بشود استنباط كرد كه اين از كوه استخراج شد و از سنگ بيرون آمد يا نه ؟
به نظرم در قرآن اين جهتش نيست . در عين حال قضيه ناقه صالح هم جريان‏
عادی نيست . می‏خواهم بگويم اين جهتش آيا در قرآن هست يا نيست و الا
همان قسمتهای ديگر آن [ دارای جنبه غير عادی است ] . وقتی می‏گويد اين‏
آيت پروردگار است ، لابد يك چيزی ، يك جنبه غير عادی در آن هست كه‏
آيت پروردگار است ، و بعد هم می‏گويد حق نداريد آسيبی به آن برسانيد ،
بعد هم می‏گويد اين آبی كه در اينجا جاری می‏شود يك روز مال او و يك روز
مال شما ، و اين هم با يك حيوان عادی سازگار نيست ، كه جداگانه بايد
بحث كنيم .
همچنين راجع به معجزات حضرت موسی كه در قرآن خيلی زياد است . اژدها
شدن عصا ، در قرآن مكرر اين مطلب آمده است . يد بيضا كردن ، اين هم‏
همين طور ، و همچنين مسأله شكافته شدن دريا و نيز آن مجموع تسع آياتی (
نه آيه‏ای ) كه در قرآن كريم آمده است .
قضايای معجزه حضرت عيسی . نص قرآن است كه : " « و اذ تخلق من الطين‏
كهيئة الطير باذنی فتنفخ فيها فتكون طيرا باذنی »" ( 1 ) از گل به شكل‏
مرغ می‏ساخت و در آن می‏دميد و به اذن پروردگار يك مرغ زنده می‏شد . اين‏
ديگر نص قرآن است ، نمی‏شود اين را به گونه‏ای تأويل و توجيه كرد . البته‏
اگر كسی باز روی اينها بحثی داشته باشد از جنبه اينكه قابل توجيه و تأويل‏
هست يا نيست ، ممكن است باز بحث بكنيم . حالا بحث اولی است كه ما
فعلا داريم عرض می‏كنيم .
اين سلسله آيات در قرآن هست . البته يك سلسله آيات ديگری هم در
قرآن هست ، آنها را بالخصوص بايد رسيدگی بكنيم كه آن آيات ، مستند
است برای كسانی كه می‏گويند قرآن اساسا به مسأله اعجاز اعتقاد ندارد ، كه‏
آنها را بعد در ذيل فصل ديگری برايتان عرض می‏كنم يعنی همين فصل نظرياتی‏
كه الان می‏خواهيم وارد بشويم .
درباب معجزه مجموعا سه نظريه است كه با نظريه منكرين می‏شود چهار
نظريه . يك عده كه اساسا معجزه را به هيچ معنايی قبول نمی‏كنند ، اصلا
منكر معجزه هستند و قهرا منكر نبوت هم هستند و اينها را از اساس يا
دروغ محض می‏دانند يا نظير كارهای

پاورقی :
. 1 مائده / . 110