هر كسی هست و لهذا صورتهايی به شكلهای مختلف زيباست و همه هم جذاب
است با اينكه اختلافات زيادی دارند . با يك نقشه مهندسی مثلا ، نمیشود
زيبايی را معين و تعريف كرد كه چيست ، ولی به هر حال زيبايی هست و
زيبايی و فصاحت بيش از آنكه با فكر انسان يعنی با علم و عقل ، با آن
قوهای كه علوم را درك میكند سر و كار داشته باشد با احساس و دل انسان
سر و كار دارد . سر و كارش با دل است نه با عقل و فكر ، و لهذا شعرهای
خيلی زيبا دائر مدار اين نيست كه مطلبش درست باشد ، از جنبه زيبايی
دائر مدار اين است كه چگونه بيان شده باشد ، و لهذا گاهی يك مطلب
سراپا دروغ است ولی سراپا فصاحت و بلاغت است . حتی درباب شعر میگويند
: " احسن الشعر اكذبه " يعنی نيكوترين شعر دروغترين شعرهاست ، آن شعری
است كه آنقدر در مبالغات دروغ به كار برده باشد تا نيكو شده باشد ، كه
اينهايی كه عرض میكنم ، از نظر اعجاز قرآن دخيل است ، كه قرآن در عين
حال كه زيبايی را به منتها درجه دارد سبكش از سبك شعر و كذب و مبالغه
به كلی به دور است . اينها را بعد عرض میكنيم . فردوسی يك اثر حماسی
تقريبا جاويدان به وجود آورده است و حال آنكه از جنبه تاريخی يعنی از
جنبه فكری ، از جنبه حقيقت هيچ ارزشی ندارد . قصههای قبل از اسلامش كه
بيشتر افسانه است نه اينكه تاريخ بیاعتبا ر است . قهرمانهای درجه اول
فردوسی قهرمانهای افسانهای هستند يعنی واقعيتی نداشتهاند . اصلا رستمی را
در دنيا نمیشود پيدا كرد . تاريخ نشان نمیدهد م رد قهرمانی را به نام
رستم . قطع نظر از اينكه او مشخصاتی افسانهای برای آن قهرمان قائل شده كه
مثلا ششصد سال عمر كرد ، اسبی داشت به نام رخش ، آن اسب چگونه بود ،
خودش دو تا گوسفند را يكجا میخورد و دو خيك شراب را يكجا مینوشيد ،
زورش چقدر بود ، قطع نظر از اينها ، گاهی درباره يك شخصيت واقعی
افسانه میسازند و گاهی اصلا خود شخصيتش هم افسانه است . اصلا چنين آدمی
در دنيا وجود نداشته . ولی در عين حال اينها از ارزش فصاحت شاهنامه
نمیكاهد . اين را برای اين جهت عرض كردم كه فصاحت از مقوله زيبايی
است و زيبايی به دل و احساسات ارتباط دارد نه به عقل و فكر . اين مطلب
را از نظر تفسير معنی زيبايی و فصاحت عرض میكنم . مسأله [ اعجاز ] قرآن
در آن جهتش كه مربوط به زيبايی است مربوط به جذابيت قرآن است كه چيز
جذابی است . آن از مقوله زيبايی است .
|