است . « اما بنعمة ربك فحدث »( 1 ) خدا بتو سلامت داده ، قوت داده ،
قدرت و نيرو داده . تو كه می‏توانی كمرت را راست بگيری چرا بيخود كج‏
می‏كنی ؟ تو كه می‏توانی گرنت را راست نگه داری چرا بيخود كج می‏كنی ؟ چرا
بيخود آه می‏كشی ؟ آخر آه كشيدن يعنی يك دردی دارم ، خدا كه بتو دردی‏
نداده ، چرا آه می‏كشی ؟ اين كفران نعمت خداست . آيا علی همين طور راه‏
می‏رفت كه من و تو راه می‏رويم ؟ آيا علی اين جور عبا بر سر می‏كشيد و
اينور و آنور می‏رفت ؟ ! اينها از اسلام نيستند . « اشداء علی الكفار »در
مقابل بيگانه ، شديد ، محكم مثل سد اسكندر ، آهنين .
در ميان خودشان ، با مسلمانها چطور ؟ « رحماء بينهم »مهربان ، دوست و
صميمی . باز وقتی می‏رويم سراغ مقدسهای خودمان ، چيزی كه در وجود اينها
نمی‏بينيم ، صميميت ومهربانی نسبت به ديگران است . هميشه اخم كرده و
عبوسند ، با احدی نمی‏جوشند ، با احدی نمی‏خندند ، با احدی تبسم نمی‏كنند ،
بر سر همه مردم دنيا منت دارند ، اينها مسلمان نيستند ، خودشان را به‏
اسلام بسته اند . اين هم خصوصيت دوم . خوب آيا همين ديگر كافی است ؟
شدت در مقابل كفار و مهربانی وصميميت نسبت به مسلمين برای مسلمان بودن‏
كافی است ؟ نه .
« تريهم ركعا سجدا يبتغون فضلا من الله و رضوانا »( 2 ) .
در عين حال همين فرد شديد در مقابل بيگانه و صميمی و مهربان در ميان‏
خوديها و با مسلمانان را وقتی در محراب عبادت می‏بينی ، در

پاورقی :
1 - سوره ضحی ، آيه . 11
2 - سوره فتح ، آيه . 29