اسراف نداشت ، زيرا خودش محصول اجتماع است ، او خودش واجب الوجود
بالذات نيست ، فردی است قائم به اجتماع ، اجتماع در نيروهای علمی و
دماغی و بدنی او دخيل است ، آن قوا تنها مال خودش نيست ، اجتماع در
آنها ذی حق است ، و لهذا خودكشی از جنبه حقوق اجتماعی قطع نظر از تكليف‏
الهی كه حتی با تجويز اجتماع نيز جايز نمی‏شود نيز جايز نيست ، زيرا فرد
محصول اجتماع و مديون اجتماع است .
از اين بيان نتيجه می‏شود كه انسان حق تضييع ندارد اما حق بخشش وهبه و
وقف و صلح و ابراء و همچنين حق مجانا خدمت كردن ، مادامی كه به اجتماع‏
صدمه نزند ، از او سلب نمی‏شود ، حق وصيت و توريث اگر بتوان آن را حق‏
مورث دانست ( 1 ) از او سلب نمی‏شود ، اما اين كه لازمه دخالت اجتماع‏
اين است كه حق تصرف منحصر باشد به زمان حيات ، دليل ندارد .

پاورقی :
. 1 ولی همان طور كه قبلا گفتيم ، اشتباه است كه ارث را حق بدانيم .
اگر از لحاظ حق بخواهيم بحث كنيم بايد درباره وصيت بحث كنيم كه نظير
هبه و وقف و حبس و صلح و غيره است .