خطابه از آن جهت كه يك هنر و يك فن است و هنر و فن معمولا می‏تواند
اثر اجتماعی داشته باشد و عامل اجتماعی به شمار رود ، يك فكر و يك‏
عقيده را تقويت و يا تضعيف كند ، از بزرگترين عوامل اجتماعی به شمار
می‏رود . هيچ هنری به اندازه هنر خطابه نمی‏تواند اثر اجتماعی داشته باشد .
اگر از اين نظر به خطابه نگاه كنيم رابطه هنر خطابه با اسلام مثل بسياری‏
از هنرها و صناعات ديگر است . در اسلام همان طوری كه حجارها و حجاريها
پيدا شده ، آينه كارها و آينه‏كاری‏ها پيدا شده ، كاشی كارها و كاشی‏كاريها
پيدا شده ، معمارها و معماريها پيدا شده است ، همين طور اسلام در دامن‏
خودش خطبای بسيار زبر دست پرورش داده است كه بسياری به نام خطيب‏
معروف می‏باشند . شما در كتب رجال و تراجم ، اشخاص زيادی را می‏بينيد كه‏
به نام " خطيب " معروف بوده‏اند ، يكی به نام خطيب رازی ، يكی به نام‏
خطيب مصری ، يكی به نام خطيب دمشقی ، يكی به نام خطيب تبريزی ، يكی به‏
نام خطيب حصفكی . اينها همه مردمی بوده‏اند كه شهرتشان در زمان خودشان و
زمانهای بعد به عنوان سخنسرا بوده است . خوشبختانه امروز هم ما خطبای‏
دينی بزرگ داريم . مرحوم سيد جمال‏الدين اسد آبادی علاوه بر ساير فضائل ،
يك خطيب زبردستی بود ، خطابه‏هائی در مصر انشاء . می‏كرد كه مردم را
منقلب می‏كرد ، می‏گريانيد ، مردم را بر حال خودشان می‏گريانيد نه بر چيز
ديگر . اسلام خطبای بزرگی در دامن خود پرورش داده و اين هم خودش‏
تاريخچه‏ای دارد . همين قدر خواستم اشاره‏ای كرده باشم . فرصت بيشتر از
اين نيست .
به هر حال از اين نظر رابطه خطابه با اسلام مثل رابطه ساير