ولی از آن زمان كه اشتراك مساعی و تقسيم كار و وظائف درميان افراد به‏
وجود آمده است ، ولو در ساده‏ترين شكلهايش يعنی در حوزه خانوادگی كه‏
رئيس خانواده مديريت اين اجتماع كوچك را به عهده داشته است خواه‏
ناخواه روابط اجتماعی و مناسبات اجتماعی ميان افراد برقرار شده و قهرا
پای تقسيم وسائل معاش نيز به ميان آمده است ، يعنی ميان افراد ، روابط
ساده اقتصادی نيز برقرار شده است ، خواه آن كه وسائل معاش را با كار
ايجاد كرده باشند ، يعنی " توليد " صورت گرفته باشد ، و يا صرفا به‏
صورت آماده‏ای از طبيعت حيازت كرده باشند مثل اين كه ماهی را از آب و
ميوه را از درخت گرفته باشند ، و خواه آن كه تقسيم مايحتاج به صورت‏
متساوی صورت گرفته باشد يا متفاوت ، يعنی آن كه قوی‏تر و كار آمدتر بوده‏
، سهم و نصيب بيشتری داشته است . پس روابط اقتصادی هنگامی وجود پيدا
می‏كند كه ميان افراد ، روابط اجتماعی برقرار شود ، يعنی اشتراك مساعی و
تقسيم كار و وظيفه ، وجود پيدا كند و به واسطه محدود بودن امور معاشی ،
احتياج به تقسيم و توزيع ، پيدا شود ، يعنی اگر فرض كنيم كه انسانها به‏
واسطه احتياجات خانوادگی و سياسی و فرهنگی ، ناچار به زندگی اجتماعی‏
باشند ولی وسائل معاشی آنقدر وافر باشد كه همه چيز مانند هوا كه در عين‏
اين كه ضروری ترين وسائل حياتی است در اختيار همه است در اختيار همه‏
باشد ، پای تقسيم و توزيع به ميان نمی‏آيد ، و قهرا روابط خاص اقتصادی ،
يعنی مالكيت فردی يا اشتراكی ، حق ، اولويت ، و غيره ، در ميان آنها
برقرار نخواهد شد ( 1 ) . روابط اقتصادی مانند ساير روابط

پاورقی :
. 1 و می‏توان گفت بازگشت عدم وفور به اصل لزوم كار است ، يعنی همين‏
قدر كه گفته شد "وظيفه و كار" خود به خود مستلزم عدم وفور طبيعی است .