است ، اينها نفی مالكيت فردی نيست ، الغاء مالكيت خصوصی نيست ، بلكه
مالكيت اشتراكی در موارد خاصی است كه موجبات آن اقتضا میكند در آن
موارد ، مالكيت ، اشتراكی و اجتماعی باشد نه فردی ، همان طوری كه در
اسلام انفال از ثروتهای عمومی شمرده میشود . اسلام نه با قبول مالكيت
عمومی در مثل انفال ، مالكيت فردی را به طور مطلق طرد كرده و نه با قبول
مالكيت فردی ، مالكيت عمومی را نفی كرده است ، در آنجا كه پای كار
افراد و اشخاص است مالكيت فردی را معتبر میشمارد و در آنجا كه پای كار
افراد و اشخاص نيست مالكيت را جمعی میداند .
عليهذا اسلام با اينكه طرفدار مالكيت جمعی بعضی سرمايههاست از آنجا كه
مالكيت اشتراكی در محصول كار افراد را نمیپذيرد مگر به رضايت و قرارداد
آنها پس يك مسلك اشتراكی نيست نظير ساير اشتراكيتها ، و از آن جهت
كه سرمايههای ط بيعی و صناعی را متعلق به شخص نمیداند به نوعی اشتراكيت
قائل است . اين است مقام اسلام در ميان سرمايه داری و سوسياليسم .
|