داشته اند در اين جهت بود كه ديگران مال مردم را صرف شهوات شخصی‏
می‏كردند و او قسمتی از اين مال را صرف يك امر عام المنفعه كرد . تازه‏
مقصود زبيده از اين كار چه بوده است ؟ آيا می‏خواسته نامش در تاريخ‏
بماند ؟ يا واقعا رضای خدا را در نظر داشته است ؟ خدا می‏داند و بس .
در اين حساب است كه گفته شده زبيده را در خواب ديدند و از او
پرسيدند كه خدا با اين نهری كه جاری ساختی با تو چه كرد ؟ جواب داد تمام‏
ثوابهای آن را به صاحبان اصلی پولها داد .

مسجد بهلول

می‏گويند مسجدی می‏ساختند ، بهلول سر رسيد و پرسيد : چه می‏كنيد ؟ گفتند :
مسجد می‏سازيم . گفت : برای چه ؟ پاسخ دادند : برای چه ندارد ، برای رضای‏
خدا .
بهلول خواست ميزان اخلاص بانيان خير را به خودشان بفهماند ، محرمانه‏
سفارش داد سنگی تراشيدند و روی آن نوشتند " مسجد بهلول " ، شبانه آن‏
را بالای سر در مسجد نصب كرد . سازندگان مسجد روز بعد آمدند و ديدند بالای‏
در مسجد نوشته شده است " مسجد بهلول " ، ناراحت شدند ، بهلول را پيدا
كرده به باد كتك گرفتند كه زحمات ديگران را به نام خودت قلمداد می‏كنی‏
؟ ! بهلول گفت مگر شما نگفتيد كه مسجد را برای خدا ساخته ايم ؟ فرضا
مردم اشتباه كنند و گمان كنند كه من مسجد را ساخته‏ام ، خدا كه اشتباه‏
نمی‏كند .
چه بساكارهای بزرگی كه از نظر ما بزرگ است و در نزد خدا پشيزی‏
نمی‏ارزد . شايد بسياری از بناهای عظيم از معابد و مساجد و زيارتگاهها و
بيمارستانها و پلها و كاروانسراها و مدرسه‏ها چنين سرنوشتی داشته باشند ،
حسابش با خداست .

ايمان به خدا و آخرت

نسبت دنيا و آخرت نسبت بدن و روح ، يعنی نسبت ظاهر به باطن است ،
دنيا و آخرت دو جهان كاملا مجزا و منفصل از يكديگر نيستند ، عالم دنيا و
آخرت و يا به تعبير ديگر ملك و ملكوت مجموعا يك واحد است همچون ورق‏
كتاب كه دارای دو صفحه است ، و يا همچون سكه‏ای كه دو طرف دارد . زمينی‏
كه در دنيا هست ، همين زمين با چهره ملكوتيش در آخرت پيدا می‏شود .
جمادات و نباتات دنيا با وجهه