مسيری از تجربيات زندگی افتاده باشدكه بتواند درك اين مسائل را داشته‏
باشد . آنهايی كه رؤيای صادقه می‏بينند و مسائلی را مستقيما از دور مشاهده‏
می‏كنند از آن نوع افرادی هستند كه اين استعداد در آنها رشد كرده است .
رياضت و درونگرايی به فرد فرصت می‏دهد كه در يك نوع جريانات عصبی‏
بيشتر كار كند و ذهن او بيشتر در آن جهت بكار برود و در نتيجه قدرت‏
دركش نسبت به مسائل خارجی و محيط خودش بيشتر شود . پيغمبرها از آنهايی‏
هستند كه اين استعدادشان به علت شيوه زندگيشان پرورش پيدا كرده ، قدرت‏
درك جريانات محيطشان را دارند . پس می‏توانند جرياناتی را از محيطشان‏
بگيرند كه وجود دارد و ادعا می‏شود كه ارتباطی به خدا هم ندارد كه بگوييم‏
اين قدرت را خدا گذاشته است ، بلكه اين استعداد بالقوه را داشته ، به‏
كار انداخته است . حالا ممكن است روی همان اعتقادی كه داريم كه هر قدرتی‏
در درون طبيعت زاييده خداست جواب داده شود . اين مسلما يك بحثی است‏
ولی اين را از آن نظر مطرح بفرماييد كه يك بحث استدلالی بشود كه اگر ما
خدا را قبول نداشته باشيم ( نه اينكه هر قدرتی از ناحيه اوست ، آبشار هم‏
كه می‏آيد می‏گوييم قدرت خدايی است ، همه اين قوانين و نظم را خدا گذاشته‏
، اين استعداد را هم خداوند در انسان گذاشته ) مسأله چگونه حل می‏شود ؟
اين يك بحثی است . فی نفسه خداوند اين قدرت خاص را به اين پيغمبر
بخشيده ، اگر هم بخواهد از او می‏گيرد . ولی ممكن است يكی ادعا كند نه ،
اين پيغمبر اين استعدادش را به كار انداخته و خدا نمی‏تواند از او بگيرد
، طرحی به كار انداخته ، می‏تواند درك كند ، می‏تواند قدرتی به كار
بيندازد و اين جهت را به وجود بياورد . اين فرض را هم مطرح بفرماييد تا
درباره‏اش بحث شود .
جواب : اولا آن مسأله‏ای كه من اول مطرح كردم فقط برای اين بود كه ما
بتوانيم در اين مسير فعلا وارد بشويم ، مسأله اينكه آيا معجزه فعل مستقيم‏
خداست يا فعل پيغمبر است و فعل خداست و به وسيله پيغمبر ، فعل خداوند
است به اين معنا كه چنين قدرت و اراده‏ای در پيغمبر ايجاد كرده ، اينكه‏
من اين بحث را در ابتدا مطرح كردم برای اين بود كه ما فعلا بتوانيم وارد
بحث بشويم چون اگر اين را مطرح نمی‏كردم فورا يك كسی می‏گفت كه اين‏
حرفهايی كه شما می‏زنيد بر مبنای اين است كه معجزه را پيغمبر كرده باشد ،
معجزه كه كار خداست ، پس اين بحث اصلا طرحش غلط است . و اين چيزی كه‏
جنابعالی فرموديد در مسير همين بحث است . حتی در بحثهای آقای طباطبايی‏
همه هست ، و در بحثهای كاظم‏زاده هم فی‏الجمله هست اگر چه او