ص 52 :
" باری هر قدر به خود زحمت دهيم و بخواهيم به واسطه تجزيه و تحليل
جريان مبادله ، سر چشمه سود را بيابيم ، جز اتلاف وقت ، فايده ديگری
ندارد و به كوچكترين نتيجهای نخواهيم رسيد . جريان مبادله ، سرچشمه سود
توليد كنندگان نيست . . . " .
البته مبادله نمیتواند ارزش ايجاد كند مگر به مقدار كاری كه واسطه
انجام داده . آن كار كما و مخصوصا كيفا دارای ارزش است . تجارت ، خالی
از يك نبوغ نيست ، ولی در متن ، كوشش شده كه تاجر را رباينده اضافه
ارزش توليد كننده معرفی كنند ، زيرا طبق مفروضات متن ، بازار هميشه
بازار واقعی است و قيمتها طبيعی است ، در صورتی كه قبلا اشاره كرديم كه
تاجر قادر است بازار مصنوعی ايجاد كند ، و در نتيجه مصرف كننده را
استثمار نمايد .
در صفحه 53 تحت عنوان " نيروی كار ارزش نيروی كار " میگويد :
" مسئله ای را كه در بالا طرح كرديم نمیتوانيم حل كنيم مگر آن كه در
بازار مبادله كالايی را پيدا كنيم كه بهای آن در موقع فروش پايينتر از
ارزش آن باشد ( 1 ) و هر كس آن را بخرد حتما سود خواهد برد ، يا به
عبارت ديگر ، بايد كالايی در بازار مبادله
پاورقی :
. 1 و از قاعده كلی كه هر كالايی كه در موقع فروش ، از ارزش واقعی اش
پايين تر باشد ديگر توليد و عرضه نخواهد شد ، بايد مستثنی باشد . مطابق
اصولی كه از اصل " ارزش = كار " نتيجه میشود ممكن نيست كالايی وجود
داشته باشد كه هميشه بهای آن از ارزش واقعی آن كمتر باشد . عليهذا مطلب
متن ، مخالف آن اصول است . قاعده عقلی و طبيعی ، استثناء پذير نيست .