از دست ظلم بخصوص كه آن مظلوم مسلمان باشد .

مبارزه با اختناق

و اما اگر آن مظلوم غيرمسلمان باشد ، آنهم باز دو جور است يك وقت‏
است آن ظالم مردمرا در حصاری قرار داده است كه مانع نشر دعوت اسلام‏
است ، اسلام بخودش حق ميدهد كه دعوتش را در جهان منتشر بكند ولی اگر
دعوتش بخواهد منتشر بشود فرع بر اين است كه آزادی برای نشر دعوت داشته‏
باشد كه بتواند برود دعوت خودشرا منتشر بكند .
شما دولتی را در نظر بگيريد كه مانع است از اينكه مسلمين صدای اسلامرا
بتوده مردم برسانند ميگويد تو حق نداری كه حرفترا بزنی من نميگذارم . در
اينجا جنگ با توده مردم جايز نيست توده مردم كه گناهی ندارند ، توده‏
مردم بی‏خبرند ، ولی آيا با آن رژيم فاسدی كه يك اعتقاد پوسيده‏ای را
تكيه‏گاه خود قرار داده و از آن مانند زنجيری برگردن مردم استفاده ميكند و
مانع نشر دعوت اسلام در ميان آن مردم است جايز است جنگيدن كه اين مانع‏
از سر راه ملت برداشته بشود يا نه ؟ و در واقع با اين محيط اختناق جايز
است مبارزه كردن يا جايز نيست ؟ از نظر اسلام اين هم جايز است برای‏
اينكه خود اين يكنوع قيام در برابر ظلم است ، گو اينكه خود اين مظلوم‏
بسا هست توجه ندارد باين ظلم ، او تقاضا نكرده است ولی لزومی ندارد
تقاضا شده باشد .

آيا تقاضای كمك لازم است

مسئله تقاضا هم مسئله‏ايست ، كه آيا مظلوم اگر تقاضای كمك كرد بر ما
جايز است يا واجب است كمك دادن يا حتی اگر تقاضای كمك هم نكند بر ما
جايز بلكه واجب است ؟ نه اينجا