پاورقی : 1 - نهجالبلاغه ، خطبه . 189
تأسف كرد كه پا در كفش و سر در كلاه و تن در پيراهن زندانی شده و آرزوی
آزاد شدن اينها را از اين زندانها كرد ؟ ! آيا میتوان گفت خانه و مسكن
داشتن محدوديت است و منافی آزادی است ؟ !
تقوا هم برای روح مانند خانه است برای زندگی ، و مانند جامه است برای
تن . اتفاقا در قرآن مجيد از تقوا به جامه تعبير شده . در سوره مباركه
اعراف آيه 26 بعد از آنكه نامی از جامههای تن میبرد میفرمايد :« و لباس
التقوی ذلك خير ». يعنی تقوا كه جامه روح است بهتر و لازمتر است .
آنوقت میتوان نام محدوديت روی چيزی گذاشت كه انسان را از موهبت و
سعادتی محروم كند ، اما چيزی كه خطر را از انسان دفع میكند و انسان را از
مخاطرات صيانت میكند ، او مصونيت است نه محدوديت ، و تقوا چنين چيزی
است . تعبير به مصونيت يكی از تعبيرات اميرالمؤمنين است . در يكی از
كلماتش میفرمايد : « الا فصونوها و تصونوا بها » . ( 1 ) يعنی تقوا را
حفظ كنيد و به وسيله تقوا برای خود مصونيت درست كنيد .
اميرالمؤمنين تعبيری بالاتر از اين هم دارد كه نه تنها تقوا را محدوديت
و مانع آزادی نمیداند بلكه علت و موجب بزرگ آزادی را تقوای الهی
میشمارد . در خطبه 228 میفرمايد : « فان تقوی الله مفتاح سداد ، و ذخيره
معاد ، و عتق من كل ملكة ، و نجاه من كل هلكة ، بها ينجح الطالب ، و
ينجو الهارب و تنال الرغائب » . يعنی تقوا كليد درستی و اندوخته روز
قيامت است ، آزادی است از قيد هر رقيت ، نجات است از هر بدبختی .
به وسيله
پاورقی : 1 - نهجالبلاغه ، خطبه . 189 |