" خدای ما مسيح " . پدر و پسر و روحالقدس را در عين اينكه سه چيز
میدانند يكی هم میدانند : خدای ما به آسمان رفت و خدای ما از آسمان
خواهد آمد ، خدای ما مسيح . قرآن كه در آن زمان با اين صراحت اين را نفی
كرد ، خود مسيحيهای آنوقت نگفتند ما كه واقعا به چنين مطلبی معتقد
نيستيم ، خودشان از خودشان دفاع نكردند چون واقعا به چنين چيزی معتقد
بودند . نگفتند ما اين تعبير را كه میگوييم مجاز را میگوييم ، ما كه
نمیگوييم واقعا اين پسر خداست . و در عصرهای بعد هم هر زمان علمای مسيحی
آمدند با علمای مسلمين مباحثه كردند ، از خدايی مسيح و از پسر خدا بودن
مسيح يك قدم پايينتر نيامدند . در زمان ما ممكن است عدهای پيدا بشوند
بگويند ما میگوييم پسر خدا ولی مقصودمان چيز ديگری است . بسيار خوب ما
هم حرفی نداريم ، در واقع بيايند حرف خودشان را پس بگيرند . ما خيلی
خوشحال هم میشويم كه عدهای بيايند حرف خودشان را پس بگيرند وبگويند ما
ديگر اگر میگوييم " پسر خدا " يعنی محبوب خدا ، مقصودمان بيش از اين
نيست . ما حرفی نداريم . ولی اين عقيده در گذشته واقعا اين جور نبوده .
اين ديگر متن كتابهای گذشته است ، چه كتابهايی كه خود آنها نوشتهاند و
چه مناظراتی كه مسلمين با آنها میكردهاند . از جمله آن مناظره معروف
حضرت رضاست در مجلس مأمون با جاسليق . جاسليق معرب همين كاتوليك
است . به آن عالم میگفتند جاسليق . حضرت رضا با يك مهارتی از او يك
اقراری گرفتند . چون او مدعی الوهيت مسيح بود ، حضرت فرمود كه حضرت
مسيح بسيار پيغمبر خوبی بود ، بسيار صفات خوبی داشت ، بسيار چنين بود ،
يك عيب در كارش بود . [ جاسليق با خود گفت ] چطور يك پيشوای مسلمان
میگويد يك عيب در مسيح بود ؟ مسيح كه در قرآن خيلی تنزيه شده است !
گفت چه عيبی ؟ فرمود : عيبش اين بود كه كم عبادت میكرد . گفت : مسيح
كم عبادت میكرد ؟ ! مسيح تمام عمرش در حال عبادت بود . فرمود : كی را
عبادت میكرد ؟ ما بايد همان را عبادت كنيم كه مسيح او را عبادت میكرد
. پس خودت اقرار میكنی كه مسيح اصلا كارش عبادت كردن بود ، پس چرا به
او میگويی خدا ؟ مسلم اينها بدعتهاست و حتی خود مستشرقين اروپايی ريشه
اين معتقدات انحرافی درباره مسيح يعنی ريشه تثليث را پيدا كردهاند كه
از كجا آمده است . معتقدند كه تثليث مسيحی از هند آمده ، قبل از ثالوث
مسيحی ثالوث هندی وجود داشته ، و توانستهاند نشان بدهند كه ثالوث هندی
كه آنها اصلا غرق در بتپرستی بودند چگونه وارد دنيای مسيحيت شد و
مسيحيت را كه در اصل يك دين توحيدی بود آلوده
|