[ می‏دانيد ؟ ] باز ضد دوم به صورت يك قوه جديد [ ظهور می‏كند ] يعنی‏
ماده‏ای است با قوه جديد ، و باز ضد سوم و همين‏طور ، كه قائل به تكامل‏
می‏شويد . پس [ مساله ] ماده [ و نيرو ] را چگونه حل می‏كنيد ؟ می‏گويد : [
(نيروی مرموز در عالم " . مقصود اين است كه بالاخره شما كه می‏گوييد ضدی‏
ضدی را نتيجه می‏دهد ، ناچار برای ماده نيرويی قائل هستيد ، اين نيرو را
چگونه توجيه می‏كنيد ؟ بعد از طرف آنها جواب می‏دهد ، می‏گويد :
" مكتب ماركس از طرح اين سوال خودداری می‏كند يا به عبارت بهتر
مساله را با همانند ساختن اين نيرو با خود ماده حل می‏كند . ماديگرايی اين‏
مكتب نيز در همين است . "
می‏گويد يا بايد بگوييم [ مكتب ماركس در اينجا ] سكوت می‏كند يا [
بايد بگوييم ] می‏گويد كه عين اين [ امر ] در خود نيرو هم هست ، يعنی‏
همان‏طور كه ماده ضد خودش را ايجاد می‏كند ناچار بايد بگوييم نيرو هم ضد
خودش را ايجاد می‏كند ، يعنی تنها ماده نيست كه ضد خودش را ايجاد می‏كند
، نيرو هم ضد خودش را ايجاد می‏كند . پس در واقع دو جريان است ، يكی‏
ميان ماده‏ها ، يكی ميان نيروها . ولی البته به اين تعبير غلط است ، چون‏
ماده هم خودش می‏شود نيرو . آن وقت ديگر نيرو غير از ماده نمی‏شود ، ماده‏
می‏شود عين نيرو . بگوييم ماده ماده را و نيرو نيرو را [ ايجاد می‏كند . ]
پس ماده هم خودش نيروست ، چون فرض اين است كه آن را ايجاد می‏كند .
اين [ سوال ] را يك جواب اجمالی می‏دهد ، می‏گويد عين آنچه كه در باب‏
ماده گفته است ، در باب نيرو هم همين حرف را می‏زند .
حال اينجا من يك مطلبی عرض می‏كنم . خودش در عنوان فصل گفت : "
قانون درونی ماديگرايی جدلی " . اين " درونی " ظاهرا [ مرتبط با ]
كلمه " ديناميك " است .
- ديناميك يعنی تحرك .
تحرك خود به خودی و درونی ، نه هر تحركی . اينها در اصطلاح خودشان‏
حركت مكانيكی حركتی را می‏گويند كه تابع يك علت بيرونی است و حركت‏