صاحب بن عباد كه هم وزير بود و هم عالم ، زندگی را مانند هم طبقه‏های‏
خودش از وزرا در كمال كامرانی گذرانيد و بر عكس آنها كه منفور از دنيا
می‏روند و با رفتنشان نامشان هم می‏رود ، خوشنام و محبوب باقی ماند ، و
مردنش مانند هم طبقه‏های ديگرش يعنی علما صورت گرفت كه غالبا عمری را
به گمنامی و محروميت بسر می‏برند و شهرت و محبوبيت و احترامشان از وقت‏
مردن آغاز می‏شود .
صاحب بن عباد ، علاوه بر اينكه تا آخر عمر در پست وزارت باقی ماند ،
و علاوه بر اينكه خوشنامی علما را نيز برای خود تحصيل كرد ، از يك مزيت‏
فوق العاده ديگر نيز برخوردار بود ، و آن اينكه می‏گويند تنها وزير تاريخ‏
است كه پدر و جدش نيز وزير بوده‏اند و سه نسل متوالی ، وزارت را از
يكديگر به ارث بردند . نام خودش اسماعيل ، و نام پدرش عباد ، و نام‏
نيايش عباس است . شعرا در باره‏اش گفتند :
ورث الوزارش كابر عن كابر
موصولة الاسناد بالاسناد
يروی عن العباس عباد وزا
رته و اسماعيل عن عباد
صاحب بن عباد با همه اين برخورداريها و تنعمها از طرفداران جدی اصل‏
عدل است و به آن افتخار می‏كند . می‏گويد :
لو شق عن قلبی يری وسطه
سطران قد خطا بلا كاتب
العدل و التوحيد فی جانب
وحب اهل البيت فی جانب
يعنی اگر قلب من شكافته شود ، در ميان آن ، دو سطر ديده می‏شود كه بدون‏
نويسنده نگارش يافته است : عدل و توحيد در يك طرف ، و محبت اهل‏
البيت در طرف ديگر .
در عدل فقهی نيز عينا نظير اينها را می‏بينيم . فی المثل ابويوسف قاضی‏
القضاش هارونی طرفدار جدی اصل عدل می‏شود و احمد بن حنبل حبس كشيده‏
تازيانه خورده بشدت روش عدل را محكوم می‏كند .
به نظر ما توجيه جهتگيريهای فكری و اعتقادی بشر با اين معيارها و
مقياسها بصورت معيارهای انحصاری ، ساده لوحانه است .
غرض اصلی ما از طرح اين بحث در اين مقدمه ، يكی اين است كه نقش‏
قرآن را در برانگيختن افكار و انديشه‏ها نشان دهيم ، ديگر اينكه اهميت و
اصالت آن را از نظر قرآن كريم روشن سازيم .