انتخاب استاد با خود شاگردان است ، برای هركسی كه استعدادی داشته باشد
ميسر است كه كتابهای پائين‏تر را تدريس كند . از اينرو يك نفر دانشجوی‏
دينی در عين حال كه دانشجو است و درس می‏خواند ، ممكن است تدريس هم‏
بكند .
امتياز متد تحصيلی طلاب نسبت به ساير متدها همين است كه طلاب ، درسی‏
را كه از استاد فرا می‏گيرند ، دقيقا مطالعه می‏كنند و سپس مباحثه می‏كنند
و می‏نويسند و در همان حال دروس ديگر را تدريس می‏كنند . اين جهات سبب‏
می‏شود كه طلاب در حدود تحصيلات خود عميق می‏گردند .
هدف طلاب تحصيل دانشنامه نيست . نمرات استاد معرف مقام شاگرد نيست‏
. مجالس مباحثه ، و اشكال و ايراد شاگرد در حوزه تدريس استاد و حوزه‏
تدريس خود او ، و توجه قهری استادان و طلاب پائين‏تر ، بهترين معرف يك‏
دانشجوی علوم دينی است .
طلاب علوم دينيه مقامات تدريسی و استادی را خيلی به طور طبيعی طی‏
می‏كنند . تعيين استاد انتخابی است نه انتصابی ، يعنی فقط خود طلاب هستند
كه در ضمن آزمايشها و اختيارها استاد بهتر را انتخاب می‏كنند . لهذا يك‏
نوع آزادی و دموكراسی در حوزههای علوم دينی وجود دارد كه در جاهای ديگر
نيست . از اين نظر در ميان آنها قانون انتخاب اصلح حكمفرما است . در
مؤسسات فرهنگی جديد تعيين استاد برای كلاسها ، از طريق انتصاب از طرف‏
مقامات بالا است ، و به همين دليل بسيار اتفاق می‏افتد كه استاد مربوط ،
متناسب با كلاس تدريس خود نيست ، لايق درسی بالاتر يا پائين‏تر است ،
شاگردهای آنها ممكن است نه