راستی من گاهی در آثار بعضی از نويسندگان ايرانی چيزهائی می‏بينم كه‏
دچار ترديد ميشوم . نميدانم ساده دلی است يا اغفال ؟
يكی از اين نويسندگان نظر خود را درباره تعدد زوجات اين چنين نوشته‏
است :
" در حال حاضر در ممالك پيشرفته ، روابط زوجين متكی بر تكاليف حقوقی‏
متقابل است و بنابراين شناخت تعدد زوجات بهر شكل و عنوان ( دائم يا
منقطع ) از جانب زن همان اندازه دشوار است كه از مرد بخواهند وجود
رقبای خود را در عرصه زناشوئی تحمل كند " .
من نمی‏دانم اينگونه اشخاص تصور واقعی‏شان از اين مسأله همين است يا
نعل وارونه ميزنند ؟ ! آيا اينها واقعا نمی‏دانند كه تعدد زوجات ناشی از
يك مشكل اجتماعی است كه بر دوش تمام مردان و زنان متأهل سنگينی ميكند
و راه حل بهتری از تعدد زوجات تا كنون برای اين مشكل پيدا نشده است ؟
آيا اينها نمی‏دانند كه چشمها را رويهم گذاشتن و شعار دادن و فرياد زنده‏
باد تك همسری ، و مرگ بر چند همسری دردی دوا نمی‏كند ؟
آيا اينها نمی‏دانند كه تعدد زوجات جزو حقوق زن است نه حقوق مرد و
ربطی بحقوق متقابل زن و مرد ندارد ؟
مضحك اينست كه ميگويند : " تعدد زوجات از جانب زن همان اندازه‏
دشوار است كه از مرد بخواهند وجود رقبای خود را در عرصه زناشوئی تحمل‏
كند " . گذشته از اينكه مقايسه غلطی است ، شايد نمی‏دانند كه دنيای‏
امروز كه اين آقايان هر پديده‏ای را باين نام جذب می‏كنند و هيچ ترديدی را
در صحت