همان انسان را پاداش و كيفر می‏دهد ، [ اين مضمون ] چه زيبا در اولين‏
حديث كافی آمده است .
كافی ابواب مختلفی دارد اولين بابش " باب عقل و جهل " است و در
آن باب هم اولين حديثش اين است ، كه مطلب به صورت يك تمثيل بيان‏
شده : " « لما خلق الله العقل استنطقه ، ثم قال له : اقبل ، فاقبل ، ثم‏
قال له : ادبر ، فادبر ، ثم قال : . . . ما خلقت خلقا هو احب الی منك‏
اياك اعاقب و اياك اثيب » " خدا عقل را آفريد ، به او گفت : " بيا
" آمد ، گفت : " پشت كن ، برو از آن طرف " رفت . خداوند فرمود :
من مخلوقی شريف تر و عالی تر و بهتر از تو نيافريدم ، به موجب تو
پاداش می‏دهم و به موجب تو كيفر می‏كنم .
اين به تعبير امروزيها يك نوع " اصالة الانسان " يا " اصالة الوجدان‏
الانسانی " در قرآن است .
بدون شك آن مكتبهايی كه انسان را در مقابل شرايط جغرافيايی يا سياسی‏
يا اقتصادی ، اجتماعی و غيره به صورت يك موجود مجبور كت بسته‏ای كه مثل‏
خسی كه روی سيل قرار گرفته بدون اختيار خودش اين طرف و آن طرف می‏رود [
می‏دانند ] ، شخصيت انسان را محو كرده‏اند ، ولی قرآن برای انسان شخصيتی‏
مافوق همه اين شرايط قائل است پس قرآن به جبر آنچنانی قائل نيست ، در
عين اينكه آن عوامل را به رسميت می‏شناسد .
يك دليل ديگر اين است : زندگی انسان در منطق قرآن از آدم شروع شده ،
( 1 ) از يك انسان ، آن هم يك انسان معلم ( « و علم ادم »

پاورقی :
. 1 ما كاری نداريم كه داستان آدم از نظر خود قرآن واقعا يك داستان‏
تاريخی است يا به قول امروز يك جريان سمبليك است و همين جور قرآن‏
خواسته بيان كند ، هر كدام كه باشد ، برای ما درس است ، از نظر درسی‏
فرق نمی‏كند .