مكتب . پس هر مكتب در درجه اول بايد منطق خود را مشخص نمايد .
اسلام ، هر چند يك مكتب فلسفی نيست و با زبان و اصطلاح فلسفه و فلاسفه‏
با مردم سخن نگفته است ، زبانی دارد مخصوص خودش كه عموم طبقات به‏
فراخور فهم و استعداد خود از آن بهره می‏گيرند ، ولی در لابلای مطالب خود
درباره همه اين مسائل سخن گفته است و اين سخت حيرت آور است بطوريكه‏
می‏توان ايدئولوژی آن را به صورت يك دستگاه انديشه عملی ، و بينشهای‏
جهانی آن را به صورت يك حكمت نظری ، و نظرياتش را در باب معرفت و
شناخت شناسی به صورت اصول يك منطق عرضه داشت .
بديهی است كه در اينجا ما بايد به اشاره ای اكتفا كرده و بگذريم تدوين‏
ايدئولوژی و جهان بينی و شناخت شناسی اسلامی با توجه به نظريات ارزنده‏
علمای اسلامی ، اعم از فقها و حكما و عرفا و ساير صاحبنظران ، چند جلد
قطور خواهد شد در اينجا فقط فهرستی و لو ناقص عرضه می‏داريم ، باشد كه در
فرصتی ديگر تكميل گردد .
در اينجا كه درصدد ترسيم خطوط اصلی نظريات اسلامی تحت عنوان مشخصات‏
اسلام هستيم ، آنها را در سه بخش : مشخصات شناخت شناسی ، مشخصات جهان‏
بينی و جهان شناسی و مشخصات ايدئولوژيكی فهرست می‏كنيم .

از نظر شناخت

. 1 آيا شناخت ممكن است ؟
اين اول پرسش در اين مساله است و همواره مطرح بوده و