بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 
 
 



الْحَميمِ * خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ اِلى سَوآءِ الْجَحيمِ * ثُمَّ صُبُّوا فَوْقَ رَاْسِهِ

آب جوش * (دستور دهيم ) كه (گنهكار را) بگيريدش و به ميان دوزخش بيفكنيد * سپس از عذاب جوشان روى سرشان

مِنْ عَذابِ الْحَميمِ * ذُقْ اِنَّكَ اَنْتَ الْعَزيزُ الْكَريمُ * اِنَّ هذا ما كُنْتُمْ

بريزيد * (و به او گويند) بِچِش كه تو بودى همان شخص نيرومند گرامى * همانا اين است آن

بِهِ تَمْتَرُونَ * اِنَّ الْمُتَّقينَ فى مَقامٍ اَمينٍ * فى جَنّاتٍ وَعُيُونٍ *

عذابى كه بدان شك داشتيد * و همانا پرهيزكاران در جاى امنى هستند * در باغها و چشمه سارها *

يَلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَاِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلينَ * كَذلِكَ وَزَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ

مى پوشند از (جامه هاى ) حرير و ديبا و روبروى همديگرند * چنين است (حال بهشتيان ) و جفت و همسرشان كنيم حوريان

عينٍ * يَدْعُونَ فيها بِكُلِّ فاكِهَةٍ امِنينَ * لا يَذُوقُونَ فيهَا الْمَوْتَ

درشت چشم را * در آنجا با حال امن و آسايش هر رقم ميوه اى مى طلبند * و نچشند در آنجا طعم مرگ را

اِلا الْمَوْتَةَ الاْوُلى وَوَقيهُمْ عَذابَ الْجَحيمِ * فَضْلا مِنْ رَبِّكَ ذلِكَ

جز همان مرگ نخستين و نگاهشان دارد خداوند از عذاب دوزخ * و اين فضل و كرمى است از جانب پروردگار تو

هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ * فَاِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ *

و اين است كاميابى بزرگ * حقيقت اين است كه ما آسان (و روان ) كرديم اين قرآن را به زبان تو شايد پند گيرند *

فَارْتَقِبْ اِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ *

(واگر نپذيرفتند) پس منتظرباش كه آنها نيزمنتظرند *

حديث شريف كساء

بِسَنَدٍ صَحيحٍ عَنْ جابِرِ بْنِ عَبْدِاللّهِ الاَْنْصارى

به سندى صحيح از جابر بن عبداللّه انصارى روايت شده

عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ عَلَيْهَا السَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ

از فاطمه زهرا سلام اللّه عليها دختر رسول خدا صلى اللّه عليه

وَآلِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ اللَّهِ فى

و آله ، جابر گويد شنيدم از فاطمه زهرا كه فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در

بَعْضِ الاَْيّامِ فَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَيْكَ السَّلامُ قالَ

بعضى از روزها و فرمود: سلام بر تو اى فاطمه در پاسخش گفتم : بر تو باد سلام فرمود:

اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعيذُكَ بِاللَّهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ

من در بدنم سستى و ضعفى درك مى كنم ، گفتم : پناه مى دهم تو را به خدا اى پدرجان از سستى و ضعف

فَقَالَ يا فاطِمَةُ ايتينى بِالْكِساَّءِ الْيَمانى فَغَطّينى بِهِ فَاَتَيْتُهُ بِالْكِساَّءِ

فرمود: اى فاطمه بياور برايم كساء يمانى را و مرا بدان بپوشان من كساء يمانى را برايش آوردم

الْيَمانى فَغَطَّيْتُهُ بِهِ وَصِرْتُ اَنْظُرُ اِلَيْهِ وَاِذا وَجْهُهُ يَتَلاَْلَؤُ كَاَنَّهُ الْبَدْرُ

و او را بدان پوشاندم و هم چنان بدو مى نگريستم و در آن حال چهره اش مى درخشيد همانند ماه

فى لَيْلَةِ تَمامِهِ وَكَمالِهِ فَما كانَتْ اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ

شب چهارده پس ساعتى نگذشت كه ديدم فرزندم حسن وارد شد و

اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمّاهُ فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا قُرَّةَ عَيْنى

گفت سلام بر تو اى مادر گفتم : بر تو باد سلام اى نور ديده ام

وَثَمَرَةَ فُؤ ادى فَقالَ يا اُمّاهُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ راَّئِحَةً طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ

و ميوه دلم گفت : مادرجان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گويا بوى

جَدّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ

جدم رسول خدا است گفتم : آرى همانا جد تو در زير كساء است پس حسن بطرف

نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدّاهُ يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ

كساء رفت و گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار اى رسول خدا آيا به من اذن مى دهى

اَدْخُلَ مَعَكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا

كه وارد شوم با تو در زير كساء؟ فرمود: بر تو باد سلام اى فرزندم و اى

صاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَما كانَتْ

صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب بزير كساء رفت

اِلاّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِىَ الْحُسَيْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمّاهُ

ساعتى نگذشت كه فرزندم حسين وارد شد و گفت : سلام بر تو اى مادر

فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا قُرَّةَ عَيْنى وَثَمَرَةَ فُؤ ادى فَقالَ

گفتم : بر تو باد سلام اى فرزند من و اى نور ديده ام و ميوه دلم فرمود:

لى يا اُمّاهُ اِنّىَّ اَشَمُّ عِنْدَكِ راَّئِحَةً طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّى رَسُولِ

مادر جان من در نزد تو بوى خوشى استشمام مى كنم گويا بوى جدم رسول

اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّكَ وَاَخاكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ

خدا است (ص ) گفتم آرى همانا جد تو و برادرت در زير كساء هستند

فَدَنَى الْحُسَيْنُ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا جَدّاهُ اَلسَّلامُ

حسين نزديك كساء رفته گفت : سلام بر تو اى جد بزرگوار، سلام

عَلَيْكَ يا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُما تَحْتَ الْكِساَّءِ

بر تو اى كسى كه خدا او را برگزيد آيا به من اذن مى دهى كه داخل شوم با شما در زير كساء

فَقالَ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا وَلَدى وَيا شافِعَ اُمَّتى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ

فرمود: و بر تو باد سلام اى فرزندم و اى شفاعت كننده امتم به تو اذن دادم پس او نيز با

مَعَهُما تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِكَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبى طالِبٍ

آن دو در زير كساء وارد شد در اين هنگام ابوالحسن على بن ابيطالب وارد شد

وَقالَالسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا اَبَا

و فرمود سلام بر تو اى دختر رسول خدا گفتم : و بر تو باد سلام اى ابا

الْحَسَنِ وَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ فَقالَ يا فاطِمَةُ اِنّى اَشَمُّ عِنْدَكِ رائِحَةً

الحسن و اى امير مؤ منان فرمود: اى فاطمه من بوى خوشى نزد تو استشمام مى كنم

طَيِّبَةً كَاَنَّها راَّئِحَةُ اَخى وَابْنِ عَمّى رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ ها هُوَ مَعَ

گويا بوى برادرم و پسر عمويم رسول خدا است ؟ گفتم : آرى اين او است كه

وَلَدَيْكَ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَاَقْبَلَ عَلِىُّ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ

با دو فرزندت در زير كساء هستند پس على نيز بطرف كساء رفت و گفت سلام بر تو

يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَنْ اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ قالَ لَهُ وَعَلَيْكَ

اى رسول خدا آيا اذن مى دهى كه من نيز با شما در زير كساء باشم رسول خدا به او فرمود: و بر تو

السَّلامُ يا اَخى يا وَصِيّى وَخَليفَتى وَصاحِبَ لِواَّئى قَدْ اَذِنْتُ لَكَ

باد سلام اى برادر من و اى وصى و خليفه و پرچمدار من به تو اذن دادم

فَدَخَلَ عَلِىُّ تَحْتَ الْكِساَّءِ ثُمَّ اَتَيْتُ نَحْوَ الْكِساَّءِ وَقُلْتُ اَلسَّلامُ

پس على نيز وارد در زير كساء شد، در اين هنگام من نيز بطرف كساء رفتم و عرض كردم سلام

عَلَيْكَ يا اَبَتاهُ يا رَسُولَ اللَّهِ اَتَاْذَنُ لى اَن اَكُونَ مَعَكُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ

بر تو اى پدرجان اى رسول خدا آيا به من هم اذن مى دهى كه با شما در زير كساء باشم ؟

قالَ وَعَلَيْكِ السَّلامُ يا بِنْتى وَيا بَضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَكِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ

فرمود: و بر تو باد سلام اى دخترم و اى پاره تنم به تو هم اذن دادم ، پس من نيز به زير

الْكِساَّءِ فَلَمَّا اكْتَمَلْنا جَميعاً تَحْتَ الْكِساَّءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ اللَّهِ

كساء رفتم ، و چون همگى در زير كساء جمع شديم پدرم رسول خدا

بِطَرَفَىِ الْكِساَّءِ وَاَوْمَئَ بِيَدِهِ الْيُمْنى اِلَى السَّماَّءِ وَقالَ اَللّهُمَّ اِنَّ

دو طرف كساء را گرفت و با دست راست بسوى آسمان اشاره كرد و فرمود: خدايا

هؤُلاَّءِ اَهْلُ بَيْتى وَخ اَّصَّتى وَح اَّمَّتى لَحْمُهُمْ لَحْمى وَدَمُهُمْ دَمى

اينانند خاندان من و خواص ونزديكانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است

يُؤْلِمُنى ما يُؤْلِمُهُمْ وَيَحْزُنُنى ما يَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ

مى آزارد مرا هرچه ايشان را بيازارد وبه اندوه مى اندازد مراهرچه ايشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر كه با ايشان بجنگد

وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ

و در صلحم با هر كه با ايشان درصلح است ودشمنم باهركس كه با ايشان دشمنى كند و دوستم با هر كس كه ايشان را دوست دارد اينان

مِنّى وَاَ نَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَبَرَكاتِكَ وَرَحْمَتَكَ وَغُفْرانَكَ

از منند و من از ايشانم پس بفرست درودهاى خود و بركتهايت و مهرت و آمرزشت

وَرِضْوانَكَ عَلَىَّ وَعَلَيْهِمْ وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهيراً

و خوشنوديت را بر من و بر ايشان و دور كن از ايشان پليدى را و پاكيزه شان كن بخوبى

فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ يا مَلاَّئِكَتى وَي ا سُكّ انَ سَم و اتى اِنّى م ا خَلَقْتُ

پس خداى عزوجل فرمود: اى فرشتگان من و اى ساكنان آسمانهايم براستى كه من نيافريدم

سَماَّءً مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلا قَمَراً مُنيراً وَلا شَمْساً مُضِيَّئَةً وَلا

آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه

فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحْراً يَجْرى وَلا فُلْكاً يَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ

فلك چرخان و نه درياى روان و نه كشتى در جريان را مگر بخاطر دوستى اين

الْخَمْسَةِ الَّذينَ هُمْ تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ الاَْمينُ جِبْراَّئيلُ يا رَبِّ وَمَنْ

پنج تن اينان كه در زير كسايند پس جبرئيل امين عرض كرد: پروردگارا كيانند

تَحْتَ الْكِساَّءِ فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ

در زير كساء؟ خداى عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و كان رسالتند:

هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها فَقالَ جِبْراَّئيلُ يا رَبِّ اَتَاْذَنُ لى اَنْ

آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش جبرئيل عرض كرد: پروردگارا آيا به من هم اذن مى دهى

اَهْبِطَ اِلَى الاَْرْضِ لاَِكُونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ

كه به زمين فرود آيم تا ششمين آنها باشم خدا فرمود: آرى به تو اذن دادم

فَهَبَطَ الاَْمينُ جِبْراَّئيلُ وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ الْعَلِىُّ

پس جبرئيل امين به زمين آمد و گفت : سلام بر تو اى رسول خدا، (پروردگار) علىّ

الاَْعْلى يُقْرِئُكَ السَّلامَ وَيَخُصُّكَ بِالتَّحِيَّةِ وَالاِْكْرامِ وَيَقُولُ لَكَ

اعلى سلامت مى رساند و تو را به تحيت و اكرام مخصوص داشته و مى فرمايد:

وَعِزَّتى وَجَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماَّءً مَبْنِيَّةً وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً وَلا

به عزت و جلالم سوگند كه من نيافريدم آسمان بنا شده و نه زمين گسترده و نه

قَمَراً مُنيراً وَلا شَمْساً مُضَّيئَةً وَلا فَلَكاً يَدُورُ وَلا بَحْراً يَجْرى وَلا

ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلك چرخان و نه درياى روان و نه كشتى در

فُلْكاً يَسْرى اِلاّ لاَِجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ وَقَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ

جريان را مگر براى خاطر شما و محبت و دوستى شما و به من نيز اذن داده است كه با شما

فَهَلْ تَاْذَنُ لى يا رَسُولَ اللَّهِ فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا

در زير كساء باشم پس آيا تو هم اى رسول خدا اذنم مى دهى ؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام اى

اَمينَ وَحْىِ اللَّهِ اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ فَدَخَلَ جِبْراَّئيلُ مَعَنا تَحْتَ

امين وحى خدا آرى به تو هم اذن دادم پس جبرئيل با ما وارد در زير

الْكِساَّءِ فَقالَ لاَِبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَيْكُمْ يَقُولُ اِنَّما يُريدُ اللَّهُ

كساء شد و به پدرم گفت : همانا خداوند بسوى شما وحى كرده و مى فرمايد: ((حقيقت اين است كه خدا مى خواهد

لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً فَقالَ عَلِىُّ لاَِبى

پليدى (و ناپاكى ) را از شما خاندان ببرد و پاكيزه كند شما را پاكيزگى كامل )) على عليه السلام به پدرم گفت :

يا رَسُولَ اللَّهِ اَخْبِرْنى ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْكِساَّءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ

اى رسول خدا به من بگو اين جلوس (و نشستن ) ما در زير كساء چه فضيلتى (و چه شرافتى ) نزد

اللَّهِ فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِيّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِيّاً

خدا دارد؟ پيغمبر(ص ) فرمود: سوگند بدان خدائى كه مرا به حق به پيامبرى برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق )

ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَْرْضِ وَفيهِ جَمْعٌ مِنْ

برگزيد كه ذكر نشود اين خبر (و سرگذشت ) ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمين كه در آن گروهى از

شَيعَتِنا وَمُحِبّينا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَيْهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِكَةُ

شيعيان و دوستان ما باشند جز آنكه نازل شود بر ايشان رحمت (حق ) و فرا گيرند ايشان را فرشتگان

وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ يَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شيعَتُنا

و براى آنها آمرزش خواهند تا آنگاه كه از دور هم پراكنده شوند، على (كه اين فضيلت را شنيد) فرمود: با اين ترتيب به خدا سوگند ما

وَرَبِّ الْكَعْبَةِ فَقالَ النَّبِىُّ ثانِياً يا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِيّاً

رستگار شديم و سوگند به پروردگار كعبه كه شيعيان ما نيز رستگار شدند، دوباره پيغمبر فرمود: اى على سوگند بدانكه مرا بحق به نبوت

وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِيّاً ما ذُكِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ

برانگيخت و به رسالت و نجات دادن (خلق ) برگزيد ذكر نشود اين خبر (و سرگذشت ) ما درانجمن ومحفلى از محافل

اَهْلِ الاَْرْضِ وَفيهِ جَمْعٌ مِنْ شيعَتِنا وَمُحِبّينا وَفيهِمْ مَهْمُومٌ اِلاّ

مردم زمين كه در آن گروهى از شيعيان و دوستان ما باشند و در ميان آنها اندوهناكى باشد جز

وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَلا مَغْمُومٌ اِلاّ وَكَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاّ

آنكه خدا اندوهش را برطرف كند و نه غمناكى جز آنكه خدا غمش را بگشايد و نه حاجتخواهى باشد جز آنكه

وَقَضَى اللّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِىُّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا وَكَذلِكَ

خدا حاجتش را برآورد، على گفت : بدين ترتيب به خدا سوگند ما كامياب و سعادتمند شديم و هم چنين

شيعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَرَبِّ الْكَعْبَةِ

شيعيان ما كامياب و سعادتمند شدند در دنيا و آخرت به پروردگار كعبه سوگند

حواشى كتاب مفاتيح الجنان كه براى استفاده
خوانندگان محترم در اينجا آورده شده :
فضايل بعضى از سور
فضيلت سوره يسَّ
منقول است از مفاتيح النّجاح از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقول است كه هر كه سوره يس را بخواند بواسطه رضاى خداى ، بخشد خداى عزّوجلّ او را و ميدهد به او اَجْر چنانكه گويا خوانده قرآن را دوازده نوبت و هر بيمار كه خوانده شود نزد او سوره يسَّ نازل مى شود به عدد هر حرفى از آن ده فرشته پيش او، صف مى زنند و جهت او استغفار مى كنند و در قبض روح او حاضرند و مشايعت جنازه او مى كنند و نماز بر او مى كنند و در وقت دفن او حاضرند و هر بيمارى كه بخواند اين سوره را در سَكَرات مرگ يا نزد او بخوانند مى آيد رضوان خازن بهشت با يك شربت از آب بهشت و به او مى دهد پس او مى آشامد و مى ميرد سيراب و مبعوث مى شود سيراب و محتاج نمى شود به حوضى از حوضهاى پيغمبران تا وقتى كه داخل بهشت مى شود و او سيراب است و منقول است كه سوره يسَّ به صاحبش مى رساند خير دنيا و آخرت را و دفع مى كند از او بلاى دنيا و هَوْلْهاى آخرت را و دفع مى كند هر شرّى را و روا مى كند جهت او هر حاجتى را و هر كه بخواند اين سوره را برابر بيست حجّ است براى او و هر كه بشنود جهت او باشد هزار نور و هزار يقين و هزار بركت و هزار رحمت و از او بيرون مى آورد هر كوفتى را و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله منقولست كه هر كه در قبرستان درآيد و سوره يسَّ بخواند خداى عزّوجلّ عذاب اموات را تخفيف دهد و جهت او باشد به عدد ايشان حسنات و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه هر كه سوره يسَّ را در روز بخواند مرزوق و محفوظ است تا شب و هر كه پيش از خواب در شب بخواند موكّل سازد خداى عزّوجلّ بر او هزار فرشته كه حفظ كنند او را از شرّ هر شيطان رجيم و از هر آفتى و اگر بميرد در آن روز خداى تعالى او را داخل بهشت سازد، الخبر.
فضيلت سوره الرّحمن
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه فرمود مگذاريد خواندن سوره الرّحمن را بدرستى كه او در دل منافقان قرار نمى گيرد و مى آيد از نزد خداى عزّوجلّ در روز قيامت در صورت آدمى در بهترين صورتى و خوشترين بوئى تا آنكه مى ايستد نزد خداى تعالى در جايى كه نزديكتر از آن نيست به خداى تعالى پس مى گويد خداى عزّوجلّ به آن كه كيست آنكه قيام مى نمود به امر تو در حيات دنيا و مداومت مى كرد در خواندن تو پس او مى گويد يا ربّ فلان و فلان پس سفيد مى شود رويهاى ايشان ، پس مى گويد به ايشان كه شفاعت كنيد هر كس را كه مى خواهيد پس شفاعت مى كنند تا حدّى كه كسى نمى ماند كه اراده شفاعت جهت او داشته باشد كه شفاعت نكند پس خداى عزّوجلّ مى گويد به ايشان كه داخل بهشت شويد و هرجا كه مى خواهيد ساكن شويد و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه بخواند سوره الرّحمن را و هر جا كه بخواند ((فَبِاَىِّ الاَّءِ رَبِّكُم ا تُكَذِّب انِ)) بگويد ((لابِشَىْءٍ مِنْ الاَّئِكَ رَبِّ اُكَذِّبُ)) پس اگر در شب بخواند آنگاه بميرد شهيد مرده و اگر در روز بخواند آنگاه بميرد شهيد مرده .
فضيلت سوره واقعه
نقل است كه عثمان بن عفّان به عيادت عبداللّه بن مسعود رفت در مرضى كه به آن فوت شد به او گفت كه از چه شِكوه دارى گفت از گناهان خود گفت چه چيز ميل دارى گفت رحمت پروردگار خود گفت جهت تو طبيب طلب نكنم گفت طبيب مرا بيمار كرده گفت امر نكنم كه به تو عطيّه بدهند گفت در وقتى كه احتياج داشتم به من ندادى الحال كه مستغنيم مى دهى گفت آنچه مى دهم جهت دختران تو بوده باشد گفت ايشان را به آن حاجتى نيست جهت اينكه من ايشان را امر كردم بخواندن سوره واقعه و من شنيده ام از حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه مى گفت هر كه بخواند سوره واقعه را در هر شب نمى رسد به او پريشانى هرگز و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام نقلست كه هر كه بخواند سوره واقعه را هر شب پيش از آنكه بخوابد ملاقات كند خداى عزّوجلّ را در حالتى كه روى آن شخص چون ماه باشد در وقت تمامى آن و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقولست كه هر كه مشتاق باشد به بهشت و به وصف بهشت سوره واقعه بخواند.
فضيلت سوره جُمعه
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه واجبست بر هر مؤ من هرگاه شيعه ما باشد كه بخواند در نماز شب جمعه سوره جمعه وَ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الاَْعْلى و در نماز ظهر آن جمعه و منافقين و هرگاه اين را به عمل آورد چنانست كه گويا عمل رسول خدا صلى الله عليه و آله را بجا آورده و ثواب و جزاى او بر خداوند عزّوجلّ بهشت است .
فضيلت سوره تبارك
از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه هر كه بخواند سوره تَبارَكَ الَّذى بِيَدِهِ الْمُلْكُ در مكتُوبه پيش از آنكه بخوابد پيوسته در امان خداى تعالى خواهد بود تا داخل صبح شود و در امان خداى تعالى خواهد بود روز قيامت تا داخل بهشت شود و قطب راوندى از ابن عبّاس نقل كرده كه مردى خيمه زد بر روى قبرى و ندانست كه آن قبر است پس خواند سوره تَبارَكَ الَّذى بِيَدِهِ الْمُلْكُ را پس شنيد صَيحه زننده اى را كه گفت اين سوره مُنْجِيَه است پس اين مطلب را به حضرت رسول صلى الله عليه و آله عرض كرد آن حضرت فرمود آن سوره نجات دهنده است از عذاب قبر.
فضيلت سوره النَّبَاء
شيخ صدوق از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود هر كه بخواند سوره عَمَّ يَتَسآئَلُونَ را از سال بيرون نشود كه زيارت كند بيت اللّه الحرام را هرگاه مداومت كند بر آن در هر روز و شيخ طبرسى در مجمع البيان از اُبىّ بن كعب روايت كرده كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود كه هر كه بخواند سوره عَمَّ يَتَسآئَلُونَ را سيراب فرمايد حقّ تعالى او را از شراب سرد در روز قيامت و بدانكه در روايات اهل بيت عليهم السلام وارد شده كه نَباءعظيم ولايت است و آنكه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نَباء عظيم است ((هُوَ النَّبَاءُ الْعَظيمُ وَ فُلْكُ نُوحٍ * وَ بابُاللّهِ وَانْقَطَعَ الْخِطابُ)).
فضيلت سوره اءعْلى
شيخ صدوق از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه هر كه سوره سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الاَْعْلى را در فريضه يا نافله بخواند در روز قيامت به او گويند كه از هر درى از درهاى بهشت كه مى خواهى داخل شو.
فضيلت سوره والشّمس
در مجمع البيان از اُبىّ بن كعب از حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله نقل كرده كه كسى كه سوره وَالشَّمْسِ را بخواند گويا تصدّق داده هر چه كه بتابد بر آن شمس و قمر.
فضيلت سوره قدر و زلزله
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه هر كه سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ را در نماز فريضه بخواند منادى از جانب پروردگار او را ندا كند كه خدا گناهان گذشته تو را آمرزيد عمل از سرگير و از حضرت رسول صلى الله عليه و آله مروى است كه هر كه چهار مرتبه اِذا زُلْزِلَ را بخواند مثل آن كسى است كه همه قرآن را خوانده .
فضيلت سوره عاديات
در خبر است كه هر كه مداومت بر خواندن آن كند با حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام محشور گردد.
فضيلت سوره كافرون و نصر و توحيد و معوذتين
در احاديث بسيار وارد شده فضيلت خواندن سوره قُلْ يا اَيُّهَا الْكافِروُن در نمازهاى فريضه و نافله و آنكه خواندن آن رُبع قرآن است و سوره توحيد ثلث قرآن است و خواندن سوره نصر در فرايض و نوافل سبب نصرت بر اعداء است و آنكه چون شخص از منزل خود بيرون رود معوذتين را بخواند چشم بد به او ضرر نرساند و كسى كه در خواب ترسد در وقت خواب اين دو سوره را با آية الكرسى بخواند.
مُقَدَّمَةٌ
رسالةٌ الْباقِياتُ الصّالِحات فِى الاَْدْعِيَةِ والصَّلوات المَنْدُوبات
به نام خداى بخشاينده مهربان

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى سَمَكَ السَّمآءَ وَنَدَبَ عِبادَهُ اِلَى الدُّعآءِ وَالصَّلوةُ وَالسَّلامُ

سپاس خداوندى را است كه آسمان را برافرشت و بندگان خود را به دعا فراخواند و درود و سلام

عَلى مَنْ قَدَّمَهُ فِى الاِْصْطِفآءِ مُحَمَّدٍ خاتَِمِ الاَْنْبِيآءِ وَعَلى آلِهِ الطّاهِرينَ

بر پيامبرى كه او را در برگزيدگى مقدم داشت (و او) محمد خاتم پيمبران است و بر خاندان طاهرينش

مَصابيحِ الدُّجى سِيَّما عَلى قآئِمِهِمْ خاتِمِ الاَْوْصِياَّءِ
كه چراغهاى شب تارند بويژه بر قائم ايشان كه خاتم اوصياء است .
و بعد چنين گويد اين گنه كار روسياه و مقصّر درگاه اِله عبّاس بن محمّدرضا القمّى سامَحَهُما اللّهُ كه اين مجموعه اى است مشتمل بر مختصرى از اعمال شبانه روز و ذكر بعضى از نمازهاى ماءثوره و نبذى از عوذات و احراز و اذكار و ادعيه موجزه و خواصّ بعضى از سُوَر و آيات و مجملى از آداب اموات و جمع كردم آن را تا به مفاتيح الجنان مُنضمّ گردد و آن كتاب شريف از هر جهتى كامل و نفعش اَتَمّ شود و ناميدم آن را ((بالباقيات الصّالحات فِى الا دعية والصَّلواتِ المندوباتِ قالَ اللّهُ تَعالى وَالْباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ اَمَلاً)) و مرتّب گردانيدم آن را بر شش باب و يك خاتمه :
باب اول در مختصرى از اعمال شب و روز، باب دوّم در ذكر بعضى از نمازهاى مستحبّه ، باب سيّم در ادعيه و عوذات آلام و اسقام و علل اعضا و تب و غيره ، باب چهارم در ادعيه اى كه منتخب شده از كتاب شريف كافى ، باب پنجم در ذكر بعض احراز و ادعيه موجزه كه منتخب شده از مهج الدّعَوات و مجتنى ، باب ششم در ذكر خواصّ بعض سُوَر و آيات و ذكر بعض ادعيه و مطالب متفرّقه خاتمه در مجملى از احكام اموات رجاء واثق و اميد صادق كه اخوان مؤ منين و شيعيان حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام اين مجرم عاصى را از دعا و طلب مغفرت در حال حيات و بعد از ممات فراموش نفرمايند.
باب اوّل
فصل اوّل : اعمال مابين الطّلُوعَيْن
فضيلت وقت و ترك غفلت در وقت آن
در مختصرى از اعمال شب و روز و مشتمل است بر چند فصل : فصل اوّل در اعمالى كه متعلق است به مابين طلوع فجر تا طلوع آفتاب بدانكه از جمله اوقات شريفه وقت بين الطّلوعين است و اخبار بسيارى از اهل بيت عليهم السلام در فضيلت اين وقت و تحريص بر عبادت و ذكر و تسبيح در آن وارد شده است و در بعض اخبار تعبير شده از اين وقت به ساعت غفلت چنانكه از حضرت باقر عليه السلام منقول است كه ابليس لعين لشكرهاى خودش را متفرّق و پهن مى كند در دو وقت در حين غروب آفتاب و حين طلوع آن پس بسيار ياد كنيد خدا را در اين دو ساعت و پناه بجوئيد به خدا از شرّ ابليس و لشكرش و در پناه خدا در آوريد كودكان خود را در اين دو ساعت زيرا كه آن دو ساعت غفلت است و بدانكه خواب در اين وقت مكروه است و نيز از حضرت باقر عليه السلام مرويست كه خواب در وقت صبح شومست و روزى را منع مى كند و رنگ را زرد و متغيّر مى كند و اين خواب هر مَشُومى است بدرستى كه حق تعالى روزيها را در مابين طلوع فجر تا طلوع آفتاب قسمت مى كند پس ‍ بپرهيزيد از خواب كردن در اين وقت
دعاء در وقت طلوع فجر صادق
و شيخ طوسى در مصباح اين دعا را نقل كرده كه در وقت طلوع فجر صادق بخوانند:

اَللّهُمَّ اَنْتَ صاحِبُنا فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاَفْضِلْ عَلَيْنا اَللّهُمَّ بِنِعْمَتِكَ تَتِمُّ

بار خدايا توئى ياور ما پس درود فرست بر محمد و خاندانش و بر ما زياده بخش ، بار خدايا به نعمتت كارهاى

الصّالِحاتُ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاَتْمِمْها عَلَيْنا عآئِذا بِاللَّهِ مِنَ النّارِ

شايسته پايان پذيرد پس درود فرست بر محمد و آلش و نعمتت را بر ما تمام كن پناهنده به خدا از آتش

عآئِذا بِاللَّهِ مِنَ النّارِ عآئِذا بِاللَّهِ مِنَ النّارِ * پس ميگوئى : يا

پناهنده به خدا از آتش پناهنده به خدا از آتش * * * * * * * اى

فالِقَهُ مِنْ حَيْثُ لا اَرى وَمُخْرِجَهُ مِنْ حَيْثُ اَرى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ

شكافنده سپيده از آنجا كه من نبينم و برون آرنده اش از آنجا كه بينم درود فرست بر محمد و آلش

وَاجْعَلْ اَوَّلَ يَوْمِنا هذا صَلاحا وَاَوْسَطَهُ فَلاحا وَآخِرَهُ نَجاحا انتهى پس ده

و قرار ده آغاز اين روز را شايستگى و وسطش را رستگارى و پايان را موفقيت و كاميابى * * * * *

مرتبه مى گوئى : اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُكَ اَنَّهُ ما اَصْبَحَ بى مِنْ نِعْمَةٍ اَوْ عافِيَةٍ فى دينٍ

* * * * * بار خدايا براستى من تو را گواه گيرم كه هر چه از نعمت يا عافيتى در دين

اَوْ دُنْيا فَمِنْكَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ لَكَ الْحَمْدُ وَلَكَ الشُّكْرُ بِها عَلَىَّ حَتّى

يا دنيا به من برسد همه از تو است كه يكتائى و شريك ندارى سپاس خاص تو است و برمن است سپاسگزارى بر آن تا



 
 
 
 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved