پاورقی : . 1 تاريخ عقايد اقتصادی ، ص . 142
معادل مخارج كارگر باشد نه بيشتر . پس لازم میآيد كه قانون مفرغ عادلانه
باشد و كارفرما اضافه ارزش را به حق ببرد و كار ظالمانهای صورت نداده
باشد .
به طور كلی نظريه " ارزش = مقدار صرف انرژی از نظر تعادل مقادير
واقعی كارها و استحقاقها برای بهرهها " يك نظريه ضد كارگری است .
در كتاب " تاريخ عقايد اقتصادی " تأليف لوئی بدن ، ترجمه دكتر
هوشنگ نهاوندی ، نظريه ارزش ماركس را انتقاد میكند به كمتر از
انتقاداتی كه ما كرديم . اضافاتی كه در آنجا هست يكی اين است كه میگويد
:
" عصاره نظريه ماركس اين است كه اساس ارزش تنها بر كار دستی نهاده
شده و تنها بازوی انسان ممكن است خلاق ارزش باشد ، نه اختراع توليد
ارزش میكند نه سازمان گذاری و نه مديريت " ( 1 ) .
اين بيان از نظر مولد ارزش بودن سازمان و مديريت ، بيان تازهای است
، از آن نظر كه با اين كه قبول كنيم كه منشأ ارزش ، كار است ، بايد
قبول كنيم كه سازمان و همچنين مديريت ، در ايجاد كار مؤثر است .
در صفحه 143 آن كتاب میگويد :
" كار به خودی خود به وجود آورنده ارزش نيست . يك تابلوی نقاشی
زننده نازيبای نا مأنوس ، ارزشی ندارد ولو آن كه
پاورقی : . 1 تاريخ عقايد اقتصادی ، ص . 142 |