است . نه ، خود دروغ هم ، جزو دين است كه نبايد گفت ما بايد ببينيم كه‏
الان از نظر اسلام ارزش اين مستحب و سنتی كه می‏خواهيم انجام بدهيم ، چقدر
است ؟ آيا واقعا اين زيارت رفتن از نظر اسلام آنقدر ارزش دارد كه ما صد
تا دروغ بگوييم يا نه ؟
گاهی حساسيت مردم نسبت به دروغ نگفتن كم می‏شود و كم می‏شود و نزديك‏
به صفر [ می‏رسد ] و حساسيتشان نسبت به زيارت رفتن آنقدر زياد می‏شود و
زياد می‏شود كه به حد يك واجب درجه اول [ می‏رسد ] ولی اصل مطلب درست‏
است ، كلی مطلب درست است .
تشخيص اين [ موضوع ] با كيست ؟ باز با همان رهبران اجتماع است كه‏
اينها را درجه بندی كنند و در اختيار مردم بگذارند و بگويند دروغ را به‏
خاطر هر چيزی نمی‏شود گفت مگر به خاطر فلان چيز و فلان چيز و . . .
به هر حال باب تزاحم يعنی باب جنگ مصلحتهای جامعه در اينجا يك فقيه‏
می‏تواند فتوا بدهد كه از يك حكم به خاطر حكم ديگر عملا دست بردارند ، و
اين نسخ نيست .
زمانی [ می‏خواستند ] اين خيابانی را كه در قم از كنار ابن بابويه‏
می‏گذرد و تا پايين شهر و مسجد جمعه می‏رود [ احداث كنند ] ، از مرحوم‏
آقای بروجردی سؤال كردند كه اين كار را بكنيم يا نكنيم ؟ چون آن زمان‏
بدون اجازه ايشان اين جور كارها صورت نمی‏گرفت [ ايشان ] گفتند : " اگر
مسجدی خراب نمی‏شود مانعی ندارد ، اين كار را انجام دهيد پول مالكها را
هم بدهيد " .
بديهی است كه اين تصرف است و حال آن كه اصل اسلام [ می‏گويد ] - و
آقای بروجردی از هر كسی بهتر می‏دانست - كه وقتی