« يأتوا بمثل هذا القران لا يأتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرا » "
(1) اگر جن و انس اجتماع كنند و همدست و همفكر شوند و همه آنها بخواهند
منتهای نيروی خودشان را به كار ببرند كه مثل اين قرآن را به وجود بياورند
، نمی توانند به وجود بياورند . پس خود قرآن به خودش تحدی كرده است‏
يعنی به مبارزه طلبيده است و اين مطلب را بيان كرده است كه اين كتابی‏
است غير قابل تقليد و مافوق بشری و بشر جن و انسش قادر نيست مثل اين‏
قرآن را بياورد .

مزايای قرآن بر معجزات ديگر

. 1 از نوع سخن بودن

البته اين جهت هم هست كه اگر بتوانيم مدعای خود قرآن را ثابت كنيم ،
آنوقت مزيت اين معجزه بر همه معجزات ديگر روشن است از دو جهت : يكی‏
اينكه از نوع سخن است يعنی يك چيزی است كه خودش مبين يك فكر و يك‏
روح است و يك سلسله مطالب است ، چون به اندازه‏ای كه سخن ، گوينده را
نشان می‏دهد يعنی فاعل خودش را نشان می‏دهد هيچ كار ديگری ، كننده را نشان‏
نمی دهد . اين مقدمه را برايتان عرض بكنم :
هر كاری ، كننده خودش را نشان می‏دهد . مثلا يك ساختمان مهندس را نشان‏
می‏دهد ، آينه‏ای است كه تا حدود زيادی مشخصات روحی آن مهندس را نشان‏
می‏دهد . يك قالی هم آن روح بافنده خودش را نشان می‏دهد . اگر عصايی‏
تبديل به اژدها می‏شود باز روح آن كننده را نشان می‏دهد . ولی همه اينها تا
حدود زيادی ابهام دارند يعنی آن طوری كه سخن می‏تواند گوينده و فاعل خودش‏
را نشان بدهد هيچ كار ديگری نشان نمی‏دهد و ما كه همديگر را می‏شناسيم وقتی‏
با معاشرين خودمان می‏نشينيم گويا تمام روحيه آنها پيش ما مجسم است ، تا
بگويند آقای مهندس فلان ، آقای دكتر فلان ، يك روحيه خاصی در نظر ما مجسم‏
می‏شود كه اگر بخواهيم روحيه او را تشريح كنيم يك كتاب می‏نويسيم . اگر
از ما بپرسند شما از كجا او را می‏شناسيد ؟ بيشترين چيزی كه او را به ما
می‏شناساند سخنانی است كه ما از او شنيده و ديده‏ايم .

پاورقی :
. 1 اسراء / . 88