مضيق ، تنگ و تاريك به وجود آوردند . به همين دليل اينها بعدها منقرض‏
شدند چون اساسا فقه اينها فقه عملی نبود ، نمی‏شد جامعه‏ای خود را پايبند
به اين فقه بكند و بتواند به زندگی خود ادامه بدهد . البته اينها سالها
وجود داشتند و با خلفای بعد هم مخالفت كردند چون با تمام خلفا مخالف‏
بودند . با عثمان خوب نبودند . می‏گفتند عثمان نيمه اول عمرش خوب بود ،
نيمه دومش بد . با علی خوب نبودند می‏گفتند اوائل خوب بود ولی بعد آن‏
وقتی كه تن به حكميت داد العياذبالله كافر شد . با معاويه براستی دشمن‏
بودند . معاويه را از علی هم بدتر می‏دانستند و بعد هم با تمام خلفا بد
بودند و با همه جنگيدند تا بالاخره منقرض شدند .
خوارج به تعبير اميرالمؤمنين سوء نيت نداشتند ، كج سليقه بودند ، جمود
فكری داشتند . در نهج البلاغه ، حضرت می‏فرمايد : « لا تقتلوا الخوارج بعدی‏
، فليس من طلب الحق فاخطاه كمن طلب الباطل فادركه » ( 1 ) مقايسه‏
می‏كرد ميان خوارج و اصحاب معاويه . فرمود بعد از من خوارج را نكشيد ،
اينها با اصحاب معاويه خيلی فرق دارند ، اينها دنبال حق هستند ولی‏
احمقند ، اما آنها از اول دنبال باطلند و به آن هم رسيدند . جمله ديگری‏
حضرت درباره اينها دارد كه خيلی عجيب است ، می‏فرمايد : « فانی فقأت‏
عين الفتنه ، و لم يكن ليجتری عليها احد غيری » ( 2 ) اين را همه‏
نوشته‏اند كه اين جمله را حضرت بعد از فراغ از كشتن خوارج فرموده است .
فرمود : من

پاورقی :
1 - نهج البلاغه ، خطبه . 59
2 - نهج البلاغه ، خطبه . 91