تبعيتی كه شما از امثال بيكن می‏كنيد و می‏خواهيد روح را انكار كنيد داريد
روح را تأييد می‏كنيد و البته در سطح بالاتری هم تأييد می‏كنيد ، يعنی با
استفاده از موادی كه علم امروز در اختيار شما قرار داده كه اين مواد در
گذشته نبود . ما همين طوری كه نبايد از آن طرف اصرار داشته باشيم ، از
اين طرف هم نبايد اصرار داشته باشيم . چرا ما اصرار اين گونه داشته‏
باشيم ؟ چرا ما روی اين قضيه مطالعه نكنيم ؟
ما در اين بحث خودمان بيشتر از جنبه قرآنی بحث می‏كنيم و علت اينكه‏
ما بيشتر مطالب كتاب ذره بی‏انتها را مورد بحث قرار داديم با اينكه‏
آقای مهندس در كتابهای ديگرشان هم بحثهايی كرده‏اند ولی آن بحثها از نظر
ما با بحثی كه در ذره بی‏انتها هست خيلی اختلاف دارد اين است كه يكی از
امتيازات بسيار برجسته و عالی ذره بی‏انتها اين است كه متكی به آيات‏
قرآن است ، يعنی روی آيات قرآن زياد تدبر شده و از آيات قرآن زياد
استفاده شده و درست و بجا هم هست ، و علاوه بر اين جهت كه خيلی اتكاء
به آيات قرآن هست ، با منطقی هم كه برای ما قابل قبول است جور است ،
چون با منطق خودمان جور و نزديك است ، روی اين جهت به آن استناد كرديم‏
. اين مسائل كه از نظر ما راجع به روح و به تعبير ايشان راجع به عنصر سوم‏
بود ، برای ما از اين نظر مفيد بود كه تتمه بحثی را كه راجع به معاد
می‏خواهيم بكنيم از اينجا ادامه دهيم .
مسأله معاد همان طوری كه يك بار ديگر هم عرض كردم از هر مبحث ديگری‏
از مباحث دينی مشكل‏تر و معضل تر است و لهذا عده‏ای معتقدند كه صد در صد
تعبدا بايد آن را پذيرفت . جا هم دارد كه مسأله مشكلی باشد ، چون راجع‏
به چيزی است كه مثل و شبيه او را [ سراغ نداريم ] . حالا اگر قرآن‏
نمونه‏هايی را ذكر می‏كند ، مسلم نمونه‏ها و علامتهايی است ، راجع به يك‏
جهانی است كه بعد از اين می‏خواهد بيايد و هنوز وجود ندارد . در باب‏
معاد چند جور نظر داده‏اند . تا ما اين نظرها را ذكر نكنيم نمی‏توانيم‏
استفاده خودمان را ذكر كنيم .