نيازمند به يكديگر .
. 3 فلسفه تاريخ ، يعنی علم به تحولات و تطورات جامعه‏ها از مرحله‏ای به‏
مرحله ديگر و قوانين حاكم بر اين تطورات و تحولات ، به عبارت ديگر ،
علم به " شدن " جامعه‏ها نه " بودن " آنها .
ممكن است برای ذهن خواننده محترم اين پرسش پيش آيد كه آيا ممكن است‏
جامعه‏ها ، هم " بودن " داشته باشند و هم " شدن " و " بودن " آنها
موضوع يك علم باشد به نام تاريخ علمی و شدن آنها موضوع علمی ديگر باشد
به نام فلسفه تاريخ ؟ ! در صورتی كه جمع ميان اين دو ناممكن است ، زيرا
" بودن " سكون است و " شدن " حركت . از اين دو يكی را بايد انتخاب‏
كرد . تصوير ما از جامعه‏های گذشته يا بايد به صورت تصويری از بودنها
باشد و يا به صورت تصويری از شدنها .
و ممكن است خواننده محترم اشكال را به صورت كلی‏تر و جامع‏تر طرح كند
كه : به طور كلی شناخت ما و تصوير ما از جهان - و از جامعه به عنوان‏
جزيی از جهان - يا تصويری از اموری ايستا و ساكن است و يا تصويری از
اموری پويا و متحرك . اگر جهان يا جامعه ايستا و ساكن است پس " بودن‏
" دارد و " شدن " ندارد ، و اگر پويا و متحرك است " شدن " دارد و
" بودن " ندارد ، از اين رو می‏بينيم مهمترين تقسيمی كه در زمينه مكاتب‏
فلسفی صورت می‏گيرد اين است كه می‏گويند سيستمهای فلسفی به دو گروه اصلی‏
تقسيم می‏شوند : فلسفه‏های " بودن " و فلسفه‏های " شدن " . فلسفه‏های "
بودن " فلسفه‏هايی است كه بودن و نبودن را غير قابل جمع و تناقض را
محال فرض می‏كرده‏اند . چنين فرض می‏كرده‏اند كه اگر بودن