صدق گفتار خودشان ، كه بشر اگر بخواهد تصديق بكند كه اينها من جانب الله
هستند ، روی چه قرينه و دليلی بايد تصديق بكند ، كه قرآن كريم از آنها
تعبير به " آيات " كرده است و بعدها در اصطلاح متكلمين كلمه " معجزه
" اصطلاح شده است كه كلمه " معجزه " يك اصطلاح كلامی است ، علتش را
هم بعد عرض میكنيم كه چرا اين اصطلاح پيدا شده ، ولی به هر حال يك
اصطلاحی است كه بعد علماء اين را به وجود آوردند . ما يك احترام خاصی
برای كلمه معجزه قائل نيستيم و خودمان را هم ملزوم نمیدانيم كه حتما اين
كلمه را صادق بدانيم .
در هفته گذشته من در قسمت اول بحثی كردم كه مورد ايراد بعضی از رفقا
بود در مسأله نياز به نبوت ، كه آيا بشريت نياز به نبوت دارد يا ندارد
؟ بعضی از رفقا ايرادشان به اين نحو بود كه اين مسألهای كه من به عنوان
نياز ذكر كرديم ، چنين نيازی اصلا بشر ندارد ، نمیشود ثابت كرد كه واقعا
بشر نيازی به نبوت و دستگاه انبياء و به وجود پيغمبران و قهرا دينی كه
آنها از ناحيه خدا بياورند دارد . و بعضی ديگر در اصل اين سبك استدلال
اعتراض داشتند كه به طور كلی اصلا اين سبك استدلال يعنی از راه نياز وارد
شدن ، سبك صحيحی نيست كه چون بشر نيازمند به نبوت است بنابراين
انبيائی بايد در جهان باشند ، نبوت عامهای ، نبوتی به طور كلی بايد در
ميان بشر باشد ، يعنی به فرض اين هم كه ما اثبات كنيم كه واقعا بشر
نيازمند به چنين چيزی هست ، يك دليل قاطعی پيدا كنيم برای يك چنين
نياز و احتياجی ، دليل نمیشود كه هر چيزی كه بشر به آن احتياج دارد و
واقعا هم احتياج دارد ، بايد در جهان وجود داشته باشد ، ممكن است بشر به
يك چيزی احتياج داشته باشد ، احتياجش هم واقعی باشد ، ولی ما از كجا
میتوانيم بگوييم كه چنين چيزی بايد وجود داشته باشد چون بشر به آن نياز
دارد ؟ بعد هم استناد كردند به نوشته آقای مهندس بازرگان در كتاب راه
طی شده كه اصلا اين سبك استدلال درست نيست .
البته من ابتدا میخواستم اين بحث نبوت را همانطور كه در جلسه گذشته
ديديد خيلی سريع طی بكنيم ، در سه چهار جلسه تمام كنيم و بگذريم ، بعد
فهميديم كه نه ، اساسا اينجور بحث به جايی نمیرسد ، هزار جور ايراد و
اشكال در آن باقی میماند و خيلی ناقص و مبهم است ، و بعد هم واقعا بحث
لازم و مفيدی هست ، هر چه بيشتر فكر بكنيم ممكن است به مطالب روشنتری
برسيم .
من اولا يك توضيحی بايد درباره عرض خودم بدهم و بعد يك توجيهی برای
بيان
|