هم آورنده دين نيست . خدا به وسيله ملك و گاهی بدون وسيله ملك دين را
به پيغمبر وحی می‏كند ، پيغمبر به مردم ابلاغ می‏كند و همه‏اش را يكجا برای‏
امام بيان می‏كند . آورنده دين حتی پيغمبر هم نيست . در دين نوآوری غلط
است ، بدعت است و حرام . بله ، نو استنباط كردن درست است كه آن‏
نوآوری نيست . اخباريين اجتهاد را خيال می‏كنند نوآوری است . می‏گويند
اجتهادها همه بدعت است . اشتباه می‏كنند . اجتهاد يعنی حسن استنباط .
ممكن است مجتهدی مطلبی را از نو استنباط بكند كه قبلا خود او يا ديگران‏
جور ديگر استنباط می‏كرده‏اند . اين ، مسئله استنباط است نه آورندگی .
امروز ، مطلق نوآوری را بدعت می‏نامند و از بدعت حمايت می‏كنند و مثلا
می‏گويند فلان كس بدعت آور است . ولی ما نبايد اشتباه بكنيم . اصلا اين‏
اصطلاح غلط است . در ميان ما از قديم " بدعت " يعنی نوآوری در دين ،
ادخال فی الدين ماليس فی الدين . نبايد چيز ديگر را بدعت بناميم بعد كم‏
كم بگوييم پس بدعت اشكالی ندارد . اين را خواستم بگويم كه بعضی از
جوانها اشتباه نكنند . اگر امروز نوآوری را می‏گويند بدعت ، اين بدعت‏
اگر در مسائل هنری ، شعری ، فلسفی يا علمی است نه فقط عيب نيست‏بلكه‏
كمال است ، ولی در دين آن هم به معنای آوردن نه به معنی اجتهاد ، يعنی‏
چيزی را كه در دين نيست از خود جعل كردن ، در حد بزرگترين گناهان است .
حتی حديث است :
« من زار مبدعا ( مبتدعا ) فقد خرب الدين » .
اگر كسی به ديدن يك اهل بدعت برود دين را خراب كرده است . يعنی اگر
كسی بدعتی در دين ايجاد می‏كند ، بر ديگران حرام