پاورقی : > مثل و فروش آنها هم نيست ، بلكه برای استفاده مادی از محصول كار آن ماشين است ، و بالاخره برای تجارت با محصول زحمت ديگری است . بلی ، كسی كه كارخانه ساختن آن ماشين را داير میكند ، عينا نظير كسی است كه كتاب ديگری را چاپ میكند و دنيا از آن نظر تا حدی مالكيت و امتياز قائل است . و اما كسی كه يك ماشين توليد كننده میخرد ، مانند كسی است كه يك كتاب میخرد ، با اين تفاوت كه كتاب مولد نيست ولی ماشين مولد است و كار ايجاد میكند و خود به خود مبدأ ثروت است و مشابه طبيعت است ، قدرت ايجاد ارزش او آن قدر با كاری كه صرف آن شده است تفاوت دارد كه شبيه طبيعت است . در اجتماع چيزی به وجود آمده است كه مثل طبيعت قادر است با كار كم كه صرف آن میشود ، و احيانا بدون كار ، ايجاد ارزش كند . عليهذا مخترع ماشين ، تنها محصول كار نمیفروشد ، او خالق چيزی است كه آن چيز خالق كار است و خالق ارزش است ، و به دست او چنين چيزی جاری شده است ، لهذا نمیتواند آن چيز مملوك شخصی باشد و مبادله شود ، در عين اين كه به مخترع بايد پاداش داده شود . میتوان گفت حق التأليف نيز پاداش است نه مال كه مثل مالهای ديگر مبادله شود .