دو نوع وحدت وجود ، و شباهت نظريه هگل با يكی از آندو
البته قبلا گفتهايم كه در باب هگل عدهای اساسا مرددند كه اصلا هگل را يك آدم الهی بدانند يا يك آدم مادی ؟ هگل از نظر خودش يك مرد الهی است و تصوری كه مجموعا او از خدا دارد با تصوری كه خداپرستهای ديگر دارند متفاوت است . [ نظريه او ] از يك نظر نوعی وحدت وجود است ولی نسبت به وحدت وجودی كه عرفای ما دارند يك وحدت وجود ناقص . وحدت وجودی كه عرفای ما قائل هستند كه خدا را در همه چيز میبينند و در همه چيز میدانند و هيچچيزی را از خدا جدا نمیدانند از راه اين است كه آنها برای خدا كمال فعليت و نهايت شدت وجود و لانهايی وجود را قائل هستند . از كمال فعليت و شدت وجودی كه دارد همه چيز پرتوی از اوست و به يك معنا خود اوست ، همه چيز شانی از شوون اوست ، اسمی از اسمهای اوست ، نه يك امری كه جدا و منفصل از او باشد . اينها خلقت را به معنی منفصل كردن چيزی از چيزی نمیدانند ، معنای " خلق " را اين نمیدانند كه خدا يك چيزی را از خود جدا كرد و بيرون آورد . به قول يكی از اساتيد ما اين تخمگذاری است نه خلقت ، اينكه موجودی موجود ديگری را از خود بيرون