نيست و نخواهد آمد ، مانند مرحوم شيخ فضل الله نوری .
به هر حال يك همچه جريانی بوجود آمد و چه حوادث تلخ و خونينی به وجود
آورد . مجتهدين كشته شدند ، مردی مانند آقا شيخ فضل الله نوری به دار زده‏
شد . اين يك امر كوچكی نيست . مرحوم نوری مرد بزرگی بود ، مجتهد مسلم و
تا حدودی كه شنيده‏ايم مرد بسيار پاك و با تقوا و عادلی بود ، مجتهد مسلم‏
العداله و عادل مسلم الاجتهاد بود . ما مطلب را از يك زاويه بالخصوصی‏
می‏خواهيم مطالعه بكنيم يعنی آن را تفكيك می‏كنيم از عوامل خارجی و از اين‏
جهت كه آيا ايران آن روز مستعد مشروطيت بود يا نبود . فرض می‏كنيم يك‏
جائی را غير از مملكت خودمان ، غير از زمان خودمان ، يعنی فرض می‏كنيم‏
يك كشور اسلامی را كه در آن مردم مستعد هستند يعنی می‏فهمند كه مشروطيت‏
يعنی چه ، چون در آن موقع اغلب مردم نمی‏دانستند كه مشروطيت چيست .
می‏آمدند در خانه مردم می‏گفتند آيا می‏دانيد مشروطيت چيست ؟ اگر مملكت‏
مشروطه بشود نانهای سنگك بزرگ با كباب به خانه شما می‏آورند . يك مرد
ساده لوحی می‏گفت عجب ! مشروطه يعنی شما می‏خواهيد مشروطه خانم را
بياوريد اينجا و او را پادشاه كنيد . و از اين جريانها زياد بوده است كه‏
نه آن كسی كه به نفع مشروطيت مبارزه می‏كرد می‏فهميد چه می‏گويد و نه آن‏
كسی كه به نفع استبداد كار می‏كرد می‏فهميد دنبال چه می‏رود . مستعدنبودن‏
ملت يعنی اينكه نمی‏فهميد . ما می‏خواهيم فرض كنيم يك كشوری را كه‏
مردمش می‏فهمند . همچنين فرض كنيم كه عوامل خارجی