پاورقی : . 1 ماركس و ماركسيسم . ص 249 ( ضميمه پنجم ) .
اختيار را انكار كردهاند و آنچه به نام آزادی پذيرفتهاند در حقيقت آزادی
نيست ، و برخی ديگر برعكس ، اصل آزادی را پذيرفته و قانونمندی تاريخ را
نفی نمودهاند . اكثر جامعهشناسان اصل عليت و آزادی را غير قابل جمع
دانسته و به عليت گراييده و آزادی را نفی كردهاند .
هگل ، و به پيروی او ماركس ، طرفدار جبر تاريخ است . از نظر هگل و
ماركس آزادی جز آگاهی به ضرورت تاريخی نيست . در كتاب ماركس و
ماركسيسم از كتاب آنتی دورينگ تأليف انگلس نقل میكند كه :
" هگل نخستين كسی بود كه رابطه آزادی و ضرورت را دقيقا نشان داد . از
نظر او ، آزادی همانا درك ضرورت است . ضرورت به همان اندازه
نابيناست كه درك نشود . آزادی در استقلال رؤيايی نسبت به قوانين طبيعت
نيست ، بلكه در شناخت اين قوانين و در امكان به كار انداختن اصولی آنها
در جهت مقاصد معينی است . اين مطلب چه در مورد قوانين طبيعت خارجی و
چه در مورد قوانين حاكم بر وجود جسمی و روحی خود انسان صادق است " ( 1
) .
و نيز در آن كتاب پس از بحثی مختصر درباره اينكه انسان تحت شرايط
خاص تاريخی و در جهتی كه آن شرايط تعيين كردهاند میتواند و میبايد اقدام
كند ، میگويد :
" در واقع شناخت اين دادهها عمل انسان را مؤثرتر خواهد ساخت . هر
اقدام در جهت مخالف اين دادهها به منزله واكنش
پاورقی : . 1 ماركس و ماركسيسم . ص 249 ( ضميمه پنجم ) . |