علم اصول فقه كرد كه می‏گويند خودش می‏گفت اگر امين استرآبادی زنده بود
اصول من را می‏پذيرفت .
البته مكتب اخباری در اثر اين مقاومتها شكست خورد و الان جز در گوشه و
كنارها پيروانی ندارد ، ولی همه افكار اخباريگری كه به سرعت و شدت بعد
از پيدايش ملا امين در مغزها نفوذ كرد و در حدود دويست سال كم و بيش‏
سيادت كرد ، از مغزها بيرون نرفته ، الان هم می‏بينيد خيلی‏ها تفسير قرآن‏
را اگر حديثی در كار نباشد جايز نمی‏دانند . جمود اخباريگری در بسياری از
مسائل اخلاقی و اجتماعی و بلكه پاره‏ای مسائل فقهی هنوز هم حكومت می‏كند .
فعلا مجال شرح و بسط نيست .
يك چيز كه باعث رشد و نفوذ طرز فكر اخباری در ميان مردم عوام می‏شود
آن جنبه حق به جانب عوام‏پسندی است كه دارد ، زيرا صورت حرف اينست كه‏
می‏گويند ما از خودمان حرفی نداريم ، اهل تعبد و تسليم هستيم ، ما جز قال‏
الباقر ( ع ) و قال الصادق ( ع ) سخنی نداريم ، از خودمان حرف نمی‏زنيم ،
حرف معصوم را می‏گوئيم .
شيخ انصاری در " فرائد الاصول " مبحث برائت و احتياط ، از سيد نعمة
الله جزايری كه مسلك اخباری دارد نقل می‏كند كه می‏گويد : " آيا هيچ‏
عاقلی احتمال می‏دهد كه در روز قيامت يك بنده‏ای از بندگان خدا را ( يعنی‏
يك اخباری را ) بياورند و از او بپرسند تو چگونه عمل می‏كردی و او بگويد
به فرمايش معصومين عمل می‏كردم و هر جا كه كلام معصوم نبود احتياط می‏كردم‏
و آنوقت يك همچو آدمی را ببرند به جهنم و از آن طرف يك آدم لا قيد و
بی‏اعتنا به سخن معصوم ( يعنی يك نفر اصولی و پيرو مسلك اجتهاد ) را كه‏
هر حديثی را به يك بهانه طرد می‏كند ببرند بهشت !