پاورقی : . 1 نساء / . 41
آمدهاند تعبير خيلی سخيفی كردهاند و البته علماء رد كردهاند گفتهاند شايد
اين " تغنوا " از ماده غنا به مد نيست ، از ماده غنا به قصر است ،
يعنی بینيا ز شويد به قرآن . جواب دادهاند كه عرب هرگز اين كلمه را با
تعبير " تغنوا " نمیگويد ، استغنوا میگويد . ما يك " تغنی " داريم و
يك " استغناء " . " بینياز بشويد " را با " استغنوا " بيان میكنند
نه با " تغنوا " . اين بدون شك تغنی است ، منتها جواب دادهاند كه هر
آواز خوش و لطيفی كه احساسات را بر انگيزد ، به معنی اعم غناست ، ولی
غنای مذموم آن غنايی است كه احساسات شهوانی انسان را برمیانگيزد ، آن
چيزهايی است كه وقتی پيدا شد عقل انسان را خفيف و سبك و كوچك میكند
اما اگر چيزی احساسات عالی و لطيف انسان را برانگيزد كه عقل انسان را
قوی و روشن و ضمير انسان را روشنتر كند ، اشك انسان را جاری كند ، انسان
را به ياد خدا بيندازد ، اين هم غناست چون با احساسات انسان سر و كار
دارد اما غنای مذموم نيست . مااز لفظ " غنا " كه نبايد وحشت داشته
باشيم ، از مورد غنا بايد وحشت داشته باشيم . بعلاوه ما میدانيم كه از
همان صدر اسلام عملا اين عنايت بوده است كه قرآن را با آواز خوش بخوانند
و خوش آوازهای صحابه پيغمبر میآمدند و قرآن را میخواندند . حتی خود
پيغمبر اكرم گاهی اصحاب را میگفت قرآن را بر او بخوانند . خودش قرآن
بر او نازل شده بود ، او كه قرآن را میدانست ، ولی از شنيدن قرآن لذتی
میبرد كه از دانستن آن قهرا انسان آن لذت را میبرد چون خود شنيدن
موضوعيت دارد ، آن برای دانستن كه نيست ، برای فكر نيست . فكر میداند
، چيزی كه میداند ديگر تكرارش لغو است . ولی دل هر چه تجديد شود
میخواهد احساساتش تحريك گردد . بسياری از اوقات خود پيغمبر اكرم بعضی
از صحابه را امر میكردند كه قرآن را باز كن برای من بخوان و او قرآن
میخواند و پيغمبر اكرم گوش میكردند .
عبدالله بن مسعود كه يكی از كتاب وحی است میگويد يك وقت پيغمبر
اكرم به من فرمود كه مصحف را باز كن برای من بخوان . من مصحف خودم را
آوردم . از اول سوره نساء شروع كردم به خواندن ، پيغمبر اكرم گوش میكرد
تا رسيدم به اين آيه كه : " « فكيف اذا جئنا من كل امه بشهيد و جئنا
بك علی هؤلاء شهيدا »" ( 1 ) يعنی " چگونه خواهد بود آنگاه كه برای هر
امتی گواهی بطلبيم و تو را بر اينها گواه بطلبيم " . تا اين را خواندم
پاورقی : . 1 نساء / . 41 |