ميگويند - سرطان . عرض ميكنم بسيار خوب ، سرطان ، آيا اگر بيماری‏
دچار سرطان شد ، و با يك عمل ساده بشود سرطان را عمل كرد ، نبايد فوری‏
اقدام كرد و جان بيماران را نجات داد ؟
زنی كه بهمسری مردی برای زندگی با او تن می‏دهد و بعد اوضاع و احوال‏
بصورتی در می‏آيد كه آن مرد از اختيارات خود سوء استفاده می‏كند و از طلاق‏
زن نه بخاطر زندگی و همسری ، بلكه برای اينكه از ازدواج آينده او با يك‏
شوهر واقعی و مناسب جلوگيری كند و به تعبير قرآن او را " كالمعلقه "
نگهدارد ، خودداری ميكند ، حقا چنين زنی مانند يك بيمار سرطانی گرفتار
است . اما اين سرطان ، سرطانی است كه بسهولت قابل عمل است ، بيمار
پس از يك عمل ساده شفای قطعی و كامل خود را باز مييابد . اين گونه عمل‏
و جراحی بدست حاكمان و قاضيان شرعی واجد شرائط امكان پذير است .
همچنانكه در مقالات پيش اشاره كرديم يكی از دو مشكل بزرگ در جامعه ما
امتناعهائی است كه برخی مردان ستمگر از طلاق می‏كنند . و از اين راه به‏
نام دين و به بهانه دين ستم بزرگی مرتكب ميشوند . اين ستمگريها بضميمه‏
آن طرز تفكر غلط بنام اسلام و دين كه ميگويد : زن بايد اينگونه ستمها را
بعنوان يك سرطان غير قابل علاج تحمل كند ، بيش از هر تبليغ سوء ديگر
عليه اسلام اثر گذاشته است .
با اينكه بحث در اينمطلب جنبه فنی و تخصصی دارد ، و از حدود اين‏
سلسله مقالات خارج است ، لازم ميدانم اندكی در اطراف اين مطلب بحث كنم‏
، تا بر بد بينان روشن كنم كه آنچه اسلام می‏گويد غير از اين حرفها است .