فكر میكنيم مطلب ارزش دارد كه مورد دقت قرار گيرد ، و البته سعی
خواهيم كرد كه حتی الامكان بيان مطلب سادهتر باشد .
مقصود كسانی كه میگويند " شر عدمی است " اين نيست كه آنچه به نام
" شر " شناخته میشود وجود ندارد ، تا گفته شود اين خلاف ضرورت است ،
بالحس و العيان میبينيم كه كوری و كری و بيماری و ظلم و ستم و جهل و
ناتوانی و مرگ و زلزله و غيره وجود دارد ، نه میتوان منكر وجود اينها شد
و نه منكر شر بودنشان ، و هم اين نيست كه چون شر ، عدمی است پس شر
وجود ندارد ، و چون شری وجود ندارد پس انسان وظيفهای ندارد زيرا وظيفه
انسان مبارزه با بديها و بدها و تحصيل خوبيها و تأييد خوبها است ، و چون
هر وضعی خوب است و بد نيست ، پس بايد به وضع موجود هميشه رضا داد و
بلكه آن را بهترين وضع ممكن دانست .
در قضاوت عجله نكنيد ، نه میخواهيم منكر وجود كوری و كری و ستم و فقر
و بيماری و غيره بشويم و نه میخواهيم منكر شريت آنها بشويم و نه
میخواهيم سلب مسؤوليت از انسانها بكنيم و نقش انسان را در تغيير جهان
و تكميل اجتماع ناديده بگيريم . تكاملی بودن جهان - و بالخصوص انسان - و
رسالت انسان در سامان دادن آنچه بر عهدهاش گذاشته شدهاست جزئی از نظام
زيبای جهان است . پس سخن در اينها نيست ، سخن در اين است كه همه
اينها از نوع " عدميات " و " فقدانات " میباشند و وجود اينها از
نوع وجود " كمبودها " و " خلاها " است و از اين جهت شر هستند كه خود
، نابودی و نيستی و يا كمبودی و خلا هستند ، و يا منشأ نابودی و نيستی و
كمبودی و خلاند ، نقش انسان در نظام تكاملی ضروری جهان ، جبران كمبودها و
پر كردن خلاها و ريشه كن كردن ريشههای اين خلاها و كمبودهاست .
اين تحليل اگر مورد قبول واقع شود ، قدم اول و مرحله اول است ، اثرش
اين است كه اين فكر را از مغز ما خارج میكند كه شرور را كی آفريده است
؟ چرا بعضی وجودات خيرند و بعضی شر ؟ روشن میكند كه آنچه شر است از نوع
هستی نيست بلكه از نوع خلا و نيستی است ، و زمينه فكر ثنويت را كه مدعی
است هستی ، دو شاخهای و بلكه دو ريشهای است از ميان میبرد .
اما از نظر عدل الهی و حكمت بالغه ، هنوز مراحل ديگری داريم كه بعد از
طی اين مرحله بايد آنها را طی كنيم .
خوبيها و بديها در جهان ، دو دسته متمايز و جدا از يكديگر نيستند
آنطوری كه مثلا جمادات از نباتات ، و نباتات از حيوانات جدا هستند و
صفهای خاصی را بوجود میآورند . اين خطا است كه گمان كنيم بديها يك رده
معينی از اشياء هستند كه ماهيت
|