بزرگتر از آنهاست ، بلكه معنايش اين است كه خدا بزرگتر است از اينكه‏
در وصف بگنجد .
تنزيه‏هايی كه در قرآن آمده است كه رد افكار موجود زمان بوده است ،
مثل " « لم يلد و لم يولد »" رد كسانی است كه می‏گويند خداوند فرزند
دارد يا می‏گويند خداوند زاده شده است . " « و لم يكن له كفوا احد » "
برای خداوند مانند نمی‏شود تصور كرد . " « الحمد الله الذی لم يتخذ ولدا
و لم يكن له شريك فی الملك و لم يكن له ولی من الذل و كبره تكبيرا »"
( 1 ) تمام اين جمله‏ها جمله‏های تنزيهی و تسبيحی است . " « الحمد لله‏
الذی خلق السموات و الارض و جعل الظلمات و النور ثم الذين كفروا بربهم‏
يعدلون »" ( 2 ) . در قسمت اول خدا را خالق كل معرفی می‏كند ( سموات و
ارض در اصطلاح قرآن يعنی همه چيز ، بالا و پايين هرچه هست ) ، جاعل ظلمت‏
و نور هر دو است . رد نظريات كسانی [ است ] كه اشياء را تقسيم می‏كردند
به نور و ظلمت، برخی از موجودات را مظهر نور می‏دانستند و برخی موجودات‏
ديگر را مظهر ظلمت، و خدا را منشأ و خالق و جاعل نور می‏دانستند و خالق و
جاعل ظلمت را چيز ديگر . " « و جعل الظلمات و النور »" آنچه كه شما
آن را نور می‏دانيد و آنچه شما آن را ظلمت می‏دانيد ، هر چه نور است و هر
چه ظلمت است ، همه از آن خداست " « ثم الذين كفروا بربهم يعدلون »"
فقط كافران برای خداوند عدل فرض می‏كنند، حالا يا در خلقت يا در عبادت و
يا در چيز ديگر .
يك آيه ديگر در اين زمينه بخوانم در اين زمينه آيات زياد است و از
اين قسمت رد می‏شويم . از آنجا كه مسيحيها و همچنين مشركين معتقد بودند
كه خداوند فرزند دارد ( مسيحيها می‏گفتند المسيح ابن الله ، مشركين هم‏
فرشتگان را فرزندان خدا می‏دانستند ) می‏فرمايد : " « و قالوا اتخذ الله‏
ولدا سبحانه »" گفتند خدا فرزند گرفته است ، " سبحانه " منزه است .
اصلا اين كلمه " سبحانه " را نمی‏شود به فارسی ترجمه كرد ، همين قدر بايد
گفت استغفر الله ، بالاتر است خداوند ، منزه است ذات او . اين تعبيری‏
هم كه می‏خواهم بكنم تعبير خيلی ناقصی است : مثل اين است كه آدم يك‏
حرفی می‏خواهد بزند می‏ترسد به طرف بر بخورد می‏گويد " دور از جناب " ،
مثل اين كلمه دور از جنابی است كه ما می‏گوييم ، يعنی اگرچه اين را به‏
شما نمی‏گويم ولی متوجه باشيد كه يك وقت به شما برخورد نكند . " سبحانه‏
" دور از ساحت ذات اقدس الهی چنين

پاورقی :
. 1 اسراء / . 111
. 2 انعام / . 1