بحران ناشی از محروميت زنان بی شوهر
اما اگر عدد زنان نيازمند بر مردان نيازمند فزونی داشته باشد ، منع تعدد زوجات خيانت به بشريت است ، زيرا تنها پامال كردن حقوق زن در ميان نيست . اگر مطلب به پامال شدن حقوق عدهای از زنان ختم ميشد باز قابل تحمل بود . بحرانی كه از اين راه عارض اجتماع ميشود از هر بحران ديگر خطرناكتر است . همچنانكه خانواده از هر كانون ديگر مقدستر است . زيرا آنكه از حق طبيعی خود محروم میماند يك موجود زنده است با همه عكس العملهائی كه يك موجود زنده در محروميتها نشان ميدهد . يك انسان است با همه عوارض روانی و عقدههای روحی در زمينه ناكاميها ، زن است با همه نيرنگهای زنانه ، دختر حواست با قدرت كامل " آدم فريبی " . او گندم و جو نيست كه زائد بر مصرف را بدريا بريزند يا در انباری برای " روز مبادا " ذخيره كنند . خانه و اتاق نيست كه اگر مورد احتياج نبود قفلی بان بزنند . بلی ، او يك موجود زنده است ، يك انسان است ، يك زن است . نيروی شگرف خود را ظاهر خواهد كرد و دمار از روزگار اجتماع برخواهد آورد . او خواهد گفت :