راستی هم روی علل ظاهری هيچ دليل ندارد كه بد بين نباشيم ، بايد هم بدبين‏
باشيم . نبايد اميدوار باشيم كه بچه‏های ما يك عمر طبيعی و عادی بكنند و
بچه‏های خودشان را ببينند .
امروز می‏بينيم بشر به كره ماه می‏رود . به خود فكر می‏كنيم كه كم كم آنجا
سكونت می‏كند و اگر جنونی به كله‏اش بزند ، از آنجا زمين را منهدم می‏كند
. تنها يك چيز است و آن الهامی است كه ما از دين می‏گيريم : « الذين‏
يؤمنون بالغيب »می‏گوئيم البته درگذشته برای بشريت به مقياسهای كوچك ،
مقياسهای قبيله‏ای ، كشوری ، مقياسهای كمی بزرگتر ، اقليمی ، از اين‏
خطرات پيش آمده ولی جهان را صاحبی باشد خدا نام . خداوند به يك‏
وسيله‏ای آنرا حفظ كرده است . وقتی هم كه خطر به مياس جهانی بوود آيد
باز لطف الهی از عالم گرفته نمی‏شود . چه حرف خوبی می‏زند گاندی ، می‏گويد
: اروپا آكنده است از جنون ونبوغ با هم ، نوابغشان هم مجونند ، نبوغهای‏
توأم با جنون دارند .
از نظر منطق دين ، از نظر « الذين يؤمنون بالغيب » ، از نظر منطق‏
خبرهائی كه از طريق دين گرفته‏ايم نه از روی اصول ظاهر ، می‏گوئيم خيالمان‏
از اين جهت كه بشريت بكلی نيست ونابود بشود راحت است ، هر چه در
گذشته بوده است مقدمه‏ای بوده برای آنچه كه در آينده پيش می‏آيد . ما
آينده‏ای پيش رو داريم كه در آن به تعبير اسلام عقلها كامل می‏شود . حديث‏
دارد كه خداوند ( نمی‏گويد امام زمان ) در آن دوره دست لطف خودش را بر
سربندگان می‏گذارد « حتی كملت عقولهم » ( 1 ) و

پاورقی :
1 - منتخب الائر ، ف 7 ، ب 12 ، ح . 1