بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 
 
 



الْماكِرينَ وَافْقَاْعَنّى عُيُونَ الْكَفَرَةِ الظَّلَمَةِ وَالطُّغاةِ الْحَسَدَةِ اَللّهُمَّ وَ اَنْزِلْ

همه نقشه كشانى و كور كن از من چشم كافران ستمگر و سركشان حسود را خدايا فروبار

عَلَىَّ مِنْكَ السَّكينَةَ وَ اَلْبِسْنى دِرْعَكَ الْحَصينَةَ وَاحْفَظْنى بِسِرِّكَ الْواقى وَ

بر من از جانب خود آرامش و بپوشان بر من زره محكمت را و حفظ كن مرا به پوشش نگهدارنده ات و

جَلِّلْنى عافِيَتَكَ النّافِعَةَ وَ صَدِّقْ قَوْلى وَ فِعالى وَ بارِكْ لى فى وَُلِْدى وَ اَهْلى

بپوشانم به تندرستى سودمندت و تصديق كن گفتارم و كردارم را و بركت ده در فرزندان و خاندان

وَ مالى اَللّهُمَّ ما قَدَّمْتُ وَ ما اَخَّرْتُ وَ ما اَغْفَلْتُ وَما تَعَمَّدْتُ وَ ما تَوانَيْتُ وَ

و مالم خدايا آنچه من پيش انداختم يا پس انداختم و آنچه از روى غفلت يا از روى عمد انجام دادم و آنچه سستى كردم و

ما اَعْلَنْتُ وَ ما اَسْرَرْتُ فَاغْفِرْهُ لى يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

آنچه آشكار كردم و آنچه در پنهان انجام دادم همه را بيامرز اى مهربانترين مهربانان * * * * * * * * * *

دعاء از امام باقر عليه السلام
بيست و سوّم از محمّد

بن مسلم روايت است كه حضرت امام محمّد باقرعليه السلام فرمود بخوان : اَللّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَىَّ فى

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا وسعت ده در

رِزْقى وَامْدُدْلى فى عُمْرى وَاغْفِرْلى ذَنْبى وَاجْعَلْنى مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدينِكَ

روزيم و دراز گردان عمرم را و بيامرز گناهم را و بگردانم از كسانى كه يارى دهى بدانها دينت را

وَلا تَسْتَبْدِلْ بى غَيْرى

و مرا با ديگرى عوض مكن * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دعاء از امام صادق عليه السلام
بيست و چهارم روايت شده كه حضرت صادق عليه السلام اين دعا را

مى خواندند: يا مَنْ يَشْكُرُ الْيَسيرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثيرِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ

* * * * * اى كه از اندك سپاسگزارى كنى و از (جرمهاى ) بسيار درگذرى و آمرزنده و مهربانى

اِغْفِرْلِىَ الذّنُوُبَ الَّتى ذَهَبَتْ لَذَّتُها وَ بَقِيَتْ تَبِعَتُها

بيامرز براى من گناهانى كه خوشى و لذتش رفته و بازخواست و كيفرش باقى مانده # * * * * * * * * * * *

بيست و پنجم و نيز روايت

شده كه آن حضرت اين دعا را مى خواندند: يا نُورُ يا قُدُّوسُ يا اَوَّلَ الاَْوَّلينَ وَ يا آخِرَ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اى نور و اى منزه (از هر عيب ) اى نخست پيشينيان و اى پايان

الاْخِرينَ يا رَحْمنُ يا رَحيمُ اِغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ وَاغْفِرْ لِىَ

پسينيان اى بخشاينده اى مهربان بيامرز از من گناهانى را كه نعمتها را تغيير دهد و بيامرز از من

الذُّنُوبَ الَّتى تُحِلُّ النِّقَمَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِكُ الْعِصَمَ وَاغْفِرْ لِىَ

گناهانى را كه عذابهارا فرو بارد و بيامرز از من گناهانى را كه پرده ها را بدرد و بيامرز برايم

الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاَّءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُديلُ الاَْعْد آءَ وَاغْفِرْ لِىَ

گناهانى را كه بلا نازل كند و بيامرز از من گناهانى را كه قدرت را بدست دشمنان اندازد و بيامرز برايم

الذُّنُوبَ الَّتى تُعَجِّلُ الْفَنآءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَقْطَعُ الرّجآءَ وَاغْفِرْ لِىَ

گناهانى را كه در نابودى شتاب كند و بيامرز برايم گناهانى را كه اميد را قطع كند و بيامرز برايم

الذُّنُوبَ الَّتى تُظْلِمُ الْهَوآءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَكْشِفُ الْغِطآءَ وَاغْفِرْ

گناهانى را كه تاريك گرداند هوا را و بيامرز برايم گناهانى را كه بالا زند پرده را و بيامرز

لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَرُدُّ الدُّعآءَ وَاغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَرُدَّ غَيْثَ السَّمآءِ

از من گناهانى را كه بازگرداند دعا را و بيامرز برايم گناهانى را كه جلوگيرد از باران آسمان

بيست و ششم و نيز اين دعا از آن حضرت منقولست : يا عُدَّتى فى كُرْبَتى وَ يا

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * اى ذخيره ام در گرفتارى و اى

صاحِبى فى شِدَّتى وَ يا وَلِيّى فى نِعْمَتى وَ يا غِياثى فى رَغْبَتى # فرموده و

همدمم در سختى و اى سرپرستم در نعمتم و اى فريادرسم در وقت اشتياقم * * * * *

اين دعا دعاى اميرالمؤ منين عليه السلام است : اَللّهُمَّ كَتَبْتَ الاْثارَ وَ عَلِمْتَ الاَْخْبارَ وَ

* * * * * * * * * * * * * * * خدايا نوشتى آثار را و دانستى اخبار را و

اطَّلَعْتَ عَلَى الاَْسْرارِ فَحُلْتَ بَيْنَنا وَ بَيْنَ الْقُلُوبِ فَالسِّرُّ عِنْدَكَ عَلانِيَةٌ وَ

مطلع گشتى بر اسرار و رازها پس حائل گشتى ميان ما و دلها پس راز در پيش تو آشكار و

الْقُلُوبُ اِلَيْكَ مُفْضاةٌ وَ اِنَّما اَمْرُكَ لِشَيْئٍ اِذا اَرَدْتَهُ اَنْ تَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ

دلها بسويت كشيده شده و جز اين نيست كه دستور تو درباره چيزى كه بخواهى آن است كه بدان بگويى باش و باشد

فَقُلْ بِرَحْمَتِكَ لِطاعَتِكَ اَنْ تَدْخُلَ فى كُلِّ عُضْوٍ مِنْ اَعْضائى وَلاتُفارِقَنى

پس از روى مهرت طاعتت را بگو كه درآيد بهر عضوى از اعضاى من و از من جدا نگردد

حَتّى اَلْقاكَ وَ قُلْ بِرَحْمَتِكَ لِمَعْصِيَتِكَ اَنْ تَخْرُجَ مِنْ كُلِّ عُضْوٍ مِنْ اَعْضائى فَلا

تا تو را ديدار كنم و از روى مهرت به نافرمانيت فرمان ده كه بيرون رود از هر عضوى از اعضاى من و به من

تَقْرَبُنى حَتّى اَلْقاكَ وَارْزُقْنى مِنَ الدُّنْيا وَ زَهِّدْنى فيها وَ لا تَزْوِها عَنّى وَ

نزديك نگردد تا تو را ديدار كنم و روزيم ده از دنيا و بى علاقه ام كن در آن و او را از من روگردان مكن در وقتى بدان

رَغْبَتى فيها يا رَحْمنُ

رغبت دارم اى بخشاينده * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دعاء از امام صادق عليه السلام و حكايت عبد الرحمن
بيست و هفتم علىّ بن ابراهيم از پدرش از ابن محبوب از
علاء بن رزين از عبدالرّحمن بن سيّابه روايت كرده كه گفت عطا كرد حضرت صادق عليه السلام به من اين دعا را:

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَلِىِّ الْحَمْدِ وَ اَهْلِهِ وَ مُنْتَهاهَ وَ مَحَلِّهِ اَخْلَصَ مَنْ وَحَّدَهُ وَاهْتَدى مَنْ

ستايش خداى راكه سرپرست ستايش وشايسته آن ومنتهاى آن وجايگاه آن است اخلاص دارد كسى كه او را به يگانگى شناخت و ره يافت

عَبَدَهُ وَ فازَ مَنْ اَطاعَهُ وَ اَمِنَ الْمُعْتَصِمُ بِهِ اَللّهُمَّ يا ذَا الْجُودِ وَالْمَجْدِ وَ الثَّنآءِ

كسى كه پرستشش كرد و رستگار شد كسى كه فرمانبريش كرد و امان يافت كسى كه به او پناه برد خدايا اى صاحب جود و شوكت

الْجَميلِ وَ الْحَمْدِ اَسْئَلُكَ مَسْئَلَةَ مَنْ خَضَعَ لَكَ بِرَقَبَتِهِ وَ رَغَمَ لَكَ اَنْفُهُ وَ عَفَّرَ

و ستايش شايان و ستودگى از تو خواهم خواستن كسى كه خاضع تو گشته با سر خود و به خاك ماليده در برابرت بينيش را و

لَكَ وَجْهَهُ وَ ذَلَّلَ لَكَ نَفْسَهُ وَ فاضَتْ مِنْ خَوْفِكَ دُمُوعُهُ وَ تَرَدَّدَتْ عَبْرَتُهُ

چهره خود به خاك سائيده و خود را به خوارى انداخته و ريزان گشته از ترست اشكهايش و سرشگ درديده اش بغلطد

وَاعْتَرَفَ لَكَ بِذُنُوبِهِ وَ فَضَحَتْهُ عِنْدَكَ خَطيئَتُهُ وَ شَاَنَتْهُ عِنْدَكَ جَريرَتُهُ

و به گناهان خود در برابرت اعتراف دارد و خطايش او را در پيش تو رسوا كرده و زشتش كرده او را در نزد تو جنايتش

فَضَعُفَتْ عِنْدَ ذلِكَ قُوَّتُهُ وَ قَلَّتْ حيلَتُهُ وَ انْقَطَعَتْ عَنْهُ اَسْبابُ خَدايِعِهِ

و از اين رو ناتوان گشته در اين حال نيرويش ، و كم شده چاره اش و منقطع گشته از او وسايل نيرنگهايش

وَاضْمَحَلَّ عَنْهُ كُلُّ باطِلٍ وَ اَلْجَاَتْهُ ذُ نُوبُهُ اِلى ذُلِّ مَقامِهِ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ

و دور گشته از او هر باطلى و بناچار كشانده است او را گناهانش به خوارى ايستادن در نزد تو و

خُضُوعِهِ لَدَيْكَ وَابْتِهالِهِ اِلَيْكَ اَسْئَلُكَ اللّهُمَّ سُؤ الَ مَنْ هُوَ بِمَنْزِلَتِهِ اَرْغَبُ

فروتنيش در نزد تو و زاريش بدرگاهت از تو خواهم خدايا خواستن كسى كه او چنين است و مايلم

اِلَيْكَ كَرَغْبَتِهِ وَ اَتَضَرَّعُ اِلَيْكَ كَتَضَرُّعِهِ وَاَبْتَهِلُ اِلَيْكَ كَاَشَدِّ ابْتِهالِهِ اَللّهُمَّ فَارْحَمِ

بدرگاهت چون ميل او و فروتنى كنم چون فروتنى او و زارى كنم بدرگاهت به سخت ترين زارى او خدايا پس رحم كن

اسْتِكانَةَ مَنْطِقى وَذُلَّ مَقامى وَ مَجْلِسى وَ خُضُوعى اِلَيْكَ بِرَقَبَتى اَسْئَلُكَ اللّهُمَّ

به زار و نزارى گفتارم و خوارى جايگاه و مجلسم و فروتنيم بدرگاهت به سر و گردنم از تو خواهم خدايا

الْهُدى مِنَ الضَّلالَةِ وَالْبَصيرَةَ مِنَ الْعَمى وَالرُّشْدَ مِنَ الْغِوايَةِ وَاَسْئَلُكَ اللّهُمَّ

راهنمايى از گمراهى و بينايى از كورى و راهيابى از بيراهه رفتن و از تو خواهم خدايا

اَكْثَرَ الْحَمْدِ عِنْدَ الرَّخآءِ وَاَجْمَلَ الصَّبْرِ عِنْدَ الْمُصيبَةِ وَ اَفْضَلَ الشُّكْرِ عِنْدَ

ستايش بيشتر در هنگام آسايش و شكيبايى بهترى را در وقت مصيبت و سپاسگزارى كاملترى در

مَوْضِعِ الشُّكْرِ وَ التَّسْليمَ عِنْدَ الشُّبُهاتِ وَ اَسْئَلُكَ الْقُوَّةَ فى طاعَتِكَ

جاى سپاسگزارى و تسليم در پيش شبهه ها و از تو خواهم نيرويى در فرمانبرداريت

وَالضَّعْفَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ وَالْهَرَبَ اِلَيْكَ مِنْكَ وَ التَقَرُّبَ اِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى

و سستى از انجام نافرمانيت و گريز بسوى خودت از (عذاب ) تو و تقرب بدرگاهت پروردگارا تا خوشنود شوى

وَالتَّحَرِّىَ لِكُلِّ ما يُرْضي كَ عَنّى فى اِسْخاطِ خَلْقِكَ الْتِماساً لِرِضاكَ رَبِّ مَنْ

و پيدا كردن هر چه تو را خوشنود سازد از من در به خشم آوردن خلقت به خاطر تحصيل رضايت تو پروردگارا به كه

اَرْجُوهُ اِنْ لَمْ تَرْحَمْنى اَوْ مَنْ يَعُودُ عَلَىَّ اِنْ اَقْصَيْتَنى اَوْ مَنْ يَنْفَعُنى عَفْوُهُ اِنْ

اميد داشته باشم اگر توام رحم نكنى يا كيست كه به من توجه كند اگر تو دورم كنى يا كيست كه گذشتش به من سود بخشد اگر

عاقَبْتَنى اَوْ مَنْ امُلُ عَطاياهُ اِنْ حَرَمْتَنى اَوْ مَنْ يَمْلِكُ كَرامَتى اِنْ اَهَنْتَنى اَوْ

تو كيفرم كنى يا آرزومند عطاى كه شوم اگر تو محرومم كنى يا كيست كه بدست داشته باشد گرامى داشتنم را اگر تو خوارم

مَنْ يَضُرُّنى هَوانُهُ اِنْ اَكْرَمْتَنى رَبِّ ما اَسْوَءَ فِعْلى وَ اَقْبَحَ عَمَلى وَ اَقْسى

كنى كيست كه خوار كردنش به من زيان زند اگر تو گراميم دارى پروردگارا چه بد است رفتارم و چه زشت است كردارم و چه سخت است

قَلْبى وَ اَطْوَلَ اَمَلى وَ اَقْصَرَ اَجَلى وَ اَجْرَاَنى عَلى عِصْيانِ مَنْ خَلَقَنى رَبِّ وَ

دلم و چه دراز است آرزويم و كوتاه است عمرم و چه گستاخم بر نافرمانى آفريدگارم پروردگارا و

ما اَحْسَنَ بَلاَّئَكَ عِنْدى وَ اَظْهَرَ نَعْم اَّئَكَ عَلَىَّ كَثُرَتْ عَلَىَّ مِنْكَ النِّعَمُ فَم ا

چه نيكو است آزمايشت از من و آشكار است نعمتهايت بر من بسيار شد نعمتهاى تو بر من كه

اُحْصيها وَ قَلَّ مِنّىِ الشُّكْرُ فيما اَوْلَيْتَنيهِ فَبَطِرْتُ بِالنِّعَمِ وَ تَعَرَّضْتُ لِلنِّقَمِ وَ

شماره اش نتوانستم و اندك شد سپاسگزارى من در آنچه به من عطا كردى و سرمست شدم به نعمتهايت و خود را در معرض

سَهَوْتُ عَنِ الذِّكْرِ وَ رَكِبْتُ الْجَهْلَ بَعْدَ الْعِلْمِ وَ جُزْتُ مِنْ الْعَدْلِ اِلَى الظُّلْمِ وَ

كيفر تو قرار دادم و از ياد تو غافل شدم و به مَركب جهل سوار شدم پس از دانايى و گذشتم از عدالت به سوى ظلم و ستم و

جاوَزْتُ الْبِرَّ اِلَى الاِْثْمِ وَ صِرْتُ اِلَى اللَّهْوِ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْحُزْنِ فَما اَصْغَرَ

تجاوز كردم از نيكى به گنهكارى و درافتادم به سرگرمى بجاى ترس و اندوه پس چه خُرد است نيكيهايم و اندك است

حَسَناتى وَ اَقَلَّها فى كَثْرَةِ ذُ نُوبى وَاَعْظَمَها عَلى قَدْرِ صِغَرِ خَلْقى وَ ضَعْفِ

آنها در مقابل بسيارى گناهانم و چه بزرگ است آنها در جنب خُردى خلقتم و ناتوانى

رُكنى رَبِّ وَ ما اَطْوَلَ اَمَلى فى قِصَرِ اَجَلى وَ اَقْصَرَ اَجَلى فى بُعْدِ اَمَلى وَ ما

بنيادم پروردگارا و چه دراز است آرزويم در مقابل كوتاهى عمرم و چه كوتاه است عمرم در دورى آرزويم و چه

اَقْبَحَ سَريرَتى فى عَلانِيَتى رَبِّ لا حُجَّةَ لى اِنِ احْتَجَجْتُ وَلا عُذْرَلى اِنِ

زشت است باطنم در پيش ظاهرم پروردگارا حجتى ندارم اگر حجت بخواهم و عذرى ندارم

اعْتَذَرْتُ وَلا شُكْرَ عِنْدى اِنِ ابْتَلَيْتُ وَ اُوليتُ اِنْ لَمْ تُعِنّى عَلى شُكْرِ ما

اگر بخواهم عذرخواهى كنم و سپاسگزارى ندارم اگر مبتلا گردم و مورد احسان قرار گيرم اگر تو كمكم ندهى بر سپاسگزارى

اَوْلَيْتُ رَبّى ما اَخَفَّ ميزانى غَداً اِنْ لَمْ تُرَجِّحْهُ وَ اَزَلَّ لِسانى اِنْ لَمْ تُثَبِّتْهُ وَ

بدانچه احسانم كردى پروردگارا چه سبك است ترازوى اعمالم فرداى قيامت اگر تو چربش نكنى و چه پرلغزش است زبانم اگر تونگاهش

اَسْوَدَ وَجْهى اِنْ لَمْ تُبَيِّضْهُ رَبِّ كَيْفَ لى بِذُنُوبِىَ الَّتى سَلَفَتْ مِنّى قَدْ هُدَّتْ

ندارى و چه سياه است چهره ام اگر تو سفيدش نكنى پروردگارا چه كنم با گناهانى كه از من در پيش گذشته و بنيادم

لَها اَرْكانى رَبِّ كَيْفَ اَطْلُبُ شَهَواتِ الدُّنْيا وَ اَبْكى عَلى خَيْبَتى فيها وَ لا

براى آن درهم شكسته پروردگارا چگونه مى جويم شهوات دنيا را و مى گريم بر كامياب نشدنم در آنها ولى

اَبْكى وَ تَشْتَدُّ حَسَراتى عَلى عِصْيانى وَ تَفْريطى رَبِّ دَعَتْنى دَواعِى الدُّنْيا

نمى گريم و سخت نمى شود افسوسم به نافرمانيم و كوتاهى كردنم پروردگارا انگيزه هاى دنيا

فَاَجَبْتُها سَريعاً وَ رَكَنْتُ اِلَيْها طآئِعاً وَ دَعَتْنى دَواعِى الاْخِرَةِ فَتَثَبَّطْتُ عَنْها وَ

مرا خواندند بشتاب پذيرفتم و به ميل و رغبت بدانها دل بستم ولى چون دواعى آخرت مرا خواندند واپس كشيدم و از

اَبْطَاْتُ فِى الاِْجابَةِ وَالْمُسارَعَةِ اِلَيْها كَما سارَعْتُ اِلى دَواعىِ الدُّنْيا وَ

پذيرفتنشان و شتافتن بسوى آنها كُندى كردم چنانچه شتافتم بسوى انگيزه هاى دنيا و متاع پوسيده اش و كالاى

حُطامِهَا الْهامِدِ وَ هَشيمِهَا الْبايِدِ وَ سَرابِهَا الذّاهِبِ رَبِّ خَوَّفْتَنى وَ شَوَّقْتَنى

بى خاصيت و نابود شونده اش و سراب بى حقيقتش پروردگارا مرا ترساندى و تشويقم كردى

وَاحْتَجَجْتَ عَلَىَّ بِرِقّى وَ تَكَفَّلْتَ لى بِرِزْقى فَاَمِنْتُ خَوْفَكَ وَ تَثَبَّطْتُ عَنْ

و دليل آوردى به بندگيم و كفالت كردى روزيم را پس من از ترست ايمن گشتم و واپس كشيدم از

تَشْويقِكَ وَ لَمْ اَتَّكِلْ عَلى ضِمانِكَ وَ تَهاوَنْتُ بِاِحْتِجاجِكَ اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ اَمْنى

تشويقت و اعتماد نكردم بر ضمانتت و سبك گرفتم دليل آوردنت را خدايا قرار ده ايمنيم را

مِنْكَ فى هذِهِ الدُّنْيا خَوْفاً وَ حَوِّلْ تَثَبُّطى شَوْقاً وَ تَهاوُنى بِحُجَّتِكَ فَرَقاً مِنْكَ

از تو در اين دنيا ترس و تبديل كن واپس كشيدنم را از شوق و سبك شمردنم را بدليل تو هراسى از خودت

ثُمَّ رَضِّنى بِما قَسَمْتَ لى مِنْ رِزْقِكَ يا كَريمُ اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ رِضاكَ

سپس قانعم گردان بدانچه قسمتم كرده اى از روزيت اى بزرگوار از تو خواهم بنام بزرگت خوشنودى تو را

عِنْدَ السُّخْطَةِ وَ الْفُرْجَةَ عِنْدَ الْكُرْبَةِ وَالنُّورَ عِنْدَ الظُّلْمَةِ وَالْبَصيرَةَ عِنْدَ تَشَبُّهِ

هنگام خشم و گشايش در هنگام گرفتارى و روشنى در وقت تاريكى و بينايى در وقت مشتبه شدن

الْفِتْنَةِ رَبِّ اجْعَلْ جُنَّتى مِنْ خَطاياىَ حَصينَةً وَ دَرَجاتى فِى الْجِنانِ رَفيعَةً

فتنه پروردگارا قرار ده سپر مرا از خطاهايم محكم و درجه هايم را در بهشت بلند

وَاَعْمالى كُلَّها مُتَقَبَّلَةً وَ حَسَناتى مُتَضاعَفَةً زاكِيَةً اَعُوذُبِكَ مِنَ الْفِتَنِ كُلِّها ما

و كارهايم را همگى پذيرفته و كارهاى خوبم را چند برابر و پاك پناه مى برم به تو از فتنه ها همه آنها چه آنچه

ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ مِنْ رَفيعِ الْمَطْعَمِ وَالْمَشْرَبِ وَ مِنْ شَرِّ ما اَعْلَمُ وَ مِنْ

آشكار است و چه پنهان و از خوراكى و آشاميدنى ممتاز و از شر آنچه مى دانم و از

شَرِّ ما لا اَعْلَمُ وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ اَنْ اَشْتَرِىَ الْجَهْلَ بِالْعِلْمِ وَ الْجَفا بِالْحِلْمِ

شر آنچه نمى دانم و پناه برم به تو از اينكه بخرم نادانى را به دانش و جفا را به بردبارى

وَالْجَوْرَ بِالْعَدْلِ وَالْقَطيعَةَ بِالْبِرِّ وَالْجَزَعَ بِالصَّبْرِ اَوِ الْهُدى بِالضَّلالَةِ اَوِ الْكُفْرَ

و ستم را به عدالت و بريدن از خويشان را به نيكوكارى و بى تابى را به شكيبايى يا هدايت را به گمراهى يا كفر را

بِالاْيمانِ # مؤ لّف گويد كه اين دعاء مشتمل است بر مضامين عاليه و عبدالرّحمن بن

به ايمان * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

سيّابه همان كس است كه حضرت صادق عليه السلام او را وصيّت نافعه فرموده كه شايسته است نقلش در اينجا و آن چنان است كه عبدالرّحمن نقل كرده كه چون پدرم سيابه وفات كرد مردى از دوستان او آمد دَرِ منزل ما را كوبيد من به سوى او رفتم مرا تعزيت گفت پس پرسيد كه پدرت چيزى گذاشته براى شما گفتم نه پس كيسه اى كه هزار درهم داشت به من داد و گفت اين را نيكو محافظت كن و از كسب آن معاش كن من خوشحال شدم و به نزد مادرم رفتم و او را به اين خبر دادم پس در آخر آن روز رفتم به نزديكى از اصدقاء پدرم كه براى من كسى مهيّا كند او براى من سرمايه از جامه هاى سابرى خريد پس در دكّانى نشستم و مشغول كسب شدم پس حق تعالى از آن كسب مرا خير بسيارى روزى فرمود پس وقت حجّ رسيد در دلم افتاد كه به حج روم به نزد مادرم رفتم و گفتم مى خواهم به حجّ روم مادرم گفت كه هزار درهم پُول آن مرد را بده عبدالرّحمن گفت پول آن مرد را تهيّه كردم و بُردم به او دادم او خوشحال شد مثل آنكه آن پول را به او بخشيدم پس گفت شايد اين پول كم بوده تو را اگر مى خواهى بيشتر بدهم به تو گفتم نه در دلم افتاده كه به حجّ مشرّف شوم و خواستم كه پول شما را به خودت ردّ كنم پس به مكّه رفتم و اعمال حجّ را بجا آوردم و برگشتم به مدينه و با جمعى از مردم به خدمت حضرت صادق عليه السلام مشرف شدم و در آن اوقات حضرت اذن عام مى داد پس من نشستم در آخر جمعيّت مردم و من در آن وقت جوان بودم پس مردم شروع كردند در سؤ ال كردن از آن حضرت و آن جناب جواب آنها را مى داد و مى رفتند تا آنكه جمعيّت كم شد حضرت بسوى من اشاره كرد من نزديك آن جناب شدم فرمود آيا حاجتى دارى گفتم فدايت شوم من عبدالرّحمن پسر سيابه هستم احوال پدرم را پرسيد گفتم پدرم وفات كرد فَتَوَجَّعَ وَ تَرَحَّمَ يعنى حضرت محزون و غمگين شد و گويا دردى او را عارض شد و فرمود خدا او را راحمت كند پس ‍ پرسيد كه تركه گذاشت گفتم نه فرمود پس از كجا توانستى به حجّ بيائى پس شروع كردم به قصّه آن مردى كه آمد و هزار درهم به من داد عبدالرّحمن گفت كه حضرت فرصت نداد تا من قصّه ام را تمام كنم كه به من فرمود تو آمدى حجّ هزار درهم آن مرد را چه كردى گفتم ردّ كردم آن را به صاحبش فرود اَحْسَنْتَ پس فرمود آيا وصيّتى نكنم تو را گفتم چرا بفرمائيد فرمود ملازمت كن براستى در گفتار و اداء امانت تا شريك شوى مردم را در اموال ايشان همچنين و جمع فرمود ما بين دو انگشت خود يعنى اگر قولت درست شد و دروغ نگفتى و خلاف وعده نكردى و سر موعد كه طلبكار را وعده كرده بودى مال را ردّ كردى و مال مردم را نخوردى از مردم هر چه بخواهى بگيرى به تو مى دهند پس تو شريك مردم مى شوى در مال ايشان بواسطه امانت و صداقت كه در تو هست عبدالرّحمن گفت من اين وصيّت را از آن حضرت حفظ كردم يعنى رفتار به آن نمودم و چندان مال پيدا كردم كه زكات دادم سيصد هزار درهم را و در روايت ديگر وارد شده كه اين دعاى حضرت علىّ بن الحُسين عليهماالسلام است و در آخرش اين زيادت است آمينَ رَبَّ الْعالَمينَ
دعاء از امام صادق عليه السلام
بيست و هشتم از ابن محبوب روايت شده كه حضرت صادق عليه السلام اين دعا را تعليم شخصى فرمود كه بخواند:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتى لاتُنالُ مِنْكَ اِلاّ بِرِضاكَ وَالْخُرُوجَ مِنْ جَميعِ

خدايا از تو خواهم بدان رحمتت كه دست كسى بدان نرسد جز به خوشنودى تو بيرون رفتن از تمام

مَعاصيكَ وَالدُّخُولَ فى كُلِّ ما يُرْضيكَ وَالنَّجاةَ مِنْ كُلِّ وَرْطَةٍ وَالْمَخْرَجَ مِنْ

نافرمانيهايت و داخل شدن در هر چه تو را خوشنود سازد و رهايى از هر ورطه و گرداب و درآمدن از

كُلِّ كَبيرَةٍ اَتى بِها مِنّى عَمْدٌ اَوْ زَلَّ بِها مِنّى خَطَاٌ اَوْ خَطَرَ بِها عَلَىَّ خَطَراتُ

گناه بزرگى كه از روى عمد از من سرزده و يا خطايى مرا بدان لغزانده يا به دلم انداخته آنرا وسوسه هاى

الشَّيْطانِ اَسْئَلُكَ خَوْفاً تُوقِفُنى بِهِ عَلى حُدُودِ رِضاكَ وَ تَشَعَّبَ بِهِ عَنّى كُلُّ

شيطان از تو خواهم ترسى كه نگاه دارى مرا بوسيله آن بر مرزهاى خوشنوديت و پراكنده سازى بدان وسيله از من هر

شَهْوَةٍ خَطَرَ بِها هَواىَ وَاسْتُزِلَّ بِها رَاْيى لِيُجاوِزَ حَدَّ حَلالِكَ اَسْئَلُكَ اَللّهُمَّ

خواهش نفسانى كه به خاطرم اندازد هواى نفس و راءى من بلغزد تا از مرز حلال تو تجاوز كند از تو خواهم خدايا كه مرا

الاَْخْذَ بِاَحْسَنِ ما تَعْلَمُ وَ تَرْكِ سَيِّئِ ما تَعْلَمُ اَوْ اُخْطِئَ مِنْ حَيْثُ لا اَعْلَم اَوْمِنْ حَيْثُ اَعْلَمُ

به بهترين چيزى كه از من مى دانى بگيرى و واگذارى آن بديها را كه مى دانى يا خطايى كه كرده ام چه ندانسته انجام داده ام و چه دانسته

اَسْئَلُكَ السَّعَةَ فِى الرِّزْقِ وَالزُّهْدَ فِى الْكَفافِ وَالْمَخْرَجَ بِالْبَيانِ مِنْ كُلِّ شُبْهَةٍ

از تو خواهم فراخى در روزى و قناعت به همان مقدار كفايت و بيرون آمدن با روشنى و بصيرت از هر شبهه

وَالصَّوابَ فى كُلِّ حُجَّةٍ وَالصِّدْقَ فى جَميعِ الْمَواطِنِ وَ اِنْصافِ النّاسِ مِنْ

و درستى در هر دليل و راستى در تمام جاها و انصاف دادن به مردم از

نَفْسى فيما عَلَىَّ وَلِىَ وَالتَّذَلُّلَ فى اِعْطاءِ النَّصَفِ مِنْ جَميعِ مَواطِنِ

خودم در آنچه به زيان و سود من است و رام بودن در دادن انصاف در تمام موارد

السَّخَطِ وَ الرِّضا وَ تَرْكَ قَليلِ الْبَغْىِ وَ كَثيرِهِ فِى الْقَوْلِ مِنّى وَالْفِعْلِ وَ تَمامَ

خشم و رضا و ترك كردن ستم كمش و زيادش در گفتار و كردار و كامل كردن

نِعَمِكَ فى جَميعِ الاَْشْيآءِ وَ الشُّكْرَ لَكَ عَلَيْها لِكَىْ تَرْضا وَ بَعْدَ الرِّضا وَ

نعمتت را در همه چيزها و سپاسگزاريت در برابر آنها تا حدى كه خوشنود شوى و پس از خوشنودى و

اَسْئَلُكَ الْخِيَرَةَ فى كُلِّ ما يَكُونُ فيهِ الْخِيَرَةُ بِمَيْسُورِ الاُْمُورِ كُلِّها لا

از تو خواهم خير و خوبى در هر چيزى كه در آن خيرى باشد به كارهاى آسان نه

بِمَعْسُورِها يا كَريمُ يا كَريمُ يا كَريمُ وَافْتَحْ لى بابَ الاَْمْرِ الَّذى فيهِ الْعافِيَةُ

به دشوارش اى بزرگوار ... و بگشا برايم درب آن كارى را كه در آن تندرستى

وَالْفَرَجُ وَافْتَحْ لى بابَهُ وَ يَسِّرْلى مَخْرَجَهُ وَ مَنْ قَدَّرْتَ لَهُ عَلَىَّ مَقْدُورَةً مِنْ

و گشايش باشد و بگشا برايم درش را و آسان گردان برايم بيرون آمدنش را و هر كه را مقدر كرده اى كه بر من قدرتى داشته باشد از

خَلْقِكَ فَخُذْ عَنّى بِسَمْعِهِ وَ بَصَرِهِ وَ لِسانِهِ وَ يَدِهِ وَ خُذْهُ عَنْ يَمينِهِ وَ عَنْ

خلقت پس برگير از من گوشش و چشمش و زبانش و دستش را و برگير او را از راستش و از

يَسارِهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ مِنْ قُدّامِهِ وَامْنَعْهُ اَنْ يَصِلَ اِلَىَّ بِسُوَّءٍ عَزَّ جارُكَ وَ جَلَّ

چپش و از پشت سرش و از پيش رويش و جلوگيريش كن از اينكه بدى او به من برسد عزيز است پناهنده ات و برجسته است

ثَنآءُ وَجْهِكَ وَ لا اِلهَ غَيْرُكَ اَنْتَ رَبّى وَ اَنا عَبْدُكَ اَللّهُمَّ اَنْتَ رَجآئى فى كُلِّ

ثناى ذاتت معبودى جز تو نيست تويى پروردگار من و من بنده توام خدايا تويى اميد من در هر

كُرْبَةٍ وَ اَنْتَ ثَقِتى فى كُلِّ شِدَّةٍ وَ اَنْتَ لى فى كُلِّ اَمْرٍ نَزَلَ بى ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ فَكَمْ

گرفتارى و تويى محل اعتمادم در هر سختى و تو براى من در هر پيش آمدى كه به من وارد آيد پشت و ذخيره اى چه بسيار

مِنْ كَرْبٍ يَضْعُفُ عَنْهُ الْفُؤ ادُ وَ تَقِلُّ فيهِ الحيلَةُ وَ يَشْمَتُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تُعْيى فيهِ

گرفتارى كه ناتوان آمد از آن دل و كم شد در آن چاره و شماتت كرد بدان دشمن و درمانده شد از آن

الاُْمُورُ اَنْزَلْتُهُ بِكَ وَ شَكَوْتُهُ اِلَيْكَ راغِباً اِلَيْكَ فيهِ عَمَّنْ سِواكَ قَدْ فَرَّجْتَهُ وَ

وسايل و من به درگاهت آوردم و شكوه اش به تو كردم و رو گردانم در آن از غير تو و تو آنرا از من دور كردى و

كَفَيْتَهُ فَاَنْتَ وَلىُّ كُلِّ نِعْمَةٍ وَ صاحِبُ كُلِّ حاجَةٍ وَ مُنْتَهى كُلِّ رَغْبَةٍ فَلَكَ

كفايت فرمودى پس تويى سرپرست هر نعمت و صاحب هر حاجت و سرحد هر اشتياق و تو را

الْحَمْدُ كَثيراً وَ لَكَ الْمَنُّ فاضِلاً

حمد بسيار و تو راست منتى فزون * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بيست و نهم به سند معتبر روايت شده كه حضرت صادق عليه السلام اين دعا را به ابو بصير ياد داد كه بخواند:

 اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ قَوْلَ التّوّابينَ وَ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدايا از تو خواهم گفتار توبه كنندگان و

عَمَلَهُمْ وَ نُورَ الاَْنْبِياَّءِ وَ صِدْقَهُمْ وَ نَجاةَ الْمُجاهِدينَ وَ ثَوابَهُمْ وَ شُكْرَ

كردارشان را و روشنى پيمبران و راستگوييشان را و نجات جهاد كنندگان و پاداش نيك آنها را و سپاسگزارى

الْمُصْطَفَيْنَ وَ نَصيحَتَهُمْ وَ عَمَلَ الذّاكِرينَ وَ يَقينَهُمْ وَ ايمانَ الْعُلَمآءِ وَفِقْهَهُمْ

برگزيدگان و خيرخواهيشان را و كردار يادكنندگان تو و يقينشان را و ايمان مردمان دانشمند و فهم آنها را

وَ تَعَبُّدَ الخاشِعينَ وَ تَواضُعَهُمْ وَ حُكْمَ الْفُقَهآءِ وَ سيرَتَهُمْ وَ خَشْيَةَ الْمُتَّقينَ وَ

و عبادت خاشعان و فروتنيشان را و فرزانگى مردمان فقيه و راه و روششان را و ترس پرهيزكاران و

رَغْبَتَهُمْ وَ تَصْديقَ الْمُؤْمِنينَ وَ تَوَكُّلَهُمْ وَ رَجآءَ الْمُحْسِنينَ وَ بِرَّهُمْ اَللّهُمَّ اِنّى

شوقشان را و ايمان قلبى مؤ منان و توكل آنها را و اميدوارى نيكوكاران و نيكوكاريشان را خدايا من از

اَسْئَلُكَ ثَوابَ الشّاكِرينَ وَ مَنْزِلَةَ الْمُقَرَّبينَ وَ مُرافَقَةَ النَّبِيّينَ اَللّهُمَّ اِنّى

تو خواهم پاداش نيك سپاسگزاران را و منزلت و مقام مقربان را و رفاقت با پيمبران خدايا از

اَسْئَلُكَ خَوْفَ الْعامِلينَ لَكَ وَ عَمَلَ الْخاَّئِفينَ مِنْكَ وَ خُشُوعَ الْعابِدينَ لَكَ وَ

تو درخواست كنم ترس كار كنندگان براى تو و عمل ترسناكان از تو و خشوع عبادت كنندگانت را و

يقينَ الْمُتَوَكِّلينَ عَلَيْكَ وَ تَوَكُّلَ الْمُؤْمِنينَ بِكَ اَللّهُمَّ اِنَّكَ بِحاجَتى عالِمٌ غَيْرُ

يقين توكل كنندگان بر تو و توكل مؤ منان به تو خدايا تو به حاجت من دانايى بى آنكه به تو



 
 
 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved