می‏كند . ( 1 ) می‏آمدند به علی ( ع ) می‏گفتند : تو چرا همان متودی را كه‏
معاويه به كار می‏برد به كار نمی‏بری تا كارت پيش برود ؟ تو به اين فكر
باش كه كارت پيش برود ، حالا هر چه شد ، يك جا آدم بايد پول قرض كند
، از اين بگيرد به آن بدهد ، يك جا هم يك وعده‏ای می‏دهد ، دروغ هم درآمد
درآمد ، می‏تواند وعده بدهد بعد هم عمل نكند . بگذار كارت پيش برود ، آن‏
مهمتر است . تا جايی كه برای بعضی توهم پيدا شد كه شايد علی اين راهها
را بلد نيست ، معاويه زيرك و زرنگ است ، علی اين زرنگيها را ندارد ،
كه فرمود :
« و الله ما معاويه بادهی منی »
چرا اشتباه می‏كنيد ؟ ! به خدا قسم كه معاويه از من داهيه تر و زيركتر
نيست . شما خيال می‏كنيد من كه غذر به كار نمی‏برم راهش را بلد نيستم ؟ !
« و لكنه يغدر و يفجر »
او عذر و نيرنگ به كار می‏برد و فسق و فجور می‏كند .
« و لولا كراهية الغدر لكنت من ادهی الناس » .
اگر نبود كه خدای متعال دوست نمی‏دارد غداری را ، آنوقت می‏ديديد من به‏
آن معنايی كه شما اسمش را گذاشته‏ايد دهاء و معاويه را داهيه می‏خوانيد [
داهيه هستم يا نه ؟ ] آنوقت می‏ديديد كه داهيه كيست ، من داهيه هستم يا
معاويه ؟

پاورقی :
. 1 هنوز هم لغت " سياست " در ميان ما مساوی است با نيرنگ و
فريب ، و حال آنكه سياست يعنی اداره ، و سائس يعنی مدير . ما درباره‏
ائمه می‏گوييم : " وساسة العباد " يعنی سياستمداران بندگان ، سائسهای‏
بندگان ، ولی كم كم اين لغت مفهوم نيرنگ و فريب را پيدا كرد .