پاورقی : . 1 بقره / . 256
« يكفر بالطاغوت و يؤمن بالله فقد استمسك بالعروه الوثقی »" ( 1 ). و
هر جای قرآن را كه در نظر بگيريم [ همين طور است ] .
پس اين از ناتوانی و بيچارگی بشر است . بشر نمیتواند معانی بسيار
زيبا و عالی و لطيف را با بيانی لطيف ذكر كند جز آنكه جامهای ازاين
امور حسی بر آن بپوشاند ، همين جامههايی كه میبينيم چقدر زياد است و
بعضی از آنها به يك حد جلفی هم میرسد . پس برای اين مطلب ، اگر انسان
به معانی قرآن و به زبان عربی و فن فصاحت و بلاغت به طور كلی در همه
زبانها آشنا بشود آنوقت واقعا لطف تعبيرات قرآن را درك میكند ،
احساس میكند كه اين ، نوع ديگری از تعبير و بيان است . بعد هم واقعا
انسان خودش را تحت نفوذ قرآن میبيند و میبيند يك سنخيت خاصی دارد و
روح انسان را به سوی خودش میكشد .
اما از جنبه معنوی . در جنبه معنوی ، ما بايد قسمتهای مختلفی را در نظر
بگيريم و روی هر قسمتی جداگانه بحث كنيم يعنی اگر ديديم كه يك معانی
بسيار بلند و عالی برای اولين بار در قرآن مطرح شده است كه اصلا در تاريخ
فكر بشر اين جور بيان معنی سابقه ندارد نه تنها سابقه ندارد چون خيلی
فكرها در دنيا سابقه ندارد و يك كسی اول میآورد ، بلكه حتی رابطه تسلسلی
هم ندارد [ نشانه آن است كه اين كتاب از افقی بالاتر از افق بشر پديد
آمده است ] . فرض كنيد كه آقای نيوتن يك فرضيه علمی میآورد . فرضيه او
هم سابقه ندارد و او اول كسی است كه گفته ، اما ارتباط تسلسلی دارد يعنی
اگر كسی تاريخ علم را مطالعه كند میبيند بشر در راهی گام برداشته بوده
است كه میرسيده به اينجا كه يك نابغهای پيدا بشود از آن افكار گذشته به
اين نتيجه برسد . ولی آنچه كه در قرآن تازه است ابتدا به ساكن است و
مخصوصا از جنبه ابتدا به ساكن بودنش خيلی بايد توجه كرد . وقتی در خود
قرآن هم دارد كه " « فأتوا بسوره من مثله »" و ضمير " مثله " را به
پيغمبر برگرداندهاند يعنی گفتهاند از مثل اين پيغمبری چنين چيزی [ عجيب
است ] ، يعنی توجه كنيد كه اين وابسته به يك محيط علمی فكری نيست كه
در دنباله سيری كه وجود داشته است يك ابتكار تازهای آورده باشد : محيطی
فوقالعاده منحط ، محيطی كه بويی از اين نوع انديشه در آنجا وجود نداشته
است . و شخصی كه در همين محيط منحط هم از همان حدود فرهنگ ناقص و
پاورقی : . 1 بقره / . 256 |