نقش على عليه السلام در وحدت جامعه
كسى را نمىتوان يافت كه چون امام على عليه السلام خواهان خير و صلاح امت بوده باشد؛ چرا كه او همواره بر آن بود تا مسير تاريخ را در بستر واقعى آن به جريان اندازد. اگر چه مردم در انتخاب و گزينش رهبرى راه خطايى را پيمودند، اين چيزى نبود كه امام را وادارد تا تصميم عجولانه بگيرد؛ زيرا امام به فراست، تبعات جانبى اين دگرگونى را دريافته بود . عامه مردم از وجود فرصت طلبان كاملا بى اطلاع بودند، از اين رو، هم در انتخاب خليفه و هم در روش عزل وى اشتباه كردند وشايد در موقعيت و جو آن چنانى، هر كسى جاى آنان مىبود همين تصميم را اتخاذ مىكرد؛ زيرا عثمان بارها پيمان بست و نقض پيمان كرد. عثمان به وضوح احساس مىكرد كه على عليه السلام خير و صلاح وى را مىخواهد؛ جز اين كه اوضاعى كه بر خليفه حاكم بود، مانع مىشد روابط آن دو گرم و دوستانه باشد.
ابن قتيبه مىگويد: «روزى عثمان به على عليه السلام گفت: اى ابو الحسن، نمىدانم طالب مرگت هستم، يا زندگى تو را خواهانم. به خدا! اگر بميرى نمىخواهم بعد از تو براى ديگران بمانم، زيرا كسى را چون تو نخواهم يافت» (1) .
جرج جرداق مىگويد: «در جريان حصر سراى عثمان، فرزندان على عليه السلام حسن وحسين عليهم السلام به دفاع از وى پرداختند؛ اين در حالى بود كه بنى اميه پنهانى از وى گريختند و در شام به معاويه پيوستند.» (2) مسعودى مىگويد: «علاوه بر فرزندان، كسان خود را نيز فرستاد. (3) »مؤلف الفخرى مىگويد: «على عليه السلام در رديف مدافعان و ياران عثمان بود و عثمان براى دفع مردم از او كمك مىخواست واو نيز به دفع آنان قيام كرد. عاقبت چون عثمان را محاصره نمودند على عليه السلام فرزند خود حسن عليه السلام را به يارى او فرستاد كه او جهت دفاع از عثمان سخت كوشيد، چندان كه عثمان او را قسم داد كه از دفاع دست بردارد.» (4)
طبرى و اين قتيبه آوردهاند: «چون عثمان در محاصره مخالفين بود، شورشيان آب را بر وى بستند و كسى جرأت نمىكرد كه به آنان آب برساند، تا اين كه عثمان از پشت بام خانهاش از على عليه السلام خواست تا به خانهاش آب برساند كه على عليه السلام هم چند مشك آب برايش فرستاد.» (5)
پىنوشتها:
.1 الامامة و السياسة، ج 1، ص .36
.2 على صداى عدالت انسانى، ج 1، ص 218 ـ 219؛ نهاية الارب، ج5، صفحه 80
.3 مروج الذهب، ج 1، ص 701 ـ .702
.4 الامامة و السياسة، ج 1، ص 42؛ نهاية الارب، ج 5، ص 74، به نقل از: تاريخ سياسى اسلام، ج 1، ص .300
.5 الامامة و السياسة، ج 1، ص 40؛ تاريخ طبرى، ج 3، (حوادث سال 35) نهاية الارب، ج 5، ص 74
تاريخ ولايت در نيم قرن اول صفحه .112
استاد حسين ذاكر خطير.
وحدت مسلمين
رسول الله(ص) محور اتحاد
رهبران دينى به خصوص رسول الله(ص) و على(ع) بيشترين تلاش را در ايجاد وحدت و تشكل امت اسلامى داشتند. در زمان رسول الله(ص) حضرت با متشكل ساختن نيروهاى مسلمان موفق شد يك امت واحده و متحد و همسو بسازد. كه كمتر مىتوان براى آن نمونه يافت. در عهد رسول الله (ص) در ميان گروهها و قوميتهاى مختلف مانند اوس خزرج و مهاجر و انصار همواره زمينه چالشهاى فروان پديد مىآمد و چه بسا عرصههاى فتنه را پديدار مىنمود. ليكن رسول الله (ص) با تلاش مدبرانه خويش فتنهها را خاموش مىكرد و گرايشها را با هم پيوند مىداد .
على(ع) و وحدت
اما زمان على(ع) را به هيچ وجه نمىتوان با زمان رسول الله(ص) سنجيد. اختلافهاى درونى در زمان على(ع) به اوج خود رسيده است. آتش تكاثر فزون طلبى افراد از همه سو على را محاصره كرده است. آتش فتنههاى درونى يكى پس از ديگرى شعلهور مىشود. فتنههايى كه بنيان اسلام و اساس امت اسلامى را تهديد مىنمايد. اين تدبير و تحمل على است كه اسلام و امت را از امواج خطرها عبور مىدهد و وحدت امت اسلامى را حفظ مىنمايد و آرمان رسول الله(ص) را در جامعه تحقق مىبخشد.
پرخطرترين زمان براى محو نور اسلام و فورپاشى امت اسلامى بعد از رحلت رسول الله(ص) مىباشد . زيرا از يك سو زمان زيادى از دوران جاهليت نگذشته و هنوز رسوبات فرهنگ جاهلى كاملا در ذهنها زدوده نشده است و تعصبهاى جاهلى تشكل و حدت امت اسلامى را تهديد و بازگشت به دوران جاهليت را نمايان مىسازد. از سوى ديگر فرصت طلبى و هواخواهى عدهاى به توان اين خطر افزدوه با اين كه رسول الله(ص) به امر الهى مسير رهبرى را مشخص نموده است عدهاى با تمام توان به ميدان آمدهاند رهبرى را از اين مسير منحرف نمودهاند. اين عده را، در اثر مشتبه شدن موضوع هواخواهان فراوانى حمايت مىكنند. على كه شاخصترين فرد شايستهترين انسان در ابعاد گوناگون است ناگه خود را در ميان انواع چالشها تنها مىبيند در حالى كه ميراث خود (رهبرى الهى) را به غارت رفته مشاهده مىنمايد «ارى تراثى نهبا» (1) آن گونه تنهايى كه فقط اهل بيت او همراهند «فنظرت ليس معين الا اهل بيتى» (2) نگاه كردم تنها اهل بيت خويش را ياور يافتم) مظلوميت تا آن مقدار كه تهاجم بر هدم دردانه رسول الله(ص) فاطمه(س) روى آورده. و «تضافر امتك على هضمها» (3)
در چنين شرايط على تحمل و صبر پيشه مىكند حتى كوچكترين قدمى براى تصدى ولايت و رهبرى بر نمىدارد زيرا خطر اختلاف اساس امت نوپاى اسلامى را تهديد مىكند. على نه تنها قدم تنش زا بر نمىدارد بلكه تمام تلاش وى صرف تنشزدايى مىشود. على با تحمل تلخى و زهر به جان خويش و حدت و يك پارچگى مسلمانان را حفظ مىكند. تلخترين زهر را مىنوشد و سختترين شكنجه را تحمل مىكند: «صبرت و فى العين قذا و فى الحلق شجا.» على با اين شرايط بر ظلمتها و تاريكىها و گمراهى صبر مىكند. «او اصبر على طخية عمياء» (4)
مردم تازه مسلمان نياز به انسجام و همگرايى دارند «و الناس حديثوا عهد الاسلام و الدين» (5) از هر اقدام چالشزا دست كشيدم تا مردم از دين بر نگردند، دين محمد از بين نرود. «فامسكت يدى حتى رأيت راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام يدعون الى محق دين محمد.» از اين خطر هراس داشتم كه اگر با حفظ وحدت به يارى اسلام و مسلمانان نشتابم رخنهاى ايجاد شود و مصيبتى پديد آيد كه به مراتب خطرش افزون از روگرداندن از رهبرى من باشد «و خشيت ان لم انصر الاسلام و اهله ان ارى فيه ثلما او هدما تكون المصيبة به على اعظم من فوت ولا يتكم» (6) على كه حق رهبرى وى غصب شده است و به همين لحاظ ناهنجارىهاى فراوان را در جامعه مشاهده مىكند و انواع بىعدالتىها را مىبيند. و به چشم مىبيند كه چگونه معيارها تغيير كرده و از مسير حق جدا شده است و نابسامانىهاى نظام حاكم را مشاهده مىنمايد. در عين حال از چنان سعه صدر برخوردار است با حفظ وحدت دين و امت را يارى مىرساند. در تصميمگيرىها و مشاوره مشاركت مىكند. خود را همراه و همراز خلفاء جلوه مىدهد. و حتى در نمازها جمعه و جماعات ديگران شركت مىكند. (7) زيرا اگر يارى نكند خطر ارتجاع و ارتداد جامعه را تهديد مىنمايد.
با اين كه بيشترين ستم را به على روا داشتهاند! و حتى حرمت خانه و خانواده وى كه بيت وحى و اهل بيت رسالت مىباشند را شكستهاند و با اين كه صاحب ذوالفقار است و از هيبت و شجاعت و نامش قهرمانان برخود مىلرزند ليكن براى حفظ ارزشهاى دينى و حرمت امت اسلامى دم برنمىآورد زيرا كه از ديدگاه على حفظ وحدت امت اسلامى بر همه چيز مقدم و حتى بر رهبرى الهى وى پيشى مىگيرد. اين چنين على در رفتار و گفتار به وحدت جامعه مىكوشد و اينگونه است كه حريصترين و علاقهمندترين فرد بر حراست از وحدت است. در پاسخ معاويه سياسيت باز كه وى را متهم به ايجاد تفرقه مىنمود مىفرمايد: كسى را پيدا نمىكنى كه از من حريصتر به اتحاد جامعه اسلامى باشد «و ليس رجل احرص و اعلم على جماعة امت محمد (ص) و الفتها منى. (8) على اين گونه با گفتار و رفتار خويش همگراى ايجاد مىكند.
پىنوشتها:
1)نهج البلاغه، خطبه .3
2)همان خطبه 26 ص .68
3)همان خطبه 202 ص 320، ابن ميثم جلد 2 ص .97
4)همان خطبه 3، ص .48
5)نهج البلاغه ابن ابىالحديد ج 1 ص .307
6)نهج البلاغه نامه 62 ص .451
7)وسائل الشيعة، ج 5، ص .45
8)نهج البلاغه، نامه 78 ص .466
امام على(ع) الگوى زندگى ص 114
حبيب الله احمدى