پاورقی : . 1 نهجالبلاغه ، خطبه . 220 . 2 البته خود ياد خدا بودن خيلی مراتب دارد .
« للقلوب تسمع به بعد الوقرش و تبصر به بعد العشوش و تنقاد به بعد
المعاندش و ما برح لله عزت الائه فی البرهة بعد البرهة و فی ازمان
الفترات عباد ناجاهم فی فكرهم و كلمهم فی ذات عقولهم » " ( 1 ) خدا
ذكر را - يعنی ياد خودش را - مايه روشنی دلها قرار داده است ، به وسيله
همين ياد او بودن ( 2 ) است كه گوش انسان سنگينیاش برطرف میشود ،
میشنود بعد از اينكه نمیشنيد ، میبيند بعد از آنكه نمیديد ( اگر ما باشيم
و اين تعبير ، اين را دو جور میشود معنی كرد : يكی اينكه " میشنود بعد
از آنكه نمیشنيد " مقصود كنايه است از اينكه سخنان حق را میشنيد ولی در
او اثر نمیگذاشت ولی بعد از اين در او اثر میگذارد ، عبرتها را میديد
ترتيب اثر نمیداد ، بعد از اين ترتيب اثر میدهد . ولی احتمال بيشتر كه
همان هم به نظر من مقصود است اين است كه چيزهايی میشنود كه قبلا نمیشنيد
، واقعا چيزهايی میشنود كه قبلا نمیشنيد ، واقعا چيزهايی میشنود كه قبلا
نمیشنيد و واقعا چيزهايی میبيند كه قبلا نمیديد ) " « و تنقاد به بعد
المعاندش » " بعد میشود واقعا عبد ، منقاد ، خاضع در مقابل حق . قرينه ،
اين ما بعد است : " « و ما برح الله عزت الائه فی البرهة بعد البرهة »
" دائما در جهان اينچنين بوده ، در فواصل متعدد ، در وقتی كه پيغمبرانی
نبودهاند ( « و فی ازمان الفترات » ) هميشه خداوند بندگانی داشته است
كه با آنها در فكرشان مناجات میكرده ( مناجات سخن سری را میگويند ) ،
خداوند در فكر آنها با آنها سخن سری میگفته است " « و كلمهم فی ذات
عقولهم » " در عقل آنها با آنها سخن میگفته است . صد در صد اين جمله
حضرت میخواهد بفهماند كه تنها پيامبران نيستند كه سخن حق را میشنوند و
الهامی از ناحيه حق به آنها میشود ، افراد ديگری هميشه بودهاند و چنين
اشخاصی در جهان خواهند بود ، در عين حال پيغمبر هم نيستند .
پس اين نظريه كه نظريه سوم است مبتنی بر اين اساس است ، يك نوع
انسان شناسی است ، خلاصهاش انسانشناسی است ، كه در هر بشری كم و بيش
اين استعداد هست ، حداقلش آن چيزی است كه در بعضی از خوابها ظهور
میكند . حتی فلاسفه هم اين را از همين باب ذكر كردهاند . در حديث هم
هست كه رؤيای صادق يك جزء از هفتاد جزء نبوت است ، يعنی يك شعله و
يك برق خيلی كوچكی است . هفتاد هميشه عددی است كه برای كثرت آورده
میشود . مقصود اين است كه آن خيلی
پاورقی : . 1 نهجالبلاغه ، خطبه . 220 . 2 البته خود ياد خدا بودن خيلی مراتب دارد . |