آینه زهرا نما

زینب ای آئینه زهرا نما

زینت وجه علی مرتضی

دلربائیت جهان را کرده مات

زائر رویت دو چشم مصطفی

چهره زهرائیت چون فاطمه

چشمه نور جمال کبریا

تا که نقاش ازل نقشت کشید

بعد از آن عشق آمد و شد مبتلا

گر نبودی عشق هم هرگز نبود

جلوه ای از یک ظهورت کربلا

مستی آمد تشنه جام تو شد

نی ز نای حنجرت دارد نوا

روز میلادت نمی یابی قرار

جز به روی دست یار آشنا

آشنایی دل و دلبر رواست

بوده از روز ازل حکم قضا

حک شده بر صفحه قلبت حسین

عشق او در سینه ات چون کیمیا

پا به پایش بوده ای و تا ابد

کی شوی از دلبرت هرگز جدا

گوئیا رفتی تو هم تا قتلگاه

راس تو با او جدا شد از قفا

هم به دیر و تشت زر ، کنج تنور

بوده ای بر نی چو یارت هر کجا

سنگ دشمن روی نیزه بشکند

هم سر او را و هم قلب تو را

هر که یک بار و تو اما زینبا

کشته عشق حسینی بارها

شمس نسوانى

تو مهر روشن و اوج خصال آينه اى

عيار پاكى و حسن كمال آينه اى

تو صبح صادق فجرى ، شكوه آينه اى

تو حرف روشن و پاك زلال آينه اى

در آسمان اصالت به كهكشان مانى

گواه مريم و صبح وصال آينه اى

به صبر و حلم محمد، شجاعتت چو على ست

به زهد فاطمه مانى ، مثال آينه اى

تويى طراز نجابت جمال آينه اى

تو الگويى به زنان و تو شمس نسوانى

تو زيورى به زمان و مدال آينه اى

تو شعر سبز شگونى ، تو بحر خوش يمنى

بهار حسين و، الحق كه فال آينه اى

پيام مكتب تو درس هر پرستار است

تو شعر سبز بهار، اعتدال آينه اى

تو زيب صبر و شكوهى فرشته تقوا

تو قهرمان زنانى ، جلال آينه اى

طنين صاعقه مانى به بزم بد خواهان

تو سيف ايزد و چونان هلال آينه اى

به قدر وسع و توان و مجال آينه اى

Logo
https://old.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Bastegan/Zeinab/veladat/88/Shear/Shear02.aspx?&mode=print