می‏دهد ، نفع اجتماع هم فرق می‏كند ، مثلا همين طور كه گفته‏اند اگر ما اخلاق‏
در دوره صيادی ، بعد دوره كشاورزی و بعد دوره صنعتی را در نظر بگيريم و
بگوييم هدف اخلاق رساندن نفع به غير ( به جامعه ) است ، يعنی آنچه كه‏
مصلحت اجتماع اقتضا می‏كند ، ممكن است مصلحت اجتماع در عصر صيادی يك‏
خلق و خوی و يك تربيت را اقتضا كند ، و در دوره كشاورزی تربيت ديگری‏
را ، مثلا در دوره صيادی ، بشر و جامعه بشری بيشتر نياز به جنگجويی داشته‏
است ، آنجا خلق و خو خلق و خويی است كه بيشتر بر محور شجاعت باشد ،
افرادی كه از نظر شجاعت ارزش زيادی ندارند ، كمتر می‏توانند به اجتماع‏
خدمت كنند و قهرا ارزششان هم بايد پايين بيايد ، بنابراين مثلا زن كه در
آن عهدها كمتر می‏تواند به آن نياز اصيل اجتماع كه جنگجويی است خدمت كند
، طبعا بايد حق و ارزش كمتری داشته باشد .
در دوره كشاورزی ، اجتماع خانوادگی اصالت زيادتری پيدا می‏كند و زن‏
نقش بيشتری در خانواده ايفا می‏كند ، بسياری از كارهايی كه به حال‏
خانواده مفيد است ، در داخل خانواده صورت می‏گيرد و زن در همان داخل‏
خانواده آن كارها را انجام می‏دهد و نيازی به بيرون رفتن از خانه پيدا
نمی‏كند ، اينها هم مصلحت زندگی است ، پس در چنين مواقعی از يك طرف‏
ممكن است ارزش زن بالا برود ، و از طرف ديگر ممكن است مساله عفت و
حريم ميان زن و مرد ، خلق خوب شمرده شود ، چون واقعا مصلحت اين است كه‏
زنها هر چه بيشتر در خانه باشند و هر چه كمتر [ با مردان بيگانه ] تماس‏
داشته باشند ، و اين برای تحكيم وضع خانواده - چه از جنبه اقتصادی و چه‏
از جنبه عواطف - بهتر است .