دل مردم قرار داده بود كه بدون اجازه نمیتوانستيم حرف بزنيم و . . . بعد
گفت معاويه ! من میخواهم منظرهای را كه به چشم خودم ديدم برايت بگويم .
در يكی از شبها علی را در محراب عبادت ديدم . ديدم مستغرق خدای خودش
است و محاسنش را به دست مبارك گرفته میگويد : آه آه از اين دنيا و
آتشهای آن . میگفت « يا دنيا ! غری غيری » .
آنچنان عدی علی را وصف كرد كه دل سنگ معاويه تحت تأثير قرار گرفت
بطوری كه با آستينش اشكهای صورتش را پاك میكرد . آن وقت گفت دنيا
عقيم است كه مانند علی بزايد .
و مناقب شهد العدو بفضلها
|
و الفضل ما شهدت به الاعداء
|
علی مردی است كه دشمنانش درباره فضل و فضيلت او گواهی میدادند .