اسلام میخواهد واقع نشود اما نمیخواهد از طريق زور واقع نشود كه گويی اسلام
میگويد من نمیگذارم واقع بشود . میخواهد طوری باشد كه مردم اين كار را
نكنند ، چون يك پيوند عاطفی است ، پای عاطفه در ميان است . يعنی
میخواهد خانواده باقی بماند بر اساس روابط عاطفی نه اينكه اساس خانواده
كه روابط عاطفی است از بين برود و اسلام بگويد من میخواهم به زور اين
پيوند را برقرار كنم . نظير اين است كه مريدها اعتقاد و ارادتشان از
امام جماعت سلب شود . بايد عادلش بدانند تا پشت سرش نماز بخوانند .
و ممكن است اسلام هم خيلی متأسف باشد كه چرا مردم به اين آدم خوب
ارادت ندارند . ولی حالا كه ارادت ندارند ، به زور پاسبان نمیشود مردم
را كشيد داخل مسجد . اين كار فی حد ذاته زور بردار نيست . لهذا [ درباره
طلاق ] میگويد ابغض الحلال . حلال است و مبغوض . معامله نسيه هم همينطور
است . بنابراين مسئله صحت و فساد يك معامله يك مطلب است و مسئله
نامطلوب و حرام بودن آن ، مطلب ديگر من خيال میكنم مسئله نسيه جز همان
آزادی فروشنده در تعيين نرخ جنس خود چيزی ديگری نيست . البته اگر
حكومت اسلامی ، قانونی برای نسيه معين كند كه قيمت نبايد از حد معينی
بيشتر باشد قانون فوق قانون است و مانعی ندارد .
راه حلها - ملی كردن بانكها
مسئله سوم مسئله مهم راه حلها بود . مخصوصا در اينجا بايد سراغ آقای
مهندس بازرگان و آقای مهندس طاهری رفت كه ضرورت بانك را خوب تشريح
و تحليل كردند . مخصوصا آن ضرورت اصلی را كه رابط بودن بانك است ميان
صاحبان سرمايه و محتاجان يا