نيست . بر عكس ، دعوت به مطالعه طبيعت به عنوان " آيات " و "
نشانه " ها به معنی عبور دادن از طبيعت به ماورای طبيعت است از نظر
قرآن ، راه غيب از شهادت و راه ماورای طبيعت از طبيعت و راه معقول از
محسوس می‏گذرد .
اهميت كار محمد ( ص ) در اين است كه همان طور كه به نظر در طبيعت و
تاريخ و اجتماع می‏خواند و مردمی را كه جز در برابر هر چه غير طبيعی است‏
تسليم نمی‏شوند ، تسليم عقل و منطق و علم می‏نمايد ، می‏كوشد انديشه مردمی‏
را هم كه دم از عقل و منطق می‏زنند و جز در برابر هر چه طبيعی و محسوس‏
است تسليم نمی‏شوند ، به منطقی برتر و عالی‏تر آشنا سازد .
امتياز اساسی جهانی كه مذهب به طور كلی بخصوص اسلام ارائه می‏دهد با
جهانی كه علوم و فلسفه های محض بشری ارائه می‏دهند اين است كه به قول "
ويليام جيمز " در ساختمان جهان مذهب عناصری وجود دارد علاوه بر عناصر
مادی ، و قوانينی وجود دارد علاوه بر قوانين شناخته شده بشری .
قرآن نمی‏خواهد توجه به طبيعت و محسوسات را جانشين توجه به ماورای‏
طبيعت و امور نامحسوس نمايد اهميت قرآن در اين است كه در عين توجه‏
دادن به طبيعت و به تعبير خود قرآن " شهادت " ايمان به " غيب " را
سر لوحه دعوتش قرار می‏دهد : " « الم 0 ذلك الكتاب لا ريب فيه هدی‏
للمتقين 0 الذين يؤمنون بالغيب ». . . " ( 1 ) .
چگونه ممكن است قرآن در پس منصرف ساختن مردم از توجه به آن امور
باشد در حالی كه خودش از همان مقوله " عجايب و

پاورقی :
. 1 بقره / 1 - . 3