پاورقی : . 1 انبياء / . 22
صد در صد عقلی فلسفی وجود دارد نه فقط عقلی تجربی ، مثل " « لو كان
فيهما الهة الا الله لفسدتا »" ( 1 ) كه اسمش را " برهان تمانع "
گذاشتهاند كه درباره آن بحثهايی هست .
. 7 " مللی كه از تعليمات آنها پيروی كردهاند به پيشرفت و تمدن نائل
شدهاند " . البته اين را معتقديم و بايد اثبات كنيم ، ولی آنهايی كه
منكر نبودند چنين حرفی را قائل نيستند ، بلكه اينها را اغلب مظاهر
ارتجاع دانستهاند . اگر از يك جنبه مؤثر و مفيد دانستهاند از جنبه ديگر
مؤثر و مفيد ندانستهاند .
" پس نتيجه اينكه آنها استفاده جو نبودهاند ، خودشان به خودشان ايمان
داشتهاند " .
مسأله اينكه انبياء به گفته خودشان ايمان داشتهاند يا نه ، بعضیها
اساسا اين را انكار دارند كه واقعا انبياء خودشان خودشان را صادق
میدانستهاند ( آنهايی كه میگويند اينها منفعت جو و رياست طلب بودهاند
كه البته نمیگويند ايمان داشتهاند ) ولی واقع مطلب اين است كه وضع
انبياء ، فداكاريهای آنها ، مجموعا سيره آنها آنقدر روشن است كه واقعا
نشان میدهند كه اينها به آنچه میگفتهاند ايمان داشتهاند . لااقل از نظر
شخص من اين قضيه مورد ترديد نيست . من نمیدانم چگونه است كه سيره و
روش حضرت امير خصوصا ، آن بساطت و سادگیای كه به خرج میداد ( و شايد
هم علتش آن مسأله پرهيز جستنش از هرگونه سياست بازی است كه ما امروز
اسمش را " سياست " گذاشتهايم ) به قدری روشن نشان میدهد كه اين مرد
به آنچه میگويد صد در صد ايمان دارد كه برای من هيچ قابل ترديد نيست .
ولی عدهای اين را قبول ندارند . اما آيا اينكه اينها به خودشان ايمان
داشتهاند كافی است يا نه ؟ نه ، هيچ كافی نيست ، برای اينكه امروز - و
ديروز هم همين طور - بسياری از كسانی كه منكر نبوت بودند نه به اين معنا
بود كه میگفتند العياذ بالله اينها شيادند و دانسته دروغ میگويند ، بلكه
میگفتند كه اينها يك حالتی بر ايشان پيدا میشود ، بعد يك تجسماتی برای
آنها پديد میآيد ، خيال میكنند كه [ به آنها وحی میشود ] . در ترجمههای
كتابهای اعراب مثل كتاب سيد محمد رشيد رضا ( يك كتابی هم چند سال پيش
" خليلی " ترجمه كرد ) اسم اين حالت را گذاشتهاند " وحی نفسی " يعنی
از درون خودشان به خودشان القاء میشود و بعد اينها خيال میكنند كه از
خارج به آنها وحی
پاورقی : . 1 انبياء / . 22 |