پاورقی : 1 - سوره زمر ، آيه . 9
میجنگيدند . میگفتند اينها كسانی هستند كه علی با اينها جنگيده است ،
اگر جنگيدن با اينها خلاف حق بود علی با اينها نمیجنگيد . نوشتهاند كه
يك شب حضرت در ميان كوچه و بازار با يكی از اصحاب عبور میكرد ، يك
وقت زمزمه سوزناك دلربائی از قرآن شنيدند كه اين آيه را میخواند :
« امن هو قانت آناء الليل ساجدا ». . . ( 1 ) كسی كه همراه حضرت بود
پاهايش خشك شد ، گفت اين چه مرد سعادتمندی است ! خوش به حال او !
حضرت فرمود خير ، غبطه به حال او نخور . قصه گذشت . بعد از مدتی كه
جريان خوارج پيش آمد اتفاقا همان شخص خدمت حضرت بود . در ميان كشتگان
عبور میكردند . به جنازه مردی رسيدند . حضرت به آن شخص صحابی فرمود اين
همان مردی است كه آن شب تلاوت قرآن میكرد .
عقيده اينها در باب امر به معروف و نهی از منكر اين بود كه تقيه به
معنای تاكتيك به كار بردن لزومی ندارد . اين منطق را كه ما داريم كه
بايستی عقل را دخالت داد و فكر سود و ضرر را كرد و اگر ديدی سودش از
ضررش زيادتر است اقدام كن ، خوارج میگفتند اينجور نيست بايد امر به
معروف و نهی از منكر بكنيم هر جور كه بشود . يك نفر تنها میآمد در حضور
يك خليفه سفاك مانند " عبدالملك " می ايستاد با علم به اينكه يك
پول اثر نمیبخشد ، با علم به اينكه اين حرفی كه میزند ممكن است باعث
كشته شدنش بشود و هيچ فائدهای هم ندارد . به او فحش میداد و بعد هم
كشته میشد و تمام میشد . علی سبب انقراض آنها شد .
پاورقی : 1 - سوره زمر ، آيه . 9 |