محرك اول :
از اين اصل كه بگذريم ، بايد برويم سراغ اصول ديگر ، چون عمده اختلاف ما با آنها در آن چيزی استكه حكمای ما آنرا محرك اول عقلی مينامند ، و در درسهای اسفار گفته ايم كه اين اصل موروث از ارسطو است و اگر چه در كلمات خود ارسطو مقدماتی برای آن ذكر نشده است ولی در هر صورت مبتنی بر چند مقدمه ميباشد : يك مقدمه همانی است كه گذشت " كل متحرك يحتاج الی محرك غيره " مقدمه دوم اين است كه هرچه كه در طبيعت هست ( حركتهای عمومی طبيعت ) علت مباشرش در خود طبيعت است ، و محال است ماوراء الطبيعه مستقيما حركت را در جسم بوجود بياورد بدون اينكه در خود جسم مبدأ حركت وجود داشته باشد . مثلا كره زمين كه حركت ميكند محال است يك موجود مجرد بدون وساطت قوای طبيعی محرك آن باشد ، هر حركتی خواه طبعی باشد و خواه ارادی باشد ، فاعل مباشرش بايد يك طبيعی باشد . مقدمه سوم اين است كه هر امر طبيعی و جسمانی [ يعنی چيزی كه حلول در جسم دارد ] در اين عالم متحرك است ، و خالی از نوعی حركت نيست . مقدمه چهارم اينستكه : علت موجده حركت ، از حركت انفكاك ندارد ، و بطور كلی علت موجده هر چيزی با آن معيت دارد و قابل انفكاك از آن نيست . مقدمه پنجم اينستكه : كليه متحركات در نهايت امر بايد منتهی شوند به محركی كه آن محرك لا يتحرك است ، و تسلسل محال است . اينها اصول و مقدماتی استكه برهان محرك اول ( عقلی ) بر مبنای آنها قابل اثبات است . و تفصيل آن در درس بعد خواهد آمد .درس چهارم : اصل حركت ( 4 )
مسأله ارسطوئی در واقع اثبات ماوراء الطبيعه است از طريق حركت . ماديين هم كه اين همه دست و پا میكنند كه تضاد را علت حركت بدانند برای اين است كه اين برهان را از قابليت اثبات ماوراء الطبيعه بيندازند . برهان محرك اول متنی بر مقدماتی است كه در درس پيش ذكر شد . البته همه اين مقدمات را حكما بعنوان مقدمات اين برهان ذكر نكردهاند و در هيچ جا به اين ترتيب نيامده است ، و ما آنها را تحت اين نظم در آوردهايم ، زيرا بدون اين مقدمات اثبات آن برهان ممكن نيست . اين مقدمات بطوری كه در درس پيش گفته شد عبارتند از :