اين مطلب هم ثابت است كه اين طور نيست كه عوامل خارجی اين تأثير را
به طور مستقيم می‏گذارند و لذا در جمادات چنين چيزی نيست ، بلكه اين‏
موجود زنده است كه در داخل خودش اين تغييرات را ايجاد می‏كند . اصلا خود
نيروی حيات نشان می‏دهد كه يك نيروی هدفدار فعال مدير مدبری است برای‏
اين پيكر و همان نيروی حيات است كه تا نياز پيدا می‏شود ( 1 ) وضع بدن‏
را تغيير می‏دهد . البته قدرتش هم يك قدرت محدودی است . پس همين‏
نيروی " انطباق با محيط " كه در درون موجود زنده هست ، خودش يك‏
نشانه‏ای است از تأثير و دخالت به اصطلاح يك عنصر سوم غير از دو عنصر
موجودی كه در همه اشياء ديگر هست .

مسأله جهش

مسأله جهش يك مسأله بسيار قابل توجه و قابل مطالعه است ، يعنی مسأله‏
جهش ، هدفدار بودن نيروی حيات و دخالت يك عنصر سومی را كه يا خود آن‏
شاعر است يا بالاخره از يك مبدأ شاعر اداره و تدبير می‏شود ، به نحو خيلی‏
بارزی نشان می‏دهد . داروين به تغييرات تدريجی قائل بود و می‏گفت كه مثلا
تمام اين خصوصياتی كه در انسان نسبت به نسلهای خيلی خيلی پيش هست (
فرضا جد اين انسان ، آن جدی كه به صورت يك حشره بوده است ) تمام اينها
تدريجا پيدا شده و بعد تراكم و تكامل پيدا كرده ، از نسلهای پيش به‏
نسلهای بعد منتقل شده و به اين صورت در آمده است . گو اينكه همان هم‏
درست نبود ، يعنی نمی‏شد توجيه كرد . می‏گفتيم اين ساختمان چشم انسان ،
اين جهاز بسيار عظيم و وسيع چشم و اين تجهيزات خيلی زياد ، چطور پيدا
شده ؟ هيچ مانعی ندارد ، همين طور به حسب تصادف ، يكی يكی تدريجا پيدا
شده است . اگر در طول ميلياردها سال ، تصادف يك چيزهايی به وجود
بياورد ، خيلی بعيد نيست كه بالاخره به صورت يك عضوی اين طور مجهز در
آيد . انسان می‏گفت كه چون پيدايش حوادث تكرار شده ، مثلا يك ميليون‏
بار بر روی يك ميليون انسان پيدايش چيزهايی كه مفيد نبوده تكرار شده ،
از بين رفته و آن موجود هم از بين رفته است ، در ميان اين يك ميليون و
يا يك ميليارد ، تصادفا يك چيز نافعی در يكی از آنها

پاورقی :
. 1 حالا چطور نياز را درك می‏كند ، اين از ما مخفی است .