من با تشكر از اين منتقد محترم و تصديق و اعتراف به لزوم آنچه تذكر
داده شده ، اين نكته را ناچارم تذكر دهم كه در مسائل دينی آن چيزی كه در
درجه اول اهميت قرار دارد ايمان عامه است به اينكه اينچنين فريضه دينی
هست و بر آنها لازم است كه مانند ساير در فرائض به اقامه آن همت
گمارند .
ما در ساير فرائض دينی كه اين اعتقاد در عامه مردم پيدا شده میبينيم
كه چگونه با منتهای اخلاص در راه آنها مجاهدتها میشود ، پولها برايش خرج
میشود ، رنجها و زحمتها برايش تحمل میشود . تا حدود نيم قرن پيش همين
علم " حج " در اثر نبودن وسائل و نبودن امنيت ، درست يك جهاد به
شمار میرفت ، حاجی اميد برگشتن زيادی نداشت ، و در عين حال كمتر كسی
پيدا میشد كه اين فريضه را ترك كند . ما خودمان در ميان دهاتيها افراد
زيادی را ديديم كه در گرمای شديد تابستان روزه میگرفتند و در همان حال به
درو میرفتند و بسيار اتفاق میافتاد كه از شدت تشنگی و گرما بیحال و بلكه
بیهوش میافتادند و باز فردا با كمال رضايت و گشادهروئی روزه میگرفتند .
ما در تاريخ اسلام جز در صدر اول نديديم كه عامه مردم در راه علم
اينگونه مجاهدتها به خرج دهند ، و اگر كسی اينگونه مجاهدتها كرده است
بعد از آن بوده كه در جاده علم افتاده و لذت علم را چشيده باشد . حالا
فكر كنيد اگر مردم اين امر لذيذ و لطيف را به عنوان يك " فريضه "
دينی بشمارند و جمله : " « طلب العلم فريضة علی كل مسلم » " از صورت
زينت تابلوهای مدارس و به صورت جدی يك تكليف شرعی درآيد ، چه نهضت
و
|