پاورقی : . 1 قصص / 5 و . 6
در نهضت انبياء بدون شك اين عنصر وجود دارد مخصوصا اگر ما به قرآن و
منطق قرآن تكيه كنيم ، [ میبينيم ] در قرآن اين عنصر - يعنی عنصر احقاق
حق ، عنصر برانگيختن طبقه محروم و مظلوم و پايمال شده عليه طبقه ظالم ،
مترف و حق پايمال كن - وجود دارد ، و قرآن با يك لحن و آهنگ شعارآميزی
هم اين مطالب را بيان میكند كه واقعا احساسات طبقه مستضعف را
برمیانگيزد :
" « و نريد ان نمن علی الذين استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و
نجعلهم الوارثين و نمكن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم
ما كانوا يحذرون »" ( 1 )
پس در اين مطلب كه در اين حدود انبياء هم از اين عنصر استفاده
كردهاند ، جای بحث نيست ، ولی تفاوتی كه در روش انبياء با اين رهبران
هست و در نتيجه كاری كه آنها يا پيروان مكتب آنها كردهاند كس ديگری
نكرده ، اين است كه انسان را عليه نفس خودش هم برانگيختهاند ، و فرد
را عليه خودش برانگيختهاند ، و اين ريشهاش ، وجدان انسانی است كه
مستقل از منافع طبقاتی است اگر انسان دارای چنين وجدان مستقل نمیبود ،
چنين موفقيتی برای انبياء محال بود واقعا اين موفقيتی بوده ، تاريخ نشان
میدهد كه چنين بوده ، الان هم نشان میدهد ، مثلا میگويند : " ای بشر ! تو
چنين ثروتی را از راه درست به دست نياوردی ، از راه ظلم به دست
پاورقی : . 1 قصص / 5 و . 6 |