پيدا می‏كرد . شخصی دكتر فلان را معرفی كرد . رفتند او را آوردند . همينكه‏
او آمد با يك شهامت بی نظير اول حرفی كه زد اين بود كه تمام اطباء
نفهميده‏اند ، همه اشتباه كرده‏اند و مزخرف گفته‏اند ، معطل نكرد ، گفت‏
فورا مريض را به يك بيمارستان ببريد ، بايد روی او عمل جراحی بشود . با
يك جرأتی فورا او را به مريضخانه برد و خوابانيد . اصلا يك ساعت طول‏
نكشيد كه شكم اين مريض را باز كرد و جراحی كرد . در همين جا ديگر سكوت‏
كرد . پس از چند لحظه‏ای يكی از اهل مجلس پرسيد خوب حالا حال مريض چطور
شد ؟ گفت هيچی ، مريض مرد . گفتند پس تمام اين حرفها و اين تعريفها
برای اينست كه آن مريض مرد ؟ ! معلوم شد اين شخص بيچاره آنچنان تحت‏
تأثير آن طبيب واقع شده است و آنچنان در نشئه فرو رفته كه به نتيجه‏
كارش فكر نمی‏كند ، دائما می‏گويد آنها آمدند و نسخه دادند و رفتند ولی‏
اين آمد با قاطعيت تمام كار كرد و رفت . دنيای امروز نمی‏پسندد دست دزد
را ببرند . پس چه كرده است ؟ !
غرض اين جهت است كه يكی از چيزهائی كه يك مسلمان نبايد تحت تأثير
آن قرار بگيرد ، موضوع پسند است . علی ( ع ) فرمود : « لا تستوحشوا فی‏
طريق الهدی لقله اهله » ( 1 ) هرگز اگر راه حق را پيدا كرديد ، از اينكه‏
در اقليت هستيد وحشت نكنيد . يعنی شخصيت داشته باشيد . اكثر ، همين بی‏
شخصيتی ، پدر افراد بشر را در آورده است . همينكه ملتی خودشان را در
اقليت ديدند و ديدند

پاورقی :
1 - نهج البلاغه ، خطبه . 199