( اخبر به الصادق ) ما قبولش داريم ( 1 ) .

. 4 عود ارواح به خداوند با كيفيت جسمانی

بعضی ديگر آمده‏اند جمع ميان ايندو كرده‏اند ، به اين معنا كه نظريه‏ای‏
ابراز داشته‏اند كه معنی آن اين است : در عين اينكه معاد عود به پروردگار
است نه عود ارواح به اجسام ( 2 ) ، ولی در عين حال خودش كيفيت جسمانی‏
دارد . اينها كسانی هستند كه بر خلاف اعتقاد امثال بوعلی و ما قبل بوعلی‏
كه فقط عقل انسان يك قوه مستقل و مجرد از بدن است ، اعتقاد دارند قوای‏
حياتی انسان دو طبقه است : طبقه جسدی و طبقه غير جسدی ، و انسان دارای‏
بدنی است كه آن را بدن مثالی و بدن برزخی ناميده‏اند و آن بدن الان با اين‏
بدن متحد است ، الان وجود دارد و وقتی كه انسانی می‏ميرد ، اين بدن حكم‏
يك تفاله‏ای را دارد و آن حكم جوهر را دارد و اين بدن است كه دائما
متحلل و فانی می‏شود ، متغير و فانی می‏شود و بدل پيدا می‏كند . می‏گويند اين‏
بدن نسبت به آن بدن ، حكم موی سر و ناخن و اين جور فضولات را دارد .
همين طوری كه يك انسان در طول عمر چندين بار اين بدن را عوض می‏كند ،
مثلا به صورت زوائدی كه پوسته‏های بدن باشند يا به صورت ناخن يا به صورت‏
مو ، به صورت انواع فضولات ، و اين بدن دائما عوض می‏شود ، مردن حكم اين‏
را دارد كه يكمرتبه و يكجا آن بدن كه بدن حقيقی انسان است اين بدن را كه‏
حكم لباسی را برای آن بدن دارد رها می‏كند و دور می‏اندازد . و آن بدن با
اين بدن فرق می‏كند . اين بدن بالذات مرده است و حيات برای آن حالت‏
عارضی دارد ولی آن بدن بالذات زنده است ، حيات جزء ذاتش است و عين‏
ذاتش است و بنابر اين برای آن بدن ، ديگر مردن تصور ندارد . پس در عين‏
اينكه [ معاد ] عود ارواح به كمال خودش است ولی به اين شكل جسمانی است‏
.
اين هم يك فرضيه‏ای است در اينجا ، كه ببينيم آيا با تعبيرات قرآن‏
جور درمی‏آي د يا جور در نمی‏آيد ؟ خيلی هم مشكل است ، با بعضی تعبيرات‏
قرآن فوق العاده خوب

پاورقی :
. 1 بوعلی را من واقعا مؤمن به پيغمبر می‏بينم ، عجيب هم به پيغمبر
ايمان دارد .
. 2 اجسام يعنی اين اجساد ، اين بدنهای خاك شده .