زيبايی قرآن را حس می‏كنم مخصوصا وقتی كه با آهنگ لطيف و زيبايی خوانده‏
شود . اين قرآنهای عبدالباسط ، بعضی از قرائتهايی كه كرده است ، البته‏
من همه را گوش نكرده‏ام ، بعضی قسمتها كه مخصوصا آهنگی كه انتخاب كرده‏
با موضوعی كه در آن آيه است تناسب دارد ، تأثيرش عجيب است ، مثل آيه‏
: " « يا ايتها النفس المطمئنه » " يا سوره " « اذا الشمس كورت
" . غالبا هر چه خوانده اينجور است . سوره " اذا الشمس كورت " را
با آهنگی متناسب با معنی آن خوانده است . مخصوصا وقتی با اين آهنگها
می‏شنوم خيلی لذت می‏برم ، و گاهی لازم نيست آهنگی باشد ، خودم به تنهايی‏
يك آيه قرآن را تكرار می‏كنم می‏بينم چقدر شيرين و لطيف و زيباست !
اين حلاوت و شيرينی قرآن [ و اينكه ] هر چه تكرار می‏شود از شيرينی‏اش‏
كاسته نمی‏شود ، [ از وجوه اعجاز قرآن كريم است ] . آخر ، اين سوره حمد
را ما چقدر می‏خوانيم ؟ روزی ده بار فقط برای نمازهايمان می‏خوانيم . هر
قطعه زيبايی را شما بخواهيد روزی ده بار بخوانيد برايتان مهوع است . من‏
امتحان كرده‏ام ، نه برای اين كار ، گاهی قطعات فارسی بوده كه من‏
خوانده‏ام ، خيلی مرا جذب كرده ، دفعه دوم خواندم باز بيشتر جذب شدم ،
شايد تا پنج دفعه خواندم همين طور بود ، ولی دفعات بعد خواسته‏ام بخوانم‏
ديده‏ام كه كشيده نمی‏شوم . گاهی خودم را وادار كرده‏ام به خواندن ، ديده‏ام‏
آنطور كه اول جذب شده بودم نمی‏شوم ، ديگر بعد به گونه‏ای می‏شود كه به زور
بايد آن را بخوانم ، و اين تنها قرآن است كه يك چنين حلاوت و شيرينی‏ای‏
دارد كه انسان هرچه بخواند شيرينی آن سلب نمی‏شود . اين حكايت می‏كند از
يك نوع تناسب بسيار مرموز ميان روح و فطرت بشر و اين كلام كه كلام‏
خداست ، و انسان چون واقعا كلام خالقش را دارد می‏شنود ، ندای غيب و
ماوراء طبيعت را دارد می‏شنود ، هرچه می‏شنود خسته نمی‏شود .
به هر حال خواستم در آخر عرايضم توصيه كرده باشم ، توصيه‏ای را كه آقای‏
آرام ديروز كرد كه واقعا اين توجيه را بپذيريم و تا هر حدی كه برايمان‏
ممكن است اين زبان را ياد بگيريم ولی هدفمان قرآن باشد كه بعد بيشتر
قرآن را تلاوت كنيم و عملا زيباييهای اين كلام آسمانی را بهتر درك كنيم .