وسط و معتدل را بتوانيم پيدا بكنيم از نظر مسئله مورد نظر خودمان يعنی‏
مسئله انطباق اسلام با مقتضيات زمان بحث می‏كنيم ، تندرويهائی كه از
ناحيه دشمنان می‏شود و كندرويهائی كه از ناحيه دوستان می‏شود .
ديشب عرض كردم كه در مسئله انطباق با مقتضيات زمان دو جريان مخالف‏
كه هر دو غلط بوده است در تاريخ اسلام هميشه وجود داشته است . يك جريان‏
افراطی يعنی دخل و تصرفهای بيجا در دستورهای دينی به واسطه يك خيالات و
يك ملاحظات كوچك كه ما اسم آنها را جهالت گذاشتيم . جريان ديگری توقف‏
و جمود بيجائی است كه برخلاف منظور و روح اسلام است . اين جمودها از
ناحيه دوستان محتاط بوده است ولی احتياطهائی كه صددرصد برضرر اسلام تمام‏
شده است . احتياط بچه گانه و كودكانه بوده است . البته يك جريان معتدل‏
هم هميشه وجود داشته است ولی ما برای اينكه جريان معتدل را پيدا بكنيم‏
بايد ابتدا اين دو جريان افراطی و تفريطی را درست بشناسيم .
ديشب دو مثال عرض كردم راجع به دخل و تصرفهای جاهلانه‏ای كه در
دستورات دينی می‏شود و اسم اينها را هم روشنفكری می‏گذارند . گاهی اسم‏
اينها را اجتهاد می‏گذارند ولی اينها واقعا جهالت است نه اجتهاد . آن‏
جريانها يكی مربوط به كاری بود كه خليفه دوم درباره حی علی خيرالعمل كرد
و يكی هم جريان معاصری بود كه يكی از رؤسای كشورهای عربی در باب روزه‏
خيلی روی آن اصرار دارد . مثالهای ديگری نيز بايد عرض بكنم . وظيفه هر
مسلمانی است كه در برابر اين جريانات