ريال بگيرد . اما نام اين ، ارزش اضافی نيست ، يعنی چنين نيست كه چون‏
كارفرما بخور و نمير هنرمند را به او پرداخته است پس ارزش واقعی نيروی‏
كار او را داده است و در اين ميان ارزش اضافی جوشيده است ، بلكه واقعا
ارزش نيروی كار او معادل است با تمام قيمت آن اثر منهای بهای كاغذ و
ساير لوازم و فعاليتهايی كه در مقدمه و مؤخره اين كار لازم است ، و اگر
صاحب تابلو مالك كاغذ و ساير فعاليتها نباشد با مالك واقعی كاغذ و
ساير لوازم و فعاليتها در اين مولود و فرزند سهيم می‏باشد ، ولی البته سهم‏
آنها مساوی نيست ، سهم هر كدام بستگی دارد به ارزش بازاری آنها و كاری‏
كه صرف آنها شده است ( چون مصنوع جمادی هستند ) ، و بستگی دارد به‏
ميزان دخالتی كه در تكوين آن اثر از لحاظ علی و معلولی داشته‏اند .
ص 27 :
" باری بنا بدين مقدمه و استدلال ، اين ارزش اضافی كه كارگر در زمان‏
كار اضافی ايجاد می‏نمايد سرچشمه سود است " .
از آنچه در بالا گفته شد پاسخ اين مدعا روشن است .
در صفحه 58 تحت عنوان " سرمايه " می‏گويد :
" ما می‏دانيم كه نيروی كار به تنهايی در جريان توليد دخالت ندارد ،
بلكه ابزار توليد ، مانند ماشينها ، بنای كارخانه ، مواد اوليه ، مواد
كمكی نيز لازم است . . . ايجاد ارزش اضافی ممكن نمی‏گردد مگر به واسطه‏
اتحاد و تشريك مساعی نيروی كار با وسائل توليد . . . ماشينها ، بنای‏
كارخانه ، مواد اوليه ، و مواد كمكی را نمی‏توان سرمايه ناميد مگر به يك‏
شرط و آن اين است كه اين اشياء برای ارزش اضافی و يا به عبارت ديگر