شهید آوینی

مسجد الحرام

2 / 1فضيلت مسجد الحرام
1 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : محترم ترين، محبوبترين و گرامى ترين مساجد نزد خداوند، مسجد الحرام است.
2 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : برترى مسجد الحرام بر مسجد من، همچون برترى مسجد من بر مساجد ديگر است.
3 ـ ابوذر: به رسول خدا گفتم: «كدام مسجد، اوّل بنا نهاده شده است؟» فرمود: «مسجد الحرام». گفتم: «سپس كدام؟» فرمود: «مسجد الأقصى». گفتم: «فاصله ميان اين دو چه مقدار بود؟» فرمود: «چهل سال». سپس فرمود: هر كجا كه نماز تو را دريافت (و وقت آن رسيد) نماز بخوان، زمين براى تو مسجد است.
4 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : بار نمى بندند مگر به سوى سه مسجد: مسجد الحرام، مسجد من و مسجد الأقصى.
5 ـ امام على عليه السّلام : چهار مكان است كه از قصرهاى بهشتى در دنياست: مسجد الحرام، مسجد پيامبر، مسجد بيت المقدس و مسجد كوفه.
2 / 2محدوده مسجد الحرام
6 ـ امام صادق عليه السّلام : حضرت ابراهيم عليه السّلام در مكّه بين حَزْوَره[1] تا مسعى را خط كشيد. اين همان خطّ و حدّى بود كه ابراهيم عليه السّلام رسم كرد، يعنى مسجد.
7 ـ حسين بن نعيم: از امام صادق عليه السّلام درباره نماز در محدوده اى كه به مسجد الحرام افزوده اند، پرسيدم. حضرت فرمود: ابراهيم و اسماعيل عليهما السّلام محدوده مسجد را بين صفا و مروه معين كردند. مردم هم از مسجد تا صفا حج مى كردند.
8 ـ عبدالصمد بن سعد: منصور دوانقى، خليفه عباسى، خواست كه خانه هاى اهل مكّه را بخرد و به مسجد الحرام بيفزايد، نفروختند. آنان را تشويق كرد، امتناع كردند. از اين مسأله دلتنگ شد. نزد امام صادق عليه السّلام آمد و گفت: من از اينان بخشى از خانه ها و آستانه هايشان را خواستم تا به مسجد بيفزاييم، ندادند. اين مرا بشدّت اندوهگين ساخت. امام صادق عليه السّلام فرمود: آيا اين تو را غمگين مى سازد، در حالى كه حجت و دليل تو بر آنان در اين مسأله آشكار و ثابت است؟ گفت: چگونه بر آنان استدلال آورم؟ فرمود: به كتاب خدا. گفت: به كجاى قرآن؟ فرمود: اين سخن خدا: «اِنّ أوّل بيتٍ وُضِعَ لِلنّاس لَلّذي بِبَكّة » خداوند خبر داده است كه: «همانا اولين خانه اى كه براى مردم نهاده شد، همانا خانه اى است كه در مكّه است». اگر آنان پيش از كعبه در آن جا ولايت و مالكيّت داشتند، خانه ها و حياطها از آنان است، امّا اگر خانه خدا پيش از آنان بوده است، پس«فنا»[2] و آستانه كعبه متعلّق به آن است.
منصور آنان را فراخواند و با اين آيه بر آنان احتجاج كرد. به او گفتند: آن چه دوست دارى انجام بده.
9 ـ حسن بن على بن نعمان: مهدى عباسى چون مسجد الحرام را توسعه داد، خانه اى در گوشه مسجد مانده بود. از صاحبان آن خواست، ندادند. در اين باره از فقيهان پرسيد. همه گفتند: سزاوار نيست به غصب چيزى را جزء مسجد الحرام كنند. على بن يقطين به او گفت: اگر در اين مسأله براى موسى بن جعفر عليه السّلام بنويسى، او در اين باره راه حل درست را خواهد گفت. به والى مدينه نوشت كه از موسى بن جعفر بپرسد در باره خانه اى كه مى خواهيم داخل در مسجد الحرام كنيم، صاحب آن نمى دهد. راه چاره چيست؟ والى مسأله را به موسى بن جعفر گفت. حضرت فرمود: آيا حتماً بايد جواب داد؟ گفت: آرى، چاره اى نيست. فرمود: بنويس: «بسم الله الرحمن الرحيم، اگر كعبه بر مردم وارد شده است، مردم به حياط خانه هاى خود سزاوارترند و اگر مردم بر آستانه كعبه فرود آمده اند، كعبه به آستانه و حياط خود سزاوارتر است». چون نامه به دست مهدى عباسى رسيد، نامه را گرفت و بوسيد، سپس دستور به تخريب آن خانه داد. صاحبان آن خانه، خدمت امام كاظم عليه السّلام رسيدند و از او خواستند نامه اى به مهدى عباسى بنويسد كه قيمت خانه هاشان را بپردازد. حضرت به او نوشت: چيزى به آنان بپرداز. او هم ايشان را راضى ساخت.
توضيحى پيرامون حدود مسجدالحرام
حضرت ابراهيم عليه السّلام حدود مسجد الحرام را تعيين كرد ، ولى اين حدود توسط اعراب جاهليت فراموش شد و مكّيان به تدريج در حرم و درون مسجد به خانه سازى پرداختند . با قدرت گرفتن اسلام و افزايش جمعيت مسلمانان ، توسعه مسجد و بازگرداندن به حدود اوّليه آن ضرورى نمود . از اين رو عمر در سال 17 هجرى و عثمان در سال 26 هجرى نخستين توسعه ها را انجام دادند. سپس عبدالله بن زبير در سال 65 هجرى و هنگام تجديد بناى كعبه ، صحن مسجد را از شمال و جنوب گسترش داد . از جنوب، آن را به ناحيه «صفا» و «باب بنى مخزوم» رساند و در شمال، ميان «حجر اسماعيل» و «دار الندوه» تا «دار شيبة بن عثمان» را توسعه داد. در دوران خلافت عباسى ، ابتدا منصور در سال 137 هجرى شمال و غرب مسجد را توسعه داد و آن را تا «باب بنى سهم» رساند وسپس مهدى عباسى نخست در سال 161 همه خانه هاى باقيمانده ميان مسجد الحرام و «مسعى» را خراب كرد و حدّ مسجد را «مسعى» قرار داد و سپس در سال167 مسجد را از هر سو به اندازه اى توسعه داد كه كعبه در وسط مسجد قرار گرفت و مسجد الحرام را از جهت شرق و غرب به حدّ اوّليه خود رساند . زيرا ابراهيم عليه السّلام حدّ شرقى مسجد را «مسعى» و حدّ غربى را «حزوره» قرار داده بود و حزوره همان بازار «حناطين» بوده است كه حد غربى توسعه مهدى عباسى است .
بر اين اساس وهمان گونه كه از جواب امام صادق عليه السّلام در دو روايت اوّل همين فصل فهميده مى شود ، مسافت هاى اضافه شده، حكم مسجد الحرام را دارند ، بلكه بخشى از آن هستند و زياده محسوب نمى شوند . افزون بر اين، امام كاظم عليه السّلام نيز همچون امام صادق عليه السّلام اين محدوده را از آغاز جزو مسجد الحرام و ساختن منازل توسط مكّيان را غصب محدوده مسجد مى داند ولذا كسب رضايت صاحبان خانه را لازم نمى بيند و اين معنى از روايات آخر همين فصل استفاده مى شود .
بعد از توسعه عباسى كه آخرين آن ها در زمان المقتدر بالله است ، دو توسعه حكومت عربستان سعودى در سال 1375 و 1409 ، مساحت مسجد الحرام را چند برابر كرده و از حدّ اوليه گذرانده است . لذا برخى از فقيهان نسبت به جريان احكام ويژه مسجد الحرام در مكان هاى اضافه شده اخير احتياط مى كنند و برخى ديگر احتياط را مستحب مى دانند ، زيرا همين كه مردم آن ها را جزو مسجد الحرام بدانند و در عرف، نام مسجد بر آن بنهند، كافى است تا احكام آن جريان يابد.
2 / 3آداب ورود به مسجد الحرام
10 ـ امام باقر عليه السّلام : هرگاه على عليه السّلام به مكه وارد مى شد، پيش از آن كه طواف كند، ابتدا به محلّ فرود آمدن خويش مى پرداخت.
11 ـ امام صادق عليه السّلام : هرگاه كسى كه حج يا عمره به جا مى آورد وارد مكّه شود، ابتدا وسايل خود را مستقر سازد، سپس آهنگ مسجد الحرام كند.
12 ـ عمران حلبى: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم: آيا هرگاه زنان به خانه خدا مى روند، غسل كنند؟ فرمود: آرى، خداوند مى فرمايد: «خانه ام را براى طواف كنندگان، عبادت كنندگان و راكعان و ساجدان، پاك سازيد». سزاوار است كه بنده، جز با طهارت وارد خانه خدا نشود، عرق و آلودگيها را شسته و پاك شده باشد.
13 ـ عطاء: مُحرم از هر جا كه خواست، وارد شود. پيامبر از «بنى شيبه» وارد شد و از در «بنى مخزوم» به سمت صفا خارج گشت.
14 ـ امام صادق عليه السّلام ـ در شرح مأزمين (نام محلّى ميان عرفات و مشعر كه درّه اى ميان دو كوه است) ـ : آن جا محلّى است كه بتها در آن پرستيده شده و سنگى كه بت «هُبَل» را از آن تراشيدند از آن جا آورده شد؛ بتى كه على عليه السّلام وقتى بر دوش پيامبر بالا رفت، آن را از بام كعبه بر زمين افكند و به دستور حضرت ، آن را كنار در بنى شيبه دفن كردند. از آن رو، ورود از درِ بنى شيبه به مسجد الحرام سنّت گشت.
15 ـ افلح ، غلام امام باقر عليه السّلام : با امام باقر عليه السّلام براى حج بيرون شديم. چون وارد مسجد الحرام شد، صدايش به گريه بلند شد. گفتم: پدر و مادرم فدايت! مردم نگاهت مى كنند، كمى آهسته تر! حضرت فرمود: واى بر تو اى افلح! چرا نگريم؟ شايد خدا با نظر رحمت به من بنگرد و با اين نگاه، فردا نزد
او رستگار شوم. سپس طواف كرد، آنگاه آمد نزد مقام ركوع كرد و چون سر از سجده برداشت، آن قدر اشك ريخته بود، كه سجده گاهش خيس بود.
16 ـ امام باقر عليه السّلام : هرگاه وارد مسجد الحرام شدى و رو به روى حجر الأسود قرار گرفتى، بگو:
«گواهى مى دهم كه جز خداوند يكتا معبودى نيست. شريكى ندارد و شهادت مى دهم كه محمّد، بنده و فرستاده اوست. به خدا ايمان آورده و به طاغوت و لات و عزّى و پرستش شيطان و عبادت هر كه جز خدا خوانده شود، كفر ورزيده ام».
سپس نزديك حجر الاسود رفته، دست راست بر آن بكش و بگو:
«به نام خدا، و خدا بزرگتر است. خدايا اين امانت من است كه ادا كردم واين پيمان من كه وفا نمودم، تا نزد تو گواهى دهد كه به پيمان وفادارم».
17 ـ معاوية بن عمّار از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است: هرگاه وارد مسجد الحرام شدى، پابرهنه و با آرامش و وقار و خشوع وارد شو. و فرمود: هر كس با خشوع وارد آن شود، خداوند اگر بخواهد او را مى آمرزد. گفتم: خشوع چيست؟ فرمود: آرامش قلب. با تكبّر وارد آن مشو، هرگاه به در مسجد رسيدى، بايست و بگو:
«سلام و رحمت و بركات خدا بر تو، اى پيامبر! به نام خدا و به يارى خدا و از خدا و آن چه كه خداوند بخواهد. سلام بر پيامبران و فرستادگان الهى. سلام بر رسول خدا، سلام بر ابراهيم و ستايش براى خداوند، پروردگار جهانيان».
و چون وارد مسجد شدى، دستانت را بالا بگير و رو به كعبه كن و بگو:
«پروردگارا! در اين جايگاه و در آغاز مناسكم از تو مى خواهم كه توبه ام را بپذيرى و از خطايم درگذرى و بار گناهم را فرو ريزى. حمد خدايى را كه مرا به خانه خويش رساند. خدايا گواهى مى دهم كه اين خانه حرام توست، آن را محل تجمّع مردم و ايمن و خجسته و هدايتگر جهانيان قرار داده اى. خدايا! من
بنده توام، شهرْ شهر توست، و خانهْ خانه توست، آمده ام رحمت تو را مى طلبم و طاعت تو را قصد مى كنم. مطيع فرمان تو و راضى به تقدير توام. از تو خواهانم، خواسته كسى كه به تو نيازمند و از كيفرت هراسان است . خدايا ، درهاى رحمتت را به رويم بگشاى و مرا در طاعت و آن چه موجب رضاى توست به كارگير».
18 ـ امام صادق عليه السّلام : در حالى كه بر در مسجد مى ايستى، مى گويى:
«به نام خدا و به يارى خدا و از خدا و آن چه خدا بخواهد و بر آيين پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله و بهترين نامها از آن خدا و ستايش براى خداست. سلام بر رسول خدا، بر محمد بن عبدالله صلّى الله عليه و آله ، سلام و رحمت و بركات خدا بر تو اى پيامبر. سلام بر پيامبران و فرستادگان خدا، سلام بر ابراهيم، دوست خداوند، سلام بر فرستادگان و ستايش براى خدا، پروردگار جهانيان، سلام بر ما و بر بندگان شايسته خدا، خدايا بر پيامبر و دودمان محمد صلوات فرست، بر محمد و دودمانش مبارك گردان و بر محمد و آل محمد رحمت آور، آن گونه كه بر ابراهيم و خاندان ابراهيم، صلوات و بركت و رحمت فرستادى. همانا تو پسنديده و شكوهمندى. خدايا بر محمّد (و خاندانش) بنده و فرستاده ات و بر ابراهيم، دوستت و بر پيامبران و فرستادگانت، صلوات و سلام فرست. سلام بر فرستادگان و ستايش از آن خدا، پروردگار جهانيان. خدايا درهاى رحمتت را بر من بگشاى و مرا در راه طاعت و رضاى خويش، به كارگير و تا مرا زنده مى دارى، پيوسته در پناه ايمان نگهدارم باش. ستايش ذات تو شكوهمند است. خدايى را سپاس كه مرا از مهمانان و زائران خود قرار داد و مرا از آنان قرارداد كه مساجد او را آباد مى كنند و با او مناجات مى كنند. خدايا من بنده تو و زائر تو درخانه توام. براى هر زائرى، بر عهده زيارت شده حقّى است. تو بهترين و گرامى ترين كسى هستى كه به زيارتت مى آيند. اى خدا، اى بخشنده، از تو مى خواهم، كه خداى يكتا و بى شريكى و يگانه و بى نيازى، نه زاده اى و نه زاده شده اى و همتايى ندارى.
محمد، كه درود تو بر او و خاندانش باد، بنده و فرستاده توست. اى بخشنده، اى بزرگوار، اى شكوهمند، اى قدرتمند و اى با كرامت، از تو مى خواهم كه
نخستين هديه ات را براى اين زيارت من، آزادى ام از دوزخ قرار دهى. (سه بار مى گويى:) خدايا مرا از آتش برهان، از روزى حلال و پاكيزه ات بر من گشايش عطاكن وشرّ شياطين انس وجنّ وشرّ فاسقان عرب وعجم را از من دور گردان.
19 ـ نضر بن كثير: من و سفيان، خدمت امام صادق عليه السّلام رسيديم. گفتم: به بيت الله الحرام مى روم، مرا دعايى بياموز. حضرت فرمود: هرگاه به حرم رسيدى ، دست خود را بر ديوار بگذار و بگو: اى سبقت گيرنده بر فوت، اى شنواى صوت، اى آن كه پس از مرگ، استخوان را با گوشت مى پوشانى ... آنگاه هر چه خواستى دعا كن.
20 ـ امام صادق عليه السّلام : چون وارد مسجد الحرام شدى، راه برو تا نزديك حجر الاسود برسى، پس رو به آن كن و بگو:
حمد خدايى را كه به اين نعمت، رهنمايمان شد و اگر هدايت الهى نبود، راه نمى يافتيم. خداوند منزّه است ، حمد براى اوست، جز او خدايى نيست و خدا بزرگتر است. خداوند از آفريدگانش بزرگتر است و بزرگتر از هر كسى است كه از او ترسان و گريزانم. جز خدا هيچ معبودى نيست، يكتا و بى شريك است، پادشاهى و ستايش از آن اوست، زنده مى كند و مى ميراند، مى ميراند و حيات مى بخشد و او بر هر چيز تواناست.
و بر پيامبر و دودمان او، درود مى فرستى و بر پيامبران سلام مى دهى، همانگونه كه هنگام ورود به مسجد انجام دادى، سپس مى گويى: پروردگارا! به وعده ات باور دارم و به پيمانت وفادارم.
2 / 4فضيلت نماز در مسجد الحرام
21 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : برترى مسجد الحرام بر اين مسجد من، صد نماز است.
22 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : يك نماز در مسجد من، برتر از هزار نماز در مساجد ديگر
است، مگر مسجد الحرام. يك نماز در مسجد الحرام، از صد نماز در اين مسجد برتر است.
23 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : يك نماز در مسجد الحرام، برابر با صد هزار نماز است و يك نماز در مسجد من هزار نماز است و در بيت المقدس پانصد نماز است.
24 ـ امام باقر عليه السّلام : يك نماز در مسجد الحرام، از صد هزار نماز در مساجد ديگر برتر است.
25 ـ پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله : هركس در مسجد الحرام يك نماز واجب بخواند، خداوند همه نمازهايى را كه از روز وجوب نماز بر او، خوانده است و همه نمازهايى را كه تا زمان مرگ مى خواند، به بركت اين نماز از او قبول مى كند.
26 ـ امام صادق عليه السّلام : در اين مسجد نماز و دعا زياد بخوانيد. آگاه باشيد، كه براى هر بنده، روزى اى است كه به سوى او سوق داده مى شود (يعنى در مكه خيلى دنبال كسب و كار نباشيد، در پى دعا و نماز باشيد، چرا كه روزى شما تضمين شده است).
27 ـ احمد بن محمد بن ابى نصر: از حضرت رضا عليه السّلام پرسيدم: كسى نماز را در خانه اش در مكه به جماعت بخواند افضل است، يا در مسجد الحرام به تنهايى بخواند؟ فرمود: به تنهايى.
28 ـ موسى بن سلام : حضرت رضا عليه السّلام عمره انجام داد. چون با كعبه وداع كرد و به درِ حنّاطين رسيد كه از آن جا خارج شود، در محوطه مسجد پشت كعبه ايستاد. سپس دستانش را بلند كرد و دعا نمود. آنگاه به ما توجّه كرد و فرمود: چه جاى خوبى است براى حاجت بردن نزد او! نماز در آن، برتر از شصت سال (يا ماه[3]) نماز در جاى ديگر است.

پی نوشت ها

(1) نام محلّى در مكّه نزديك باب الحنّاطين.
(2) فنا: حياط، ميدان و محدوده جلوى هر خانه است.
(3) ترديد از راوى حديث است.

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo