و مرسلين آزاد كننده و نجات بخش هستند . سپس می‏گويد :
زين سبب پيغمبر با اجتهاد
نام خود وان علی مولا نهاد
گفت هر كس را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
كيست مولا آنكه آزادت كند
بند رقيت ز پايت بر كند
خوب ، اين واقعا يك حقيقتی است ، يعنی قطع نظر از اينكه معنی جمله :
« من كنت مولاه فهذا علی مولاه » همين باشد ، يا نباشد ، يعنی پيغمبر كه‏
خودش و علی را مولا نام نهاد به اعتبار آزاد بخشی بود يا نبود ، اين خود
حقيقتی است كه هر پيغمبر بر حقی برای آزاد كردن مردم آمده است و خاصيت‏
هر امام بر حقی همين جهت بوده است .
حال ببينيم معنی آزادی چيست ؟ اين آزادی و آزادگی كه می‏گويند يعنی چه‏
؟ آزادی يكی از لوازم حيات و تكامل است ، يعنی يكی از نيازمنديهای‏
موجود زنده ، آزادی است ، فرق نمی‏كند كه موجود زنده از نوع گياه باشد ،
يااز نوع حيوان و يا از نوع انسان ، بهر حال نيازمند به آزادی است .
منتها آزادی گياه متناسب با ساختمان آن است ، آزادی حيوان طور ديگری‏
است ، انسان به آزاديهای ديگری ماورای آزاديهای ديگری ماورای آزاديهای‏
گياه و حيوان نياز دارد . هر موجود زنده خاصيتش اين است كه رشد می‏كند ،
تكامل پيدا می‏كند متوقف نيست ، سر جای خودش نايستاده است . جمادات‏
كه رشد و تكامل ندارند ، نيازمند به آزادی هم نيستند ، اصلا آزادی برای‏
جمادات مفهوم ندارد . ولی گياه ، بايد آزاد باشد . موجودات زنده برای‏
رشد و تكامل به سه چيز احتياج دارند : 1 - تربيت 2 - امنيت 3 - آزادی .