اعجاز قرآن از نظر بيان توحيد و معارف ربوبی

امروز من راجع به قسمت توحيد و معارف ربوبی يعنی راجع به الهيات‏
صحبت می‏كنم . راجع به اين قسمت می‏خواهيم عرض بكنيم كه آنچه در قرآن‏
آمده است ، از حدود فكر يك فرد ، هر اندازه نابغه باشد ، اين جور اظهار
نظر كردن غير مقدور است خصوصا با توجه به محيطی كه قرآن در آن محيط نازل‏
شده است يعنی معارف مردم آن عصر و زمان و محيط ، و با توجه به امی بودن‏
و درس ناخواندگی پيغمبر ، و حتی با توجه به آنچه كه در دو منبعی كه برای‏
اين مطالب در آن عصرها وجود داشته است ، يكی كتب آسمانی آنوقت مثل‏
تورات و انجيل و حتی كتابهايی نظير اوستا ، و ديگر افكار علمی و فلسفی‏ای‏
كه در آن عهدها بوده گو اينكه در عربستان چيزی از اين افكار نبوده است ،
با توجه به همه اينها بيانات قرآن يك وضع استثنايی دارد .
مقدمه كوچكی عرض می‏كنم و آن اين است كه درباب توحيد و خداشناسی ، در
مسأله خدا اين مطلب هست كه افكار ، خيلی مختلف است در تصوری كه از
خدا دارند و اغلب اين تصورات ، بلكه به يك اعتبار بايد بگوييم تمام‏
اين تصورات تصورات كوتاهی است ، و بلكه اصلا حقيقت توحيد اين است كه‏
انسان به هر مرحله‏ای از شناسايی خداوند كه می‏رسد باز يك نوع اقرار و
اعترافی می‏كند كه آنچه كه من خدا را به آن توصيف می‏كنم حد من است نه حد
او ، او برتر و بالاتر است از حد توصيف من . در عين حال افراد در حدی كه‏
خدا را توصيف می‏كنند خيلی با هم فرق دارند ، از زمين تا آسمان . مثلا
بعضی افراد شايد وقتی خدا را تصور می‏كنند به اين شكل تصور می‏كنند كه خدا
يعنی يك موجودی كه مثل يك قلنبه نور است و در بالای آسمانها قرار گرفته‏
است . و حتی بعضی ، تصورات تجسمی درباره خدا دارند و اغلب تصورات اين‏
جور است و حتی در كتب آسمانی قبل از قرآن كه البته ما آنها را تحريف‏
شده بايد بدانيم نه از زبان آن پيغمبر شما خدايی به شكلی كه قرآن توصيف‏
كرده است ، خدايی كه قرآن او را اين گونه منزه و مجرد معرفی كرده است‏
پيدا نمی‏كنيد . خدای تورات را كه می‏دانيم او همان موجودی است كه با
يعقوب پيغمبر خودش كشتی می‏گيرد و احيانا به زمين هم می‏خورد .
ايرانيها خيلی كوشش می‏كنند كه بگويند دين زردشت يك دين توحيدی بوده‏