فرقی نمی‏كند كه ميان عدد چهار و عدد شش باشد و يا ميان عدد شش و عدد
هشت ، و آن چيزی كه ميان عدد چهار و عدد شش قرار می‏گيرد عدد هفت باشد
؟ آيا اينطور است ؟ آيا وقوع هر يك از اعداد در هر مرتبه‏ای با حفظ
ماهيت آنها ممكن است ؟ مانند انسانهايی كه در اجتماع ، مراتبی را اشغال‏
می‏كنند و آن مراتب اجتماعی تأثيری در هويت و ماهيت آنها ندارد ، هويت‏
و ماهيتشان هم هيچ بستگی به آن مراتب ندارد ، يا كار بر خلاف اين است ؟
عدد پنج ، ماهيتش پنج است ، و پنج بودن پنج ، با مرتبه و درجه‏اش ،
يعنی با اينكه ميان عدد چهار و عدد شش باشد يكی است نه دو تا ، فرض‏
وقوع عدد پنج در ميان عدد شش و عدد هشت مساوی است با اينكه پنج ، پنج‏
نباشد ، و خود هفت باشد ، يعنی پنج مفروض و خيالی ما پنج نيست ، بلكه‏
همان هفت است كه در جای خود قرار دارد و ما به غلط و توهم ، نام آن را
پنج گذاشته ايم . به عبارت ديگر : فرض اينكه عدد پنج در جای عدد هفت‏
قرار گيرد صرفا يك تخيل پوچ و بی معنی و غير معقولی است كه خيال و
واهمه ما انجام می‏دهد .
اكنون ببينيم نظام علل و معلولات ، و اسباب و مسببات ، و مقدمات و
نتائج ، چگونه است ؟ آيا اينها يك بار آفريده می‏شوند و بار ديگر جا و
مرتبه برای آنها قرار داده می‏شود ؟ و يا اينكه وجودشان مساوی است با
مرتبه‏ای كه در آن مرتبه قرار گرفته‏اند ؟ مثلا سعدی در مرتبه و درجه خاصی‏
از شرايط مكانی و زمانی قرار گرفته است كه در نتيجه از لحاظ زمانی بر ما
تقدم دارد . آيا سعدی آفريده شده و سپس در آن شرايط خاص قرار گرفته‏
است ؟ و يا وجود سعدی مساوی است با آن درجه خاصی از وجود با همه آن‏
شرايط ، زمان و مكان و مرتبه و مقام و نسبتهايی كه سعدی با اشياء ديگر
پيدا كرده است جزء فرمول وجود سعدی است ، وجود سعدی يعنی مجموع آنها ،
عليهذا جدا كردن سعدی از زمان و مكان خود يعنی جدا كردن سعدی از خود ،
يعنی اينكه سعدی ، سعدی نباشد ، بلكه مثلا جامی را كه در زمان بعد است‏
سعدی فرض كرده و نام سعدی به آن داده‏ايم .
بحث نظام وجود ، بحث دلكشی است . برخی پنداشته‏اند كه اگر نظام هستی‏
و قرار گرفتن هر معلولی را در جای خود يك امر ضروری و قطعی بدانند نوعی‏
محدوديت برای قدرت و اراده مطلقه باری تعالی قائل شده‏اند ، غافل از
اينكه سخن در اين نيست كه چيزی غير از خود موجودات جهان در جهان هست‏
كه بايد باشد و تخلف پذير نيست و آن چيز همان نظام و ترتيب موجودات‏
است ، سخن در اين است كه ترتيب و نظام موجودات عين وجود آنهاست كه‏
از ناحيه ذات حق افاضه می‏شود ، اراده حق است كه به آنها نظام داده است‏
ولی نه به اين معنی كه با يك اراده آنها را