علم ازلی علت عصيان كردن |
نزد عقلا ز غايت جهل بود |
پاورقی : . 1 رجوع شود به كتاب " انسان و سرنوشت " تأليف مرتضی مطهری ، فصل آخر كتاب .
ممكن نيست ، زيرا اراده خدا اين بود كه میبخورد ، و چون اراده و علم خدا
تخلف بردار نيست ، آدمی چه بخواهد و چه نخواهد ، ميخوارگی را انجام
میدهد .
اين سخن بسيار سست است و از روی منتهای نادانی گفته شده است ، لذا
بسختی میتوان باور كرد كه گوينده آن خيام فيلسوف باشد . هر فيلسوف و
نيمه فيلسوفی اينقدر میفهمد كه خدا نه " می " خوردن كسی را مستقيما
اراده میكند و نه " می " نخوردن كسی را ، خدا برای جهان ، نظامی و
قانونی پديد آورده است و هيچ كاری در جهان ، بيرون از قانون انجام
نمیگيرد . همانطوری كه هيچ حادثه طبيعی بدون علت طبيعی رخ نمیدهد ،
افعال اختياری انسانها نيز بدون اراده و اختيار انسان رخ نمی دهد . قانون
خدا در مورد انسان اين است كه آدمی دارای اراده و قدرت و اختيار باشد و
كارهای نيك يا بد را خود انتخاب كند . اختيار و انتخاب ، مقوم وجودی
انسان است . انسان غير مختار محال است ، يعنی اين كه فرض شده انسان
است و غير مختار ، فقط فرض است نه حقيقت ، و اگر انسان نباشد مكلف
نيست ، مثل اين است كه گاو يا الاغی سر در خم شراب ببرد و بنوشد . پس
قضا و قدر الهی كه انسان را خواسته است ، مختار بودن او را نيز خواسته
است . پس میخوردن انسان نه بر اساس اختيار و انتخاب خود او بلكه بر
اساس يك جبر الهی بر خلاف علم ازلی است و اگر انسان به جبر الهی
میبخورد علم خدا جهل بود .
امروز محققين ترديد میكنند كه خيام شاعر همان خيام فيلسوف باشد ،
احتمال میدهند - بلكه ثابت میكنند - كه دو نفر و يا بيشتر وجود داشتهاند
و تاريخ ، آنها را بهم آميخته است . به هر صورت خواه چند نفر به نام
خيام بوده و يا يك خيام با دو شخصيت متضاد وجود داشته ، اين سخن كه علم
الهی و تقدير الهی ، علت ارتكاب گناه شمرده شود بطوری كه مسؤوليت ، از
انسان كه عامل انتخاب كننده است سلب گردد باطل است ، در پاسخش بجا
گفته شده است :
پاورقی : . 1 رجوع شود به كتاب " انسان و سرنوشت " تأليف مرتضی مطهری ، فصل آخر كتاب . |