صدر المتألهين پس از اين سخن چنين میگويد :
فلاهل الرحمة و السلامة غلبة فی النشأتين .
" پس در هر دو نشأه غلبه با اهل رحمت و سلامت است " .
يكی از حكمای متأخر - گويا مرحوم آقا محمد رضا قمشهای - اشعار بديعی در
سعه رحمت پروردگار دارد ، در آن اشعار عقيده حكما و بلكه سعه مشرب عرفا
را منعكس میكند ، میگويد :
آن خدای دان همه مقبول و نا مقبول
|
من رحمة بدا و الی رحمة يؤل
|
از رحمت آمدند و به رحمت روند خلق
|
اين است سر عشق كه حيران كند عقول
|
خلقان همه به فطرت توحيد زادهاند
|
اين شرك عارضی بود و عارضی يزول
|
گويد خرد كه سر حقيقت نهفته دار با عشق پرده در ، چه كند عقل
بوالفضول
يك نقطه دان حكايت ما كان و ما يكون اين نقطه گه صعود نمايد گهی
نزول
جز من كمر به عهد امانت نبست كس
|
گر خوانيم ظلوم و گر خوانيم جهول
|
بحث حكمای بحث صغروی است نه كبروی . حكما در اين باره بحث نمیكنند
كه ملاك عمل نيك و ملاك مقبوليت عمل چيست ، بحث آنها درباره انسان
است ، درباره اين است كه عملا اكثريت انسانها ، به تفاوت و به طور
نسبی نيكند ، نيك میمانند و نيك میميرند و نيك محشور میگردند .
حكما میخواهند بگويند هر چند مردمی كه توفيق قبول دين اسلام میيابند در
اقليتند ولی افرادی كه دارای اسلام فطری میباشند و با اسلام فطری محشور
میگردند در اكثريتند .
به عقيده طرفداران اين مشرب ، اينكه در قرآن كريم آمده است كه انبيا
از كسانی شفاعت میكنند كه دين آنها را بپسندند ، مقصود دين فطری است نه
دين اكتسابی كه از روی قصور به آن نرسيدهاند ولی عنادی هم با آن
نورزيدهاند .
گناهان مسلمان
اما گناهان مسلمان . اين مسأله درست صورت عكس مسأله اول ( عمل خير
از غير مسلمان ) را دارد و متمم بحث گذشته به شمار میرود . مسأله اين
است كه آيا