شهید آوینی

 

‌نظریه مسیحیت صهیونیستی‌ 2

موعودگرایی مسیحیان در شرایط تاریخی خاصی قرار گرفت که سرانجام به سود یهودیان مصادره شد و سرزمین و دولت یهودی به عنوان پیش نیاز نجات مسیحیان و بازگشت مسیح (ع) بسیاری از آنها را در گرداب صهیونیسم فرو برد. بدون توجه به فرقه های فراوان یهودگرا در مسیحیت معاصر ، باید اذعان کرد که اینک نظم نوین جهانی بر پایه همکاری و همراهی مسیحیان و یهودیان صهیونیست در راستای بازگشت قطعی و دائمی یهودیان جهان به سرزمین موعود! و تشکیل دولت یهود قرار گرفته است. برای مطالعه ریشه های یهودگرایی در مسیحیت باید تا انجام اصلاحات مذهبی توسط لوتر به عقب رفت. مقاله حاضر به شرح ماهیت و شکل گیری مسیحیت صهیونیستی می‌پردازد.


موعودگرایی مسیحیان در شرایط تاریخی خاصی قرار گرفت که سرانجام به سود یهودیان مصادره شد و سرزمین و دولت یهودی به عنوان پیش نیاز نجات مسیحیان و بازگشت مسیح (ع) بسیاری از آنها را در گرداب صهیونیسم فرو برد. بدون توجه به فرقه های فراوان یهودگرا در مسیحیت معاصر ، باید اذعان کرد که اینک نظم نوین جهانی بر پایه همکاری و همراهی مسیحیان و یهودیان صهیونیست در راستای بازگشت قطعی و دائمی یهودیان جهان به سرزمین موعود! و تشکیل دولت یهود قرار گرفته است. برای مطالعه ریشه های یهودگرایی در مسیحیت باید تا انجام اصلاحات مذهبی توسط لوتر به عقب رفت. مقاله حاضر به شرح ماهیت و شکل گیری مسیحیت صهیونیستی می‌پردازد.
طی‌ دهه های‌ گذشته، نظریه‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ به‌ قوام یافتگی‌ کامل‌ دست‌ یافته‌ و اینک به‌ اندیشه‌ مسلط‌ بر سیاست‌ و حکومت‌ آمریکا و اسرائیل‌ تبدیل شده‌ است. در این‌ نظریه، مؤ‌لفه های‌ هفت گانه‌ای‌ را می‌توان‌ یافت‌ که‌ البته مهاجرت‌ یهودیان‌ و تاسیس‌ یک‌ دولت‌ یهودی‌ در ارض‌ موعود ، اولین‌ و مهم ترین‌ سازه‌ آن‌ به شمار می‌رود. مقاله حاضر ابتدا به بررسی چیستی‌ مفاهیمی از قبیل‌: نظریه ، مسیحیت ، صهیونیسم‌ و مسیحیت‌ صهیونیستی خواهد پرداخت، سپس تاریخچه ای‌ از شکل گیری‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ ارائه خواهد داد.

چیستی‌ مفاهیم‌

برای‌ پرهیز از اشتراک‌ لفظی ، ارائه‌ تعریف‌ سه‌ واژه ی‌ نظریه ، مسیحیت ، و صهیونیسم‌ ضرورت‌ دارد؛ چرا که برای خوانندگان‌ ایرانی ، مسیحیت‌ صهیونیستی ، واژه‌ جدیدی‌ است‌ و‌ از این رو ، پیش از هر چیز ارائه تعریف‌ از آن بایسته می‌نماید.

نظریه :

مسیحیت,صیهونیستی,مسیحیت صیهونیستی,موعود,موعودگرایی,یهود,دولت یهود,اسرائیل,مسیح,صیهونیسم

در نام‌ و عنوان‌ مقاله، مسیحیت‌ صهیونیستی‌ نظریه‌ نامیده شد. نظریه‌ یا تئوری ، به‌ معنای‌ رأی‌ و اندیشه‌ به‌ کار می‌رود و نیز نمایانگر کوششی‌ است‌ که‌ برای‌ فهم‌ یک‌ پدیده‌ یا علل‌ رابطه ی‌ متقابلِ‌ میان‌ چند پدیده‌ صورت‌ می‌گیرد. در واقع، تئوری‌ در پی‌ تشریح‌ آن‌ است‌ که‌ چرا پدیده‌ ی مشخصی‌ رخ‌ داده، و به عبارت دیگر آن پدیده ، مجموعه ای‌ یکپارچه‌ از روابطی‌ است‌ که‌ دارای‌ سطح‌ معینی‌ از اعتبارند؛ همچنین، نظریه‌ مجموعه ای‌ از قاعده ها است‌ که‌ به‌ رفتار یا پدیده‌ خاصی‌ مربوط‌ می‌شود. البته نظریه، قابل‌ اثبات‌ نیست اما می‌توان‌ به‌ آن‌ معتقد بود و از این رو، فرضیه ای‌ است‌ ثابت نشده. [۱]
مسیحیت‌ صهیونیستی‌ را به‌ دو دلیل ، می‌توان یک‌ نظریه‌ دانست:
۱- تعاریف‌ مربوط‌ به‌ نظریه‌ و تئوری ، درباره ی‌ مسیحیت صهیونیستی کم و بیش صادق‌ هستند؛ ازجمله: مسیحیت‌ صهیونیستی ، یک‌ اندیشه‌ است؛ از دیگر سو، تلاشی‌ برای‌ درک‌ موعودگرایی‌ مسیحی‌ و یهودی‌ به شمار می‌رود؛ درستی‌ و نادرستی‌ آن‌ به روشنی‌ قابل‌ اثبات‌ نیست و صحت‌ و سقم‌ آن هنوز تحقق‌ نیافته است؛ [۲] و سیاست های‌ جناح‌ حاکمِ‌ دست راستی‌ امریکا و اسرائیل‌ را توضیح‌ می‌دهد.
۲- برخی‌ از نویسندگان، نام‌ نظریه‌ را بر آن‌ نهاده‌اند، مثلاً:
الف‌ - « این‌ نظریه‌ [ مسیحیت‌ صهیونیستی ] که‌ تشکیل‌ دولت‌ یهودی‌ می‌تواند نشانه‌ای‌ بر بازگشت‌ مجدد مسیح‌ باشد، اولین بار در سخنان‌ و نوشته‌های‌ الیور کرامول‌ و پاول‌ فگلن‌ هاور ، از رهبران‌ و ایدئولوگ های‌ پروتستان‌ قرن‌ هفده ‌، مطرح‌ می‌گردد.» [۳]
ب‌ - « با توجه‌ به‌ ظهور مسیحیت‌ بنیادگرا در کشور امریکا و جنگ‌ امریکا علیه‌ عراق، نظریه پردازان‌ مسیحی‌ [ مسیحیت‌ صهیونیستی ] ‌چون: جری‌ فالول ، مورگان‌ استرانگ ، گری‌ فریزر و… نظرات‌ خود را که‌ غالباً مبتنی‌ بر مکاشفات‌ یوحنا ( بخش پایانی‌ کتاب‌ مقدس ) است، به‌ مخاطبان‌ القا می‌کنند.» [۴]
ج‌ - « هزاران‌ مسیحی ، از جمله‌ کشیشان‌ که‌ در تمام‌ زندگی‌ خود به‌ بازگشت‌ قریب الوقوع‌ مسیح… ایمان‌ آورده‌ بودند، از این پس، کشیش های‌ دیگری‌ را تحسین‌ می‌کردند که‌ آنها نیز تمام‌ عمر خود ، به‌ این‌ نظریه‌ [ مسیحیت‌ صهیونیستی ]… در جهان‌ فانی‌ باور داشتند.» [۵]
پس‌ می‌توان، مسیحیت‌ صهیونیستی‌ را یک‌ نظریه‌ یا تئوری‌ شمرد.

مسیحیت :

مسیحیان‌ کسانی اند که‌ از مسیحیت‌ پیروی‌ می‌کنند و مسیحیت ،‌ دینی‌ است‌ که‌ به‌ عیسی‌ مسیح (ع) منسوب‌ است و البته مانند هر دین‌ دیگری، مشخصه هایی‌ دارد؛ از جمله: عیسی‌ مسیح ، پسر خدا یا تجسد واقعی‌ خالق‌ هستی‌ خوانده‌ می‌شود که‌ عدالت ، آسایش‌ و الگوی‌ خوب زیستن‌ را برای‌ بشریت‌ به‌ ارمغان‌ آورده است. او آمد تا فقیران‌ را بشارت ، اسیران‌ را رستگاری ، کوران‌ را بینایی و سرکوب شوندگان‌ را به‌ آزادی‌ رهنمون‌ شود. از این رو، عیسی‌ مسیح (ع)، محوری ترین‌ عنصر مسیحیت‌ به‌ شمار می‌آید، گرچه‌ در این که آیا باید او را پرستید ، یا تنها گرامی اش‌ داشت، باید از او اطاعت‌ نمود یا فقط‌ او را تحسین‌ کرد و… اختلافاتی‌ وجود دارد ، ولی‌ همه‌ مسیحیان‌ اتفاق نظر دارند که ایمان مورد نظر آنها بدون‌ عیسی‌ مسیح ، بی‌معنا است و نیز عقیده‌ دارند که‌ عیسی‌ به‌ دلیل‌ مخالفت‌ با دستگاه‌ سیاسی‌ روم ، دستگیر و مصلوب‌ شد، اما او زنده‌ است و روزی‌ باز خواهد گشت. آنها کریسمس‌ ( روز تولد مسیح )، جمعه‌ مقدس‌ یا روز بر صلیب شدن‌ عیسی ، عید پاک‌ یا هنگامه‌ رستاخیز مسیح‌ و جشن‌ بارداری‌ پاک‌ مریم را گرامی‌ می‌دارند، و کتاب‌ عهد قدیم‌ ( تورات ) و جدید ( انجیل )، به علاوه‌ رساله‌ پولس‌ و چهار انجیلِ‌ متی ، مرقس ، لوقا و یوحنا را به‌ حجت‌ دینی‌ پذیرفته‌اند. [۶]
مسیحیت‌ به‌ سه‌ شاخه‌ کاملاً جدا و مخالف‌ یکدیگر، یعنی: کاتولیک‌ ( جنوب‌ اروپا و امریکای‌ لاتین )، ارتدوکس‌ ( اروپای‌ شرقی ) و پروتستان‌ ( شمال‌ اروپا و امریکا ) تقسیم‌ یافته‌اند. مذهب پروتستان‌ بر پایه‌ اندیشه‌ مارتین‌ لوتر آلمانی‌ و ژان‌ کالونِ‌ انگلیسی‌ شکل‌ گرفته ، و طی‌ پنج‌ قرن‌ گذشته ، در نزاع با کاتولیک ها به سر برده‌ که‌ نمونه‌ زنده‌ این‌ جدال ، ایرلند شمالی‌ است. از دیگر ویژگی های‌ پروتستان ، باید به رابطه‌ بسیار نزدیک‌ آنها با دولت ها اشاره کرد؛ تا بدانجا که در انگلیس ، ملکه‌ الیزابت ، هم زمان در رأس‌ دولت‌ و کلیسا قرار دارد. [۷]

صهیونیسم :

صهیون‌ دارای‌ چهار معنای‌ لغوی ، جغرافیایی ، دینی‌ و سیاسی‌ است :
صهیون‌ در عبری ، به‌ معنای‌ پُر آفتاب ، و نیز نام‌ کوهی‌ است‌ در جنوب ‌‌غربی‌ بیت المقدس‌ که‌ زادگاه‌ داوود نبی‌ و جایگاه‌ سلیمان‌ پیامبر به شمار می‌رود. البته ، واژه صهیون گاه‌ نزد یهودیان‌ به‌ معنای‌ شهر قدس ، شهر برگزیده‌ خداوند و شهر مقدس‌ آسمانی‌ به‌ کار می‌رود و به طور اعم به‌ سرزمین‌ مقدس ، گفته‌ می‌شود ، ولی‌ در متون‌ دینی‌ یهود ، صهیون ، اشاره‌ به‌ آرمان‌ و آرزوی‌ ملت‌ یهود برای‌ بازگشت‌ به‌ سرزمین‌ داوود و سلیمان‌ و تجدید دولت‌ یهود دارد. [۸] به دیگر سخن ، صهیون‌ برای‌ یهود ، سمبل‌ رهایی‌ از ظلم ، تشکیل‌ حکومت‌ مستقل‌ و فرمانروایی‌ بر جهان‌ است، ولی‌ آنان ، بازگشت‌ به‌ سرزمین‌ موعود را به‌ زمان‌ و شیوه ای‌ که‌ خدا مشخص‌ فرموده، موکول‌ ساخته‌ و بر آن هستند که‌ این‌ کار به‌ دست‌ بشر انجام‌ پذیر نیست ( صهیونیسم‌ دینی‌ و فرهنگی ).
گروهی از پیروان‌ این‌ اندیشه ، یهودی‌ ( صهیونیسم‌ یهودی ) و گروهی‌ عیسوی اند ( صهیونیسم‌ مسیحی ).
اما صهیونیسم‌ که‌ منسوب‌ به‌ صهیون‌ و مشتق‌ از آن‌ است ، به‌ نهضتی‌ گفته می‌شود که‌ خواهان‌ مهاجرت‌ و بازگشت‌ یهودیان‌ به‌ سرزمین‌ فلسطین‌ ( ارض‌ موعود ) و تشکیل‌ دولت‌ یهود است. در این‌ نوع‌ از صهیونیسم‌ که‌ آن‌ را صهیونیسم‌ لائیک‌ می‌نامند ، کسانی‌ جای‌ دارند که‌ با تکیه‌ بر استدلال های‌ تاریخی ، سیاسی‌ و علمی ، سعی می‌کنند به اسکان‌ یهودیان‌ در فلسطین‌ مشروعیت‌ ‌بخشند. واژه‌ صهیونیسم ، نخستین بار توسط‌ تئودور هرتزل‌ (متوفی‌ ۱۹۰۴) به‌ کار رفت ، و سپس ، ناحوم‌ ساکولو (متوفی‌ ۱۹۳۲) مورخ‌ صهیونیستی ، آن‌ را در کتاب‌ تاریخ‌ صهیونیسم‌ به‌ کار برد. [۹]

مسیحیت‌ صهیونیستی :

مسیحیت‌ صهیونیستی‌ نه‌ مسیحیت‌ و نه‌ صهیونیسمِ‌ کامل است اما از زاویه ای‌ دیگر ، هم‌ مسیحیت‌ و هم‌ صهیونیسم و در واقع معجونی‌ از مسیحیت‌ و صهیونیسم‌ است. مهم ترین‌ مشخصه‌ مسیحیت‌ صهیونیستی ، حمایت‌ از بازگشت‌ یهودیان‌ به‌ ارض‌ موعود ( فلسطین ) و تأسیس‌ یک‌ دولت‌ یهودی‌ است. مسیحیان‌ صهیونیست ، چنین‌ اندیشه ای‌ را با اعتقادات‌ مسیحی‌ و یهودی‌ و با متون‌ عهد عتیق ( تورات ) و جدید ( انجیل ) گره‌ زده‌اند. مسیحیت‌ صهیونیستی‌ از یک سو با الهیات‌ مسیحی‌ درگیر است‌ و از سوی دیگر چشم‌ به‌ لاهوت‌ توراتی‌ دارد و با مراجعه‌ به‌ منابع‌ توراتی ، خواسته‌ تأسیس‌ دولت‌ یهودیِ‌ صهیونیست ها را تأیید می‌کند. [۱۰]


مسیحیت,صیهونیستی,مسیحیت صیهونیستی,موعود,موعودگرایی,یهود,دولت یهود,اسرائیل,مسیح,صیهونیسم 

بنابراین، بر پایه‌ شالوده های‌ فکری‌ مسیحیت‌ صهیونیستی ، تأسیس‌ دولت‌ یهودی، خواست‌ مسیح‌ است و از این رو، خواست‌ دولت‌ اسرائیل ، در حقیقت‌ خواست‌ مسیح‌ خواهد بود و هر عملی‌ که از سوی‌ دولت‌ اسرائیل‌ انجام‌ پذیرد، به اعتقاد مسیحیان صهیونیست از سوی‌ مسیح‌ طراحی‌ شده‌ است. تأکید بر تأسیس‌ دولت‌ یهودی‌ اسرائیل ‌، به‌ آن‌ جهت‌ است‌ که‌ تا اسرائیل‌ نباشد، مسیح‌ ظهور نخواهد کرد. به اعتقاد این مسیحیان ، مطابق وعده متون دینی ، کشور اسرائیل‌ باید از نیل‌ تا فرات‌ باشد؛ لذا مسیحیت‌ صهیونیستی‌ با هرگونه‌ مذاکره‌ صلح‌ یا اعطای‌ امتیاز‌ به‌ فلسطینیان مخالفت می‌کند؛ چرا که‌ به‌ عدم‌ تحقق‌ اسرائیل‌ بزرگ‌ می انجامد و در نتیجه ظهور مسیح را به تعویق می‌اندازد. پس، مسیحیت‌ صهیونیستی ، یک‌ جریان‌ فکری‌ - سیاسی‌ است‌ که‌ پیرو آموزه های‌ توراتی‌ و انجیلی‌ در خصوص‌ آینده‌ بشریت‌ و ظهور مسیح‌ است. مسیحیت‌ صهیونیستی‌ با مسیحیت‌ یهودی‌ و صهیونیسم‌ مسیحی‌ متفاوت‌ است. صهیونیسم‌ مسیحی ، به‌ معنای‌ مسیحیانی‌ است‌ که‌ با حفظ‌ باورهای‌ مسیحی ، تنها خواهان‌ تأسیس‌ یک‌ دولت‌ یهودی اند. اما مسیحیت‌ یهودی ، یهودیانی هستند که رنگ‌ و بوی‌ مسیحی‌ گرفته اند ولی هیچ گاه‌ به‌ دنبال‌ خلق‌ دولتی‌ یهودی‌ نبوده‌اند. [۱۱]
نتیجه‌ این که : نظریه‌ مسیحیت‌ صهیونیستی ، اندیشه ای‌ است‌ که‌ ابتدا حمایت‌ از انتقال‌ یهودیان‌ به‌ فلسطین‌ و تأسیس‌ یک‌ دولت‌ یهودی‌ و اینک‌ نیز حمایت‌ از دولت فعلی اسرائیل‌ را وظیفه ای دینی‌ می‌داند و می‌کوشد با کمک به گسترش‌ مرزهای‌ اسرائیل‌ فعلی‌ تا مرزهای‌ توراتی‌ نیل‌ تا فرات ، مقدمات‌ ظهور حضرت‌ مسیح‌ را فراهم‌ آورد. صرف نظر از حقیقت و یا پروژه بودن‌ این دیدگاه ، به هرحال این طرز تلقی به واقعیتی‌ بدل شده است‌ که‌ در دهه های‌ اخیر به‌ اوج‌ بالندگی‌ خود دست‌ یافته‌ و اینک‌ پیش روی‌ ما قرار دارد. [۱۲]

تاریخچه‌ نظریه‌

هیچ یک‌ از افرادی‌ که‌ درباره‌ گرایش های‌ مختلف‌ مسیحی‌ - یهودی‌ قلم‌ زده‌اند ، تاریخی‌ کهن تر از عصر اصلاح‌ دینی‌ برای‌ مسیحیت‌ یهودی نیافته اند. اول بار پیوریتن ها بودند که با حفظ وجه تئوریکِ‌ لزوم‌ تشکیل‌ دولت‌ یهودی ، آن‌ را به‌ عرصه‌ عمل‌ سیاسی‌ صهیونیسم‌ مسیحی‌ وارد کردند و سرانجام با پایان‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم ، و با پدید آمدن‌ دولت‌ یهودی‌ اسرائیل به‌ آن‌ جامه‌ عمل پوشاندند. تأسیس‌ دولت‌ اسرائیل ، از آن رو که‌ تحقق‌ اولین‌ مرحله‌ از مراحل‌ چندگانه‌ ظهور مسیح‌ - مطابق اعتقاد مسیحیت یهودی – به شمار می‌رود ، تحولی‌ شگرف‌ در اندیشه‌ صهیونیسم‌ مسیحی‌ پدید آورد که‌ یکی‌ از مهم ترین‌ آنها، زایش‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ و آمدن آن‌ به‌ عرصه‌ قدرت‌ و در نتیجه ظهور جلوه‌ دیگری‌ از آن‌  ( پسامسیحیت‌ صهیونیستی ) می‌باشد. [۱۳]

مسیحیت‌ یهودی :

نهضت‌ اصلاح‌ دینی ، با لوتر و آرای‌ اعتقادی‌ جدید او ، آغاز شد. وی‌ پیش‌ از آغاز نهضت ، تحت‌ تأثیر عمیق‌ آموزه های‌ عبرانی‌ بود‌ و از این رو ، بخشی‌ از اصلاح‌ دین‌ مسیحیت‌ را بر این آموزه ها‌ استوار ساخت، از جمله در اعتقادات او رویکرد به‌ بهشت‌ دنیوی‌ یهودی ، به‌ جای‌ آخرت گرایی‌ کاتولیکی‌ نشست؛ و یا ربا که‌ در مسیحیتِ‌ کاتولیک‌ حرام‌ و در یهودیت‌ مجاز بود، در آیین پروتستان‌ نیز‌ مجاز شناخته‌ شد؛ همچنین برترشمردن‌ قوم‌ یهود و تعلق‌ سرزمین های‌ فلسطینی‌ یا ارض‌ موعود به‌ این‌ قوم ، از دیگر مشخصه هایی هستند که‌ لوتری ها آن را از عهد عتیق‌ به عاریت گرفته‌اند. لوتر در ستایش‌ و تمجید از قوم‌ برگزیده‌ خدا (؟!) به‌ اندازه ای‌ پیش‌ رفت‌ که حتی‌ شبهه‌ یهودی بودن‌ او مطرح‌ گردید. [۱۴]
انتشار کتابی‌ از لوتر به‌ نام‌ « مسیح ، یک‌ یهودی زاده‌ بود » (چاپ‌ ۱۵۲۳) که‌ در آن‌ یهودیان‌ را خویشاوندان ( برادران‌ و پسرعموهای ) عیسی‌ مسیح‌ معرفی می‌کند و از کاتولیک ها می‌خواهد اگر از این که‌ او را کافر بنامند، خسته‌ شده اند، بهتر است وی‌ را یهودی‌ بخوانند، این‌ شبهه‌ را بیش از پیش‌ دامن‌ زد و سبب‌ گردید برخی ، پروتستانیسم‌ را مسیحیتی‌ بدانند که‌ بر بنیادها و شالوده های‌ یهودی‌ شکل‌ گرفته و شاید از این‌ نظر، بتوان‌ به نحوی‌ پیدایش‌ مسیحیت‌ یهودی‌ را توضیح‌ داد. [۱۵] خاخام‌ آبراهام‌ لوی‌ در تأیید چنین‌ نگرشی‌ می‌گوید: « لوتر در پنهان‌ یهودی ای‌ بود که‌ تلاش‌ می‌کرد تا آرام آرام ، مسیحیان‌ را به‌ انعطاف‌ وادارد.» البته، اقدام‌ لوتر در نوشتن‌ مطالبی‌ علیه‌ یهودیان ، در سال های‌ پایانی‌ عمرش ، تنها توانست‌ اندکی‌ از این‌ شبهه‌ را از لوتری ها دور سازد. در هرحال یهودیان‌ از مجموعه‌ اقدامات‌ یهودگرایی‌ لوتر خرسند بودند و از این رو، به‌ دفاع‌ از نهضت‌ اصلاح‌ دینی‌ پرداختند و سرانجام آیین پروتستان‌ توانست دشمن‌ دیرینه‌ یهودیان ،‌ یعنی کلیسای‌ کاتولیک‌ را از اریکه‌ قدرت‌ مذهبی‌ به‌ زیر کشد. [۱۶]

صهیونیسم‌ مسیحی :

حدود صد سال‌ پس‌ از لوتر ، فرقه‌ پیوریتنِ‌ کالونی ، بیش‌ از دیگران‌ در گسترش‌ و نهادینه سازی‌ آموزه های‌ توراتی‌ نقش‌ آفرید. این‌ فرقه‌ پروتستانی‌ که‌ هنجارهای‌ اخلاقی‌ آن ، منطبق‌ با تورات‌ بود ، با عنوان‌ یهودی گری‌ انگلیسی‌ شناخته‌ می‌شد و با سرنگونی‌ پادشاه‌ انگلیس‌ توسط‌ کرامول ، در این‌ کشور قدرت‌ و قوت‌ گرفت. در آن‌ زمان‌ بود که‌ آنها اعلام‌ کردند: « حضور یهودیان‌ در فلسطین ، مقدمه‌ دومین‌ ظهور مسیح‌ است. » وابستگی‌ پیوریتن ها به‌ یهودیت ،‌ به‌ حدی‌ رسید که‌ از تمامی‌ مذاهب‌ پروتستانی‌ پیشی‌ گرفت. آنها حتی نام های‌ یهودی‌ چون ساموئل ، آموس ، سارا و جودیت‌ را برای فرزندانشان انتخاب کردند. پیوریتن های‌ انگلیسی ،‌ اعتقاد داشتند که‌ قبل‌ از بازگشت‌ مجدد مسیح ، باید یهودیان‌ به‌ سرزمین های‌ مقدس‌ باز گردند و در این‌ راه ، انگلیس‌ اولین‌ کشوری‌ خواهد بود که‌ یهودیان‌ را به‌ سرزمین های‌ ابراهیم ، اسحاق‌ و یعقوب ، انتقال‌ خواهد داد. عقاید پیوریتن ها ، پس‌ از این گسترش‌ عجیب در انگلیس ، به‌ امریکا نیز‌ راه‌ یافت و نقشی‌ ویژه در تأسیس‌ امریکا بازی‌ کرد؛ تا بدان جا که نزدیک‌ بود حتی نام‌ امریکا را از نیوانگلند به‌ نیواسرائیل‌ تغییر دهند. پس‌ از آن ، افکار پوریتنی - چه‌ امریکایی‌ و چه‌ انگلیسی‌ - عرصه های‌ قدرت‌ سیاسی‌ و نیز مذهبی‌ را درنوردید و نقشی‌ مهم‌ در پیداش‌ صهیونیسم‌ ایفا کرد. [۱۷] از جمله:
۱- کتاب‌ دو سفر به‌ قدس ، نوشته‌ ناتانیل‌ کروچ‌ مسیحی (چاپ‌ ۱۷۰۴) یکی‌ از نمونه های‌ مهم‌ در بسترسازی‌ صهیونیسم‌ قبل‌ از هرتزل‌ است. او تنها راه‌ تبدیل‌ سرزمین‌ مقدس ( فلسطین ) از وضعیت‌ بیابانی‌ و بی علف‌ به‌ سرزمین‌ شیر و عسل‌ وعده شده‌ توراتی‌ را ، بازپس‌گیری‌ آن‌ توسط‌ یهودیان‌ می‌دانست. [۱۸]
۲- لرد شافتسبری‌ از رجال‌ انگلیسی‌ در ۱۸۳۹ نوشت: زمان‌ انتظار دومین‌ ظهور مسیح ، تنها وقتی‌ به‌ پایان‌ می‌رسد که‌ یهودیان‌ در فلسطین‌ گرد هم‌ آیند. شافتسبری‌ بر پایه‌ این‌ استدلال‌ که‌ هر ملت‌ باید دارای‌ وطن‌ باشد و سرزمین‌ کهن‌ از آن‌ ملت‌ کهن‌ است ، مشوق‌ نظری‌ و عملی‌ مهاجرت‌ یهودیان‌ به‌ فلسطین‌ گردید. [۱۹]
۳- ویلیام‌ بلاکستون‌ که‌ به‌ پدر صهیونیسم‌ مسیحی‌ امریکا مشهور است ، در اواخر قرن‌ نوزدهم‌ میلادی‌ معتقد بود در سالی‌ که‌ کشور صهیونیستی‌ اسرائیل‌ در فلسطین تأسیس‌ گردد ، مسیح‌ دوباره‌ ظهور خواهد کرد. وی‌ حتی از دولت‌ امریکا خواسته‌ بود دولت‌ اسرائیل‌ را در فلسطین‌ تشکیل‌ دهد. [۲۰]
۴- در همین‌ دوره، چهره‌ مشهور دیگر صهیونیسم‌ مسیحی، سایروس‌ اسکوفیلد امریکایی‌ است‌ که‌ با نگارش تفسیر عهد عتیق ( انجیل‌ آخرالزمان ) بر پایه‌ افکارِ‌ جدیدِ‌ کشیش‌ جان‌ داربی‌ انگلیسی ، بر افکار پیوریتن ها تأکید ورزید. این‌ کتاب‌ معتبرترین‌ تفسیر و بهترین‌ مرجع‌ برای‌ انجیل‌ شناخته‌ می‌شود. [۲۱]
۵- با چاپ‌ کتاب‌ دولت‌ یهودی‌ در سال ۱۸۹۴ و برگزاری‌ کنگره‌ بال (۱۸۹۷)، مسیحیان‌ در جهت‌ شکل بخشیدن‌ به‌ دولت‌ یهودی ، گام های‌ مؤ‌ثری‌ برداشتند: پیمان‌ سایکس‌ پیکو (۱۹۱۴)، اعلامیه‌ بالفور (۱۹۱۷)، پیمان‌ ورسا (۱۹۱۹)، قیمومت‌ بر فلسطین (۱۹۲۳)، طرح‌ تقسیم‌ فلسطین (۱۹۴۷). [۲۲]

مسیحیت‌ صهیونیستی :

مسیحیت,صیهونیستی,مسیحیت صیهونیستی,موعود,موعودگرایی,یهود,دولت یهود,اسرائیل,مسیح,صیهونیسم

سال ۱۹۴۸ را باید نقطه‌ آغازین‌ قوام یابی‌ اندیشه‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ دانست؛ چرا که در این سال دو پیش بینی‌ این نظریه ، یعنی مهاجرت‌ یهودیان‌ به‌ ارض‌ موعود و تشکیل‌ دولت‌ یهودی‌ توسط‌ یهودیان‌ مهاجر ، تحقق‌ یافتند. پیروزی‌ در جنگ های‌ اعراب‌ و اسرائیل ، به‌ ویژه‌ جنگ‌ ۱۹۶۷، بر ارزش‌ مذهبیِ‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ بیش از پیش‌ افزود. موشه‌ دایان - وزیر دفاع‌ - در همین‌ سال‌ گفت: « هرکس‌ مذهبی‌ نبود ، امروز مذهبی‌ شده‌ است »؛ زیرا مرزهای‌ اسرائیل‌ با اشغال‌ قدس‌ با مرزهای‌ ارض‌ موعود ، مطابقت‌ بیشتری‌ دارد و نیز زمینه‌ دیگری را برای ظهور مسیح‌ که‌ تخریب‌ مسجدالاقصی‌ و قبة الصخرة‌ است ، فراهم‌ می‌آورد؛ به علاوه ، اشغال‌ جنوب‌ لبنان هم مرزهای‌ اسرائیل‌ را به‌ سوی‌ اسرائیل‌ بزرگ‌ یا توراتیِ‌ از نیل‌ تا فرات ، پیش تر کشاند. [۲۳]
البته، در فاصله سال های‌ ۱۹۴۸ تا ۱۹۸۲، جنبش‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ از یک سو از تأسیس‌ و توسعه‌ ارضی‌ اسرائیل‌ خرسند بود اما از سوی دیگر از این که‌ دولت‌ در تسلط‌ غیرمذهبی های‌ صهیونیست‌ قرار داشت، ناخرسند بود. تلاش‌ این‌ جنبش‌ برای‌ مسیحی‌ - صهیونیستی سازی‌ دولت ،‌ به‌ دلیل‌ پیروزی های‌ نظامی‌ دولت‌ لائیک‌ اسرائیل‌ و حمایت‌ امریکا از آن ، ناکام‌ ماند. بنابراین ، جنبش‌ کوشید مسیحی‌ - صهیونیستی سازی‌ را از پایین ، یعنی از جامعه آغاز کند و با دولت‌ به‌ مخالفت‌ و مجادله‌ برنخیزد؛ چون‌ به‌ اعتقاد خاخام‌ کوک : « همین‌ دولت‌ غیرمذهبی‌ صهیونیستی ، ابزار ناخودآگاه‌ تحقق‌ اراده‌ مسیح‌ موعود به‌ شمار می‌آید. » به هر روی ، جنبش‌ یهودی سازی‌ از پایین‌ در اسرائیل‌ و مسیحی سازی‌ از پایین‌ در امریکا ، از وجوه‌ مشترکی‌ در فعالیت های‌ مذهبی‌، بهره‌ می برند. آنها با شعار پارسایی‌ شخصی‌ و پایبندی‌ به‌ موازین‌ اخلاقی ، جهت گیری های‌ سیاسی -‌ اجتماعی‌ مسیحیان‌ و یهودیان‌ غیربنیادگرای حاکم‌ را زیر سو‌ال‌ بردند و آن‌ را به‌ زیان‌ رستگاری‌ و تکاپوی‌ اخروی‌ و ظهور حضرت‌ مسیح دانستند و آنها را متهم‌ می‌کردند که‌ مسئولیت‌ ابتدایی‌ خود در تبلیغ‌ کلام‌ خداوند در عهد عتیق‌ و عهد جدید را به‌ کناری‌ نهاده اند. هفته نامه‌ تایم‌ و نیوزویک ، سال ۱۹۷۶ را سال‌ مسیحیان‌ و یهودیان‌ بنیادگرا یا مسیحیت‌ صهیونیستی‌ نامیدند؛ زیرا مطبوعات‌ به‌ اهمیت‌ این‌ پدیده‌ پی‌ بردند و به علاوه، این تفکر پس‌ از طی‌ یک‌ دوره‌ تجدید حیات‌ اخلاقی‌ و بلوغ‌ اخلاقی، خود را آماده‌ ورود به‌ سیاست‌ می‌کرد. [۲۴]

پسامسیحیت‌ صهیونیستی :

از ۱۹۸۲ به‌ بعد، آغاز دوره ای‌ است‌ که‌ می‌توان‌ آن‌ را پسامسیحیت‌ صهیونیستی‌ نامید؛ چرا که در این دوره زمانی،‌ مسیحیت‌ صهیونیستی، هم‌ در امریکا و هم‌ در اسرائیل، به‌ قدرت‌ دست‌ یافت و از یک‌ جنبش‌ مذهبی‌ به‌ یک‌ حزب‌ سیاسیِ‌ حاکم‌ تبدیل‌ شد و کارِ‌ یهودی‌ و مسیحی سازی‌ از بالا را آغاز کرد. مسیحیت‌ صهیونیستی‌ در این‌ دوره، دو مرحله‌ را سپری‌ کرده‌ است: [۲۵]
مرحله‌ اول‌ - در این مرحله، کارتر و بگین‌ با برپایی‌ کمپ دیوید به‌ آرمان های‌ این‌ جنبش‌ خیانت‌ کردند و در پی‌ آن، عقب نشینی‌ از صحرای‌ سینا پیش‌ آمد. این اقدام آنها با هدف‌ بازیافتن‌ راه‌ رستگاری‌ و با فرارسیدن‌ قلمرو توراتی‌ اسرائیل ، مغایرت‌ داشت. به بیان دیگر، به قدرت رسیدن‌ جیمی‌ کارترِ‌ انجیل گرا (۱۹۷۶)، نقطه‌ آغاز ورود مسیحیان‌ صهیونیست‌ به‌ سیاست‌ بود و از سوی دیگر، در اسرائیل نیز مناخیم‌ بیگن‌‌ در ۱۹۷۷ از حزب‌ لیکود به‌ قدرت‌ رسید.  آن‌ دو ، با برپاساختن‌ کمپ دیوید، آرمان های‌ جنبش یا اندیشه‌ و نظریه‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ را موقتاً نادیده‌ گرفتند. اما با انتخاب‌ رونالد ریگان‌ و اسحاق‌ شامیر ، فضای‌ عمومی‌ و سیاسی ، بیش از گذشته‌ در اختیار مسیحیان‌ صهیونیست‌ امریکایی‌ و اسرائیلی‌ قرار گرفت. شاید از این رو بود که ریگان ، سال ۱۹۸۳ را سال‌ کتاب‌ مقدس‌ نامید. [۲۶]
مرحله‌ دوم‌ - آنچه‌ پروژه‌ قدرت یابی‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ را کامل‌ کرد ، انتخاب‌ شارون‌ از حزب لیکود (۲۰۰۱) و بوش‌ از حزب جمهوری خواه (۲۰۰۱) بود. هم زمان‌ با انتخاب‌ آن‌ دو ، هال‌ لیندسی‌ در کتاب‌ پر تیراژِ‌ بیست و پنج میلیونی‌ « پیشگویی های‌ انجیل ، جای‌ امریکا کجاست؟ » ثابت‌ کرد که‌ دولت‌ امریکا رهبری‌ جنگ‌ آرماگدون‌ را که قرار است‌ متعاقب آن ، مسیح‌ در اسرائیل‌ ظهور نماید، بر عهده‌ دارد. نوردونر ، استاد کرسی تاریخ‌ خاور نزدیک‌ در دانشگاه شیکاگو ، نیز از شدت‌ شباهت‌ دستورالعمل های‌ پیش‌ روی‌ سیاست‌ خارجی‌ بوش‌ و شارون ، شگفت زده‌ شده‌ و با صراحت‌ بیان‌ می‌دارد که‌ یک‌ رابطه‌ طبیعی‌ در‌ میان‌‌ این‌ دو وجود دارد. در حقیقت ، گروه‌ بنیادگرایان‌ مسیحی‌ بر هیأت‌ حاکمه‌ امریکا تسلط‌ یافته اند. آنها‌ نه تنها مناصب‌ کلیدی‌ دولت‌ بوش را در اختیار گرفته اند، بلکه‌ تشکیل دهنده‌ هسته‌ و حلقه های‌ مشاورانی اند که‌ با شکل دادن‌ به‌ سیاست امریکا و با تنظیم‌ تاثیرگذارترین‌ و مهم ترین‌ روزنامه ها و نشریه های‌ امریکایی ، علیه‌ سقط‌ جنین ، همجنس بازی ، هرزه گری‌ و مواد مخدر به‌ مقابله‌ می‌پردازند. آنها از زمان به قدرت رسیدن‌ بنیامین‌ نتانیاهو در اسرائیل (۱۹۹۶)، در مورد نحوه‌ مقابله‌ اسرائیل‌ با اعراب‌ و لزوم‌ سرنگونی‌ صدام ، پیشنهادهایی‌ به‌ او دادند. [۲۷] بنابراین، می‌توان‌ به‌ این‌ نتیجه‌ دست‌ یافت‌ که نخستین هدف‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ مبارزه‌ با شر اجتماعی بوده‌ و از ۱۹۹۰ به‌ بعد، آنها به‌ مبارزه‌ با شر بین المللی نیز‌ روی‌ آورده اند. آوری‌ آنروی ، روزنامه نگار و نویسنده‌ اسرائیلی ، با تأکید بر مطالب‌ فوق، می افزاید: « امریکا جهان‌ را تحت‌ تأثیر قرار داده ، و یهودیان‌ امریکا را.» [۲۸]
خلاصه آن که ، پسامسیحیت‌ صهیونیستی‌ در فرایند قوام یابی خود، مراحلی‌ را طی‌ کرده‌ است:
۱- لوتر آموزه های‌ توراتی‌ را به‌ میان‌ مسیحیانِ‌ پروتستان‌ آورد. او به‌ پیشگویی‌ تورات‌ پیرامون‌ نجات‌ تمام‌ بنی اسرائیل‌ به‌ عنوان‌ یک‌ امت ، ایمان‌ پیدا کرد، و در این باره‌ گفت: « چه‌ کسی‌ می‌تواند روی‌ از یهود برتابد و مانع‌ بازگشت‌ آنها به‌ سرزمین‌ خویش‌ در یهودا ( فلسطین ) شود. » ( مسیحیت‌ یهودی )
۲- در نیمه‌ اول‌ قرن‌ شانزدهم ، پروتستان های‌ پیوریتنی‌ شروع‌ به‌ انعقاد پیمان هایی‌ نمودند که‌ بر پایه‌ آن ، تمام‌ یهودیان‌ می‌بایست اروپا را به‌ قصد فلسطین‌ ترک‌ کنند و این گونه بود که به تدریج مساله‌ بازگشت‌ یهودی ها رنگ‌ و بوی‌ سیاسی‌ یافت ( صهیونیسم‌ مسیحی ) و‌ نقطه‌ اوج‌ آن ، شکل گیری‌ رسمی‌ صهیونیسم‌ در سال ۱۸۹۷ بود.
۳- تأسیس‌ دولت‌ اسرائیل (۱۹۴۸) نقطه‌ آغازین‌ ظهور نظریه‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ است؛ زیرا ایجاد یک‌ دولت‌ یهودی ، تحقق‌ پیشگویی های‌ توراتی‌ به‌ شمار می‌آمد که‌ اشغال‌ قدس‌ در ۱۹۶۷، آن‌ را هرچه بیشتر به‌ مرزهای‌ توراتی‌ نزدیک‌ ساخت. [۲۹] این‌ واقعه‌ را خاخام‌ مارک آرتانِنِ‌ بااوم ، رابط‌ مشهور مسیحیان‌ و یهودیان ،‌ عامل‌ مؤ‌ثری‌ در حیات‌ مسیحیت‌ صهیونیستی‌ می‌داند و می‌گوید: « از جنگ‌ ۱۹۶۷ به‌ بعد ، پروتستان‌ به‌ علت‌ همدردی‌ با فلسطین ، از صهیونیست ها دور شد که‌ این‌ خلأ توسط‌ مسیحیان‌ بنیادگرا ، مبلغان‌ انجیل ( مسیحیان‌ صهیونیست )، پر گردید.» [۳۰]
۴- قدرت یابی‌ تدریجی‌ جناح‌ افراطی‌ دست‌ راستی‌ در امریکا ( بوش ) و اسرائیل ( شارون )، به ویژه‌ از سال ۲۰۰۱، مسیحیت‌ صهیونیستی‌ را از عرصه‌ فعالیت های‌ مذهبی ‌، به‌ عرصه قدرت‌ سیاسی‌ وارد کرد. این،‌ همان‌ واقعه ای‌ است‌ که‌ پروفسور اسرائیل‌ شاهاک ، استاد دانشگاه‌ عبری‌ و رئیس‌ انجمن‌ اسرائیلی‌ حقوق‌ بشر و حقوق‌ مدنی ‌، از آن‌ سخن‌ می‌گوید: « حالا، صهیونیسم‌ به طور کامل‌ دنبال‌ امریکا و وابسته‌ به‌ آن‌ هستند؛ یعنی‌ این‌ اتفاق‌ و اتحاد با مسیحیان‌ راست‌ نوین‌ که‌ بر هر اقدام‌ نظامی‌ یا جنایتکارانه ای‌ که‌ اسرائیل‌ مرتکب‌ می‌شود، صحه‌ می‌گذارد، برقرار شده‌ است.» [۳۱]
ادامه دارد...

 

پی نوشت ها:
[۱]- توماس اسپریگمن، فهم نظریه‌های سیاسی، ترجمه: فرهنگ رجایی، تهران، آگاه، ۱۳۶۵، ص۱۸
[۲]- آلوین استانفورد کوهن، تئوری‌های انقلاب، ترجمه: علی‌رضا طیب، تهران، نشر قدس، ۱۳۶۹، صص۵۳-۵۰
[۳] – http:\\www.mouood.org
[4]- همان.
[۵]- ژیل کٍپل، اراده خداوند: یهودیان، مسیحیان و مسلمانان در راه تسخیر دوباره جهان، ترجمه: عباس آگاهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۰، ص۱۹۴
[۶]- حیدررضا ضابط، «صهیونیسم مسیحی»، ماهنامه معارف، شماره ۲۰، آبان ۱۳۸۳، صص۱۵-۶
[۷]- دیوید هاوری، مسیحیت، ترجمه: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، ۱۳۷۸، صص۵۷-۳۸
[۸]- مرتضی شیرودی، فلسطین و صهیونیسم، قم، تحسین، ۱۳۸۲، صص۲۸-۲۷
[۹]- عبدالوهاب المسیری، صهیونیسم، ترجمه: لواء رودباری، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۴، ص۷؛ روژه گارودی، پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ترجمه: نسرین حکمی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۹، ص۸
[۱۰] – http:\\www.icro-euroamerica.com
[11] – http:\\www.mouood.org
[12]- همان.
[۱۳]- اسماعیل شفیعی سروستانی، «رسانه، مهدویت و مسیحیت صهیونیستی»، فصلنامه گل نرگس، شماره ۱۲، پاییز ۱۳۸۳، صص۵۶-۵۲
[۱۴]- همان.
[۱۵]- رضا هلال، «مسیح یهودی و فرجام جهان»، ترجمه: قبس زعفرانی، ماهنامه موعود، شماره ۴۱، آذر ۱۳۸۲، ص۲۱
[۱۶]- رضا هلال، «مسیح یهودی امریکایی»، ترجمه: قبس زعفرانی، ماهنامه موعود، شماره ۴۲، دی ۱۳۸۲، ص۳۵
[۱۷]- همان، شماره ۴۳، بهمن ۱۳۸۲، ص۲۵
[۱۸]- همان.
[۱۹]- مرتضی شیرودی، همان، ص۳۹
[۲۰]- همان.
[۲۱]- همان.
[۲۲]- همان، «پورتین‌ها و صهیونیسم مسیحی»، ماهنامه موعود، شماره ۴۱، آذر ۱۳۸۲، ص۲۰
[۲۳]- نصیر صاحب‌خلق، «مسیحیت صهیونیستی، پیدایش و ظهور آن»، ماهنامه موعود، شماره ۴۰، همان، ص۲۱
[۲۴]- حیدررضا ضابط، همان.
[۲۵]- استقان ساکیور، «مسیحیان صهیونیست جدید امریکا»، ترجمه: فاطمه شفیعی سروستانی، ماهنامه موعود، شماره ۴۴، اسفند ۱۳۸۲، ص۱۸
[۲۶]- «تشکیلات مسیحی حامی اسرائیل»، ترجمه: فاطمه شفیعی سروستانی، ماهنامه موعود ۴۱، آذر ۱۳۸۲، ص۵۱
[۲۷]- مرتضی شیرودی، «پسا یهودیسم و یهودیان تلاش‌گرا»، پگاه حوزه، شماره ۱۴۸، ۷ آذر ۱۳۸۳، ص۴
[۲۸]- محمد ماضی، سیاست و دیانت در اسرائیل، ترجمه: غلام‌رضا تهامی، تهران، سُناء، ۱۳۸۱، ص۲۰۳
[۲۹]- همان.
[۳۰]- گریس هال‌سل، در تدارک جنگ بزرگ، ترجمه: خسرو اسدی، تهران، رسا، ۱۳۷۷، صص۲۵۶ و ۲۳۴
[۳۱]- مرتضی شیرودی، «گرایش بنیادگرایان مسیحی به یهودیسم»، پگاه حوزه، ش۱۳۷، ۶ تیر ۱۳۸۳، ص۴


منبع: حرف آخر

 

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo