غرضم اين جهت است كه در يك حالت غير عادی ، در اثر تمرينها و
تقويتهايی از قوای روح ، اين مقدار روح روی بدن اثر می‏گذارد ، تصميم‏
می‏گيرد مدتی كار آن را كم يا تعطيل كند . اين كه احتياج دارد در روز فلان‏
مقدار غذا بخورد و انرژی از غذا بگيرد ، همين‏طور در يك حال آن را نگه‏
می‏دارد . اين نشانه آن است كه واقعا روح و امور روحی به صورت يك قوه‏
در انسان وجود دارند و بدن را به اين شكل تحت تأثير خود قرار می‏دهند .
از اينها بالاتر اين حرفهايی است كه امروز ديگر تقريبا می‏شود گفت مسلم‏
و قطعی شده است : به وسيله خواب مصنوعی ، يا حتی خواب مصنوعی هم نباشد
به وسيله تلقينات ، آنچنان شعور باطن را تحت تأثير قرار می‏دهند كه شعور
باطن روی بدن اثر می‏گذارد و خيلی از جريانهای عادی بدن را ولو بگوييد
مربوط به اعصاب باشد ( اعصاب هم مربوط به بدن است ) تحت تأثير قرار
می‏دهد . گذشته از اينكه در خواب چيزهايی را تلقين می‏كنند يا مثلا در حال‏
خواب مصنوعی شخص را جراحی می‏كنند ( 1 ) ، درجه ديگر اين است كه در حال‏
بيداری در اثر تلقين ، در يك عضو ، لمسی ايجاد می‏كنند يعنی باز روح‏
خواسته است كه اين عضو حس نكند ، حس نمی‏كند ، و باز درجات ديگر و
مراتب ديگری كه هست .
اينها به عنوان نمونه‏ها و نشانه‏هايی است كه البته با آنچه كه ما معجزه‏
می‏ناميم و معجزه انبياء می‏گوييم فاصله خيلی زياد دارد ولی به عنوان نمونه‏
است برای اين مطلب كه : پس امور روحی هم نوعی از قدرتها هستند و در
وجود انسان قدرتها و قوه‏هايی وجود دارد غير از قوه‏ها و قدرتهای مادی بدنی‏
. همين مقدار كه نمونه‏ها برای ما به دست آمد ما می‏توانيم لااقل اين موضوع‏
را تحت مطالعه قرار دهيم و حتی استبعاد ما نفی شود .

پاورقی :
. 1 اين از قطعيات و مسلمات تاريخ طب است كه افرادی را به وسيله‏
خواب مصنوعی تحت عمل جراحی می‏بردند در صورتی كه در خواب طبيعی هر
اندازه انسان خوابش عميق باشد وقتی بخواهند عضوش را قطع كنند بيدار
می‏شود ولی او را آنچنان تحت خواب مصنوعی فرو می‏برند كه با قطع كردن عضو
هم بيدار نمی‏شود چون اين خوابی است كه در اثر تلقين پيدا شده يعنی در
روح او اين اراده را ايجاد كرده و آن اراده روح است كه می‏خواهد بدن‏
خواب بماند ، بدن خواب می‏ماند .