از قانون عدل الهی بايد ترسيد . در دعا وارد است : « يا من لا يرجی الا
فضله ، و لا يخاف الا عدله » . ای كسی كه اميدواری به او اميدواری به فضل‏
و احسان او است و ترس از او ترس از عدالت او است. ايضا در دعا است:
« جللت ان يخاف منك الا العدل ، و ان يرجی منك الا الاحسان و الفضل »
. يعنی تو منزهی از اينكه از تو ترسی باشد جز از ناحيه عدالتت و از
اينكه از تو جز اميد نيكی و بخشندگی توان داشت .
عدالت هم به نوبه خود امر موحش و ترس‏آوری نيست . انسان كه از
عدالت می‏ترسد در حقيقت از خودش می‏ترسد كه در گذشته خطا كاری كرده و يا
می‏ترسد كه در آينده از حدود خود به حقوق ديگران تجاوز كند . لهذا در
مسئله خوف و رجاء كه مؤمن بايد هميشه ، هم اميدوار باشد و هم خائف ، هم‏
خوشبين باشد و هم نگران ، مقصود اينست كه مؤمن همواره بايد نسبت به‏
طغيان نفس اماره و تمايلات سركش خود خائف باشد كه زمام را از كف عقل‏
و ايمان نگيرد و نسبت به ذات خداوند اعتماد و اطمينان و اميدواری داشته‏
باشد كه همواره به او مدد خواهد كرد . علی بن الحسين سلام الله عليه در
دعای معروف ابوحمزه می‏فرمايد : « مولای اذا رأيت ذنوبی فزعت ، و اذا
رايت كرمك طمعت » . يعنی هرگاه به خطاهای خودم متوجه می‏شوم ترس و
هراس مرا می‏گيرد و چون به كرم وجود تو نظر می‏افكنم اميدواری پيدا می‏كنم‏
. اين نكته‏ای بود كه لازم دانستم ضمنا و استطرادا گفته شود .