بگيرد . و لهذا ما درباب دعا داريم كه " « ان الدعاء يرد القضاء » "
دعا جلوی قضا و قدر را میگيرد . البته خود دعا هم به قضا و قدر است ولی
آن يك جريان است و اين جريان ديگری . بنابراين آن خودش يك جريانی
بوده كه به آنجا منتهی میشده ولی مانعی هم نيست كه يك جريان ديگری
بيايد جلوی آن را بگيرد كما اينكه اين قضيه معروف است و در اخبار ما
وارد شده كه عيسای مسيح از جلوی خانهای میگذشت كه در آن خانه عروسی بود
، مسيح گفت فردا شب كه شما بياييد اينجا میبينيد كه عروسی تبديل به عزا
شده . فردا شب آمدند ديدند بازهم عروسی است . گفتند چطور شد ؟ ! عيسی
گفت حتما جريان ديگری رخ داده است ، عمل خير سرزده است ، بنا و مقرر
بود كه اين عروس تلف شود . بعد میآيند و آن خانه را جستجو میكنند ،
ماری را در آنجا میبينند در حالی كه برگی در دهانش است و بعد ، از
عروس تحقيق و بازپرسی میكنند ، معلوم میشود كه در همان شب فقيری میآيد
و كسی به آن فقير رسيدگی نمیكند ، اين میبيند كسی به او رسيدگی نمیكند
خودش بلند میشود از غذای خودش به او میدهد . وقتی كه اين را اقرار
میكند مسيح میگويد همين كار جلوی اين جريان را گرفت .
پس مسيح هم كه خبر میدهد گاهی تخلف میشود برای اينكه او يك جريان را
میديده كه دارد به آن سو میرود اما يك جريان ديگر از آن سوی ديگر میآيد
جلوی اين را میگيرد [ كه ] از مسيح هم ممكن است پنهان باشد ، و لهذا در
خبرهايی كه پيغمبران و ائمه میدهند گاهی خودشان میگويند اين خبرهايی كه
ما میدهيم صد در صد قطعی نيست . عيسای مسيح همان يك جريان را میديده ،
اگر بر تمام جريانها احاطه پيدا میكرد [ خبر او تخلف نداشت ] ولی او
وقتی كه خبر داده يك جريان را داشته میديده و طبق آن جريان میگفته است
. ضرورت ندارد كه عيسای مسيح به تمام جريانهای عالم آگاه باشد . مثل
همين اوضاعی است كه گاهی شما میبينيد پيش بينیهايی كه افراد خيلی
زبردست در مسائل عادی میكنند خطا در میآيد . بعد میبينيد اين اشتباه
نكرده ، جريانی كه او میديده درست ديده ، ولی يك جريان ديگری هم بوده
كه جلوی اين جريان را گرفته است . او ، هم درست ديده هم نادرست ،
درست ديده كه آن جريان را ديده ، درست نديده كه يك جريان مخالف را
نمیديده .
|