اشتباه بكند اما اين ، غير از اين است كه وجدانش تغيير كرده باشد . حالا
مثالی عرض می‏كنم كه خود آنها ذكر می‏كنند .
می‏گويند در ميان بعضی اقوام حجاب خوب است و بی حجابی بد ، و در ميان‏
اقوام ديگری بی حجابی خوب است و حجاب بد ، پس معلوم می‏شود كه اين‏
خوبيها و بديها يك امر ثابتی نيست . در پاسخ بايد گفت موضوع اين است‏
كه نبايد مسأله را روی حجاب و بی حجابی آورد . چيزی كه در فطرت بشر
است ، مسأله عفت است يعنی خداوند انسان را و مخصوصا زن را طوری آفريده‏
كه به حقوق خانوادگی احترام بگزارد . در وجدان هر زنی هست كه به شوهر
خودش خيانت نكند . در وجدان هر مردی هم هست كه به زن ديگری خيانت‏
نكند . من هميشه اينطور می‏گويم كه زن به مرد خيانت نكند و مرد به زن‏
ديگری ، چون در خيانت كه برگشتش به نسل است ، مرد يك حساب دارد و زن‏
حساب ديگری . زن نسلش چه از راه مشروع باشد و چه از راه نامشروع ، نسل‏
خودش است ، برايش محرز است كه اين بچه ، بچه اوست ولی مرد است كه‏
در متن خلقت يك حالت غيرتی به او داده شده است كه هميشه زنش را
مراقبت بكند برای اينكه نسلی كه متولد می‏گردد ، روشن باشد كه واقعا نسل‏
خودش است .
چيزی كه در وجدان هر مرد و زنی هست ، مسأله عفت است ولی چيزهائی‏
هست كه مقدمه و وسيله آن است يعنی آن كسی كه می‏گويد حجاب خوب است‏
آيا می‏خواهد بگويد كه حجاب خودش از آن نظر كه حجاب است خوب است قطع‏
نظر از عفت ؟ و اگر زن حجاب داشته باشد خوب است ولو اينكه اين زن‏