اسلام واقعی و اسلام منطقه‏ای

ما معمولا وقتی می‏گوييم فلان كس مسلمان است يا مسلمان نيست نظر به‏
واقعيت مطلب نداريم . از نظر جغرافيايی ، كسانی را كه در يك منطقه‏
زندگی می‏كنند و به حكم تقليد و وراثت از پدران و مادران ، مسلمانند ،
مسلمان می‏ناميم و كسانی ديگر را كه در شرايط ديگر زيسته‏اند و به حكم‏
تقليد از پدران و مادران ، وابسته به دينی ديگر هستند ، يا اصلا بی‏دينند ،
غير مسلمان می‏ناميم .
بايد دانست اين جهت ارزش زيادی ندارد ، نه در جنبه مسلمان بودن و نه‏
در جنبه نامسلمان بودن و كافر بودن . بسياری از ماها مسلمان تقليدی و
جغرافيايی هستيم ، به اين دليل مسلمان هستيم كه پدر و مادرمان مسلمان‏
بوده‏اند و در منطقه‏ای به دنيا آمده و بزرگ شده‏ايم كه مردم آن مسلمان‏
بوده‏اند . آنچه از نظر واقع با ارزش است اسلام واقعی است و آن اين است‏
كه شخص قلبا در مقابل حقيقت تسليم باشد ، در دل را به روی حقيقت گشوده‏
باشد تا آنچه كه حق است بپذيرد و عمل كند و اسلامی كه پذيرفته است بر
اساس تحقيق و كاوش از يك طرف ، و تسليم و بی تعصبی از طرف ديگر باشد
.
اگر كسی دارای صفت تسليم باشد و به عللی حقيقت اسلام بر او مكتوم‏
مانده باشد و او در اين باره بی تقصير باشد ، هرگز خداوند او را معذب‏
نمی‏سازد ، او اهل نجات از دوزخ است . خدای متعال می‏فرمايد :
« و ما كنا معذبين حتی نبعث رسولا »( 1 ) .
" ما چنين نيستيم كه رسول نفرستاده ( حجت تمام نشده ) بشر را معذب‏
كنيم " .
يعنی محال است كه خدای كريم حكيم كسی را كه حجت بر او تمام نشده است‏
عذاب كند . اصوليين مفاد اين آيه را كه تأييد حكم عقل است " قبح عقاب‏
بلا بيان " اصطلاح كرده‏اند ، می‏گويند تا خدای متعال حقيقتی را برای بنده‏ای‏
آشكار نكرده باشد زشت است كه او را عذاب كند .
برای نشان دادن اين حقيقت كه ممكن است افرادی يافت شوند كه دارای‏
روح

پاورقی :
. 1 اسراء / . 15