حجت دانست . مثلا از جمله احكام و قانون عقل اينست كه عقل می‏گويد دنبال‏
يقين برو . قرآن هم همين را گفته است : « لا تقف ما ليس لك به علم »(
1 ) تا يقين پيدا نكرده‏ای دنبال چيزی نرو . قرآن می‏گويد : « ان تطع اكثر
من فی الارض يضلوك عن سبيل الله »اگر دنبال اكثر اين مردم بروی گمراهت‏
می‏كنند برای اينكه از قانون عقل پيروی نمی‏كنند « ان يتبعون الا الظن و ان‏
هم الا يخرصون »( 2 ) پيروی نمی‏كنند مگر گمانها را . خدا برای انسان عقل‏
را اينطور قرار داده است كه تا در موضوعی يقين پيدا نكرده است ، عقل‏
می‏گويد دنبال آن نرو . قرآن برای راهبری عقل اعجاز كرده است . ما بعد از
مثلا ده قرن می‏بينيم " دكارت " قوانينی برای راهبری عقل آورده است .
وقتی آن قوانين را كه اينهمه در دنيا سروصدا راه انداخته است ، بررسی‏
می‏كنيم ، می‏بينيم چيزی زيادتر از اينكه قرآن آورده نگفته است . از جمله‏
حرفهای دكارت اينست كه من اگر بخواهم از عقل خودم استفاده بكنم ، اولين‏
قانونش اينست كه تا موضوعی برای من روشن نباشد از آن پيروی نمی‏كنم ، و
نيز می‏گويد من بنا گذاشته‏ام براينكه در شتابزدگی قضاوت نكنم . می‏گويد :
عقل اول بايد ببيند مدارك موجود برای قضاوت كافی هست يا نه ؟ مثلا
اينكه " داروين " گفت آدم از نسل ميمون است البته قرائنی هم دارد اما
مردم شتابزده يك غوغائی راه انداختند كه جد آدم كشف شد . او گفته بود
كه حلقه

پاورقی :
1 - سوره اسراء ، آيه . 36
2 - سوره انعام ، آيه . 116