« يعجب الزارع ليغيظ بهم الكفار »(1) . در تورات و انجيل اينها با اين‏
صفت ياد شده اند ، دربالره شان گفته شده كه چنين امتی بوجود می‏آيد . به‏
اين شكل تجسم پيدا كرده و توصيف شده‏اند كه مثلشان مثل يك زراعت است ،
مثل يك گندم است كه در زمين كشت می‏شود و بعد ، از زمين چون زنده است‏
، می‏رويد . در آغاز برگ نازكی بيرون می‏دهد ولی تدريجا اين برگ در شتتر
می‏شود و استحكام پيدا می‏كند آنچنانكه كم كم به صورت يك ساقه كلفت در
می‏آيد . بعد بشكلی در می‏آيد كه روی پای خودش می‏ايستد در حاليكه قبلا برگی‏
بود افتاده روی زمين و از خود استقلال نداشت . آنچنان رشد می‏كند كه همه‏
كشاورزان را ، همه متخصصان انسان شناسی را به حيرت در می‏آورد كه چه ملت‏
رشيدی ! چه ملت بالنده‏ای ! چه ملت در حال رشدی ! البته ملتی كه هم‏
« اشداء علی الكفار »باشد ، هم « رحماء بينهم »، هم « ركعا سجدا »و هم‏
« يبتغون فضلا من الله و رضوانا »، قطعا اينجور است . حالا بگوئيد چرا ما
مسلمين اينقدر در حال انحطاط هستيم ؟ چرا اينقدر تو سری خور وبدبخت‏
هستيم ؟ اصلا كداميك از اين خصائص در ماهست واين چه توقعی است ؟ !
ما با اينكه صد در صد اعتراف داريم كه اسلام دين اجتماعی است و
دستورات آن حاكی از اينست ، ولی اينها سبب نمی‏شود كه ما عبادت و دعا
و ارتباط با خدا را تحقير بكنيم ، كوچك بشماريم ، نماز را كوچك بشماريم‏
. يكی از گناهان ، استخفاف نماز يعنی سبك شمردن نماز است . نماز
نخواندن يك گناه بزرگ است و نماز خواندن اما نماز را خفيف

پاورقی :
1 - سوره فتح ، آيه . 29