برودت و حرارت و از اين حرفها [ سخن ] می‏گفتند ، مثلا می‏گفتند اين از
حرارت خودش روی آن اثر می‏گذارد ، آن از برودت خودش روی اين اثر
می‏گذارد ، نتيجه اين است كه يك حالت متوسط ميان ايندو به وجود می‏آيد .
ولی اين امر در تركيب ايندو كافی نيست . اينجاست كه يك مزاج متعادل‏
پيدا می‏شود . همين حالت متوسط را " مزاج متعادل " می‏نامند . با
پيدايش مزاج متعادل ، ماده قابليت پيدا می‏كند برای صورت جديد يعنی قوه‏
جديد ، ناچار يك قوه جديد از مبدا ماورا به اينجا افاضه می‏شود . آن‏
صورت جديد كه آمد ، ايندو را با يكديگر آشتی می‏دهد ، يعنی ايندو را در
زير بال خودش می‏گيرد . پس عين اين جنگ نيرويی و نيرويی و پيدايش‏
نيروی سومی كه اين نيروی سوم بتواند اينها را در زير بال خودش بگيرد
قدما هم به آن قائل بوده‏اند ولی بدون اينكه اين نقطه ضعف اين حرفها را
داشته باشند . آنها نمی‏گفتند از اين دو متضاد يكی از ديگری متولد می‏شود .
گذشته از اين ، اين دو متضاد كه در يكديگر اثر می‏گذارند تازه زمينه يعنی‏
قابليت پيدا می‏شود برای نيروی جديد . ديگر نمی‏گفتند نيروی جديد خود به‏
خود به وجود می‏آيد . اگر خود به خود به وجود می‏آيد ، پس همه عالم خود به‏
خود به وجود بيايد .
- اينها نمی‏گويند نيروی سوم به وجود می‏آيد ، می‏گويند حاصل تركيب نيروی‏
اول و دوم است .
اگر بگوييم حاصل تركيب ، ديگر يك شی سومی در كار نيست . حاصل تركيب‏
حاصل جمع می‏شود ، مثل اينكه جمع - و - می‏شود 4 ، جمع تركيبی می‏شود ، يعنی‏
اين با خاصيت خودش آن با خاصيت خودش . لازمه تركيب اين است كه اين‏
چيزی از خودش به او می‏دهد و چيزی از او می‏گيرد ولی در مجموع چيزی اضافه‏
نشده . اگر ما يك ليتر آب گرم داريم و يك ليتر آب سرد ، اينها وقتی‏
به يكديگر برسند ، از گرمای اين به آن منتقل بشود ، يك حالت گرمای‏
متوسط پيدا می‏شود . اگر گرمای يكی نود درجه بود و گرمای ديگری ده درجه ،
مثلا يك گرمای پنجاه درجه در مجموع دو ليتر آب پيدا می‏شود ولی چيز سومی‏
به وجود نمی‏آيد .
- يعنی ما از يك تركيب نمی‏توانيم يك خاصيت جديدی داشته باشيم كه نه‏
در