بدهيد كجا چنين چيزی هست بله ، يك وقت هست كه ظاهر قرآن و سنت - نه
نص قاطع آنها - مطلبی را میگويد و عقل به طور قاطع بر ضدش میگويد ولی
ظاهر قرآن غير از نص قرآن است خود حكم عقل ، دليل بر اين است كه آن
ظاهر مقصود نيست ما از ظاهر قرآن و سنت به حكم دليل قاطع عقل ، دست بر
میداريم اين ، تعارض قرآن و عقل نيست .
گاهی اوقات نص قرآن يا نص سنت است و يك دليل ظنی عقلی ، يك
تخمين عقلی ، يك حدس عقلی ، شما آن را معارض قرار میدهيد میگويند
تخمين و ظن و گمان ، نه ، آنجايی كه حكم عقل به مرحله قطعی رسيده باشد
اما اين كه بگوييد جايی را پيدا كنيم كه قرآن يا سنت به طور قاطع - كه
هيچگونه هم تاويل پذير نيست - چيزی را گفته است و عقل به طور قاطع بر
ضدش میگويد ، اين فقط يك " اگر " است كه وقوع ندارد شما بياييد
مثالش را به ما نشان بدهيد اين مساله هم به همين شكلی كه عرض میكنم در
كتب فقها مطرح شده است و فقها تا اين حد پيشروی كرده و جلو رفته اند .
بنابراين اگر در جايی مقتضيات زمان عوض شد به طوری كه برای علم و عقل
صد در صد ثابت شد كه مصلحت اين طور تغيير كرده ، [ فقها ] میگويند :
معنايش اين است كه زير بنای حكم تغيير كرده وقتی زير بنای حكم تغيير
كرد ، خود اسلام [ تغيير حكم را ] اجازه میدهد ما در اسلام نداريم كه گفته
باشد يك چيزی برای ابد رو بناست يا برای ابد زيربناست و عقل بگويد
اينجا زيربنا تغيير كرد اگر داريد ، مثالش را ذكر كنيد ، ببينيم چه
مشكلی است تا آن را حل كنيم پس عقل عاملی است كه مناطات احكام را -
البته نه در همه جا بلكه در مواردی - كشف میكند ، در مواردی به ملاكات
|