جاويد است و بايد جاويد بماند " تثبيت كنيم - بحث درباره مسالهای
است به نام " نسبيت اخلاق " در مقابل مطلق بودن اخلاق ، كه علمای جديد
طرح كرده و مدعی هستند كه اخلاق و اصول تربيتی ، مانند خيلی از چيزهای
ديگر - اگر نگوييم همه چيز ديگر - مفاهيم مطلق نيستند كه در همه مكانها و
در همه زمانها يك جور صدق كند و يك جور درست باشد ، بلكه يك سلسله
امور و مفاهيم نسبی هستند كه در مكانهای مختلف و زمانهای مختلف و
زمانهای مختلف تغيير میكنند .
اين مقدمه را هم بايد عرض كنيم كه در باب اخلاق بالخصوص ، تكيه روی
اين مطلب است كه اخلاق را بر پايه حسن و قبح كه حكم عقل است مبتنی
میكنند ، میگويند : " خلق خوب آن است كه عقلا زيبا باشد و در نزد عقل
نيك شمرده شود ، و خلق بد آن است كه در نزد عقل زشت شمرده شود " و با
دلائل و شواهد زياد ثابت میكنند كه اين حكمهای عقل كه " فلان خلق نيك
است و فلان خلق زشت " يك حكم ثابت يكنواخت متساوی در همه جا نيست
عادات و آداب ملل مختلف را كه مورد مطالعه قرار دادهاند ، ديدهاند در
زمان واحد يك چيز در ميان يك قوم و نزد عقول يك قول ، زيبا و مستحسن و
لازم الرعايه شمرده میشود و همان چيز عينا در ميان قوم ديگری يك امر
مستقبح و زشت شمرده میشود ، و يا در زمانی يك چيز در ميان قومی مستحسن
شمرده میشده است و در زمان ديگر مستقبح .
بديهی است كه وقتی معيار اخلاق ، حسن و قبح باشد ، وقتی خود حسن و قبح
- يعنی افكار و تشخيصها - از اين نظر اختلاف دارد و تغيير میكند ، طبعا
بايد بگوييم اخلاق هم تغيير میكند .
|