عدل بشری و عدل الهی
ما افراد بشر ، فردی از نوع خود را كه نسبت به ديگران قصد سوئی ندارد ، به حقوق آنها تجاوز نمیكند ، هيچگونه تبعيضی ميان افراد قائل نمیگردد ، در آنچه مربوط به حوزه حكومت و اراده اوست با نهايت بيطرفی به همه به يك چشم نگاه میكند ، در مناقشات و اختلافات افراد ديگر ، طرفدار مظلوم و دشمن ظالم است ، چنين كسی را دارای نوعی از كمال میدانيم و روش او را قابل " تحسين " میشماريم و خود او را " عادل " میدانيم . در مقابل ، فردی را كه نسبت به حقوق ديگران تجاوز میكند ، در حوزه قدرت و اراده خود ميان افراد تبعيض قائل میشود ، طرفدار ستمگران و خصم ضعيفان و ناتوانان است ، و يا لااقل در مناقشات و كشمكشهای ستمگران و ستمكشان " بی تفاوت " است ، چنين كسی را دارای نوعی نقص به نام " ظلم " و ستمگری میدانيم و خود او را " ظالم " میخوانيم و روش او را لايق " تقبيح " میشماريم . خدای متعال چطور ؟ آيا اولا به همان معنی كه در باره بشر ، عدالت ، كمال است ، و ظلم ، نقص است ، درباره ذات الهی نيز عدالت ، كمال است و ظلم ، نقص است ؟ يا عدالت و ظلم به مفهوم رايج خود ، مفاهيمی اخلاقی و مخصوص اجتماع بشری است و به اصطلاح ، از مفاهيم قراردادی است و از شؤون " حكمت عملی " شمرده میشود نه " حكمت نظری " ، پس ، از حدود حيات بشری و حوزه اعمال اختياری وی پافراتر