درجه اول به دنبال ماديات میرود و موضوع " دانش و آزادگی و دين و
مروت - اين همه را بنده درم نتوان كرد " برای عده بسيار معدودی مطرح
شده است افرادی مثل علی ( عليه السلام ) چند تا بيشتر نبودهاند ، ولی
هدف اديان اين است كه به مردم نشان بدهند كه اگر فقط ماديات سرلوحه و
محرك در زندگی باشد ، نتيجهاش اين نكبت و كشتار موجود است ، اگر
سعادت میخواهيد راهش اين است " .
بيان آقای مهندس البته بيان خوبی است ولی جای يك " اما " در آن
هست و آن اين كه اگر نيروی اصلی گرداننده بشر و تاريخ بشر - حتی در
اكثريت - امور مادی باشد ، به عقيده اينها بشر به حكم جبر كشيده میشود ،
و لهذا اينها در اين مسائل ، جبری هم هستند گو اينكه كوشش میكنند كه
اختيار بشر را حفظ كنند ، ولی منطقشان به گونهای است كه به جبر كشيده
میشود .
اديان در مقابل اين جبر چه میتوانند بگويند و چگونه میتوانند مؤثر واقع
شوند ؟ اين مثل اين است كه اديان به بشر بگويند : " ای بشر ! هر چه به
سرت میآيد ، از اين شكم و از اين گرسنگی است ، گرسنه نباش ، راحت
میشوی " آيا آدم میتواند گرسنه نباشد ؟ به حكم جبر طبيعت ، آدم گرسنه
میشود ، وقتی هم گرسنه شد ، به حكم جبر دنبال نان میرود ، برای اين كه
دنبال نان برود ، تنازع بقا هم در میگيرد اين يك جبر است .
اگر در وجود انسان غرايز ديگری نباشد كه اديان بخواهند با گفتههای خود
انگشت روی آنها بگذارند ، آن غرايز را زنده و كنترل كنند ، گفته اديان
بی اثر و بی فايده است اديان هم كه نقش اساسی خودشان را اجرا كرده و به
قول شما گفتهاند :
|