مركب به زمين بيفتد . من رفتم جلو ، فهميدم از خوف خدا است . عرض‏
كردم آقا ! بالاخره تكليف است بايد بگوئی . گفت چه می‏گوئی ؟ ! معنای‏
لبيك اينست كه خدايا من همان بنده‏ای هستم كه دعوت ترا اجابت كرده‏ام .
اگر در جوابم گفته شود لالبيك من چه بكنم ؟
و اما ابوحنيفه درعراق بود . او هم شاگرد حضرت صادق بوده است .
يكی ديگر از ائمه " شافعی " است . شافعی حد وسط است . او يك دوره‏
متأخرتر است . شافعی شاگرد شاگرد ابوحنيفه و ظاهرا شاگرد ابو يوسف است‏
. مدتی در عراق شاگردی او را كرد ، فقه ابوحنيفه را آموخت . بعد مدتی‏
نزد " مالك " درس خواند . شافعی حد وسط بين اين دو است يعنی نه به‏
اندازه ابوحنيفه قياس می‏كند و نه مثل مالك با قياس مخالف است ، يك‏
حالت بينابينی دارد . بعد شافعی رفت به مصر . مردم مصر به فتوای او عمل‏
می‏كردند و از همان زمان مردم مصر شافعی مذهب شدند .
يكی ديگر از ائمه ، احمد بن حنبل است . او يك دوره عقبتر است .
زمانش تقريبا با زمان حضرت هادی معاصر است . او كتابی نوشته است به‏
نام " مسند " كه چاپ شده است . وهابيها از او پيروی می‏كنند . احمدبن‏
حنبل بيشتر از مالك مخالف است با قياس و استدلال ذهنی . فقه او به‏
اصطلاح خيلی جامد است و بسيار مرد متعصبی بوده است و بسيار با استقامت‏
. مدتی او را در زندان انداختند با افراد زيادی كه داشت و آنها را شلاق‏
می‏زدند به خاطر عقيده‏ای كه داشتند يعنی مخلوق نبودن قرآن . آنها از عقيده‏