تفسير اين آيات
مفسرين اين آيات را چه تفسير كردهاند كه با معجزات منافات نداشته باشد ؟ آنها در اينجا دو سه تا حرف دارند كه حرفهای خوبی است ، و آن اين است كه میگويند مسأله معجزه اولا برای اين است كه يك عده افرادی كه میخواهند حقيقت را بفهمند و در صدق نبوت ترديد دارند ، پيغمبر مجاز است معجزهای ظاهر كند كه آنها بفهمند او صادق است يا صادق نيست . اما پيغمبر از طرف خدا ملزم نيست - و از طرف عقل هم همچنين - كه هر اقتراحی كه هر كسی بيايد بكند فورا جواب بدهد ، كارخانه معجزه سازی وارد نكردهاند . اينها نه به عنوان اينكه واقعا تو يك معجزه بكن كه اگر اين كار را كردی میخواهيم به تو ايمان بياوريم ، [ چنين درخواستهايی میكردند ] ، اينها از پيغمبر معجزات زيادی ديده بودند ، در عين حال باز به عنوان اينكه يك امر تازهای را ابتكار كرده باشند آمدند اين حرفها را اختراع كردند . ثانيا آنچه كه در اينجا آمده است حساب معجزه نيست ، يك قسمتش كه اصلا يك امر محال است ، از جمله اينكه " خدا را با فرشتگان بياور با ما روبرو كن " . اين يك امر محال است ، اين كه معجزه به آن تعلق نمیگيرد . و همچنين بعضی قسمتهايش بیمعنی است ، میگويد : " برو به آسمان ، از آنجا نامهای خطاب به ما با امضای خدا بياور " . يك آدم ديوانه بايد چنين حرفی بزند . اگر كسی اين مقدار قدرت داشته باشد كه خودش را ببرد بالا از شما مخفی بكند ، میتواند به دست خودش هم نامهای بنويسد ، امضای خدا را هم پايينش بگذارد و بگويد از طرف خدا آوردهام . حكايت میكند از احمقی درخواست كننده . قسمتهايی از درخواستهای اينها معامله بود و راست هم هست : " « لن نؤمن لك حتی تفجر لنا من الارض ينبوعا »" . نگفتند " لن نؤمن بك " ، گفتند ما به نفع تو ايمان نمیآوريم مگر اينكه به نفع ما چنين كاری بكنی . خلاصه رشوه میخواستند ، پول میخواستند : بيا تو در سرزمين مكه يك نهر جاری كن ، وسيله كشاورزی فراهم كن ، يك چنين خدمتی به ما بكن ، ما هم در ازای آن به تو ايمان