و همه چيز ديگر روبنا ، ولی به حكم اينكه هيچچيزی علت محض نيست و
هيچچيزی معلول محض نيست ، روبنا هم بر زيربنا اثر میگذارد . تنها اين
زيربنا نيست كه بر روبنا تاثير میكند ، به حكم اصل تاثير متقابل كه يكی
از اصول ديالكتيك است روبنا هم بر زيربنا اثر میگذارد . اين ، تعديل
خيلی بزرگی است ، يعنی تا حد زيادی اقتصاد را از اصالت میاندازد .
منتها اينها در اينجا توضيح كافی ندادهاند ، چون از اصل تز كه نخواستند
دست بردارند ، میگويند ما تعديلی در اين تز وارد كرديم .
حال میخواهيم ببينيم ماهيت اين تز در چه حدی محفوظ مانده و چه حد
تعديلات بر آن وارد شده است . يك وقت هست تعديلات در حدی است كه اصل
تز را از بين میبرد ، تبديل میشود به تز ديگری ، آن ديگر تعديل نيست .
میگويند ميرزای شيرازی و يك طلبهای با همديگر در ايام طلبگی نان و دوغ
میخوردند ، آن طلبه - حالا گرسنه بود يا به علت ديگر - میخواست دوغ زياد
شود ، مرتب روی آن آب میريخت ، بعد میگفت كه " كل ما كثر ماوه قل
داوه " يعنی هرچه آبش بيشتر باشد سالمتر است ، يعنی مرضش كمتر است .
ميرزا گفت آخر به شرطی كه مرجع ضمير برايش باقی بماند(خنده حضار) .
اينقدر آب میريزی كه ديگر مرجعی برای ضمير باقی نمیماند . حالا تعديلات
يك تز هم مشروط به اين است كه اصل تز باقی بماند و الا اينقدر تعديلات
بكنيم كه اصل تز از بين برود آن مرجع ضمير از بين رفته ، چيزی موجود
نيست .
در اينجا ما توضيحی از خودمان میدهيم . يك وقت هست كسی اساسا در اصل
عليت منكر میشود كه يك شی علت باشد و ديگری معلول ، و میگويد هر علتی
به همان اندازه كه علت است معلول است و به همان اندازه كه معلول است
علت است . اگر اين حرف را بزنيم مساله زيربنا و روبنا از بين میرود به
جهت اينكه اصلا چرا ما يكی را میگوييم " زيربنا " و يكی را میگوييم [
(روبنا " ؟ میخواهيم يك سازمانی را نشان بدهيم ، میخواهيم بگوييم
همانطور كه در يك ساختمان آن زيرسازی كه در آن هست اساس است و باقی
ديگر را بر روی آن ساختهاند ، اگر آن متزلزل بشود ، اگر خرابی بر آن وارد
بشود روبنا قهرا خراب میشود ولی اينچنين نيست كه اگر روبنا خراب بشود
زيربنا خراب بشود ، يعنی میخواهيم يكی را تابع و يكی را متبوع بگيريم ،
يكی را فرع و يكی را اصل بگيريم ، در مفهوم " زيربنا " و " روبنا) ]
نيز اصل بودن و فرع بودن هست . در علت و معلول ، علت اصل است و معلول
فرع . اگر برای
|