پاورقی : 1 - جدال با مدعی - چاپ اول - ص 49 و . 50
انسان اينستكه برادركش ، پريشان ، در بدر ، سرگردان باشد برای هميشه ،
ايدهآل انسان رسيدن به جامعه بی طبقه است ، يعنی جامعه بدون تضاد درونی
( 1 ) .
مدعی ميگويد : آن مدينه فاضله يعنی پوچ ، چرا مرا به آينده حواله ميدهی
، بگو الان چه هست ؟
او ميگويد : میپذيرم كه انسان معاصر انسان را ميكشد ولی نمی پذيرم كه
كشتار و برادر كشی در ذات انسان است .
مدعی میگويد : پس چرا هابيل قابيل را كشت ( كه عكس صحيح است ) .
مجادل جواب ميدهد : اينها اسطوره است ، اسطوره چيزی را برای ما روشن
نمی كند . مدعی ميگويد ، مگر " ايسم " ها و " لوژی " ها روشن كردهاند
؟ مگر افلاطون و ماركس روشن كردهاند ؟ اينها هم در حد خواب و خيال است
، بعد ميگويد : آن مدينه فاضله كجاست و كدام خط انسان را به آنجا ميبرد
؟
مجادل جواب ميدهد : شهر زيبا و نيك افلاطون ، يا جامعه بی طبقه ماركس
، خطی نيست كه من و شما يك تنه يا دو تنه سوار يك اتوبوسش بشويم و
برويم ، اين خط يك اتوبوس بيشتر ندارد ، اين اتوبوس در لحظهای تاريخی
( يعنی اختياری ما هم نيست ) سر ساعت معين ناگهان راه میافتد ، افراد
قشری كه در عمرشان اتوبوس سوار نشدهاند زير چرخ اين اتوبوس له ميشوند ،
اما انبوه مردم ( توده مردم ) همه باهم سوارش ميشوند و به سوی مقصد
تاريخی خويش پيش ميروند .
مدعی ميگويد : باز حواله به آيندهداری ميدهی و اينها هم كه همه وعده
است ، يك امر عينی بياور .
مجادل جواب میدهد و ميگويد : همهاش هم آينده نيست ، بالفعل هم هست
. بعد ميگويد : من اصطلاحی دارم كه اين اصطلاح مال خودم است ، و آن
اينستكه : ما ، دو زمان داريم يك زمان تقويمی و ديگر زمان تاريخی . زمان
تقويمی زمانی است كه بحسب تقويم تقويم تعيين ميشود و شمار سال بيان
ميشود مثلا سال 1356 ، در زمان تقويمی همه مردم هم زمان با يكديگر هستند ،
همه جامعهها در يك زمان تقويمی زندگی ميكنند ، ولی زمان تاريخی چيز
ديگری است ، يعنی مراحل تطور تاريخ از نظر مراحل تاريخ جامعهها در يك
زمان زندگی نمی كنند ، خيلی جامعهها هستند كه در قرن 15 - 16 بلكه در
قرنهای قبل از ميلاد زندگی ميكنند ، و جامعههائی هم هستند كه به آن لحظه
تاريخی خودشان رسيدهاند و ميتوانيد برويد تماشا كنيد ( يعنی جامعههای
كمونيستی ) . بعضی ملتها به لحظه تاريخی خود رسيده و سوار اتوبوس شدهاند
و به شكل ايدهآل بسی نزديك شدهاند . نميگويد
پاورقی : 1 - جدال با مدعی - چاپ اول - ص 49 و . 50 |