شهید آوینی

 

اظهار محبت نسبت به فرزندان

  در نزد دانشمندان فن تربيت و روانشناسان، اين مطلب به اثبات رسيده كه اطفال در تمام دوران كودكى، به محبت و اظهار علاقه نيازمندند. كودك مى‏خواهد پدر و مادر بيش از حد، او را دوست بدارند و نسبت به او اظهار علاقه نمايند. كودك چندان توجهى ندارد كه در كاخ زندگى مى‏كند يا در كوخ، لباس و خوراكش خيلى اعلاست يا نه. اما بدين موضوع كاملاً توجه دارد كه دوستش مى‏دارند يا نه. اين احساس درونى، كودك را چيزى جز اظهار محبت و نوازش ارضا نمى‏كند. سرچشمه‏ى اخلاق و شخصيت آينده‏ى او همين اظهار محبت‏هاست.

همين آغوش گرم مادر و نوازشهاى مخلصانه‏ى پدر است كه روح بشر دوستى و علاقه‏ى به همنوع را در كودك مى‏دمد و براى اظهار همدردى و كمك به ديگران آماده‏اش مى‏سازد. همين نوازشهاى بى‏شائبه است كه كودك را از ترس و تنهايى و ضعف نجات مى‏دهد و به زندگى اميدوار مى‏سازد. همين مهرورزيها و بوسه‏هاى بى‏شائبه است كه روح خوشبينى و خوشخويى را به او تلقين مى‏كند و او را به سوى زندگى اجتماعى و تعاون و همكارى هدايت مى‏نمايد. و از عزلت و گوشه‏گيرى نجاتش مى‏دهد. بواسطه‏ى همين نوازشهاست كه كودك احساس شخصيت مى‏كند و خودش را لائق دوستى مى‏داند.

كودكى كه از جهت محبت كسرى داشته باشد معمولاً ترسو و خجول و ضعيف و بدبين و گوشه‏گير و بى‏علاقه و پژمرده و حتى مريض بار مى‏آيد. گاهى هم ممكن است براى اظهار عكس‏العمل و نشان دادن بى‏نيازى، دست به اعمالى نظير جنايت، دزدى و قتل نفس بزند تا بدان وسيله از اجتماعى كه او را دوست ندارد انتقام گيرد و تظاهر به بى‏نيازى كند.
پس محبت و نوازش كودك يكى از احتياجات ضرورى او بشمار مى‏رود و براى پرورش او ضرورت دارد.
درس مذكور در خانه‏ى زهرا (عليهاالسلام) به طور كامل اجرا مى‏شد و پيغمبر اكرم عملاً آنرا به فاطمه ياد مى‏داد.
روايت شده: وقتى امام حسن عليه‏السلام به دنيا آمد او را در پارچه‏ى زردى پيچيده خدمت رسول خدا آوردند. فرمود: مگر بشما نگفتم: نوزاد را در پارچه‏ى زرد نپيچيد؟ سپس لباسهاى زرد حسن را دور انداخت و او را در پارچه‏ى سفيدى پيچيد. در بغل گرفت و شروع كرد به بوسيدن و همين عمل را نسبت به امام حسين (عليه‏السلام) نيز انجام داد. (1)

روايت شده روزى رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله به نماز جماعت مشغول بود. هرگاه به سجده مى‏رفت امام حسين عليه‏السلام بر پشت او سوار مى‏شد و پاهايش را حركت مى‏داد. وقتى مى‏خواست سر از سجده بردارد حسين را مى‏گرفت و كنار مى‏گذاشت. هنگامى كه دوباره به سجده مى‏رفت، باز امام حسين (عليه‏السلام) بر آن جناب سوار مى‏شد، پيغمبر او را مى‏گرفت و كنار مى‏گذاشت. پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) با همين كيفيت نمازش را بپايان رسانيد. يك نفر يهودى كه جريان را مشاهده مى‏كرد عرض كرد: شما نسبت به كودكانتان طورى رفتار مى‏كنيد كه ما از آن امتناع داريم! پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: شما هم اگر به خدا و رسول ايمان داشتيد نسبت به كودكان مدارا مى‏نموديد. يهودى بواسطه‏ى رفتار پيغمبر مسلمان شد. (2)

روزى رسول خدا امام حسن را مى‏بوسيد و نوازش مى‏كرد «اقرع بن حابس» عرض كرد: من ده فرزند دارم ولى تا حال هيچ‏يك از آنان را نبوسيده‏ام.
پيغمبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) غضبناك شد و فرمود: اگر خدا محبت را از قلب تو گرفته من چه كنم؟ هركس نسبت به اطفال ترحم نكند و احترام بزرگسالان را نگه ندارد از ما نيست. (3)

روزى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله از در خانه‏ى فاطمه عبور كرد، صداى گريه‏ى حسين عليه‏السلام را شنيد. فاطمه را صدا زد و فرمود: مگر نمى‏دانى گريه‏ى حسين مرا اذيت مى‏كند. (4)

«ابوهريره» مى‏گويد: روزى پيغمبر، حسن و حسين عليهماالسلام را بر دوش مبارك سوار نموده بود. در بين راه گاهى حسن را مى‏بوسيد و گاهى حسين را. مردى عرض كرد: يا رسول‏اللَّه اين دو كودك را دوست دارى؟. فرمود: آرى. هركس حسن و حسين را دوست بدارد با من دوستى نموده و هركس با آنان دشمنى كند با من دشمنى كرده است.(5)

پيغمبر گاهى به فاطمه (عليهاالسلام) مى‏فرمود: حسن و حسين را بياور. وقتى آنان را خدمت آن حضرت مى‏برد، آنها را به سينه مى‏چسبانيد و مانند گل مى‏بوييد.(6)

ابوهريره مى‏گويد: پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) را ديدم كه دهان حسن و حسين را مى‏مكيد چنان كه خرما را مى‏مكند.(7)

 

  1ـ بحار ج 43 ص 240.
2ـ بحارالانوار ج 43 ص 296.
3 ـ بحارالانوار ج 43 ص 282.
4ـ بحارالانوار ج 43 ص 295.
5ـ بحارالانوار ج 43 ص 281.
6ـ بحارالانوار ج 43 ص 299.
7ـ بحارالانوار ج 43 ص 284.

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo