گذری بر موزه عبرت ایران

محلی كه تا واپسین روزهای حكومت پهلوی محبس و شكنجه‌گاه آزادمردان و شیرزنانی بود كه جرمشان تنها وتنها فریاد عدالتخواهی و آزادی و رهایی سرزمین مادری‌شان از زیر یوغ ظلم و ستم حكومت جابر و آلت دست بیگانه بود، اینك نزدیك به دو سال است كه به موزه عبرت تبدیل شده است.
در همان بدو ورود به موزه، سردی و سنگینی، در بزرگ آهنی، تداعی محلی مخوف را می‌كند و وقتی نام پیشین این مكان را به یاد می‌آوری این خوف نیز فزونی می یابد."كمیته مشترك ضد خرابكاری".

تاریخچه
در سال 1311 هجری شمسی به دستور رضا خان بنای ساختمانی به منظور نگهداری زندانیان عادی با نام توقیفخانه با طراحی و نظارت آلمانها آغاز شد و در سال 1316 این بنا آماده بهره برداری شد.این ساختمان از ابتدای ساخت دارای چندین لایه حفاظتی بود كه عملا امكان فرار را برای زندانیان غیر ممكن می ساخت و تا پایان نیز هیچ موردی از فرار از این زندان گزارش نشد.
در آن زمان سیستم امنیتی _ اطلاعاتی به معنی جمع‌آوری خبر از كشور هدف، وجود نداشت و رضا خان همه اطلاعات را از اداره تامینات كه بعدا به شهربانی تغییر نام داد، كسب می كرد و راه دیگر كسب اطلاعات نیز سفارتخانه های ایران در كشورهای مختلف بود.
اما در همان زمان نیز سركوب مخلفان رژیم در داخل جریان داشت و از معروفترین جهره های آن زمان كه در این زمینه با رژیم همكاری داشت پزشك احمدی بود كه با تزریق آمپول هوا و آمپولهای سمی مخالفان و منتقدان حكومت را به قتل می‌رساند.
بعد از سال 1320 و روی كار آمدن محمد رضا پهلوی تغییراتی در زمینه مقابله با مخالفان حكومت به وجود آمد كه سیستمهای پیشرفته و روز، جای سیستم سنتی را بگیرد. وی در اواخر دهه 20 سیستمی به شكل پلیس مخفی به وجود آورد كه نام آن "كوك" بود.
پس از كودتای 28 مرداد آمریكاییها تصمیم گرفتند ایران را به عنوان پایگاه منطقه ای خود درآورند و به این ترتیب طرح تاسیس ساواك در سال 1335 توسط 10 تن از مستشاران نظامی آمریكا ارائه شد و به تصویب مجلس وقت نیز رسید و در نهایت در سال 1336 ساواك با یك صفحه قانون و یك دنیا اختیارات شكل گرفت.
نخست قرار شد اعضای ساواك تحت تعلیم سرویسهای اطلاعاتی آمریكا و انگلیس قرار گیرند و سپس این كار به ماموران اطلاعاتی اسرائیل سپرده شود.در همان ایام به توصیه شاپور جی(نماینده انگلیسی ها در ایران)كه نزد ملكه انگلیس نیز از نفوذ بالایی برخوردار بود مقرر شد ارتشبد فردوست برای فراگیری آموزشهای لازم به انگلستان سفر كند كه همینطور شد و وی پس از بازگشت از انگلستان دفتر ویژه اطلاعات را تاسیس كرد كه در این دفتر روزانه 500 الی 600 صفحه گزارش و اطلاعات، مجموعا در 10 صفحه خلاصه می‌شد و به اطلاع شاه می رسید.نكته جالب اینكه طبق توافقات به عمل آمده دو نسخه از این اطلاعات نیز می بایست به سفارت آمریكا و انگلیس در تهران فرستاده می‌شد و این به مفهوم منفعل بودن شاه در برابر تصمیمات كشورهای یاد شده است و اینكه شاه دارای كمترین اختیارات بوده است.
از سال 41 و 42 به بعد مستشاران اسرائیلی در هدایت و تعلیم ماموران ساواك فعال می شوند. این در پی اوج‌گیری مبارزات مردم و گروه ها و در راس آنها موضعگیریهای امام خمینی علیه رژیم صورت می گیرد.
در سال 1350 هجری شمسی با فزونی یافتن مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی و عدم هماهنگی نیروهای مختلف نظامی _ امنیتی در سركوب مبارزان كه اغلب ناشی از پیشی گرفتن این نیروها از یكدیگر برای خوش خدمتی به دستگاه حاكمه بود، رژیم تصمیم گرفت تشكیلات جدیدی را به منظور شناسایی، بازداشت و شكنجه و قتل مخالفانش پایه ریزی كند و به این ترتیب در سال 1336 نطفه" كمیته مشترك ضد خرابكاری" مركب از نیروهای ساواك، شهربانی،ژاندارمری و ارتش بسته شد و ساختمان زندان موقت شهربانی واقع در نزدیكی میدان توپخانه كه همان توقیفخانه زمان رضا خان و بعدها نظمیه و زندان موقت شهربانی بود به این كمیته اختصاص داده‌شد.
اوایل كار در كمیته مشترك ضد خرابكاری 375 پست سازمانی تعریف شده بود كه بعدها به 564 پست رسید این كمیته در استانها نیز شعبه هایی داشت كه تحت نظر مركز فعالیت می كردند.
این در حالی بود كه پیش از آن سازمان امنیتی شاه(ساواك) در سال 1335 تحت تعلیم نیروهای امنیتی سیا و موساد(سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی آمریكا و اسرائیل) شكل گرفته بود و با صرف هزینه های گزاف بیش از آنكه حافظ امنیت و استقلال كشور باشد، تشكیلاتی شده‌بود منحصر به سركوبی مبارزانی كه هدف و تلاش آنان كسب استقلال، آزادی و برپایی حكومتی عدالتخواه متكی بر مردم بود.
به گفته مدیر موزه عبرت كه اینك در همان محل زندان كمیته مشترك ضد خرابكاری دایر شده است، این زندان با مساحت حدود شش هزارمتر مربع در سه طبقه بنا شده است.
حسن پور می گوید زندان كمیته مشترك دارای چهار بند انفرادی بوده با 86 سلول یك و نیم در دو و نیم متری و دو بند عمومی با 18 سلول كه بزرگترین آنها 30 متر مربع بوده و 30 زندانی را در خود جای می داده‌است.
وی می افزاید ظرفیت كل بازداشتگاه حداكثر 200 زندانی بوده كه گاه در آن تا 800 زندانی نیز نگهداری می شده است.

این ساختمان از آنجایی كه از ابتدا با هدف بازداشتگاه ساخته شده بود طوری طراحی شده بود كه كمترین صدایی از داخل آن به خارج نفوذ نكند.اما كدام دیوار و حصار و بند است كه در سراسر تاریخ توانسته باشد فریاد آزادیخواهان و مبارزان راه حق و حقیقت را در خویش محصور كند؟
از دیگر خصوصیات این زندان آن بود كه در زمستانها سرد و در تابستانها فوق العاده گرم می شد.
بازداشتگاه كمیته مشترك ضد خرابكاری در طول عمر كوتاه خود یعنی از زمان تشكیل تا پیروزی انقلاب اسلامی تعداد 10هزار نفر را در خود محبوس كرده بود.این را راهنمای موزه می گوید.
قدرت الله سنجری كه خود در سال 1352 در بازداشتگاه اسیر بوده‌، می‌افزاید:در این بازداشتگاه 79 نوع شكنجه اعمال می‌شده است.
وقتی از وی می پرسم كه خود تحت چه شكنجه هایی قرار گرفته ؟ با نوعی حالت افتادگی و فروتنی می‌گوید:«هیچی آقا، من فقط چند تا سیلی خورده‌ام.اما در همان دوره شكنجه هایی كه در اینجا اعمال می شد بسیار شبیه شكنجه هایی بود كه هم اینك در زندانهایی نظیر "ابوغریب" و "گوانتانامو" توسط امریكایی‌ها بر روی زندانیان اعمال می‌شود.
در داخل سلول انفرادی شهید رجایی هستیم ،تاریك و نمور، با وجود گرمای تابستان احساس می كنی همه چیز در حال انجماد است.می خواهم شكل زیستن در این سلول را مطابق با نیازهای طبیعی آدمی برای حیات، به نوعی در ذهنم مجسم كنم كه می‌شنوم راهنما می گوید: روحش شاد وقتی شهید رجایی در این زندان بود علاوه بر شكنجه های وحشیانه‌ای كه باید تحمل می كرد، روزی پنجاه ضربه هم سهیمه شلاق داشت». منظور او از شلاق كابلهای ضخیم برق بود كه بعدا در ادامه بازدید از موزه مشاهده كردم.
علاوه بر شهید رجایی بسیاری از مسئولان و مدیران امروز كشور نیز جزء زندانیان بوده‌اند این را عكسهای شماره دار نصب شده بر روی دیوارهای یكی از بندهای زندان گواهی می‌دهد.
شهدای والا مقامی همچون، مصطفی خمینی، بهشتی، مطهری، اشرفی اصفهانی، قاضی طباطبایی، قدوسی ، غفاری ، سعیدی، شهید اندرزگو و مرحوم طالقانی از جمله چهره های شاخصی بوده‌اند كه طعم تلخ زندان كمیته مشترك را چشیده‌اند.
رهبر فرزانه انقلاب و بسیاری از مسئولان و دست اندر كاران امروز اداره امور كشور نیز برای مدتی زیر دست شكنجه گران زندان كمیته مشترك شكنجه شده‌اند.
در دفتری كه اسامی زندانیان ورودی ثبت شده‌است، می‌توان از همه قشری یافت. كارگر، كاسب، روحانی، بازاری، معلم ، دكتر ،مهندس ، نویسنده، دانش‌آموز، زن خانه دار و...
زندانی 13 ساله كه به دست شكنجه گران به شهادت رسیده و زندانی دیگری با سن بالای 70 سال جوانترین و پیرترین زندانیان بازداشتگاه مخوف كمیته مشترك بوده‌اند.
فحاشی، قساوت قلب، تندخویی، و فسادهای اخلاقی رایج آن زمان از جمله ویژگی های مشترك شكنجه گرانی است كه برای اعمال شكنجه بر روی زندانیان در این زندان به كار گرفته می شدند.
از معروفترین آنها می توان به آرش و تهرانی و منوچهری اشاره كرد كه اغلب زندانیان با نام این سه تن آشنا هستند و خود مستقیما تحت شكنجه آنها قرار گرفته‌اند.
با پیروزی انقلاب اسلامی ، دو نفر اول در چنگال عدالت گرفتار آمدند و در دادگاه انقلاب به جرم شكنجه و قتل صدها زندانی محكوم به مرگ شدند و سومی بعدها اقدام به خودكشی كرد.
تكیه كلام آرش در برخورد با زندانیان این بوده كه هرگز كسی زیر دست او تاب مقاومت نیاورده است.وی و دیگر همكارانش اغلب اوقات به هنگام شكنجه زندانیان با مصرف الكل از حالت طبیعی خارج بوده‌اند.
این شكنجه گران از میان بی رحم ترین ، سنگدل ترین و عقده ای ترین افراد انتخاب می شده اند.
بر اساس اعترافات تهرانی و ارش 57 تن از زندانیان بازداشتگاه كمیته مشترك هرگز از زندان خارج نشدند و زیر شكنجه های آنان جان دادند.
ارش در ادامه اعترافات خود كه در روزنامه های اوایل انقلاب منتشر شده، می افزاید :«گاه آنقدر زندانی را می زدیم كه نمی توانست روی پاهایش راه برود و روی باسن، خود را زمین می كشید اما با این وجود حاضر به ارائه اطلاعاتی كه می خواستیم نمی‌شد .وی برای نمونه از عزت شاهی( كه بعد از انقلاب نامش را به عزت مطهری تغییر داد) نام می برد و می گوید ما او را شش ماه مداوم شكنجه دادیم و اطلاعاتی به دست نیاوردیم.
از دیگر شكنجه گران همكار آرش و تهرانی می توان به محمد علی شعبانی اشاره كرد كه به دلیل جثه بلند و چهره خشن و غیر معمولی اش ، همكاران وی او را گوریل خطاب می كرده‌اند. این فرد نیز بعد از پیروزی انقلاب در منزل خود با اسلحه خودكشی كرد.
داخل بندها و سلولها و اتاقهای شكنجه، ماكت زندانیان و در كنار آنان شكنجه گران ، كه بسیار طبیعی طراحی و ساخته شده اند، فضای روزهای سخت و تلخ گذشته و مشقاتی را كه بر زندانیان رفته در برابر چشم آدمی به تصویر می‌كشند.
سلولهای جمعی با مساحت تقریبی 20 تا 30 متری وقتی بنا بوده 30 زندانی را در خود جای دهند چیزی كم از سلولهای انفرادی با مساحتهای بسیار كم ندارند.
فاصله حمام رفتن زندانیان بسته به پرونده زندانی فرق می كرده اما اغلب این فاصله كمتر از 15روز نبوده است و مدت زمان حمام كردن نیز فقط 3 دقیقه بوده است؛ زمانی كه اگر چند ثانیه ای بیشتر طول می‌كشید، زندانی مورد آزار زندانبانان قرار می گرفت.
ابزار و آلات شكنجه‌های گوناگون به نمایش گذارده شده در موزه، گویای خوی ددمنشی كسانی است كه دستشان به خون مردان و زنان پاك این مرز و بوم آلوده بوده است.
شوك الكتریكی، آپولو، آسیاب، دست بند قپانی، كشیدن ناخن، عریان كردن زندانی ، اتصال برق به نقاط حساس بدن زندانی، تجاوز و فرو بردن سر زندانی در آب تا مرز خفگی از شكنجه های رایج در بازداشتگاه كمیته مشترك ضد خرابكاری بوده كه وقتی راهنمای موزه از آنها سخن می گوید استناد می كند به اسناد زنده ای كه اینك در قید حیاتند و خود متحمل این شكنجه های وحشیانه شده اند.
قلم از توصیف تمامی آنچه در درون زندان كمیته مشترك گذشته است ناتوان است باید برای حس حقیقی آن روزهای تلخ و محك زدن جنس آزادی امروز و بهای سنگین آن، خود از نزدیك به تماشای موزه عبرت شتافت.مكانی كه می تواند بخشی از تاریخ سراسر حماسه مردمان این مرز و بوم و حكومت ننگین طاغوت را با زبان بی زبانی بازگو كند...

 
Logo
https://old.aviny.com/News/84/05/04/12.aspx?&mode=print