واحد هم گيرنده باشد هم دهنده ، بايد از دو حيث باشد : از حيثی گيرنده ،
از حيثی دهنده . مثل اين كه من چيزی را می‏دانم و چيزی را نمی‏دانم . در آن‏
واحد آنچه می‏دانم به ديگری می‏دهم و آنچه نمی‏دانم از ديگری می‏گيرم . می‏شود
دو حيث مختلف . حيثيت دانستن من غير از حيثيت نادانی من است .
به هر حال اين اشكالی كه اين آقا كرده بعد هم يك جواب مبهم به آن‏
داده است كه همان اشكال معروف ماده و قوه به يك نام و ماده و صورت به‏
نام ديگر است ، اشكالی است كه در اين مكتب به هيچ وجه جواب ندارد .
از اينجا ما وارد بحث ديگری می‏شويم با اين عنوان : از ماديگرايی فلسفی‏
به ماديگرايی اقتصادی .