بحث ديگری داريم كه در جلسه بعد ( 1 ) ان شاءالله بگوييم و آن اين‏
است كه [ آيا ] قرآن از نظر بيان مسائل تاريخی [ بيان اعجازآميزی دارد
يا نه ] ؟ البته می‏دانيم كه قرآن به عنوان تاريخ ، هيچ مطلبی را بيان‏
نكرده بلكه پرهيز كرده است كه يك مطلب به شكل تاريخ باشد . اشاره‏
می‏كند به جنبه‏های آموزندگی تاريخهای گذشته ، ولی قهرا نكاتی از تواريخ‏
گذشته هم در قرآن آمده است . آيا در اينها چيزی پيدا می‏شود كه قرآن يك‏
بيان اعجاز آميزی داشته باشد ؟ يعنی يك مطلب تاريخی را به گونه‏ای بيان‏
كرده باشد كه در آن زمان آن را نمی‏شناختند و بعدها كاوشها و تحقيقات بشر
نظر قرآن را تأييد كرده است ، آيا چنين چيزی در قرآن پيدا می‏شود يا نه ؟
كه اگر بتوانيم چنين چيزی پيدا كنيم باز نمونه ديگری است از اعجاز قرآن‏
، يعنی نمونه ديگری است از اينكه قرآن فكر شخصی پيغمبر به عنوان يك‏
انسان عادی نيست ، بلكه قرآن وحيی است كه از افق بالاتر بر پيغمبر نازل‏
می‏شده است .
- در مورد اين مسأله كه فرموديد مسيحيها ايمان را يك مسأله جدا
می‏دانند ما اين موضوع را در اسلام هم در بعضی موارد می‏بينيم ، يكی آنجا كه‏
می‏گويد : " « العلم نور يقذفه الله فی قلب من يشاء » " و بعد هم يك‏
دسته ديگر می‏گويند :
پای استدلاليان چوبين بود
پای چوبين سخت بی‏تمكين بود
اينها هم دلايلی می‏آورند . اين را می‏خواستم لطفا اشاره بفرماييد .
جواب : نكته خوبی بود كه آقای دكتر تذكر داده‏اند و آن اين است كه‏
عرض كرديم مسيحيها حساب علم و عقل بشر و حساب ايمان را دو حساب‏
جداگانه می‏دانند كه احيانا ممكن است فرآورده عقل و علم انسان با آنچه كه‏
ايمان اقتضا می‏كند ضد يكديگر باشد ، يعنی عقل بشر بگويد اين چنين است‏
ايمان بگويد چنين نيست ضد آن است ، كه در اينجا می‏گويند تو بايد عقل‏
خودت را تخطئه كنی و فقط ايمان خودت را بگيری . ايمان ، مرحله‏ای است‏
به اين معنا فوق مرحله عقل و فوق مرحله

پاورقی :
. 1 [ مطابق نوارهای موجود ، جلسه بعد تشكيل نشده است ] .