ديگر جای لجاجت و يكدندگی نيست . چند سال پيش مرد عالمی بود كه البته
در عتبات سكونت داشت و چون مريض شده بود به تهران آمده بود . چشم او
را عمل جراحی كرده بودند و البته عمل هم با موفقيت انجام يافته بود .
اطبا او را از شستشو منع كرده بودند ولی او آدمی بود كه حالت يكدندگی
داشت میگفت اطبا نمیفهمند ، فقط جراحی را كه آنهم از نوع خياطت و
دوزندگی است میفهمند ، ديگر هيچ چيز نمیفهمند . پس از چندی بدون اجازه
طبيب به قم رفت و در آنجا به يكی از حمامها رفت و داخل خزينه كثيف آن
شد و به همين جهت چشم او چرك كرد و بالاخره به كلی كور شد . آيا اين آدم
مطابق دستور اسلام عمل كرد يا برخلاف دستور اسلام ؟ البته برخلاف دستور
اسلام . اسلام میگويد وقتی وضو برايت خطر دارد بايد تيمم بكنی ، اگر وضو
بگيری اصلا نمازت باطل است . اگر اطبا گفته باشند كه روزه برايت ضرر
دارد يا خوف ضرر داشته باشی ، نمیتوانی بگوئی مگر چطور میشود كه من در
اين ايام احياء روزه بگيرم ! چون اگر روزه بگيری اصلا روزهات باطل است ،
بعد هم بايد قضای آن را بگيری .
بنابراين خود دستورهای دين آنچنان شكلهای مختلف دارد كه انسان حيرت
میكند . اين ، برای اينست كه مصلحتها فرق میكند و همان حساب اهم و مهم
است . میگويد در سفر كه میروی نمازت را شكسته بخوان ، روزه هم نگير .
قرآن میفرمايد : « فمن كان منكم مريضا او علی سفر فعده من ايام اخر » هر
كه مريض يا در سفر است نبايد روزه بگيرد ، بگذارد برای روزهای
|