می‏باشند ، مثل نان و آب ، قيمت كمتری دارند ، اما بعضی چيزهای ديگر با
اين كه از تجملات زندگی است و چندان مورد احتياج نيست صدها برابر نان‏
قيمت دارد ، مانند عطر و لوازم تجمل زنانه .
د . منشأ ارزش ، مفيد و مورد احتياج بودن است ، به علاوه در دسترس‏
نبودن . ( در دسترس نبودن ، همان ندرت يا قابليت انحصار است كه قبلا
درباره آنها و تفاوت ميان آنها بحث كرديم ) ، به عبارت ديگر : عرضه و
تقاضا . اين همان است كه قبلا از آن ياد كرديم ، و از " اصول علم اقتصاد
" نوشين نيز نقل و از زبان خود آنها انتقاد كرديم . حاصل انتقاد آنها
اين است ( 1 ) كه اگر مطلب از اين قرار است بايد هر دو كالايی كه به‏
يك اندازه مورد احتياج است و تقاضا دارد و به يك اندازه در دسترس‏
است و به بازار عرضه شده است دارای يك قيمت باشد . مثلا در هر خانه‏ای‏
هم قيچی لازم است و هم چرخ خياطی ، پس تقاضای هر دو مساوی است ، بلكه‏
تقاضای قيچی بيشتر است ، و در بازار اين هر دو به حد و فور پيدا می‏شود ،
پس بايد قيمت اين دو مساوی باشد ، و حال آن كه اين طور نيست . علت‏
تفاوت قيمت چرخ خياطی و قيچی ، تفاوت مقدار كاری است كه روی آنها
صورت گرفته است . پس ارزش و بها ، تابع عرضه و تقاضا نيست . به علاوه‏
ما می‏بينيم كه ارزش و بها بر عرضه و تقاضا تأثير دارد ، اگر قيمت يك‏
چيز زياد باشد ، سبب افزايش عرضه و كاهش تقاضا می‏گردد ، و اگر به عكس‏
، ارزش پايين باشد ، از عرضه می‏كاهد و بر تقاضا می‏افزايد ، و چيزی كه‏
عرضه و تقاضا را تحت تأثير قرار می‏دهد چگونه می‏توان گفت معلول آن است‏
؟

پاورقی :
. 1 ليكن بعدا اين انتقاد رد خواهد شد .