از ميان رفت ، معلولات تاريخی هم جبرا از ميان می‏روند ولی خود علل‏
تاريخی چه وضعی دارد ؟ آيا علل تاريخی هميشه متغير است يا علل تاريخی‏
ثابت هم داريم ؟
اگر ما يك سلسله علل تاريخی ثابت - ناشی از سرشت انسان - داشته‏
باشيم ، قائل به سرشت برای انسان بشويم و اين سرشت را ثابت بدانيم و
طبعا اين سرشت ثابت ، تاثيری در سرنوشت انسان داشته باشد ، در اين‏
صورت جبر تاريخ ثبات را ايجاب می‏كند نه تغيير را ، يعنی اين كه باز ما
خيال كنيم لازمه جبر تاريخ حتما تغيير است چنين نيست ، معنای جبر تاريخ‏
همان قانون عليت است معلول تا علتش باقی است ، باقی است ، علتش كه‏
معدوم شد ، قطعا معدوم می‏شود .
حال ما ببينيم علل تاريخی چه وضعی دارند بدون شك بعضی از علل تاريخی‏
متغير و بعضی از علل تاريخی ممكن است ثابت باشند از كلمه تاريخ نبايد
حتما مفهوم تغير را فهميد علل تاريخ يعنی علل حاكم بر زندگی بشر در تاريخ‏
به نظر می‏رسد كه نظريه ماركسيستها يعنی جبر تاريخ - آن هم جبر مادی‏
تاريخ و جبر مادی اقتصادی - به هيچ وجه قابل قبول نباشد اين را ديگران هم‏
كه حتی مادی فكر می‏كردند ، قبول نكرده اند ، از جمله راسل راسل آدمی است‏
كه مسلم مادی فكر می‏كند ولی به اين نظريه انتقاد می‏كند و می‏گويد نظريه‏
درستی نيست او می‏گويد سه عامل هستند كه از نظر حكومت بر زندگی بشر
اصيلند و طبعا هر سه صلاحيت دارند كه زير بنای مسائل زندگی بشر قرار
گيرند يكی از آنها همين منافع اقتصادی بشر است و يكی ديگر مساله جنسی‏
است ( مساله جنسی ، مسلم در ماركسيسم مطرح نبوده