نقل میكنند . احمد امين مصری در كتاب " ضحی الاسلام " نقل كرده است كه
: روزی ابوحنيفه به دكان سلمانی رفته بود كه محاسنش را اصلاح كند . موقعی
بود كه محاسنش جوگندمی شده بود يعنی موی سياه و سفيد داشت . خوب ، همه
افراد ، خصوصا اگر زن جوانی هم داشته باشند ، دلشان نمیخواهد كه موی سفيد
در صورتشان باشد . به سلمانی گفت موهای سفيدم را بچين به اين فكر كه اگر
موی سفيد را از ريشه بچينند اساسا ديگر در نمیآيد سلمانی گفت اگر بكنی
بيشتر در میآيد . گفت پس موهای سياه را بكن . اين همان قياس است .
مكتب ابوحنيفه يك مكتب قياسی بود و اين قياس اجازه میداد كه يك نوع
دخل و تصرفهای بيجا در دين بشود كه اگر اين دخل و تصرفها ادامه پيدا
میكرد ضربه بزرگی برای دين بود .
آنهائی كه مخالفت با قياس كردند تنها ائمه ما نبودند ، مالك هم
مخالف بود ، شافعی هم با افراط ابوحنيفه مخالف بود ، احمد بن حنبل كه
اصلا با عقل مخالف بود و میگفت عقل حق اظهار نظر در مسائل دينی را ندارد
. حالا اگر كسی اين مكاتب بزرگ فقهی اهل تسنن را بشناسد كه راه و روش
ابوحنيفه چه بوده ، راه و روش سايرين چه بوده ، و آن وقت رجوع بكند به
آنچه ائمه گفتهاند كه آيا ائمه ما راه ابوحنيفه را تثبيت میكردند يا راه
سايرين را يا هيچكدام را و اگر هيچكدام پس چه راهی را تأييد میكردند ،
میبيند آنها راه ديگری باز كردهاند كه راستی از مفاخر عالم اسلام است .
يكی از ادله اينكه امامت بايد باشد همينجاست . ائمه ما
|