پاورقی : 1 - دعای ابوحمزه ثمالی .
« ا فبلسانی هذا الكال اشكرك » ( 1 ) . اين را توجه داشته باشيد كه
درباره ايشان نوشتهاند : كان يصلی عامه الليل همه شب را به نماز
میپرداخت . سحر كه میشد اين دعا را میخواند . خود اين دعا نمونه بزرگی
از زبان آوری بشر است ، نمونه بزرگی از بلاغت و سخنوری بشر است . در
مقابل خدا میگويد : آيا من با اين زبان گنگ و لكنتی ترا شكر كنم ؟ ! اين
است كه اميرالمؤمنين ( ع ) میفرمايد : اگر كسی باشد كه او بر ديگران حقی
دارد اگر چه میفرمايد اين حق ، از نوع حقی كه بندگان بر يكديگر دارند
نيست . يعنی اگر نام اين را حق بگذاريم و هيچكس بر وی حق ندارد ، او
خدای تبارك و تعالی است . آن وقت حضرت اين جمله را مقدم ذكر میفرمايد
: « قد كان لی عليكم حقا بولايه امركم و لكم علی مثل الذی لی عليكم » .
مضمون چنين است : من به حكم اينكه والی و حاكم شما هستم حقی بر شما دارم
و هر والی بر رعيت حق دارد كما اينكه رعيت هم بر والی حق دارد . اكنون
من به موجب اينكه خليفه هستم حقی بر شما دارم و شما به موجب اينكه
نسبت به من رعيت هستيد و من والی شما هستم ، بر من حقی داريد . آن
مقدمه را برای اين ذكر كرد كه كسی فكر نكند والی بر مردم حق دارد و مردم
بر او حق ندارند .
وقتی انسان گفتار برخی از كسانی را كه در فلسفههای حقوق مطالعه میكردند
، مطالعه میكند ، میبيند در آنها يك افكار پرت و پلائی كه ضد و نقيض
است ، وجود دارد . بعضيها
پاورقی : 1 - دعای ابوحمزه ثمالی . |