بودند كه راجع به حق سلطان و پادشاه عقيده‏شان اين بود كه فقط او بر مردم‏
حق دارد ولی مردم بر او حق ندارند . در ميان فلاسفه جديد اروپا اين فكر
زياد طرفدار داشت . در ايران قديم هم همين حرف بوده است .
اميرالمؤمنين می‏فرمايد اين حرف درست نيست . حاكم و رعيت مشمول اين‏
قانون كلی هستند كه حقوق متقابل است . حقی كه حاكم بر رعيت دارد اينست‏
كه صلاح آنها را در نظر بگيرد ، در راه مصالح آنان كوشش بكند . بعد يك‏
عبارت عجيبی دارد ، می‏فرمايد : استقامت پيدا نمی‏كند امر حاكم مگر به‏
استقامت رعيت ، و استقامت پيدا نمی‏كند امر رعيت مگر به استقامت حاكم‏
. پس اين مطلب راجع به اجتماع و افراد درست نيست كه از يك طرف حق‏
است و از طرف ديگر تكليف . خير ، اين جور نيست ، هر جا در دنيا حق‏
باشد ، تكليف هم وجود دارد .
وعده داديم امشب نظر اسلام را در باب حقوق فرد و اجتماع عرض كنيم ،
ببينيم از نظر اسلام آيا فرد ذيحق است يا اجتماع ، يا هر دوی آنها ذيحق‏
هستند ؟ از نظر اسلام هر دو ذيحق هستند ، هم فرد ذيحق است هم اجتماع .
چرا ؟ ديشب عرض شد اصالت فردی‏ها می‏گويند اجتماع امر اعتباری است ،
فرد اصالت دارد ، و اصالت اجتماعی‏ها می‏گويند اجتماع اصالت دارد ، فرد
اعتباری است . هر دو نادرست است ، هم فرد اصالت دارد و هم اجتماع .
چرا ؟ ما ديشب حرف اصالت فردی‏ها را كه می‏گويند اجتماع امری اعتباری‏
است ، اينطور تعبير كرديم كه اجتماع وجود ندارد . ( 1 ) يعنی چه ؟ !
افراد وجود ندارند ؟ ! آنها وجود دارند كه راه

پاورقی :
1 - [ گويا قبل از اين جلسه ، جلسه ديگری بوده است كه متن سخنان استاد
شهيد در >