نيست ؟ ! فقها می‏گويند عرف خودش الغای خصوصيت می‏كند . معلوم است كه‏
مورد سؤال رجل بوده ، ولی مرد بودن در اينجا خصوصيت ندارد .
اين را می‏گويند الغای خصوصيت ، يعنی با اينكه ظاهر لفظ محدود است ،
ولی اين مقدار توسعه با متفاهم عرف هم جور در می‏آيد . در باب ادله ربا
ما مواردی می‏بينيم كه اسلام در آن موارد ربايی را كه خود تصريح می‏كند :
« لا تظلمون و لا تظلمون »ربا ظلم و تجاوز به حقوق ديگران است ، نوعی‏
استثمار است ( 1 ) و بالاخره ظلم است ، مجاز می‏داند . می‏گويد بين زوج و
زوجه و بين والد و ولد ربا مانعی ندارد . مخصوصا پدر از پسر می‏تواند ربا
بگيرد . در اينجا اين مطلب را ضميمه می‏كنند كه احكام عقلی قابل تخصيص‏
نيست . نمی‏شود گفت ظلم هيچ جا جايز نيست ولی در يك جا جايز است .
اگر چيزی در يك جا جايز شد ، معلوم می‏شود كه ظلم نيست نه اينكه با
اينكه ظلم است جايز است . چون نمی‏تواند ظلم باشد و جايز باشد . آنوقت‏
می‏گوئيم چطور است كه در ميان والد و ولد يا زوج و زوجه ربا جايز است و
اين ربا ظلم نيست ؟ توجيه خيلی روشنی دارد و آن اينكه حرمت ربا به‏
تعبير امروز برای اين است كه فاصله طبقاتی ايجاد نشود ، منشأ اجحاف به‏
ديگری نشود . دو نفر بيگانه حتی دو برادر كه حساب زندگيشان از يكديگر
جدا است اگر از يكديگر ربا بگيرند ، منجر به بدبختی يكی و خوشبختی ديگری‏
می‏شود . . ولی با توجه به اينكه ميان پدر و پسر يك روابط عاطفی‏

پاورقی :
1 - اگر چه گفتيم هر استثماری ربا نيست ولی هر ربائی نوعی استثمار
است .