پيشرفت است ، علمهای دنيا را می‏بينند ، قدرتهای اقتصادی دنيا را
می‏بينند ، قدرتهای سياسی و نظامی دنيا را می‏بينند ، دموكراسيهای دنيا را
می‏بيند ، برابريها را می‏بيند ، حركتها را می‏بيند ، قيامها و انقلابها را
می‏بيند ، جوان است ، احساسش عالی است ، و حق هم دارد ، می‏گويد ما چرا
بايد عقب مانده‏تر باشيم . به قول شاعر :
سخن درست بگويم نمی‏توانم ديد
كه می‏خورند حريفان و من نظاره كنم
دنيا اينطور چهار اسبه به طرف استقلال سياسی و اقتصادی و اجتماعی و
عزت و شوكت و حرمت و آزادی می‏رود و ما همين جور خواب باشيم ، يا از
دور تماشا كنيم و خميازه بكشيم ؟ ! نسل قديم اين چيزها را نمی‏فهميد و
درك نمی‏كرد . نسل جديد حق دارد بگويد چرا ژاپن بت‏پرست و ايران مسلمان‏
در يكسال و يكوقت به فكر افتادند كه تمدن و صنعت جديد را اقتباس كنند
و ژاپن رسيد به آنجا كه با خود غرب رقابت می‏كند و ايران در اين حد است‏
كه می‏بينيم ؟ !
ما و ليلی همسفر بوديم اندر راه عشق او به مطلبها رسيد و ما هنوز
آواره‏ايم
آيا نسل جديد حق دارد اين سؤال را بكند يا نه ؟ .
نسل قديم سنگينی بار تسلطهای خارجی را روی دوش خود احساس نمی‏كرد ، و
نسل جديد احساس می‏كند . آيا اين گناه است ؟ . خير گناه نيست بلكه خود
اين احساس يك پيام الهی است . اگر اين احساس نبود معلوم می‏شد ما
محكوم به عذاب و بدبختی هستيم . حالا كه اين احساس