وحی پيغمبر روح الهی است ، امر الهی است اما اين امر آمده و يك اثری‏
در زبان و مغز پيغمبر در يك جايی ايجاد كرد و اين كلمات به وجود آمد ،
ديگر روح خدا نيست ، تمام شد .
بر می‏گردم به آن مثال كه خواسته بودم جواب داده باشم به ايراد مقدری‏
كه كسانی به استناد يا باطلاع از همان بيان شرودينگر دارند . عرض كردم‏
صرف اينكه يك انرژی فوق العاده‏ای از خورشيد دائما به زمين می‏رسد ،
نمی‏تواند توجيه كننده اين باشد كه در زمين يك اعمال ضد آنتروپی به وجود
بيايد و از جمله حيات . مثال زدم به يخچال كه در يخچال درست است كه‏
اگر يخ توليد می‏شود به واسطه انرژی الكتريكی است كه از سانترال برق‏
می‏آيد و يا به واسطه آن نفتی است كه در يخچالهای نفتی می‏سوزانند ، اين‏
به ما يخ می‏تواند بدهد . در مجموعه هيچ عمل ضد آنتروپی پيدا نشده و اصل‏
آنتروپی سر جايش محفوظ است . شرودينگر هم در آن سخنرانی‏اش می‏خواهد
همين را بگويد كه اصل آنتروپی عوض نمی‏شود . ما هيچ منكر آن نيستيم ولی‏
تشكيل يخ به خودی خود محال است . بايد يك مهندسی ، يك مخترعی ، يك‏
مبتكری آمده باشد يك چنين مجموعه‏ای را فكر كرده باشد و يك كارخانه‏ای هم‏
يك چنين مجموعه‏ای را ساخته باشد ، يك صاحبخانه‏ای هم دو شاخه را بزند به‏
پريز تا يخ درست شود . در اين يخچال ماده هست ، انرژی هست ، اختراع هم‏
هست ، اما اختراع ديگر وجود ندارد ، يك دفعه كسی اين اختراع را كرد و
رفت . اين عنصر سومی كه در ذره بی‏انتها گفته شده يك چيزی نيست كه‏
همراه بنده و شما باشد و در آن دنيا ( بعد از مرگ ) هم برود يك جاهايی‏
و بعد دو مرتبه بيايد . نه ، يك دخالتی است ، يك دست خارجی است كه‏
از عهده ما بر نمی‏آيد ، آن دست خداست ، دست خارجی است كه اين تكامل‏
را به وجود آورده است . در قيامت هم باز يك دست خارجی می‏آيد . آن‏
دست خارجی و نفخه صور ( همان كه در قرآن هم هست ) يكمرتبه همين مواد و
انرژيها را عوض می‏كند ، كما اينكه اين يخچال هم چيزی جز آهن و مس و چرم‏
و . . . نيست ولی با آن دخالت يك چيز ديگر شده است ، اين مجموعه غير
از آن است .
بنابر اين به طور خلاصه توضيح بنده اين است كه اگر توجيه امور اين دنيا
احتياج به قبول روح داشته باشد ، قيامت هم احتياج دارد . اشكال عين هم‏
است ، هيچ فرقی نمی‏كند . اما اگر نه ، ما اينجا كاری به روح نداريم ،
روی مشاهداتمان می‏گوييم تو حرف زدن را كه قبول داری ، حافظه را كه قبول‏
داری ، حالا حافظه عاملش روح است يا ماده ؟ ما با تو دعوا نداريم . در
حديث است كه " « كما تنامون تموتون و كما تستيقظون تبعثون » " همان‏
طوری كه می‏خوابيد می‏ميريد و همان طوری كه بيدار می‏شويد