اثر طبيعی آن كارها را بگيرد . كشاورز كارهای كشاورزی را به عنوان سمبل و
علامت و به عنوان ابراز يك سلسله مقصودها و احساسها انجام نمیدهد .
همچنين يك خياط در كارهای خياطی . ما كه از منزل به طرف مدرسه حركت
میكنيم از حركت خود جز رسيدن به مدرسه نظری نداريم . نمیخواهيم با اين
كار خود يك منظور ديگر ابراز كرده باشيم .
ولی برخی از كارها را به عنوان علامت يك سلسله مقصودها و ابراز نوعی
احساسات انجام میدهيم ، مانند اينكه به علامت تصديق سر خود را رو به
پايين میآوريم و به علامت فروتنی ، دم در مینشينيم و به علامت تعظيم و
تكريم شخص ديگر خم میشويم .
بيشترين كارهای انسان از نوع اول است و كمترين آن از نوع دوم ، ولی به
هر حال قسمتی از كارهای انسان از اين نوع است كه كاری برای ابراز مقصودی
و نشان دادن احساسی صورت میگيرد . اين نوع كار در حكم كلمات و الفاظ و
لغات مستعمل و رايج است كه برای افاده يك منظور و ابراز يك نيت به
كار میرود .
اكنون كه اين دو مقدمه دانسته شد میگوييم پرستش ، چه قولی و چه عملی ،
يك كار " معنیدار " است . انسان با اقوال عابدانه خويش حقيقت بلكه
حقايقی را ابراز میدارد و با اعمال عابدانه خود ، از قبيل ركوع و سجود و
وقوف و طواف و امساك ، همان را میخواهد بگويد كه با اذكار قولی خود
میگويد .
|