است يا باز ؟
نه ، اينها ديگر طبقه بسته به آن معنا قائل نيستند . طبقاتی كه آنها
می‏گفتند ، طبقات دوره ساسانی و غير آن ، طبقات اجتماعی ، طبقات‏
قراردادی بود ، يعنی می‏گفتند در نظام اجتماعی و در تشكيلاتشان طبقات بسته‏
است يعنی كسی حق نداشت از طبقه‏ای به طبقه ديگر برود . بچه آهنگر بايد
آهنگر باشد ، نمی‏توانست مثلا برود معلم شود ، يعنی قانون اجازه نمی‏داد .
اينها الان روی قانون بحث نمی‏كنند ، روی طبيعت بحث می‏كنند .
تقسيم‏بندی طبيعت از كجا شروع می‏شود كه يك طبقه می‏شود طبقه كارگر ،
يك طبقه هم می‏شود طبقه سرمايه‏دار ؟
گفتيم از اولی كه مالكيت پيدا شد اين دو طبقه به وجود آمد . آنوقت‏
قهرا طبقه كارگر و استثمارشده . . . (1)
طبقه كارگر هيچ وقت سرمايه‏دار نمی‏تواند بشود ؟
اين طبقه كارگر نه ، ولی می‏گويد اين بعد به نفی او می‏رسد ، بعد ما
می‏رسيم به جامعه بی‏طبقه . به اين معنا از طبقه خارج می‏شود .
اگر به آن معنا باشد بنابراين عامل شخصيتش عامل مهمی می‏شود . اگر يك‏
كارگر سرمايه‏دار بشود بنابراين اين از يك طبقه به طبقه ديگر رفته ،
بنابراين عامل شخصيتش در كار بوده . چطور می‏شود كه از يك طبقه به طبقه‏
ديگر می‏رود ؟ يا به عكس ، طبقه سرمايه‏دار يك اتفاق بيفتد بشود كارگر .
بله ، نظير اين نقضها به اينها خيلی زياد وارد است ، از دو طرف هم‏
هست . ممكن

پاورقی :
. 1 [ افتادگی از نوار است . ]