اصطلاح كلنگی را اجاره می‏دهند . مثلا احتياج به كاهگل دارد ، كاهگل نمی‏كنند
بعد باران می‏آيد و چكه می‏كند و بعد هم خراب می‏شود و خسارتها وارد می‏آيد
. در اينطور مواقع آن مالك اصلی ضامن است . يا مثلا حمالی كه باربر پشت‏
دارد ، به ديواری تكيه می‏دهد و ديوار خراب شود . در اين مورد می‏گويند
اگر واقعا وضع آن طوری بوده كه ديوار دنبال بهانه‏ای بوده تا خراب شود ،
صاحب آن ضامن است . اما اگر وضع ديوار اينچنين نبوده ولی تكيه او
تكيه‏ای بوده كه اصولا خراب كننده بوده ، آن كسی كه اين كار را كرده ضامن‏
است . يا شخصی حيوانش را رها می‏كند و اين حيوان می‏رود در جای ديگر
خسارت به بار می‏آورد . آيا او ضامن است يا نه ؟ و مثالهای متعدد ديگر .
ضابطه در همه اينها اينست كه عرفا صدق كند كه اين شخص منشأ اتلاف شده .
اين يك قاعده كلی است . و در جائی كه يك انسان ديگر دخالت دارد ضابطه‏
اينست كه از دو انسان مسبب و انسان سبب كداميك دخالتشان اقوی تشخيص‏
داده می‏شود و كداميك ضعيفتر .