اين واحد از يك طرف و توالی نسلی والدين و فرزندان از جانب ديگر است‏
. دستگاه آفرينش اعضاء اين واحد را در وضعهای " نامشابه " و "
ناهمسانی " و با كيفيات و چگونگيهای مختلفی قرار داده است . اجتماع‏
خانوادگی ، اجتماعی است " طبيعی قراردادی " يعنی حد متوسطی است ميان‏
يك اجتماع غريزی مانند اجتماع زنبور عسل و موريانه كه همه حدود و حقوق و
مقررات از جانب طبيعت معين شده و امكان سرپيچی نيست و يك اجتماع‏
قراردادی مانند اجتماع مدنی انسانها كه كمتر جنبه طبيعی و غريزی دارد .
چنانكه می‏دانيم ، قدمای فلاسفه ، فلسفه زندگی خانوادگی را بخش مستقلی‏
از " حكمت عملی " می‏شمردند و معتقد به منطق و معيار جداگانه‏ای برای‏
اين بخش از حيات انسانی بودند . افلاطون در رساله جمهوريت ، و ارسطو در
كتاب سياست ، و بوعلی در كتاب الشفا با چنين ديدی و از اين زاويه به‏
موضوع نگريسته‏اند .
در مورد حقوق زن در اجتماع نيز طبعا چنين ترديد و پرسشی هست كه آيا
حقوق طبيعی و انسانی زن و مرد همانند و متشابه است يا ناهمانند و
نامتشابه . يعنی آيا خلقت و طبيعت كه يك سلسله حقوق به انسانها ارزانی‏
داشته است ، آن حقوق را دو جنسی آفريده است يا يك جنسی ؟ آيا "
ذكوريت " و " انوثيت " در حقوق و تكاليف اجتماعی راه يافته است يا
از نظر طبيعت و در منطق تكوين و آفرينش ، حقوق يك جنسی است ؟ .
در دنيای غرب ، از قرن هفدهم به بعد ، پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی‏
، نهضتی در زمينه مسائل اجتماعی و به نام " حقوق بشر " صورت گرفت .
نويسندگان و متفكران قرن هفدهم و هجدهم افكار خويش را درباره حقوق طبيعی‏
و فطری و غير قابل سلب بشر با پشتكار قابل تحسينی در ميان مردم پخش‏
كردند . ژان ژاك روسو و ولتر و منتسكيو از اين گروه نويسندگان و
متفكرانند . اين گروه حق عظيمی بر جامعه بشريت