بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

 
 

 
next page

fehrest page

back page

سريجى الاوالى

متوفاى 750 قمرى

:اگر نريزم آب مژگانم را چه اندازه قلب و مژگانم سخت و قسى است.

: پس چگونه اشك زيادنريزد جوانمرديكه گرفتار عشق و اندوه شده باشد.

: اى بانوى پرده نشين كاش دين خود را ادا كرده بودى و دست برميداشتى از خلف وعده و خشونتت.

: اگر در زمان بلقيس بودى هر آينه بلقيس دلربائى نميكرد براى سليمان بن داود عليه السلام.

: اى دل تا كى بخوب رويان مرا گرفتار ميكنى و حال آنكه خرد مرا از اين منع ميكند.

: و دوستى امير المومنين حيدر مرا بازداشته از لهو طرب.

: اى شب نشين من از مناقب او بگو و رها كن صحبت تل و خاك و نعمان را. : هلاك كننده دليران و كشنده سركشان بخشنده عطايا و امان گناهكار ترسو.

: بشمشير او اسلام استوار شد وقتى كه بتها شكسته و فرو ريخت و چه بزرگست ريزنده بتها و بنا كننده اسلام.

: به پرس روز احد و چاه و در روز بدر و خيبر اى كسيكه مرا سرزنش ميكنى.

: و روز صفين در حاليكه دلها همه بيمناك و حيران بود در چنين هنگاميكه دو گروه بهم افتادند

: و روز عمرو بن عبدود" روز خندق" موقعيكه شمشيرى بر شمشير او زد كه نزديك كرد مرگ دليران را.

: و در روزغدير كه پيامبر" ص" اظهار فرمود براى او مناقبى را كه ناراحت كرد كنيه توز بدگو را.

: وقتيكه گفت هر كس من مولاى اويم پس تو براى او مولائى كه بتو هدايت ميكند خدا و هم و سرگردانى را.

: تو براى من بمنزله هارون از موسائى و بعد از من ديگر پيامبرى نخواهد آمد.

: برگشت خورشيد بسرعت نشانه درخشنده اى است كه از آوردن آن هر انسانى عاجز و قاصر است.

: و براستى كه در داستان افعى و رفتن او در كفش و پاپوش شما راهنمائى براى كينه توز و احمق است.

: و داستان مرغ بريان و برهانيت براى براى هر كسيكه از روى تعمد و دشمنى از خط شما منحرف باشد.

: و سئوال كن از او روزى كه بالاى منبر بوده مردم ميترسيدند از اژدهائى

: پس فرمود: راه را بر او باز گذاريد كه زيانى نخواهيد ديد از آمدن او بسوى من.

: پس اژدها آمد تا آنكه از پله هاى منبرش بالا رفت در حالى كه همهمه ميكرد بزبان نرم گنهكارى.

:كيست جز او كه درونش پر از دانش نهائى باشد و كيست غير از او كه بگويد از من بپرسيد پيش از مفقود شدن من.

: و كيست كه جان خود را فداى جان پيامبر كرد در حاليكه اطراف فراش پيامبر را كفار و طاغيان گرفته بودند.

: و كيست كه در حال ركوع تصدق داد و سجده به بت نكرد چنانچه آن مردم سجده به بتها ميكردند.

: كيست كه درخانه خدا زادگاه او بوده و خداوند او را مصون داشت از زيان و دشمنى دشمنان.

: كيست جز او كه با خدا سخن گفت و پيامبرى به او تقويت يافت در نهان و آشكارا.

: كيست كه پرچم در روز" خيبر" باو داده شده هنگاميكه آتش

 

جنگ شعله ور گشته و دو لشگر از جنگ پرهيز ميكردند.

: كيست كه به بركت دعاء او دست بريده بجاى خود برگشت و چشم نابينا بينا شد.

: كيست كه وحى نازل شد در اينكه درب خانه اوبه مسجد بسته نشود و حال آنكه تمام درهاى خانه ديگران كه بسوى مسجد بود بسته شد.

: و كيست كه به او سوره برائت ابلاغ شد بصاحبان شرك و ناسپاسان" مكه معظمه".

: و كيست كه زكودكى بر ظلم تحمل نمود و كيست كه بالا رفت بر كتف برگزيده حق بهترين پيران و جوانان.

: و كيست كه ميگويد اى آتش بگير اين را و واگذار آنرا و با كاسه اى سيراب ميكند هر تشنه كامى را.

: چه كسى غسل داد پيامبر را و كى در دستش روان شد، گرامى ترين جان از بهترين بدنها.

: و كيست كه نشست بر پشت باددر حاليكه بفرمان او جارى بود بامر خداى بخشنده آفريده ها.

: تا آنكه آمد پيش اصحاب كهفى كه زمانها و مدتها از خواب آنها گذشته بود.

: پس بيدار شدند سپس بعد از بيداريشان گفتند تو وصى و جانشين پيامبرى براى داشتن علم و يقين. آن چه اين شعر متضمن است

در اين قصيده اشاره اى به جمعى از فضائل مولاى ما امير المومنين صلوات الله عليه است و ما بسط كلام داديم در جمله مهمى از آن در اجزاء پيشين و در اينجا ياد ميكنيم آنچه را كه شاعر مااشاره بان نموده در قولش:

 

من كان فى حرم الرحمن مولده

و حاطه الله من باس و عدوان

 

قصد نموده بان حكايت ولادت او صلوات الله عليه را در كعبه معظمه در حاليكه ديوار خانه براى مادرش فاطمه دختر اسد شكافته شد پس او داخل سپس محل باز شده بهم آمد پس فاطمه درخانه كعبه بود تا آنكه بدنيا آمد شرافت دهنده خانه خدا باين مولود مسعود و او از ميوه هاى بهشت خورد و شكافته نشد صدف كعبه از گوهر رخشنده اش مگر آنكه روشن نمود جهان هستى را به نور رخسار رخشنده آن و پراكنده و منتشر ساخت در فضا عطر و بوى خوش پيكراقدسش. و اين يك حقيقت و واقعيتيست كه اتفاق كرده اند بر اثبات آن دو گروه شيعه و سنى و احاديث باثبات آن كمك نموده و كتابها پر از آن احاديث است پس ما باكى نداريم به داد و فرياد ياوه سرايان و سخن گويان بى هدف بعد از تصريح كردن جمع زيادى از بزرگان شيعه و سنى بر تواتر اتفاق اين حادثه تاريخى.

حاكم در مستدرك ج3 ص 483 گويد و بتحقيق كه از اخبار متواتر است كه فاطمه دختر اسد زائيد اميرالمومنين على بن ابى طالب كه خدا او را سرفراز كند در دل كعبه.

و حافظ گنجى شافعى در كتاب" الكفايه" حكايت كرده از طريق ابن نجار از حاكم نيشابورى كه او گفت بدنيا آمد اميرالمومنين على بن ابيطالب به مكه در بيت الله الحرام در شبب جمعه سيزدهم ماه رجب سال سى ام عام الفيل و پيش از او و بعد از او نوزادى در بيت الله الحرام بدنيا نيامد جز او براى بزرگداشت او و براى احترام به مقام او در بزرگى و شرافت.

و پيروى كرده او را احمد فرزند عبد الرحيم دهلوى مشهور بشاه ولى الله پدر عبد العزيز دهلوى نويسنده" تحفه اثنا عشريه در رد بر شيعه" پس در كتابش" ازاله الخفاء" گفت: اخبار متواتر است كه فاطمه دختر اسد زائيد امير المومنين على عليه السلام را در دل كعبه و بدرستيكه او در روز جمعه سيزدهم ماه رجب سى سال بعد از عام الفيل متولد شد و بدنيا نيامد جز او هيچكس نه قبل از او و نه بعد از او.

شهاب الدين سيد محمود آلوسى صاحب تفسير بزرگ گويد: در كتاب" سرح الجريده الغيبه فى شرح القصيده العينيه" عبد الباقى افندى عمرى ص 5 در نزد گفته شاعر.:

 

انت العلى الذى فوق العلى رفعا

ببطن مكه عند البيت اذ وضعا

 

تو آن على هستى كه فوق بلندى بالا رفته اى چونكه در دل مكه نزد خانه خدا متولد شدى.

و بدنيا آمدن امير كه خدا او را سرافراز كند در خانه خدا امر مشهوريست در دنيا و در كتابهاى دو گروه سنى و شيعه ياد شده تا آنجا كه گويد: و مشهور نشده كه ديگرى جز او كه خدا سرافرازش كند در آنجا متولد شده باشد چنانچه ميلاداو شهرت گرفته بلكه اتفاق كلمه بر اونشده و چه اندازه سزاوار و شايسته است براى امام امامان پيشواى رهبران كه ولادتش در جائى باشد كه آنجا قبله مومنين است. و منزه است آن خدائى كه ميگذارد چيزى را در جاى خودش و اوست دادرس ترين دادرسان.

و در صفحه 75 نزد گفته عمرى گويد:

 

و انت انت الذى حطت له قدم

فى موضع يده الرحمن قد وضعا

 

و تو آنچنان كسى هستيد كه گذاردى براى شكستن بتها قدمت را در محليكه دست خدا بر آن گذارده شده بود و گفته اند: كه دوست داشت على كه بر او درود و تحيت خدا باد كه جبران كند كعبه مكانى را كه تولد يافته بود در دل آن بريختن بتهارا از بالاى آن زيرا چنانچه در بعضى از اخبار آمده خانه كعبه شكايت كرد به خداى تعالى پرستش بتها را در اطراف آن و ميگفت: اى پروردگار من تا چه وقت اين بتها پرستيده شوند در اطراف من و خداوند تعالى او را وعده داد كه از اين بتها و بت پرستيدنها پاكسازى كند.

 

next page

fehrest page

back page

 

 
 

 

 
 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved