پاورقی : 1 - سوره احزاب ، آيه . 6
مصيبت است ، ابتلا است و در آن دنيا به آنها اجر داده میشود . به هر
حال در اين دنيا تفكيك پذير نيست .
پس به دليل اينكه اجتماع خودش وجود دارد چون تركيب وجود دارد ، و به
دليل اينكه اجتماع وحدت دارد ، و به دليل اينكه اجتماع مسير و خط سير
دارد ، تكامل دارد ، عمر دارد ، حيات و موت دارد و نمیتواند نداشته
باشد ، اجتماع حقوق دارد . پس حرف اصالت فردیها كه به كلی اجتماع را
امری اعتباری میدانند غلط است . ما در قرآن آيهای داريم : « النبی اولی
بالمؤمنين من انفسهم »( 1 ) پيغمبر اولی بر مؤمنين است از خودشان ،
يعنی پيغمبر بر مؤمنين حقی دارد كه از حق خود مؤمنين بر مؤمنين بيشتر
است . يعنی شما مالك نفس خودتان هستيد ، مالك ثروت خودتان هستيد ،
مالك احترام و آبروی خودتان هستيد ، ولی پيغمبر يك مالكيتی دارد بر
نفس و مال و حيثيت شما كه از مالكيت شما بر خود شما قويتر است . چرا
؟ برای اينكه شما مالك نفس يا ثروت خودتان نيستيد كه هر جا بخواهيد در
آن تصرف بكنيد . حتی مالك حقيقت خودتان هم نيستيد . در حديث است كه
مؤمن عرضش در اختيار خودش نيست . ولی پيغمبر مالك نفس مؤمنين هم
هست يعنی آنجا كه مصلحت بداند نفس مؤمنين را هم میتواند فدا بكند .
اما اينكه پيغمبر اولويت دارد بر مؤمنين از نفس خودشان يعنی چه ؟ اين
حقی كه دارد ، بر كه دارد و به نفع كه ؟ اين حقی كه خدا برای پيغمبر قائل
شده است ، به نفع چه كسی قائل شده است ؟ آيا به
پاورقی : 1 - سوره احزاب ، آيه . 6 |