اين بود كه اساسا میگفتند هيچ چيزی واقعيت مطلق ندارد از اينجا مساله
تغير علم به مفهوم واقعی آن - يعنی تغير حقيقت ، نه آن گونه كه ما
میگوييم يعنی توسعه علم - مطرح شد تغير علم يكی به مفهوم توسعه علم است
، چون علم درباره مسائلی اظهار نظر میكند ، هر اظهار نظر را اگر تجزيه
كنيم ، چند جزء میشود ، ممكن است يك جزئش صحيح باشد ، يك جزئش غلط ،
در عصر بعد تصحيح میشود ، يعنی غلطهايش اصلاح میشود اين تكامل علم است
آنها میگفتند " علم متكامل است " به معنای اين است كه اصلا حقيقت ،
متكامل است ، يعنی در هر زمانی علم ، حقيقت است و در زمان ديگر همان
حقيقت ، غير حقيقت است ، يعنی آنچه كه در قرن پيش حقيقت بوده ، در
اين قرن حقيقت نيست ، ولی در قرن پيش واقعا حقيقت بوده خود حقيقت
متغير است خود علم مطابق با واقع ، همان جزئی كه میگوييد " مطابق با
واقع " دارد تغيير میكند نه اينكه يك جزء صحيح بوده يك جزء غلط و معنی
" تكامل علم " اين است كه غلطهايش اصلاح میشود ، صحبت اصلاح شدن غلط
نيست ، صحيح در يك زمان غلط در زمان ديگر است .
اين بيانی هم كه آقای مهندس كردند ، اگر درست دقت كنيم بر میگردد به
همان حرف مصوبه ما نسبت به احكام اسلامی ، و به حرف قائلين به نسبی
بودن علوم در زمان جديد يا سوفسطائيان قديم كه اصلا منكر يك واقعيت
بودند و میگفتند چون اين علم مطابق با واقع غلط است ، پس ملاك علم غير
از مطابقت با واقع چيز ديگری است ، لذا مانعی ندارد كه حقيقت متغير
باشد .
ما عرض میكنيم اين جور نيست كه واقعيت ، به حسب
|