پاورقی : . 1 مؤمنون / . 115
آرزوها همه بيهوده است و از واقعيت جاودانگی خبری نيست ، حق داريم
مضطرب و ناراحت شويم و رنج و وحشت عظيمی در ما پديد آيد ، آرزو میكنيم
كه ای كاش نيامده بوديم و با اين رنج و وحشت روبرو نمیشديم . پس تصور
لغو و بيهوده بودن هستی ، معلول ناهماهنگی ميان يك غريزه ذاتی و يك
تلقين اكتسابی است ، اگر آن غريزه نبود چنين تصوری در ما پديد نمیآمد ،
همچنانكه اگر افكار غلط ماترياليستی به ما تلقين نمیشد باز هم اين تصور
در ما پديد نمیآمد .
انسان و ساختمان واقعی و پنهان انسان به گونهای است كه آرزوی جاويد
ماندن را به عنوان وسيلهای برای رسيدن به كمالی كه استعداد آن را دارد
بوجود آورده است ، و چون اين ساختمان و استعدادهای موجود در آن ، بيش
از زندگی محدود چند روزه دنياست و اگر زندگی ، محدود به حيات دنيوی
گردد همه آن استعدادها لغو و بيهوده است ، انسان غير مؤمن به حيات ابدی
ميان ساختمان وجود خود از يك طرف و انديشه و آرزوی خود از طرف ديگر
ناهماهنگی میبيند ، با زبان سر میگويد : " پايان هستی نيستی است و همه
راهها به فنا منتهی میشود پس حيات و زندگی لغو و بيهوده است " ولی با
زبان استعدادها كه رساتر و جامع تر است میگويد : " نيستی در كار نيست
، راهی بی پايان در پيش است ، اگر زندگی من محدود بود با استعداد
جاودان ماندن و آرزوی جاودان ماندن آفريده نمیشدم " .
از اينرو همچنانكه قبلا هم گفتيم قرآن كريم انديشه نفی قيامت را با
بيهوده دانستن آفرينش مرادف میشمرد :
« ا فحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون »( 1 ) .
" آيا پنداشتهايد كه ما شما را بيهوده آفريده ايم و بازگشت شما به
سوی ما نيست ؟ "
آری ، كسی كه دنيا را " مدرسه " و " دار التكميل " بداند و به
حيات ديگر و نشئه ديگر مؤمن باشد ، ديگر زبان به اعتراض نمیگشايد كه يا
نمیبايد ما را به دنيا بياورند يا اكنون كه آوردهاند نبايد بميريم ،
چنانكه خردمندانه نيست كه كسی بگويد طفل يا نبايد به مدرسه فرستاده شود
و يا اگر به مدرسه رفت هيچوقت نبايد مدرسه را ترك گويد .
بابا افضل كاشانی ، آن مرد دانشمند ، استاد يا استاد استاد خواجه
نصيرالدين
پاورقی : . 1 مؤمنون / . 115 |