گفتند : وضعيت اسب و اسب داری جوری بود كه اميرالمؤمنين به حسب
مصلحت آن زمان از اختياراتی كه به عنوان يك ولی امر شرعی داشتند ،
استفاده كردند و زكات اسب را وضع كردند ، ممكن است زمان ديگری مشابه
زمان ايشان باشد كه باز زكات اسب واجب میشود ، و ممكن است تغيير كند
و زكات اسب واجب نباشد .
پس حتی حاكم شرعی میتواند در موارد مخصوصی [ چيزهای ديگری را هم مشمول
زكات كند ] اگر ما آن نه چيز را به عنوان اصول ثابت قبول بكنيم - كه
بعضی ها در همانش هم ترديد دارند - معنايش اين است كه آن نه چيز به هر
حال در همه زمانها زكات دارد و حاكم اسلامی نمیتواند آن را كم و زياد كند
، آن ثابت است و غير آن در اختيار حاكم اسلامی يعنی در اختيار مصالح
اسلامی است ، اگر مصلحت ايجاب كرد برای اتومبيل هم به قول شما زكات
وضع میكند ، در صورتی كه اتومبيل از آن نوع نيست ، يا برای محصول ديگری
مثلا چغندر قند ، ولی آن در اختيار حاكم اسلامی است و ما بعد خواهيم گفت
كه يكی از عواملی كه كار انطباق اسلام با مقتضيات ( 1 ) [ زمان و به
عبارت بهتر ] با نيازمنديهای زمان را آسان میكند ، اختيارات بسيار
وسيعی است كه خود اسلام به حاكم شرعی داده ( 2 ) دليلش خود كارهای
پيغمبر است پيغمبر
پاورقی :
. 1 من از اين كلمه " مقتضيات " خيلی خوشم نمیآيد ، بايد بگوييم "
نيازهای زمان " چون مقتضيات ممكن است با هواهای نفسانی يا با پسند
زمان اشتباه شود ما طرفدار انطباق اسلام با پسند زمان نيستيم ، پسند زمان
بايد خودش را با اسلام منطبق كند ، ولی طرفدار انطباق اسلام با
نيازمنديهای واقعی زمان هستيم ، يعنی خود اسلام طرفدار اين مطلب است .
. 2 اين را مرحوم آقای نائينی در كتاب تنبيه الامة و آقای طباطبايی در
مقاله " حكومت و ولايت " بيان كرده اند ، ديگران هم ذكر كردهاند .