يكی اين كه منظور از " زير بنا " ، " طبقه زيرين سازمان اجتماع "
است سازمانهای مختلف اجتماعی ، در حكم ساختمانی است كه دارای چندين
طبقه است ، يك طبقه ، طبقه زيرين است و طبقات ديگر ، طبقات رويين كه
بر روی اين طبقه ساخته شده است طبقات رويين به طبقه زيرين وابستگی
دارند ولی طبقه زيرين ، آن وابستگی را به طبقات رويين ندارد ، يعنی اگر
تغيير و حركت و انهدامی در طبقه پايين رخ بدهد ، جبرا در طبقات بالا هم
اثر میگذراد ، ولی اگر در طبقات بالا تغيير و انهدامی رخ بدهد ، روی طبقه
پايين اثر نمیگذارد .
آيا مقصود از اين كه " اقتصاد زير بناست " اين است كه رابطه اقتصاد
و ساير مسائل ، از قبيل رابطه طبقه پايين ساختمان با طبقه بالای ساختمان
است ؟ اگر مقصود اين باشد ، اين تشبيه بيش از اين بيان نمیكند كه با
تغيير اقتصاد ، ساير شؤون تغيير میكند اين تشبيه فقط رابطه منفی را بيان
میكند و رابطه مثبت مسائل اقتصادی را با ساير مسائل بيان نمیكند ، يعنی
اين جهت را بيان نمیكند كه همه سازمانهای اجتماعی ، انعكاسی از روابط
اقتصادی است و تمام كيفيات و خصوصياتشان را از اقتصاد دارند ، بلكه
همين قدر میگويد كه اگر سازمانی بنا شد ، با تغيير اقتصاد ، خود به خود
محكوم به تغيير است ، اما اين را كه اصل به وجود آمدنش هم تابع اقتصاد
است يا نه ، بيان نمیكند .
اين تعبير را جور ديگری هم میشود تقرير كرد و آن اين كه مقصود از "
روبنا " آن اصطلاح مخصوص " معماری " است ساختمان يك اسكلت دارد كه
عبارت است از پايهها ( كه مثلا با آجر ، آهن ، سيمان بنا میشود ) ، سقف
و اين جور چيزها ، و يك
|