علی ( ع ) ، عمار و ابن تيهان و ذوالشهادتين و امثال اينها را محيی‏ست‏
پيغمبر می‏خواند . سنت يعنی دين . دين ، قرآن و سنت است . اينها ماخذ
دين هستند .
در نهج‏البلاغه راجع به وجود مقدس حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه‏
تعبيراتی هست كه يك جمله‏اش كه الان يادم هست اينست : " « و يحيی‏
ميت الكتاب و السنة » " ( 1 ) زنده می‏كند قرآن و سنت مرده را . قرآنی‏
كه در ميان مردم می‏ميرد و سنتی كه می‏ميرد ، زنده می‏كند . اين ، تعبير علی‏
( ع ) است نه تعبير من : او می‏آيد زنده می‏كند . وجود مقدس ثامن الائمه‏
به يكی از شيعيان می‏فرمايد : " « احيوا امرنا » " امر ولايت ما را زنده‏
كنيد . او عرض می‏كند : چگونه ما می‏توانيم احياء كنيم ؟ دستور می‏دهد كه‏
حقايق سخنان ما را ، محاسن كلام ما را ، سيرت ما را ، حقايق ما را برای‏
مردم بگوئيد و تشريح بكنيد . اين زنده كردن كار ما است .
پس اين ، دور نيست . اشكال ندارد كه ما محيی دين باشيم و وظيفه داشته‏
باشيم محيی دين باشيم در عين اينكه دين مايه حيات ما است ، و بزرگترين‏
مايه حيات ما است . اين اولا .
و ثانيا در عنوان اين سخنرانی نگفتيم احياء دين ، كه اگر هم گفته بوديم‏
همان‏طوری كه عرض كردم اشكال نداشت . ولی نه ، ما اين مقدار جسور نيستيم‏
، گفتيم " احياء فكر دينی " يعنی زنده كردن طرز تفكر خود ما .
دين زنده است و هرگز نمی‏ميرد ، يعنی آن حقيقت دين قابل مردن‏

پاورقی :
1 - نهج‏البلاغه ، خطبه . 136