تصوف بر ردع و منع و زجر نفس و تهذيب و تزكيه نفس است و با وعظ
سازگارتر است خطبای ما هم با اينكه صوفی نيستند بيشتر به كلام خودشان‏
جنبه زهد و ترك و مبارزه با هوا و هوس می‏دهند ، بيشتر به اين جنبه‏
می‏پردازند .

وعظ و خطابه در نهج البلاغه

نهج‏البلاغه كه شامل قسمتی از خطابه‏های اميرالمؤمنين است ، انواع‏
خطابه‏ها دارد ، هم موعظه‏های بليغ دارد و هم خطابه‏های حماسی و اجتماعی .
" شيخ محمد عبده " مفتی بزرگ مصر شرح مختصری دارد بر نهج‏البلاغه و
مقدمه‏ای بر آن نوشته . در آنجا می‏نويسد يك تصادف سبب شد كه من فراغتی‏
پيدا كنم و به مطالعه نهج البلاغه بپردازم . وقتی كه به مطالعه اين كتاب‏
پرداختم انواع سخنان در آن يافتم و سخت مرا تحت تأثير قرار داد . خود
را در وقت مطالعه اين كتاب در حالی می‏ديدم كه دائما از صحنه‏ای وارد
صحنه ديگر می‏شوم ، پرده‏ها مرتب عوض می‏شد . يك وقت صحنه‏ای در برابرم‏
مجسم می‏شد و گوئيا مردانی را جلو چشم خود می‏ديدم كه پوست شير و پلنگ به‏
تن كرده‏اند و آماده حمله هستند . خود را در حالی می‏ديدم كه چنان تحت‏
تأثير هستم كه مايلم به ميدان جنگ بروم ، خون دشمن را بريزم و خونم‏
ريخته شود . باز می‏ديدم صفحه و صحنه عوض شد با يك واعظ و مذكر روبرو
هستم كه با سخنان خود به دل نرمی و رقت و لطافت می‏بخشد ، صفا می‏دهد .
جای ديگر پرده و صحنه عوض می‏شد چنين حس می‏كردم كه يك خطيب اجتماعی و
سياسی ايستاده و از مصالح عمومی سخن می‏گويد . جای ديگر مثل اين بود كه‏
فرشته‏ای را