مقصودم از نقل اين كلام اين بود كه يكی از انواع دوستان ، دشمن دشمن‏
است . علت اينكه دشمن دشمن به منزله دوست خوانده شده اين است كه دشمن‏
را ضعيف می‏كند و دست وی را می‏بندد و از اين راه به انسان كمك می‏كند .
اين خود يك حساب و قاعده‏ای است كه دشمن دشمن مانند دوست ، است آدمی‏
را تقويت می‏كند .
اين قاعده كه در افراد جاری است ، در حالات و قوای معنوی انسان هم‏
جاری است . قوای معنوی انسان در يكديگر تأثير می‏كنند ، و احيانا تأثير
مخالف می‏نمايند و اثر يكديگر را خنثی می‏كنند . اين مطلب جای انكار
نيست . در قديم و جديد به تضادی كه كم و بيش بين قوای مختلفه وجود
انسان هست توجه شده ، و اين خود داستان مفصلی دارد .

راز تأثير تقوا در روشن‏بينی

يكی از حالات و قوائی كه در عقل انسان يعنی در عقل عملی انسان يعنی در
طرز تفكر عملی انسان كه مفهوم خوب و بد و خير و شر و درست و نادرست و
لازم و غير لازم و وظيفه و تكليف و اينكه الان چه می‏بايست بكنم و چه‏
نمی‏بايست بكنم و اينگونه معانی و مفاهيم را بسازد تأثير دارد ، طغيان‏
هوا و هوسها و مطامع و احساسات لجاج‏آميز و تعصب‏آميز و امثال اينها است‏
، زيرا منطقه و حوزه عقلی عملی انسان به دليل اينكه مربوط به عمل انسان‏
است همان حوزه و منطقه احساسات و تمايلات و شهوات است . اين امور اگر
از حد اعتدال خارج شوند و انسان محكوم اينها باشد نه حاكم بر اينها ، در
برابر فرمان عقل فرمان می‏دهند ، در برابر ندای عقل و وجدان فرياد و غوغا
می‏كنند ، برای ندای