ميان معجزه و غير معجزه قائل نيستند از نظر اهميتی كه ما بخواهيم توجيه و
تفسير بكنيم . اين نظريه ريشه‏اش از علمای اشعری است ولی بعضی از فضلا و
اكابر خودمان هم آن را قبول كرده‏اند و آن اين است كه می‏گويند معجزه يك‏
پيغمبر يعنی آيتی كه از طرف خداوند به وسيله آن پيغمبر و به دست او
پيدا می‏شود . شما می‏گوييد پيغمبری مرده‏ای را زنده می‏كند يعنی خداوند برای‏
اينكه ثابت كند بر مردم كه گفته اين پيغمبر بر حق است مرده‏ای را زنده‏
می‏كند . يعنی خداوند برای اينكه ثابت كند بر مردم كه گفته اين پيغمبر بر
حق است مرده‏ای را زنده می‏كند . اينجا اين كار كار پيغمبر نيست كار
خداست و هرچه در عالم هست معجزه است و آيت خداست ، آنچه كه معجزه‏
نيست آن را شما به ما نشان بدهيد . هرچه در عالم واقع می‏شود معجزه است‏
يعنی كار خداست و خداوند هم هر چه را كه در عالم واقع است آيت می‏داند
، منتها نشانه‏ای می‏داند برای قدرت و حكمت پروردگار . ولی معجزه‏های‏
پيغمبران كه به صورت استثنايی صورت می‏گيرند اينها هم آيت خدا هستند
ولی آيتی است از طرف خداوند برای صدق نبوت پيغمبران . مشيت خداوند
قرار گرفته است كه نظام عالم را اينطور قرار بدهد كه داده . عالم يك‏
جريان منظمی دارد كه ما می‏بينيم و اين جريان منظم را كه ما می‏بينيم روزی‏
پی شب و شبی پی روز پيدا می‏شود و هيچ وقفه‏ای در حركت شبانه روز پيدا
نمی‏شود يا اگر سنگی بالا باشد بيفتد به زمين ، يا اگر گياهی بخواهد موجود
بشود به اين شكل موجود بشود ، يا اگر جسمی می‏خواهد برود بالا بايد نيرويی‏
ضد نيروی جاذبه وجود داشته باشد كه آن را ببرد بالا ، اينها قانونهايی‏
است كه خدا خودش وضع كرده برای عالم . از نظر ما انجام دادن برخلاف‏
اينها يك امر ناممكن است ، يعنی اگر ما بخواهيم پرواز كنيم برويم بالا ،
بدون وسيله نمی‏شود ، چرا ؟ زيرا خدا قانون عالم را اينجور وضع كرده . عمل‏
ما برخلاف قانونی است كه خدا وضع كرده . ولی از نظر خود خداوند كه واضع‏
اين قانون است و قانون بودن اين قانون بستگی دارد به مشيت و اراده او ،
خواسته اينجور باشد ، همان لحظه‏ای كه خداوند می‏خواهد اينجور نباشد ديگر
اينجور نيست . پس درباب معجزه ديگر صحبتی نيست كه ما بحث بكنيم .
مگر يك انسان می‏خواهد معجزه بكند كه بگوييد : " يك انسان چطور می‏تواند
از بحر احمر اينجور عبور بكند و برود ؟ ! اين خلاف قانون عالم است " !
خلاف قانون عالم است برای من و تو كه قانون را خدا وضع كرده و من و تو
محكوم قانون خدا هستيم ، اما برای وضع قانون كه قانون بودن اين قانون‏
تابع اراده اوست فقط و فقط ، تابع مشيت اوست فقط و فقط ، هر لحظه كه‏
مشيت او بخواهد برخلاف آن