همان طور كه عرض كرده ايم بحث ما درباره اسلام و مقتضيات زمان در دو
بخش بيان می‏شود ، چون اشكالی كه در اين بحث هست ، اشكال هماهنگی يك‏
امر ثابت در ذات خود ( يعنی اسلام ) و يك امر متغير در ذات خود ( يعنی‏
مقتضيات زمان ) است همه اشكالها از اينجا پيدا می‏شود .
بحثی درباره اسلام بايد بشود كه آيا اينچنين است ؟ آيا اسلام - كه مسلم‏
يك دين جاويدان و ثابت به معنی غير قابل نسخ است - وضع داخلی آن به‏
گونه‏ای هست كه بدون آنكه نسخی در كار باشد ، به طور خودكار - و به اصطلاح‏
ديناميك - خودش در درون خودش تغييراتی بپذيرد و خود به خود تغييراتی‏
بدهد كه با تكامل زمان جور در بيايد ؟ آيا اسلام دارای چنين وضعی هست يا
نيست ؟ اين بخش اول بحث ما بود كه بحث كرديم و نتيجه گرفتيم كه هر
تغييری ، مستلزم نسخ نيست و می‏تواند قانونی در درون خودش تحت‏