انقلاب فرانسه از انقلاب انگليس و انقلاب روسيه از هر دو شديدتر بود ولی‏
چنانكه می‏دانيم بايد بنياد همه انقلابها را در زندگی اقتصادی جامعه يعنی‏
مجموع كاركردهائی كه جامعه برای بقای خود صورت می‏دهد جست ، پايه زندگی‏
اقتصادی روابطی است كه بين گروههای انسانی با طبيعت برقرار می‏شود و
توليد نام دارد " . از اينجا وارد بحث توليد و وجه توليد و اين حرفها
می‏شود كه مربوط به بحث ما نيست .

تكامل اجتماعی :

در فصل 26 كه آخرين فصل هست ، بحث تكامل اجتماعی را مطرح می‏كند ،
ادعا می‏كند كه يك عده اساسا منكر تكامل اجتماعی هستند و بعضيشان قائل به‏
دور اجتماعی و بعضی هم قائل به تنزل اجتماعی هستند .
آنها كه قائل به دور اجتماعی هستند ، مدعی هستند كه جامعه يك مرحله‏ای‏
دارد ، به يك مرحله بالاتر و از آن به بالاتر می‏رسد ولی در نهايت امر بر
می‏گردد سرجای اولش و باز از نو شروع می‏كند ، و شواهدی هم از تاريخ برای‏
نظر خودشان ذكر می‏كنند . اين نظريه را به ابن خلدون نسبت می‏دهند و توين‏
بی مورخ و جامعه شناس معروف دنيای معاصر كه خيلی مريد ابن خلدون است و
به نظريات او احترام می‏گذارد ، هم تابع همين نظريه است . قبلا گفته‏ايم‏
كه آقای طباطبائی هم از آيات قرآن چنين استنباط می‏كنند كه جامعه دارای‏
يك حيات واقعی است و به همين دليل تولد و رشد و مرگ دارد . و هر واحد
اجتماعی و هر امتی در نهايت امر محكوم به نيستی و نابودی است . تاريخ‏
عالم هم همين مطلب را حكايت می‏كند . كدام تمدن از تمدنهای عالم باقی‏
مانده است تمام تمدنهائی كه ظهور كرده‏اند يك روزی هم افول كرده‏اند ،
راجع به خود اسلام تعبير جالبی از حضرت رسول ( ص ) وارد شده است كه‏
فرموده‏اند : " « كالشمس تطلع علی قوم و تغرب عن قوم » " ، يعنی خود
اسلام كه عامل ترقی است ضرورت ندارد كه هميشه در يك جامعه‏ای ثابت‏
بماند ، بر قومی طلوع می‏كند ، بعد قوم ديگری آنرا می‏گيرند و قوم اول رها
می‏كنند ، شمس باقی می‏ماند اما آن مردمی كه اين شمس بر آنها طلوع می‏كند
هميشه يكی نيستند .
آنهائی كه قائل به تنزل هستند ، می‏گويند اساسا كون در تنزل است ، يعنی‏
جامعه بشر در تنزل است ، و اينها معمولا ديندارها را پيرو چنين نظری‏
می‏دانند و آنها را بدبين به اوضاع عالم و جامعه انسانی می‏دانند و مدعی‏
هستند كه آنها گذشته را از آينده كاملتر می‏دانند و از يك كشيشی نقل‏
می‏كند كه پيرو چنين نظريه‏ای بوده است .

دلائل منكرين تكامل :

منكرين تكامل كه تكامل را در كل جامعه انسانی ( و نه در يك جامعه خاص‏
) منكر هستند ادله‏ای برای مدعای خود ذكر می‏كنند : می‏گويند در امور طبيعی‏
تكامل يك معنای واقعی دارد كه همان تكاملی است كه در مورد جاندارها
وجود دارد . در آنجا می‏شود مثلا انسان را با يكی از حشرات مقايسه كرد و
گفت كه يك حيوان كاملتری هست ،