انسان وجدان و عقلی داده است كه به حكم آن وجدان و عقل ، زشتی اين كار
را درك میكند . اين را میگويند حسن و قبح عقلی ، زشتی و زيبائی عقلی .
میگويند تمام كارهای اخلاقی همان كارهائی است كه عقلا زيبا است و كارهای
ضد اخلاقی كارهائی است كه عقلا ناپسند است . ديدهايد كه در كتابهای اخلاقی
مینويسند صفات حميده و اخلاق پسنديده ، نقطه مقابل صفات رذيله و اخلاق
ناپسنديده است . صفات حميده يعنی صفاتی كه قابل ستايش است ، و اخلاق
پسنديده يعنی اخلاقی كه عقل آن را میپسندد . اخلاق پسنديده از نظر عقل
پسنديده است ، اخلاق ناپسنديده از نظر عقل ناپسنديده است . میگويند پايه
اخلاق بر پسند و ناپسند است ، بر زشتی و زيبائی عقلی است . اين يك
مقدمه .
مقدمه ديگر اينكه میگويند زشتی و زيبائی از نظر عقل ، پسند و ناپسند در
شرايط مختلف فرق میكند . عقل مردم يك چيز را در يك زمان نيك میداند و
در زمان ديگر بد . يك كار را در يك جا مردمی خوب میدانند و در جای
ديگر بد میدانند . پس حسن و قبح عقلی كه پايه اخلاق است ، وضعش ثابت و
يكنواخت نمیباشد ، در همه زمانها يكجور نيست ، در همه مكانها يكجور
نيست . مثلا كشتن حيوانات و بالاخص كشتن گاو در هندوستان جزء كارهای
زشت و از زشتترين كارها است . همانطور كه در ميان ملل ديگر كشتن
انسانها زشت است ، در ميان آنها كشتن حيوانات زشت است . ولی از
هندوستان كه بيائيد به اين طرف ، در پاكستان ، ايران ، افغانستان ،
تركيه ، عراق و . . . میبينيد حيوانات
|