اقتصاد كهن خانوادگی دهقانی ، خواه اقتصاد اجتماع سوسياليستی آينده -
موجود میباشد .
موضوع بحث و مطالعه علم اقتصاد ، همين قوانين ابتدائی است كه انتظام
دهنده روابط توليد اجتماع سرمايه داری تجاری میباشد " .
از اينجا معلوم میشود كه مقصود نويسنده از " روابط اقتصادی " كه در
آغاز مطلب گفت ، روابط طبيعی است ، زيرا روابط اعتباری و قراردادی در
اجتماع اشتراكی نيز هست و آنچه مايه اختلاف اجتماع اشتراكی و اجتماع
سرمايه داری هست ، اين است كه اجتماع سرمايه داری با قوانين طبيعی
اداره میشود و اجتماع اشتراكی با قوانين ارادی و اختياری .
سپس میگويد :
" ممكن است از آنچه گذشت ، چنين نتيجه بگيريم كه علم اقتصاد در
اقتصاد طبيعی قديمی و اجتماع كمونيستی كه هر دو به واسطه اراده با شعور
يگانهای اداره میشوند هيچ موضوعی كه قابل بحث باشد نخواهد يافت . البته
برای مطالعه روابط توليد اجتماع آينده كه بدون شك هزار بار غامضتر از
روابط توليد اقتصاد طبيعی قديمی خواهد بود علم مخصوصی لازم خواهد آمد ،
ولی در هر صورت ، آن علم ، اقتصاد نخواهد بود " .
در اينجا اين پرسش پيش میآيد كه اولا يا علم اقتصاد اختصاص دارد به
اجتماع سرمايه داری ، و حتی در اجتماع اشتراكی اوليه و اجتماع فئوداليستی
نيز علم اقتصاد معنی ندارد ؟ يا فقط در اجتماعاتی كه با اراده و شعور و
تدبير اداره میشوند و قوانين طبيعی حكمفرما نيست اقتصاد نيست ، و هر جا
كه هست ، اقتصاد هم
|