اينست كه حساب ناقص است .
" حبيب بورقيبه " كه نمیدانم اين شخص چه موجودی است ! هرسال يك
بار عليه روزه قيام میكند میگويد مردم روزه نگيرند برای اينكه از نيروی
كار كارگر كاسته میشود ، البته به اين موضوع جنبه اسلامی هم میدهد به اين
عنوان كه اسلام به كار اهميت میدهد ، كار در اسلام محترم است پس روزه
نگيريد برای اينكه بايد كار بكنيد ، وقتی كه بشر بايد كار بكند پس هر
چيزی كه از نيروی كار میكاهد خوب نيست . نقطه مقابل اين سخن اينست :
هر چيز كه نيروی كار را تقويت میكند خوب است . مثلا اگر فرض كنيم
ويسكی و شراب نيروی كار را اضافه میكند پس كارگرها نبايد روزه بگيرند و
بايد روزی يك بطری ويسكی بياشامند تا كار بكنند . " وليد بن عبدالملك
" و يا " وليد بن يزيد بن عبدالملك " يك روز صبح كه هنوز مستی از
كلهاش نپريده بود به مسجد رفت برای امامت جماعت . به جای دو ركعت
نماز صبح چهار ركعت خواند . مؤمنين هم چارهای نداشتند تبعيت كردند .
بعد كه نمازش تمام شد رويش را برگرداند گفت من امروز خيلی نشئهام اگر
میخواهيد برايتان بيشتر نماز بخوانم .
اشتباه حبيب بورقيبه از كجاست ؟ اين آدم خيال كرده است كه انسان
يعنی ماشين ، انسان جز اين نيست كه بايد مانند يك ماشين دائما كار
تحويل بدهد ، از ماشين هر چه بيشتر بتوان كار گرفت بهتر است ، انسان
يعنی يك حيوان باركش و باربر ، كاری غير از باركشی ندارد پس هر چه
بشود بهتر از انسان باركشی كرد
|