چهارده قرن پيش به وضوح بيان كرده است . می‏فرمايد : " سخن مرد به زن‏
" تو را دوست دارم ، هرگز از دل زن بيرون نمی‏رود "
مردان شكارچی از اين احساس زن همواره استفاده ميكنند . دام " عزيزم ،
از عشق تو ميميرم " برای شكار دخترانی كه درباره مردان تجربه‏ای ندارند
بهترين دامها است .
در اين روزها داستان زنی بنام افسر كه ميخواست خودكشی كند و مردی بنام‏
جواد كه او را اغفال كرده بود سر زبانها بود و كارشان بدادسرا كشيد . آن‏
مرد برای اغفال افسر از فورمول فوق استفاده ميكند و افسر طبق نقل مجله زن‏
روز چنين می‏گويد :
" اگر چه با او حرف نميزدم اما دلم می‏خواست هر روز و هر ساعت او را
ببينم " .
" عاشقش نشده بودم . اما بعشقی كه ابراز ميداشت نياز روحی داشتم .
همه زنها همينطورند قبل از آنكه عشق را دوست داشته باشند عاشق را دوست‏
دارند و هميشه برای دختران و زنان پس از پيدا شدن عاشق عشق بوجود می‏آيد
. من نيز از اين قاعده مستثنی نبودم " .
تازه اين يك زن بيوه و تجربه ديده است . وای بحال دختران نا آزموده .
اينجاست كه لازم است دختر مرد ناآزموده ، با پدرش كه از احساسات‏
مردان بهتر آگاه است و پدران جز در شرايط استثنائی برای دختران خير و
سعادت ميخواهند مشورت كند و لزوما موافقت او را جلب كند .
در اينجا قانون بهيچوجه زن را تحقير نكرده است ، بلكه دست حمايت خود
را روی شانه او گذاشته است . اگر پسران ادعا كنند كه چرا قانون ما را
ملزوم به جلب موافقت پدران يا مادران نكرده است ، آنقدر دور از منطق‏
نيست كه كسی بنام