همين خدايی كه ما پرستش میكنيم آفريده يا او استقلال دارد و زردشت گفته
آن را بگذاريد كنار ، فقط اين را پرستش كنيد ؟ عرض كرديم از آنچه كه
باقی مانده ، ما بيش از اين نمیتوانيم بفهميم ، اما در واقع و نفس الامر
چگونه بوده ، شايد واقع و نفس الامر همينطوری است كه شما میگوييد ، و ما
روی معتقدات مذهبی خودمان بايد هم همين جور قائل بشويم .
- ما برای پيامبران معمولا كنيههايی قائليم ، مثلا میگوييم ابراهيم خليل
الله ، عيسی روح الله ، موسی كليم الله . مطمئنا اينها كفر نيست و با
وحدانيت خدا مغاير نيست ولی میخواستم از حضورتان استفسار كنم كه با در
نظر گرفتن اينكه عيسی يكی از پيغمبران بزرگ است و امت خودش را به
يكتاپرستی دعوت كرده و به دو تا پرستی دعوت نكرده ، وقتی میگويند عيسی
پسر خداست آيا نمیشود تشبيه كرد ؟ وقتی ما میگوييم موسی زبان خداست ،
آنها هم يك چنين تشبيهی دارند میكنند نه به حقيقت عيسی پدری داشته باشد
آن پدر جسمانی كه ما میگوييم .
جواب : عمده ، اين قسمت دوم بيان جنابعالی است . در قسمت اول
فرموديد هر پيغمبری را به يك عنوانی خواندهاند : خليل الله ، كليم الله
، حبيب الله ، ولی در قسمت دوم هدفتان اين بود كه شايد اينها كه عيسی
را ابن الله میگويند نوعی مجازگويی است . اصلا لزومی نداشت كه شما آن
مطلب را مقدمه ذكر كنيد . " خليل الله " میگوييم يعنی دوست خدا . آن
اصلا مجاز هم نيست . يا میگوييم " روح الله " به اعتبار اينكه خداوند
به تعبير قرآن از روح خودش در آن دميد كه فرزند شد . همينطور " حبيب
الله " . تقرير بهتر اين بود كه شما میگفتيد شايد كسانی كه میگويند "
عيسی پسر خداست " نمیخواهند واقعا قائل باشند كه عيسی پسر خداست ،
خواستهاند مجازی بگويند يعنی خواستهاند بگويند كه اين قدر به خدا نزديك
است كه يك پسر به پدرش نزديك است . در اينكه خود حضرت عيسای مسيح
چنين چيزی نگفته است شكی نيست . اصلا عقيده ما مسلمانها و نص قرآن كريم
اين است كه عيسی مردم را به يگانهپرستی و خداپرستی دعوت كرده و خودش
را فقط بنده خدا معرفی كرده است . در اين بحثی نيست ، صحبت در اين
است كه اين كلمه " ابن الله " كه اينها میگويند ، چه میگويند ؟ وقتی
كه ما به معتقدين به " ابن الله " مراجعه میكنيم میبينيم اين مطلبی را
كه شما میگوييد نمیگويند . شما هنوز هم در تعبيرات مسيحيها میبينيد
میگويند
|