حوادث مهم نشانه‏ها و نتايج جريانهای وسيع‏تر و طولانی‏تری هستند " و از
زبان هگل : " مردان بزرگ آفريننده تاريخ نيستند ، قابله‏اند " . مردان‏
بزرگ " علامت " اند نه " عامل " . از نظر منطق افرادی كه مانند
دوركهايم " اصالة الجمعی " می‏انديشند و معتقدند افراد انسان مطلقا در
ذات خود فاقد شخصيت‏اند ، تمام شخصيت خود را از جامعه می‏گيرند ، افراد
و شخصيتها جز تجليگاه روح جمعی و به قول محمود شبستری " مشبكهای مشكوه‏
" روح جمعی نيستند .
و كسانی كه مانند ماركس علاوه‏بر آنكه جامعه شناسی انسان را كار اجتماعی‏
او می‏شمارند آن را مقدم بر شعور اجتماعی‏اش تلقی می‏كنند، يعنی شعور افراد
را مظاهر و جلوه‏گاه‏های نيازهای مادی اجتماعی می‏دانند ، از نظر اين گروه ،
شخصيتها مظاهر نيازهای مادی و اقتصادی جامعه‏اند ، نيازهای مادی ... (1) .