اصطلاح موزع هم باشد . ناچار ضرورت دارد افراد ديگری واسطه باشند ميان
توليد كننده و مصرف كننده ، كه اينها موزع هستند . بيع كه اسلام آنرا
تجويز كرده ، در واقع نوعی فعاليت مفيد اقتصادی است كه شارع آن را مجاز
دانسته . ولی ربا كه كار نيست ، سود سرمايه است . و سرمايه نمیتواند
سود داشته باشد " .
همچنين ايشان میخواستند مسئله اجاره را گواينكه بيان وسيعی در اين باره
نداشتند روی همان اساس استهلاك سرمايه توجيه بكنند . به اين ترتيب كه
گفتند : " اينكه صاحب ملك مال الاجاره میگيرد ، نه اينست كه خانه از
آن جهت كه خانه است و سرمايه است ، سودی دارد ، بلكه از آن جهت است
كه خود خانه كه سرمايه است يك كار تجسم يافته است . يك وقت كار را
انسان يكجا به ديگری منتقل میكند . اين میشود بيع . يك وقت هم انسان
كار را تدريجا منتقل میكند . چون اين كار به تدريج مستهلك میشود و از
بين میرود . وقتی كه انسان كار را تدريجا به ديگری منتقل میكند اسمش
میشود اجاره . وقتی كه من خانهای را به شما اجاره میدهم ، اين خانه عمرش
مثلا پنجاه سال است . در واقع قيمت خانه كه صد هزار تومان است روی اين
پنجاه سال تقسيم میگردد . میشود سالی دو هزار تومان . در واقع وقتی كه من
اين خانه را برای مدت يك سال به شما اجاره میدهم ، يك پنجاهم آن را به
شما فروختهام . و خود اجاره نوعی فروختن است ، فروختن محصول كار به
ديگری " .
مضار به را هم ايشان از همين راه میخواستند توجيه كنند . و بنابراين از
نظر ايشان فلسفه حرمت ربا اين است كه سرمايه به طور
|