بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

 

 
 

 
next page

fehrest page

back page

قاضى نظام الدين

متوفى در سال 678

او اشعار در مدح خاندان پيامبر اكرم و داستان غدير خم دارد كه ترجمه برخى از آنها چنين است:

" خدا به شما خير كثير عنايت كند اى آل ياسين و اى ستارگان حقيقت و اى علمهاى هدايت ميان ما.

خداوند اعمال هيچ بنده و دين هيچ فردى را جز با محبت شما نمى پذيرد.

اگر دست هاى جنايتكارم جز ماروافعى برايم فراهم نكرده در روز قيامت تنها اميد نجات از شما دارم.

آرى سنگينى را وسيله شما سبك مى كنم، آرى در حشر ميزانهارا وسيله شما سنگين مى نمايم.

و هر كس شما را در راه خدا دوست ندارد، ازعذاب دردناك قبر و قيامت در امان نخواهد بود.به خاطر شما افلاك آفريده شده كه اگر او نبود، اندازه ها تكون پيدا نمى كرد.

چه كسى در امر ولايت همانند على است؟ دشمنان او جز ديوانگان نيستند. چنانكه نقل كرده اند: اسم على در عرش نوشته شده چه كسى مى تواند آن رااز بين ببرد و يا را رنگ كند؟

چه كسى حجت خدا و ريسمان محكم خدا و بهترين مردم است كه دوستيش در حشر بى نيازتان مى كند؟

چه كسى در ميدان معركه مبارزه، و در مقام استدلال دليل قاطع است؟

چه كسى همانند او داراى جفر و جامعه است كه از اسرار غيب در آن نگاشته شده است؟ و چه كسى همانند هارون نسبت به موسى برادريش را نسبت به پيامبر اكرم پيش مردم ثابت كرده است؟

 

مهما تمسك بالاخبار طائفه

يوم الغدير جرى الوادى فطم على

شبلاه ريحاتنا روض الجنان فقل

فى طيب ارض نمت تلك ارياحينا: فقوله: وال من والاه يكفينا قوى قوم هم كانوا المعادينا فى طيب ارض نمت تلك ارياحينا: فى طيب ارض نمت تلك ارياحينا:

 

" هر گاه طائفه اى به اخبار تمسك جويند فرموده رسول خدا " خدايا دوست بدار آنكس كه او رادوست مى دارد " ما را كفايت خواهد كرد.

در روز غدير رسول خدا ميان آن بيابان در ميان آن مردمى كه دشمن ما بودند او را معرفى فرمود كه فرزندانش در دو ريحانه باغستان بهشتند پس بگو: اين عطر و رياحين به خاطر پاكى و خوشبوئى آن زمينى است كه اين رياحين را پرورده وپديد آورده است ".

اين قصيده در حدود42 بيت است كه قاضى مرعشى در مجالس المومنين صفحه 226 آن را ذكر كرده است.

او با اين گفته اش " به خاطر جد شما افلاك آفريده شده كه اگر او نبود، اندازه ها تكوين پيدا كردى " اشاره به آن روايتى كرده كه حاكم بطور صحيح در مستدرك جلد 2 صفحه 615 از ابن عباس رضى الله عنهما چنين آورده است: " خداوند به عيسى عليه السلام وحى فرمود كه اى عيسى به محمد"ص" ايمان بياور و به آن عده از امتت كه او را درك مى كنند دستور ده كه به او ايمان بياورند، پس اگر محمد نبود من آدم را خلق نمى كردم، و اگرمحمد نبود من بهشت وجهنم را نمى آفريديم، من عرش را روى آب آفريدم اما قرار نداشت روى آن نوشتم: خدائى جز خداى يكتا نيست محمد "ص" رسول خدا است، انگاه آرام گرفت ".

سبكى نيز در " شفاء السقام "صفحه 121 آن را آورده و اقرار به صحت آن كرده است و زرقانى نيز در شرح مواهب جلد 1 صفحه 44 آنرا آورده و گفته است: ابو الشيخ آنرا در طبقات اصفهانيين آورده و حاكم آن را صحيح شمرده و سبكى و بلقينى در فتاواى خودبان اقرار نموده اند.

و حاكم بعد ازاين حديث، حديث صحيح ديگرى را كه تاحدودى همانند روايت گذشته است نقل كرده كه مضمون آن چنين است: رسول خدا فرمود: هنگامى كه آدم خطا كرد، گفت: خدايا از تو بحق محمد "ص" مى خواهم كه از خطايم صرفنظر كنى، خداوند فرمود: اى آدم، چگونه محمد را شناختى در صورتى كه هنوز او را نيافريده ام؟ گفت: خدايا چون هنگامى كه مرا آفريدى و از روحت در من دميدى، سرم را بالا كردم، در قائمه هاى عرش ديدم نوشته است: خدائى جز خداى يكتا نيست، محمد رسول خدا است، پس دانستم كه تو به اسمت اضافه نمى كنى مگر محبوبترين مخولفت را، خداوند متعال فرمود: اى آدم راست گفتى، او محبوبترين خلق به سوى من است، مرا بحقش بخوان تا ترا ببخشايم و اگر محمد نبود ترا نمى آفريدم ".

اين روايت را بيهقى در " دلائل النبوه " كه ذهبى درباره اش گفته است: از آن بهره گير كه تمامش هدايت و نور است، و طبرانى در معجم الصغير آورده و سبكى در شفاء السقام صفحه 120 و سمهودى در وفاءالوفاء صفحه 419 و قسطلانى در مواهب- اللدنيه و زرقانى در شرح آن جلد 1 صفحه 44 و عزامى در فرقان القرآن صفحه 117 به صحتش اعتراف كرده اند.

اين مختصر را براى آگاهى خواننده محترم در مورد نادرستى گفته ابن تيميه و هم مسلكانش مانند " قصيمى " نوشته ايم تا فضيلت رسول خدا را از روى بصيرت درك كرده گول اين گمراهان را نخورند.

آشنايي با شاعر

نظام الدين محمد بن قاضى القضاه اسحاق بن مظهر اصفهانى يكى از ادبيات

بزرگ و كم نظير است كه در همه فنون و فضائل فريد عصرش بوده و در عراق قاضى- القضاه و هم نشين خواجه شمس الدين محمد جوينى ملقب به صاحب الديوان متوفى در سال 683 ه بوده و مدائحى در باره اش گفته كه از آن جمله است: " مردم همانند شعرند كه بيت القصيده آن صاحب ديوان است او شمس الممالكاست كه با مرتبه بلندش ملك و ايوان، شوكت وجلال پيدا كرده است ".

او در پايان غديريه ياد شده اش خواجه بهاء الدين فرزند خواجه شمس الدين رامدح كرد و ديوانش را بنام علاء الدين خواجه عطاء الملك جوينى متوفى در سال681 ه برادر خواجه شمس الدين صاحب ديوان نام گذارى نمود.

او شعرى داردكه در آن سلطان محققين خواجه نصير الدين طوسى متوفى در سال 672 ه را مدح كرده است.

شرح حال او در كتاب مجالس المومنين صفحه 226 و تاريخ آداب اللغه جلد 3 صفحه 13 آمده است.مولف كتاب اخير درباره اش گفته است: او در سال 678 ه وفات كرده و داراى ديوانى بنام " ديوان منشات " است كه در موزه انگلستان موجود است و صاحب رياض الجنه در قسمت چهارم در زمره علماء او را آورده و گفته است:

او داراى رساله اى بنام " القوسيه " است كه بعضى از بزرگان نيشابور شرحى بر آن نوشته و او را چنين ستوده اند: او قاضى ترين قضات عالم، مفتى طوائف امم و منشى بدايه و عجايب است...

" از اشعار او در كشكول شيخ بهائى و مجالس المومنين قاضى و خزائن نراقى كم و پيش بچشم مى خورد.

شمس الدين محفوظ

متوفى در سال 690 ه ق

وى اشعار زيادى در مورد امامت و غدير خم سروده كه ترجمه بعضى از آنها ذيلا آورده مى شود: "

پياله، شفاف و مى ناب و نسيم لطيف و نغمه بلبلان روح افزا است، و بهار چنان زمين را پوشانده كه از لحاظ زيبائى همانند ندارد، زمين بعد از برهنگى باغستانى طرب انگيز و يا حرير سبز است و پرندگان داراى نغمه هاى گونه گونند با نوحه سرا و يا طرب انگيز خواستنى هستند، و آبها برخى زياد و پيچيده كه از چمنها روانند، و نسيم روح افرا بر باغستان مى وزد و بوى عطر و گلاب از آن به مشام جان مى رسد همانند مديحه آل محمد "ص" كه كشتيهاى نجاتند و شعرابا شعر گفتن درباره آنها طلب عطر كرده و معطر مى شوند.

آنان پاكان و پاكيزگان و ركوع كنندگان و سجده كنان و آقايان و نجيبانند.

از آنها على ابطحى هاشمى تيز راى هنگام حوادث و سر و صدا هاى جنگ/

 

ذاك الامير لدى الغدير اخو

البشير المستنير و من له الانباء

طهرت له الاصلاب من آبائه

و كذاك قد ظهرت الابناء:

 

" اوست امير كه در روز غدير تعيين شده، او برادر پيامبر اكرم است از اصلاب پاك متولد شده وفرزندانش نيز همگى پاكند "

آيا وصف كنندگان مى توانند آنچنانكه شايسته است او را مدح كنند در صورتى كه قرآن درباره اش مدح و ثنا گفته است؟

او داراى همسرى است كه نورش همه جا را روشن كرده و از اين رو او را زهرا ناميده اند و امامان از فرزندان اويند كه گذشنگان و آيندگان وسيله آنها شرافت پيدا كردند.مبدا آنها امام حسن مجتبى عليه السلام است كه كريمان به انساب و افتخار مى كنند.

و بعد از او امام حسين عليه السلام است كه شهيدان وسيله او بدرجات عاليشان نائل گرديده اند.

و بعد از امام بزرگوار حضرت زين العابدين عليه السلام كه امام نجيب و امين و سجده كننده و گريان است.

و بعد از او امام باقر عليه السلام است كه تمام كارهايش ستوده و نعمت است.

و بعد از او امام صادق عليه السلام است كه عالم اهل بيت است وتمام شاگردانش همگى بزرگواران و سعادتمندانند.

و بعد از او امام موسى بن جعفر عليهما السلام است كه به ضريحش زوار تبرك مى جويند.

و بعد از او امام رضا عليه السلام است كه علم هدايت و گنج تقوى و باب اميدوارى و از بين برنده تاريكى و روشنى بخش دلها و جامعه است.

و بعد از او جوادالائمه و فرزند برومندش امام هادى عليهما السلام اند كه نشانه هاى روشنشان مردم را هدايت مى كند.

و بعد از او امام حسن عسكرى عليه السلام كه در درخشندگ ى خيره كننده اى ازنور جلال، او را احاطه كرده است. و بعد از او حضرت مهدى عليه السلام است كه امام پاك و پسر امام پاك است و در شرق و غرب پرچم نورانى او افراشته خواهد شد.

او زمين را بعد از فساد آباد مى كند تا جائى كه گرگ با ميش در يكجا زندگى كنند.

من اى پسر عم رسول خدا قلبا شمارا دوست دارم و دلم به هواى كوى شما است.

و كسانيكه درباره شما غلو مى كنند و يا شمارا دشمن دارند كافر مى دانم "

اين شاعر كيست؟

شيخ شمس الدين محفوظ بن وشاح بن محمد ابو محمد حلى اسدى از اقطاب فقاهت و از بزرگان علم و ادب است او از كسانى است كه براريكه زعامت دينى و فتوى تيكه داشته و مرجع حل مشكلات و مراجعات مردم و از مشايخ اجازه كسانى كه از شيخ نجم الدين محقق حلى متوفى در سال 667 ه روايت مى كرده اند بوده است.

و حافظ محقق كمال الدين على بن شيخ شرف الدين حسين بن حماد ليثى واسطى از او روايت مى كند.

و شارح قصائد علويات سروده ابن ابى الحديد موسوم به " غرر الدلائل " نيز از او روايت مى كند و در اول همان کتاب مى گويد: اين قصائد را بر استادم امام عالم فقيه شمس الدين ابى محمد محفوظ بن وشاح قدس الله روحه قرائت كردم و اينعمل در خانه اش در " حله " در صفرسال 680 ه واقع شده است.

امينى مى گويد:

فكر مى كنم كه شارح اين قصائد صفى الدين محمد بن حسن بن ابى الرضاى علوى بغدادى صاحب قصيده بائيه باشد كه قصيده بائيه را در مرگ شمس الدين محفوظ سروده است در هر صورت خدا داناتر است.

ميان شاعر ما و استادش محقق حلى، مكاتباتى واقع شده كه از آن جمله است آن چيزى كه شيخ ما صاحب معالم در اجازه بزرگش آورده است.

از تاريخ ولادت شيخ ما شمس الدين و وفاتش آگاهى درستى نداريم، مگر اينكه مى دانيم او تا سال 680 ه زنده بوده و علامه سماوى وفاتش را در حدودسال 690 ه دانسته است و انسان جستجو گر، از قصائدى كه بزرگان معاصرينش در مرگ او گفته اند مى تواند عظمت علمى و شخصيت اجتماعيش را در يابد.

پسر او ابو على محمد مشهوربه تاج الدين بن وشاح است كه قاضى حله بوده است.

صفى الدين حلى كه در جلد ششم اين كتاب شرح حالش خواهد آمد، درباره او مرثيه اى گفته كه در ديوانش صفحه 256 موجودات و نيز قصيده ديگرى در حدود 53 بيت در ديوانش صفحه 210 دارد كه در آن از گفته اى كه به او از قولش نسبت داده اند عذر خواهى مى كند.

و از " آل محفوظ " در سوريه و عراق هم اكنون افراد شايسته اى هستند كه استاد، حسين بن شيخ على بن شيخ محمدجواد بن شيخ موسى آل محفوظ كاظمى رساله اى درباره شرح حال خانواده بزرگوارش نوشته است و شرح حال بزرگان اين خانواده بزرگ را سيدنا صدر كاظمى در تكمله امل الامل و شيخ رازى صاحب " الذريعه " در وفيات الاعلام آورده اند.در كتاب " امل الامل " و غيره شرح حال فردى بنام " سديد الدين سالم بن محفوظ بن عزيزه بن وشاح سوريه اى " آمده كه محقق حلى متوفى در سال 667 ه بر او قرائت كرده و سيد بن طاووس متوفى 664 ه و پدر علامه حلى از او روايت كرده اند در صورتى كه علامه درسال 648 ه متولد شده است.

و صاحب " روضات الجنات " در صفحه 301 از كتابش استظهار كرده كه او پسر شاعر ما "شمس الدين محفوظ" است و حال آنكه چنين استظهارى درست به نظر نمى آيد، زيرا شاعر ما يكى از كسانى است كه ازمحقق حلى روايت مى كند. بنابر اين چگونه ممكن است سالمى كه محقق حلى بر او قرائت كرده پسرش باشد؟ به علاوه طبقه كسانى كه از سالم روايت كرده اند طبقه مشايخ شمس الدين محفوظ هستند و مقتضاى آن اينست كه ازپدرش مقدم باشد؟

و آنچه كه نظر ما را تاييد مى كند اينست كه از پسر شاعر ما " ابو على محمد تاج الدين بن محفوظ " كه در امل الامل شرح حالش آمده سيد الدين ابن معيه متوفى در سال 776 ه روايت مى كند وصفى الدين متوفى در سال 752 خ در مرثيه اش شعر گفته است اگر سالم برادر او بود، مى بايد كسانى كه از او روايت مى كنند از اهل اين طبقه باشند، نه يك قرن پيش از آن.

next page

fehrest page

back page

 

 
 

 

 
 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved