نمی‏توان از آنها استفاده كرد .

تعريف روح به خدا

چيزی كه قرآن آن را روح می‏داند ، فرض اين است كه اجزاء ندارد . وقتی‏
سؤال كردند درباره روح برای ما سخن بگو ، روح كه اجزاء ندارد تا او بگويد
روح آن چيزی است كه از فلان شی‏ء و فلان شی‏ء به وجود آمده . و روح برای‏
غايتی يا لااقل برای غايتی كه آن شخص آن را بشناسد به وجود نيامده است (
1 ) . پس يگانه راهی كه باقی می‏ماند اين است كه روح را به خدا تعريف‏
كنند : روح از امر پروردگار است ، آن چيزی است كه امر پروردگار است و
ناشی از امر پروردگار است .

" امر " در قرآن

آن استاد ما اين مطلب را بيان می‏كرد ولی البته اين بيان می‏تواند يك‏
مقدمه‏ای باشد و بيان كاملی نيست . به نظر من تكميل آن بيان به مطلبی‏
است كه ايشان ( علامه طباطبايی ) در اينجا بيان كرده‏اند كه البته قبل از
ايشان ، ديگران هم اين مطلب را گفته‏اند و آقای مهندس هم تا حدود زيادی‏
در اين كتاب به اين نكته توجه كرده‏اند و آن اين است كه كلمه " امر "
در قرآن آنجا كه به خدا نسبت داده شود [ ناظر به وجود دفعی اشياء است ]
نه آنجا كه به خدا نسبت داده نشود . گاهی " امر " در قرآن آمده و به‏
ما نسبت داده شده است ، مثلا : " « اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولی‏
الامر منكم »" ( 2 ) . اينجا معنايش اين است : كسانی كه صاحبان امر
شما هستند ( در واقع متصديان امر شما ) . يا در جاهای ديگری كلمه " امر
" به اشياء نسبت داده شده است . ولی كلمه " امر " آنجا كه به خدا
نسبت داده می‏شود و هر وقت " امر الله " و " امره " گفته می‏شود وجهه‏
انتساب اشياء است به خدا مستقيما بدون دخالت عامل زمان و مكان ، يا به‏
عبارتی كه اين آقايان می‏گويند وجود دفعی اشياء است نه وجود تدريجی ، بر
خلاف " خلق " كه

پاورقی :
. 1 اگر روح برای غايتی هم به وجود آمده باشد ، آن غايت از خود روح‏
مخفی‏تر است . غايت [ روح ] اين است كه به سوی خداوند بازگردد . تازه‏
او ( سؤال كننده ) بازگشت به سوی خدا را نمی‏داند چيست .
. 2 نساء / . 59