پاورقی : . 1 اعراف / . 96 . 2 " قريهها " هميشه يعنی مجامع .
تابع شرايط اختياری انسانها میداند : يك ملت عزيز شد ، چرا ؟ خواست
عزيز بشود ، يك ملت ذليل شد ، چرا ؟ نخواست عزيز بشود يا خواست ذليل
بشود اين اصلا منطق قرآن است اين است كه در آن آيات میفرمايد : " « و
لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض
" ( 1 ) " اگر مردم آن قريهها ( آن مجامع ) ( 2 ) ايمان میآوردند و راه
تقوا را پيش میگرفتند ، بركتهای معنوی و مادی از اطراف بر آنها میريخت
" معلوم میشود كه در هر شرايطی كه آنها قرار گرفته باشند ، برای آنها
اين آزادی را قائل است كه ايمان و تقوا پيدا كنند .
اينكه قرآن برای وجدان و عقل و اراده انسان ، اصالت و استقلال و آزادی
در مقابل محيط قائل است ، در عين اينكه برای محيط يك شخصيت قائل است
، طبعا منطق قرآن را در مورد فرد و جامعه يك منطق خاصی قرار میدهد قبلا
حرف علی الوردی را نقل كردم ، و عرض كردم كه او اصرار زيادی دارد كه
بگويد توجيه قرآن از تاريخ ، همان توجيه طبقاتی است ، میگويد : "
التاريخ فی القرآن صراع مرير بين رجال من طراز فرعون و رجال من طراز موسی
" اصلا تاريخ در قرآن يك جنگ و كشتی گيری بسيار تلخ است ميان فرعونها
از يك طرف و موسیها از طرف ديگر .
شك نيست كه قرآن به جنگ موسیها از يك طرف و فرعونها از طرف ديگر
كه جنگ طبقاتی است ، عنايت خيلی زيادی دارد - كه آياتش را خوانديم -
و اين مطلب را خوب گفتهاند و حرف
پاورقی : . 1 اعراف / . 96 . 2 " قريهها " هميشه يعنی مجامع . |