پاورقی : . 1 بقره / . 164
علمیشان همواره میگويند ايمان يك نوری است كه بايد در دل انسان پيدا
بشود و با عقل و علم بشر سر و كار ندارد و ضد عقل و علم بشر است . قائل
به تثليث هستند . وقتی میگويند تثليث ، بعد میگويند اين " سه " يكی
است و در عين اينكه يكی است سه چيز است . اگر بگوييم چگونه چنين چيزی
میشود ؟ میگويند اينجا مسأله مسأله ايمان است نه مسأله عقل .
ولی قرآن ميان ايمان و علم بشر جدايی قائل نيست . البته ايمان خودش
يك امری است غير از علم ولی ايندو به يكديگر پيوسته هستند . كدام كتاب
را شما پيدا میكنيد مثل قرآن كه اينهمه برای آيات خلقت اهميت قائل شده
باشد و مرتب بشر را دعوت كند كه هر چه میتوانی بيشتر در آثار خلقت
تفكر و تأمل كن ، هر چه بيشتر تفكر و تأمل كنی بهتر خدا را میيابی ، يعنی
علم را پلی قرار میدهد برای ايمان . مثلا من يك آيه را برايتان میخوانم .
از اين آيه انسان میتواند اين نمونهها را بفهمد . آيه معروفی است در
سوره بقره : " « ان فی خلق السموات و الارض »" در اصل آفرينش
آسمانها و زمين " « و اختلاف الليل و النهار »" و آمد و شد شب و روز
" « و الفلك التی تجری فی البحر بما ينفع الناس » " كشتی در دريا
حركت میكند و به اين وسيله نفع به بشر میرسد ، بشر با اين سير و
سياحتها به نفع زندگی خودش حركت میكند ، تجارت میكند ، غير تجارت
میكند " « و ما انزل الله من السماء من ماء فاحيا به الارض بعد موتها
" بارانی كه از بالا میفرستد به پايين و به وسيله باران زمين مرده را
زنده میكند " « و بث فيها من كل دابه »" بعد به وسيله همين آمدن
باران و زنده شدن زمين پخش میكند هر نوع جنبندهای را " « و تصريف
الرياح »" در اين انقلابها و گردشهای بادها ، در حركت بادها "
« و السحاب المسخر بين السماء و الارض »" و اين ابری كه مسخر است به
اراده پروردگار ، ميان آسمان و زمين معلق است " « لايات لقوم يعقلون
" ( 1 ) در همه اينها برای مردمی كه تعقل و تفكر كنند آيات و نشانههايی
بر وجود خداوند خالق خودشان هست .
اين منطقیترين بيان برای خداشناسی است . اين نشان میدهد كه اين كتاب
كه اسمش قرآن است اين جريانها را جريانهای سادهای نمیداند ، همينطور كه
بشر هم هر چه كه علمش پيشروی كرده است بيشتر اين مطلب را كشف كرده
است . قرآن همين طور به طور اجمال میگويد : در فلان موضوع تو بر و مطالعه
كن ، بعد ببين چه
پاورقی : . 1 بقره / . 164 |