پاورقی : . 1 يونس / . 49
چون پيغمبر اكرم به كفار قريش میفرمود : من پيامبری هستم در ميان شما و
اگر تكذيبم كنيد ، سنت الهی اين است كه هلاك بشويد ، نه يك فرد ، بلكه
اين جامعهای كه نمیپذيرد ، هلاك شود ، اينها به مسخره میگفتند : " « متی
هذا الوعد ان كنتم صادقين » " حالا هلاك ما كی میخواهد عملی شود ؟ "
« قل لا املك لنفسی ضرا و لا نفعا الا ما شاء الله »" بگو آنچه میگويم به
دست من نيست ، من نيستم كه میخواهم شما را هلاك كنم ، اراده فرد من
نيست ، من حتی مالك ضرر و نفع خودم جز اين كه خدا بخواهد ، نيستم ،
يعنی همه چيز به دست خداست بعد سنت خدا را بيان میكند : " « لكل امة
اجل »" ولی بدانيد كه مشية الله چنين است كه برای هر قومی پايانی هست
، اجلی و عمری هست " « اذا جاء اجلهم فلا يستاخرون ساعة و لا يستقدمون
" آنگاه كه پايان كارشان برسد ، نه يك لحظه جلو میافتد ، نه يك لحظه
عقب .
در اين تفسير عين همين مطلب را اندكی مفصل میگويد كه من مختصرش را
ذكر میكنم .
میفرمايد : وقتی كه اينها گفتند : " تو كه میگويی ما هلاك میشويم ،
پس كی ؟ وقتش را تعيين كن " ، جواب اين سؤال دو گونه داده شده است :
اول آنكه اين غيب است و غيب را جز خدا نمیداند و اين امری است كه در
دست خداست ، و دوم آنكه در عين اينكه غيب است ، يك امر ضروری الوقوع
و به اصطلاح امروز اجتناب ناپذير است " و اما الثانی اعنی ذكر ضرورش
الوقوع فقد بين ذلك بالاشارش الی حقيقة هی من النواميس العامة الجارية
فی الكون " خواسته
پاورقی : . 1 يونس / . 49 |