توضيح نظر اشاعره
يك نظر نظری است كه گروهی از متكلمين اسلامی به نام " اشاعره " داشتهاند و آن اين است كه اصلا ما چه دليلی داريم و چرا بايد معجزات را حتی مستبعد بشماريم ؟ و اين را اگر بخواهيم به بيانی كه كمی امروزیتر باشد در بياوريم - كه عرض كرديم آقای شريعتی خودمان هم در مقاله " وحی و نبوت " تقريبا همين راه را رفتهاند - اين است كه ما چرا قوانين طبيعت را آن مقدار ضروری و قطعی و غير قابل نفوذ بدانيم كه بعد دچار اين اشكال بشويم و بگوييم كه معجزه يك امری است برخلاف قانون طبيعت و قانون طبيعت نقض ناپذير است ، كه من خودم به اين بيان در جلسه پيش از طرف آنها عرض كردم كه فرق است ميان قوانين رياضی يا منطقی يا فلسفی و قوانين علمی و طبيعی . قوانين رياضی يا منطقی يا فلسفی قوانينی است كه ذهن ضرورت و حتميت آنها را كشف میكند . مثلا اگر ما در منطق گفتيم كه اگر عامی داريم و خاصی ، نقيض عام ، خاص خواهد شد و نقيض خاص عام ، اين يك امری است كه ذهن ضرورت آن را كشف میكند ، اصلا میفهمد كه غير از اين نمیشود باشد . يا اگر شما در حساب گفتيد حاصلضرب اين عدد درآن عدد مساوی است با فلان عدد ، ذهن ضرورت اين را كشف میكند ، میفهمد كه اين خلافش محال است ، نمیتواند يك عدد بالاتر يا يك عدد پايينتر باشد . اما قوانين طبيعی . ما مثلا میگوييم كه فلزات در اثر حرارت انبساط پيدا میكنند . ذهن ما ضرورت اين را كه فلز حتما بايد در اثر حرارت انبساط پيدا كند كشف نمیكند زيرا علوم طبيعی - يعنی هرچه كه انسان درباره طبيعت كشف كرده است - پايهاش تجربيات و محسوسات بشر است و حس و تجربه بشر جز يك سلسله محسوسات متوالی را به انسان ارائه نمیدهد ، يعنی مثلا ما پديده الف را هميشه میبينيم كه به دنبال آن پديده ب هست . ذهن ما فقط همين را ادراك میكند ، میگويد تا آنجا كه من ديدهام و تا آنجا كه من تجربه كردهام ، هميشه هرگاه حادثه الف رخ بدهند به دنبال آن حادثه ب رخ میدهد و اگر حادثه الف رخ ندهد حادثه ب هم رخ نمیدهد . اصلا بيش از اين ذهن من حكمی ندارد ، و اين يك مقايسه غلط و يك اشتباهی است كه ما آنچه را كه درباب مسائل عقلی - يعنی مسائل مثلا رياضی ،