است و آن مربوط است به دو چيز :
الف - سرمايه‏های راكد نماند و در گردش باشد . بانك وسيله جذب‏
سرمايه‏های كوچك به صورت پس‏انداز يا سپرده ثابت و دادن بهره و يا
جايزه به آنها ، سرمايه‏ها را جمع می‏كند و در اختيار افرادی كه لياقت‏
فعاليت دارند : تجاری ، كشاورزی ، صنعتی ، با گرفتن سود ( البته سود
بيشتر ) قرار می‏دهد و عليهذا بانك به منزله رابط و دلال و واسطه سرمايه و
كار است .
ب - بانك موجب می‏شود كه بر وسعت دامنه فعاليتها افزوده شود . در
وامهای بستانكاران كه به صورت خريد و فروش سفته صورت می‏گيرد ، سبب‏
می‏شود كه فروشنده به انتظار وصول پولش بيكار ننشيند بلكه با فروش سفته‏
به قيمت كمتر و تهيه پول نقد ، به ابتكار بازرگانی يا كشاورزی يا صنعتی‏
دست بزند . ( البته خريد و فروش سفته معمولا مربوط است به كار بازرگانی‏
و واسطه گری ، و معلوم نيست از نظر مصالح جامعه اين اندازه فعاليت را
بشود به حساب توزيع صحيح گذاشت بلكه بيشتر موجب اشكالات در توزيع‏
می‏شود چون هرچه عمل واسطه گری زيادتر شود ، بر خلاف فعاليت كشاورزی و
صنعتی ، كالا گرانتر می‏گردد ) .
وام اميدواران نيز اگر به منظور مصرف نباشد موجب توسعه فعاليت‏
گيرنده وام می‏شود . ولی وام اميدواران اگر به منظور توسعه باشد ، خود
بخود داخل در وام توليد كنندگان می‏شود .