پاورقی : 1 - سوره شمس ، آيات 1 تا . 8 2 - سوره انبياء ، آيه . 73
( نه قسم به وجدان ، چون وجدان دربشر همان كاری را میكند كه ميزان در
قيامت میكند ) . میخواهد بگويد كه ما يك چنين هادی ملامتگری به بشر
دادهايم كه دقيقا حقيقت را رسيدگی میكند ، حقيقت را میفهمد .
در جای ديگر میفرمايد : « و الشمس و ضحيها و القمر اذا تليها و النهار
اذا جليها و الليل اذا يغشيها و السماء و ما بنيها و الارض و ما طحيها و
نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها »( 1 ) در اينجا ده قسم رديف
شده است . در هيچ جای قرآن اينقدر قسم پشت سر هم نيامده است . علامت
اهميت مطلب است . قسم به خورشيد و روشنائی قرص خورشيد . . . قسم به
نفس انسان و آن اعتدالی كه در نفس انسان است ، خدا الهام كرده ( به
صورت يك الهام فطری ) به نفس انسان كار خوب و كار بدش را . يعنی با
الهام الهی خوب و بد را میفهمد و لازم نيست كه خوب و بد را معلم به
انسان بياموزد ، وجدان انسان به انسان میفهماند .
آيه ديگری است كه میفرمايد : « و اوحينا اليهم فعل الخيرات و اقام
الصلوه »( 2 ) ما به اين مردم وحی كرديم انجام دادن كارهای خير را و بپا
داشتن نماز را . نفرمود : واوحينا اليهم ان افعلوا الخيرات و اقيموا
الصلواه كه ما وحی فرستاديم به مردم كه كار خوب انجام دهيد و نماز را
بجا آوريد ، بلكه فرمود : « و اوحينا اليهم فعل الخيرات »خود اين كار
را وحی كرديم به آنها نه امر به
پاورقی : 1 - سوره شمس ، آيات 1 تا . 8 2 - سوره انبياء ، آيه . 73 |