صدمه بزند . همينطور تعقيب می‏كردم ، يك وقت ديدم باری كه به پشت‏
داشت ، از شانه ايشان افتاد . حضرت در اينجا ذكری گفت . من جلو رفتم و
سلام كردم . فرمود اينجا چه می‏كنی ؟ گفتم چون ديدم از خانه خارج شديد
نخواستم شما را تنها بگذارم . بعد آن آذوقه را جمع كردم و در ميان انبان‏
گذاشتم . گفتم آقا بگذاريد من به دوش بگيرم . فرمود آيا در قيامت تو
می‏توانی بار مرا به دوش بكشی ؟ حركت كرديم تا رسيديم به ظل بنی ساعده‏
كه معلوم بود مسكن فقرا است . ديدم يواشكی حضرت آن نانها را ميان آنان‏
تقسيم كرد . من عرض كردم آيا اينها شيعه هستند ؟ فرمود نه . گفتم با
وجود اينكه شيعه نيستند شما به اينها رسيدگی می‏كنيد ؟ فرمود اگر شيعه‏
می‏بودند نمك هم برايشان می‏آوردم . اين ديگر زمان امام صادق و زمان حضرت‏
امير ندارد . اين ، مواسات است و در همه زمانها يكجور است .
چرا امام حسن صلح كرد يا چرا امام حسين صلح نكرد ؟ اصلا چرا ما درباره‏
اين دو امام بگوئيم ، قدری جلوتر برويم . چرا علی بن ابی طالب در زمان‏
خلافت ابوبكر قيام نكرد ؟ چرا در زمان خلافت عمر قيام نكرد ؟ چرا در زمان‏
خلافت عثمان قيام نكرد ولی بعد از عثمان كه آمدند با او بيعت كردند ،
محكم ايستاد ، در صورتی كه از نظر علی بن ابی طالب همانطوری كه ابوبكر
غاصب بود معاويه هم غاصب بود . برای اينكه آنچه كه در نظر اسلام اصالت‏
دارد مطلب ديگری است و آن اينست كه آن اقدامی كه حفظ حوزه اسلام با او
بشود ، بر هر اقدام ديگر مقدم است . آيا اينكه اسلام می‏گويد علی بن ابی‏
طالب خليفه باشد ، برای اينست كه