يكی از شرائطی كه به فرموده پيغمبر اكرم ( ص ) در همه معاملات بايد
وجود داشته باشد اين است كه دو طرفی كه مورد معاوضه قرار می‏گيرند بايد
معلوم و مشخص باشند . در اينجا يك طرف مشخص نيست . ولی اگر ماهيت‏
بيمه آن چيزی باشد كه ما عرض كرديم در واقع بيمه معامله ميان دو پول‏
نيست كه بعد بگوئيم يك طرفش مجهول است يا نه . جنبه عقلائی بيمه كه‏
عقلا اقدام به بيمه می‏كنند ، تأمين پيدا كردن از ورشكستگی ، تحمل خسارت‏
زياد ، بيچارگی در زمان از كار افتادگی و . . . می‏باشد . پولی كه بيمه‏گر
می‏دهد ، طرف معامله و يكی از عوضين نيست . آنچه كه بيمه گر به بيمه‏گزار
می‏دهد خود تأمين است . همان تعهدش ارزش دارد . در مقابل اين تعهد ،
بيمه گزار حق بيمه می‏دهد . كه ارزش ، متعلق به خود تعهد است . بيمه‏گزار
پول می‏دهد كه ارزش مادی دارد و بيمه‏گر تعهد . تعهد يك امر مشخص است .
اگر عقلا چنين معامله‏ای را اختراع كرده باشند كه در مقابل تعهد ، پول‏
بدهند ، چون تعهد يك امر مشخصی است ، هيچيك از موانعی كه در فقه مسطور
است ، در اينجا ، وجود ندارد و معامله ، معامله صحيحی است . بنابراين‏
يكی از مشكلاتی كه در باب بيمه هست يعنی شكل مجهول بودن ، به اين طريق‏
حل می‏شود .

زمان بيمه

مشكل ديگر كه اين هم مشكلی نيست و فقط موضوع را بايد طرح كرد اين است‏
كه در معاملات ، همان‏طور كه عوضين بايد مشخص و معين باشند ، اگر زمان در
آن دخالت دارد ، زمان هم بايد مشخص باشد و نمی‏تواند مجهول باشد . مثلا
در بيع زمان دخالت ندارد