« يستقدمون »( 1 ) برای اجتماع بيماری و سلامت قائل است ، برای اجتماع‏
سعادت و شقاوت قائل است ، برای اجتماع شركت در مسؤوليت قائل است .
گاهی افرادی می‏پرسند چرا اگر [ اكثريت ] يك قومی گناه كرده ، اقليت‏
صالحی كه درميان آن قوم است هم به عذاب آن قوم معذب می‏شوند ؟ نمی‏دانند
كه افراد اجتماع حكم اعضای يك پيكر را دارند . وقتی كه در عضوی از يك‏
پيكر سرطان پيدا بشود ، اعضاء ديگر نمی‏توانند بگويند چرا ما هم بايد از
بين برويم . به همان دليل كه شما با يكديگر اتصال و هم ريشگی و پيوند
داريد ، به همان دليل كه از سعادت او بهره‏مند هستيد ، به همان دليل از
بدبختی او هم بايد در اجتماع متضرر باشيد . فقط آن دنيا است كه دنيای‏
جدائی است . در اين دنيا افراد اجتماع واقعا به يكديگر متصلند ، واقعا
در ناخوشی و خوشی يكديگر شريكند ، واقعا در عذاب و سعادت يكديگر شريك‏
هستند : دنيای امتياز آن دنيا است : « فامتازوا اليوم ايها المجرمون »(
2 ) در اين دنيا صحبت " فامتازوا " نيست . در اين دنيا قانون و قاعده‏
علمی هم ايجاب می‏كند كه اگر واقعا جناحی از اجتماع آنقدر فاسد شد كه‏
توانست بلائی را به سوی اجتماع بكشد ، اين بلا شامل افراد ديگر هم می‏شود ،
سالم و ناسالم را با هم می‏گيرد . در اين دنيا تر و خشك با هم می‏سوزد
منتها از نظر آنها كه به اصطلاح خشكند يعنی آماده سوختن هستند ، عذاب‏
الهی است و شايد در آن دنيا هم دنباله داشته باشد ولی از نظر آنها كه‏
شخصا استحقاق نداشته‏اند ،

پاورقی :
1 - سوره اعراف ، آيه . 34
2 - سوره يس ، آيه . 59