معاصر او مالك بن انس است كه مركزش مدينه بود . مالك برخلاف‏
ابوحنيفه به قياس خوشبين نبود . در تمام عمرش دوبار به قياس فتوی داده‏
بود و وقتی كه خواست از دنيا برود ، ديدند مضطرب است . وقتی علت را
سؤال كردند گفت برای اينكه دوبار به قياس فتوی داده‏ام . او برعكس‏
بيشتر به حديث اعتماد می‏كرد و اگر جائی حديث نبود به سيره صحابه پيغمبر
و اگر صحابه نبودند به سيره تابعين يعنی شاگردان صحابه پيغمبر اعتماد
می‏كرد . كتابی هم در حديث نوشته است به نام " الموطا " در قرن دوم‏
هجری . اين هر دو نفر معاصر امام صادق هستند . مالك رسما در مدينه بود .
حضرت صادق هم در مدينه بود و مالك زياد خدمت حضرت می‏رسيد و بسيار
برای حضرت احترام قائل بود و اين را اهل تسنن نقل كرده‏اند كه مالك گفت‏
من فاضلتر از جعفربن محمد ، متقی‏تر از جعفر بن محمد ، شريفتر از جعفربن‏
محمد كسی را نديده‏ام . همچنين اين را ، هم اهل تسنن و هم اهل تشيع نقل‏
كرده‏اند كه مالك می‏گويد : من گاهی به خدمت جعفر بن محمد می‏رفتم و او
مسندی داشت ، اصرار می‏كرد و مرا روی آن مسند می‏نشاند و به من محبت‏
می‏نمود ، من از اين عمل بسيار خوشحال می‏شدم .
حديث معروفی است كه زياد شنيده‏ايد ، مالك می‏گويد : من يكبار در
خدمت امام به سوی مكه می‏رفتم ، رسيديم به مسجد شجره و از آنجا محرم شديم‏
. وقتی كه امام خواست لبيك بگويد و محرم بشود من به چهره او نگاه كردم‏
ديدم رنگ از صورت مباركش پريده ، می‏خواهد بگويد ولی مثل اينكه صدا در
گلويش می‏شكند . آنقدر خوف بر او مستولی شده كه نزديك است از