يك سلسله استدلالهای ديگر هم در قرآن هست كه همان نظام موجود و مشهود
را دليل بر قيامت قرار می‏دهد . در اول سوره حج و مؤمنون هست كه ايها
الناس ! اگر در بعث و در قيامت شك و ريب داريد ، پس ببينيد خلقت‏
خودتان را ، بعد خلقت خود ما را می‏گويد كه شما را از نطفه آفريديم ،
نطفه را از خاك آفريديم ، بعد نطفه را به علقه و علقه را به مضعه تبديل‏
كرديم ، بعد برای مضعه استخوان قرار داديم ، بعد گوشت پوشانديم ، بعد
شما را به صورت طفل در آورديم ، " « ثم انكم بعد ذلك لميتون 0 ثم انكم‏
يوم القيامة تبعثون »" ( 1 ) همچنين كأنه همين راهی را كه تا حالا
آمده‏ايد ادامه می‏دهيد تا منتهی می‏شود به قيامت .
پس سر اينكه معاد را جزء اصول دين قرار داده‏اند ، نه صرف [ اين بوده‏
كه معاد ] يكی از ضروريات دين و از توابع نبوت بوده است ، بلكه يك‏
مسأله‏ای بوده كه راه استدلال بر آن لا اقل تا اندازه‏ای باز بوده و قرآن‏
می‏خواسته است كه مردم به مسأله قيامت [ به عنوان يك مسأله مستقل‏
اعتقاد پيدا كنند ] .

پيوستگی زندگی دنيا و آخرت

انسان در آن دنيا آنچنان است كه اينجا خودش را بسازد ، اينجا اگر
خودش را كامل بسازد آنجا كامل است ، اگر ناقص بسازد ناقص است ، اگر
خودش را كور قرار بدهد آنجا كور است و اگر خودش را كر قرار بدهد آنجا
كر است و اگر خودش را از صورت انسانيت خارج كرده باشد و به صورت‏
حيوانی از انواع حيوانات ديگر در آورده باشد ، در آنجا به صورت همان‏
حيوان محشور می‏شود . اين هم مسأله سوم ، يعنی رابطه و پيوستگی بسيار شديد
ميان زندگی دنيا و زندگی آخرت ، كه فرمود : " « الدنيا مزرعة الاخرش »
" ( 2 ) . تنها اين جمله نيست ، هزارها جمله [ هست ] ، اصلا هر چه‏
درباره معاد آمده در همين زمينه " « الدنيا مزرعة الاخرش » " آمده است‏
. اساسا نظام آنجا با نظام اينجا فرق می‏كند . اينجا نظام ما نظام اجتماعی‏
است ، به اين معنا كه افراد واقعا در سعادت و شقاوت يكديگر شريك و
مؤثرند ، يعنی عمل خوب من می‏تواند شما را خوشبخت

پاورقی :
. 1 مؤمنون / 15 و . 16
. 2 حديث نبوی ، كنوز الحقايق ، مناوی ، باب دال .