سال جهاد اقتصادی و سيره اقتصادي معصومين ارزش كار كار و تلاش رمز بقاي يك جامعه است. در سيره پيشوايان معصوم(ع) فعاليّتهاي اقتصادي افراد ارزش بالايي دارد. آن بزرگواران كارگران و توليد كنندگان را بسيار تشويق ميكردند سيره عملي پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) اين بوده است كه بار زندگي خود را شخصاً به دوش ميكشيدند و هيچگاه براي تأمين ضروريات زندگي، خود را وابسته به ديگران نميكردند، اين امر بيانگر نوع نگرش آن برگزيدگان به دنيا و رابطه آن با آخرت است و بر انديشههاي انحرافي زهد مآبانه كه كار و توليد را با كمالات معنوي و مصالح اخروي در تضاد ميدانستند و يا افكار باطل ارباب مآبانه كه كار را وظيفه افراد پست و پايين جامعه ميدانستند، خط بطلان ميكشد. «انس بن مالك» ميگويد: هنگامي كه رسول خدا(ص) از جنگ تبوك بر ميگشت، «سعد انصاري» ـ يكي از كارگران مدينه ـ به استقبال آن حضرت آمد. وقتي پيامبر(ص) با او دست داد، احساس كرد كه دستان وي زبرو خشن است! نبيمكرّم(ص) سؤال كرد: چرا دستان تو اين قدر خشن و زبر است؟ عرضه داشت: يا رسول اللّه! اين خشونت و زبري دستان من به خاطر كاركردن با بيل و طناب است تا مخارج خانوادهام را تأمين كنم. پيامبر(ص) دستان او را بوسيد و فرمود: اين دستي است كه آتش جهنم آن را لمس نخواهد كرد. (2) وقتي ابعاد گوناگون شخصيتي همچون حضرت علي(ع) را مورد مطالعه و بررسي قرار ميدهيم، ميبينيم كه ايشان در عين حال كه زاهدترين فرد زمان خود است، فعّالترين آنها نيز هست. شهيد آيت اللّه مطهري(ره) ميگويد: «شخصيت علي(ع) شخصيّتي جامع الاضداد است. وقتي خلوت شب فرا ميرسد، هيچ عارفي به پاي او نميرسد و روز كه ميشود گويي اين آدم آن آدم نيست. با اصحابش كه مينشيند چنان چهرهاش باز و خندان است كه از جمله اوصافش اين است كه هميشه قيافهاش باز و شكفته است.»(3) امام موسي بن جعفر(ع) به يكي از يارانش كه كاسب و فروشنده بود، فرمود: «اغد الي عزّك؛ (4) صبح زود به سوي عزّت و سربلندي خود بشتاب» منظور آن حضرت همان كسب و تجارت است عزّت انسان در سايه تلاش او در جهت توليد به دست ميآيد. از اين رو پيشوايان معصوم(ع) با تمام مشكلات و مسؤوليتهاي طاقت فرساي اجتماعي، سياسي و فرهنگي در عرصه كار و تلاشهاي اقتصادي كوشا و فعّال بودند و در كنار كارگران و غلامان به كار و توليد ميپرداختند. نكوهش افراد تنبل بيكاري نه تنها ضربه اقتصادي به فرد و جامعه ميزند، بلكه ضرر و خطر بزرگتر آن متوجه آسيبهاي روحي و رواني فرد ميشود، زيرا انسان را از لحاظ حيثيّت و شخصيّت واقعي تنزّل ميدهد و او را از خوشبختي و سعادت محروم ميسازد. در مكتب حيات بخش اسلام انساني كه صاحب حرفه است و از دست رنج خود مخارج خانوادهاش را تأمين ميكند، جايگاه والايي دارد: «انّ اللّه يحبّ المحترف الامين»(5) و بر عكس آن كسي كه توان كاركردن دارد و مخارج خود را بر ديگري تحميل ميكند، ملعون خوانده ميشود. رسول گرامي اسلام(ص) در گفتاري حكيمانه افراد تنبل را مورد نكوهش و سرزنش قرار داده و ميفرمايد: «ملعونٌ ملعونٌ من القي كلّه علي النّاس ملعونٌ ملعونٌ من ضيّع من يعول؛ (6)ملعون است ملعون است! كسي كه بار زندگي خود را به گردن مردم بيندازد. ملعون است ملعون است! كسي كه خانوادهاش را در اثر ندادن نفقه ضايع و تباه كند.» امام محمد باقر(ع) در نكوهش بيكاري و تنبلي ميفرمايد: «ايّاك و الكسل و الضجر فانّهما مفتاح كلّ شرّ من كسل لم يؤدّ حقّاً و من ضجر لم يصبر علي حقٍّ؛ (7) به پرهيز از كاهلي و افسردگي، زيرا اين دو كليد تمام بدي هاست. آدم تنبل حقّش را نميتواند به دست آورد و آدم افسرده حال نميتواند در كار حق بردباري ورزد.» آن بزرگوار باز هم در مذمّت تنبلي خاطرنشان نمودهاند كه: «انّي لابغض الرّجل ان يكون كسلان عن امر دنياه و من كسل عن امر دنياه فهو عن امر آخرته اكسل؛ (8) همانا من دشمن ميدارم فردي را كه در كارهاي خوب زندگي دنيوياش تنبل است؛ زيرا هر كس در كار دنيوي كاهلي كند، نسبت به كار آخرتش كاهلتر خواهد بود.» تلاش در عرصه توليد با مطالعه در رفتارهاي اقتصادي پيشوايان معصوم(ع) ميتوان به اصول كلي در زمينه توليد دست يافت. آنان نه تنها خود علاقه زيادي به كارهاي توليدي و اقتصادي داشتند، بلكه با استفاده از فرصتهاي مناسب براي شكوفايي نيروهاي دروني و استعدادهاي نهفته افراد زمينه سازي مينموده و از اين طريق در آنان انگيزه توليد و كسب درآمد را تقويت ميكردند. تأكيد آن بزرگواران بر توليد بيان گر آن است كه اسلام اقتصاد بر محور توليد مخصوصاً كشاورزي را بر ساير موارد ترجيح ميدهد. بررسي زندگي امام علي(ع) نشان ميدهد كه آن حضرت در دوران 25 سال فاصله از امور حكومتي، بيشتر وقتشان را به باغ داري و كشاورزي و كارهايي مربوط به آن نظير حفر چاه و قنات ميگذراندند. اخبار و روايات متعدد تاريخي نشان ميدهد كه مهمترين و اصليترين منبع مالي امام موسي كاظم(ع) كشاورزي بوده است «علي بن ابي حمزه» ميگويد: امام كاظم(ع) را ديدم كه در زمين كشاورزي خود كار ميكرد و عرق ميريخت. عرض كردم: قربانت گردم! پس كارگران كجا هستند؟ فرمود: اي علي! بهتر از من و پدرم در اين زمين با بيل كار ميكردند. عرض كردم: آنان را معرفي نما! حضرت فرمود: رسول خدا(ص)، اميرالمؤمنين(ع) و پدرانم همه با دست خود كار ميكردند. كشاورزي شغل پيامبران خدا و جانشينان آنان و مردان شايسته است. (9) حمايت از توليدكنندگان پيشوايان معصوم(ع) علاوه بر اين كه خود در عرصه توليد و تلاشهاي اقتصادي پيش گام بودند، از توليد كنندگان و كشاورزان حمايت ميكردند و به آسيب ديدگان و ورشكستگان و قرض داراني كه زندگي اقتصادي آنها به دليل مشكلات طبيعي مختل شده بود، كمكهاي فراواني ميكردند. امام علي(ع) به توليد كنندگان و كشاورزان عنايت ويژهاي داشت. امام صادق(ع) در اين باره ميفرمايد: «كان اميرالمؤمنين يكتب و يوصي بفلّاحين خيراً؛ (10) اميرمؤمنان هميشه به عمال و كارمندانشان سفارش كشاورزان را مينمود.» امام موسي كاظم(ع) از كشاورزان و توليد كنندگان مدينه زياد حمايت ميكرد، شخصي ميگويد: در نزديكي مدينه صيفي كاري داشتم. موقعي كه فصل برداشت محصول نزديك ميشد، ملخها آن را نابود كردند. من خرج مزرعه را با پول دو شتر بده كار بودم. نشسته بودم و فكر ميكردم. ناگهان امام موسي بن جعفر(ع) را ديدم كه در حال عبور از آن جا بود و مرا ديد، فرمود: چرا ناراحتي؟ عرض كردم: به خاطر اين كه ملخها كشاورزي مرا نابود كردهاند. حضرت فرمود: چه قدر ضرر كردهاي؟ عرض كردم: يك صد و بيست دينار با پول دو شتر. حضرت به غلام خود فرمود: يك صد و پنجاه دينار به او بده سي دينار سود به اضافه اصل مخارج و دو شتر هم به وي تحويل بده! آن مرد ميگويد: وقتي اين كمك را تحويل گرفتم، عرض كردم: وارد زمين من شويد و در حق من دعا كنيد. حضرت وارد زمين شد و دعا كرد، سپس از رسول خدا(ص) نقل كرد و فرمود: از بازماندگان مشكلات محكم نگه داري كنيد. (11) بدين سان امام به مسؤولان و افراد جامعه ميآموزد كه چگونه به افراد آسيب ديده كمك كنند. حضرت موسي بن جعفر(ع) در كمك به كشاورزي كه زراعت او دچار خسارت شده بود، علاوه بر اصل سرمايه، مقدار سودي كه انتظار داشت به او ميپردازد، ضمن اين كه حمايت معنوي خود را نيز اعلام ميدارد و براي آن كشاورز دعا ميكند و با ذكر روايتي از پيامبر(ص) او را مشمول هدايت فكري و معنوي خود قرار ميدهد. تأمين نيازهاي محرومان گرفتاريها و نيازمنديها به طور طبيعي ممكن است به سراغ هر انساني بيايد. در چنين مواقعي كه فرد در جامعه دچار مشكل شده و به ياري ديگران نيازمند است، انتظار دارد افراد توانا و توانمند قدمي در جهت حل مشكل وي بردارند. اسلام نهايت كوشش و تلاش خود را به خرج ميدهد كه در تمام جامعه اسلامي حتّي يك فقير و نيازمند هم پيدا نشود، امّا بدون شك در هر جامعهاي افرادي از كار افتاده آبرومند، كودكان يتيم، بيماران و مانند اينها وجود دارند كه بايد به وسيله بيت المال و نيز افراد متمكن با نهايت ادب و احترام تأمين شوند. توجه به امور معيشتي فقرا و نيازمندان جامعه در سيره پيشوايان معصوم جايگاه ويژهاي دارد. حضرت علي(ع) حمايت از اقشار محروم و درمانده جامعه را جزو برنامههاي اصلاحي خويش قرار داده بود. آن حضرت(ع) در عهدنامه خويش به «مالك اشتر نخعي» به وي مأموريت ميدهد كه هيچ گاه از اقشار محروم غفلت نورزد و نيازهاي آنان را تأمين كند: «... ثمّ اللّه اللّه في الطبقة السّفلي...»(12) امام متقين علاوه بر فرمانهايي كه به كارگزاران خويش جهت تأمين اجتماعي جامعه ميدهد، خود عملاً نيز به تأمين اين قشر در جامعه اقدام ميكند. آن حضرت خود را پدر يتيمان معرفي ميكند و همچون پدر با آنان رفتار مينمايد. (13) در حديثي آمده است كه امام سجاد(ع) در شبهاي تاريك از خانه خارج ميشد و انباني را كه در آن كيسههاي درهم و دينار بود بر دوش خويش حمل ميكرد و بر در خانه فقرا ميآورد و به آنان ميبخشيد. زماني كه آن حضرت به شهادت رسيد و آن عطايا به مردم نرسيد، تازه متوجه شدند كه آورنده آن بخششها امام سجاد(ع) بوده است. (14) «ابوهاشم جعفري» ـ يكي از اصحاب خاص امام حسن عسگري(ع) ـ ميگويد: از فقر و تنگ دستي به امام حسن عسگري(ع) شكايت كردم. آن حضرت با تازيانه خود خطي برروي زمين كشيد و شمشي از طلا كه نزديك پانصد اشرفي بود از آن بيرون آورد و فرمود: اي اباهاشم! اين را بگير و ما را معذوردار!(15) «حسن بن كثير» ميگويد: در محضر امام محمد باقر(ع) از نداري خويش و بيتوجهي برادران شكايت كردم. حضرت خود دستور داد كيسهاي را كه در آن هفتصد درهم بود، بياورند و فرمود: اينها را خرج كن وقتي تمام شد، مرا با خبر ساز. (16) «صفوان بن ساربان» ميگويد: در محضر امام صادق(ع) بودم. مردي از اهالي مكه به نام «ميمون» نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: كرايه راه سفر تمام شده، نياز به كرايه دارم. امام بيدرنگ به من فرمود: برخيز و به كار برادرت رسيدگي كن. برخاستم و به حل مشكلات او پرداختم. خداوند كمك كرد و نياز او بر طرف شد. در اين هنگام به محضر امام صادق(ع) رسيدم، از من پرسيد: در مورد نياز و مشكل برادرت چه كردي؟ عرض كردم به ياري خدا مشكل او حل شد. آن حضرت فرمود: آگاه باش! كه حتماً برادر دينيت را ياري كني. اين كار در نزد من محبوبتر و بهتر از آن است كه يك هفته خانه كعبه را طواف نمايي. (17) اعتدال و قناعت در مصرف حد مطلوب بهره مندي و استفاده از نعمتهاي الهي آن است كه همراه با رعايت اعتدال و به قدر كفاف باشد. اعتدال و قناعت در مصرف موجب بقاي نعمت و پديد آورنده زمينه مناسبي براي رشد صفات و كمالات معنوي در انسان است. از جمله آموزههاي سيره معصومين(ع) اين است كه انسان توليد و انفاق زياد داشته باشد ولي در مصرف شخصي به حداقل قناعت نمايد. روحيه توليد و تلاش در سيره آن بزرگواران چنان است كه توليد را براي ارتقاي سطح معيشت مردم ميخواستند. آنان با توليد بيشتر كمترين استفاده شخصي را مينمودند. «ابن عباس» ميگويد: در زمان جنگ جمل هنگامي كه در منطقه «ذي قار» براي جمع آوري نيرو اردو زده بوديم، يك روز به خيمه مولاي متقيان(ع) رفتم. ديدم حضرت مشغول دوختن كفش خويش است سلام كردم، امام جواب دادند. پرسيدند: ابن عباس! اين نعلين و صله خورده چقدر ميارزد؟ گفتم: ارزشي ندارد. امام فرمودند: حكومت بر شما نزد من از اين نعلين بي ارزشتر است، مگر آن كه حقي را برپا سازم و يا باطلي را از ميان بردارم. (18) امام باقر(ع) در اين زمينه ميفرمايد: «من قنع بما رزقه اللّه فهو من اغني النّاس؛ (19) هر كس به مقدار رزقي كه خداوند به او داده قانع باشد پس او بينيازترين مردم ميباشد.» امام كاظم(ع) در مورد اعتدال در مصرف ميفرمايد: «من اقتصد وقنع بقيت عليه النّعمة و من بذّر و اسرف زالت عنه النّعمة؛ (20) هر كس ميانه روي و اعتدال را رعايت كند و قانع باشد، نعمت براي او باقي خواهد ماند و هر كس اسراف كند، نعمت از دستش خواهد رفت.» نوع لباس، مركب، منزل و غذاي آن حضرت نمونهاي عالي از اعتدال و ميانه روي بود و در برخي موارد امام تصريح ميكرد كه علت انتخابش معتدل بودن آن بوده است. اجراي عدالت اقتصادي پيشوايان معصوم براي زدودن شرايط ناعادلانه زندگي و دست يابي به عدالت اقتصادي آن هم با توجه به بيعدالتي جامعه آنان، شعار عدالت اقتصادي را مطرح ميكردند و در راه تحقق آن سياست هايي را در پيش ميگرفتند. در زمان حضرت علي(ع) مهمترين منبع درآمد حكومت، بيت المال بود كه از راههاي گوناگون مانند غنايم جنگي و اخذ ماليات به دست ميآمد، بنابراين بيت المال كه به منزله درآمد ملي حكومت ايشان و وسيله رفاه مردم بود از ناحيه ايشان نسبت به آن دقت و دلسوزي ميشد، چنان كه وقتي شبي «طلحه» و «زبير» بر او وارد شدند، امام چراغي را كه در برابرش بود، خاموش كرد و فرمود تا چراغي از خانه برايش آوردند. طلحه وزبير سبب آن را پرسيدند. امام فرمودند: روغن چراغ از بيت المال است. سزاوار نيست با شما با روشنايي آن هم نشيني كنم. (21) امام متقين هرگز اجازه نميدادند مسؤولان حكومتي كوچكترين تعرّضي نسبت به اموال بيت المال مسلمانان داشته باشند. به «زياد بن ابيه» در اين مورد نامه نوشت و فرمود: «به خدا قسم! اگر به من خبر رسيد كه در اموال مسلمانان خيانتي كوچك يا بزرگ از تو سر زده است، چنان با تو برخورد خواهم كرد كه خوار و ذليل و از هزينه زندگي درمانده و پريشان حال گردي»(22) آن حضرت از يك سو به زمامداران درباره توجه به اقشار توليد كنندگان، توزيع كنندگان و خدمتگزاران و مصرف كنندگان سفارش ميكردند و از سوي ديگر جهت امنيّت اقتصادي و تأمين همه جانبه زندگي مردم، نظارت مستقيم بر بازار را مورد تأكيد قرار ميدادند. (23) هم چنين به كارگزاران خود دستور دادند كه نرخها را در سطحي نگه دارند كه براي همه گروههاي مردم قابل تحمّل باشد و به فروشندگان نيز زياني نرساند. (24) از ديدگاه اميرالمؤمنين(ع) درآمد حكومت اسلامي از آن خداست از اين رو حتّي حاكم اسلامي نيز حق ندارد آن را بدون حساب به اطرافيان خود ببخشد، بلكه بايد در ميان بندگان مؤمن خدا يعني مسلمانان به عنوان عيال اللّه به تساوي تقسيم شود. در اواخر دوران حكومت علي(ع) ياران آن حضرت به دليل سختگيريهاي آن بزرگوار در تقسيم بيت المال يكي پس از ديگري از ايشان جدا شدند، برخي به معاويه و برخي ديگر به گوشه خانههايشان خزيدند و دنبال زندگي شخصي خود رفتند، برخي از دوستان حضرت از اين وضع ناراحت بودند؛ بدين روي پس از تأمّل و چارهجويي از حضرت خواستند قدري تسامح به خرج دهد و به قريش و اشراف عرب بيش از غير عرب و موالي حق بپردازد تا قدري اوضاع حكومت سامان پيدا كند، سپس مطابق گذشته رفتار كند. حضرت در پاسخ آنها فرمودند: «آيا به من ميگوييد پيروزي را با ظلم بر كساني كه به ولايت و حكومت بر آنها برگزيده شدهام به دست آورم؟ و اللّه تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پي يكديگر طلوع و غروب ميكنند، چنين نخواهم كرد! اگر آن مال از ان من هم بود در ميانشان به صورت متساوي تقسيم ميكردم، چه رسد به اين كه آن مال خداست.»(25) اين جملات صريحاً نشان ميدهد كه از منظر علي بن ابي طالب و فرزندانش جلب رضايت خواص با اعطاي امتيازات ويژه از بيت المال به آنها خيانت به توده مسلمان و ستم در حق ساير اقشار مملكت است. جايگاه يك مسؤول در نظام اسلامي چنان حسّاس است كه حتي هنگام انفاق اموال شخصي خود به ديگران نيز بايد همه را به يك چشم بنگرد و اموالش را يكسان و عادلانه انفاق كند. پي نوشتها در دفتر خبرگزاری موجود است. نويسنده : اسماعيل نساجى زواره / منبع : ماهنامه پاسدار اسلام ، شماره 305 برگرفته از :سایت حرف آخر
ارزش كار
كار و تلاش رمز بقاي يك جامعه است. در سيره پيشوايان معصوم(ع) فعاليّتهاي اقتصادي افراد ارزش بالايي دارد. آن بزرگواران كارگران و توليد كنندگان را بسيار تشويق ميكردند سيره عملي پيامبر اكرم(ص) و امامان معصوم(ع) اين بوده است كه بار زندگي خود را شخصاً به دوش ميكشيدند و هيچگاه براي تأمين ضروريات زندگي، خود را وابسته به ديگران نميكردند، اين امر بيانگر نوع نگرش آن برگزيدگان به دنيا و رابطه آن با آخرت است و بر انديشههاي انحرافي زهد مآبانه كه كار و توليد را با كمالات معنوي و مصالح اخروي در تضاد ميدانستند و يا افكار باطل ارباب مآبانه كه كار را وظيفه افراد پست و پايين جامعه ميدانستند، خط بطلان ميكشد.
«انس بن مالك» ميگويد: هنگامي كه رسول خدا(ص) از جنگ تبوك بر ميگشت، «سعد انصاري» ـ يكي از كارگران مدينه ـ به استقبال آن حضرت آمد. وقتي پيامبر(ص) با او دست داد، احساس كرد كه دستان وي زبرو خشن است! نبيمكرّم(ص) سؤال كرد: چرا دستان تو اين قدر خشن و زبر است؟ عرضه داشت: يا رسول اللّه! اين خشونت و زبري دستان من به خاطر كاركردن با بيل و طناب است تا مخارج خانوادهام را تأمين كنم. پيامبر(ص) دستان او را بوسيد و فرمود: اين دستي است كه آتش جهنم آن را لمس نخواهد كرد. (2)
وقتي ابعاد گوناگون شخصيتي همچون حضرت علي(ع) را مورد مطالعه و بررسي قرار ميدهيم، ميبينيم كه ايشان در عين حال كه زاهدترين فرد زمان خود است، فعّالترين آنها نيز هست. شهيد آيت اللّه مطهري(ره) ميگويد: «شخصيت علي(ع) شخصيّتي جامع الاضداد است. وقتي خلوت شب فرا ميرسد، هيچ عارفي به پاي او نميرسد و روز كه ميشود گويي اين آدم آن آدم نيست. با اصحابش كه مينشيند چنان چهرهاش باز و خندان است كه از جمله اوصافش اين است كه هميشه قيافهاش باز و شكفته است.»(3)
امام موسي بن جعفر(ع) به يكي از يارانش كه كاسب و فروشنده بود، فرمود: «اغد الي عزّك؛ (4) صبح زود به سوي عزّت و سربلندي خود بشتاب» منظور آن حضرت همان كسب و تجارت است عزّت انسان در سايه تلاش او در جهت توليد به دست ميآيد. از اين رو پيشوايان معصوم(ع) با تمام مشكلات و مسؤوليتهاي طاقت فرساي اجتماعي، سياسي و فرهنگي در عرصه كار و تلاشهاي اقتصادي كوشا و فعّال بودند و در كنار كارگران و غلامان به كار و توليد ميپرداختند.
نكوهش افراد تنبل
بيكاري نه تنها ضربه اقتصادي به فرد و جامعه ميزند، بلكه ضرر و خطر بزرگتر آن متوجه آسيبهاي روحي و رواني فرد ميشود، زيرا انسان را از لحاظ حيثيّت و شخصيّت واقعي تنزّل ميدهد و او را از خوشبختي و سعادت محروم ميسازد.
در مكتب حيات بخش اسلام انساني كه صاحب حرفه است و از دست رنج خود مخارج خانوادهاش را تأمين ميكند، جايگاه والايي دارد: «انّ اللّه يحبّ المحترف الامين»(5) و بر عكس آن كسي كه توان كاركردن دارد و مخارج خود را بر ديگري تحميل ميكند، ملعون خوانده ميشود.
رسول گرامي اسلام(ص) در گفتاري حكيمانه افراد تنبل را مورد نكوهش و سرزنش قرار داده و ميفرمايد: «ملعونٌ ملعونٌ من القي كلّه علي النّاس ملعونٌ ملعونٌ من ضيّع من يعول؛ (6)ملعون است ملعون است! كسي كه بار زندگي خود را به گردن مردم بيندازد. ملعون است ملعون است! كسي كه خانوادهاش را در اثر ندادن نفقه ضايع و تباه كند.»
امام محمد باقر(ع) در نكوهش بيكاري و تنبلي ميفرمايد: «ايّاك و الكسل و الضجر فانّهما مفتاح كلّ شرّ من كسل لم يؤدّ حقّاً و من ضجر لم يصبر علي حقٍّ؛ (7) به پرهيز از كاهلي و افسردگي، زيرا اين دو كليد تمام بدي هاست. آدم تنبل حقّش را نميتواند به دست آورد و آدم افسرده حال نميتواند در كار حق بردباري ورزد.»
آن بزرگوار باز هم در مذمّت تنبلي خاطرنشان نمودهاند كه: «انّي لابغض الرّجل ان يكون كسلان عن امر دنياه و من كسل عن امر دنياه فهو عن امر آخرته اكسل؛ (8) همانا من دشمن ميدارم فردي را كه در كارهاي خوب زندگي دنيوياش تنبل است؛ زيرا هر كس در كار دنيوي كاهلي كند، نسبت به كار آخرتش كاهلتر خواهد بود.»
تلاش در عرصه توليد
با مطالعه در رفتارهاي اقتصادي پيشوايان معصوم(ع) ميتوان به اصول كلي در زمينه توليد دست يافت. آنان نه تنها خود علاقه زيادي به كارهاي توليدي و اقتصادي داشتند، بلكه با استفاده از فرصتهاي مناسب براي شكوفايي نيروهاي دروني و استعدادهاي نهفته افراد زمينه سازي مينموده و از اين طريق در آنان انگيزه توليد و كسب درآمد را تقويت ميكردند.
تأكيد آن بزرگواران بر توليد بيان گر آن است كه اسلام اقتصاد بر محور توليد مخصوصاً كشاورزي را بر ساير موارد ترجيح ميدهد. بررسي زندگي امام علي(ع) نشان ميدهد كه آن حضرت در دوران 25 سال فاصله از امور حكومتي، بيشتر وقتشان را به باغ داري و كشاورزي و كارهايي مربوط به آن نظير حفر چاه و قنات ميگذراندند.
اخبار و روايات متعدد تاريخي نشان ميدهد كه مهمترين و اصليترين منبع مالي امام موسي كاظم(ع) كشاورزي بوده است «علي بن ابي حمزه» ميگويد: امام كاظم(ع) را ديدم كه در زمين كشاورزي خود كار ميكرد و عرق ميريخت. عرض كردم: قربانت گردم! پس كارگران كجا هستند؟ فرمود: اي علي! بهتر از من و پدرم در اين زمين با بيل كار ميكردند. عرض كردم: آنان را معرفي نما! حضرت فرمود: رسول خدا(ص)، اميرالمؤمنين(ع) و پدرانم همه با دست خود كار ميكردند. كشاورزي شغل پيامبران خدا و جانشينان آنان و مردان شايسته است. (9)
حمايت از توليدكنندگان
پيشوايان معصوم(ع) علاوه بر اين كه خود در عرصه توليد و تلاشهاي اقتصادي پيش گام بودند، از توليد كنندگان و كشاورزان حمايت ميكردند و به آسيب ديدگان و ورشكستگان و قرض داراني كه زندگي اقتصادي آنها به دليل مشكلات طبيعي مختل شده بود، كمكهاي فراواني ميكردند.
امام علي(ع) به توليد كنندگان و كشاورزان عنايت ويژهاي داشت. امام صادق(ع) در اين باره ميفرمايد: «كان اميرالمؤمنين يكتب و يوصي بفلّاحين خيراً؛ (10) اميرمؤمنان هميشه به عمال و كارمندانشان سفارش كشاورزان را مينمود.»
امام موسي كاظم(ع) از كشاورزان و توليد كنندگان مدينه زياد حمايت ميكرد، شخصي ميگويد: در نزديكي مدينه صيفي كاري داشتم. موقعي كه فصل برداشت محصول نزديك ميشد، ملخها آن را نابود كردند. من خرج مزرعه را با پول دو شتر بده كار بودم. نشسته بودم و فكر ميكردم. ناگهان امام موسي بن جعفر(ع) را ديدم كه در حال عبور از آن جا بود و مرا ديد، فرمود: چرا ناراحتي؟ عرض كردم: به خاطر اين كه ملخها كشاورزي مرا نابود كردهاند.
حضرت فرمود: چه قدر ضرر كردهاي؟ عرض كردم: يك صد و بيست دينار با پول دو شتر. حضرت به غلام خود فرمود: يك صد و پنجاه دينار به او بده سي دينار سود به اضافه اصل مخارج و دو شتر هم به وي تحويل بده!
آن مرد ميگويد: وقتي اين كمك را تحويل گرفتم، عرض كردم: وارد زمين من شويد و در حق من دعا كنيد. حضرت وارد زمين شد و دعا كرد، سپس از رسول خدا(ص) نقل كرد و فرمود: از بازماندگان مشكلات محكم نگه داري كنيد. (11)
بدين سان امام به مسؤولان و افراد جامعه ميآموزد كه چگونه به افراد آسيب ديده كمك كنند. حضرت موسي بن جعفر(ع) در كمك به كشاورزي كه زراعت او دچار خسارت شده بود، علاوه بر اصل سرمايه، مقدار سودي كه انتظار داشت به او ميپردازد، ضمن اين كه حمايت معنوي خود را نيز اعلام ميدارد و براي آن كشاورز دعا ميكند و با ذكر روايتي از پيامبر(ص) او را مشمول هدايت فكري و معنوي خود قرار ميدهد.
تأمين نيازهاي محرومان
گرفتاريها و نيازمنديها به طور طبيعي ممكن است به سراغ هر انساني بيايد. در چنين مواقعي كه فرد در جامعه دچار مشكل شده و به ياري ديگران نيازمند است، انتظار دارد افراد توانا و توانمند قدمي در جهت حل مشكل وي بردارند.
اسلام نهايت كوشش و تلاش خود را به خرج ميدهد كه در تمام جامعه اسلامي حتّي يك فقير و نيازمند هم پيدا نشود، امّا بدون شك در هر جامعهاي افرادي از كار افتاده آبرومند، كودكان يتيم، بيماران و مانند اينها وجود دارند كه بايد به وسيله بيت المال و نيز افراد متمكن با نهايت ادب و احترام تأمين شوند.
توجه به امور معيشتي فقرا و نيازمندان جامعه در سيره پيشوايان معصوم جايگاه ويژهاي دارد.
حضرت علي(ع) حمايت از اقشار محروم و درمانده جامعه را جزو برنامههاي اصلاحي خويش قرار داده بود. آن حضرت(ع) در عهدنامه خويش به «مالك اشتر نخعي» به وي مأموريت ميدهد كه هيچ گاه از اقشار محروم غفلت نورزد و نيازهاي آنان را تأمين كند: «... ثمّ اللّه اللّه في الطبقة السّفلي...»(12)
امام متقين علاوه بر فرمانهايي كه به كارگزاران خويش جهت تأمين اجتماعي جامعه ميدهد، خود عملاً نيز به تأمين اين قشر در جامعه اقدام ميكند. آن حضرت خود را پدر يتيمان معرفي ميكند و همچون پدر با آنان رفتار مينمايد. (13)
در حديثي آمده است كه امام سجاد(ع) در شبهاي تاريك از خانه خارج ميشد و انباني را كه در آن كيسههاي درهم و دينار بود بر دوش خويش حمل ميكرد و بر در خانه فقرا ميآورد و به آنان ميبخشيد. زماني كه آن حضرت به شهادت رسيد و آن عطايا به مردم نرسيد، تازه متوجه شدند كه آورنده آن بخششها امام سجاد(ع) بوده است. (14)
«ابوهاشم جعفري» ـ يكي از اصحاب خاص امام حسن عسگري(ع) ـ ميگويد: از فقر و تنگ دستي به امام حسن عسگري(ع) شكايت كردم. آن حضرت با تازيانه خود خطي برروي زمين كشيد و شمشي از طلا كه نزديك پانصد اشرفي بود از آن بيرون آورد و فرمود: اي اباهاشم! اين را بگير و ما را معذوردار!(15)
«حسن بن كثير» ميگويد: در محضر امام محمد باقر(ع) از نداري خويش و بيتوجهي برادران شكايت كردم. حضرت خود دستور داد كيسهاي را كه در آن هفتصد درهم بود، بياورند و فرمود: اينها را خرج كن وقتي تمام شد، مرا با خبر ساز. (16)
«صفوان بن ساربان» ميگويد: در محضر امام صادق(ع) بودم. مردي از اهالي مكه به نام «ميمون» نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: كرايه راه سفر تمام شده، نياز به كرايه دارم. امام بيدرنگ به من فرمود: برخيز و به كار برادرت رسيدگي كن. برخاستم و به حل مشكلات او پرداختم. خداوند كمك كرد و نياز او بر طرف شد. در اين هنگام به محضر امام صادق(ع) رسيدم، از من پرسيد: در مورد نياز و مشكل برادرت چه كردي؟ عرض كردم به ياري خدا مشكل او حل شد. آن حضرت فرمود: آگاه باش! كه حتماً برادر دينيت را ياري كني. اين كار در نزد من محبوبتر و بهتر از آن است كه يك هفته خانه كعبه را طواف نمايي. (17)
اعتدال و قناعت در مصرف
حد مطلوب بهره مندي و استفاده از نعمتهاي الهي آن است كه همراه با رعايت اعتدال و به قدر كفاف باشد. اعتدال و قناعت در مصرف موجب بقاي نعمت و پديد آورنده زمينه مناسبي براي رشد صفات و كمالات معنوي در انسان است.
از جمله آموزههاي سيره معصومين(ع) اين است كه انسان توليد و انفاق زياد داشته باشد ولي در مصرف شخصي به حداقل قناعت نمايد. روحيه توليد و تلاش در سيره آن بزرگواران چنان است كه توليد را براي ارتقاي سطح معيشت مردم ميخواستند. آنان با توليد بيشتر كمترين استفاده شخصي را مينمودند.
«ابن عباس» ميگويد: در زمان جنگ جمل هنگامي كه در منطقه «ذي قار» براي جمع آوري نيرو اردو زده بوديم، يك روز به خيمه مولاي متقيان(ع) رفتم. ديدم حضرت مشغول دوختن كفش خويش است سلام كردم، امام جواب دادند. پرسيدند: ابن عباس! اين نعلين و صله خورده چقدر ميارزد؟ گفتم: ارزشي ندارد. امام فرمودند: حكومت بر شما نزد من از اين نعلين بي ارزشتر است، مگر آن كه حقي را برپا سازم و يا باطلي را از ميان بردارم. (18)
امام باقر(ع) در اين زمينه ميفرمايد: «من قنع بما رزقه اللّه فهو من اغني النّاس؛ (19) هر كس به مقدار رزقي كه خداوند به او داده قانع باشد پس او بينيازترين مردم ميباشد.»
امام كاظم(ع) در مورد اعتدال در مصرف ميفرمايد: «من اقتصد وقنع بقيت عليه النّعمة و من بذّر و اسرف زالت عنه النّعمة؛ (20) هر كس ميانه روي و اعتدال را رعايت كند و قانع باشد، نعمت براي او باقي خواهد ماند و هر كس اسراف كند، نعمت از دستش خواهد رفت.»
نوع لباس، مركب، منزل و غذاي آن حضرت نمونهاي عالي از اعتدال و ميانه روي بود و در برخي موارد امام تصريح ميكرد كه علت انتخابش معتدل بودن آن بوده است.
اجراي عدالت اقتصادي
پيشوايان معصوم براي زدودن شرايط ناعادلانه زندگي و دست يابي به عدالت اقتصادي آن هم با توجه به بيعدالتي جامعه آنان، شعار عدالت اقتصادي را مطرح ميكردند و در راه تحقق آن سياست هايي را در پيش ميگرفتند.
در زمان حضرت علي(ع) مهمترين منبع درآمد حكومت، بيت المال بود كه از راههاي گوناگون مانند غنايم جنگي و اخذ ماليات به دست ميآمد، بنابراين بيت المال كه به منزله درآمد ملي حكومت ايشان و وسيله رفاه مردم بود از ناحيه ايشان نسبت به آن دقت و دلسوزي ميشد، چنان كه وقتي شبي «طلحه» و «زبير» بر او وارد شدند، امام چراغي را كه در برابرش بود، خاموش كرد و فرمود تا چراغي از خانه برايش آوردند. طلحه وزبير سبب آن را پرسيدند. امام فرمودند: روغن چراغ از بيت المال است. سزاوار نيست با شما با روشنايي آن هم نشيني كنم. (21)
امام متقين هرگز اجازه نميدادند مسؤولان حكومتي كوچكترين تعرّضي نسبت به اموال بيت المال مسلمانان داشته باشند. به «زياد بن ابيه» در اين مورد نامه نوشت و فرمود: «به خدا قسم! اگر به من خبر رسيد كه در اموال مسلمانان خيانتي كوچك يا بزرگ از تو سر زده است، چنان با تو برخورد خواهم كرد كه خوار و ذليل و از هزينه زندگي درمانده و پريشان حال گردي»(22) آن حضرت از يك سو به زمامداران درباره توجه به اقشار توليد كنندگان، توزيع كنندگان و خدمتگزاران و مصرف كنندگان سفارش ميكردند و از سوي ديگر جهت امنيّت اقتصادي و تأمين همه جانبه زندگي مردم، نظارت مستقيم بر بازار را مورد تأكيد قرار ميدادند. (23) هم چنين به كارگزاران خود دستور دادند كه نرخها را در سطحي نگه دارند كه براي همه گروههاي مردم قابل تحمّل باشد و به فروشندگان نيز زياني نرساند. (24)
از ديدگاه اميرالمؤمنين(ع) درآمد حكومت اسلامي از آن خداست از اين رو حتّي حاكم اسلامي نيز حق ندارد آن را بدون حساب به اطرافيان خود ببخشد، بلكه بايد در ميان بندگان مؤمن خدا يعني مسلمانان به عنوان عيال اللّه به تساوي تقسيم شود.
در اواخر دوران حكومت علي(ع) ياران آن حضرت به دليل سختگيريهاي آن بزرگوار در تقسيم بيت المال يكي پس از ديگري از ايشان جدا شدند، برخي به معاويه و برخي ديگر به گوشه خانههايشان خزيدند و دنبال زندگي شخصي خود رفتند، برخي از دوستان حضرت از اين وضع ناراحت بودند؛ بدين روي پس از تأمّل و چارهجويي از حضرت خواستند قدري تسامح به خرج دهد و به قريش و اشراف عرب بيش از غير عرب و موالي حق بپردازد تا قدري اوضاع حكومت سامان پيدا كند، سپس مطابق گذشته رفتار كند. حضرت در پاسخ آنها فرمودند: «آيا به من ميگوييد پيروزي را با ظلم بر كساني كه به ولايت و حكومت بر آنها برگزيده شدهام به دست آورم؟ و اللّه تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان آسمان در پي يكديگر طلوع و غروب ميكنند، چنين نخواهم كرد! اگر آن مال از ان من هم بود در ميانشان به صورت متساوي تقسيم ميكردم، چه رسد به اين كه آن مال خداست.»(25)
اين جملات صريحاً نشان ميدهد كه از منظر علي بن ابي طالب و فرزندانش جلب رضايت خواص با اعطاي امتيازات ويژه از بيت المال به آنها خيانت به توده مسلمان و ستم در حق ساير اقشار مملكت است. جايگاه يك مسؤول در نظام اسلامي چنان حسّاس است كه حتي هنگام انفاق اموال شخصي خود به ديگران نيز بايد همه را به يك چشم بنگرد و اموالش را يكسان و عادلانه انفاق كند.
پي نوشتها در دفتر خبرگزاری موجود است.
نويسنده : اسماعيل نساجى زواره / منبع : ماهنامه پاسدار اسلام ، شماره 305 برگرفته از :سایت حرف آخر