنم در همان فیلم یکی از آن ها به شهادت رسید.
صبح فردای آن روز، سید عباس موسوی که رسته اش تک تیرانداز بود، گفت به من آرپی جی بدهید، من می خواهم از این به بعد در رسته آرپی جی زن ها باشم.
ما به ایشان گفتیم که شما هیکلت کمی بزرگ است و برایت سخت است که با آر پی جی بدوی و تمرین کنی و بهتر است که همان سلاح سبک تک تیرانداز را داشته باشی. اما می گفت نه من باید آرپی جی زن باشم و از آن به بعد آرپی چی می گرفت و در تمرینات شرکت می کرد.
از ایشان می پرسیدیم که چرا می خواهی آرپی جی زن باشی؟
می گفت آرپی جی زن را تانک می زند، اما تک تیرانداز را تک تیرانداز می زند. من می خواهم در لحظه شهادتم این قدر وجودم برای دشمن مهم باشد که مرا با گلوله تانک بزند و چیزی از من باقی نماند.
فکر می کنید سید عباس موسوی بعد از این که فرمانده حزب الله شد و در منطقه قدرتی شدند، چگونه به شهادت رسید؟ از هواپیما با موشک ماشینش را هدف قرار دادند و در ماشینش پودر شد و چیزی از او باقی نماند.

 

بخشی از سخنان استاد علیرضا پناهیان
چهارمین یادواره شهدای مسجد ثامن الائمه (ع) (شهرک قدس تهران)
5 مردادماه 1385

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo