جديد است نه يك امر جديد ، همان طور كه در باب بيمه گفتيم كه بيمه به‏
اين شكل در قديم وجود نداشته ولی ما كلياتی داريم كه آن كليات ، عموم و
اطلاق دارد و محدوديتی ندارد . اما يك تعبيراتی در بعضی احاديث خصوصا
احاديث شيعه وجود دارد كه آن تعبيرات تا حدود كمی ربا را محدود می‏كند
به همان ربای مصرفی . ولی آيات قرآن به نظر می‏رسد كه چنين نيست . البته‏
از بعضی آيات قرآن می‏توان استشمام كرد كه نظر قرآن به قرضهائی است كه‏
در مورد درماندگان بايد داد . چون در بعضی جاها ربا را در مقابل صدقه‏
می‏آورد : « يمحق الله الربا و يربی الصدقات ». اما جاهايی هم هست كه‏
ربا را در مقابل بيع قرار می‏دهد و بالخصوص يكی دو جا هست كه تعبير به‏
ظلم می‏كند . در اين موارد اگر نظرش به مبارزه با بيرحمی و قساوت جامعه‏
بود و می‏خواست بگويد جای رحم كردن است و جای اين است كه از منفعت و
حق مشروعتان بگذريد ، ديگر معنی نداشت كه تعبير به ظلم كند بگويد :
« فلكم رؤس اموالكم لا تظلمون و لا تظلمون ». راجع به كسانی كه قبلا قرض‏
ربوی داده بودند قرآن فرمود كه همان رأس المال‏ها يعنی عين مالتان را
بگيريد . سودها را ديگر حق نداريد بگيريد. آنوقت « لا تظلمون و لا تظلمون‏
. نه شما ظلم می‏كنيد با گرفتن سود ، و نه مظلوم واقع می‏شويد با از دست‏
دادن سرمايه‏تان .
از اين تعبير قرآن به نظر می‏رسد كه اساسا قرآن سود گرفتن از قرض را
ظلم می‏داند . و می‏دانيم كه ظلم يعنی گرفتن چيزی بدون حق و بدون يك مجوز
. البته مجوز طبيعی نه مجوز قانونی . در واقع عدل هم يعنی به هر مستحقی‏
آنچه را كه استحقاق دارد دادن . و ظلم