هم عقيده و هم مقصد . آنوقت ابا عبدالله مطالبی را برای آنها ذكر كرد .
فرمود : حالا كه كار به اين مرحله رسيد ، من وقايع فردا را اجمالا به شما
بگويم : حتی يك نفر از شما هم فردا زنده باقی نخواهد ماند . ابا عبدالله
در روز عاشورا افتخاری به اصحاب خودش داد ، پاداشی به اصحاب خودش داد
كه اين پاداش برای هميشه در تاريخ ثبت شد . در آن لحظات آخر است .
همه شهيد شدهاند . ديگر مردی جز زين العابدين كه بيمار ومريض است و در
خيمهای افتاده است ، باقی نيست . حسين است و يك دنيا دشمن . وسط معر
كه تنها ايستاده است . نگاه میكند ، جز بدنهای قلم قلم شده اين اصحاب
كسی را نمیبيند . جملههايی میگويد كه معنايش اينست : من زندهای در روی
زمين جز اين بدنهای قلم قلم شده نمیبينم . گفت :
مرده دلانند بروی زمين
|
بهرچه با مرده شوم همنشين
|
آنها كه در زير اين خاك هستند يا روی خاك افتادهاند ، زندهاند . حسين
بن علی در حالی كه دارد استنصار میكند وياری میخواهد ، ازتنها زندههايی
كهمیبيند كمك میخواهد . آن زنده ها چه كسانی هستند ؟ همين بدنهای قلم
قلم شده . فرياد میكشد : « يا ابطال الصفا و يا فرسان الهيجاء » ای
شجاعان با صفا و با وفا و ای مردان كارزار و ای شيران بيشه شجاعت !
« قوموا عن نومتكم ايها الكرام و امنعوا عن حرم الرسول العتاش » ای
بزرگزادگان ! از اين خواب سنگين بپاخيزيد ، حركت كنيد . مگر نمیدانيد
اين دونهای پست و كثيف قصد دارند به حرم پيغمبر شما حمله كنند .
بخوابيد ، بخوابيد ، حق داريد ، حق داريد . من میدانم كه ميان بدنها و
سرهای مقدس شما جدايی افتاده