. 4 ادراك واسطه وحی
اكثر ، وحی واسطه هم دارد . اين هم يك مطلبی است . نمیشود انكار كرد . يك حقيقتی است و بايد به آن ايمان داشت چون يكی از چيزهايی كه ما در قرآن داريم و بايد به آن ايمان بياوريم ملائكه است ( « كل امن بالله و ملائكته ») ( 3 ) . اين خودش يك ايمانی است كه بايد داشت . پيغمبران معمولا ( 4 ) وحی را به وسيله يك موجود ديگری - نه مستقيم از خدا - كه نام او " روح الامين " است ( « نزل به الروح الامين ») يا " روح القدس " است در تعبيرات ديگر ، يا " جبرائيل " است در تعبيرات ديگر ( اينها اسمهای مختلف از اوست ) میگيرد ، به وسيله او تلقی میكند و مستشعر به آن وسيله هم هست . ولی در غرائز و الهامات فردی اين چيزها ديگر در كار نيست و كسی احساس و درك نمیكند . با توجه به همه اينها - كه اينها را اولياء وحی توضيح دادهاند - ما بايد ببينيم چه فرضيهای میتوان گفت ( میگويم فرضيه ، چون در مسأله وحی هيچ كس ادعا نكرده كه من میتوانم صد در صد حقيقتش را كشف كنم ، يك پديده مخصوص انبياء بوده ) . تا حدودی كه از همين قرائن به دست میآيد يك فرضيهای میشود گفت .پاورقی : . 1 طه / . 114 . 2 اعلی / . 6 . 3 بقره / . 285 . 4 نمیگويم هميشه اينطور است چون آيهای از قرآن میخوانيم كه تفسير هم شده كه گاهی اينجور نيست .