سرمايه ای است كه در گردش است و سودهايی كه توليد می‏كند رهين جريان و
گردش آن است . اگر جهان ، ثابت و لا يتغير بود ، مانند سرمايه‏های راكد
می‏شد كه نه سودی توليد می‏كند و نه زيانی ببار می‏آورد .
سرمايه ای معين و مخصوص كه در يك بازار به جريان می‏افتد ، گاهی سود
می‏آورد و گاهی زيان می‏برد ، اما اگر مجموع سرمايه‏ها را در نظر بگيريم‏
ديگر زيانی وجود ندارد و جريان سرمايه‏ها حتما زاينده و فزاينده است .
در نظام جهان نيز بكار افتادن همه مواد جهان كه به وسيله فرمول قابليت‏
ماده و تضاد صور انجام می‏گيرد قطعا سودآور است و جهان را به سوی كمال‏
سوق می‏دهد . در منطق ديالكتيك ، " مسأله تضاد " با اهميت فوق العاده‏
تلقی شده و مبنای جهان بينی ديالكتيكی قرار گرفته است . ولی خيلی قبل از
ظهور اين فلسفه ، فلاسفه و عرفای اسلام ، به اصل تضاد توجه كرده و نكات‏
جالبی در اين زمينه بيان كرده اند ، و حتی از بعضی از منقولات حكمت‏
يونان بدست می‏آيد كه توجه به اين اصل در ميان فلاسفه يونان نيز سابقه‏
داشته است .
طنطاوی در تفسير " الجواهر " ( 1 ) از سقراط نقل می‏كند كه وی " اصل‏
تضاد " را به عنوان دليلی برای اثبات زندگی پس از مرگ بكار می‏برده‏
است .
طنطاوی می‏نويسد : زمانی كه می‏خواستند سقراط را اعدام كنند ، وی در
لحظات آخر زندگی برای اثبات اينكه پس از مرگ زندگی ديگری وجود دارد
چنين استدلال كرد :
" ما می‏نگريم كه در جهان همواره ضدها از يكديگر متولد می‏شوند : زيبايی‏
از زشتی ، عدالت از ستمگری ، بيداری از خواب ، خواب از بيداری ،
نيرومندی از ناتوانی و بالعكس . . . هر چيزی از ضد خودش پديد می‏آيد . .
. مرگ و زندگی و نيستی و هستی نيز مشمول همين قاعده كلی خواهند بود و به‏
اين دليل بايد از مرگ ، يك زندگی ديگر بوجود آيد و الا قاعده عمومی‏
طبيعت نقض می‏گردد " .
مولوی درباره پرورش اضداد در شكم يكديگر ، می‏گويد :
با خود آمد گفت ای بحر خوشی
ای نهاده هوشها در بيهشی
خواب در ، بنهاده‏ای بيداری ای
بسته‏ای در بيدلی دلداده‏ای

پاورقی :
. 1 ج 11 ص . 5