جايی كه مستنبط العلة است ، فقها چون اطمينان ندارند كه علت چيست ،
احتياط می‏كنند دو مثال ذكر كرده اند : مسكر و گوشت خوك گفته اند : چون‏
اسلام گفته " شراب به دليل اسكارش حرام است " فقها هر چه را كه مسكر
باشد می‏گويند حرام است و هر چه را هم كه مسكر نباشد می‏گويند حلال است‏
اما در باب گوشت خوك چون اسلام دليلش را ذكر نكرده ، اگر ما دليلش را
هم به دست بياوريم [ و در رفعش بكوشيم ، باز حكم حرمت به جای خود باقی‏
است ] ايشان قبلا در بحثشان گفتند كه " امروز معلوم شده منشا حرمت‏
گوشت خوك تريشين است كه امروز آن را از بين می‏برند ولی در عين حال شما
از هر فقيهی بپرسيد گوشت خوك اصلاح شده ، حلال است يا نه ؟ باز جرات‏
نمی‏كند بگويد حلال است " .
خودشان جواب خودشان را داده اند و ما عرض كرديم فرق است ميان كشف‏
قاطع عقل و علم و كشف احتمالی نه تنها از فقيه ، از خود آقای مهندس‏
كتيرايی هم اگر بپرسيم آيا شما يقين داريد كه تنها علت حرمت گوشت خوك‏
همين است و هيچ علت ديگری ندارد يا نه ؟ خواهند گفت يقين نداريم ولی‏
حدس می‏زنيم همين باشد فقيه هم مثل ماست اگر برای فقيه از هر راهی صد در
صد محرز بشود كه علت منحصر حرمت همين است ، قطعا فتوا به حليتش می‏دهد
اگر می‏بينيد كه فقيه فتوا نمی‏دهد ، چون او هم مثل شما ، اگر از او بپرسند
، می‏گويد " به گمانم همين طور باشد ولی يقين ندارم ، چه می‏دانيم شايد صد
سال ديگر علم آمد يك چيز ديگر هم كشف كرد ، ما نمی‏توانيم يقين پيدا
كنيم " پس منشاش اين است كه عقل هنوز در كار خودش مردد است و
نتوانسته كشف كند كه علت منحصر اين است .