بكنيد كه اين آدم با اين وضع كثيف و چركين و متعفن ، آمده به يك جوان‏
خيلی نظيف و پاكيزه می‏گويد من می‏خواهم تو را به اسلام دعوت بكنم و تبليغ‏
نمايم . اين اگر سخنانش از جواهر هم باشد او زيربار حرفش نمی‏رود .
متكلمين حرف خوبی می‏زنند ، می‏گويند يكی از شرايط نبوت اين است كه در
پيغمبر صفتی كه موجب تنفر مردم باشد وجود نداشته باشد ولو نقص جسمی .
می‏دانيم كه نقص جسمی به كمال روحی انسان صدمه نمی‏زند . فرض كنيد انسانی‏
يك چشمش كور است ، صورتش هم يك وری است و وقتی نگاه می‏كند يك وری‏
نگاه می‏كند . اين مگر نقصی است در روح انسان ؟ نه ، ممكن است اين آدم‏
در حد سلمان فارسی باشد ، از سلمان فارسی هم بالاتر باشد ، ولی آيا چنين‏
آدمی با چنين قيافه‏ای می‏تواند پيغمبر باشد يا نه ؟ متكلمين می‏گويند نه ،
چون قيافه‏اش نفرت آور است . نقص نيست ولی نفرت آور است . پيغمبر
بايد شرايطی در او باشد كه وجودش حتی از جنبه جسمانی جذاب باشد و لااقل‏
نفرت آور نباشد ، با اينكه نقص جسمی ، نقص روحی نيست . پس وقتی كه‏
قيافه يك نفر مبلغ و دعوت كننده به خدا نبايد متنفر باشد ، ساير
خصوصيات او از جمله رفتار و كردارش و سخنانی كه می‏گويد نبايد طوری باشد
كه در مردم نفرت و تنفر و فرار ايجاد كند .

ملامت زياد

خشونتها و ملامتهای زياد از اين قبيل است . ملامت گاهی خيلی مفيد است‏
. گاهی يك‏انسان با ملامت غيرتش تحريك