پاورقی : 1 - فصل 4 ، قانون 3 ، بند . 1
پوليتزر بايد ديد كه او كدام تفسير را انتخاب كرده و آيا دچار تناقض
شده است يا خير ، ژرژ پوليتزر در كتاب " اصول مقدماتی فلسفه " ( 1 )
میگويد : " از نظر متافيزيك زندگی زندگی است ، مرگ مرگ است ، اما
از نظر ديالكتيك ايندو از يكديگر جدا نيستند ، مرگ ادامه زندگی است (
يعنی زندگی به مرگ تبديل پيدا كرده است ) و زندگی هم از مرگ ناشی
ميشود ، زندگی و مرگ از يكديگر جدا نبوده پيوسته به يكديگر تبديل ميشوند
( كه اين ، با طرز تفكر دكتر ارانی جور در میآيد ) و امور به شكل تضاد با
خود در میآيند .
در بند 2 تحت عنوان تبديل عوامل به ضد خود بحث كرده ، و تبديل صحيح
به غلط و تبديل غلط به صحيح ( كه همهاش هم غلط است ) را مطرح كرده و
نتيجه ميگيرد كه نه تنها امور به يكديگر تبديل ميشوند بلكه هيچ امری به
تنهائی همان كه هست باقی نمی ماند و عبارت از چيزی خواهد بود كه شامل
ضد خودش نيز هست . هر چيز آبستن ضد خود میباشد . امور عالم در عين حال
، هم خود و هم ضد خود هستند . يك قضيه را اگر به شكل دائره فرض كنيم
يك قوه آنرا به سوی قوای حياتی ميراند به اين ترتيبكه از داخل به خارج
فشار میآورد ( انبساط ) و در عين حال قوای ديگر وجود دارد كه آنرا به
جهت ديگر ميكشاند يعنی به طرف مرگ به اين صورت كه از خارج به مركز
فشار میآورد ( انقباض ) بنابراين درون هر چيز را قوای متخالف گرفته
است ، هر حركتی ناشی از قوای متخالف ميباشد : يكی از جهت اثبات ، يكی
از جهت نفی ، يكی از طرف زندگی ، يكی از طرف مرگ . در هر چيزی قوای
جاندار اثبات و نفی وجود دارد و بين اثبات و نفی تضاد موجود است .
تحول و تغيير امور از آن جهت است كه دارای تضاد ميباشند . اين مطلب
تقريبا مقدمهايست برای بند . 3
در بند 3 تحت عنوان اثبات ، نفی ، نفی در نفی ميگويد : " هر گاه
تخمی را كه زير مرغ است در نظر بگيريم ، ديده ميشود در تخم نطفهای هست
كه در هوای مساعد و شرائط مخصوص نشو و نما ميكند . اين نطفه در حين رشد
جوجه ميشود ، به اين ترتيب كه نطفه بمنزله نفی تخم است . بخوبی ديده
میشود كه در داخل تخم دو قوه موجود است : يكی آنكه ميخواهد تخم را به
حالت خود نگهدارد و ديگری قوهای كه مايل است تخم را به جوجه تبديل كند
از اين رو ، تخم با خودش سازگار نيست . حرفش تا اينجا با نظر ارانی
جور در نمی آيد .
بعد میگويد : " چيزی كه از نفی مشتق ميشود . حالت اثبات پيدا ميكند
، جوجه اثباتی است كه از نفی تخم خارج ميشود . اين يكی از مراحل تكامل
است مرغ از تغيير شكل جوجه بوجود میآيد ، و در خلال اين تحول بين قوائی
كه ميخواهند جوجه را به همين حال نگهدارند و قوائی كه ميخواهند جوجه را
به مرغ تبديل كنند . تضاد و كشمكش است " ! از اينجا به بعد
تناقضگوئيش شروع ميشود . ميگويد : " مرغ نفی جوجه است " ( با اينكه
طبق حرفهای قبل نفی جوجه قوائی بود كه ميخواست آنرا به مرغ تبديل كند )
و جوجه بنوبه خود محصول نفی خود ميباشد ، پس مرغ نفی است و اين شيوه
عمومی تكامل
پاورقی : 1 - فصل 4 ، قانون 3 ، بند . 1 |