جريانهائی را كه در تاريخ اسلام پيدا شده است . من امشب خيلی كوشش كردم
كه اين مطلب را بفهمانم ، نمیدانم توانستم خوب بفهمانم يا نه كه در دين
اسلام دستگاه تصفيه وجود دارد . ولی اين را بدانيد جريانهای آلوده كننده
هم از صدر اسلام تا كنون بوده است . ما اگر آن جريانهای آلوده كننده را
نشناسيم پس فايده دستگاه تصفيه چيست ؟ اين جريانها از جريان حمله مغول
اگر بالاتر نباشد ، كمتر نيست . حمله مغول يك آلودگی محسوس است . ما
آلودگيهای نامحسوس هم داريم . ديشب داستان خوارج را عرض كردم . اين
داستان تنها يك جريان نظامی نبود كه بعد هم غائلهاش ختم شد و از بين
رفت . يك جريان دينی و مذهبی بود ، رنگ مذهبی داشت ، از خودشان فقه
ايجاد كردند ، و نمیتوان گفت فقه خوارج در ساير فرق اسلامی اثر نگذاشته
است .
جريان ديگری كه اشاره كردم ، جريان اشعريگری است . يك ظاهر پرستی
عجيبی در ميان اشاعره بوده كه حد نداشته است . هر حديثی را كه به پيغمبر
نسبت میدادند ، میگفتند درست است ، هر جملهای را با هزار قرينه خلاف
هم كه بود باز به ظاهرش حمل میكردند . كتاب " تاريخ ادبيات " ادوارد
براون جلد اول را كه میخواندم ديدم آنجا كه تاريخ عقائد اسلامی مثل جريان
اشاعره را نقل میكند ، از يك مستشرق معروف هلندی به نام " دزی " كه
دنيا هم برايش خيلی ارزش قائل است ، حديثی را نقل میكند كه پيغمبر
فرمود : همانطور كه در جنگ بدر خدا را ديديد ، در روز قيامت هم خدا را
خواهيد ديد . من خيلی تعجب كردم ، يعنی چه ؟ بعد گشتيم ديديم اين جملهای
است در كتب كلاميه نه در
|