اسم اين كندرويها را جمود گذاشته و می‏گذارم . در اين باره توضيح خواهم‏
داد :
يكی از كسانی كه به قول امروزی‏ها در مسائل اسلامی روشنفكری به خرج می‏داد
و كار اين روشنفكری او به حد افراط رسيده بود خليفه دوم است . خليفه دوم‏
به اصطلاح خيلی روشنفكر مابانه كار می‏كرد اما تندرويهائی كرد . مثلا يكجا
پيغمبر دستوری داده بود و او می‏گفت اين موضوع فقط برای پيغمبر و زمان‏
خودش بود ولی زمان ما تغيير كرده است و ما اين را عوض می‏كنيم . البته‏
ممكن است يك نفر شيعه با احساسات ضد خليفه‏ای كه دارد ، اين را به‏
حساب تعمد و ضربه زدنهای عمدی بگذارد ، بگويد فقط مقصودش مخالفت با
پيغمبر بوده است ولی اگر نخواهيم اينجور بگوئيم ، طوری بگوئيم كه برای‏
طرفداران خليفه هم قابل قبول باشد ، بايد بگوئيم كه اينها خطاها و
اشتباهاتی است كه از او سرزده است . مثلا در اذان . فصول اذان را خود
پيغمبر اكرم دستور و تعيين فرموده است . يكی از آن فصول حی علی خيرالعمل‏
است . معنی اين فصل اينست : روبياور به بهترين اعمال كه نماز است .
زمان خلافت عمر می‏رسد ، زمانی كه دنيای اسلام عجيب نيازمند به جهاد است‏
، زمانی كه مسلمين در مقابل خود دو جبهه بسيار بزرگ دارند يكی ايران و
ديگری روم كه مقتدرترين كشورهای روی زمين هستند ، با توجه به عده‏
مسلمانها كه بيش از چهل پنجاه هزار نفر نبودند و يك دفعه با تمام دنيا
اعلان جنگ داده‏اند . مثل اينست كه يك كشوری مثل ايران يك تحولی در آن‏
بوجود بيايد و اعلان جنگ بدهد با دو مملكت بزرگ دنيا يعنی