ظرفيت پنج ليتر و هر دو را در دريا فرو بريم ، باز هم اختلاف هست ، اما
منشأ اختلاف تفاوتی است كه خود آن دو ظرف از نظر گنجايش و استعداد
دارند ، نه دريا و نيروی فشار آب .
مثال ديگر : اگر يك معلم به دانش آموزانی كه همه در يك درجه هستند و
كار آنها يكسان است نمره‏های مختلفی بدهد ، اين تبعيض است ، ولی اگر
معلم ، همه را به يك ديده بنگرد و همه را يك جور تعليم دهد و يك جور
امتحان كند و سؤالات امتحانی كه طرح می‏كند برای همه يكسان باشد ، آنگاه‏
برخی از شاگردان او به خاطر كودنی و كم هوشی ، يا به خاطر ساعی نبودن ،
از عهده امتحان بخوبی يا اصلا بر نيايند و برخی ديگر از شاگردان به علت‏
استعداد قوی و كار خوب ، سؤالات امتحانی را كاملا جواب بدهند ، و معلم‏
به هر كدام آنها بر طبق جوابهای امتحانی نمره بدهد كه قهرا مختلف خواهد
بود ، در اينجا تفاوت رخ داده نه تبعيض . عدالت اين نيست كه معلم ،
همه نمره‏ها راجع كند و بعد بين همه دانش آموزان بطور مساوی قسمت كند ،
عدالت اين است كه به هر كدام آنچه را كه استحقاق دارد بدهد . در
اينگونه موارد ، فرق گذاشتن ، عين عدالت و مساوات است ، و فرق نگذاشتن‏
، عين تبعيض و ظلم .
در اينجا قهرا اين مطلب به ذهن می‏آيد كه : خدا را با يك آموزگار
نتوان قياس كرد . خدا آفريننده موجودات است و هر تفاوتی كه هست از او
به وجود آمده است ، ولی يك آموزگار خالق شاگردان نيست ، اگر يكی‏
باهوش است و ديگری كودن ، به آموزگار مربوط نيست ، اگر يكی استعداد
دارد و كوشش كرده است و ديگری استعداد ندارد يا كوشا نبوده ، ربطی به‏
معلم ندارد . در مورد خدا و هستی بايد اعتراف كرد كه همه تفاوتها و
اختلافها هم به دست خدا است . خدا در دو مرحله كار كرده ، در يك مرحله‏
موجودات را متفاوت آفريده و در مرحله ديگر به حساب تفاوتهايشان با
آنها رفتار كرده و به هر يك آنچه را استحقاق داشته داده است . اشكال ،
متوجه مرحله اول است كه چرا از آغاز ، همه را يكسان نيافريده است ؟
بايد ديد را از تفاوتها چيست ؟

راز تفاوتها

راز تفاوتها يك كلمه است :
" تفاوت موجودات ، ذاتی آنها می‏باشد و لازمه نظام علت و معلول است‏
" .
جمله سنگينی است ، ولی چاره‏ای نيست ، بايد توضيح داده شود . در اينجا