بهر حال در قرن بيستم گروههای زيادی در همه جهان طرفدار تحول عميقی در
روابط مرد و زن از نظر حقوق و وظايف گرديدند . بعقيده اينها تحول و
دگرگونی در روابط ملتها با دولتها و روابط زحمتكشان و رنجبران با
كارفرمايان و سرمايهداران ، مادامی كه در روابط حقوقی مرد و زن اصلاحاتی
صورت نگيرد وافی به تأمين عدالت اجتماعی نيست .
از اينرو برای اولين بار در اعلاميه جهانی حقوق بشر كه پس از جنگ
جهانی دوم در سال 1948 ميلادی ( 1327 هجری شمسی ) از طرف سازمان ملل متحد
منتشر شد در مقدمه آن چنين قيد شد :
" از آنجا كه مردم ملل متحد ايمان خود را بحقوق بشر و مقام و ارزش
فرد انسانی و تساوی حقوق مرد و زن مجدا در منشور اعلام كردهاند . . . "
تحول و بحران ماشينی قرن نوزدهم و بيستم و بفلاكت افتادن كارگران و
بخصوص زنان بيش از پيش سبب شد كه بموضوع حقوق زن رسيدگی شود . در
تاريخ البرماله جلد 6 صفحه 328 مينويسد :
" تا زمانی كه دولتها به احوال كارگران و طرز رفتار كارفرمايان با آن
طبقه توجه نداشتند سرمايه داران هر چه میخواستند ميكردند . . . صاحبان
كارخانهها زنان و كودكان خردسال را با مزد بسيار كم بكار ميگماشتند ، و
چون ساعات كار ايشان زياد بود غالبا گرفتار امراض گوناگون میشدند و در
جوانی میمردند " .
اين بود تاريخچه مختصری از نهضت حقوق بشر در اروپا . چنانكه ميدانيم
همه مواد اعلاميههای حقوق بشر كه برای اروپائيان
|