قرآن و پايان تاريخ

بشر به مقتضاى حُب ذات و طبيعت جست‏وجوگر خود همواره به سرانجام دنيا مى‏انديشد و اكنون كه فقر و فساد، ظلم و ستم، تبعيض و ناجوانمردى، استعمار و استثمار، انحصارطلبى قطب سلطه گر و صدها و هزاران پديده نا ميمون فرهنگى، سياسى و اقتصادى و اجتماعى به صورت وحشتناكى بر جوامع بشرى چنگ انداخته و عرصه را بر انسان‏هاى آزاديخواه و طالب حداقل حقوق انسانى تنگ نموده، اين سؤال كه آينده جهان و پايان تاريخ چگونه خواهد بود از اهميت ويژه برخوردار است.

و اهميت بيشتر آن زمانى روشن‏تر مى‏گردد كه به اين نكته توجه داشته باشيم كه بشر در دوران اوج شكوفايى علمى، صنعتى و تكنولوژى است و اين همه رشد و ترقى نه تنها مشكلى از بشر خسته از جنگ‏ها و خونريزى‏ها، اضطراب‏ها و تشويش‏ها، نامردمى‏ها و تبعيض‏ها برطرف نساخته، كه مايه تورّم مشكلات و تشديد دردهاى او گرديده است.
اكنون بايد بگوييم اين حق آدمى است كه بداند بشر در سير قهقرايى به گرداب فلاكت و بدبختى افكنده خواهد شد يا با آينده‏اى روشن و عصرى طلايى كه آدمى به حقوق انسانى خود مى‏رسد و به سعادت و فلاح دست مى‏يابد مواجه مى‏شود. دانستن هر يك از اين دو پاسخ فقط رفع يكى از مشكلات فكرى او نيست بلكه نوع جهت‏گيرى او را در زندگى معين خواهد كرد و او را از خمودگى و سستى، يأس و افسردگى، اضطراب و پريشانى، انحطاط و سقوط خارج ساخته به انسانى پرتكاپو و فعال، اميدوار به آينده، صبور، مقاوم و ترقى خواه تبديل خواهد كرد.
همه اديان الهى و بيشتر مكاتب بشرى، درباره پايان تاريخ، اظهار نظر كرده‏اند. در همه پيش‏گويى‏هاى{ . نجات بخشى در اديان، ص 13 و 14؛ على و پايان تاريخ، ص25-15.}
مربوط به آخرالزمان، خبرهاى وحشتناك و نگران‏كننده‏اى وجود دارد؛ ولى اغلب بر اين امر اتّفاق نظر{ . هزاره گرايى، ص 25. } است كه پايان كار بشر، روشن و سعادت‏آميز است. در تمام فرقه‏ها و{ . نجات‏بخشى در اديان، ص 13 و 14. } مذاهب اسلامى، كم و بيش سرانجام سعادت‏مند بشر پيش‏بينى شده است.{ . قيام و انقلاب مهدى، ص 5. }

در متون زرتشتى (از آيين‏هاى باستان) به صراحت از دوره طلايى بشر در پايان جهان ياد شده كه به آشوب‏ها و بلاهاى بسيار مسبوق خواهد بود و با ظهور واپسين منجى (سوشيانس) محقّق مى‏شود. در آيين هندوان نيز هر{ . اوستا، گاهان، يسنه 46، ب 3 و يَشتها، ارديبهشت، ب 10 - 17 و فروردين، ب 129؛ نجات‏بخشى در اديان، ص 3 - 71. }

دوره انسانى به چهار قسمت تقسيم شده كه قسمت چهارم آن، مظهر غروب و افول تدريجى معنويت اوّليه است و از آن، به عصر ظلمت (Kali Yuga) تعبير مى‏شود؛ سپس منجى بشر ظاهر شده و با فروپاشى جوامع انسانى و ازبين رفتن شرارت‏ها، دوره‏اى نو آغاز مى‏گردد.

در متون بودايى نيز از اين { . بحران دنياى متجدّد، ص 1 و اوپانيشاد، ص 772 - 774 و 737. } دوره، سخن به ميان آمده است. در{ . بودا، ص 518 و 519؛ على و پايان تاريخ، ص 23. } اديان ابراهيمى، بيش از آيين‏ها و مكاتب ديگر بر دوره طلايى بشر در پايان تاريخ، تأكيد شده است. در عهد عتيق، برقرارى سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پيش‏بينى شده كه به وسيله مشيح محقّق مى‏شود. در{ . كتاب مقدّس، اشعياء 11 و 12، يوئيل 3 و 4، زكريا 9، دانيال 2: 44، و 7: 13 و 27. } عهد جديد نيز به اين مطلب پرداخته شده و مكاشفه يوحنا به طور كامل به{ . كتاب مقدّس، متى 24: 15 - 44، و رسل 2: 17 - 21. }حوادث ناگوار آخرالزمان، اختصاص يافته و در پايان آن، به برقرارى صلح و آرامش جهان تحت حاكميت مؤمنان اشاره شده است. در ميان مكاتب{ . كتاب مقدّس، مكاشفه يوحنا 4 - 22؛ نجات بخشى در اديان، ص113 - 133. }بشرى، پيش‏بينى ماركس از مدينه كمونيستى همراه با كمون نهايى ايجاد شده، تصويرى از جامعه بى‏طبقه و بى‏نياز از دولت را ارائه مى‏دهد.{ . ماركس و ماركسيسم، ص 91 - 94. }


پيش‏بينى‏هاى رنه‏گنون (عبدالواحد يحيى) از افول و فروپاشى تمدّن مادّى غرب و ظهور مجدّد حقّ و حقيقت كه با نظر به داده‏هاى آيين‏هاى باستان و اديان ابراهيمى ارائه شده خبر مى‏دهد. نظريّه پايان تاريخ{ . بحران دنياى متجدّد، ص 2، 20، 55، 105، 154 و 186؛ علائم آخرالزمان، ص 188 - 199، 200 و 318. } فوكوياما پيروزى نهايى نظام غربى و حاكميّت ابدى آن بر سرتاسر جهان را پيش‏بينى كرده است و نظريّه{ . پايان تاريخ و آخرين انسان‏ها مجله اطلاعات سياسى واقتصادى، ص 22. } برخورد تمدّن‏ها از هانتينگتون، جنگ جهانى تمدّن‏ها و نظم جهانى نوين براساس مرزهاى تمدّنى را در پايان اين دوره از جهان، پيش‏بينى مى‏كند.
{ . برخورد تمدّن‏ها و بازسازى نظم جهانى، ص 485 و 516. }

ديدگاه كلّى قرآن درباره پايان تاريخ

ديدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، ديدگاهى خوش‏بينانه بود و پايان دنيا، پايانى روشن و سعادت آميز دانسته شده است. سرانجامِ سعادت‏مند جهان، همان تحقّق كامل غرض آفرينش انسان‏ها است كه چيزى جز عبادت خداوند نخواهد بود:

و مَا خَلَقتُ الجِنَّ والإِنسَ إِلَّا لِيَعبدونَ. (ذاريات(51)، 56).
عبوديّت الهى در سطوح گوناگون فردى و اجتماعى آن، براساس برنامه‏ ريزى خداوند و در چارچوب اصل اختيار واقع شده و غالب انسان‏ها از آن بهره‏مند مى‏شوند:
وَعدَ اللَّهُ الَّذينَ ءَامَنوا مِنكُم وعَمِلوا الصَّلِحتِ لَيَستخلِفنَّهُم فِى‏الأَرضِ... ولَُيمَكِّننَّ لَهُم دِينَهُم الَّذِى ارتَضى لَهُم و لَيُبدِّلنَّهُم مِن بَعدِ خَوفهِم‏أَمناً يَعبُدونَنِى لَايُشرِكونَ بِى شَيئاً (نور(24)،55).
هُو الَّذِى أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدى وَدِينِ الحَقّ لِيُظهِرَهُ عَلَى‏الدِّينِ كُلِّهِ. (توبه(9)،33؛ فتح(48)،28؛ صف(61)،9)
{ . تاريخ الغيبة الكبرى، ص 233 - 239؛ تاريخ ما بعدالظهور، ص33. }

آيات ناظر به آينده جوامع انسانى، بر عنصر خوش ‏بينى در جريان كلّى نظام طبيعت و طرد عنصر بدبينى درباره پايان كار بشر تأكيد ورزيده، به نوعى فلسفه تاريخ براساس سير صعودى و تكاملى آن اشاره دارد. از{ . قيام و انقلاب مهدى، ص 6 و 14. } نگاه اسلام، دين با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، در كامل‏ترين شكل خود به بشر عرضه شده:

اَليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دِينَكُم و أَتمَمتُ عَليكُم نِعمَتى و رَضيتُ لَكُم الإِسلمَ دِيناً (مائده(5)،3).
و همواره با انتقال از جامعه‏اى به جامعه ديگر شكوفاتر مى‏گردد:

مَنْ يَرتدَّ مِنكُم عَن دِينِه فَسوفَ يأتِى اللّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهم و يُحِبّونَه. (مائده(5)،54){ . فلسفه تاريخ، ص 251-247. }
خداوند از پيامبران گذشته، پيمان گرفته كه به پيامبر خاتم(ص) ايمان‏آورده، به ‏او يارى رسانند (آل عمران(3)،81)
بنابراين، تمام نبوت‏ها و شرايع پيشين، مقدمه و پيش درآمد شريعت ختميّه‏اند. از ظاهر برخى{ . نهج البلاغه، ص 20؛ خاتميّت، ص 21. }
آيات، چون:
والسَّبقونَ السَّبقونَ أُولئِكَ المُقرَّبونَ... ثُلَّةٌ مِن الأَوَّلينَ  وَ قَليلٌ مِن الأَخِرين (واقعه(56)،10 - 13 و 14).
و نيز بعضى روايات برمى‏آيد كه{ . صحيح بخارى، ج 4، ص 228 و 229. }
پيشينيان از مردم آخرالزمان، فضيلت و مرتبه بالاترى داشته‏اند؛ امّا اهل{ . بيضاوى، ج 5، ص 284؛ من وحى القرآن، ج 21، ص 329. }
تفسير، سبقت گرفتگان را پيامبران و اصحابشان دانسته و سبقت را فضيلتى براى اقوام گذشته نشمرده‏اند؛ زيرا طبيعى است كه اصحاب پيامبر(ص)، نسبت به تمام پيامبران ديگر و اصحابشان بسيار كم‏تر باشند؛ البته{ . نهج البيان، ج 5، ص 135؛ نمونه، ج 23، ص 207. }
رواياتى نيز حاكى از نسخ آيه مزبور نقل شده كه درست به نظر{ . الدرّالمنثور، ج 8، ص 8. }
نمى‏رسد؛ و به دليل سطح بالاى{ . الكشاف، ج 4، ص 459. }
معرفت مردم آخرالزمان معجزات حسّى اقوام گذشته، جاى خود را در اسلام به معجزه عقلى و علمى (قرآن) داده و وحى قرآنى، با سخن از قرائت
{ الاتقان، ج 2، ص 252. }
و علم و قلم، آغاز مى‏شود:
اِقرَأ بِاسمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ خَلَقَ الإِنسنَ مِن عَلَقٍ اِقرَأ و رَبُّكَ الأَكرَمُ الَّذِى عَلَّمَ بِالقَلمِ عَلَّمَ الإِنسنَ ما لَم يَعلَم. (علق(96)، 1 - 5).
و قرآن، از دوره ماقبل اسلام، به عنوان عصر جاهليت در مقابل عصر علم و خرد ياد مى‏كند:
الجَهِليَّةِ الأُولَى (احزاب(33)،33).
{ خاتميت، ص 39-36. }
از اين رو، طبق روايات، سوره توحيد و شش آيه آغازين سوره حديد، براى اقوامى در آخرالزمان نازل شده كه در كاوش‏هاى دينى، از اقوام پيشين ژرف‏انديش‏تر و دقيق‏ترند. در{ . الكافى، ج 1، ص 91. }
روايات متعدد ديگر نيز دوره آخرالزمان و مردم آن، به رغم وقوع فتنه‏ها و آشوب‏هاى بسيار، بهترين زمان و بهترين مردم شناسانده شده‏اند؛ بنابراين، ميان ديدگاه{ . بحارالأنوار، ج 52، ص 124 و 125؛ كتاب الغيبه، نعمانى، ص206. }
خوشبينانه اسلام درباره پايان تاريخ و ظهور آفت‏هاى اجتماعى بسيار در آن دوره، هيچ گونه تنافى وجود ندارد. برخى از پيامبران نيز به دليل فضيلت مردم آخرالزمان، از خداوند خواسته‏اند كه نام و راهشان در ميان آنان جاويد بماند. (شعراء(26)،84) قرآن، امت{ . البرهان، ج 4، ص 174. }
پيامبر را معتدل‏ترين و در نتيجه كامل‏ترين:
و كَذلِكَ جَعلنكُم أُمَّةً وَسَطاً (بقره(2)،143).
{ . خاتميت، ص 19. }
و بهترين امّت:
خَيرَ أُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنَّاسِ (آل عمران(3)،110).
معرفى مى‏كند؛ بر همين اساس،{ . نمونه، ج 23، ص 208. }
خوارق عادت در آخرالزمان به كمترين ميزان رسيده و خداوند از طريق سنت‏هاى طبيعى تاريخ، جوامع بشرى را با آزمايش‏هاى مختلف به حدى از بلوغ، شعور و تجربه مى‏رساند كه زمينه حكومت جهانى صالحان مهيا شود و بر اساس سنّت هميشگى{تاريخ الغيبه الكبرى، ص 244-242. }
خويش، مؤمنان را بر همه موانع چيره ساخته، به فتح و پيروزى پايدار مى‏رساند:
إِنَّهُم لَهمُ المَنصُورونَ و إِنَّ جُندَنا لَهُم الغَلِبون. (صافات(37)،172 و 173).
{ . فى ظلال، ج 5، ص 3002. }
از مجموعه مباحث گذشته مى‏توان نتيجه گرفت كه دوره اسلامى، همان دوره آخرالزمان است كه تحقق كامل ديدگاه مثبت اسلام درباره پايان تاريخ، در عصر ظهور امام مهدى(عج) به وقوع خواهد پيوست.

نشانه‏ها و رخدادهاى مهم آخرالزمان
ختم نبوت و نزول واپسين شريعت كه با ظهور پيامبر اسلام تحقق يافت، نخستين نشانه پايان تاريخ به شمار مى‏رود؛ لذا مفسران، مقصود{الفرقان، ج 26 و 27، ص 109. }
ازنشانه‏هاى قيامت‏رادر آيه ذيل، بعثت پيامبر(ص) دانسته‏اند كه نسبت به عمر جهان، فاصله بسيار كمى تا قيامت دارد:
{ مجمع البيان، ج 9، ص 154؛ قرطبى، ج 16، ص 159. }
فَهَل يَنظُرونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأتِيَهُم بَغتَهً فَقَد جَاءَ أَشراطُها. (محمد(47)،18)
در آخرالزمان وقايع فراوان ديگرى نيز پيش‏بينى شده كه بيشتر به دوره پايانى آن (مقارن با ظهور حضرت مهدى) مربوط مى‏شود:


1. بحران معنويّت:
پيش از ظهور امام زمان(عج) جوّ حاكم بر جهان، جوّ ستم، گناه و فساد خواهد بود:
اِقتَربَ لِلنَّاسِ حِسابُهُم و هُم فِى غَفلَةٍ مُعرِضون. (انبياء(21)، 1).
در اين آيه، مردم آخرالزمان، به غفلت و اعراض از خداوند، متّصف شده‏اند. در روايات نيز منظور از{التفسير الكبير، ج 22، ص 140؛ التحريروالتنوير، ج 17، ص 9. }
اشراطالساعة كه در آيه 18 سوره محمد(47) به آن اشاره شده، رواج بيش از حدّ كفر، فسق و ظلم دانسته شده و موارد متعدّدى از آن بر شمرده شده‏است.
{تفسير قمى، ج 2، ص 279 - 282؛ نورالثقلين، ج 5، ص 37. }


2. وقوع اختلاف‏ها و درگيرى‏هاى بسيار:
 يكى از نشانه‏هاى آخرالزمان، اختلاف‏ها و درگيرى‏هاى فراوان ميان گروه‏هاى گوناگون است:
فَاختَلفَ الأَحزابُ مِن بَينهِم فَويلٌ لِلَّذينَ كَفَروا مِن مَشهَدِ يَومٍ عَظِيم. (مريم(19)، 37) روايات، اين آيه را به ظهور فرقه‏هاى مختلف در جهان اسلام مربوط دانسته‏اند كه در آخرالزمان پديد آمده، موجب اختلاف‏هاى بسيار خواهند شد. آيه يَلبِسَكُم شِيَعًا و يُذِيقَ{ . تفسير عيّاشى، ج 1، ص 64؛ البرهان، ج 3، ص 712. }
بَعضَكُم بَأسَ بَعض (انعام(6)، 65) نيز به وقوع اختلاف‏ها و قتل و كشتار در آخرالزمان تفسير شده است. بر{تفسير قمى، ج 1، ص 232. }
اساس روايتى، آيه ولَنبلونَّكم بشى‏ءٍ مِن الخَوف و الجُوع و نَقصٍ من الأَمولِ و الأَنفُس... (بقره(2)،155) به ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى و فقر و كشتار در آخرالزمان اشاره دارد.
{ . نور الثقلين، ج 1، ص 142. }


3. ظهور دجّال:
درهرسه دين آسمانى يهود، مسيحيت واسلام، ظهورفاسدترين ومخرّب‏ترين جريان منحط در طول تاريخ، پيش بينى و از خطر آن پرهيز داده شده است. دجّال{كتاب مقدّس، عهد قديم، زكريا 9: 6 و 7 و دانيال 7: 19 - 27 و عهد جديد، متّى 24: 15 - 25 و نامه اول يوحنا 4: 1 - 6 و مكاشفه يوحنا 13: 11 - 17؛ سفينةالبحار، ج 2، ص 162 و 163. }
كه تجسّم كفر، فريب و گمراهى است، در آخرالزمان ظاهر شده، مردم را به پرستش خويش مى‏خواند. برخى از مفسّران، تفسير آيه لَخلقُ السّموتِ والأرض أكبرُ مِن خَلقِ النّاسِ (غافر(40)،57) را به ظهور دجّال ناظر دانسته‏اند كه درديد مردم، عظيم‏ترين موجود جلوه مى‏كند؛ در حالى كه{تاريخ مابعدالظهور، ص142-139؛ علائم آخرالزمان،ص303 - 316. }
خداوند، او را از بسيارى مخلوقات ديگر كوچك‏تر مى‏شمارد. سرانجام اين{كشف‏الأسرار، ج 8، ص 482 - 484. }
پديده به دست عيسى(ع) محو و نابود خواهد شد.
{ . همان، ج2، ص141 - 143؛ الدرّالمنثور، ج5، ص674 و 675. }


4. وقوع مصائب:
 
برخى از آيات عذاب بر كافران و گنه‏كاران آخرالزمان كه نزول عذاب را انكار مى‏كنند؛ تطبيق داده شده است:
إن أتكُم عَذابُهُ بَيَتاً أَو نَهاراً مَا ذَا يَستَعجِلُ مِنهُ الُمجرِمونَ. (يونس(10)،50) فَإِذا نَزلَ بِسَاحَتهِم فَساءَ صَباحُ المُنذرين. (صافات(37)،177).
{بحارالانوار، ج 9، ص 213 و 232، ج 52، ص 185؛ ج 53، ص56. }
با استفاده از آيه 65 انعام(6)، برخى از اين عذاب‏ها بدين شرح گزارش شده‏اند: صدايى هراسناك و دود در آسمان و حاكمان ستمگر:
قُل هُو القادِرُ عَلى أَن يَبعَثَ عَليكُم عَذاباً مِن فَوقِكُم، فرو رفتن برخى انسان‏ها در زمين.
أَو مِن تَحتِ أَرجُلِكُم، اختلافات بسيار در دين، أَو يَلبِسَكُم شِيَعاً قتل و كشتار و يُذِيقَ بَعضَكُم بَأسَ بَعض. در اين دوره زمانى، ترس و ناامنى،{تفسير قمى، ج 1، ص 232. }
گرسنگى و قحطى و فقر و كشتار نيز بسيار رخ خواهد داد:
وَ لَنبلُونَّكُم بِشَى‏ءٍ مِنَ الْخَوفِ والْجُوعِ و نَقصٍ مِن الأَمولِ وَالأَنفُس.....
{ . نورالثقلين، ج 1، ص 142. }


5. خروج سفيانى:
 بيشتر مفسّران، از ظهور لشكرى طغيانگر كه در آخرالزمان در كشورهاى اسلامى به ستم و تعدّى پرداخته، سرانجام در صحرايى بيرون از مكّه، گرفتار عذاب الهى مى‏شوند، خبر داده و آيه ولَو تَرى إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ و أُخِذوا مِن مَكانٍ قَرِيب (سبأ(34)،51) را درباره آن لشكر دانسته‏اند. در روايات شيعه و سنّى، نام رهبر اين لشكر، سفيانى ذكر شده است. آيه أَفأَمِنَ‏الَّذينَ مَكَروا السَّيَِّاتِ{جامع‏البيان، مج 12، ج 22، ص 129؛ الدرّالمنثور، ج 6، ص712 - 714؛ عيّاشى، ج 2، ص 57. }
أَن يَخسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرضَ... . (نحل(16)، 45) نيز كه توطئه‏گران را به فرو رفتن در زمين تهديد مى‏كند، بر لشكر سفيانى تطبيق داده شده است. آيه
{ البرهان، ج 1، ص 352 و 354. }
...ءَامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقًا لِما مَعَكُم مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجوهًا فَنَرُدَّها عَلى أَدبارِهَا (نساء(4)، 47) نيز درباره بازماندگان لشكر سفيانى تأويل شده كه صورت‏هايشان معكوس گشته، پشت سرشان قرار مى‏گيرد.
{ . همان. }


6. نداى آسمانى:
بنابر روايات شيعه، جبرئيل نخستين كسى است كه‏با امام‏زمان(عج) بيعت كرده و با صدايى بلند به گونه‏اى كه به گوش همه جهانيان برسد، اين آيه را تلاوت مى‏كند:
أَتى أَمرُ اللّهِ فَلَا تَستَعجِلُوهُ؛ فرمان خدا رسيد؛ پس ديگر شتاب مكنيد. (نحل(16)، 1).
{ . تفسير عيّاشى، ج 2، ص 254. }
آيه وَاستَمِع يَومَ يُنادِ المُنادِ مِن مَكانٍ قَريبٍ يَومَ يَسمَعونَ الصَّيحَةَ بِالحَقِّ ذلِكَ يَومُ الخُروجِ (ق(50)،421) نيز به اين حادثه، تأويل شده است.
{ . نورالثقلين، ج 5، ص 118 و 119. }


7. ظهور منجى بزرگ بشر:
مهم‏ترين رخداد آخرالزمان، ظهور دوازدهمين امام شيعيان براى رهايى انسان‏هاست: جَاءَالحَقُّ و زَهقَ البطِلُ إِنَّ البطِلَ كانَ زَهوقًا. (اسراء(17)، 81) اين آيه كه از پيروزى چشمگير حق بر باطل سخن مى‏گويد، در روايات به ظهور مهدى(عج) تأويل شده است. آيه }148 . البرهان، ج 3، ص 576. }
بقره(2). آيه أَينَ ما تَكونُوا يَأتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا نيز بر ياران نخستين مهدى(عج) كه خداوند آنان را گرداگرد حضرت حاضر مى‏سازد، تطبيق داده شده است. آيه فَإِن يَكفُربِها هؤُلَاءِ فَقَد وَكَّلنا{ . مجمع‏البيان، ج 1، ص 426؛ البرهان، ج 1، ص 347 - 355. }
بِها قَومًا لَيسوا بِها بِكفرين{ البرهان، ج 2، ص 448. }
(انعام(6)،89) نيز چنين است.

8. نزول عيسى(ع):
يكى از رخدادهاى آخرالزمان، فرود آمدن عيسى(ع) از آسمان است: و إِنَّه لَعِلمٌ لِلسَّاعَةِ فَلاتَمتَرُنَّ بِها (زخرف(43)، 61)، وإِن مِن أَهلِ الكِتبِ إِلَّا لَيُؤمِنَنَّ بِه قَبلَ مَوتِهِ. (نساء(4)، 159) مفسّران با استفاده از اين آيات، ظهور دوباره عيسى(ع) در آخرالزمان راپيش‏بينى كرده‏اند و در روايات نيز تصريح
{ جامع‏البيان، مج 3، ج 3، ص 394 - 396؛ مج 4، ج 6، ص 25 - 30؛ مج13، ج25، ص115 و 116؛ كشف‏الأسرار، ج 9، ص 74 و ج 2، ص 143؛ ابن‏كثير، ج 1، ص 589 و 590. }

شده كه وى در بيت‏المقدّس به نماز جماعت امام‏زمان(عج) اقتدا و در جنگ‏هاى ايشان نيز شركت خواهد كرد. براساس اين تفسير، فرود آمدن
{ مجمع‏البيان، ج 3، ص 211؛ نورالثقلين، ج 1، ص 571؛ روح‏المعانى، ج 14، ص 147. }

عيسى(ع) از آسمان، يكى از نشانه‏هاى نزديكى قيامت شمرده شده و از ايمان آوردن همه اهل كتاب به حضرت عيسى(ع) در آخرالزمان كه يكى از فرماندهان امام‏زمان به شمار مى‏رود، خبر داده شده است.


9. خروج جنبنده‏اى از زمين:
 قرآن با رمز و ابهام از خروج جنبده‏اى حكايت مى‏كند كه هنگام رويگردانى مردم از معنويّت ،از زمين خارج شده، با مردم سخن مى‏گويد. و إِذا وَقعَ القَولُ{ . الميزان، ج 15، ص 396. }
عَلَيهِم أَخرَجنا لَهُم دابَّةً مِنَ الأَرضِ تُكَلِّمُهُم أَنَّ النَّاسَ كَانوا بَِايتِنا لَايُوقِنون. (نمل/27، 82) در تفاسير، مطالب بسيارى درباره اين موجود شگفت بيان شده كه تا حدّ{ . جامع‏البيان، مج11، ج20، ص20-18؛ كشف‏الأسرار، ج7، ص258-256؛ قرطبى، ج 13، ص 156 - 158. }
بسيارى غير واقعى و بى‏اساس به نظر مى‏رسد و در ظاهر برگرفته از منابع{ . الميزان، ج 15، ص 396. }
اسرائيلى است.
{ . كتاب مقدّس، مكاشفه يوحنا 13. }

10. هجوم يأجوج و مأجوج:
قومى وحشى و فاسد با تخريب سدّ ذوالقرنين، در اندك زمانى سرتاسر جهان را پر از ظلم و فساد خواهد كرد تا آن كه بنابر روايات، در عصر ظهور مهدى، به طور كلّى از بين خواهد رفت: حَتَّى إِذا فُتِحَت يَأجوجُ و مَأجوجُ و{ . جامع‏البيان، مج 10، ج 17، ص 115 - 121؛ تاريخ مابعدالظهور، ص 146 - 150. }هُم مِن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلون. (انبياء(21)،96) برخى، يأجوج و مأجوج را يكى از نژادهاى انسانى، با صفات ظاهرى خاص يا موجوداتى خارق‏العاده دانسته‏اند كه از پشت مانعى مادّى خارج شده، به كشتار مردم و تخريب منابع طبيعى خواهند پرداخت. برخى{ . كشف‏الاسرار، ج5، ص743- 746؛ الدرّالمنثور، ج 5، ص677-674؛ الميزان، ج 13، ص 336 - 398. }ديگر نيز آنان را نمادى از يك تمدّن مادّى مخرّب شمرده‏اند كه سدّ معنوىِ ساخته شده به دست پيامبران را منهدم و حيات طبيعى و معنوى را بر كره زمين تهديد خواهد كرد؛ در هر حال،{ . تاريخ ما بعد الظهور، ص 151؛ علائم آخرالزمان، ص200 - 202؛ الفرقان، ج 15 و 16، ص 213 - 223. }
بيش‏تر مفسّران با استناد به آيه وَ تَرَكنَا بَعضَهُم يومَئِذٍ يَموجُ فِى بَعضٍ و نُفِخَ فِى‏الصُّورِ فَجَمَعنهم جَمعًا (كهف(18)، 99) كه بنابر قول مشهور، به هجوم آنان اشاره داشته و بى‏درنگ از قيامت سخن به ميان آورده، آن را از نشانه‏هاى متّصل به قيامت شمرده‏اند و سخن از بازگشت برخى اقوام گذشته را هنگام خروج يأجوج و مأجوج مربوط به قيامت دانسته‏اند: و حَرَامٌ عَلى قَريَةٍ أَهلَكنها{ . مجمع‏البيان، ج 7، ص 102؛ كشف‏الأسرار، ج 6، ص 306 و 307؛ الميزان، ج 14، ص 326. }
أَنَّهُم لَايَرجِعونَ حَتَّى إِذا فُتِحَت يَأجوجُ و... . (انبياء(21)، 95 و 96) برخى ديگر، اين حادثه را به استناد روايات بسيار، به دوران ظهور مربوط دانسته و اشاره{ . الفرقان، ج 16 و 17، ص 362 - 365. }
به بازگشت برخى اقوام را به مسأله رجعت ارتباط داده‏اند.
{ . تاريخ ما بعدالظهور، ص 150؛ الفرقان، ج 16 و 17، ص 365-362. }

11. رجعت:
در آخرالزمان برخى از نيكوكاران و بدكاران زمان‏هاى گذشته، دوباره زنده مى‏شوند. وَ يَومَ نَحشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوجاً مِمَّن يُكَذِّبُ بَِايتِنا. (نمل(27)، 83) اين آيه فقط به برانگيخته شدن عدّه‏اى از مكذّبان و نه همه آن‏ها اشاره كرده؛ بدين جهت، روايات و مفسّران شيعه، ميان مصداق اين آيه و قيامت، تفاوت قائل شده و آيه را به آخرالزمان مربوط دانسته‏اند كه عدّه‏اى از نيكوكاران و بدكاران اعصار گذشته، زنده شده، هر يك نتيجه دنيايى اعمال خويش را خواهد ديد. مرگ و زندگى{ . مجمع‏البيان، ج 7، ص 366؛ البرهان، ج 4، ص 228 - 231؛ الميزان، ج 15، ص 397 و 398. }
دوباره: رَبَّنا أَمَتَّنا اثنَتَينِ و أَحيَيتَنَا اثنَتَينِ (غافر(40)، 11)، عذاب پيش از عذاب{ . بحارالأنوار، ج 53، ص 56. }
بزرگ: و لَنُذيقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الأَدنَى دُونَ العَذابِ الأَكبَر (سجده(32)، 21)،{ . همان. }
ظهور بندگان پيكارجو پيش از قيامت: فَإِذا جاءَ وَعدُ أُولهُما بَعَثنا عَلَيكُم عِباداً لَنا أُولِى بَأسٍ شَديد (اسراء(17)،5)، ميثاق{ . نورالثقلين، ج 3، ص 138 - 140. }
پيامبران با خداوند براى ايمان آوردن و يارى رساندن به پيامبراسلام: و إِذ أَخَذَ اللّهُ مِيثقَ النَّبِيّينَ... لَتُؤمِنُنَّ بِه و لَتَنصُرنَّهُ (آل‏عمران(3)،81) و منّت الهى بر
{ . تفسير عيّاشى، ج 1، ص 181. }
مستضعفان تاريخ: و نُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِى الأَرضِ و نَجعلَهُم أَئِمَّةً و نَجعَلَهُم الورِثين. (قصص(28)،5){ . نورالثقلين، ج 4، ص 107. }
همگى به رجعت، تفسير و تأويل شده‏اند؛ با اين حال در تفسير آيات پيشين، آراى ديگرى نيز گفته شده است.
{ . تاريخ ما بعدالظهور، ص 632 - 639، 647. }

12. صلح و آرامش پايدار در سرتاسر جهان:

پس از پيروزى حضرت مهدى(عج) و يارانش، آرامش و معنويّت بر جهان حاكم خواهد شد:وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ ءَامَنوا ... وَ لَيُبدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً... . (نور(24)، 55)، إِنَّ الأَرضَ لِلّهِ يُورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ و العقِبَةُ لِلمُتَّقين (اعراف(7)،128)، و قتِلوهُم حَتَّى لَاتَكونَ فِتنةٌ و يَكونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه (انفال(8)، 39)، لِيُحِقَّ الحَقَّ و يُبطِلَ البطِلَ. (انفال(8)، 8) اين آيات و آيات ديگر كه از ميراث‏برى صالحان و مستضعفان و جانشينى آنان در زمين ياد مى‏كند (انبياء(21)،105؛ اعراف(7)، 137؛ قصص(28)، 5) همگى بيان‏گر اين واقعيّتند كه سرنوشت اين جهان، پس از جهادى الهى به امامت امام‏زمان(عج)، سرانجام به دست مؤمنان افتاده و جهانيان همگى در سايه حكومت حضرت در صلح و معنويّت به سرخواهند برد. افزون بر اين، تحقّق{مجمع‏البيان، ج 7، ص 106؛ عيّاشى، ج 1، ص 183 و ج 2، ص50 و 56 - 61؛ نورالثقلين، ج 2، ص 57. } كامل آيات وَ لَه أَسلَمَ مَن فِى‏السَّموتِ و الأَرضِ (آل‏عمران(3)، 83) و يُحىِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها (حديد(57)،17) و اليَومَ يَئِسَ الَّذينَ كَفروا مِن دِينِكُم فَلاتَخشَوهُم وَ اخشَون (مائده(5)، 3) و يَومئذٍ يَفرُح‏المؤمِنونَ بِنَصرِاللّهِ... (روم(30)، 4و 5) نيز در اين دوره زمانى دانسته شده است. در آن هنگام، همه
{تفسير عيّاشى، ج 1، ص 183 و 292؛ نورالثقلين، ج 5، ص 242 و 243؛ البرهان، ج 4، ص 336. }
نعمت‏هاى آسمان و زمين بر آن‏ها نازل و از آسايش و سعادت كامل بهره‏مند خواهند شد: لَفَتحنَا عَليهِم بَركتٍ مِنَ السَّماءِ والأَرضِ.... (اعراف(7)، 96)
{ نورالثقلين، ج 2، ص 52. }
چون اين مردم در سايه حكومت حضرت مهدى به بالاترين حدّ رشد و بلوغ مى‏رسند، بدين ترتيب، خلافت انسان بر زمين به كامل‏ترين حدّ خود خواهد رسيد؛ در عين حال، وجود مقدّس امام معصوم (امام مهدى يا امامان ديگر هنگام رجعت) تا قيامت در دنيا حضور داشته، جامعه انسانى هيچ‏گاه از حضورشان بى‏نياز نمى‏شود.
{ . الايقاظ من‏الهجعه، ص 392 - 405؛ على و پايان تاريخ، ص92-82. }

پى‏نوشت‏ها :
برگرفته از دائرة المعارف قرآن كريم. با سپاس از مركز فرهنگ و معارف قرآن كه اين مقاله را در اختيار مجله موعود قرار دادند.

Logo
https://old.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/ImamZaman/veladat/86/Emam-Dar-Ketab/QoranpayaneTarikh1.aspx?&mode=print