بر قلبشان بوجود آورده است ، اين مطلب وارد شده است كه خداوند در قلب
انسان يك نقطه سفيدی آفريده است و وقتی انسان گناهی میكند نقطه سياهی
در آن نقطه سفيد پيدا میشود ( اين نقطه سفيد همان فطرت پاك انسان است
) و وقتی گناه تكرار میشود آن سياهی كم كم توسعه پيدا میكند ، تا به حدی
كه تمام آن سفيدی را میگيرد . حديثی هست از حضرت باقر " ع " كه سه
نوع قلب داريم " « قلب منكوس و قلب كالشمس و » . . . " ( 1 ) .
اينها همه معنايش تأثير عمل است در شخصيت انسان ، يعنی عمل ، صرفا
يك امر متأخر از [ شخصيت انسان نيست ] چنانكه بعضی از حكمای قديم فكر
میكردند كه انسان است و انديشه انسان اگر خوب بشود از راه انديشه مستقل
از عمل ( يعنی قياسات ذهنی تشكيل دادن ) خوب میشود و اگر هم بد بشود از
راه انديشه بد میشود و عمل به هر حال يك امری است متأخر از شخصيت
انسان و هيچ تأثيری روی شخصيت انسان نمی گذارد ، نه ! اين حرف را ماها
نمی گوييم . به هر حال اگر اين مطلب در فكر يونانی يا بعضی از اروپائيان
باشد ، ماها قطعا چنين چيزی را نمی گوييم مخصوصا با توجه به اين اصلی كه
حكمای ما در مورد تأثير متقابل نفس و بدن در يكديگر دارند كه میگويند :
ان النفس و البدن يتعاكسون ايجابا و اعدادا ( 2 ) . كه مقصود تأثير
متقابلی است كه نفس در بدن میگذارد و بدن واعمال بدن روی نفس میگذارد.
روانشناسيهای امروز هم به شكل ديگری مطلب را قبول دارند ، مثلا ما
میگوييم انسان وقتی روحش با نشاط باشد ، در چهرهاش ظاهر میشود ، : "
كصفرش الوجل و حمرش النحل " مسلم اين جور است . "
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمير
|
"
فكر انسان و انديشه و غم و اندوه انسان و هر حالت روحی ، روی بدن
انسان اثر میگذارد عكس قضيه هم درست است ، يعنی هر حالت بدنی با يك
حالت روحی سنخيت و تناسب دارد ، آن حالت روحی يك حالت بدنی خاصی را
ايجاد میكند ، و چنانكه انسان آن حالت بدنی را به طور مصنوعی ايجاد كند
آن حالت روحی به تبع اين حالت بدنی ايجاد میشود . مثلا اگر انسان وضع و
قيافه محزون و غم زده به خود بگيرد ، كم كم واقعا حزن برايش پيدا میشود
، اين همان تأثير متقابلی است كه نفس و بدن روی يكديگر دارند .
حالا مسئله سازندگی [ سازندگی كار انسان را ] در اين تصور اسلامی و مذهبی
خيلی منطق پيدا میكند ، چون با مسئله روح و بدن و نوعی اصالت برای روح
قائل شدن و ملكاتی برای روح قائل شدن و صورت روحی قائل شدن موافق است .
گفتيم كه هر عملی چون انسان خودش را در حال انجام دادن آن عمل میبيند
، روح
پاورقی :
1 - رجوع شود به تفسير الميزان ، ذيل آيه فوق الذكر ، اين مطلب در
آنجا توضيح داده شده است .
2 - البته برای اين مطلب بابی باز نكردهاند ولی به طور متفرق در
كلماتشان زياد است و اسفار هم تحت همين عنوان ذكر شده است .