به تعبير قرآن حيات تازه‏ای به روح می‏دهد ( 1 ) ، يعنی با ارائه يك‏
سلسله هدفهای عالی و انسانی و مافوق طبيعی خواسته‏های نوی به وجود می‏آورد
و بالتبع احساسات رقيق و عواطف لطيف خلق می‏كند و بالاخره جهان درون‏
انسان را دگرگون ساخته و بسی وسعت می‏بخشد ، و از طرف ديگر تمايلات و
غرائز طبيعی را تعديل و مهار می‏نمايد .
در مقابل قدرت علمی و فنی بشر ، هيچ دژ تسخير ناپذيری وجود ندارد جز
يكی ، آن دژ روح و نفس آدمی است . كوه و صحرا و دريا و فضا و زمين و
آسمان همه در قلمرو قدرت علمی و فنی بشر است . تنها مركزی كه از اين‏
قلمرو خارج است نزديكترين آنها به آدمی است . مطيع كردن و مسخر ساختن‏
اين دژ ، به قول مولوی : " كار عقل و هوش نيست ، شير باطن سخره خرگوش‏
نيست " .
و از قضا خطرناكترين دشمنان آسايش و آرامش ، امنيت و عدالت ، آزادی‏
و مساوات ، و بالاخره خوشبختی و سعادت بشر در همين دژ پنهان شده و كمين‏
كرده است . « اعدی عدوك نفسك التی بين جنبيك » ( 2 ) .
بشر امروز پس از اين همه موفقيتهای علمی ، دردمندانه می‏نالد ، از چه‏
می‏نالد ؟ كسری‏ها و كمبودهايش در كدام ناحيه است ؟ آيا جز در ناحيه خلق‏
و خوی و " آدميت " است ؟ بشر امروز از نظر علمی و فكری پا به جائی‏
نهاده كه آهنگ سفر افلاك كرده و سقراط ها و افلاطونها بايد افتخار
شاگرديش را بپذيرند ، اما از نظر

پاورقی :

.1 يا ايها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم‏

. سورش الانفال ، آيه . 24
. 2 حديث نبوی : [ بزرگترين دشمنان تو همان نفس توست كه ميان دو
پهلوی توست ] .