بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس  صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک Instagram

پندهای حکیمانه از رسول الله صلی الله علیه و آله

صد سخن از كلمات كوتاه حضرت رسول(ص)

1 . هر چه فرزند آدم پيرتر مى شود ، دو صفت در او جوانتر مى گردد : حرص و آرزو .

2 . دو گروه از امت من هستند كه اگر صلاح يابند ، امت من صلاح مى يابد و اگر فاسد شوند ، امت من فاسد مى شود : علما و حكام .

3 . شما همه شبان و مسؤول نگاهبانى يكديگريد .

4 . نمى توان همه را به مال راضى كرد اما به حسن خلق ، مى توان .

5 . نادارى بلاست ، از آن بدتر ، بيمارى تن ، و از بيمارى تن دشوارتر ، بيمارى دل .

6 . مؤمن ، همواره در جستجوى حكمت است .

7 . از نشر دانش نمى توان جلو گرفت .

8 . دل انسانى همچو پرى است كه در بيابان به شاخه درختى آويزان باشد ، از وزش بادها دائم در انقلاب است و زير و رو مى شود .

9 . مسلمان آن است كه مسلمانان از دست و زبان او در آسايش باشند .

10 . رهنماى به كار نيك ، خود كننده آن كار است .

11 . هر دل سوخته اى را عاقبت پاداشى است .

12 . بهشت زير قدمهاى مادران است .

13 . در رفتار با زنان ، از خدا بترسيد و آنچه درباره آنان شايد ، از نيكى دريغ ننمائيد .

14 . پروردگار همه يكى است و پدر همه يكى . همه فرزند آدميد و آدم از خاك است . گرامى ترين شما نزد خداوند ، پرهيزكارترين شماست .

15 . از لجاج بپرهيزيد كه انگيزه آن ، نادانى و حاصل آن ، پشيمانى است .

16 . بدترين مردم كسى است كه گناه را نبخشد و از لغزش چشم نپوشد و باز از او بدتر كسى است كه مردم از گزند او در امان و به نيكى او اميدوار نباشند .

17 . خشم مگير و اگر گرفتى ، لختى در قدرت كردگار بينديش .

18 . چون تو را ستايش كنند ، بگو اى خدا مرا بهتر از آنچه گمان دارند بساز و آنچه را از من نمى دانند بر من ببخش و مرا مسؤول آنچه مى گويند قرار مده .

19 . به صورت متملقين ، خاك بپاشيد .

20 . اگر خدا خير بنده اى را اراده كند ، نفس او را واعظ و رهبر او قرار مى دهد .

21 . صبح و شامى بر مؤمن نمى گذرد مگر آنكه بر خود گمان خطا ببرد .

22 . سخت ترين دشمن تو ، همانا نفس اماره است كه در ميان دو پهلوى تو جا دارد .

23 . دلاورترين مردم آن است كه بر هواى نفس ، غالب آيد .

24 . با هواى نفس خود نبرد كنيد تا مالك وجود خود گرديد .

25 . خوشا به حال كسى كه توجه به عيوب خود ، او را از توجه به عيوب ديگران باز دارد .

26 . راستى به دل آرامش مى بخشد و از دروغ ، شك و پريشانى مى زايد .

27 . مؤمن آسان انس مى گيرد و مأنوس ديگران مى شود .

28 . مؤمنين همچو اجزاء يك بنا ، همديگر را نگاه مى دارند .

29 . مثل مؤمنين در دوستى و علقه به يكديگر ، مثل پيكرى است كه چون عضوى از آن به درد بيايد ، باقى اعضا به تب و بى خوابى دچار مى شوند .

30 . مردم مانند دندانه هاى شانه ، با هم برابرند .

31 . دانش جوئى بر هر مسلمانى واجب است .

32 . فقرى سخت تر از نادانى و ثروتى بالاتر از خردمندى و عبادتى والاتر از تفكر نيست .

33 . از گهواره تا به گور ، دانشجو باشيد .

34 . دانش بجوئيد گرچه به چين باشد .

35 . شرافت مؤمن در شب زنده دارى و عزت او در بى نيازى از ديگران است .

36 . دانشمندان ، تشنه آموختن اند .

37 . دلباختگى ، كر و كور مى كند .

38 . دست خدا با جماعت است .

39 . پرهيزكارى ، جان و تن را آسايش مى بخشد .

40 . هر كس چهل روز به خاطر خدا زندگى كند ، چشمه حكمت از دلش به زبان جارى خواهد شد .

41 . با خانواده خود بسر بردن ، از گوشه مسجد گرفتن ، نزد خداوند پسنديده تر است .

42 . بهترين دوست شما آن است كه معايب شما را به شما بنمايد .

43 . دانش را به بند نوشتن در آوريد .

44 . تا دل درست نشود ، ايمان درست نخواهد شد و تا زبان درست نشود ، دل درست نخواهد بود .

45 . تا عقل كسى را نيازموده ايد ، به اسلام آوردن او واقعى نگذاريد .

46 . تنها به عقل مى توان به نيكيها رسيد . آنكه عقل ندارد از اين تهى است .

47 . زيان نادانان ، بيش از ضررى است كه تبهكاران به دين مى رسانند .

48 . هر صاحب خردى از امت مرا چهار چيز ضرورى است : گوش دادن به علم ، به خاطر سپردن و منتشر ساختن دانش و بدان عمل كردن .

49 . مؤمن از يك سوراخ ، دوبار گزيده نمى شود .

50 . من براى امت خود ، از بى تدبيرى بيم دارم نه از فقر .

51 . خداوند زيباست و زيبائى را دوست مى دارد .

52 . خداوند ، مؤمن صاحب حرفه را دوست دارد .

53 . تملق ، خوى مؤمن نيست .

54 . نيرومندى به زور بازو نيست ، نيرومند كسى است كه بر خشم خود غالب آيد .

55 . بهترين مردم ، سودمندترين آنان به حال ديگرانند .

56 . بهترين خانه شما آن است كه يتيمى در آن به عزت زندگى كند .

57 . چه خوب است ثروت حلال در دست مرد نيك .

58 . رشته عمل ، از مرگ بريده مى شود مگر به سه وسيله : خيراتى كه مستمر باشد ، علمى كه همواره منفعت برساند ، فرزند صالحى كه براى والدين دعاى خير كند .

59 . پرستش كنندگان خدا سه گروهند : يكى آنان كه از ترس ، عبادت مى كنند و اين عبادت بردگان است ، ديگر آنان كه به طمع پاداش ، عبادت مى كنند و اين عبادت مزدوران است ، گروه سوم آنان كه به خاطر عشق و محبت ، عبادت مى كنند و اين عبادت آزادگان است .

60 . سه چيز نشانه ايمان است : دستگيرى با وجود تنگدستى ، از حق خود به نفع ديگرى گذاشتن ، به دانشجو علم آموختن .

61 . دوستى خود را به دوست ظاهر كن تا رشته محبت محكمتر شود .

62 . آفت دين سه چيز است : فقيه بدكار ، پيشواى ظالم ، مقدس نادان .

63 . مردم را از دوستانشان بشناسيد ، چه ، انسان همخوى خود را به دوستى مى گيرد .

64 . گناه پنهان ، به صاحب گناه زيان مى رساند ، گناه آشكار ، به جامعه .

65 . در بهبودى كار دنيا بكوشيد اما در كار آخرت چنان كنيد كه گوئى فردا رفتنى باشيد .

66 . روزى را در قعر زمين بجوئيد .

67 . چه بسا كه از خودستائى ، از قدر خود مى كاهند و از فروتنى ، بر مقام خود مى افزايند .

68 . خدايا ! فراخترين روزى مرا در پيرى و پايان زندگى كرامت فرما .

69 . از جمله حقوق فرزند بر پدر اين است كه نام نيكو بر او بگذارد و نوشتن به او بياموزد و چون بالغ شد ، او را همسر انتخاب كند .

70 . صاحب قدرت ، آن را به نفع خود به كار مى برد .

71 . سنگين ترين چيزى كه در ترازوى اعمال گذارده مى شود ، خوشخوئى است .

72 . سه امر ، شايسته توجه خردمند است : بهبودى زندگانى ، توشه آخرت ، عيش حلال .

73 . خوشا كسى كه زيادى مال را به ديگران ببخشد و زيادى سخن را براى خود نگاهدارد .

74 . مرگ ، ما را از هر ناصحى بى نياز مى كند .

75 . اينهمه حرص حكومت و رياست و اينهمه رنج و پشيمانى در عاقبت ! .

76 . عالم فاسد ، بدترين مردم است .

77 . هر جا كه بدكاران حكمروا باشند و نابخردان را گرامى بدارند ، بايد منتظر بلائى بود .

78 . نفرين باد بر كسى كه بار خود را به دوش ديگران بگذارد .

79 . زيبائى شخص ، در گفتار اوست .

80 . عبادت ، هفت گونه است كه از همه والاتر ، طلب روزى حلال است .

81 . نشانه خوشنودى خدا از مردمى ، ارزانى قيمتها و عدالت حكومت آنهاست .

82 . هر قومى شايسته حكومتى است كه دارد .

83 . از ناسزا گفتن ، بجز كينه مردم ، سودى نمى برى .

84 . پس از بت پرستيدن ، آنچه به من نهى كرده اند ، در افتادن با مردم است .

85 . كارى كه نسنجيده انجام شود ، بسا كه احتمال زيان دارد .

86 . آنكه از نعمت سازش با مردم محروم است ، از نيكيها يكسره محروم خواهد بود .

87 . از ديگران چيزى نخواهيد گرچه يك چوب مسواك باشد .

88 . خداوند دوست ندارد كه بنده اى را بين يارانش ، با امتياز مخصوص ببيند .

89 . مؤمن ، خنده رو و شوخ است ، و منافق ، عبوس و خشمناك .

90 . اگر فال بد زدى ، به كار خود ادامه بده و اگر گمان بد بردى ، فراموش كن و اگر حسود شدى ، خوددار باش .

91 . دست يكديگر را به دوستى بفشاريد كه كينه را از دل مى برد .

92 . هر كه صبح كند و به فكر اصلاح كار مسلمانان نباشد ، مسلمان نيست .

93 . خوشروئى كينه را از دل مى برد .

94 . مبادا كه ترس از مردم ، شما را از گفتن حقيقت باز دارد ! .

95 . خردمندترين مردم ، كسى است كه با ديگران بهتر بسازد .

96 . در يك سطح زندگى كنيد تا دلهاى شما در يك سطح قرار بگيرد . با يكديگر در تماس باشيد تا بهم مهربان شويد .

97 . هنگام مرگ ، مردمان مى پرسند از ثروت چه باقى گذاشته ؟ فرشتگان مى پرسند از عمل نيك چه پيش فرستاده ؟ .

98 . منفورترين حلالها نزد خداوند ، طلاق است .

99 . بهترين كار خير ، اصلاح بين مردم است .

100 . خدايا مرا به دانش ، توانگر ساز و به بردبارى ، زينت بخش و به پرهيزكاري ، گرامي بدار و به تندرستي ، زيبايي ده.

سخنان حكمت آميز رسول خدا(ص) - چهل حدیث نبوی

1ـ فضيلت دانش طلبى.

مـن سلك طريقا يطلب فيه علما سلك الله به طريقا الـى الجنه ... و فضل العالـم علـى العابـد كفضل القمـر علـى سـائر النجـوم اليله البـدر.
(1) هركه راهى رود كه در آن دانشـى جـويد ، خداوند او را به راهى كه به سـوى بهشت است ببرد ، و برترى عالـم بر عابـد ماننـد برتـرى ماه در شب چهارده بـر ديگـرستارگان است .
ستارگان است .

2ـ دين يابى ايرانيان.

لو كان الديـن عند الثريا لذهب به رجل من فارس ـ او قال ـ مـن ابناء فارس حتى يتناوله ،(2) اگـر دين به ستاره ثـريا رسـد ، هـر آينه مـردى از سـرزمين پارس ـ يا ايـن كه فـرمـوده از فـرزنـدان فـارس ـ به آن دست خـواهنـد يـازيــد.

3ـ ايمان خواهى ايرانيان.

اذا نزلت عليه (ص ) سـوره الجمعه فلما قرا: و آخريـن منهم لما يلحقوا بـهم .
(3) قال رجل مـن هولاء يا رسول الله ؟ فلم يراجعه النبى (ص ) حتى سئله مره او مرتين او ثلاثا.
قال و فينا سلمان الفارسـى قال فـوصع النبـى يده على سلمان ثـم قال : لـو كـان الايمـان عنـد الثـريـا لنـا له رجـال مـن هـولاء.
(4) وقتـى كه سـوره جمعه بر پيامبـر اكرم (ص ) نازل گرديـد و آن حضرت آيه و آخريـن منهم لمايلحقـوا بهم را خـوانـد.
مردى گفت : اى پيامبـر خـدا مراد ايـن آيه چه كسانـى است ؟ رسـول خدا به او چيزى نگفت تا ايـن كه آن شخص يك بار ،دوبار ، يا سه بار سوال كرد.
راوى ميگـويد: سلمان فارسى در ميان ما بود كه پيامبراكرم (ص ) دستـش را روى دوش او نهاد، سپـس فرمـود: اگر ايمان به ستاره ثريا برسد هرآينه مـردانـى از سـرزميـن ايـن مـرد به آن دست خـواهنـد يافت .

4ـ مشمولان شفاعت.

اربعه اناالشفيع لهم يوم القيمه :.
1ـ معين اهل بيتى .
2ـ والقـاضـى لهـم حـوائجهم عنـد مـا اضطــروا اليه .
3ـ والمحب لهم بقلبه و لسانه .
4ـ والدافع عنهم بيده .

(5) چهار دسته انـد كه مـن روز قيـام شفيع آنهاهستـم :.
1ـ يارى دهنده اهل بيتم ، 2ـ بـرآورنـده حـاجـات اهل بيتـم به هنگـام اضطـرار و نـاچـارى ، 3ـ دوستدار اهل بيتم به قلب وزبان ، 4ـ و دفـاع كننـده از اهل بيتـم با دست و عمل .

5ـ ملاك پذيرش اعمال.

لايقبل قول الا بعمل و لايقبل قـول و لاعمل الا بنيه و لا يقبل قـول و لاعمل و لا نيه الا باصابه السنه .
(6) نزد خداوند سخنى پذيرفته نميشود مگر آن كه همراه با عمل باشد ، و سخـن و عملى پذيرفته نمـيشـود مگـر آن كه همراه با نيت خالص باشـد .
و سخـن و عمل و نيتـى پذيـرفته نمـيشـود مگـر آن كه مطـابق سنت بـاشد.

6ـ صفات بهشتى.

الا اخبر كـم بمـن تحرم عليه النارغدا؟ قيل بلى يا رسـول الله .
فقال : الهيـن القريب اللين السهل .

(7) آيا كسـى را كه فرداى قيامت ، آتـش بر او حرام است به شما معرفى نكنـم ؟ گفتند: آرى ، اى پيامبر خدا.
فرمـود: كسى كه متيـن ، خونگرم ، نرمخـو و آسانگير باشد.

7ـ نشانه هاى ستمكار.

علامه الظالم اربعه :يظلم من فوقه بالمعصيه ويملك مـن دونه بالغلبه و يبغض الحق و يظهر الظلم .
(8) نشانه ظالم چهار چيز است : 1ـ با نافرمانى به مافوقش ستم ميكند، 2ـ به زيـر دستـش بـا غلبه فـرمـانـروايـى مـيكنـد، 3ـ حق را دشمـن مـيدارد، 4ـ و ستـم را آشكـار مـيكنـد.

8ـ شعبه هاى علوم دين.

انمـا العلـم ثلاثه : آيه محكمه او فريضه عادله او سنه قـائمه و مـا خلاهــن فهوفضل .
(9) همـانـا علـم ديـن سه چيز است ، وغيــر از اينها فضل است : 1ـ آيه محكمه (كه منظور آز آن علـم واصـول عقـــائد است )، 2ـ فـريضه عادله ( كه منظور از آن علـم اخلاق است )، 3ـ و سنت قـائمه ( كه منظور از آن علـم احكـام شــريعت است ).

9ـ فتواى نااهل.

مـن افتـى النـاس بغيـر علـم ... فقـد هلك و اهلك .
(10) كسـى كه بدون صلاحيت علمى براى مردم فتـوا دهد، خـود را هلاك ساخته و ديگران را نيز به هلاكت انداخته است .

10ـ روزه واقعى.

الصـائم فـى عبـاده و ان كـان فـى فـراشه مـا لـم يغتب مسلمــا.
(11) روزه دار ـ مادامـى كه غيبت مسلمانـى را نكرده باشد ـ همـواره در عبادت است ، اگر چه در رختخواب خود باشد.

11ـ فضيلت رمضان.

شهر رمضان شهر الله عزوجل و هـو شهر يضاعف فيه الحسنات و يمحـو فيه السيئات و هو شهر البـركه و هو شهر الانابه و هو شهر التـوبه وهو شهر المغفـره و هـو شهرالعتق من النار والفوز بالجنه ،الا فاجتنبـوا فيه كل حرام و اكثروا فيه مـن تلاوه القران ...(12) ماه رمضان ماه خداوند عزيز و جليل است ،و آن ماهـى است كه درآن نيكيهادوچندان و بديها محو ميشود، ماه بركت و ماه بازگشت به خدا و تـوبه ازگنـاه و مـاه آمـرزش و مـاه آزادى از آتـش دوزخ و كـاميـابـى به بهشت است .
آگاه بـاشيـد در آن ماه از هـرحـرامـى بپـرهيزيـد و قـرآن را زياد بخـوانيـد.

12ـ نشانه اى شكيبا.

علامه الصابر فى ثلاث : اولها ان لايكسل و الثانيه ان لايضجـر، والثالثه ان لايشكـو مـن ربه عزوجل ، لانه اذا كسل فقد ضيغ الحق ، واذا ضجر لـم يـود الشكر، واذا شكى مـن ربه عزوجل فقدعصاه .
(13) علامت صابر در سه چيزاست : اول : آن كه كسل نشـود، دوم : آن كه آزرده خاطـرنگردد، سـوم آن كه از خـداونـدعزوجل شكوه نكند، زيرا وقتى كه كسل شـود، حق را ضايع ميكند، وچـون آزرده خاطرگـردد شكـر را به جا نمـيآورد، و چـون از پـروردگارش شكايت كنـد در و واقع او را نافرمانى نموده است .

13ـ بدترين جهنمى.

ان اهل النار ليتاذون مـن ريح العالـم التارك لعلمه و ان اشد اهل النار ندامه و حسره رجل دعا عبـدا الـى الله فاستجاب له و قبل منه فاطاع الله فادخله الله الجنه و ادخل الـداعى النار بتركه علمه .
(14) همانا اهل جهنـم از بوى گند عالمى كه به علمش عمل نكرده رنج ميبرند، و از اهل دوزخ پشيمانـى و حسرت آن كـس سخت تـر است كه در دنيا بنـده اى را به سـوى خـداخـوانده و او پذيرفته وخدا اطاعت كرده و خـداوند او را به بهشت در آورده ولـى خـود دعوت كننـده را به سبب عمل نكـردن به علمـش به دوزخ انداخته است .

14ـ عالمان دنيا طلب.

اوحـى الله الـى داود(ع ) لاتجعل بينـى و بينك عالما مفتـونا بالدنيا فيصـدك عن طريق محبتى فان اولئك قطاع طرق عبادى المريديـن ، ان ادنى ما انا صانع بهم ان انزع حلاوه مناجاتى عن قلوبهم .
(15) خداوند به داود(ع ) وحى فرمود كه : ميان مـن وخودت عالـم فريفته دنيا را واسطه قرار مده كه تو را از راه دوستيام بگرداند، زيراكه آنان ، راهزنان بندگان جـوياى مـناند، همانا كمتر كارى كه باايشـان كنـم ايـن است كه شيـرينـى منـاجـاتـم رااز دلشـان بـركنم .

15ـ نتيجه يقين.

لـو كنتم توقنون بخير الاخره و شرهاكما تـوقنون بالدنيا لاثرتـم طلب الاخره .
(16)اگر شما مردم يقين به خير وشـر آخـرت مـيداشتيـد، همان طـور كه يقيـن به دنياداريـد البته در آن صـورت آخـرت را انتخـاب مـيكـرديـد.

16ـ نخستين پرسشهاى قيامت.

لاتزول قـدمـا عبـد يـوم القيمه حتـى يسئل عن اربع : عن عمره فيما افناه ، و عن شبابه فيما ابلاه ، و عن ماله مـن اين اكتسبه و فيما انفقه و عن جبنا اهل البيت .
(17) هيچ بنـده اى در روز قيامت قدم از قـدم بـر نمـيدارد تا از ايـن چهار چيزاز اوپرسيده شود: 1ـ از عمـرش كه در چه راهـى آن را فـانـى نمـوده ، 2ـ واز جـوانـى اش كه در چه كـارى فـرسـوده اش ســـاخته ، 3ـ و از مـالـش كه از كجـابه دست آورده و در چه راهـى صـرف نموده ، 4ـ و از دوستى ما اهل بيت .

17ـ محكم كارى.

ولكـن الله يحب عبــدا اذا عمل عملا احكمه .
(18) پيامبـر اكـرم (ص ) وقتـى كه بـا دقت قبـر سعد بـن معاذ را پـوشـانـد فـرمـود: ميدانـم كه قبر سرانجام فرو ميريزد و نظم آن بهم ميخـورد، ولـى خداوند بنده اى را دوست مـيدارد كه چـون به كـارى پـردازد آن را محكـم واستـوار انجـام دهـد.

18ـ مرگ ، بيدارى بزرگ.

الناس نيام اذا ماتوا انتبهوا.
(19) مـردم در خـواب انـد وقتـى كه بميـرنـد ، بيـدا مـيشـونـد.

19ـ ثواب اعمال كارساز.

سبعه اسبـاب يكسب للعبـد ثـوابها بعد وفـاته : رجل غرس نخلا او حفـر بئرا او اجـرى نهرا او بنـى مسجـدا او كتب مصحفا او ورث علمـا او خلف ولـدا صـالحـا يستغفـر له بعد وفـاته .
(20) هفت چيز است كه اگر كسى يكياز آنها را انجام داده باشد، پس از مرگـش پاداش آن هفت چيز به او ميرسد:.
1ـ كسـى كه نخلـى را نشـانـده بـاشـد (درخت مثمـرى را غرس كـرده بـاشد)،.
2ـ يا چاهى را كنده باشد،.
3ـ يانهرى راجارى ساخته باشد،.
4ـ يامسجدى را بنا نموده باشد،.
5ـ ياقرآنى نوشته باشد،.
6ـ يـا علمـى را از خـود بـر جـاى نهاده بـاشـد،.
7ـ يا فـرزنـد صـالحـى را باقـى گذاشته بـاشـد كه بـراى او استغفـار نمـايـد.

20ـ سعادتمندان.

طـوبـى لمـن منعه عيبه عن عيـوب المـومنيـن مـن اخـوانه طـوبـى لمـن انفق القصـد وبذل الفضل و امسك قـوله عن الفضـول و قبيح الفعل ،(21) خوشا به حال كسى كه عيبـش او را از عيوب برادران مومنـش باز دارد، خوشا به حال كسـى كه در خرج كردن ميانه روى كند و زياده از خرج راببخشد و از سخنان زائد و زشت خوددارى ورزد.

21ـ دوستى آل محمد.

من مات على حب آل محمد مات شهيدا.
الا و مـن مـات علـى حب آل محمـد مـات مغفـورا له .
الا و من مات على حب آل محمد مات تائبا.
الا و مـن مـات علـى حب آل محمـد مـات مـومنـا مستكمل الايمان .
الا ومن مات على بغض آل محمد جاء يوم القيمه مكتـوب بيـن عينيه مايـوس من رحمه الله .
الا و مـن مـات علـى بغض آل محمـد لم يشـم رائحه الجنه .

(22) كســى كه بـا دوستـى آل محمـد (ص ) بميـرد شهيـد مرده است .
آگـاه بـاشيـد كسـى كه بـا دوستـى آل محمـد (ص ) بميـرد آمـرزيـده مــرده است .
آگاه باشيـد كسـى كه بـا دوستـى آل محمـد (ص ) بميـرد .
تـوبه كـار مـرده است .
آگاه باشيـد كسـى كه با دوستـى آل محمـد (ص ) بميرد ، با ايمان كامل مرده است .
آگاه باشيـد كسـى كه با دشمنـى آل محمـد (ص ) بميرد ، در حالـى به صحراى قيامت مـيآيـد كه بـر پيشـانـى اش نـوشته شـده : نـا اميـد از رحمت خدا.
آگاه باشيد كسـى كه با دشمنـى آل محمد (ص ) بميرد، بـوى بهشت به وى نمـيرسـد .

22ـ سزاى زن و مرد همسر آزار.

ايما امراه اذت زوجها بلسانها لميقبل الله منها صرفا و لاعدلا ولاحسنه مـن عملهاحتى ترضيه و ان صامت نهارها قامت ليلهاو كانت اول مـن يرد النار و كذلك الرجل اذا كان لها ظالم،(23) هر زنـى كه شـوهر خـود را با زبان بيازارد خداوند هيچ جبران و عوض و نيكـى ازكارش را نميپذيرد تا او را راضى كند، اگر چه روزش را روزه بگيرد و شبـش را به عبادت بگذراند و چنين زنى اول كسى است كه داخل جهنـم خـواهد شد و همچنيـن است اگر مرد به زنش ستم روا دارد.

23ـ سزاى زن ناسازگار با شوهر.

ايما امراه لمتـرفق بزوجها و حملته علـى ما لايقـدر عليه و ما لايطيق لـمتقبل منها حسنه و تلقـى الله و هـو مليها غضبان ،(24) هرزنـى كه با شـوهر خـود مـدارا ننمايد واو را به كارى وادرا سازد كه قـدرت وطاقت آن را ندارد، از او كارى نيكـى قبـول نمـيشـود ودر روز قيامت ، خدا رادرحـالتـى ملاقـات خـواهـد كـرد كه بـر روى خشمگيـن بـاشـد.

24ـ نخستين رسيدگى در قيامت.

اول ما يقضى يوم القيمه الدماء.
(25) اوليـن كارى كه در روز قيامت به آن رسيدگـى ميشـود خـونهاى به ناحق ريخته شده است .

25ـ بيرحمى و ترحم.

اطلعت ليله اسـرى علـى النار فرايت امراه تعذب فسئلت عنها فقيل انها ربطت هره و لم تطعمها و لـم تسقها و لـم تـدعها تاكل مـن خشـاش الارض حتـى ماتت فعذبهابذلك و اطلعت علـى الجنه فـرايـت امـراه مـومسه يعنــى زانيه فسئلت عنها فقيل انهامرت بكلب يلهث مـن العطـش فارسلت ازارها فى بئر فعصرته فـى حلقه حتـى روى فغفـر الله لها.
(26) در شب مـعراج از دوزخ آگاهـى يـافتـم ، زنـى را ديـدم كه درعذاب است ، از گناهش سوال كـردم .
پاسخ داده شد كـــــه او گربه اى رامحكـم بست ، درحالى كه نه به آن حيوان خـوراكى داده و نه آبى نوشاند و آزادش هم نكرد تا خود در روى زمين چيزى را بـيابـد و بـخـورد و با اين حال ماند تا مرد.
خداوند اين زن را به خـاطر آن گناه عذاب كرده است .
و از بهشت آگاهى يافتـم ، زن آلـوده حامنى را ديدم و از وضعش سـوال كردم .
پاسخ ‌داده شد ايـن زن به سگى گذر كرد، در حالى كه از عطش و زبانش را از دهان بيرون آورده بود ، او پارچه پيرهنـش را در چاهى فرود برد، پـس آن پارچه را در حلقوم سگ فشرد تا آن حيـوان سيراب شـد خـداوندگناه آن زن را به خاطرايـن كار بخشيد.

26ـ عدم پذيرش اعمال ناخالص.

اذا كان يـوم القيمه نادى مناد يسمع اهل الجمع اين الذين كانـوا يعبدون الناس قـومـوا خذوا اجـوركـم ممـن عملتـم له فانـى لااقبل عملا خالطه شـى ء مـنالـدنيا واهلها.
(27) چـون روز قيامت فـرا رسـد، نـدا دهنـده اى نـدا دهـد كه همه مـردمميشنـوند گـويد: كجايند آنانكه مردم را ميپرستيدند ؟ (28) برخيزيد و پاداشتان را ازكسـى كـــه براى او كار كرديد بگيريد چـون مـن عملـى را كه چيزى از دنيا واهل دنيا با آن مخلوط شده باشد، قبول نميكنـم .

27ـ دنيا طلبى ،عنصر حبط اعمال.

ليجيئن اقـوام يوم القيمه واعمالهم كـجبال تهامه فيـومر بهم الى النار قالـوايا رسول الله مصلين ؟ قال نعم يصلون و يصومون وياخذون هنا مـن الليل فاذا عرض لهم شـى ء مـن الـدنيا و ثبـوا عيله .
(29) در روز قيامت گروهـى را بـراى محاسبه ميآورند كه اعمال نيك آنان ماننـد كـوههاى تهامه بر روى هـم انباشته است امـا فرمان ميرسد كه به آتـش برده شوند صـحـابـه گفتند : يـا رسول الله آيـا اينان نماز ميخواندند؟ فرمـود: بلى نماز ميخـواندند و روزه ميگرفتند و قسمتى از شب را در عبـادت بــه سـر ميبردند اما هميـن كه چيزى از دنيا به آنها عرضه ميشد، پرش و جهشميكردند تا خود را به آن برسانند.

28ـ با هر كه اى با اوستى.

المرء مع من احب (30).
آدمـى ( در قيـامت ) بـاكســى است كه او را دوست دارد.

29ـ دوستى اهل بيت.

مـن سره ان يحيى حياتى و يمـوت مماتـى و يسكـن جنه عدن غرسهاربـى فليـوال عليامن بعدى و ليوال وليه و ليقتد بالائمه من بعدى فانهم عترتى و خلقوا مـن طينتى رزقوا فهما و علما و ويل للمكذبين بفضلهم مـن امتى القاطعيـن فيهم ضلتى لا انالهم الله شفاعتى .
(31) هر كس دوست داشته باشد كه چون من زندگى كند وچون مـن بميرد و در باغ بهشتى كه پروردگارم پرورده جاى بگيرد.
بايد بعد از من على ر، و دوست او را دوست بداردو به پيشوايان بعد از من اقتدا كند كه آنان عترت مـن هستند و از طينتم آفريده شـده اند و از درك و دانـش برخـوددار گرديـده انـد و واى بر آن گروه از امت مـن كه برترى آنان راانكار كنند و پيوندشان را با مـن قطع نمايند كه خداوند شفاعت مرا شامل حال آنان نخواهد كرد.

30ـ ولايت على (ع ) شرط قبولى اعمال.

فـو الذى بعثنى بالحق نبيا لو جاء احدكـم يوم القيامه باعمال كامثال الجبال ولـم يجـى ء بـولايه علـى بـن ابيطـالب لاكبه الله عزوجل فـى النار .(32) سـوگنـد به خـدايـى كه مرا به حق بـرانگيخته اگر يكـى از شما در روز قيامت بااعمالى هماننـد كـوهها بيايد.
اما فاقـد ولايت وقبـول حاكميت علـى بـن ابيطالب بـاشـد، خـداونـد او را به رو در آتـش افكند.

31ـ پاداش مريض.

اذا مـرض المسلـم كتب الله له كاحسـن ما كـان يعمل فـى صحته و تسـاقطت ذنـوبه كمايتساقط ورق الشجر.
(33) وقتى كه مسلمان ، بيمار شـود، خـداوند هماننـد بهتريـن حسناتـى كه در حال سلامت انجام ميداده در نامه عملـش مينـويسد و گناهانـش همچـون برگ درخت فرو ميريزد.

32ـ مسئوليت مسلمانى.

من اصبح لايهتـم بامور المسلمين فليـس منهم و مـن سمع رجلا ينادى يا للمسلميـن فلم يجبه فليس بمسلم .
(34) هر كه صبح كند و به امور مسلميـن همت نگمارد ، از آنهانيست ؛و هركـس بشنود كه شخصـى فرياد مـيزنـد: (( اى مسلمانها به فريادم برسيد)) ولـى جـوابـش نگـويد،مسلمان نيست .

33ـ پيوستگى ايرانيان با اهل بيت عليهم السلام.

قالت الرسول من الفرس لرسول الله (ص ) الى من نحـن يا رسول الله ؟ قال انتم مناو الينا اهل البيت .
(35) فرستادگان باذان ، پادشاه يمـن ، تحت الحمايه ايران كه اصالتا ايرانى بـودند به حضور پيامبر اكرم (ص ) آمدند و گفتند: اى رسـول خدا: سرانجام ما فارسيان به نزدچه كسى خواهد بود؟ حضرت فرمـود: شما فارسيان از ما هستيـد و سرانجامتان به سـوى ما و خانـدان ماخواهد بود.
قال ابـن هشام : فبلغنى عن الزهرى انه قال : فمـن ثـم قال رسول الله : سلمان منااهل البيت .
ابـن هشام از قول زهرى گويد: و از همين جا بود كه پيامبر فرمود: سلمان از اهل بيت ماست .

34ـ خيانت بزرگ.

من تقدم على المسلمين و هو يرى ان فيهم مـن هو افضل منه فقد خان الله و رسوله و المسلمين .
(36) كسى كه بر مسلمانان پيشـى گيرد، در حالـى كه ميداند در ميان آنها كسـى افضل وبهتر از او وجـود دارد، چنيـن كسى به خدا و رسولـش و همه مسلمانان خيانت كرده است .

35ـ ارزش هدايت.

لان يهدى الله بك رجلا واحـدا خيـر لك ممـا طلعت عليه الشمس .
(37) پيـامبـر اكـرم (ص ) خطـاب به حضـرت علـى (ع ) فـرمود: هدايت نمـودن خداوند فردى را به وسيله تو از آنچه آفتاب بر آن بتابد براى تـوبهتر و ارزنده تر است .

36ـ مردمان آخرالزمان.

ياتـى على الناس زمان تخبث فيه سرائرهـم و تحسـن فيه علانيتهم طمعا مـن الدني،لايريدون به ما عنـد ربهم ، يكـون دينهم ريـاء لايخالطهم خـوف ، يعمهم الله بعقاب فيـدعونه دعاء الغريق فلا يستجيب لهم .
(38) زمانى بر مردم فرا مـى رسد كه براى طمع در دني، باطنشان پليد و ظاهرشان زيباباشـد، علاقه اى به آنچه نزد پروردگارشان است نشان ندهند، ديـن آنها ريا شـود وخـوفـى (از خـدا) در دلشان آميخته نشـود، خـداونـد همه آنها را به عذاب سختـى گـرفتار كند، پـس مانند دعايشخص غريق دعا كنند، ولـى دعايشان را اجابت نكند.

37ـ راستگو ترين صحابه.

مـااظلت الخضـراء و لااقلت الغبـراء مـن ذى لهجه اصـدق مـن ابــيذر.
(39) آسمان سايه نينداخته و زميـن در بر نگرفته ، صاحب سخنى راستگوتر از ابوذر را.

38ـ پرسش از عالمان و همنشينى بافقيران.

سـائلـوا العلمـاء و خـاطبـوا الحكماء و جـالسـوا الفقـراء.
(40) از دانشمنـدان بپـرسيـد و با فـرزانگان سخـن بگـوييـد و با فقيـران بنشينيـد.

39ـ دستبوسى نه.

هذا تفعله الاعاجـم بملـوكها و لست بملك انمـا انـا رجل منكـم .
(41) مردى خواست تا بر دست رسـول خـدا (ص ) بـوسه زنـد، پيامبر دست خـود را كشيـد وفرمود: ايـن كارى است كه عجمها با پادشاهان خـود ميكنند و من شاه نيستـم ، مـن مردى از خودتان هستم .

40ـ مهربانى با همنوعان.

ما آمن بـى مـن بات شبعان و جاره جائع و ما مـن اهل قـريه يبيت و فيهم جائع لاينظر الله اليهم يوم القيمه .(42)

به مـن ايمان نياورده كسـى كه سير بخـوابـد و همسايه اش گرسنه باشـد، و اهل يك آبادى كه شب را بگذرانند و در ميان ايشان گرسنه اى باشد، خـداوند در روز قيامت به آنها نظر رحمت نيفكند.
-------------------------------------------------------------------------.

پى نوشتها:

1ـ اصول كافى ، ج 1، ص 42.
2ـ صحيح مسلـم ، ص 4ص 1972، كتاب فضائل الصحابه ، حـديث 230، و همان ، ج 2، ص 417 چاپ بولاق ، 3ـ سوره جمعه ، آيه 3.
4ـ صحيح مسلم ، ج 4، ص 1972، كتـاب فضـائل الصحابه .
5ـ خصـال صـدوق ، بـاب اربعه ، ص 215، حـديث 1.
6ـ بحار الانوار ج 2، ص 174.
7ـ ثواب الاعمال ص 381.
8ـ تحف العقول .
ص 21.
9ـ اصول كافى ، ج 1، ص 37.
10ـ اصول كافى ، ج 1، ص 54.
11ـ تهذيب الاحكام ، ج 4، ص 190.
12ـ بحار الانوار، ج 96، ص 340.
13ـ همان ، ج 71، ص 86.
14ـ اصول كافى ، ج 1، ص 55.
15ـ همان ، ج 1ص 58.
16ـ تنبيه الخـواطـر و نزهه النواظر(معروف به مجمـــوعه ورام ) ، ج 1، ص 134.
17ـ خصـال صـدوق ص 253، و مشكـاه الانـوار ، ص 171.
18ـ امالى صدوق ، ص 231.
19ـ لئالى الاخبار، ص 386.
20ـ محموعه ورام ، ج 2،ص 110.
21ـ روضه كافى ، ص 248.
22ـ تفسير كشاف زمخشرى ، ج 3،ص 467.
23ـ امالى شيخ صدوق ، ص 257.
24ـ همان ، ص 285.
25ـ سفينه البحـار، ماده قتل ، ج 2، ص 407.
26ـ جواهر الكلام ، ج 31، ص 359.
27ـ مشكات الانوار، ص 312.
28ـ يعنـى بـراى چشـم مـردم وخـوشـاينـد آنـان كـار مـيكـرده انـد.
29ـ لئالى الاخبار ،ص 465.
30ـ سفينه البحار ماده حبيب ، ص 201.
31ـ حليه الاولياء، ج 1، ص 86.
32ـ امالى شيخ طوسى ، ج 1،ص 314.
33ـ مكارم الاخلاق ، ص 195.
34ـ اصول كافى ، ج 3، ص 293.
35ـ سيره ابن هشام ، ج 1،ص 72.
36ـ الغدير، ج 8، ص 291.
37ـ شـرح نهج البلاغه ابـن ابـى احـديـد، ج 1،ص 342.
38ـ اصول كافى ، ج 3،ص 404.
39ـ الغديـر، ج 8،ص 97، و شـرح نهج البلاغه ابـن ابـى الحـديــــد، ج 2،ص 354.
40ـ تحف العقول ، ص 41.
41ـ خيانت در گزارش تاريخ ، ج 3،ص 271.
42ـ اصول كافى ، ج 4،ص 493.

 

 
 Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved