به اصل مطلب برگرديم : جهان بينی اسلامی بر خلاف جهان بينی زردشتی و
مانوی و مزدكی يك قطبی است . شيطان از نظر قرآن مصداق : « الذی احسن كل‏
شی‏ء خلقه »( 1 ) و همچنين مصداق : « ربنا الذی اعطی كل شی‏ء خلقه ثم هدی‏
( 2 ) است .
وجود شيطان و شيطنت و اضلال او خود مبنی بر حكمت و مصلحتی است ، و به‏
موجب همان حكمت و مصلحت ، شيطان شر نسبی است نه شر حقيقی و واقعی و
مطلق .
از همه شگفت تر اين است كه بر حسب منطق قرآن ، خدا خودش به شيطان ،
پست " اضلال " و " گمراه سازی " را اعطاء فرموده است . در اين باره‏
قرآن كريم می‏فرمايد :
« و استفزز من استطعت منهم بصوتك و اجلب عليهم بخيلك و رجلك و
شاركهم فی الاموال و الاولاد و عدهم و ما يعدهم الشيطان الا غرورا »( 3 ) .
در اينجا ، خدا شيطان را مخاطب ساخته به وی فرمان می‏دهد كه :
" هر كه را از فرزندان آدم می‏توانی بلغزان ، با سواره نظام و پياده‏
نظامت بر آنان بتاز ، در ثروت و فرزند شريكشان شو و نويدشان ده ، شيطان‏
جز دروغ و فريب نويدشان نمی‏دهد " .
گوئی شيطان آمادگی خود را برای تحويل گرفتن پست اضلال ، اعلام می‏دارد
آنجا كه می‏گويد :
« فبما اغويتنی لاقعدن لهم صراطك المستقيم 0 ثم لاتينهم من بين ايديهم و
من خلفهم و عن ايمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اكثرهم شاكرين »( 4 ) .
" به اين سبب كه مرا گمراه ساختی ، بر سر راه ايشان خواهم نشست ،
آنگاه از پيش رو و از پشت سرشان ، و از راست و از چپشان خواهم آمد و
بيشتر آنان را سپاسگزار نخواهی يافت " .

پاورقی :
. 1 سجده / . 7
. 2 طه / . 50
. 3 اسراء / . 64
. 4 اعراف / 16 و . 17