نباشد ولی چون مسأله منيتيزم مطرح شد به ياد من آمد كه در كتابی كه‏
فلاماريون به نام اسرار مرگ نوشته از اين مسائل و داستانها خيلی زياد نقل‏
می‏كند . از جمله می‏گويد يكی از دوستان من مرا دعوت كرد كه امروز يكی از
منيتيزرها می‏آيد منزلمان شما هم بياييد . در آنجا خانم ميزبان ما را
خواب كردند . از او درباره آينده‏اش پرسيدند . گفت در شش ماه آينده‏
روز دوشنبه ساعت 2 / 5 بعد از ظهر اتفاق ناگواری برای من می‏افتد . ما
ماه بعد جلسه را تكرار كرديم ، باز همان تاريخ را ياد آور شد و اشاره كرد
به اتفاق ناگواری كه بايد برايش بيفتد . اين موضوع چند مرتبه تكرار شد .
حتی دو سه روز قبل از آن تاريخی كه معلوم كرده بود باز تأييد كرد . در
روز موعود ، ما در منزل اين خانم حاضر شديم و قرار اين بود كه به اتفاق‏
شوهرش مواظب او باشيم مبادا اين اتفاق ناگوار كه می‏گويد واقعا برايش‏
رخ بدهد . ساعت نزديك 2 / 5 بود كه غذا تمام شده بود و همان ساعتی كه‏
خانم معلوم كرده بود از جايش بلند شد كه من بروم آشپزخانه برای شما قهوه‏
بياورم . گفتيم ما قهوه نمی‏خواهيم . اصرار كرد و ما هم چون نمی‏خواستيم‏
موضوع را به خودش بگويم كه چنين پيش بينی ای از طرف خودش شده به‏
شوهرش اشاره كردم كه با هم برويد . بين اتاقی كه نشسته بوديم و آشپزخانه‏
، راه پله‏ای بود كه به طبقه پايين می‏رفت . در همان لحظه‏ای كه او از جلوی‏
پله رد می‏شد موشی از سوراخ درآمد . اين خانم به محض ديدن موش ناراحت‏
شد و جيغ كشيد و از پله‏ها افتاد دنده‏هايش شكست .
اگر ما اين مسائل را قبول كنيم می‏رساند كه مسأله جبری است يعنی‏
اتفاقاتی كه برای من بايد بيفتد همه از قبل پيش بينی شده ، چه من بخواهم‏
و چه نخواهم اين اتفاقات می‏افتد . البته اين شايد مقداری به مسأله قضا و
قدر و جبر و اختيار مربوط بشود ولی من خواستم توضيحی هم در اين مورد
بفرماييد .
جواب : اما مسأله اولی كه آقای دكتر فرمودند راجع به اينكه همه‏
می‏توانند پيغمبر باشند ، نه ، اين جور نيست . اين را من در مقاله ختم‏
نبوت - اگر آقايان خوانده باشند - در جلد اول محمد خاتم پيامبران ذكر
كرده‏ام كه نبوت نه به اين است كه شخصی معجزه و كرامت داشته باشد ، به‏
دليل اينكه قرآن برای افرادی معجزه و كرامت نقل می‏كند كه اساسا اينها
پيغمبر نبوده‏اند . از نظر قرآن عمل خارق‏العاده اعم است از اينكه شخص‏
پيغمبر باشد يا نباشد . از جمله همين داستانی كه از قرآن نقل كرده‏اند كه‏
در آن ، عفريت در جلسه سليمان گفت كه من آن تخت را مثلا در ظرف دو
ساعت می‏آورم و آن كسی كه علمی از كتاب داشت - و قرآن اسمش را نبرده -
گفت من در يك چشم به