پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه . 199
پيدا میكرد . شخصی دكتر فلان را معرفی كرد . رفتند او را آوردند . همينكه
او آمد با يك شهامت بی نظير اول حرفی كه زد اين بود كه تمام اطباء
نفهميدهاند ، همه اشتباه كردهاند و مزخرف گفتهاند ، معطل نكرد ، گفت
فورا مريض را به يك بيمارستان ببريد ، بايد روی او عمل جراحی بشود . با
يك جرأتی فورا او را به مريضخانه برد و خوابانيد . اصلا يك ساعت طول
نكشيد كه شكم اين مريض را باز كرد و جراحی كرد . در همين جا ديگر سكوت
كرد . پس از چند لحظهای يكی از اهل مجلس پرسيد خوب حالا حال مريض چطور
شد ؟ گفت هيچی ، مريض مرد . گفتند پس تمام اين حرفها و اين تعريفها
برای اينست كه آن مريض مرد ؟ ! معلوم شد اين شخص بيچاره آنچنان تحت
تأثير آن طبيب واقع شده است و آنچنان در نشئه فرو رفته كه به نتيجه
كارش فكر نمیكند ، دائما میگويد آنها آمدند و نسخه دادند و رفتند ولی
اين آمد با قاطعيت تمام كار كرد و رفت . دنيای امروز نمیپسندد دست دزد
را ببرند . پس چه كرده است ؟ !
غرض اين جهت است كه يكی از چيزهائی كه يك مسلمان نبايد تحت تأثير
آن قرار بگيرد ، موضوع پسند است . علی ( ع ) فرمود : « لا تستوحشوا فی
طريق الهدی لقله اهله » ( 1 ) هرگز اگر راه حق را پيدا كرديد ، از اينكه
در اقليت هستيد وحشت نكنيد . يعنی شخصيت داشته باشيد . اكثر ، همين بی
شخصيتی ، پدر افراد بشر را در آورده است . همينكه ملتی خودشان را در
اقليت ديدند و ديدند
پاورقی : 1 - نهج البلاغه ، خطبه . 199 |