هستی اين عالم ماده و انرژی دخالت دارد ، اينها بيشتر عالم موت هستند و
آن عنصر سومی كه بر اين عالم حكومت میكند ، عالم تجديد حيات و زندگی
است ، آن از آن طرف زنده و نو میكند ، اينها از اين طرف كهنه میكنند ،
كار میكنند كه لازمه كار كردن كهنه كردن و فرسودگی است . پس كهنگی و
فرسودگی از اينجا پيدا میشود ، نوی از آنجا . اگر آن نبود ، اين به
تنهايی نمیتوانست نوی را توجيه كند . بعد درباره اصل تكامل و پيدايش
انسان هم بحث كردهاند .
مهندس بازرگان : اول دفعه جناب آقای مطهری نيستند كه به عنوان رد رد
روح فرمايشاتی میكنند . بنده مكرر مورد ايراد و اعتراض و استفهام قرار
گرفتهام ، در صورتی كه در پاورقی صفحه 61 از چاپ سوم كتاب راه طی شده
بنده اين طور نوشتها م : " ما اصراری هم نداريم بطلان روح را ثابت كنيم
" . نه در كتاب راه طی شده و نه در كتاب مسأله وحی يا جاهای ديگر به
هيچ وجه در صدد اينكه بطلان روح را ثابت كنيم نبودهايم . اينجا دو مسأله
مورد تصريح و اصرار واقع شده است . اصولا راه طی شده همان طوری كه توجه
فرمودند از زبان بشر است ، يعنی مطلب اين بوده كه ببينيم بشر به عقل
خودش چه مقدار از آن راهی كه انبياء ارائه دادهاند درك كرده و فهميده
است . بنابر اين ، اساس تمام بحثهای اين كتاب بايد روی آن چيزی باشد
كه مورد قبول بشر است ، منتها بشر دانشمند امروزی . اين ديگر قابل انكار
نيست كه علماء من حيث المجموع در جهت انكار روح رفتهاند . بنابر اين ،
كتاب راه طی شده نمیتوانست بيايد متكی شود به وجود روح ، بايد بر عكس
بگويد شما اين طور درك كردهايد كه روح به آن معنا كه معمولا میگويند وجود
ندارد ، خوب ، حرفی نداريم . اينجا دو مسأله تصريح شده و روی آن اصرار
شده است . در صفحه 160 نوشته شده است : " قرآن مسأله قيامت را اصلا و
ابدا متكی بر فرضيه روح نكرده است و در هيچ آيهای گفته نشده است كه روح
زنده خواهد شد " . آن زمانی كه اين كتاب نوشته شد بحبوحه حمله و فشار و
شدت تودهايها و ماترياليستها بود و بسياری از معلمان رياضی و علوم طبيعی
( تودهای و غير تودهای ) در كلاس درس و دكتر ارانیها در كتابشان میآمدند
با يك دلايلی ريشه فرضيه روح را بكلی میزدند . در منطق معمولی بسياری از
اهل كلام هم اثبات وجود خدا و اثبات قيامت بر اساس قبول روح بود ، كه
روح را متكلمين ما به عنوان يك مجهول معاون رياضی در نظر
|