واقعی می‏دانيم كه واقعيتش ظلم است . برای اينكه اين واقعيت ظلم وجود
نداشته باشد ، راه حلی كه ايشان پيشنهاد كرده‏اند اين است كه بانك هم‏
خودش را در ضررهای احتمالی شريك بكند به اين ترتيب كه سهام بخرد ،
شركت بكند و خلاصه از باب مضاربه وارد شود . اينكه بانك حاضر نيست‏
سهام بخرد و سرمايه‏اش را به عنوان يك سرمايه‏داری كه خود سرمايه‏اش را
در جريان عمل قرار داده ، در جريان قرار دهد برای اين است كه می‏خواهد از
خطر ضرر و تلف سرمايه مصون بماند . چرا بايد اينطور باشد ؟ ! ( من له‏
الغنم عليه الغرم ) چرا در فايده‏ها صد در صد شريك باشد و حتی جائی كه‏
فايده نيست فايده‏اش را ببرد اما در ضرر و كسری فايده شريك نباشد ؟ !
الزامی نيست كه بانك را دارای منافع تضمين شده بشناسيم . پس بنابراين‏
راه حل‏های ديگری در اينجا وجود دارد كه خوب است خود جنابعالی بيشتر
توضيح بدهيد ( 1 ) .

پاورقی :
1 - [ در اينجا آقای مهندس بازرگان قسمتی از بيانات قبلی خود را به‏
طور خلاصه توضيح دادند كه اساس آن ، يك نفر بودن متعهد در سفته‏ها با
شرايط خاص و پذيرش خطر نسبی از جانب بانك ، همچنين تشكيل شركت‏
تعاونی وام به وسيله مردم و نيز برقراری روش مشاركت در بانكهاست ] .