نيست ، و چنانكه ديديم در اجتماعات ابتدائی جريان چند همسری بيشتر
مطابق آن بوده است . عللی كه سبب پيدايش عادت تعدد زوجات در
اجتماعات ابتدائی گشته ، فراوان است . بواسطه اشتغال مردان بجنگ و
شكار ، زندگی مرد بيشتر در معرض خطر بود و بهمين جهت مردان بيشتر از
زنان تلف ميشدند و فزونی عده زنان بر مردان سبب ميشد كه يا تعدد زوجات‏
رواج پيدا كند و يا عده‏ای از زنان در بی شوهری بسر برند ، ولی در ميان آن‏
ملل كه مرگ و مير فراوان بود هيچ شايستگی نداشت كه عده‏ای زن مجرد
بمانند و توليد مثل نكنند . . . بی شك تعدد زوجات در اجتماعات ابتدائی‏
امر متناسبی بوده ، زيرا عده زنان برمردان فزونی داشته است ، از لحاظ
بهبود نسل هم بايد گفت كه سازمان تعدد زوجات بر تك همسری فعلی ترجيح‏
داشته است ، چه همانگونه كه ميدانيم تواناترين ، و محتاط ترين مردان عصر
جديد غالبا طوری است كه دير موفق به اختيار همسر ميشوند و بهمين جهت كم‏
فرزند می‏آورند ، در صورتی كه در آن ايام گذشته تواناترين مردان ظاهرا به‏
بهترين زنان دست می‏يافته و فرزندان بيشتر توليد می‏كرده‏اند ، به همين‏
جهت است كه تعدد زوجات مدت مديدی در ميان ملتهای ابتدائی بلكه ملتهای‏
متمدن توانسته است دوام كند ، و فقط در همين اواخر و در زمان ما است كه‏
رفته رفته دارد از كشورهای خاوری رخت بر می‏بندد . در زوال اين عادت ،
عواملی چند دخالت كرده است : زندگانی كشاورزی كه حالت ثباتی دارد ،
سختی و ناراحتی زندگی مردان را تقليل داد و مخاطرات كمتر شد ، و بهمين‏
جهت عدد مرد و زن تقريبا مساوی يكديگر شد ، و در اين هنگام چند زنی ،
حتی در اجتماعات ابتدائی از امتيازات اقليت