می‏شود . روز بروز كه از دشواريها كاسته می‏شود و موعد چيدن ثمر نزديكتر
می‏گردد ، فرصت طلبان محكمتر و پر شورتر پای علم نهضت سينه می‏زنند تا
آنجا كه تدريجا انقلابيون مؤمن و فداكاران اوليه را از ميدان بدر می‏كنند .
اين جريان تا آنجا كليت پيدا كرده كه می‏گويند : " انقلاب فرزند خور
است " گوئی خاصيت انقلاب اينست كه همينكه به نتيجه رسيد فرزندان خود
را يك يك نابود سازد . ولی انقلاب فرزند خور نيست ، غفلت از نفوذ و
رخنه فرصت طلبان است كه فاجعه به بار می‏آورد .
جای دوری نمی‏رويم . انقلاب مشروطيت ايران را چه كسانی به ثمر رساندند
؟ و پس از به ثمر رسانيدن چه چهره‏هائی پستها و مقامات را اشغال كردند ؟
و نتيجه نهائی چه شد ؟
سردار ملی‏ها و سالار ملی‏ها و ساير قهرمانان آزاديخواه ، همه به گوشه‏ای‏
پرتاب شدند و به فراموشی سپرده شدند و عاقبت با گرسنگی و در گمنامی‏
مردند ، اما فلان الدوله‏ها كه تا ديروز زير پرچم استبداد با انقلابيون‏
می‏جنگيدند و طناب به گردن مشروطه چيان می‏انداختند ، به مقام صدارت عظمی‏
رسيدند ، و نتيجه نهائی ، استبدادی شد به صورت مشروطيت .
فرصت طلبی تأثير شوم خود را در تاريخ صدر اسلام نشان داد در دوره عثمان‏
، فرصت طلبان جای شخصيتهای مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند ،
طريدها وزير شدند و كعب الاحبارها مشاور ، و اما ابوذرها و عمارها به‏
تبعيدگاه فرستاده شدند و يا در زير لگد مچاله شدند .
چرا قرآن كريم ميان انفاق و جهاد قبل از فتح مكه و انفاق