پاورقی : . 1 سفينة البحار ، ج 1 ص . 586
السلام بر منبر بود . به مردم فرمود ( جملهای كه هميشه تكرار میفرمود ) :
« ايها الناس سلونی قبل ان تفقدونی » ( 1 ) . قبل از اينكه مرا در ميان
خود در نيابيد هر چه سؤال داريد از من بپرسيد و هر چه بپرسيد من جواب
میدهم . من به راههای آسمان از راههای زمين آگاهترم ، يعنی از زمين
میخواهيد بپرسيد ، از آسمان میخواهيد بپرسيد ، محدوديتی نيست . يك وقت
ديدند شخصی كه قيافهاش نشان میداد از مهوده عرب يعنی از عربهای يهودی
است ( هم قيافهاش نشان میداد كه عرب است و هم طرز لباس و قيافهاش
نشان میداد كه يهودی است . علامتی گفتهاند : يك آدم مثلا باريك اندام
بلند قد سياه چرده كه يك كمانی هم انداخته بود ) از گوشه مجلس بلند شد
شروع كرد با خشونت صحبت كردن : ايها المدعی ما لا يعلم ای آدم پر مدعا
كه چيزی را كه نمیدانی ادعا میكنی ! اين حرفها چيست كه از همه جا از من
بپرسيد ؟ ! آيا واقعا تو میتوانی هر چه از تو بپرسند جواب بدهی ؟ ! شروع
كرد به هتاكی كردن نسبت به علی عليه السلام با اينكه خليفه است . مثل
اينكه او میدانست كه علی چه روشی دارد و كسی نيست كه اگر كسی به او
فحش هم بدهد فورا بگويد گردنش را بزنيد . چون جسارت كرد ، اصحاب
يكمرتبه از جا حركت كردند و میخواستند به او حمله بكنند . فورا علی
جلوشان را گرفت . جملهای دارد كه من به اعتبار آن جمله اين حديث را نقل
كردم . فرمود :
« الطيش لا يقوم به حجج الله » ، ( 1 ) . با فشار ، حجج الهی را نمیشود
اقامه كرد . حرفی زده و به من گفته . سؤالی دارد بگذاريد بيايد پيش
پاورقی : . 1 سفينة البحار ، ج 1 ص . 586 |