شهید آوینی

دیانت بهائی: عمر هر مذهب هزار سال است!

در هیچ منبع مستندی، کلمه امر به معنای دین و مذهب نیامده است، بلکه به معنای فرمان آفرینش است، مانند آیه شریفه: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ فرمان او چنین است که هر گاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مى‏گوید: «موجود باش!»، آن نیز بى‏درنگ موجود مى‏شود!»
از آن جا که بهائیت پیامبر معظم اسلام صل الله علیه و آله و سلم را به عنوان پیامبر الاهی پیشین و قرآن را به عنوان کتاب آسمانی گذشته قبول دارند، در برخی توجیحات خود، به آیاتی از قرآن کریم و گفتار پیامبر اکرم صل الله علیه و اله و سلم استناد کرده و آنان را پشتوانه خود قرار می دهند.
لیکن از آنجایی که کتاب آسمانی و پیامبر الاهی پشتوانه کج رهان نمی شود، پیوسته از کرده خود پشیمان می شوند که از جمله استدلال بهائیان به این آیه شریفه است: «یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی‏ یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ؛ امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر مى‏کند؛ سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سالهایى است که شما مى‏شمرید بسوى او بالا مى‏رود(و دنیا پایان مى‏یابد)»۱
بهائیان می گویند: مراد از امر در این آیه، دین و مذهب و تدبیر به معنای فرستادن دین و عروج به معنای برداشتن و نسخ دین است. از این رو، هر مذهبی بیش از هزار سال نمی تواند عمر کند و باید جای خود را به مذهب دیگری بدهد و طبق قرآن پس از گذشتن هزار سال، مذهب دیگری خواهد آمد.
در پاسخ این ادعا به چند چیز اشاره می کنیم:
۱. در هیچ منبع مستندی، کلمه امر به معنای دین و مذهب نیامده است، بلکه به معنای فرمان آفرینش است، مانند آیه شریفه: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ؛ فرمان او چنین است که هر گاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مى‏گوید: «موجود باش!»، آن نیز بى‏درنگ موجود مى‏شود!»۲
در این آیه و آیات فراوان دیگری مانند: آیه ۵۰ سوره قمر، آیه ۲۷ سوره مؤمنون، آیه ۵۴ سوره اعراف و … امر به معنای امر تکوینی بکار رفته است، نه به معنای تشریع دین.
۲. کلمه تدبیر نیز درباره آفرینش و سامان بخشیدن به وضع جهان هستی به کار می رود، نه به معنای فرستادن مذهب.
بر این اساس، هرگز در آیات دیگر، کلمه تدبیر به معنا یا حتی درباره دین و مذهب به کار نرفته است، بلکه کلمه تشریع، یا تنزیل و یا انزال به کار رفته است.
۳. آیات پیشین و پسین آیه مورد بحث، مربوط به آفرینش جهان است، نه تشریع ادیان؛ زیرا در آیه قبل، از آفرینش آسمان و زمین در شش روز سخن گفته شد و به عبارت دیگر شش دوران بود و آیات بعد از آفرینش انسان سخن می گوید.
ناگفته پیداست که تناسب آیات، ایجاب می کند که این آیه هم که در وسط آیات آفرینش واقع شده است، مربوط به آفرینش و تدبیر امر آن باشد.
۴. تولد سید علی محمد شیرازی معروف به باب، در سال ۱۲۳۵ هجری قمری و شروع ادعایش در سال ۱۲۶۰ بود و با توجه با آغاز دعوت پیامبر معظم اسلام صل الله علیه و اله و سلم، فاصله میان این دو، ۱۲۷۳ سال می شود نه هزار سالی که بهائیان مدعی آن هستند و ۲۷۳ سال اضافه بر ادعای خودشان می آید.
بین خودمان بماند، سران بهائیت با یک حساب سر انگشتی عجولانه پیش خود گفته اند: حضرت مهدی در سال ۲۶۰ به امامت رسید و علی محمد نیز ۱۲۶۰ شروع به بیان ادعاهایش کرد، این فاصله هزار سال است و یک جوری به آن هزار سال سوره سجده بچسبانیم شاید درست شد. لیکن فکر این را نکردند که:
۱. حضرت مهدی دوازهمین پیشوا و پاسدار اسلام است و دین و مذهبی جدیدی نیاورده تا ادعای نچسب آنان تایید شد.
۲. علی محمد باب خود ادعای امام زمانی داشته ( که در پست های گذشته به آن پرداخته و رد آن را نوشته ایم)، پس چگونه مبدا مذهب ادعاییش هزار سال پس از زمان امامت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف می تواند باشد.
۳. اگر بر فرض بخواهیم امامت حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف را نادیده بگیریم، باز معادله بهائیان به هم می خورد چون پیشوایان اسلام، دوازده نفرند نه یازده نفر و این پیوسته در اخبار شیعه و سنی به صورت متواتر و معتبر موجود است و همه بر وجود و ظهور قطعی حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف متفقند.
و … 
 

منبع : پایگاه جامع شناخت بهاییت

Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved
logo