شهید آوینی

 

 ترویج معنویت صهیونیستی از طریق سینما

در بخش‌های گذشته به ابزارهای تبلیغی عرفان‌های کاذب در ایران مانند کتاب، نمادها و بازی‌های رایانه‌ای اشاره شده و اندکی توضیح داده و تحلیل شدند. در این قسمت به یکی از مهم‌ترین ابزارها یعنی سینما می‌پردازیم.

نویسنده: حجت الاسلام حمزه شریفی دوست


سینما

 

نکته قابل توجه در ابزارهای هنری، همدلی مخاطبان با محصولات هنری است. بالاترین میزان همراهی و همدلی در فیلم ‏های سینمایی اتفاق می ‏افتد و سینما از نظر گستره و عمق تأثیرگذاری، ظرفیت فوق ‏العاده ‏ای دارد. بیننده فیلم با آن که می ‏داند شخصیت‌ها، نورپردازی، صدا و افکت‌ها و هر آن چه در دکوپاژ کردن فیلم نامه، پیش بینی شده، همه ساختگی و به عبارت صریح ‏تر، بازی و دروغ‌اند، قوای احساسی خود را به کار گرفته و همدلانه به تماشای فیلم می‏ نشیند.
مخاطب یک فیلم به صورت ارادی تصمیم می‏ گیرد که قوه فکر و اندیشه خود را موقتاً تعطیل کرده و به خویشتن بقبولاند که آن‏چه می ‏بیند همه واقعیت‌اند و هیچ توهّم و تخیلی در کار نیست! این در حالی است که بیننده ممکن است بسیاری از شخصیت‏ های فیلم را به همراه گذشته ی آن‏ها و جزئیات زندگی‏ شان دقیقاً بشناسد. اما تصمیم می‏ گیرد تمام نقش ‏هایی را که بازیگران به عهده گرفته ‏اند واقعی فرض کند و قوای معنوی و احساسی خود را برای درک این نقش، با فیلم همراه کند؛ به گونه‏ ای که گاهی هنگام تماشای یک فیلم به خشم می ‏آید یا به گریه می‏ افتد.
از این جهت، نسبتی که انسان‏ ها با محصولات هنری به خصوص سینما برقرار می ‏کنند، منحصر به فرد است؛ چرا که انسان‏ های عاقل تصمیم می‏ گیرند به خود دروغ گفته و با هم‌ذات پنداری، خود را جزئی از یک اثر هنری فرض کنند. به عبارت دقیق ‏تر، مخاطب، اعتباری را که فیلم‏نامه ‏نویس و کارگردان به بازیگر داده ‏اند، جدی پنداشته و به صورتِ خودخواسته به خواب مصنوعی ( هیپنوتیزم ) می‌رود. در این حالت، بیننده در حقیقت به خود خطاب می‏ کند، قضاوت ممنوع! داوری نکن!
از این‏ رو گفته شده سینما دیکتاتور دنیای مجازی است. یعنی به صورت یک ‏طرفه پیام خود را به بیننده القا می‏ کند و بیننده هم آن را می‏ پذیرد.

 

معنویت صهیونیستی در سینما

 

امروزه پاره‌ای از بازیگران مشهور به آیین‌های معنویت گرا رو آورده‌اند. بازیگران مشهوری مانند « جان تراولتا ، کاترین بل ، تام کروز و جانسون لی » رسماً عضویت فرقه « ساینتولوژی » را پذیرفته‌اند. « مدونا » خواننده و بازیگر مشهور هالیوودی، « کابالیست » شد و نام «استر» بر خود نهاد. « مایکل جکسون » تعالیم باطنی « دیپاک چوپرا » را به عنوان راه‌کارهای تعادل درونی به کار می‌بست و « لیدی گاگا » خواننده و رقاصه آمریکایی که توسط سرمایه داران هالیوود به شهرت جهانی دست یافته نیز، «دیپاک چوپرا» را به عنوان معلم معنوی خویش برگزیده است.
گذشته از اقبال شخصیت‌های سینمایی نسبت به آموزه‌های معنوی و روحی، جریانات معنویت گرا هم از ابزار سینما بهره برده‌اند. اکنون کمتر معنویتی را می ‏توان یافت که از ظرفیت هنر و سینما در حد توان استفاده نکند. در این میان آیین ‏هایی که با سیاست‏ های حاکم بر هالیوود همسو هستند، از این امکان بهره ی بیشتری دارند. سینمای امروز را باید متأثر از آرمان‌ها و ارزش‌های « صهیونیستی » دانست. به گونه‌ای که مراکز عمده سینمای جهان با سیاست‌های صهیونیستی اداره می‌شوند. از شیطان ‏پرستی گرفته تا مکاتب شرق آسیا، با همین معیار در هالیوود به عنوان آیین‏ های معنوی و روحی تبلیغ و ترویج می ‏شوند.
لیست یهودیان شاغل در هالیوود (منتشر شده در رسانه‌های غربی) قابل ملاحظه است. بیش از 70 درصد شاغلان در هالیوود، به صورت علنی پای بندی خود را به آرمان‌های « یهودیت صهیونیست » پذیرفته‌اند. جالب توجه این که بسیاری از فیلم‌های معناگرا، به دست همین کارگردانان ساخته می‌شود.
کارگردانان یهودی مانند « استنلی کوبریک ، رومن پولانسکی و استیون اسپیلبرگ » که در ساخت فیلم‌های معناگرا شهره‌اند و بازیگران زیادی که در میان آن‌ها اسامی زنان مشهور در هالیوود به چشم می‌خورد، همگی نشان از سیطره یهود بر این مرکز سینمایی دارد. اگر چه یهودی بودن با صهیونیزم مساوی نیست، اما وابستگی بزرگ‌ترین شرکت‌های تولید فیلم آمریکا، هم‌چون برادران وارنر ( Warner Bros فوکس قرن بیستم ( Centery 20 Fox ) و مترو گلدن مایر ( Metro Golden Mayer ) به آرمان‌های صهیونیسم، شاهدی بر این ادعا است.
در آمریکا بیش از 4000 مرکز سینمایی وجود دارد که به صورت زنجیره‌ای تحت سیاست واحد هالیوود اداره می‌شوند. از این رو سیاست گذاران هالیوود، هر گونه مخالفتی را به راحتی سانسور کرده و ایده‌های ناهمسو را به آسانی حذف می‌کنند. « چارلی چاپلین » که خود یهودی زاده بود، تا زمانی که در برنامه‌های کمدی خود تصویری از یهودی دور افتاده از سرزمین مادرزادی ( اسرائیل ) را به نمایش می‌گذاشت، رسانه‌های هالیوودی او را در قله نگه داشتند، اما از هنگامی که در طنزهایش به پیامدهای منفی زندگی ماشینی پرداخت و ارزش‌های حاکم بر تمدن غرب را به باد تمسخر گرفت، ماشین هالیوود، وی را حذف کرد و بعد از تبعید به اروپا، در گمنامی و تنهایی پرونده عمرش بسته شد.
کارگردان فیلم محمد رسول الله ( الرسالة ) که بخشی از عمر خود را در هالیوود سپری نمود، به حقیقت فوق، این گونه تصریح کرده است: «در هالیوود همه چیز کنترل می‌شود؛ حتی سوژه فیلم‌ها. در آن جا همه کاره، تولید کنندگان و تأمین کنندگان مالی صهیونیست هستند که هرگز حتی اجازه مطرح کردن سوژه کاری خلاف نظرشان را به کارگردانان (مستقل) نمی‌دهند.» (مجله سوره، شماره3، به نقل از اسطوره های صهیونیستی سینما، محمد حسین فرج نژاد، ص53)
« میکی ماوس » یکی از اولین شخصیت‌های کارتونی است که توسط کمپانی والت دیزنی ( Walt Disney ) ساخته شد. این کمپانی که از مشهورترین شرکت‌های تولید فیلم و کارتون است، یکی از مهم‌ترین و کارآمدترین ابزار صهیونیست‌ها در عرصه‌ سینما است. «موش کثیف» لقبی بود که به یهودیان داده می‌شد. در کارتون‌های میکی ماوس و تام و جری، موش حیوانی شجاع تصویر می‌شود که با تکیه بر قدرت شخصی خویش، بن بست‌ها را از سر راه بر داشته و همیشه برنده میدان است. به گونه‌ای که برخلاف عالم واقعی، حتی بر گربه پیروز شده و بارها آن را مقهور قدرت و هنرنمایی خویش قرار می‌دهد. بدین ترتیب این مفهوم، رنگ تازه‌ای به خود گرفت و موش از نماد «خباثت» خارج شد.
امروزه مهم‌ترین شرکت‌های ساخت انیمیشن جهان هم چون « دریم ورکز ، والت دیزنی و پیسکار » که بزرگ‌ترین استودیو‌های جهان را در اختیار دارند، در اختیار صهیونیست‌ها قرار دارند. کافی است بدانیم « استیون اسپیلبرگ » ( Steven Allan Spielberg ) در چند سال اول تأسیس شرکت دریم ورکز ( Dream Works ) بیش از 100 فیلم و انیمیشن با صبغه ی یهودی ـ صهیونیستی ساخته است. انیمیشن‌های « شرک ، فرار جوجه‌ها ، شاهزاده مصر و پاندای کونگ فو کار » از محصولات این شرکت‌ هستند. اسپیلبرگ، بعد از آن که فیلم مشهور « فهرست شیندلر » ( Schindler's List ) را ساخت و قصه « هولوکاست » را به زبان سینما و به صورت رقّت آور روایت کرد، توانست با حمایت مالی صهیونیست‌ها این شرکت را تأسیس کند و قلمرو هالیوود را گسترش دهد.

 

معنویت هالیوودی

 

قریب به یک سوم محصولات هالیوود که رقم سالیانه آن به 700 فیلم می‌رسد، در زمره ی فیلم‌های معناگرا محسوب می‌شوند. محصولات هنری هالیوود، مفهوم معنویّت و عرفان را به مفهوم جدیدی به نام « ماورا » تبدیل کرده است و در قاموس هالیوود این دو مفهوم، یعنی ماورا و معنویت، مترادف محسوب می شوند و صرفاً به معنای پدیده‌های نامحسوس نیستند. چنان که در « ماتریکس »، «اوراکل» نماینده جنبه عرفانی و ماوراء الطبیعۀ داستان است. او صرفاً یک راهنماست که ادعا شده فطرت حقیقت‌طلب انسان را اقناع می‌کند و نباید حرف های او را با ملاک درست و غلط سنجید. حرف‌های او را باید شنید و نباید با حکم عقل و برهان با او رو به ‌رو شد. هرچه را می گوید فقط باید به کار بست و به ماورا متصل شد.
پرداختن به امور باطنی و روحی با شیوه‌های مختلفی در فیلم‌های سینمایی دنبال می‌شود. گاهی این امر به شکل تبلیغ صریح فرقه‌ها و جریاناتی است که با ارزش‌ها و فرهنگ غربی هماهنگ هستند، گاهی هم به شکل تبلیغ آموزه‌هایی است که معنویت مدرن را تبیین می‌کنند و پاره‌ای اوقات نیز با استفاده از ژانرهای خاص تعقیب می‌شود.
مثلاً گونه‌های (ژانر) وحشت در سینما کارکرد معنوی و روحی دارند. القای ترس در دل انسان‌ و نا امید کردن وی از آینده، به وسیله رسانه پرنفوذی همچون سینما، می‌تواند برای آنان که به دامان ادیان الهی پناه نیاورده‌اند، بستری ذهنی - روانی ایجاد کند تا برای مقابله با آینده تاریک بشریت به نیروی دیگری پناه ببرند یا راهی برای خضوع و کنار آمدن با نیروهای اهریمنی پیدا کنند. فیلم‌هایی مانند « کودک رزماری » فیلمی آمریکایی به کارگردانی رومن پولانسکی ، « طالع نحس » به کارگردانی ریچارد دانر و « درخشش » ساخته استنلی کوبریک در همین دسته جای دارند.
تعداد زیادی از فیلم‌های هالیوودی پیرامون آیین‌های شرقی است. موضوع بعضی از این فیلم‌ها گسترش معنویت بودایی است. « عرفان دالایی‌لاما » که شاخه غیر مشهور آیین بودا ( وجریانه ) محسوب می‌شود، علاوه بر مستندهای متعدد در فیلم‌هایی مانند « آخرین کنترل کننده باد » و « هفت سال در تبت » به نمایش در آمده است.
دسته‌ای دیگر از فیلم‌ها به ترویج مرام « شیطان پرستی » پرداخته است؛ مانند « دروازه نهم ، گابریل ، پسر جهنمی ، ارباب حلقه‌ها ، آواتار و کودک رزماری ». مخاطب پس از دیدن این فیلم‌ها در می‌یابد که راه رسیدن به قدرت، شهرت و شهوت، تمسّک به شیطان و قدرت‌های شیطانی است و شیطان نه ‌فقط دشمن انسان ها نیست، که منجی آدمی و پیام‌آور آزادی برای اوست.
با تأسف باید اعتراف کرد که هالیوود نقش خود را در انتقال مضامین شیطانی و رضایت بخش جلوه دادن فرهنگ شیطانی، به خوبی ایفا کرده است. فیلم‌هایی از قبیل « هری پاتر ، جن گیر ، طالع نحس (3،2،1) و ارباب حلقه‌ها » با هدف القای ترس در ذهن و قلب مخاطب نسبت به شیطان و بزرگ‌نمایی قدرت او ساخته شده اند و در فیلم‌های « کنستانتین و طالع نحس 4 و 5» شیطان قوی‌تر از خدا ظاهر می‌شود؛ به طوری که روحیه تسلیم و فروتنی در برابر شیطان به جان مخاطب رسوخ می‌کند.


 

منبع: حرف آخر

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo