اتفاقا ما به آيه قرآن استدلال نكرديم ، ما يك بحث كرديم راجع به‏
امكان وحی ، گفتيم اولا بحث ما درباره وحی است كه انبياء گفته‏اند ، ما
درباره آن بحث می‏كنيم ، نمی‏خواهيم روی آن استدلال كنيم . می‏خواهيم بگوييم‏
در قرآن راجع به وحيی كه به انبياء نازل می‏شود بحث شده و از مسلمات‏
اديان و مذاهب است كه وحی بر پيغمبران نازل می‏شده . اين يك مطلب .
بعد گفتيم آنها كه آمدند مدعی وحی شدند ننشستند وحی را تعريف كنند مثل‏
تعاريف معمول . ما اگر بخواهيم بفهميم آنچه كه آنها به نام وحی ادعا
كردند همان مدعای آنها چيست ، استدلال نكرده‏ايم . ما وقتی می‏بينيم وحی را
آنها كه به انبياء نسبت دادند همان را به درختها هم نسبت دادند ، به‏
زنبور عسل هم نسبت دادند ، به برخی انسانهای غير نبی مثل مادر موسی هم‏
نسبت دادند ، حتی به جمادات هم نسبت دادند ، از اينجا می‏فهميم آن‏
مدعايی كه انبياء دارند به نام وحی ، از نوع آن چيزی است كه ما در اينها
می‏بينيم ولی مسلم با يك درجات قويتر و شديدتر .
بعد گفتيم آن وحيی كه به انبياء می‏شود انبياء با چه مشخصاتی آن را ذكر
كرده‏اند چون ما در وحی اگر بخواهيم ببينيم مشخصاتش به صورت يك ادعا
چيست ، بايد ببينيم مدعيان وحی ، وحی را با چه مشخصاتی ذكر كرده‏اند .
آنها هم وحی را با چنين مشخصاتی ذكر كرده‏اند . ما استدلال نكرديم ، گفتيم‏
آنچه كه آنها با اين مشخصات ذكر كرده اند ما همين قدر می‏توانيم بگوييم‏
يك امر ممكنی است يعنی دليل برخلافش نداريم ، دليلی نداريم كه چنين‏
چيزی ناشدنی است بلكه دليل داريم كه درجات ضعيفش - كه خودشان بيان‏
كرده‏اند - شدنی است و الان در خارج وجود دارد . پس ما مرحله امكان را
بحث می‏كنيم نه مرحله اثبات ( مرحله اثبات درباب همين معجزات بايد
بحث شود ) و برای اينكه بتوانيم وحی را تعريف كنيم می‏رويم سراغ قرآن .
بنابراين ما به آيه قرآن استدلال نكرديم .
- يادداشت فرموديد كه در مورد بعضی از خرق عادات كه به وسيله پيغمبر
انجام شده بحث شود ، می‏خواستم عرض كنم معراج پيامبر را هم كه شايد جزء
خرق عادات است و در قرآن هم درباره آن مفصل بحث شده يادداشت بفرماييد
.
استاد : بله ، آن هم بحث خوبی است ، بحث معراج هم چون در قرآن آمده‏
من موافقم [ مطرح شود ] اگر آقايان هم موافق هستند . آنچه كه آقای . . .
گفتند واقعا دنباله