معجزه ( 3 )
بحث ما درباره مسأله معجزه و خرق عادت بود كه تقريبا بلكه تحقيقا از متواترات است كه هر پيغمبری كه ظهور كرده و مدعی رسالت بوده است مدعی معجزه هم بوده است و مسأله معجزه را نمیشود مسكوت عنه گذاشت . شايد بعضی از افراد تنها به جنبه منطقی مسائل اديان توجه میكنند يعنی مسائلی كه با منطق عادی و معمولی بشر منطبق است و از بحث درباره مسائلی كه با منطق معمولی بشر جور در نمی آيد صرف نظر میكنند در صورتی كه نمیشود تبعيض كرد ، بعضی از مسائلی را كه در اديان آمده است چون با علم و منطق ما جور در میآيد بپذيريم و بعضی مسائل ديگر را نپذيريم . اگر بپذيريم همه را بايد يكجا بپذيريم و اگر هم نپذيريم هيچ چيز از آن را نبايد بپذيريم ، " « نؤمن ببعض و نكفر ببعض » " نمیشود . ما میبينيم همراه باهمه مسائل منطقیای كه در اسلام هست ( باز عرض میكنم يعنی مسائلی كه با منطق بشر وفق میدهد ) بهطور قطع و يقين در قرآن مسائلی هست كه با منطق عادی و معمولی بشر - كه اسمش را منطق علمی میگذارد - منطبق نيست . خود وحی كه درباره آن بحث كرديم از همين گونه است ، و معجزات هم كه به عنوان آيت و دليل بر صدق رسالت است ، از نظر توجيه همين طور است . درباره معجزه قسمتهايی را در جلسه پيش صحبت كرديم ، حالا قسمت ديگری را میخواهيم عرض بكنيم و آن اين است :