بزنند ، يكی اينكه استرحام كنند يعنی گردنشان را كج كنند و شروع كنند به‏
التماس كردن ، ناله و زاری كردن كه به ما رحم كن ؟ ابدا . انظلام چطور ؟
يعنی تن به ظلم دادن . اين هم ابدا . اينها يك سلسله اصول است كه هرگز
پيغمبر اكرم و همچنين اوصيای بزرگوار او و بلكه همچنين تربيت شدگان‏
مكتب او اين اصول را استفاده نكرده‏اند .
ولی يك سلسله اصول است كه هميشه از آن اصول استفاده كرده‏اند ولو به‏
طور نسبی . اينجاست كه مسئله نسبيت در بعضی از موارد مطرح می‏شود .

اصل قدرت و اصل اعمال زور

ما يك اصل داريم به نام اصل قدرت ، و يك اصل ديگر داريم به نام اصل‏
اعمال زور . اصل قدرت يعنی اصل توانا بودن . توانا بودن برای اينكه دشمن‏
طمع نكند نه توانا بودن برای تو سر دشمن زدن . تصريح قرآن است :
« و اعدوا لهم ما استطعتم من قوش و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله و
عدوكم »( 1 ) .
اصل اقتدار ، اصل مقتدر بودن ، اصل نيرومند بودن در حدی كه دشمن بترسد
از اينكه تهاجم بكند . همه مفسرين گفته‏اند مقصود از ترهبون اين است كه‏
دشمن به خودش اجازه تهاجم ندهد .

پاورقی :
. 1 سوره انفال ، آيه . 60