سير نشده است و رو آوردن بچند همسری بمعنی پشت كردن به او نيست ، و
مرد ژست استبداد و خودسری و هوسرانی را از خود دور كند و بر احترامات و
عواطف خود نسبت بزن اول بيفزايد ، و همچنين اگر زن دوم توجه داشته باشد
كه زن اول حقوقی دارد و حقوق او محترم است و تجاوز به آنها جايز نيست ،
خصوصا اگر همه توجه داشته باشند كه در راه حل يك مشكل اجتماعی قدم‏
برميدارند ، مسلما از ناراحتيهای داخلی كاسته ميشود .
قانون تعدد زوجات يك راه حل مترقيانه ناشی از يك ديد اجتماعی وسيعی‏
است . حتما اجرا كنندگان آن نيز بايد در سطح عاليتری فكر كنند و از يك‏
تربيت عالی اسلامی برخوردار باشند .
تجربه نشان داده است كه در مواردی كه مرد ژست خودسری و هوسرانی‏
نداشته و زن احساس كرده كه شوهرش نيازمند بزن دوم است ، خود داوطلب‏
شده و زن دوم را بخانه شوهرش آورده است و هيچيك از ناراحتيهای مزبور
وجود نداشته است . اكثر ناراحتيها ناشی از طرز رفتار وحشيانه‏ای است كه‏
مردان در اجراء اين قانون بكار ميبرند .

از نظر اخلاقی

ميگويند - اجازه تعدد زوجات اجازه " شره " و شهوت است . بمرد
اجازه ميدهد هواپرستی كند . اخلاق ايجاب می‏كند كه انسان شهوات خود را به‏
حداقل ممكن تقليل دهد . زيرا مقتضای طبيعت آدمی اين است كه هر اندازه‏
جلو شهوت را باز گذارد رغبت و تمايلش فزونی ميگيرد و آتش شهوتش‏
مشتعلتر ميگردد .