می‏روند ، غذا می‏خورند ، حرف می‏زنند . می‏گويند اجتماع همان افراد است ،
چيزی نيست . ما در مورد يك عده افراد كه در يك جا جمع شده‏اند اسمی‏
برای مجموع می‏گذاريم والا مجموع وجود ندارد ، هيچوقت مجموع وجود ندارد .
پس اجتماع امری اعتباری است .
يك مسأله فقهی است كه در مورد آن اكنون در ميان فقهای ما اختلاف است‏
و آن اينست كه آيا دولت مالك می‏شود يا نه ؟ بحث اينست كه آيا دولت‏
هر چه دارد ملك شرعی اوست يا نه ؟ آيا دولت صلاحيت مالكيت دارد يا نه‏
؟ يعنی اگر دولت يك كار مشروعی را انجام بدهد ، آنوقت شرعا خود دولت‏
مالك می‏شود يا نه ؟ اگر دولت مثل فرد تجارت و كارهای عمومی بكند آيا
از اين راه مالك می‏شود يا نه ؟ مثل پست و تلگراف . شما يك پاكت‏
داريد ، اگر دو ريال به صندوق دولت بدهيد ، دولت در اينجا يك كار برای‏
شما انجام می‏دهد . كارش اين است كه پاكت شما را از يك نقطه كشور به‏
نقطه ديگر می‏رساند . اگر اين كار را دولت انجام نمی‏داد بلكه يك مؤسسه‏
انجام می‏داد ، يعنی اگر پست دولتی نبود و ملی بود به اين ترتيب كه يك‏
مؤسسه ملی اعلام می‏كرد من حاضرم به ازاء هر پاكتی چهار ريال بگيرم و آن را
از يك نقطه كشور به نقطه ديگر برسانم ، اين معامله مسلما شرعی بود . حالا
اگر اين كار را دولت بكند آيا درست است يا نه ؟ الان عقيده علما در اين‏
باره مختلف است . بسياری از علما و شايد

پاورقی :
> آن جلسه در دست نيست ] .