هر چه را می‏بينم كوچكتر از اين می‏بينم كه بگويم هست .
كه جايی كه درياست من چيستم
گر او هست حقا كه من نيستم
وقتی شما می‏گوئيد " الله اكبر " ، اگر از عمق روح و دل بگوئيد ،
عظمت الهی در نظرتان تجسم پيدا می‏كند . وقتی كه عظمت الهی در دل شما
پيدا شد ، محال است كسی بنظرتان بزرگ بيايد، محال است از كسی بترسيد،
در مقابل كسی خضوع و خشوع بكنيد. اين است كه بندگی خدا آزادی آور است .
اگر انسان خدا را بعظمت بشناسد، بنده او می‏شود و لازمه بندگی خدا، آزادی‏
از غير خداست . گفت :
نشوی بنده تا نگردی حر
نتوان كرد ظرف پر را پر
چند گوئی كه بندگی چه بود
بندگی جز شكندگی نبود
بندگی خدا هميشه مساوی است با آزاد شدن ازغير خدا . چون ادراك عظمت‏
الهی هميشه ملازم است با ادراك حقارت غير خدا و وقتی انسان غير خدا را
هر چه بود حقير و كوچك ديد ، محال است حقير را از آنجهت كه حقير است‏
بندگی كند . حقير را انسان به غلط عظيم می‏بيند كه بندگی می‏كند . اذكار
ديگرنماز مثل سبحان الله ، الحمد لله ، سبحان ربی العظيم و بحمده ، سبحان‏
ربی الاعلی و بحمده و " شهادت " ها هر كدام رمزی دارند .
شخصی از حضرت علی ( ع ) سؤال كرد : چرا ما دوبار سجده می‏كنيم ؟ خوب‏
همينطو كه يك‏بار ركوع می‏كنيم يك بار هم سجده بكنيم . البته می‏دانيد كه‏
سجده يك خضوع بالاتر از خشوع بيشتری از ركوع است . چون سجده اينست كه‏
انسان آن عزيزترين عضوش