پاورقی : . 1 مؤمن ( غافر ) / . 28
درستی هم هست ولی قرآن تاريخ را صرفا اين جور بسيط توجيه نمیكند كه
تاريخ همين است و همين ، يعنی جامعه را تقسيم كند به دو طبقه و بعد هم
جنگ دو طبقه عليه يكديگر ، اينجور نيست اين با منطق قرآن كه برای وجدان
و عقل ، استقلال قائل است و بنابراين هر كسی در هر طبقهای باشد ، محكوم
آن طبقه و مجبور از ناحيه آن طبقه نيست ، جور در نمیآيد ، اصلا با تكليف
، مسؤليت ، به اصطلاح امروز " تعهد " و اختيار جور در نمیآيد ، و لهذا
قرآن در عين اينكه به آن جنبه تاريخ توجه زيادی دارد - كه آياتش را در
جلسات پيش خوانديم - به جلوات ديگر تاريخ هم اشاره میكند ، مثلا میگويد
در ميان آل فرعون ، در همان كانون فرعونيت ، زنی [ مخالف فرعون ] پيدا
میشود يعنی همان متنعم ترين و برخوردارترين زنان جامعه مصری كه اگر بنا
بود وضع طبقاتی انسان حاكم بر وجدان انسان باشد ، محال بود كه او زن
مؤمنی در بيايد و عليه فرعون طغيان كند میگويد : " زن فرعون ، زن مؤمنی
بود " و بعد زن فرعون در رديف مقدسات زنان جهان از نظر قرآن از قبيل
ساره و هاجر و مريم و حوا قرار گرفت ، كه الان میبينيد در منطق مذهبی ما
وقتی میخواهيم زنان مقدسه درجه اول را ذكر كنيم ، میگوييم : " آسيه زن
فرعون ، مريم مادر عيسی ، " ، در اين رديف ذكر میكنيم .
يا قرآن از مرد مؤمنی از همان آل فرعون ياد میكند : " « و قال رجل
مؤمن من آل فرعون يكتم ايمانه »" ( 1 ) و يك سوره در قرآن به نام "
مؤمن " است به دليل اينكه حدود پانزده آيه آن راجع به همين مؤمن آل
فرعون است اگر قرآن میخواست تاريخ را فقط روی آن اساس
پاورقی : . 1 مؤمن ( غافر ) / . 28 |