طبقه نسوان در میآيد .
برای اثبات اين مدعا دو مقدمه بايد روشن شود : يكی اينكه ثابت شود
طبق آمار قطعی و مسلم ، عده زنان آماده ازدواج بر عدد مردان آماده ازدواج
فزونی دارد . ديگر اينكه اگر چنين چيزی وجود پيدا كند ، از جنبه حقوق
بشری و انسانی موجب حقی ميشود برای زنان محروم بر عهده مردان و زنان
متأهل .
اما از نظر اول : خوشبختانه در دنيای امروز آمار نسبتا صحيحی در اين
زمينه وجود دارد . همه كشورهای جهان در هر چند سال يك بار سرشماری
میكنند . در اين سرشماریها كه در كشورهای پيشرفته بصورت دقيقی صورت
ميگيرد نه تنها عدد مجموع جنس ذكور و مجموع جنس اثاث بدست میآيد ،
بلكه نسبت عدد دو جنس در سنين مختلف بدست میآيد . مثلا روشن ميگردد كه
عدد پسران از بيست ساله تا بيست و چهار ساله چقدر است ؟ و عدد دختران
از عدد بيست ساله تا بيست و چهار ساله چقدر است ؟ همچنين در ساير سنين
عمر . سازمان ملل متحد در سالنامههای جمعيت شناسی خود همواره اين آمار
را منتشر ميكند و ظاهرا تا كنون شانزده نشريه در اين زمينه منتشر كرده
است .
آخرين نشريه مربوط است به سال 1964 كه در سال 1965 منتشر شده است .
البته قبلا بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه برای مدعای ما كافی
نيست كه بدانيم مجموع عدد جنس ذكور مردم يك كشور چقدر است ؟ و مجموع
عدد اناث آنها چقدر ؟ آنچه مفيد و لازم است اينستكه بدانيم نسبت مردان
و زنان آماده به ازدواج چه نسبت است ؟ غالبا نسبت مردان و زنان آماده
به ازدواج با نسبت
|