دوره‏های بعد چيزهای ديگر در آن وقت می‏گفتند : انسان خوب ( برده خوب )
كسی است كه به مولای خود وفادار باشد ، امروز جور ديگری است آنها
می‏گويند در رژيمی كه يك طرز توليد مخصوص بر اقتصاد حكومت می‏كند ، طرز
تفكر مردم هم تابع آن است ، لذا نمی‏گويند " اقتصاد " زير بناست ،
بلكه می‏گويند " طرز توليد اقتصاد " زير بناست ، طرز توليد اقتصاد در
دوران بورژوازی يك جور است ، در دوره كمونيسم يك جور ديگر .
من اول جواب مطلب آخر را عرض می‏كنم نه ، اين جور نيست كه آقای‏
مهندس فرمودند اولا [ از نظر اينها ] ريشه اينكه با تغيير نظام اجتماعی ،
ساير مسائل تغيير می‏كند ، اين است كه انسان تابع جو خودش است ،
ريشه‏اش اين است و نتيجه‏اش هم جز اين نمی‏تواند باشد كه انسان در هر جو
مادی كه قرار بگيرد ، همان طوری فكر می‏كند كه آن جو مادی اقتضا می‏كند (
يعنی منافعش در آن جو مادی حكم می‏كند ) ، و بنابراين جبرا فقر هم همين‏
جور است گذشته از اين ، تصريحی كه يكی از پيشروان ماركسيسم ( 1 ) می‏كند
و اين جمله معروف از اوست كه : " يك نفر در كاخ و در ويرانه دو جور
فكر می‏كند " ( 2 ) ، همين مطلب است ، يعنی مثلا همين آقايی كه امروز در
يك نظام طبقاتی جزو طبقه كار فرماست ، الان يك طرز تفكر دارد ، اگر
يكمرتبه در اثر يك بحران وضع اقتصادی ورشكست بشود

پاورقی :
. 1 [ فوئرباخ ] .
. 2 [ اصل جمله چنين است : " تفكر در يك كاخ و در يك كلبه تفاوت‏
پيدا می‏كند " ( اصول مقدماتی فلسفه ، ص 196 ) ] .