مقدمه

عصر ما از نظر دينی و مذهبی - خصوصا برای طبقه جوان - عصر اضطراب و
دودلی و بحران است . مقتضيات عصر و زمان ، يك سلسله ترديدها و سؤالها
بوجود آورده و سؤالات كهنه و فراموش شده را نيز از نو مطرح ساخته است .
آيا بايد از اين شك و ترديدها و پرس وجودها - كه گاهی به حد افراط
می‏رسد متأسف و ناراحت بود ؟
به عقيده من هيچگونه ناراحتی ندارد . شك ، مقدمه يقين ، پرسش ، مقدمه‏
وصول ، و اضطراب ، مقدمه آرامش است . شك ، معبر خوب و لازمی است هر
چند منزل و توقفگاه نامناسبی است . اسلام كه اينهمه دعوت به تفكر و
ايقان می‏كند ، بطور ضمنی می‏فهماند كه حالت اوليه بشر ، جهل و شك و
ترديد است و با تفكر و انديشه صحيح بايد به سر منزل ايقان و اطمينان‏
برسد .
يكی از حكما می‏گويد :
" فائده گفتار ما را همين بس كه تو را به شك و ترديد می‏اندازد تا در
جستجوی تحقيق و ايقان برآئی " .
شك ، نا آرامی است ، اما هر آرامشی بر اين نا آرامی ترجيح ندارد .
حيوان شك نمی‏كند ، ولی آيا به مرحله ايمان و ايقان رسيده است ؟ ! آن‏
نوع آرامش ، آرامش پائين