نگفتند قرآن را نخوانيد ، نه ، گفتند قرآن را بخوانيد ، قرآن را ببوسيد ،
اما قرآن را نفهميد . اين يك ضربه بزرگی به عالم اسلام بالاخص به عالم
تشيع زد به طوری كه بعدها اساسا مفسرين شيعه رعبشان برداشت كه قرآن را
تفسير بكنند ، از تفسير كردن ترسيدند . جريان اخباريگری ، اين تعصب
افراطی احمقانهای كه راجع به اخبار پيدا كردند كه صحيح و ضعيف را با هم
يكی دانستند ، يكی از آن جريانهای فكری خطرناكی است كه در دنيای اسلام
پيدا شد و اثرش هم جمود فكری است ، همان چيزی كه الان ما به آن مبتلا
هستيم . اينها سرايت میكنند به عالم تشيع .
من اين حرف را در موقعی كه آيت الله بروجردی در بروجرد بودند و
خدمتشان رسيده بوديم از ايشان شنيدم و بعد هم از كس ديگری نشنيدم و خيلی
تأسف خوردم كه چرا سؤال نكردم . ايشان برای پيدايش اين جريان فكری يك
ريشه ديگری به صورت احتمال و حدس به دست میدادند . میگفتند من حدس
میزنم كه فكر اخباريگری ، در ميان مشرق زمين ناشی از فكر ماديگری در
مغرب زمين بوده است . چون مقارن با پيدايش اخباريگری ، در مغرب زمين
عدهای پيدا شدند كه فلسفه حسی را ابداع كردند و اين حرف را زدند كه ما
جز آنچه به چشم ببينيم يا به وسائل ديگر به وجود آن پی ببريم هيچ چيز
ديگر حتی عقل را قبول نداريم ، طرفدار حس و مخالف عقل شدند . و اين در
همان زمانی بوده است كه روابط بين ايران صفوی و دول اروپا به نحو شديد
برقرار بود و اتفاقا مقارن همين قرنها در اينجا هم نهضت ضد عقلی پيدا شد
ولی نه به آن صورت بلكه به عنوان طرفداری از اخبار ،
|