شهید آوینی

سال جهاد اقتصادی و سيره اقتصادي معصومين

ارزش كار

كار و تلاش رمز بقاي يك جامعه است. در سيره پيشوايان معصوم(ع) فعاليّت‏هاي اقتصادي افراد ارزش بالايي دارد. آن بزرگواران كارگران و توليد كنندگان را بسيار تشويق مي‏كردند سيره عملي پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) اين بوده است كه بار زندگي خود را شخصاً به دوش مي‏كشيدند و هيچ‏گاه براي تأمين ضروريات زندگي، خود را وابسته به ديگران نمي‏كردند، اين امر بيانگر نوع نگرش آن برگزيدگان به دنيا و رابطه آن با آخرت است و بر انديشه‏هاي انحرافي زهد مآبانه كه كار و توليد را با كمالات معنوي و مصالح اخروي در تضاد مي‏دانستند و يا افكار باطل ارباب مآبانه كه كار را وظيفه افراد پست و پايين جامعه مي‏دانستند، خط بطلان مي‏كشد.

«انس بن مالك» مي‏گويد: هنگامي كه رسول خدا(ص) از جنگ تبوك بر مي‏گشت، «سعد انصاري» ـ يكي از كارگران مدينه ـ به استقبال آن حضرت آمد. وقتي پيامبر(ص) با او دست داد، احساس كرد كه دستان وي زبرو خشن است! نبي‏مكرّم(ص) سؤال كرد: چرا دستان تو اين قدر خشن و زبر است؟ عرضه داشت: يا رسول اللّه! اين خشونت و زبري دستان من به خاطر كاركردن با بيل و طناب است تا مخارج خانواده‏ام را تأمين كنم. پيامبر(ص) دستان او را بوسيد و فرمود: اين دستي است كه آتش جهنم آن را لمس نخواهد كرد. (2)

وقتي ابعاد گوناگون شخصيتي همچون حضرت علي(ع) را مورد مطالعه و بررسي قرار مي‏دهيم، مي‏بينيم كه ايشان در عين حال كه زاهدترين فرد زمان خود است، فعّال‏ترين آن‏ها نيز هست. شهيد آيت اللّه مطهري(ره) مي‏گويد: «شخصيت علي(ع) شخصيّتي جامع الاضداد است. وقتي خلوت شب فرا مي‏رسد، هيچ عارفي به پاي او نمي‏رسد و روز كه مي‏شود گويي اين آدم آن آدم نيست. با اصحابش كه مي‏نشيند چنان چهره‏اش باز و خندان است كه از جمله اوصافش اين است كه هميشه قيافه‏اش باز و شكفته است.»(3)

امام موسي بن جعفر(ع) به يكي از يارانش كه كاسب و فروشنده بود، فرمود: «اغد الي عزّك؛ (4) صبح زود به سوي عزّت و سربلندي خود بشتاب» منظور آن حضرت همان كسب و تجارت است عزّت انسان در سايه تلاش او در جهت توليد به دست مي‏آيد. از اين رو پيشوايان معصوم(ع) با تمام مشكلات و مسؤوليت‏هاي طاقت فرساي اجتماعي، سياسي و فرهنگي در عرصه كار و تلاش‏هاي اقتصادي كوشا و فعّال بودند و در كنار كارگران و غلامان به كار و توليد مي‏پرداختند.

نكوهش افراد تنبل

بيكاري نه تنها ضربه اقتصادي به فرد و جامعه مي‏زند، بلكه ضرر و خطر بزرگ‏تر آن متوجه آسيب‏هاي روحي و رواني فرد مي‏شود، زيرا انسان را از لحاظ حيثيّت و شخصيّت واقعي تنزّل مي‏دهد و او را از خوشبختي و سعادت محروم مي‏سازد.

در مكتب حيات بخش اسلام انساني كه صاحب حرفه است و از دست رنج خود مخارج خانواده‏اش را تأمين مي‏كند، جايگاه والايي دارد: «انّ اللّه يحبّ المحترف الامين»(5) و بر عكس آن كسي كه توان كاركردن دارد و مخارج خود را بر ديگري تحميل مي‏كند، ملعون خوانده مي‏شود.

رسول گرامي اسلام(ص) در گفتاري حكيمانه افراد تنبل را مورد نكوهش و سرزنش قرار داده و مي‏فرمايد: «ملعونٌ ملعونٌ من القي كلّه علي النّاس ملعونٌ ملعونٌ من ضيّع من يعول؛ (6)ملعون است ملعون است! كسي كه بار زندگي خود را به گردن مردم بيندازد. ملعون است ملعون است! كسي كه خانواده‏اش را در اثر ندادن نفقه ضايع و تباه كند.»

امام محمد باقر(ع) در نكوهش بيكاري و تنبلي مي‏فرمايد: «ايّاك و الكسل و الضجر فانّهما مفتاح كلّ شرّ من كسل لم يؤدّ حقّاً و من ضجر لم يصبر علي حقٍّ؛ (7) به پرهيز از كاهلي و افسردگي، زيرا اين دو كليد تمام بدي هاست. آدم تنبل حقّش را نمي‏تواند به دست آورد و آدم افسرده حال نمي‏تواند در كار حق بردباري ورزد.»

آن بزرگوار باز هم در مذمّت تنبلي خاطرنشان نموده‏اند كه: «انّي لابغض الرّجل ان يكون كسلان عن امر دنياه و من كسل عن امر دنياه فهو عن امر آخرته اكسل؛ (8) همانا من دشمن مي‏دارم فردي را كه در كارهاي خوب زندگي دنيوي‏اش تنبل است؛ زيرا هر كس در كار دنيوي كاهلي كند، نسبت به كار آخرتش كاهل‏تر خواهد بود.»

تلاش در عرصه توليد

با مطالعه در رفتارهاي اقتصادي پيشوايان معصوم(ع) مي‏توان به اصول كلي در زمينه توليد دست يافت. آنان نه تنها خود علاقه زيادي به كارهاي توليدي و اقتصادي داشتند، بلكه با استفاده از فرصت‏هاي مناسب براي شكوفايي نيروهاي دروني و استعدادهاي نهفته افراد زمينه سازي مي‏نموده و از اين طريق در آنان انگيزه توليد و كسب درآمد را تقويت مي‏كردند.

تأكيد آن بزرگواران بر توليد بيان گر آن است كه اسلام اقتصاد بر محور توليد مخصوصاً كشاورزي را بر ساير موارد ترجيح مي‏دهد. بررسي زندگي امام علي(ع) نشان مي‏دهد كه آن حضرت در دوران 25 سال فاصله از امور حكومتي، بيش‏تر وقتشان را به باغ داري و كشاورزي و كارهايي مربوط به آن نظير حفر چاه و قنات مي‏گذراندند.

اخبار و روايات متعدد تاريخي نشان مي‏دهد كه مهم‏ترين و اصلي‏ترين منبع مالي امام موسي كاظم(ع) كشاورزي بوده است «علي بن ابي حمزه» مي‏گويد: امام كاظم(ع) را ديدم كه در زمين كشاورزي خود كار مي‏كرد و عرق مي‏ريخت. عرض كردم: قربانت گردم! پس كارگران كجا هستند؟ فرمود: اي علي! بهتر از من و پدرم در اين زمين با بيل كار مي‏كردند. عرض كردم: آنان را معرفي نما! حضرت فرمود: رسول خدا(ص)، اميرالمؤمنين(ع) و پدرانم همه با دست خود كار مي‏كردند. كشاورزي شغل پيامبران خدا و جانشينان آنان و مردان شايسته است. (9)

حمايت از توليدكنندگان

پيشوايان معصوم(ع) علاوه بر اين كه خود در عرصه توليد و تلاش‏هاي اقتصادي پيش گام بودند، از توليد كنندگان و كشاورزان حمايت مي‏كردند و به آسيب ديدگان و ورشكستگان و قرض داراني كه زندگي اقتصادي آن‏ها به دليل مشكلات طبيعي مختل شده بود، كمك‏هاي فراواني مي‏كردند.

امام علي(ع) به توليد كنندگان و كشاورزان عنايت ويژه‏اي داشت. امام صادق(ع) در اين باره مي‏فرمايد: «كان اميرالمؤمنين يكتب و يوصي بفلّاحين خيراً؛ (10) اميرمؤمنان هميشه به عمال و كارمندانشان سفارش كشاورزان را مي‏نمود.»

امام موسي كاظم(ع) از كشاورزان و توليد كنندگان مدينه زياد حمايت مي‏كرد، شخصي مي‏گويد: در نزديكي مدينه صيفي كاري داشتم. موقعي كه فصل برداشت محصول نزديك مي‏شد، ملخ‏ها آن را نابود كردند. من خرج مزرعه را با پول دو شتر بده كار بودم. نشسته بودم و فكر مي‏كردم. ناگهان امام موسي بن جعفر(ع) را ديدم كه در حال عبور از آن جا بود و مرا ديد، فرمود: چرا ناراحتي؟ عرض كردم: به خاطر اين كه ملخ‏ها كشاورزي مرا نابود كرده‏اند.

حضرت فرمود: چه قدر ضرر كرده‏اي؟ عرض كردم: يك صد و بيست دينار با پول دو شتر. حضرت به غلام خود فرمود: يك صد و پنجاه دينار به او بده سي دينار سود به اضافه اصل مخارج و دو شتر هم به وي تحويل بده!

آن مرد مي‏گويد: وقتي اين كمك را تحويل گرفتم، عرض كردم: وارد زمين من شويد و در حق من دعا كنيد. حضرت وارد زمين شد و دعا كرد، سپس از رسول خدا(ص) نقل كرد و فرمود: از بازماندگان مشكلات محكم نگه داري كنيد. (11)

بدين سان امام به مسؤولان و افراد جامعه مي‏آموزد كه چگونه به افراد آسيب ديده كمك كنند. حضرت موسي بن جعفر(ع) در كمك به كشاورزي كه زراعت او دچار خسارت شده بود، علاوه بر اصل سرمايه، مقدار سودي كه انتظار داشت به او مي‏پردازد، ضمن اين كه حمايت معنوي خود را نيز اعلام مي‏دارد و براي آن كشاورز دعا مي‏كند و با ذكر روايتي از پيامبر(ص) او را مشمول هدايت فكري و معنوي خود قرار مي‏دهد.

تأمين نيازهاي محرومان

گرفتاري‏ها و نيازمندي‏ها به طور طبيعي ممكن است به سراغ هر انساني بيايد. در چنين مواقعي كه فرد در جامعه دچار مشكل شده و به ياري ديگران نيازمند است، انتظار دارد افراد توانا و توانمند قدمي در جهت حل مشكل وي بردارند.

اسلام نهايت كوشش و تلاش خود را به خرج مي‏دهد كه در تمام جامعه اسلامي حتّي يك فقير و نيازمند هم پيدا نشود، امّا بدون شك در هر جامعه‏اي افرادي از كار افتاده آبرومند، كودكان يتيم، بيماران و مانند اين‏ها وجود دارند كه بايد به وسيله بيت المال و نيز افراد متمكن با نهايت ادب و احترام تأمين شوند.

توجه به امور معيشتي فقرا و نيازمندان جامعه در سيره پيشوايان معصوم جايگاه ويژه‏اي دارد.

حضرت علي(ع) حمايت از اقشار محروم و درمانده جامعه را جزو برنامه‏هاي اصلاحي خويش قرار داده بود. آن حضرت(ع) در عهدنامه خويش به «مالك اشتر نخعي» به وي مأموريت مي‏دهد كه هيچ گاه از اقشار محروم غفلت نورزد و نيازهاي آنان را تأمين كند: «... ثمّ اللّه اللّه في الطبقة السّفلي...»(12)

امام متقين علاوه بر فرمان‏هايي كه به كارگزاران خويش جهت تأمين اجتماعي جامعه مي‏دهد، خود عملاً نيز به تأمين اين قشر در جامعه اقدام مي‏كند. آن حضرت خود را پدر يتيمان معرفي مي‏كند و همچون پدر با آنان رفتار مي‏نمايد. (13)

در حديثي آمده است كه امام سجاد(ع) در شب‏هاي تاريك از خانه خارج مي‏شد و انباني را كه در آن كيسه‏هاي درهم و دينار بود بر دوش خويش حمل مي‏كرد و بر در خانه فقرا مي‏آورد و به آنان مي‏بخشيد. زماني كه آن حضرت به شهادت رسيد و آن عطايا به مردم نرسيد، تازه متوجه شدند كه آورنده آن بخشش‏ها امام سجاد(ع) بوده است. (14)

«ابوهاشم جعفري» ـ يكي از اصحاب خاص امام حسن عسگري(ع) ـ مي‏گويد: از فقر و تنگ دستي به امام حسن عسگري(ع) شكايت كردم. آن حضرت با تازيانه خود خطي برروي زمين كشيد و شمشي از طلا كه نزديك پانصد اشرفي بود از آن بيرون آورد و فرمود: اي اباهاشم! اين را بگير و ما را معذوردار!(15)

«حسن بن كثير» مي‏گويد: در محضر امام محمد باقر(ع) از نداري خويش و بي‏توجهي برادران شكايت كردم. حضرت خود دستور داد كيسه‏اي را كه در آن هفتصد درهم بود، بياورند و فرمود: اين‏ها را خرج كن وقتي تمام شد، مرا با خبر ساز. (16)

«صفوان بن ساربان» مي‏گويد: در محضر امام صادق(ع) بودم. مردي از اهالي مكه به نام «ميمون» نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: كرايه راه سفر تمام شده، نياز به كرايه دارم. امام بي‏درنگ به من فرمود: برخيز و به كار برادرت رسيدگي كن. برخاستم و به حل مشكلات او پرداختم. خداوند كمك كرد و نياز او بر طرف شد. در اين هنگام به محضر امام صادق(ع) رسيدم، از من پرسيد: در مورد نياز و مشكل برادرت چه كردي؟ عرض كردم به ياري خدا مشكل او حل شد. آن حضرت فرمود: آگاه باش! كه حتماً برادر دينيت را ياري كني. اين كار در نزد من محبوب‏تر و بهتر از آن است كه يك هفته خانه كعبه را طواف نمايي. (17)

اعتدال و قناعت در مصرف

حد مطلوب بهره مندي و استفاده از نعمت‏هاي الهي آن است كه همراه با رعايت اعتدال و به قدر كفاف باشد. اعتدال و قناعت در مصرف موجب بقاي نعمت و پديد آورنده زمينه مناسبي براي رشد صفات و كمالات معنوي در انسان است.

از جمله آموزه‏هاي سيره معصومين(ع) اين است كه انسان توليد و انفاق زياد داشته باشد ولي در مصرف شخصي به حداقل قناعت نمايد. روحيه توليد و تلاش در سيره آن بزرگواران چنان است كه توليد را براي ارتقاي سطح معيشت مردم مي‏خواستند. آنان با توليد بيش‏تر كم‏ترين استفاده شخصي را مي‏نمودند.

«ابن عباس» مي‏گويد: در زمان جنگ جمل هنگامي كه در منطقه «ذي قار» براي جمع آوري نيرو اردو زده بوديم، يك روز به خيمه مولاي متقيان(ع) رفتم. ديدم حضرت مشغول دوختن كفش خويش است سلام كردم، امام جواب دادند. پرسيدند: ابن عباس! اين نعلين و صله خورده چقدر مي‏ارزد؟ گفتم: ارزشي ندارد. امام فرمودند: حكومت بر شما نزد من از اين نعلين بي ارزش‏تر است، مگر آن كه حقي را برپا سازم و يا باطلي را از ميان بردارم. (18)

امام باقر(ع) در اين زمينه مي‏فرمايد: «من قنع بما رزقه اللّه فهو من اغني النّاس؛ (19) هر كس به مقدار رزقي كه خداوند به او داده قانع باشد پس او بي‏نيازترين مردم مي‏باشد.»

امام كاظم(ع) در مورد اعتدال در مصرف مي‏فرمايد: «من اقتصد وقنع بقيت عليه النّعمة و من بذّر و اسرف زالت عنه النّعمة؛ (20) هر كس ميانه روي و اعتدال را رعايت كند و قانع باشد، نعمت براي او باقي خواهد ماند و هر كس اسراف كند، نعمت از دستش خواهد رفت.»

نوع لباس، مركب، منزل و غذاي آن حضرت نمونه‏اي عالي از اعتدال و ميانه روي بود و در برخي موارد امام تصريح مي‏كرد كه علت انتخابش معتدل بودن آن بوده است.

اجراي عدالت اقتصادي

پيشوايان معصوم براي زدودن شرايط ناعادلانه زندگي و دست يابي به عدالت اقتصادي آن هم با توجه به بي‏عدالتي جامعه آنان، شعار عدالت اقتصادي را مطرح مي‏كردند و در راه تحقق آن سياست هايي را در پيش مي‏گرفتند.

در زمان حضرت علي(ع) مهم‏ترين منبع درآمد حكومت، بيت المال بود كه از راه‏هاي گوناگون مانند غنايم جنگي و اخذ ماليات به دست مي‏آمد، بنابراين بيت المال كه به منزله درآمد ملي حكومت ايشان و وسيله رفاه مردم بود از ناحيه ايشان نسبت به آن دقت و دلسوزي مي‏شد، چنان كه وقتي شبي «طلحه» و «زبير» بر او وارد شدند، امام چراغي را كه در برابرش بود، خاموش كرد و فرمود تا چراغي از خانه برايش آوردند. طلحه وزبير سبب آن را پرسيدند. امام فرمودند: روغن چراغ از بيت المال است. سزاوار نيست با شما با روشنايي آن هم نشيني كنم. (21)

امام متقين هرگز اجازه نمي‏دادند مسؤولان حكومتي كوچك‏ترين تعرّضي نسبت به اموال بيت المال مسلمانان داشته باشند. به «زياد بن ابيه» در اين مورد نامه نوشت و فرمود: «به خدا قسم! اگر به من خبر رسيد كه در اموال مسلمانان خيانتي كوچك يا بزرگ از تو سر زده است، چنان با تو برخورد خواهم كرد كه خوار و ذليل و از هزينه زندگي درمانده و پريشان حال گردي»(22) آن حضرت از يك سو به زمامداران درباره توجه به اقشار توليد كنندگان، توزيع كنندگان و خدمتگزاران و مصرف كنندگان سفارش مي‏كردند و از سوي ديگر جهت امنيّت اقتصادي و تأمين همه جانبه زندگي مردم، نظارت مستقيم بر بازار را مورد تأكيد قرار مي‏دادند. (23) هم چنين به كارگزاران خود دستور دادند كه نرخ‏ها را در سطحي نگه دارند كه براي همه گروه‏هاي مردم قابل تحمّل باشد و به فروشندگان نيز زياني نرساند. (24)

از ديدگاه اميرالمؤمنين(ع) درآمد حكومت اسلامي از آن خداست از اين رو حتّي حاكم اسلامي نيز حق ندارد آن را بدون حساب به اطرافيان خود ببخشد، بلكه بايد در ميان بندگان مؤمن خدا يعني مسلمانان به عنوان عيال اللّه به تساوي تقسيم شود.

در اواخر دوران حكومت علي(ع) ياران آن حضرت به دليل سخت‏گيري‏هاي آن بزرگوار در تقسيم بيت المال يكي پس از ديگري از ايشان جدا شدند، برخي به معاويه و برخي ديگر به گوشه خانه‏هايشان خزيدند و دنبال زندگي شخصي خود رفتند، برخي از دوستان حضرت از اين وضع ناراحت بودند؛ بدين روي پس از تأمّل و چاره‏جويي از حضرت خواستند قدري تسامح به خرج دهد و به قريش و اشراف عرب بيش از غير عرب و موالي حق بپردازد تا قدري اوضاع حكومت سامان پيدا كند، سپس مطابق گذشته رفتار كند. حضرت در پاسخ آن‏ها فرمودند: «آيا به من مي‏گوييد پيروزي را با ظلم بر كساني كه به ولايت و حكومت بر آن‏ها برگزيده شده‏ام به دست آورم؟ و اللّه تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پي يكديگر طلوع و غروب مي‏كنند، چنين نخواهم كرد! اگر آن مال از ان من هم بود در ميانشان به صورت متساوي تقسيم مي‏كردم، چه رسد به اين كه آن مال خداست.»(25)

اين جملات صريحاً نشان مي‏دهد كه از منظر علي بن ابي طالب و فرزندانش جلب رضايت خواص با اعطاي امتيازات ويژه از بيت المال به آن‏ها خيانت به توده مسلمان و ستم در حق ساير اقشار مملكت است. جايگاه يك مسؤول در نظام اسلامي چنان حسّاس است كه حتي هنگام انفاق اموال شخصي خود به ديگران نيز بايد همه را به يك چشم بنگرد و اموالش را يكسان و عادلانه انفاق كند.

پي‏ نوشت‏ها در دفتر خبرگزاری موجود است.


نويسنده : اسماعيل نساجى زواره  /  منبع : ماهنامه پاسدار اسلام ، شماره 305 
برگرفته از :سایت حرف آخر

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo