خودش مرتبا از او عيادت میكند و پس از اينكه آن غريب از بيمارستان
خارج میشود ، همينقدر كه احساس میكند كه او پول ندارد تا به وطن خودش
برگردد ، فورا از جيب خودش برای او بليط خريده و او را به وطنش
میفرستد . حالا اين آدم مثلا اهل عراق است و آن آدم اهل يكی از كشورهای
آفريقائی است كه اصلا احتمال اينكه اين دو تا آخر عمر همديگر را يك
مرتبه ببينند وجود ندارد . از شما میپرسم آيا اين كاری كه آن شخص نسبت
به اين مرد كرد كار خوبی است يا نه ؟ همه ما میگو ئيم كار خوبی است ،
كار نيكی است ، كار قشنگی است . اما آيا قشنگی اين كار از نوع قشنگیای
است كه میتوان آن را با چشم ديد ؟ نه ، قشنگی اين كار را با چشم نمیتوان
درك كرد ، همينطور كه چشم قشنگی صدا را درك نمیكند ، ولی در عين حال
وجدان انسان درك میكند كه اين كار ، كار خوبی است ، كار قشنگی است ،
عقل ما خوبی آن را درك میكند .
نقطه مقابل ، كسی به كسی خوبی میكند . اتفاق میافتد همان آدمی كه به او
خوبی شده است ، آن كسی را كه به او خوبی كرده است ، در خيابان میبيند .
حالا برای اينكه نخواهد جبران خوبيهای او را بكند و مثلا او را به خانه
ببرد و از او پذيرائی كند ، با وجودی كه امكانات هم برايش فراهم است ،
فورا خودش را مخفی میكند تا آن شخص او را نبيند . ما به اين كار چه
میگوئيم ؟ میگوئيم كار بدی است ، اين آدم ، آدم بدی است ، كار زشتی كرد
. ولی زشتی اين كار چگونه زشتیای است ؟ آيا همان زشتی صورت است كه
انسان میتواند با چشم ببيند ؟ نه ، خدا به
|