وضع شود .
از اينگونه اشخاص بايد بپرسيد اگر معنی قابليت انطباق با زمان ،
قابليت آن برای منسوخ شدن است كدام قانون است كه اين نرمش و انعطاف‏
را ندارد ؟ كدام قانون است كه به اين معنی قابل انطباق با زمان نيست ؟
!
اين توجيه برای نرمش و قابليت انطباق اسلام با زمان ، درست مثل‏
اينست كه كسی بگويد : كتاب و كتابخانه بهترين وسيله لذت بردن از عمر
است . اما همينكه از او توضيح بخواهيد ، بگويد برای اينكه انسان هر وقت‏
هوس كيف و لذت بكند فورا كتابها را حراج ميكند و پول آنها را صرف‏
بساط عيش و نوش ميكند .
نويسنده مزبور ميگويد - تعليمات اسلام بر سه قسم است . قسم اول اصول‏
عقائد است از قبيل توحيد و نبوت و معاد و غيره . قسم دوم عبادات است‏
از قبيل مقدمات و مقارنات نماز و روزه و وضو و طهارت و حج و غيره .
قسم سوم قوانينی است كه بزندگی مردم مربوط است .
قسم اول و دوم جزء دين است و آنچيزی كه مردم بايد برای هميشه برای خود
حفظ كنند همانها هستند . اما قسم سوم جزء دين نيست ، زيرا دين با زندگی‏
مردم سر و كار ندارد و پيغمبر هم اين قوانين را بعنوان اينكه جزء دين‏
است و مربوط بوظيفه رسالت است نياورده ، بلكه چون اتفاقا آنحضرت‏
زمامدار بود باين مسائل هم پرداخت و گرنه شأن دين فقط اينست كه مردم را
بعبادت و نماز و روزه وادار كند . دين را با زندگی دنيای مردم چه كار ؟
من نميتوانم باور كنم يك نفر در يك كشور اسلامی زندگی كند و اين‏
اندازه از منطق اسلام بی خبر باشد .