بهتر است . چون روزه به قول او از نيروی كار می‏كاهد پس روزه نبايد
گرفت .
اولا اين آدم حساب نكرده است آن اشخاصی كه روزه گرفتند ولی روزه واقعی‏
، در همان حالی كه روزه گرفتند نيروی كارشان ده برابر روزه خورها بود .
از نيروی روحی بشر اين آدم غافل است . هر كدام از ما در شرائطی كه الان‏
داريم و برنامه زندگی خودمان قرار داده‏ايم كه مثلا بايد فلان مقدار نان‏
بخوريم يا فلان مقدار غذاهای ديگر بخوريم ، اگر يك شبانه روز اين برنامه‏
بهم بخورد ديگر قدرت راه رفتن نداريم و خيلی به زحمت راه می‏رويم . ولی‏
آيا قانون قطعی و غيرقابل تخلف زندگی بشر همين است ؟ نه ، ما الان با
اين برنامه كه زندگی می‏كنيم اين مقدار اسير غذا و اين شكم هستيم . بشر
اگر برنامه زندگيش را عوض بكند ممكن است طوری بشود كه نصف اين غذا را
بخورد و دو برابر اين نيرو را بدست بياورد . ممكن است انسان در شبانه‏
روز دو تا مغز بادام بخورد وبه اندازه انسانی كه روزی يك كيلو غذا
می‏خورد نيرو داشته باشد . بشر اگر برگردد و مسيرش را عوض بكند حالت‏
ديگری پيدا می‏كند و برنامه بكلی عوض می‏شود . چندی پيش لابد در روزنامه‏
خوانديد ، تمام خبرگزاريها گزارش دادند كه يك بودائی رياضت كش دوازده‏
سال تمام يكسره روی پای خودش ايستاد و نخوابيد و ننشست . بعد از دوازده‏
سال كه رياضتش تمام شد و به قول خودش روحش پاك شد آمد نشست . جشن‏
بزرگی برايش بر پا كردند و اطباء كه برای معاينه او آمده بودند ديدند
سالم سالم است . اين نشان می‏دهد كه قانون زندگی بشر با تغيير دادن‏