. 3 دموكراسی
لنين مثال ديگری در دموكراسی پيدا كرده ، گفته است كه نظام اقتصادی بورژوازی به دنبال خودش دموكراسی میآورد . اين دموكراسی روز به روز میخواهد دموكراسی بيشتر بشود ، پیدرپی میخواهند زيادتر بشود ، میگويند اين بر خلاف اصول آزادی است ، آن بر خلاف اصول آزادی است ، . . . ولی [ (الشی اذا تجاوز حده انقلب الی ضده " (البته ديگران به اين صورت میگويند)وقتی كه آزادی هم خيلی زياد شد منجر به هرج و مرج میشود . وقتی منجر به هرج و مرج شد يك ديكتاتوری پشت سرش میآيد . او اين حرف را نمیزند كه ديكتاتوری پشت سرش میآيد ، میگويد حكومت پرولترها میآيد . البته میگويد " ديكتاتوری پرولتاريا " كه ديكتاتوری هست ولی [ اين ديكتاتوری عين آزادی است . ] در عين حال قبول دارند كه ديكتاتوری هست . وقتی كه آزادی زياد شد و زياد شد ، مثل آزاديهايی كه در فرانسه و امريكا هست كه بچه را آزاد بگذار ، زن را آزاد بگذار ، بچه بايد سركلاس آزاد باشد ، پايش را هم اگر میخواهد دراز كند بگذار دراز كند ، اگر میخواهد بخوابد درس را گوش كند بگذار بخوابد ، اگر پسر و دختر میخواهند دستهايشان را به گردن هم بيندازند در همان حال درس را گوش كنند ، اصل آزادی است ، اصل اول آزادی است . پشت سر هم آزادی و آزادی . اين آزاديها نمیتواند تا بینهايت ادامه