سنتی ديگر جريان میيابد و آن سنت نيز در شرايط خاص خود كليت دارد .
پس تغيير قانون و سنت ، به حكم قانون و سنت است ولی نه به اين معنی
كه قانونی به حكم قانونی نسخ میشود ، بلكه به اين معنی كه شرايط يك
قانون تغيير میكند و شرايط جديد به وجود میآيد و در شرايط جديد قانون
جديد حكمفرما میشود . در جهان ، جز قانون و سنت و ناموسهای لا يتغير وجود
ندارد . اگر مردهای بطور اعجاز زنده میشود ، آن خود حساب و قانونی دارد
. اگر فرزندی همچون عيسی بن مريم ( ع ) بدون پدر متولد میشود ، بر خلاف
سنت الهی و قانون جهان نيست .
بشر ، همه سنتها و قانونهای آفرينش را نمیشناسد و همينكه چيزی را بر
ضد قانون و سنتی كه خود ، آگاهی دارد در نظر میگيرد ، میپندارد مطلقا بر
خلاف قانون و سنت است ، استثناء است ، نقض قانون عليت است ، و در
بسياری از موارد هم آنچه را كه به عنوان قانون میشناسد قشر قانون است نه
قانون واقعی . مثلا ما میپنداريم كه سنت آفرينش حيات ، اين است كه
همواره موجود زنده از ازدواج پدر و مادری بوجود آيد ، ولی اين قشر سنت
است نه خود سنت . آفرينش عيسی بن مريم قشر سنت را بر هم زده است نه
خود آن را . اينكه قانونهای واقعی آفرينش تخلف ناپذير است سخنی است و
اينكه آيا قوانينی كه ما شناختهايم ، قانونهای واقعی جهان است يا قشری
از قانون است سخنی ديگر است .
معنای معجزه ، بی قانون بودن و يا فوق قانون بودن نيست . ماترياليستها
دچار چنين اشتباهی شدهاند كه بخشی از قوانين طبيعی جهان را كه به وسيله
علوم كشف گرديده ، قانونهای واقعی و منحصر فرض كردهاند و سپس معجزات
را نقض قانون پنداشته اند . ما میگوييم آنچه را كه علوم بيان كرده است
، در شرايط مخصوص و محدودی صادق است و زمانی كه با اراده يك پيغمبر يا
ولی خدا كاری خارق العاده انجام میگيرد ، شرايط عوض میشود ، يعنی يك
روح نيرومند و پاك و متصل به قدرت لا يزال الهی شرايط را تغيير میدهد ،
و به عبارت ديگر ، عامل و عنصر خاصی وارد ميدان میشود . بديهی است در
شرايط جديد كه از وجود عامل جديد يعنی اراده نيرومند و ملكوتی ولی حق
ناشی میشود قانون ديگری حكمفرما میگردد .
در مورد تأثير دعا و صدقه در دفع بلاها و غيره نيز جريان از همين قرار
است . در حديث آمده است كه از رسول اكرم ( صلی الله عليه و آله و سلم
) سؤال شد كه با وجود اينكه هر حادثهای كه در جهان رخ میدهد به تقدير
الهی و قضاء حتمی او است ، دعا و
|