بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

 
 

 

next page

fehrest page

back page

ازدواج موقت در قرآن

فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فريضه و لا جناح عليكم فيما تراضيتم به من الفريضه ان الله كان عليما حكيما. " آنچه ازآنان بهره گرفتيد مزدشان را واجب است بپردازيد. و باكى بر شما نيست كه بعد از پرداخت ميزان واجب با هم " هرچه خواستيد " تراضى كنيد كه خدا داناو حكيم است "

شان نزول اين آيه در مورد ازدواج موقت در مطمئن ترين ماخذتفسيرى بيان شده است از قبيل:

1- صحيح بخارى.

2- صحيح مسلم.

3- مسند احمد 436/4 به اسناد خودشان از عمران بن حصين. و در تفسير رازى 202 و 200/3، و تفسير ابى حيان 218/3، آنرا مى توانيد پيدا كنيد.

4- تفسير طبرى 4/5 از ابن عباس و ابى بن كعب و حكم و سعيد بن جبير و مجاهد و قتاده و شعبه و ابى ثابت.

5- احكام القرآن جصاص 178/2 از گروهى آن را حكايت كرده است.

6- سنن البيهقى 205/7 از ابن عباس آن را روايت كرده است.

7- تفسير بغوى 423/1 از گروهى نقل كرده و از عموم اهل علم نسخ آن را حكايت كرده.

8- تفسير زمخشرى 360/1.

9- احكام القرآن قاضى 162/1 به روايت از گروهى.

10- تفسير القرطبى 130/5 گويد: اكثريت مسلمين گفته اند: اين آيه در ازدواج موقت نازل شده است.

11- تفسير رازى 200/3 از صحيحين، حديث عمران را كه آيه در مورد ازدواج موقت است نقل كرده.

12- شرح صحيح مسلم از نووى 181/9 از ابن مسعود.

13- تفسير خازن 357/1 از عده اى وگويد: جمهور علما عقيده به نسخ آن دارند. 14- تفسير بيضاوى 269/1 كه ميخواهد آن را با سنت اثبات كند.

15- تفسير ابى حيان 218/3 از گروهى از صحابه و تابعين.

16- تفسير ابن كثير 474/1 از گروهى از صحابه و تابعين.

17- تفسير سيوطى 140/2 از گروهى از صحابه و تابعين از طريق طبرانى، و عبد الرزاق و بيهقى و ابن جرير و عبدبن حميد، و ابى داود، و ابن الانبارى آن را روايت كرده است.

18- تفسير ابى السعود 251/3.

امينى گويد: آقاى محقق آيا اين كتابها ماخذ و مراجع علم قرآن نزد اهل سنت نيست؟ آيا اين گروه، از بزرگان و پيشوايان علم تفسيرشان نيستند؟ پس بايد ديد سخن اين مردك را گويد: هيچ آيه قرآنى درباره آن نازل نشده، و در غير از كتب شيعه ديده نمى شود، چگونه بايد تاويل و توجيه كرد؟ و آيا او را مى رسد آنچه درباره امام باقر و امام صادق عليهما السلام گفته، درباره همه اين صحابه و تابعين و پيشوايان بگويد؟ و با زبان هرزه اش آنها را بدگوئى كند؟

حدود ازدواج موقت در اسلام

در صفحه306 بيان كرديم كه براى ازدواج موقت حدود و مقرراتى اسلام آورده است. و در دوران جاهليت ازدواجى با اين مقررات وجود نداشته و هيچ كس از علماى پيشين و علماى متاخر تا امروز، اين عقيده را كه " متعه يكى از ازدواج هاى جاهليت است " ابراز نكرده، و با وجود مقرراتى كه دارد نمى تواند يكى از آن ازدواجها باشد و بنابراين هيچ گونه ارزشى براى اظهار نظر اين مرد، وجود ندارد و اين مقررات در كتب فراوان قوم بتفصيل يادشده است از قبيل:

1- سنن دارمى 140/2.

2- صحيح مسلم جلد اول در باب متعه.

3- تفسير طبرى 9/5 از مقرراتش كه ياد كرده: عقد، مدت، جدائى بعد از گذشت مدت، استبراء و عدم ميراث است.

4- احكام القرآن جصاص 178/2 از مقررات آن: عقد، اجرت، مدت، عده، عدم ميراث را ذكر كرده است.

5- سنن بيهقى 200/7 احاديثى نقل كرده كه در آنها بپاره اى از حدودش اشاره شده است.

6- تفسير بغوى 413/1 پاره اى از مقرراتش را ذكر كرده است.

7- تفسيرقرطبى 132/5 پاره اى از مقرراتش را ذكر كرده است.

8- تفسير رازى 200/3 پاره اى از مقرراتش را ذكر كرده است.

9- شرح صحيح مسلم از نووى 181/9 ادعاى اتفاق علماء بر مقررات آن كرده.

10- تفسير الخازن 257/1 مقررات ششگانه را نام برده.

11- تفسير ابن كثير 474/1 مقررات ششگانه را نام برده.

12- تفسير سيوطى 140/2 از مقرراتش پنج قانون ذكر كرده است.

13- الجامع الكبير سيوطى 295/8 پنج قانون برايش ذكر كرده است.

و نيز دربسيارى كتب فقهى مذاهب اربعه ميتوان يافت.

اول كسى كه ازدواج موقت را ممنوع كرد

بيست و پنج حديث در صحاح و مسانيد به دست ما رسيده كه نشان مى دهد ازدواج موقت درشريعت اسلامى مباح بوده و مردم در زمان پيامبر " ص " و خلافت ابى بكر وبخشى از زمان خلافت عمر بدان عمل مى كرده اند و عمر در آخرين روزهاى خلافتش از آن نهى كرده و خود را اول كسى كه آن را ممنوع اعلام مى كند، معرفى كرده است. در تحقيق اين امر مى توان به كتابهاى: صحيح بخارى باب تمتع، صحيح مسلم 396 و 395/1 مسند. احمد 436/4 و 356/3، الموطا مالك 30/2، سنن بيهقى 206/7، تفسير طبرى 9/5، احكام القرآن جصاص 178/2، النهايه ابن اثير 249/2، الغريبين هروى، الفائق زمخشرى 331/1، تفسير قرطبى 130/5، تاريخ ابن خلكان 359/1 المحاضرات راغب 140/2، تفسير رازى202 و 201/3، فتح البارى ابن حجر 141/9، تفسير سيوطى 140/2، الجامع الكبير سيوطى 293/8، تاريخ الخلفاى سيوطى/93 شرح تجريد قوشجى در بحث امامت، مراجعه كرد.

صحابه و تابعين

گروهى از صحابه و تابعين با اطلاع از نهى عمر از آن، معتقد به مشروعيت اين ازدواج و عدم نسخ متعيه " ازدواج موقت "، هستند. اينان آراء و نظراتشان در امت، موقعيت بسزائى را حائز است، چنانكه برخى از آنها پيروانى دارند و اطاعتشان را امت بر خود فرض مى دارند از قبيل:

1- امير المومنين على " ع "

2- ابن عباس دانشمند اين امت

3- عمران بن حصين خزاعى

4- جابر بن عبد الله انصارى

5- عبد الله بن مسعود هذلى

6- عبد الله بن عمر العدوى

7- معاويه بن ابى سفيان

8- ابو سعيد الخدرى الانصارى

9- سلمه بن اميه الجحمى

10- معبد بن اميه الجحمى

11- زبير بن عوام قرشى

12- الحكم

13- خالد بن مهاجر المخزومى

14- عمرو بن حريث القرشى

15- ابى بن كعب الانصارى

16- ربيعه بن اميه الثقفى

17- سعيد بن جبير

18- طاووس اليمانى

19- عطاء ابو محمد اليمانى

20- السدى

ابن حزم، بعد ازشمردن گروهى از صحابه كه ازدواج موقت را پذيرفته اند گويد: و از تابعين، طاوس يمانى و سعيد بن جبير و عطاء و ساير فقهاء مكه مى باشند.

ابو عمر گويد، اصحاب ابن عباس از مردم مكه ويمن همه معتقدند ازدواج موقت حلال است. قرطبى در تفسيرش 132/5 گويد: اهل مكه زياد ازدواج موقت مى كردند. رازى در تفسيرش 200/3 در آيه متعه گويد: اختلاف كرده اند آيااين آيه نسخ شده يا نه؟ توده عظيم امت معتقدند اين آيه نسخ شده است، گروهى از امت هم مى گويند هنوز مباح است. ابوحيان بعد از نقل حديث جواز متعه گويد: و به اين عقيده، گروهى از اهل بيت و تابعين گرائيده اند.

امينى گويد: بنابر آنچه ياد شد، كجا ميتواند ادعاى اجماع امت برحرمت ازدواج موقت، و نسخ آيه اش، واقعيت داشته باشد. و كجا مى توان قول به جواز آن را، فقط به امام باقر و امام صادق عليهما السلام، نسبت داد.

در آن كتاب بخش پنجمى هم وجود دارد در بيان اقوال اهل سنت در متعه و نسخ آن، اين اقوال 22 قول مختلف است كه خود، ما را به فوائد مهمى رهبرى مى كند و ما توجه به آن فوائد را، به هشيارى پژوهندگان محول مى كنيم.

و ما را نمى رسد در بافته هاى خيالى اين كتاب بيشتر بحث كنيم، زيرا هر برگ آن در بيمايگى از هر ياوه اى، بى اساس تر است و نشان دهنده اين حقيقت است كه مولفش دور ازآداب اسلامى و دور از معارف قرآن و حديث، در هر دانش كم مايه، و از هرخوى نيكى تهى است بسيار بددهن و فحاش است، و با اين حال خود را در كتابش از فقهاى اسلام مى خواند. اگر اسلام فقهش و فقيهش چنين است، و اگر اسلام علمش و عالمش به وجود او معرفى شود، و اگر نمونه كتاب و نويسنده اش اوست.

فانا لله و انا اليه راجعون.

اين بود پايان بحث پيرامون كتاب هاى دروغ پرداز.

next page

fehrest page

back page

 

 
 
 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved