نمیگويد در مقابل من اسباب يعنی چه ، وسيله يعنی چه ؟ ! نه ، مكرر
میگويد : ببينيد كه من خورشيد و ماه و ستارگان و ابر و باران و همه اينها
را مسخر شما قرار دادم . معلوم است كه برای اينها تأثير و اثر و خاصيت
قائل است . میگويد ا ين چيزهايی كه دارای اين خواص هستند و شما هم به
اينها نيازمند هستيد من اينها را برای شما قرار دادم . و حتی ايشان آن
مطلب را قبول میكنند كه هر چيزی در طبيعت يك قانون لايتخلفی دارد ،
منتها میگويند فرق است ميان علتی كه ما به طور عادت میشناسيم و علت
واقعی ، يعنی ممكن است آنچه كه علم بشر آن را علت میداند علت واقعی
نباشد ، پوششی باشد بر روی علت واقعی ، و لهذا علوم بشر هم در سير و
تكامل است ، هر چه جلو میآيد میبيند چيزهايی را كه علت خيال میكرد علت
نيست ، در شناختن علت دقيقتر میشود . مثال عادی ذكر میكنم :
بشر در دوران خيلی قديم میديد يك فرزند كه میخواهد متولد بشود از راه
اين است كه جنس نر و جنس ماده با يكديگر عمل مباشرت را انجام بدهند
تا اينكه اين بچه به وجود بيايد . او همه اينها را توأم با هم میديد :
مردی وجود داشته باشد ، زنی وجود داشته باشد ، اين مرد و زن با هم عمل
لقاح را انجام بدهند . پس پدر را يك شرط میدانست ، مادر و رحم مادر را
شرط ديگری میدانست ، عمل لقاح را هم شرط ديگری میدانست . فكر نمیكرد كه
ممكن است بعضی از اين چيزهايی كه او آنها را شرط میداند شرط نباشد . بعد
مثلا معلوم شد كه عمل لقاح شرط واقعی نيست ، ممكن است كه نطفه را در
خارج بگيرند و برسانند به رحم . اساس اين است كه اين نطفه از اين مرد
گرفته بشود و در اين رحم قرار بگيرد . اين كه ما خيال میكرديم عمل
مباشرت هم جزء قضيه است ، نه ، واقعا جزء مطلب نبوده و دخالت نداشته
است . آن وقت برای ما علت عبارت شد از اين كه نطفه مرد باشد ، رحم زن
باشد و تخمك زن باشد . ديگر اينها را خيال میكرديم صد در صد علت است .
بعد علم بشر میرسد به آنجا كه حتی رحم زن هم ، اينكه بايد رحم زن با آن
شرايط و آن كيفيات وجود داشته باشد تا بچه پرورش پيدا كند [ لازم نيست
] ، در رحم يك محيط و يك شرايط بالخصوص مثلا ميزان معينی از حرارت
هست و غذای مخصوصی به اين نطفه میرسد . ممكن است همين شرايطی را كه در
رحم وجود دارد در خارج ايجاد كرد و همين نطفه را در خارج رحم پرورش داد
. پس اين هم كه حتما بايد رحم يك زن وجود داشته باشد شرط نيست . بسا
هست علم دقيق تر و دقيقتر بشود و از اين اموری كه اينها را شرايط ادراك
میكرد
|