خود برنگشتند . بعد كه حكومت عوض شد ، احمدبن حنبل خيلی با عظمت بيرون‏
آمد و فوق العاده در ميان مردم محبوبيت پيدا كرد به طوری كه نوشته‏اند در
تشييع جنازه او هشتصد هزار نفر شركت داشتند . اتفاقا ابوحنيفه هم در
زندان خلفا مرد . اين را بدانيد ما از اين جهت كه شيعه هستيم نبايد اين‏
را اغماض بكنيم . خيال نكنيم اينها ملعبه دست خلفا بودند و هر چه خلفا
می‏گفتند عمل می‏كردند . اينجورها نيست . در راه خودشان تصلب داشتند . از
همين ابوحنيفه در زندان می‏خواستند كه فتوا بدهد خلافت بنی العباس خلافت‏
شرعی است و او نمی‏داد ، می‏گفت مردم قبل از اينها با بنی الحسن بيعت‏
كرده‏اند و چون بيعت آنها بيعت صحيح بوده است لذا بيعت با بنی العباس‏
غلط است . شلاقها در زندان خورد و حاضر نشد فتوا بدهد . مالك بن انس هم‏
همينطور . او هم به زندان رفت و شلاقها خورد و دست از فتوای خودش [
عليه ] خلفا برنداشت . اينها جزء مفاخر اسلام است و بدانيد اسلام افرادی‏
را كه تربيت كرد اينجور تربيت نكرد كه ملعبه دست خلفای وقت باشند .
فقه احمد بن حنبل بسيار جامد است . او اساسا برای عقل حقی قائل نيست‏
. در مقابل ، مكتب ابوحنيفه مكتبی است كه برای عقل به حد افراط حجيت‏
قائل است يعنی به حدی كه خود عقل هم واقعا آن حد را برای خودش قائل‏
نيست و عمده اينست كه به حديث خيلی كم اعتماد دارد . قياسهای ابوحنيفه‏
به اصطلاح يك نوع آزادی اظهار نظر در مسائل دينی می‏داد از قبيل همين دخل‏
و تصرفهای بيجا كه ديشب عرض كردم . و يك قصه‏ای برای او