اختيار انسان
اينجا مسالهای را بايد دقيقا بررسی كرد ، مساله اختيار انسان . آيا طبيعت همين طور است كه اينها میگويند كه انسان در مقابل مسير تاريخ از خودش قدرتی ندارد ؟ كما اينكه ما هم هميشه اين حرف را میزنيم ، میگوييم مسير تاريخ مسير تكاملی است ( به نظرم ما در گذشته هم درباره اين قضيه بحث كردهايم ، در آنجا كه كتاب تاريخ چيست را بحث میكرديم ) ولی خود اراده كمالجوی انسانها عامل اصلی اين تكامل است . اين به معنی اين است كه انسان چون میخواهد ، تكامل جبرا پيدا میشود ، به معنی اين نيست كه به فرض اگر هم نخواهد باز هم واقع میشود . يك وقتی يك دانشجو سوال كرد ( اين سوال سوال سادهای است) گفت كه آيا اگر انسان يك خطر قطعی را ببيند ، مثلا درندهای میبيند كه قدرت مقاومت در برابرش نيست ، آيا حتما فرار میكند يا نه ؟ بله . اگر حتما فرار میكند پس اين فرارش ديگر اختياری نيست ، چون میگوييم ضرورت دارد كه به صرف اينكه او را میبيند فرار میكند . جوابش اين است كه فرق است ميان اينكه انسان به حكم يك جبر فرار كند و اينكه انسان حتما يك طرف را اختيار كند . در اين گونه موارد انسان بالضروره يك طرف را اختيار میكند . بالضروره يك طرف را اختيار كردن غير از اين است كه جبرا به او تحميل شده باشد . مثلا يك انسان عالم باتقوای پرهيزكار كه دارای يك روح لطيف