عملا در می‏روند خيلی كم اتفاق افتاده مواردی كه يك فقيه به آن ولايت‏
فقيهانه ای كه دارد عمل كرده باشد خود فقيه در موارد خاصی نوعی ولايت‏
دارد بسياری - حتی از معاصرين ما - اين فتوا را صريح گفته اند ، ولی در
عمل كم اتفاق افتاده اين قضيه را مرحوم آقا ميرزا سيد علی كاشی كه اهل‏
كاشان بود از پدرش ، كه شاگرد مرحوم ميرزای شيرازی بوده ، در همين تهران‏
نقل كرد كه در زمان ميرزای شيرازی زن و شوهری بودند - ظاهرا شوهر روحانی‏
و اهل علم بوده كه كار ازدواجشان به شقاقی كشيده شده بوف و هر چه‏
می‏كردند ، اصلاح نمی‏شد ، دائما هم می‏آمدند نزد مرحوم ميرزا شكايت می‏كردند
مرحوم ميرزا افراد زيادی را مامور كرده بود كه برويد كاری كنيد كه آنها
اصلاح كنند ولی آخرش نشد بر ميرزا محرز شد كه اين [ اختلاف ] ديگر قابل‏
اصلاح نيست روزی در حالی كه ميرزا آماده درس بود و شاگردها همه جمع‏
بودند ، يكمرتبه اين زن آمد داد و فرياد كرد ، معلوم شد باز جنگی بينشان‏
شروع شده مرحوم ميرزا همان جا به مرحوم آقای صدر - كه اغلب به او می‏گفته‏
برويد اين كار را اصلاح كنيد - گفت " آقا برو طلاقش را بده " مرحوم‏
آقای صدر خيال كرد ايشان می‏خواهد بگويد برو شوهرش را راضی كن گفت : "
آقا من هر كاری می‏كنم راضی نمی‏شود " گفت : " نمی‏خواهد ، لزومی ندارد ،
برو من می‏گويم " . رفت و طلاقش داد .
بنابراين تازه مساله منتهی می‏شود به طلاق قضايی ايشان بر اين اساس‏
ايراد گرفته اند كه پدر به حكم ولايتی كه دارد هر جور دلش خواست يك‏
كاری انجام می‏دهد ، بعد ازدواج به هر صورتی كه در آمد ، بايد برای ابد
باقی بماند و اين كار ضد عقل و ضد منطق است نه ، ما [ چيزی ] به اين‏
صورت نداريم .