نظريه صحيح
اين بود چند به اصطلاح فلسفهای كه برای ممنوعيت ربا در اينجا ذكر شد . و من نتوانستم جز همان فلسفهای كه به نظر خودم رسيده و طرح كردم ، فلسفه ديگری را قابل قبول بدانم . و در اينجا كه در مورد نظريات مختلف قضاوت میكنم ، به نفع خودم قضاوت میكنم .ماده نقضها : 1 - اجاره
مسئله ديگر كه مسئله مهمی است مسئله ماده نقضها است . يعنی اينكه اگر ربا حرام است پس چرا چيزهای ديگری كه مشابه رباست حرام نيست ؟ يكی از ماده نقضها اجاره است . كسانی كه ربا را تجويز میكنند میگويند ربا كرايه پول است . كرايه گرفتن يا جايز است و يا جايز نيست . اگر جايز نيست هيچ اجارهای نبايد در دنيا جايز باشد . و اگر جايز است چه فرقی میكند كه كرايه پول باشد يا كرايه خانه ؟ بر اساس آن فلسفههائی كه برای حرمت ربا گفته شد ، جواب اين اشكال فرق میكند . اگر نظر آقای مهندس طاهری را بخواهيم میگويد : پول از آن جهت منفعت ندارد كه سرمايه نيست و ارزش ندارد ، ولی اجاره روی يك شیء ذی ارزش است كه ارزش واقعی دارد . ارزش پول ارزش اعتباری است ولی ارزش مثلا خانه ، ارزش واقعی است . ايشان مخصوصا آن نظر آقای بهشتی را كه اجاره بر اساس استهلاك است ، رد میكنند و گفتهاند هرگز چنين چيزی نيست . در عمل هم ما میبينيم چنين چيزی نيست . اصلا بسياری از چيزها را كه اجاره میدهند نه تنها استهلاك سرمايه