امام زمان و ياد مادر
حضرت ولى عصر- عجلاللَّه تعالى فرجه الشريف- در طول عمرش بيش از ساير ائمه مظلوميت مادر را ياد مىكند و روزى كه ظهور مىكند، به مدينه مىآيد و نالهها و استغاثههاى فاطمه عليهاالسلام را متذكر مىگردد و مىگويد: اى مادر! امروز از قاتلانت انتقام مىگيرم و آنان را به سزاى اعمالشان مىرسانم. آنگاه به سراغ قبر قاتلان او آيد و با اذن خدا آن دو را زنده مىكند و سؤال كند: به چه جرمى مادرم را مصدوم و مجروح كرديد؟ بچهاش را كشتيد؟ خانهاش را مورد تهاجم قرار داديد؟ سپس با شمشيرى كه در دست داد آنان را به قتل مىرساند و جسدشان را به آتش مىكشد و خاكسترشان را بر باد مىدهد.... (1)
آرى دل نازنين امام زمان عليهالسلام هرگز از ياد غمها و غصههاى مادر بزرگوارش فاطمه عليهاالسلام آرام نمىگيرد و مصائب او را فراموش نمىكند، زيرا فاطمه عليهاالسلام حجت و اسوهى ائمه خوانده شده است، و در عمر كوتاهش شديدترين و دردناكترين مصيبتها را پشت سر گذاشته است.
يك حديث شريف از توقيع مبارك آقا امام زمان عليهالسلام در مورد مادرش فاطمه عليهاالسلام مىفرمايد:
و فى ابنة رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله لى اسوة حسنة. (2)
در حالات و رفتار فاطمه عليهاالسلام دختر پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله، براى من سرمشق خوبى وجود دارد.
اين حديث، فاطمهى زهرا عليهاالسلام را اسوه و الگو براى امام زمان عليهالسلام نقل مىكند و مىرساند كه فاطمه عليهاالسلام نقش رهبرى دارد و ائمهى اطهار عليهمالسلام از او سرمشق مىگيرند.
حضرت امام حسن عسكرى عليهالسلام نيز با تعبير كلىتر مىفرمايند:
نحن حجة اللَّه على الخلق، و فاطمة حجة علينا. (3)
ما براى تمام مخلوقات حجت هستيم و فاطمه عليهاالسلام مادرمان حجت ما مىباشد.
اين حديث نيز ضمن ياد امام حسن عسكرى از مادرش، آن حضرت را پيشواى ائمه ذكر مىكند و بالاخره حضرت امام باقر عليهالسلام در يك حديث فوقالعاده و عرفانى مىفرمايند: اطاعت فاطمه عليهاالسلام براى تمام مخلوقات عالم از جن و انس و پرندگان و حيوانات، حتى براى انبيا و ملائكه واجب گرديده است.
(لقد كانت عليهاالسلام مفروضة الطاعة على جميع من خلق اللّه من الجنّ والانس والطّير والوحش والانبياء والملائكة) (4)
اين اطاعت اگر چه تكوينى است نه تشريعى، ولى عظمت فاطمه عليهاالسلام را به ساير مخلوقات جهان حتّى انبياى پيشين در بر دارد.
1 ـ بحارالانوار، ج 52، ص 386.
2 ـ غيبة شيخ طوسى، ص 173، چاپ نجف.
3 ـ تفسير اطيب البيان، ج 13، ص 235.
4 ـ عوالم، ج 11، ص 190.