الاحوط تقسيمه فی فقراء بلده و احوط من ذلك ان لم يكن اقوی ايصاله الی‏
نائب الغيبة ، كما ان الاقوی حصول الملك لغير الشيعی ايضا بحيازش ما فی‏
الانفال من العشب و الحشيش و الحطب و غيرها بل و حصول الملك لهم ايضا
للموات بسبب الاحياء كالشيعی " .
اينجا بار ديگر اهميت مسئله حكومت و ولايت از يك طرف و كوتاهی نظر
فقهاء شيعه از طرف ديگر ظاهر می‏شود . چگونه ممكن است غيبت امام سبب‏
شود اين فلسفه بزرگ معطل بماند و اراضی انفال حكم اموال شخصی و منقول را
پيدا كند ؟ !
آيا از اخبار احياء موات كه می‏فرمايد : " « من احيی ارضا مواتا فهی‏
له » " می‏توان فهميد كه اراضی موات كه جزء انفال است لااقل در زمان‏
غيبت ملك احيا كننده می‏شود ؟ به نظر ما نه ، زيرا اولا اين اخبار از
رسول اكرم است و ممكن نيست ناظر به خصوص زمان غيبت باشد ، و ثانيا
مفاد " هی له " بيش از اختصاص و اولويت نمی فهماند ، خصوصا كه در
بعضی اخبار احياء موات وارد شده كه احياء كننده بايد خراج بپردازد ،
خراج پرداختن با مالكيت شخصی جور در نمی‏آيد ، و ثالثا بعيد نيست كه‏
تصرفات خريد و مالكانه احيا كنندگان اراضی موات يا كسانی كه از زمينهای‏
محياش به آنها رسيده است يعنی از قطايع ملوك يا اراضی صلح به آنها
رسيده ، تصرفات مالكانه آنها به اجازه امام باشد نه اينكه ملك طلق‏
آنهاست .