اسلام است ؟ و به عبارت ديگر : آيا آنچه لازم است فقط اين است كه انسان
يك دينی داشته باشد و حداكثر اين است كه آن دين منتسب به يكی از
پيغمبران آسمانی باشد و ديگر فرق نمیكند كه كداميك از اديان آسمانی باشد
، مثلا مسلمان يا مسيحی يا يهودی و حتی مجوسی باشد ؟ يا اينكه در هر زمان
دين حق يكی بيش نيست ؟
بحث ديگر اين است كه پس از آنكه قبول كرديم كه دين حق همواره يكی
بيش نيست ، نوبت به اين مسأله میرسد كه اگر كسی بدون داشتن دين حق ،
عمل نيكی را كه واقعا نيك است و مورد امضاء دين حق نيز هست ، انجام
دهد آيا عمل او دارای پاداش خواهد بود يا نه ؟ و به عبارت ديگر آيا شرط
پاداش داشتن اعمال صالح ، ايمان به دين حق است يا نه ؟
آنچه در اينجا مورد بحث قرار میگيرد مسأله دوم است .
درباره مسأله اول اجمالا میگوييم كه دين حق در هر زمانی يكی بيش نيست
و بر همه كس لازم است از آن پيروی كند .
اين انديشه كه ميان برخی از مدعيان روشنفكری ، اخيرا رايج شده است كه
میگويند همه اديان آسمانی از لحاظ اعتبار در همه وقت يكسانند انديشه
نادرستی است .
البته صحيح است كه ميان پيامبران خدا اختلاف و نزاعی وجود ندارد .
پيامبران خدا همگی به سوی يك هدف و يك خدا دعوت میكنند . آنان
نيامدهاند كه در ميان بشر فرقهها و گروههای متناقضی بوجود آورند .
ولی اين سخن به اين معنی نيست كه در هر زمانی چندين دين حق وجود دارد
و طبعا انسان میتواند در هر زمانی هر دينی را كه میخواهد بپذيرد ، بر
عكس ، معنای اين سخن اين است كه انسان بايد همه پيامبران را قبول داشته
باشد و بداند كه پيامبران سابق مبشر پيامبران لاحق خصوصا خاتم و افضلشان
بودهاند و پيامبران لاحق مصدق پيامبران سابق بودهاند ، پس لازمه ايمان به
همه پيامبران اين است كه در هر زمانی تسليم شريعت همان پيامبری باشيم
كه دوره او است و قهرا لازم است در دوره ختميه به آخرين دستورهايی كه از
جانب خدا به وسيله آخرين پيامبر رسيده است عمل كنيم و اين ، لازمه اسلام
، يعنی تسليم شدن به خدا و پذيرفتن رسالتهای فرستادگان او است .
بسياری از مردم زمان ما طرفدار اين فكر شده اند كه برای انسان كافی
است كه خدا را بپرستد و به يكی از اديان آسمانی كه از طرف خدا آمده
است انتساب داشته باشد ، دستورهای آن را بكار بندد ، شكل دستورها چندان
اهميتی ندارد ، حضرت مسيح هم پيغمبر است ، حضرت محمد هم پيغمبر است ،
اگر طبق آئين مسيح عمل كنيم
|