است . به هر حال معامله نسيه در اسلام از قبيل معامله مضطر است كه
فروشنده يا خريدار باشد . مضطر چارهای ندارد از اينكه به كمتر از قيمت
عادله در بازار آزاد بفروشد و به بيشتر از قيمت عادله بخرد . زياده
قيمت توافق شده بر قيمت واقعی ولو در اثر اضطرار يك طرف كه يك نوع
آن اضطرار نسيه بخر است نبايد ربا تلقی شود و ربا نيست . تأثير عامل
زمان در حقيقت به نسبت فرق میكند چون مبين ميزان اضطرار است .
در صفحه . . . مسئله اينكه ارزش پول ارزش واقعی نيست و اعتباری است
و برای اين است كه مقياس و معياری برای ارزشها باشد طرح شده است . (
البته به صورت ديگر طرح شده كه ارزش پول نه واقعی است و نه مبادلهای ،
ولی بيانشان ناقص است و بيان صحيح همين است كه ما گفتيم . ) پس پول
كالا نيست و در مرابحه ، پول تغيير عنوان داده و به صورت كالا درآمده و
برايش اجاره معين شده است ، و اين دو عيب دارد . يكی اينكه پول كه
بايد واسط و رابط باشد و هميشه در گردش ، متمركز میشود و هم راكد ، و
حال آنكه پول نبايد متمركز يا راكد بشود ، و ديگر اينكه چيزی كه كالا
نيست به صورت كالا در میآيد و خاصيت كالا يعنی كرايه برايش معين میشود
. میگويند اختلاف اصلی طرفداران و مخالفان ربا در همين است كه طرفداران
، پول را نيز نوعی كالا میشمارند بر خلاف مخالفان .
ولی ما در بحث ربا گفتهايم كه اين فلسفه اولا با نظر اسلام سازگار نيست
چون از نظر اسلام مطلق قرض و مطلق معامله مثلين ربا
|