اين است كه می‏فهمم . مگر همه كارها بايد پولی به جيب آدم ببرد ؟ !
می‏گويند ابوريحان بيرونی در پشتكار داشتن در تحصيل علم عجيب بوده است‏
. بسيار مرد دانشمندی بوده ، از جمله نوابغ بشريت است و مرد بسيار
مسلمان و متدينی هم هست . ابوريحان مريض بود به آن مرضی كه از دنيا
رفت . در حال احتضار بود . همسايه‏ای داشت كه از فقها بود . وقتی ديد كه‏
ابوريحان مريض است به عيادت او رفت . ابوريحان در بستر افتاده بود
ولی هوشش بجا بود . تا چشمش به آن فقيه افتاد يك مسأله فقهی را در
باب ارث از او سؤال كرد ، با اينكه ابوريحان در فقه تخصصی نداشته و در
رياضيات و جامعه شناسی و فلسفه تخصص داشته و نيز منجم فوق العاده‏ای‏
بوده است . مرد فقيه از او سؤال كرد كه در اين موقعيت چه وقت مسأله‏
پرسيدن است ؟ ! ابوريحان گفت من می‏دانم كه در حال احتضارم ولی آيا
بميرم و بدانم بهتر است يا بميرم و ندانم ؟ بالاخره خواهم مرد ، پس‏
بدانم و بميرم بهتر است . ( خود دانش برای انسان يك كمالی است . ) آن‏
فقيه جواب آن مسأله را داد و می‏گويد هنوز به خانه خود نرسيده بودم كه‏
صدای گريه و ناله از منزل ابوريحان برخاست ، گفتند ابوريحان وفات كرد .
انسان دنبال تحصيل كه می‏رود برای چه می‏رود ؟ البته اين قبول است كه‏
بعضی اوقات كه انسان دنبال تحصيل علم می‏رود ، علم را مقدمه امور مادی‏
قرار می‏دهد . در عصر ما اگر به كسی بگويند چرا درس می‏خوانی ، چرا به‏
دانشگاه می‏روی ، می‏گويد برای اينكه مهندس بشوم ماهی چهار پنج هزار تومان‏