بخصوص در شفای بيماری و يا تاثير داشتن مكان مخصوص برای استجابت دعا
شرك است ، زيرا مستلزم اعتقاد به نيروی ماوراءالطبيعی در يك شیء است
، چه هر چه كه طبيعی است ، شناختنی و آزمودنی و حس كردنی و لمس كردنی
است . عليهذا اعتقاد به مطلق تاثيرات برای اشياء شرك نيست ( آنچنانكه
اشاعره پنداشتهاند ) بلكه اعتقاد به تاثيرات مافوق الطبيعی برای اشياء
شرك است . پس هستی تقسيم میشود به دو بخش : طبيعت و ماورای طبيعت .
ماوراءالطبيعه قلمرو اختصاصی خداوند است و طبيعت قلمرو اختصاصی مخلوق
او و يا قلمرو مشترك خدا و مخلوقات است . يك سلسله كارها جنبه
ماوراءالطبيعی دارد از قبيل احياء ( زنده كردن ) و اماته ( ميراندن ) ،
روزی دادن و امثال اينها و باقی كارهای عادی و معمولی است . كارهای فوق
معمولی قلمرو اختصاصی خداست و باقی ، قلمرو مخلوقات او . اين از جنبه
توحيد نظری .
اما از جنبه توحيد عملی هر نوع توجه معنوی به غير خداوند يعنی توجهی كه
از طريق چهره و زبان توجه كننده و چهره و گوش ظاهری شخص مورد توجه ،
نباشد بلكه توجه كننده بخواهد نوعی رابطه قلبی و معنوی ميان خود و طرف
مقابل برقرار كند و او را بخواند و متوجه خود سازد و به او توسل جويد و
از او اجابت بخواهد همه اينها شرك و پرستش غير خداست ، چون عبادت جز
اينها چيزی نيست و عبادت غير خدا به حكم عقل و ضرورت شرع جايز نيست و
مستلزم خروج از اسلام است . بعلاوه انجام اين گونه مراسم ، گذشته از اينكه
انجام مراسم عملی عبادت است برای غير خدا و عين اعمالی است كه مشركان
برای بتها انجام میدادند ، مستلزم اعتقاد به نيروی ماوراءالطبيعی برای
شخصيت مورد توجه ( پيغمبر يا امام ) است .
|