پاورقی : . 1 بحار ، ج / 87 ص . 339 . 2 مفاتيح الجنان ، دعای عرفه .
گفتهايم - كه آيا اگر ما بخواهيم بر خدا استدلال كنيم حتما بايد به وسيله
چيز ديگر بر خدا استدلال كنيم ، يا اينكه به وسيله چيز ديگر بر خدا استدلال
كردن يك راه استدلال است و میتوان از خود خدا بر خود خدا استدلال كرد ؟
عدهای معتقدند كه راه صديقين همان راهی است كه از خود خدا بر خود خدا
استدلال میكنند ، كه ما در تعبيرات مذهبی هم در اين زمينه زياد داريم :
" « يا من دل علی ذاته بذاته » " ( 1 ) يا امام حسين میفرمايد : "
« ا يكون لغيرك من الظهور ما ليس لك » " ( 2 ) آيا غير از تو از تو
ظاهرتر است كه من غير تو را دليل بر تو بگيرم ؟
پس عدهای معتقدند ( اجمال را میخواهيم اشاره بكنيم ) كه آن هم راهی
است و اشرف . هم هست ( حالا تقرير و بيانش هر چه هست به جای خود ) .
مطلب ديگر اين است : آيا میتوان از خدا بر چيز ديگر استدلال كرد يا نه ؟
يعنی ما خدا را معلوم قرار بدهيم و يك چيزی را مجهول ، به دليل اينكه
خدا هست پس فلان چيز هم بالضروره وجود دارد ، كه آن معلومی كه ما در
برهان خودمان اتخاذ میكنيم خود خدا باشد ، يعنی اگر ما نتوانيم خدايی
اثبات بكنيم آن مجهول ما هم مجهول است ولی اگر خدا را اثبات كرديم ،
به دليل اينكه خدا هست فلان شیء هم هست يعنی اين يك ضرورتی است كه از
وجود خداوند ناشی میشود ؟ عدهای معتقدند كه بله ، اين هم خودش يك طرز
استدلال است ، البته نه اينكه بر همه اشياء بشود از اين راه ، از طريق
عقلی استدلال كرد ، ولی میتوان نظام كلی وجود و كليات وجود را از راه
شناختن خداوند كشف كرد . درباب نبوت عامه يك چنين استدلالی است ، نه
استدلال از راه متكلمين كه بر خداوند واجب است ، اگر نكند خداوند به
تكليف خودش عمل نكرده ، نه ، صحبت ضرورت است نه وجوب و تكليف .
خواستهاند بگويند چون خدا هست ، در خلقت خلا وجود ندارد يعنی اگر يك
موجودی امكان يك رشد و يك كمال در او باشد و موانعی در كار نباشد ،
قابليت از طرف او تمام باشد ، از طرف خداوند آن كمال به او افاضه
میشود . بعد آمدهاند درباب نوع انسان اينجور گفتهاند : نوع انسان
نيازمند به يك هدايتی هست ماورای هدايت حس و عقل ، و امكان اين هم كه
بشر بتواند اين را از ماورای خودش ، از عالم ديگر تلقی بكند - كه نامش
وحی هست - وجود دارد ، بشر
پاورقی : . 1 بحار ، ج / 87 ص . 339 . 2 مفاتيح الجنان ، دعای عرفه . |