شده است در يك سطح زندگی بكنند . يعنی معنای مساوات اينست كه همه‏
افراد يكجور غذاگيرشان بيايد و همه يكجور ثروت داشته باشند ، همه مردم‏
يكجور خانه و مسكن داشته باشند ، همه يكجور مركب داشته باشند ، همه مردم‏
از چيزی كه آنها موجب سعادت می‏نامند بطور مساوی بهره‏مند شوند ، مثلا مال‏
و ثروت يكی از موجبات سعادت است ، خانه و زندگی از موجبات سعادت‏
است ، و غيره ، عدالت يعنی همه مردم از چيزهائی كه موجبات سعادت است‏
، برابر داشته باشند . اگر ما عدالت را اينجور معنی بكنيم ، درست نيست‏
. اين عدالت درست نيست و ظلم است . چرا ؟
اولا اينگونه عدالت امكان پذير نيست از اين نظر كه بعضی از موجبات‏
سعادت چيزهائی است كه در اختيار ما است و بعضی ديگر در اختيار ما
نيست و نمی‏توانيم آنها را برابر بكنيم . برای اينكه موجبات سعادت ،
همه‏اش ثروت و مركب و غذا و اين نوع چيزها نيست . اينها قسمتی از
موجبات سعادت است . ارسطو می‏گويد موجبات سعادت نه چيز است ( يا
اينكه از نه چيز بيشتر است ) . سه چيز از موجبات سعادت در بدن است ،
سه چيز هم در روح انسان است و سه چيز است كه در خارج از بدن و روح يعنی‏
خارج از وجود انسان است . آن سه چيز كه در بدن انسان است ، يكی سلامت‏
است ، ديگری قدرت و نيرومندی و سوم جمال و زيبائی بالاخص برای زن . آن‏
سه چيز از موجبات سعادت كه در روح انسان است يكی عدالت است ، ديگری‏
حكمت و دانش است كه آدم دانا و نادان در يك سطح از سعادت نيستند ، و
سوم