شاگردان عرب كه گويا مصری بودند ، سروكله می‏زدم . يك روز رفته بوديم‏
بيرون ، زمستان بود و هوا خيلی سرد بود و يخ نسبتا ضخيمی بسته شده بود .
يكوقت ديدم در اين هوای سرد ، اين دانشجويان دستها را بالا زدند ، يخها
را شكستند و در آن آب سرد اول دستشان را شستند ، بعد صورتشان را و بعد
اين دست و آن دست ، و دستی به سركشيدند و پاها را هم شستند و بعد هم‏
ايستادند به انجام دادن يك عملی كه عبادتشان بود . . . بعد گفت : ای‏
وای ! اينها آمده‏اند علم ما را بگيرند ، دين خودشان را هم حفظ كرده‏اند .
اينها يك حساب ديگری است .
اگر بشر حتی اين مقدار هم حق وضع قانون در مسائل جزئی را نداشته باشد ،
اين ديگر جمود است و درست مثل حرف اخباريين است كه می‏گويند : " ما
احتياج به مجتهد نداريم و به اخبار مراجعه می‏كنيم " . در اخبار كليات‏
مسائل بيان شده است و مجتهد بايد فكرش را به كار بياندازد و به همان‏
نحو در مسائل جزئی حكم بدهد .
پس اگر هيأت مديره‏ای بخواهند برای خودشان نظامنامه‏ای طبق قوانين كلی‏
وضع بكنند ، اين ، از نظر ما اشكالی ندارد ( 1 ) .

پاورقی :
1 - [ خواننده محترم توجه دارد كه در اين بحث ، منظور از مشروطيت ،
نظامی حكومتی است كه دارای مجلس قانونگزاری است ، نه مشروطه سلطنتی ].