جاودانگی حقيقت و جاودانگی اصول اخلاقی است .

جاودانگی حقيقت :

اما جاودانگی حقيقت ، حقيقت در اينجا به معنای مصطلح امروز است كه‏
در بعضی مصطلحات خود ما هم احيانا گفته ميشود ، يعنی انديشه و علمی كه‏
مطابق با واقع است ، يعنی حقيقت در مقابل خطا ، اينها ميگويند ، حقيقت‏
هم مانند واقعيت متغير است ، و هيچ حقيقت ثابت ما نداريم ، ما به‏
چنين حرفی اعتقاد نداريم ، و حساب حقيقت را از نظر ثبات با واقعيت (
البته مادی ) جدا ميدانيم .
يك اختلاف ، در اينجا . بر سر تعريف حقيقت است ، يعنی اينها كه اين‏
حرف را ميزنند ، تعريفی كه از حقيقت ميكنند با تعريف ما دوتا است .
ما در اصول فلسفه ( 1 ) راجع به اينكه ملاك حقيقی بودن يك علم و خطا
نبودن آن چيست بطور مفصل بحث كرده‏ايم . ملاكها و معيارهای متعددی‏
گفته‏اند ، مثل نظريه معروف پراگماتيزم ويليام جيمز و جان ديوئی و امثال‏
اينها كه آن چيزی را حقيقت می‏داند كه مفيد فائده باشد ، نه اينكه حقيقت‏
چون حقيقت است مفيد فائده است ، بلكه اساسا حقيقت ، جز مفيد بودن‏
معنائی ندارد ، هرچه كه مفيد است حقيقت است ، و هرچه مفيد نيست‏
حقيقت نيست .
اما اينها ، منظورشان چيز ديگری است ، اينها روی آن حسابی كه در گذشته‏
ذكر كرديم ميگويند : انديشه ملاك انديشه نيست ، انديشه ملاك ميخواهد و
انديشه خودش نمی تواند ملاك انديشه باشد ، يعنی برخلاف آنچه كه در منطق‏
قديم ميگفتند و بعد از تقسيم علم به بديهی و نظری ، علوم را با علوم‏
بديهی توجيه ميكردند ، اينها معتقد هستند كه عمل و در عمل نتيجه دادن و
تطبيق شدن و توجيه كردن ( حوادث ) ملاك حقيقت است . آن حرفها را
گذاشته‏اند كنار ، و مطلب را به اين صورت طرح ميكنند ، ميگويند :
هر علم در ابتدا ، فرضيه است ، ابتدا برای يك دانشمند راجع به يك‏
مسئله يك فرضيه پيدا ميشود ( از راه الهام يا راه ديگر ) اين فرضيه را
تا در مرحله فرضيه است نميشود گفت حقيقت است ، بعد بايد اين فرضيه را
در مقام عمل و آزمايش در بياوريم ، ( و لذا فرضيه‏هائی كه غير قابل‏
آزمايش است از اين باب بكلی خارج می‏شود ) و وقتی اينرا در مرحله‏
آزمايش در آورديم ، يا جواب مثبت خواهد بود ، يعنی ميتواند واقعيت را
توجيه كند . . . اگر در مقام آزمايش درست از آب درآمد می‏گوييم اين‏
حقيقت است ، يعنی فرضيه‏ای است كه در عمل نتيجه درست داده است ، مثلا
در مورد علت يك بيماری يك فرضی ميكنند و بعد طبق آن فرض عمل ميكنند ،
اگر نتيجه مثبت داد ، ميگويند ، آن مطلب حقيقت است ، به دليل اينكه‏

پاورقی :
>
3 - در بحث غايات گفته خواهد شد كه هر حركتی مخصوصا حركت جوهری در
نهايت امر بايد به ثبات منتهی بشود كه آن ثبات هم پايانش تجرد است و
چيز ديگری نيست .
1 - مقدمه مقاله چهارم .