پاورقی : 1 - سورهق ، آيه . 16
و بسيار كتاب خوب و نفيسی است ، مباحثه بين مأمون و علمای اهل تسنن
راجع به خلافت نقل شده است . اينها مجالس مناظره ميان ائمه و ديگران
فراهم میكردند . گاهی " هشام بن الحكم " در مجالس اينها شركت میكرد .
از جمله يك مباحثه شيعی و سنی ميان حضرت جواد كه هنوز طفل بودند و
علمای اهل تسنن برقرار شد . در آنجا آن عالم اهل تسنن در حرفهايش
احاديثی در فضيلت ابوبكر و عمر روايت كرد . به حضرت عرض كرد شما
درباره شيخين چه میگوئيد و حال اينكه ما حديث معتبری از پيغمبر داريم كه
فرمود : « ابوبكر و عمر سيدا كهول اهل الجنه » يعنی ابوبكر و عمر دو آقای
پيرمردان اهل بهشتند . همچنين حديث ديگری نقل كرد كه روزی جبرئيل نازل
شد به پيغمبر ، از جانب خدا عرض كرد من از ابوبكر راضی هستم ، از
ابوبكر بپرس آيا او از من راضی هست يا نه ؟ حضرت جواد فرمود ما منكر
فضيلت ابوبكر نيستيم ولی يك مطلب هست و آن اينست كه همه قبول دارند
كه پيغمبر در حجه الوداع فرمود : « كثرت علی الكذابه » دروغگويان بر من
زياد شدهاند ، و معياری در اختيار قرار داد كه هر حديث را كه از من
روايت كردند اول بر قرآن عرضه بداريد اگر موافق قرآن بود قبول كرده و الا
رد كنيد . قرآن میگويد تمام اهل بهشت جوان هستند . و اما حديث ديگری كه
گفتيد ، خدا در قرآن میفرمايد : « انا خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به
نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد »( 1 ) ما انسان را آفريدهايم و از
تمام خطورهای قلبی او آگاه
پاورقی : 1 - سورهق ، آيه . 16 |