اختلاف نظر دارند ، مثلا بعضی میگويند مذهب يك غريزه اصيل در انسان است
و بعضی میگويند نيست .
پس مطلب به اين سادگی نيست كه ما آن را به صورت يك فلسفه بيان
كنيم و بعد بگوييم : " ليش الا " و غير از اين هم چيزی نيست .
اين مبتنی بر يك مساله علمی است اين آقايان كه خودشان بيش از ديگران
سنگ علم را به سينه میزنند و فلسفه خودشان را يك فلسفه علمی و مبتنی بر
علم میدانند ، پس لااقل مبنای علمی نظريهشان را علم بايد قبول كند ، ولی
علم چنين چيزی را تاييد نمیكند شايد هيچ روانشناسی در دنيا نباشد كه برای
انسان فقط يك غريزه قائل باشد ، غريزه تلاش برای معاش .
ريشه ديگر روانی اين مطلب ، مساله فكر بشر ، و به عبارت ديگر مساله
وجدان ادراكی بشر و وجدان فكری بشر است در انسان نيروی استدلال هست ،
انسان در مسائل استدلال میكند ، از مقدماتی به نتايجی میرسد رسيدن انسان
به نتايج به دو چيز بستگی دارد : يكی اين كه آن مقدمات اوليهای كه آنها
را به عنوان " اصل موضوع " انتخاب كرده ( يا اصول متعارفهای كه آنها
را به كار میبرد ) چه مقدماتی باشد ؟ چون از مقدمات شروع میكند تا به
نتايج میرسد .
ديگر اين كه كيفيت به كار بستن آن مقدمات به چه نحو باشد ؟ " منطق
صوری " برای قسمت دوم است ، يعنی منطق صوری برای اين است كه اگر
انسان مقدماتی داشته باشد ، اين مقدمات را به چه شكل بسازد تا به نتيجه
درست برسد .
در همه علوم ، حتی علوم صد در صد تجربی ، استدلال وجود دارد ، چون
بالاخره انسان در علوم تجربی هم تجاربی انجام میدهد و
|