در قلمرو مالكيت و دارايی شخص قرار میگيرد ، آنچه كه در قلمرو مالكيت
قرار میگيرد و آنچه كه دارای ارزش اقتصادی است مشخص مكتب ماركس اين
جهت است ، نه فقط مادی بودن تاريخ مادی بودن تاريخ را غير از ماركس ،
ديگران هم گفته بودند .
اگر شما از گفته های خود ماركس چيزی آورديد كه [ نشان بدهد ] مقصود او
از ماترياليسم تاريخی فقط اقتصاد نيست [ سخن شما قابل قبول است ] من
عرض كردم ( ( اقتصاد " ، كی گفتم تنها خوراك و پوشاك ؟ مقصودم اين
است : " آنچه كه موضوع مالكيت و دارايی واقع میشود " زن و فرزند از
مسائلی است كه جزو دارايی قرار نمیگيرد مسائلی جزو دارايی است كه
مطلوبيتشان برای بشر " مطلوبيت نوعی " باشد ، يعنی انسان " مثل "
اين چيز را میخواهد نه " شخص " آن را چطور ؟ فرض كنيد كه انسان يك
انگشتر طلا میخواهد و خيلی دوست دارد [ كه آن را دارا باشد ] ، ولی
هيچوقت عشق آدمی به شخص اين انگشتر تعلق نمیگيرد ، اگر يك انگشتر
ديگری صد در صد مثل اين پيدا بشود ، برايش تفاوت نمیكند كه اين يكی [
را داشته ] باشد يا آن يكی را ، و اگر انگشتری بهتر از اين پيدا بشود ،
قطعا اين را میدهد و آن را میگيرد يا پارچه و لباس و اتومبيلی كه
میخواهد عشقی كه انسان به اينها دارد ، به نوعشان است [ نه به شخصشان ]
، و در واقع به فايده و اثرشان است .
قهرا همه افراد بشر در اينها علی السويه خواهند بود و اينهاست كه قابل
مبادله خواهد بود : من اين انگشتر را میدهم [ به ] انگشتر ديگری مثل اين
، يا به چيز ديگری كه ارزشی معادل اين داشته باشد و بعد بتوانم با آن ،
يكی ديگر تهيه كنم .
اما هيچوقت آدمی بچه خودش را روی اين حساب دوست
|