اين افراد عقيده دارند كه انسان به دين خاصی ملزم نيست ، هر دين از
اديان را داشته باشد كافی است . لهذا اينان در عين مسيحی بودن ، خود را
دوستدار و مقرب نزد علی ( ع ) می‏دانند و حتی معتقدند كه آن حضرت نيز
همين ايده آنان را داشته است . جرج جرداق می‏گويد : " علی بن ابی‏طالب‏
اباء دارد از اينكه بر مردم لازم كند كه حتما دين خاصی را بپذيرند " ( 1
)
ولی ما اين ايده را باطل می‏دانيم . درست است كه در دين ، اكراه و
اجباری نيست : " « لا اكراه فی الدين » " ( 2 ) ولی اين سخن به اين‏
معنی نيست كه دين خدا در هر زمانی متعدد است و ما حق داريم هر كدام را
كه بخواهيم انتخاب كنيم . چنين نيست ، در هر زمانی يك دين حق وجود
دارد و بس ، هر زمان پيغمبر صاحب شريعتی از طرف خدا آمده مردم موظف‏
بوده‏اند كه از راهنمايی او استفاده كنند و قوانين و احكام خود را چه در
عبادات و چه در غير عبادات از او فرا گيرند تا نوبت به حضرت خاتم‏
الانبياء رسيده است . در اين زمان اگر كسی بخواهد بسوی خدا راهی بجويد
بايد از دستورات دين او راهنمايی بجويد .
قرآن كريم می‏فرمايد :
« و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه و هو فی الاخرش من الخاسرين
( 3 ) .
" و هر كس غير از اسلام دينی بجويد هرگز از او پذيرفته نشود و او در
جهان ديگر از جمله زيانكاران خواهد بود " .
اگر گفته شود كه مراد از اسلام ، خصوص دين ما نيست بلكه منظور تسليم‏
خدا شدن است ، پاسخ اين است كه البته اسلام همان تسليم است و دين اسلام‏
همان دين تسليم است ولی حقيقت تسليم در هر زمانی شكلی داشته و در اين‏
زمان ، شكل آن همان دين گرانمايه‏ای است كه به دست حضرت خاتم الانبياء
ظهور يافته است و قهرا كلمه اسلام بر آن منطبق می‏گردد و بس .
به عبارت ديگر لازمه تسليم خدا شدن پذيرفتن دستورهای او است و روشن‏
است كه همواره به آخرين دستور خدا بايد عمل كرد و آخرين دستور خدا همان‏
چيزی است كه آخرين رسول او آورده است .

پاورقی :
. 1 الامام علی - تحت عنوان ( لا تعصب و لا اطلاق " .
. 2 بقره / . 256
. 3 آل عمران / . 85