پس يكی از اقسام آزادی ، آزادی اجتماعی است كه انسان از ناحيه افراد
ديگر آزاد باشد .
يكی از گرفتاريهای زندگی بشر در طول تاريخ همين بوده است كه افرادی
نيرومند و قدرتمند از قدرت خودشان سؤ استفاده كرده و افراد ديگری را در
خدمت خودشان گرفتهاند ، آنها را به منزله برده خودشان قرار داده اند و
ميوه وجود آنان را كه بايد متعلق به خودشان باشد ، به نفع خود چيدهاند .
میدانيد كلمه استثمار يعنی چه ؟ يعنی چيدن ميوه ديگری . هر كسی وجودش
مثل يك درخت پر ميوه است . ميوه درخت وجود هر كسی يعنی محصول كار و
فكرش ، محصول فعاليتش ، محصول ارزشش ، بايد مال خودش باشد . وقتی كه
افرادی كاری میكنند كه محصول درخت وجود ديگران را بخودشان تعلق میدهند .
وميوههای وجود آنها را میچينند ، میگويند اين فرد ، فرد ديگر را استثمار
كرده است . يكی از گرفتاريهای بشر در طول تاريخش همين بوده است كه
فردی ، فرد ديگر را قومی ، قوم ديگر استثمار میكرده ، به بردگی خود
میكشيده است ، يا حداقل برای اينكه ميدان برای خودش باز باشد ميدان را
از او میگرفته است ، او را استثمار نمیكرده ، ولی ميدان را از او
میگرفته است . مثلا فرض كنيد زمينی بوده است متعلق به دو نفر ، هر دو
از زمين استفاده میكردهاند ، آنكه قويتر و نيرومندتر بوده برای اينكه
ميدان خودش وسيعتر باشد ، زمين ديگری را از او میگرفته و او را از زمين
بيرون میكرده است ، و يا او را هم با زمين در خدمت خود میگرفته كه اين
، اسارت و بردگی نام دارد .
|