در كشاورزی ابزار توليد هيچ فرق نكرده ولی دو حالت دارد : حالت
انفرادی كه كسی خودش تنها میرود همه كارهايش را انجام میدهد . حالت
اجتماعی : همان كه عرض كرديم در آنجا به اصطلاح صحرا تشكيل میدهند ،
يازده نفر مرد و ده راس گاو با سرمايهای شامل بذر و امثال آن . پس اين
را ما میگوييم " شيوه توليد " كما اينكه باز توليد از نظر اينكه انسان
وابسته به يك نقطه معين باشد يا وابسته به نقطه معين نباشد دو شيوه
مختلف است . كشاورزی با دوره پيش از آن كه دوره شكار است اين تفاوت
را دارد ، يعنی شيوه توليد فرق میكند . ابزار هم میشود گفت فرق كرده كه
حيوان در اينجا استخدام شده و در آنجا نه . در شكار ، انسان يك حالت
آزادی دارد ، چون شكار است و شكار يك وقت در اين كوه است از اين كوه
میرود ، در آن كوه است از آن كوه میرود ، در اين جنگل است از اين جنگل
میرود ، در آن جنگل است از آن جنگل میرود . احيانا ممكن است صد فرسخ
دور بشود . اصلا در يك جای معين نيست . خانهاش آنجاست كه شكار وجود
داشته باشد . لذا زندگی شكاری برابر است با زندگی خانه به دوشی ، يك
نوع زندگی خانه به دوشی است .
زندگی دامداری هم تا اندازهای همينطور است . دامداری هم كمی انسان را
متحرك میكند ، برای اينكه دامدار تابع دام خودش است . دام تابع آب و
علف است ، هر جا كه آب و علف باشد بايد آنجا باشد . آب و علف امسال
اينجاست سال ديگر آنجاست ، سال ديگر جای ديگر . سرزمينها هم كه در قديم
مالك نداشت . سرزمينهای خيلی وسيع در اختيار بود ، مثل زندگی عرب .
عرب زندگی دامداری داشت ، گوسفند داشت ، شتر داشت ، گاو داشت ، و
لهذا حالت خانه به دوشی داشتند . خانه اينها كجا بود ؟ هر جا كه آب و
علف بود . " رائد " داشتند(لا يكذب الرائد اهله . )رائد آن پيشقراولی
بود كه هميشه میفرستادند برای [ پيدا كردن آب و علف . ] در خراسان ، در
آن حدود فريمان ، اين را میگفتند " پل گردی " . يك كارشان گوسفندداری
بود ، میرفتند ببينند كجا آب و علف هست . اين را میگفتند " پل گردی
" . رائد كارش اين بود : در اين سرزمين كه بودند احساس میكردند در
اينجا ده روز ديگر بيست روز ديگر يك ماه ديگر يا آب پيدا نمیشود يا
علف و اين حيوانها در مضيقه خواهند بود . بعد افرادی را میفرستادند
دنبال آب و علف ، و هر جا پيدا میكرد خبر میآورد فلان جا مقتضی است
برويم آنجا ، همه حركت میكردند
|