كنند تا وقتی كه به حد بلوغ و تزويج برسد [ برای اين بود كه ] غير از پدر
و مادر ، مقام ديگری نبود ، ولی امروز با بسط و توسعه ای كه كارهای‏
حكومتی پيدا كرده ، اگر لازم باشد پدر و مادری باشند و خانواده ای تشكيل‏
بشود و فرزندان اختصاصی وجود داشته باشند - فرضيه ديگری هست كه اساسا
تشكيل خانواده لازم نيست - بايد بچه را همينكه متولد شد ، در اختيار
مؤسسات علمی بگذارند و وقتشان را به بچه بزرگ كردن تلف نكنند ،
بگذارند دولت بزرگش كند وقتی كه دولت او را بزرگ كرد تمام حقوقی كه‏
والدين به عهده دارند ، می‏شود مال دولت ، آن وقت قانون بايد همان‏
حرفهايی را كه قبلا می‏گفت بگويد [ از قبيل اين ] كه اطاعت والدين واجب‏
است ( « و قضی ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا فلا تقل لهما
اف ») ( 1 ) اما همه اينها بايد به مربی امروزش ( دولت ) گفته شود :
دولت به گردن تو حق دارد ، در مقابل دولت نبايد " اف " بگويی ،
اطاعت او واجب است ، همان طور كه در گذشته می‏گفتند اطاعت والدين‏
واجب است وقتی هم [ فرد ] بزرگ شد ، هيچ وظيفه ای نسبت به والدينش‏
ندارد كه بخواهد نفقه آنها را بدهد ، باز هم اگر وظيفه ای باشد به عهده‏
دولت است " .
اگر چنين مثالهايی بياورند ، جای بحث است كه ما بگوييم آيا واقعا اين‏
طور است ؟ يعنی آيا بعد از آن كه اجتماع تكامل پيدا كرد ، اين ، كار
صحيح و درستی است كه بچه ها از محيط خانواده خارج شوند و در اختيار
دولت گذاشته شوند ، يا اين كه نه ، اين كار اساسا غلط است ؟ كما اين كه‏
الان ما [ اين طور ] معتقديم ، يعنی زندگی خانوادگی - كه يك زندگی طبيعی‏
است - و پرورش

پاورقی :
. 1 اسراء / . 23