علم اقتصاد
مطابق آنچه قبلا گفتيم ، ما دو نوع روابط اقتصادی داريم : روابط طبيعی و روابط اعتباری و قراردادی . از لحاظ روابط طبيعی ، علم اقتصاد ، علم به قوانين طبيعت است آنچنان كه هست ، يعنی يك علم نظری است ، ( 1 ) و اختلاف نظر در اين علم از قبيل اختلاف نظر در علوم نظری است ، و البته كمتر هم مورد اختلاف خواهد بود ، ولی از لحاظ روابط اعتباری ، علم اقتصاد ، علم به روابط است آنچنان كه بايد باشد . از نظر دوم است كه مسئله عدالت و ظلم و خوب و بد و شايسته و ناشايسته به ميان میآيد ، و به اصطلاح جنبه اخلاقی دارد . معمولا در كتب ، ميان اين دو قسمت تفكيك نمیشود و همين جهت منشأ اشتباهات زيادی میگردد . علم اقتصاد به معنی اول ، اصول و مبادئی دارد . هيچيك از قوانين و مقررات علم اقتصاد به معنی دوم ، تأثيری در اول ندارد ، مگر آنگاه كه به مرحله عمل و واقعيت عينی بيايد ، زيرا مطلقا امور اعتباری از آن جهت كه اعتباری هستند ، در امور عينی و واقعی تأثير ندارند مگر بعد از آن كه به مرحله عمل درآيند . ولی قواعد و قوانين علم اقتصاد نظری در علم اقتصاد عملی مؤثر است . در كتاب " اصول علم اقتصاد " نوشين ص 5 میگويد :پاورقی : . 1 از اين نظر نيز دو جنبه دارد ، از يك جنبه ، يك علم ساده توصيفی است كه فقط روابط علی و معلولی را توضيح میدهد ، و از جنبه ديگر ، فن است كه پيشنهادكننده ، است كه بهترين روش اقتصادی از نظر خود ثروت ( نه از نظر اخلاق و حقوق و عدالت ) چيست . اختلاف مكاتب سوداگران و فيزيوكراتها و مردان مكتب كلاسيك از اين نظر است . اما اختلاف نظر سرمايه داری و سوسياليسم بيشتر از جنبه اخلاق و عدالت است . مسئله رقابت كه آيا خوب است يابد ، از جنبه فنی اقتصاد است .