فرمود شما با اين كارتان خودتان را حقير و پست می‏كنيد ، به آن بزرگ هم‏
يك ذره سود نمی‏رسد . اين كارها چيست ؟ ! من از اين تشريفات بری و مبرا
هستم . انسان هستيد و آزاد . من بشری هستم شما هم بشری .
اين است كه يكی از اصول زندگی رسول اكرم و از اصول روشهای پيغمبر اكرم‏
اصل سادگی بود كه « كان رسول الله خفيف المؤونة » و تا آخر عمر اين اصل‏
را رعايت كرد . در يكی از احاديث نقل كرده‏اند ( اهل تسنن هم نقل‏
كرده‏اند ) كه عمر بن الخطاب وارد می‏شود به اتاق پيغمبر اكرم ، در آن‏
جريانی كه حضرت از زنهايشان اعراض كردند و آنها را مخير نمودند ميان‏
طلاق و يا صبر كردن به زندگی ساده . عده‏ای از زنها گفتند آخر ما وضعمان‏
خيلی ساده است ، ما هم زر و زيور می‏خواهيم ، از غنائم به ما هم بدهيد .
فرمود : زندگی من زندگی ساده است . من حاضرم شما را طلاق بدهم و طبق‏
معمول كه يك زن مطلقه را به تعبير قرآن بايد ت سريح كرد ، يعنی بايد
مجهز كرد و يك چيزی هم به او داد ، حاضرم چيزی هم به شما بدهم . اگر به‏
زندگی ساده من می‏سازيد بسازيد ، و اگر می‏خواهيد رهايتان كنم رهايتان بكنم‏
. البته همه‏شان گفتند خير ، ما به زندگی ساده می‏سازيم ، كه جريان مفصل‏
است . نوشته‏اند عمر بن الخطاب وقتی كه اطلاع پيدا كرد حضرت از زنهايشان‏
ناراحت شده‏اند ، رفت كه با حضرت صحبت بكند . می‏گويد يك سياهی بود
آنجا كه در واقع به منزله دربان بود كه حضرت به او سپرده بودند كسی‏
نيايد . تا رفتم آنجا ، گفتم به حضرت بگو كه عمر است . رفت‏و آمد گفت‏
: جوابی ندادند . من رفتم و دو مرتبه آمدم ، اجازه خواستم بازهم به من‏