و سرمايه‏داری از اين نظر پيدا می‏شود . اين علم نيز به نوبه خود اصول‏
متعارفه و اصول موضوعه‏ای دارد . اصول متعارفه و موضوعه اين علم عبارت‏
است از :
الف . اقتصاد بايد به نحوی باشد كه موجب ازدياد ثروت عمومی بشود ،
را كد و ثابت نباشد ، متكامل باشد ، حداكثر استفاده از عامل طبيعت و
عامل انسانی بشود .
ب . عدالت و مساوات رعايت گردد ، به معنی اينكه تبعيضها و
اولويتهای بيجا در كار نباشد .
ج . فردی فرد ديگر را استثمار نكند .
د . عدالت به معنی اين كه حقوق طبيعی افراد بايد رعايت شود ، هم به‏
اين معنی كه حق طبيعی يك فرد به او داده شود نه به فرد ديگر يا همه‏
افراد ديگر و دولت ، و هم به معنی اين كه آزادی يك فرد محترم شمرده شود
. می‏توانيم آزادی را اصل عليحده بشماريم .
و . احترام آزادی افراد در انتخاب كار .
ز . آزادی افراد كه خود يك اصل است و همچنين ازدياد ثروت عمومی كه‏
خود اصل ديگری است بايد محدود شود به ساير مصالح بشر ، يعنی بايد منحصر
به اخلاق عموم و معنويات بشر باشد .
يكی از اصولی كه در اقتصاد بايد در نظر گرفت اصل تزييد ثروت ملی و
تكثير توليد است ، يعنی اقتصاد سالم آن است كه جريان ثروت و منابع‏
اوليه به نحوی باشد كه بر ثروت كه يگانه وسيله مادی و پايه‏ای از پايه‏های‏
زندگی است بيفزايد و قدرت ملی را در تحصيل وسائل مادی و معنوی زندگی‏
مضاعف كند و اين مشروط به دو شرط است ، يكی اين كه منابع ثروت آزاد
باشد و دچار حبس و توقف