ارزش ايجاد نمايد . در مثال بالا اگر كارگر برای ايجاد يك روز كار ده‏
ريال مزد می‏گيرد ، فقط پنج ساعت كار او برای ايجاد ارزش معادل ده ريال‏
كافی است ، ولی كارفرما به پنج ساعت كار قناعت نمی‏كند بلكه كارگر را
ده ساعت يا بيشتر به كار وا می‏دارد . اگر باز فرض كنيم اين كارگر در
يك روز ده ساعت كار می‏كند ، زمان كار او به دو قسمت كه هر يك پنج‏
ساعت است تقسيم می‏گردد . مدت پنج ساعت اول ، لازم و كافی است تا
كارگر به اندازه مزدی كه می‏گيرد ( ده ريال ) ارزش ايجاد نمايد ( 1 ) .
اين مدت پنج ساعت ، يا قسمت اول مدت كار روزانه را به اصطلاح علم‏
اقتصاد " زمان كار لازم " می‏نامند . پس ارزشی كه در نيمه دوم مدت كار
روزانه به توسط كار اين كارگر ايجاد می‏گردد ، برای كارفرما سود خالص‏
است . اين ارزش را كه كارگر علاوه بر نيروی كار خود ايجاد می‏نمايد "
ارزش اضافی " و نيمه دوم مدت كار روزانه را " زمان اضافی كار "
می‏نامند " .
ايرادی كه اينجا هست اين است كه چرا قانون رقابت در خريد ، نسبت به‏
اين كالای ممتاز ، يعنی نيروی كار ، حكمفرما نيست ؟ و بالاخره چرا قانون‏
عرضه و تقاضا ، نسبت به اين كالا لنگ است ؟ مسلما وقتی كه چنين نيروی‏
صرفه‏داری باشد مشتری زياد پيدا خواهد كرد ، يعنی كارفرما زياد خواهد شد و
تقاضای زياد ، بها را

پاورقی :
. 1 عجبا ! آيا علت اين كه نيروی كارگر قادر است بيش از مقدار كاری‏
كه صرف توليد و ايجاد آن شده است كار ايجاد كند جز اين است كه طبيعت‏
زنده است و طبيعت زنده مطلقا ولو در زراعت يا حيوان ، اين توانايی در
او هست ؟ ! .