عوام‏زدگی

جامعه در بسياری از حالات مانند فرد است . از آنجمله آفت زدگی است .
البته آفت اجتماع متناسب و مخصوص به خود اجتماع است . هر جامعه‏ای نيز
يك نوع آفت مخصوص به خود دارد . آفتی كه جامعه روحانيت ما را فلج‏
كرده و از پا درآورده است " عوام زدگی " است . عوام‏زدگی از سيل زدگی‏
، زلزله‏زدگی ، مار و عقرب زدگی بالاتر است . اين آفت عظيم معلول نظام‏
مالی ما است .
روحانيت ما در اثر آفت عوام زدگی نمی‏تواند چنانكه بايد ، پيشرو باشد
و از جلو قافله حركت كند و به معنی صحيح كلمه ، هادی قافله باشد ، مجبور
است در عقب قافله حركت كند . خاصيت عوام اينست كه هميشه با گذشته و
آنچه به آن خو گرفته پيمان بسته است ، حق و باطل را تميز نمی‏دهد . عوام‏
هر تازه‏ای را بدعت يا هوا و هوس می‏خواند ، ناموس خلقت و مقتضای فطرت‏
و طبيعت را نمی‏شناسد ، از اين‏رو با هر نوی مخالفت می‏كند و هميشه طرفدار
حفظ وضع موجود است .
ما هم اكنون می‏بينيم كه عوام‏الناس به مسائلی جدی از نوع توزيع عادلانه‏
ثروت ، عدالت اجتماعی ، تعليمات عمومی ، حاكميت ملی و امثال اين‏
مسائل كه پيوند ناگسستنی با اسلام دارند و اسلام است كه عنوان كننده اين‏
حقايق و مدافع آنها است ، به آن چشم نگاه می‏كنند كه به يك هوس كودكانه‏
.
روحانيت عوام زده ما چاره‏ای ندارد از اينكه آنگاه كه مسئله‏ای اجتماعی‏
می‏خواهد عنوان كند ، به دنبال مسائل سطحی و غير اصولی برود