اين كه تفاوت انديشه حقيقی و انديشه اعتباری چيست و ذهن چگونه‏
انديشه‏هايی از قبيل حسن و قبح را می‏سازد ، بحثی عالی و لطيف است كه در
فلسفه اسلامی مطرح است و ما در اينجا نمی‏توانيم وارد اين بحث شويم ( 1 )
.
حكما فاعليت غير خدا را ، آنطور كه منظور اشاعره است ، نفی نمی‏كنند و
طبعا به وجود ظلم بشری و وظيفه‏ای كه بشر در مبارزه با نفی ظلم از اجتماع‏
دارد اعتراف دارند ، و از طرف ديگر چون اصل حسن و قبح را به عنوان ملاك‏
و مقياس و معياری برای فعل خداوند صحيح نمی‏دانند ، در سراسر حكمت الهی‏
اسلامی ، هرگز به اين اصل كه در حقيقت ، نوعی تعيين تكليف و وظيفه برای‏
خداوند است استناد نشده است .
از نظر حكما و همچنين از نظر متكلمين غير اشعری ، اشكالات مربوط به عدل‏
الهی كه بعدا طرح خواهد شد بصورت يك سلسله مسائل كه بايد راه حل آنها
را ارائه داد مطرح است .
در اين بين ، دسته ديگری هستند كه مدعی اند راههای كلامی و فلسفی ، همه‏
عقلانی و ذهنی است و متكی به هيچ مشاهده عينی و تجربی نيست و به همين‏
جهت بی اعتبار است . در مسائل اصول دين ، يعنی مسائل مربوط به مبدأ و
معاد . از همان راه بايد رفت كه علمای طبيعی رفته‏اند . مسأله عدل الهی و
جواب اشكالات مربوط به آن را نيز بايد از مطالعه در باره پديده‏های خلقت‏
، و نظامات جاری و حكمتهای مكتوم در آنها حل و فصل كرد .
ما در باره صحت و سقم اين نظريه نيز در مقدمه جلد پنجم " اصول فلسفه‏
و روش رئاليسم " بحث كرده‏ايم و تكرار آن را در اينجا لازم نمی‏دانيم .
طالبان می‏توانند بدانجا مراجعه نمايند .
اشكالات عدل الهی - كه بعدا طرح خواهد شد - برای اين گروه نيز بصورت‏
مسائلی كه بايد راه حل آنها را جستجو كرد و ارائه داد مطرح است ، بلكه‏
برای اينها بصورت جدی تر مطرح است ، زيرا متكلمين و حكما فقط يكی از
راههايی كه برای اثبات خدا و برخی صفات خدا از آن راه می‏روند نظامات‏
متقن و حكيمانه جهان است ، راهشان منحصر به اين راه نيست ، لهذا فرضا
نتوانند مشكلات عدل و ظلم را م نطقا حل كنند ، بر اصل اعتقاد و ايمانشان‏
به وجود خداوند خللی وارد نمی‏شود ، زيرا وجود خداوند از راههای ديگر غير
از راه نظامات خلقت برای آنها قطعی و مسلم شده

پاورقی :
. 1 رجوع شود به " اصول فلسفه و روش رئاليسم " مقاله ششم ( جلد دوم‏
) .