جريان مبادله است . ولی از نظر اقتصاد كه جريان واقعی را می‏بيند نه‏
جريان اعتباری را ، اگر معامله نقد باشد ، در همان اول ، كالا و پول جريان‏
پيدا می‏كنند ، و اگر نسيه باشد ، در مرحله اول كالای پارچه به تنهايی‏
جريان پيدا می‏كند ، و در مرحله دوم ، يعنی فروش محصول ، كالای محصول و
پول جريان پيدا می‏كنند ، و در مرحله سوم فقط پول جريان پيدا می‏كند . پس‏
ماهيت نسيه از لحاظ اقتصادی مغاير است با ماهيتش از لحاظ حقوقی و
اعتباری .
ص 49 :
" . . . اگر پول كاغذی دارای پشتوانه طلا يا نقره يا جواهرات گرانبها
نباشد ، اگر چه اسكناس صد هزار ريالی باشد ، به يك ريال حقيقی هم نمی‏
ارزد " .
مسئله اسكناس ، دو مرتبه بحث حقيقت ارزش را پيش می‏آورد كه آيا
ذاتی است ؟ يعنی هر جنسی ماهية و طبعا دارای ارزش خاصی است چنان كه‏
قبلا اشاره شد يا اعتباری و قراردادی مطلق است به دليل اسكناس ؟ و يا
مربوط است به كاری كه روی آن صورت گرفته ؟ و يا به چند چيز مرتبط است‏
؟ در باب خصوص اسكناس ، اين بحث فقهی در معاملات ربوی پيش می‏آيد كه‏
آيا خريد و فروش اسكناس با تفاضل ، حرام است يا نه ؟ معمولا فقهاء
معاصر معتقدند كه اسكناس خودش ارزش دارد . اين نظر مبتنی بر اين فرض‏
علمی است كه با اعتبار و قرارداد ، می‏توان به چيزی اعطاء ارزش كرد .
راه بيان آن اين است كه از طرفی جامعه احتياج دارد به يك مقياس ارزش‏
و واسطه جريان ، بعد خودش يك شی‏ء قابل كنترلی را مثل اسكناس ، اعتبار
می‏دهد و از اين حاجت