رابطه انسان و خدا در قرآن
قسمت ديگر در اين باب كه دنباله اين [ قسمت ] است ، مسأله رابطه انسان و خداست ، كه چقدر عالی در قرآن توصيف شده است . وقتی كه آدم فكر میكند كه اگر به ما بعد از اينكه كم و بيش با فرهنگهای زمان خودمان لااقل در اين مسائل كمی آشنايی داريم بگويند بياييد در اين زمينه مطالبی بگوييد ، هرگز فكر و انديشه ما به چنين چيزهايی در مورد انسان و وجدان انسان نمی رسد . اولا اين مطلب كه عرض كردم دنباله مطلب پيش است . قرآن بشر را اينچنين معرفی میكند كه آنچنان تشنه حقيقت است و آنچنان تشنه كمالات است كه به هر چه برسد آرام نمیگيرد مگر به خدا برسد . ببينيد اين دو جمله چقدر زيبا و عالی و پر مغز و پرمعناست : " « الذين امنوا و تطمئن قلوبهم بذكر الله »" آنان كه ايمان آوردند و كشتی دلشان با ياد خدا آرامش پيدا میكند . تا اين جمله ، همين قدر میگويد آنها كه دلشان با ياد خدا ( 2 ) آرامش پيدا میكند . بعد فورا میگويد : " « الا بذكر الله تطمئن القلوب »" ( 3 ) اما اين را بدانيد تنها با همين يك چيز است كه دلها آرامش پيدا میكند . " بذكر الله " چون مقدم بر " تطمئن القلوب " است و بايد مؤخر باشد مفيد حصر است : تنها با ياد خداست كه دلها آرامش پيدا میكند يعنی بشر به هر مطلوبی كه برسد باز مضطرب است ، باز قلق دارد ، باز ناراحتپاورقی : . 1 توبه / . 24 . 2 ياد خدا فقط اين نيست كه لفظ خدا را بر زبان بياوريم ، ياد خدا آن وقتی است كه قلب انسان خدا را كشف میكند و معرفت پيدامیكند و وقتی كه معرفت پيدا میكند دل خواه ناخواه در ياد اوست . . 3 رعد / . 28