خود را ترغيب ميكرده است تا زن تازه بگيرد كه كار او سبكتر شود ، و زن‏
تازه برای خانواده اطفال ديگری بياورد و بهره‏برداری و ثروت زيادتر شود
" .
بدون شك بيماری ماهانه زن ، و همچنين خستگی او از فرزند زادن ، زن و
مرد را از لحاظ امر جنسی در وضع نامشابهی قرار ميدهد و سبب ميگردد كه‏
مرد كم و بيش رو بسوی زن ديگر بياورد . اما هيچيك از دو علت بالا
بتنهائی موجب رسم تعدد زوجات نميشود ، مگر آنكه يك مانع اخلاقی يا
اجتماعی برای مرد وجود داشته باشد كه نتواند هوس خود را با معشوقه‏گيری ،
و زن بازی آزاد تسكين دهد . پس هر يك از دو عامل فوق هر زمان دخالت‏
داشته‏اند در زمينه‏ای بوده كه مرد آزادی كامل در هوسبازی نداشته است .

محدود بودن دوره فرزند زائی زن

بعقيده بعضی ، محدود بودن سن زن از نظر توليد فرزند ، بر خلاف مرد ، و
رسيدن او بسن " يائسگی " يكی از علل پيدايش رسم تعدد زوجات بوده است‏
. احيانا زنی باين سن ميرسيده است ، در حالی كه بقدر كافی برای مرد
فرزند نياورده بوده است ، يا فرزندان قبلی تلف شده بودند .
ميل مرد بداشتن فرزند بعلاوه عدم ميل او بطلاق زن اول سبب شده كه مرد
بدنبال زن دوم يا سوم برود ، همچنانكه نازا بودن زن اول عامل ديگری برای‏
رو آوردن مرد بازدواج ثانوی بوده است .