برای آن احترام قائل شد ، خود به خود احترام پيدا می‏كند ، اگر بتی مورد
احترام بشر شد ، چون بشر به آن احترام می‏گزارد و بشر محترم است ، پس او
هم بايد محترم باشد ! نه ، چنين اصلی از قرآن استنباط نمی‏شود ، بلكه‏
برعكس استنباط می‏شود : به خاطر توجه دادن به عكس العملش ، می‏گويد وقتی‏
كه شما به معبود و مقدسات آنها فحش بدهيد ، آنها هم به مقدسات شما
فحش می‏دهند ، اصلا فحش را كنار بگذاريد .
در جنگ صفين - در نهج البلاغه است - اميرالمؤمنين ديدند كه اصحابشان‏
به معاويه و اصحاب معاويه و شايد به بالاترها فحش می‏دهند ، فرمود : "
« انی اكره لكم ان تكونوا سبابين »" ( 1 ) من خوش ندارم كه شما فحاش و
سباب باشيد ، بلكه برعكس حرف خوب بزنيد ، سخنتان دعا باشد ، بگوييد
خدايا ! ميان ما و اين دشمنانمان اصلاح كن ، آنها را به را خير هدايت كن.
قرآن می‏فرمايد : " « و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله‏
عدوا بغير علم »" ، بعد می‏گويد " كذلك " ( مثل اين كه اين را به‏
عنوان يك روحيه كلی از اين مردم تشخيص می‏دهد ) " « كذلك زينا لكل امة
عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فينبئهم بما كانوا يعملون » " ( 1 ) "
اينچنين برای هر امتی كارشان را در احساسشان زيبا قرار می‏دهيم " حال چرا
اين را به خدا نسبت داده يا نداده ، داستان ديگری است ، ولی اساس‏
مطلب اين است كه هر امتی عمل خودش را زيبا احساس می‏كند ، هر امتی اصلا
احساس و دركشان

پاورقی :
. 1 نهج البلاغه ، خطبه . 204
. 2 انعام / . 108