گلبرگ
اين جا مردي ايستاده است
فكرش را بكن، يك روز از خواب بيدار ميشوي، ميبيني خورشيد از مغرب طلوع كرده. يعني درست بشارتي كه دادهاند واقع شده! چه حس و حالي پيدا ميكني؟
خيلي طبيعي است كه منتظر بقيه قضايايي كه قرار است اتفاق بيافتد، باشي.
ميپرسي كدام قضايا؟ خبرهاي اصلي در بيتالله است كنار كعبه، ميان ركن و مقام.
اينجا مردي ايستاده، مردي كه حجت خداست و موعود منتظر!
آخر امروز يومالله است، يوم الخروج، يوم الخلاص و يوم الفتح!2
امروز ميزان عدالت برپا ميشود، تكليف نهايي جنگ هزاران ساله حق و باطل روشن ميگردد. ديگر كسي به كسي ستم نميكند. امروز ارزشهاي انساني از پس غباري سنگين، نفسي تازه ميكنند. امروز باران رحمت خدا بر همه هستي باريدن ميگيرد. امروز نعمتهاي خدا افزونتر از هميشه ميان بندگانش تقسيم ميشود.
امروز ...پينوشت:
1. الزام الناصب ص 108
2. روز خدا، روز خارج شدن، روز رهايي، و روز پيروزي
وقتي در خيابان قدم ميزني و صحنههايي را ميبيني كه دلت را به درد ميآورد،
وقتي روزنامهها را ورق ميزني و خبرهايي را ميخواني كه بوي تفرقه ميدهد،
وقتي در تاكسي و اتوبوس حرفهايي را ميشنوي كه انتظارش را نداري،
وقتي صميميترين دوست تو با نامردي حق تو را پايمال ميكند،
وقتي همه دنيا را دروغ و تزوير پر ميكند و سرت را به هر طرف كه برميگرداني فتنهاي را در حال وقوع ميبيني،
تنها چيزي كه ميتواني دلت را به آن خوش كني يك هديه آسماني است،
توجهي الهي به تو و به همه عالم وجود.
ميداني از كدام بخشش گوارا حرف ميزنم؟