هويت زن در اسلام
علامه سيد محمد حسين طباطبايى
اسلام بيان مىكند كه زن نيز مانند مرد انسان است، و هر انسانى چه مرد و چه زن فردى است از انسان كه در ماده و عنصر پيدايش او دو نفر انسان نر و ماده شركت و دخالت داشتهاند، و هيچ يك از اين دو نفر بر ديگرى برترى ندارد، مگر به تقوا، همچنانكه كتاب آسمانى خود مىفرمايد: "يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى، و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا، ان اكرمكم عند الله اتقيكم". (1)
بطورى كه ملاحظه مىكنيد قرآن كريم هر انسانى را موجودى گرفته شده و تاليف يافته از دو نفر انسان نر و ماده مىداند، كه هر دو بطور متساوى ماده وجود و تكون او هستند، و انسان پديد آمده(چه مرد باشد و چه زن)مجموع مادهاى است كه از آن دو فرد گرفته شده است.
قرآن كريم در معرفى زن مانند آن شاعر نفرمود: "و انما امهات الناس اوعية" (2) ، و مانند آن ديگرى نفرمود:
بنونا بنوا ابناءنا و بناتنا
بنوهن ابناء الرجال الاباعد (3)
بلكه هر فرد از انسان(چه دختر و چه پسر)را مخلوقى تاليف يافته از زن و مرد معرفى كرد، در نتيجه تمامى افراد بشر امثال يكديگرند، و بيانى تمامتر و رساتر از اين بيان نيست، و بعد از بيان اين عدم تفاوت، تنها ملاك برترى را تقوا قرار داد.
و نيز در جاى ديگر فرمود:
"انى لا اضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى، بعضكم من بعض" (4)
در اين آيه تصريح فرموده كه كوشش و عمل هيچكس نزد خدا ضايع نمىشود، و اين معنا را تعليل كرده به اينكه چون بعضى از بعض ديگر هستيد، و صريحا نتيجه آيه قبلى كه مىفرمود:
"انا خلقناكم من ذكر و انثى..." (5)
را بيان مىكند، و آن اين است كه مرد و زن هر دو از يك نوع هستند، و هيچ فرقى در اصل خلقت و بنياد وجود ندارند.
آنگاه همين معنا را هم توضيح مىدهد به اينكه عمل هيچ يك از اين دو صنف نزد خدا ضايع و باطل نمىشود، و عمل كسى به ديگرى عايد نمىگردد، مگر اينكه خود شخص عمل خود را باطل كند.و به بانگ بلند اعلام مىدارد: "كل نفس بما كسبت رهينة" (6) ، نه مثل مردم قبل از اسلام كه مىگفتند: "گناه زنان به عهده خود آنان و عمل نيكشان و منافع وجودشان مال مردان است!"و ما انشاء الله به زودى توضيح بيشترى در اين باره خواهيم داد.
پس وقتى به حكم اين آيات، عمل هر يك از دو جنس مرد و زن(چه خوبش و چه بدش)به حساب خود او نوشته مىشود، و هيچ مزيتى جز با تقوا براى كسى نيست، و با در نظر داشتن اينكه يكى از مراحل تقوا، اخلاق فاضله(چون ايمان با درجات مختلفش و چون عمل نافع و عقل محكم و پخته و اخلاق خوب و صبر و حلم)است، پس يك زنى كه درجهاى از درجات بالاى ايمان را دارد، و يا سرشار از علم است، و يا عقلى پخته و وزين دارد، و يا سهم بيشترى از فضائل اخلاقى را دارا مىباشد، چنين زنى در اسلام ذاتا گرامىتر و از حيث درجه بلندتر از مردى است كه هم طراز او نيست، حال آن مرد هر كه مىخواهد باشد، پس هيچ كرامت و مزيتى نيست، مگر تنها به تقوا و فضيلت.
و در معناى آيه قبلى بلكه روشنتر از آن آيه زير است، كه مىفرمايد: "من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحيينه حيوة طيبة، و لنجزينهم اجرهم باحسن ما كانوا يعملون" (7) .
و نيز آيه زير است كه مىفرمايد:
"و من عمل صالحا من ذكر او انثى و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنة، يرزقون فيها بغير حساب" (8) .
و نيز آيه زير است كه مىفرمايد:
"و من يعمل من الصالحات من ذكر او انثى و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنة، و لا يظلمون نقيرا" (9)
علاوه بر اين آيات كه صريحا تساوى بين زن و مرد را اعلام مىكند، آيات ديگرى هست كه صريحا بىاعتنائى به امر زنان را نكوهش نموده، از آن جمله مىفرمايد:
"و اذا بشر احدهم بالانثى ظل وجهه مسودا و هو كظيم، يتوارى من القوم من سوء ما بشر به، ا يمسكه على هون ام يدسه فى التراب، الا ساء ما يحكمون" (10) .
و اينكه مىفرمايد خود را از شرمسارى از مردم پنهان مىكند، براى اين است كه ولادت دختر را براى پدر ننگ مىدانستند، و منشا عمده اين طرز تفكر اين بود كه مردان در چنين مواقعى تصور مىكردند كه اين دختر به زودى بزرگ خواهد شد، و ملعبه و بازيچه جوانان قرار خواهد گرفت، و اين خود نوعى غلبه مرد بر زن است، آن هم در يك امر جنسى كه به زبان آوردن آن مستهجن و زشت است، در نتيجه، ننگ زبان زد شدنش به ريش پدر و خاندان او مىچسبد.
همين طرز تفكر، عرب جاهليت را واداشت تا دختران بى گناه خود را زنده زنده دفن كنند.سبب ديگر قضيه را كه علت اولى اين انحراف فكرى بود در گذشته خوانديد، و خداى تعالى در نكوهش از اين عمل نكوهيده، تاكيد كرده و فرمود:
"و اذا الموؤدة سئلت، باى ذنب قتلت". (11)
از بقاياى اينگونه خرافات بعد از ظهور اسلام نيز در بين مسلمانان ماند، و نسل به نسل از يكديگر ارث بردند، و تاكنون نتوانستهاند لكه ننگ اين خرافات را از صفحه دل بشويند، به شهادت اينكه مىبينيم اگر زن و مردى با يكديگر زنا كنند، ننگ زنا در دامن زن تا ابد مىماند، هر چند كه توبه هم كرده باشد، ولى دامن مرد ننگين نمىشود، هر چند كه توبه هم نكرده باشد، با اين كه اسلام اين عمل نكوهيده را هم براى زن ننگ مىداند، و هم براى مرد، هم او را مستحق حد و عقوبت مىداند و هم اين را، هم به او صد تازيانه مىزند و هم به اين.
1. هان اى مردم، ما يك يك شما را از نر و ماده آفريديم، و شما را شعبه و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، و بدانيد كه گرامىترين شما نزد خدا باتقواترين شما است."سوره حجرات، آيه 13"
2. مادران تنها و تنها صدف و ظرف پيدايش انسانها هستند.
3. فرزندان پسران ما، فرزندان خودمان هستند و اما فرزندان دختران ما، فرزند مردمى بيگانهاند.
4. من عمل هيچ عامل را ضايع و بى نتيجه نمىكنم چه مرد و چه زن، بعضى از شما از بعضى ديگر هستيد."سوره آل عمران، آيه 195"
5. سوره حجرات، آيه 13
6. هر كسى در گرو عمل خويش است."سوره مدثر آيه 38"
7. هر آن كس كه عمل صالح بجا آورد، چه مرد باشد و چه زن، به شرطى كه عملش توام با ايمان گردد، بر او زندگى طيب و پاكى داده و اجرشان بر طبق بهترين عملى كه مىكردند مىدهيم."سوره نحل، آيه 97"
8. و هر كس عملى صالح كند، چه مرد باشد و چه زن، به شرط اينكه ايمان داشته باشد، چنين كسانى داخل بهشت مىشوند و بدون حساب روزى خواهند داشت."سوره مؤمن، آيه 40"
9. و كسى كه عملى را از اعمال صالحه انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، البته به شرط آنكه داراى ايمان باشد، چنين كسانى داخل بهشت مىشوند و به اندازه خردلى ستم نمىشوند."سوره نساء، آيه 124"
10. و هر گاه يكى از آنان اطلاع حاصل مىكند كه خداوند دخترى به او داده، صورتش شروع به سياه شدن مىكند و اين در حالى است كه مالامال از خشم است و خود را از شرمسارى، از مردم پنهان نموده، فكر مىكند، آيا پيه و روغن اين ذلت را بر خود بمالد و دخترش را نگهدارد و يا براى رهائى از اين ننگ، او را زنده زنده در خاك كند، آگاه باشيد كه در اين طرز تفكر سختخطا كردهاند."سوره نحل، آيه 59"
11. روزى كه از دختر زنده به گور شده مىپرسند به چه گناهى كشته شد."سوره تكوير، آيه 9"
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 406