حال نيروی معنوی حاكم آن نيز می‏باشد ، طبقه‏ای كه وسايل توليد مادی را در
اختيار دارد . . . افكار حاكم چيزی نيست جز بيان انديشوار روابط مادی‏
حاكم ، يعنی روابط مادی به زبان افكار ، يعنی همان روابطی كه اين طبقه را
حاكم ساخته است ، افكار حاكميت او . افرادی كه طبقه حاكم را تشكيل‏
می‏دهند علاوه بر چيزهای ديگر آگاهی نيز دارند و از اين رو فكر نيز می‏كنند
. تا آنجا كه به مثابه طبقه حاكميت دارند و عصر تاريخی را تعيين می‏كنند
، خود روشن است كه آن را در همه سطوح انجام می‏دهند ، يعنی علاوه بر
چيزهای ديگر چون انديشندگان و مولدان افكار ، حكومت می‏كنند و توزيع‏
افكار را تنظيم می‏كنند ، افكارشان افكار حاكم دوران است " ( 1 ) .
قطب حاكم و استثمارگر با لذات ارتجاعی ، محافظه‏كار ، سنت‏گرا و
گذشته‏نگر است و فرهنگش كه همان فرهنگ حاكم و تحميلی است ، فرهنگ‏
ارتجاعی و سنت‏گرايی و گذشته نگری است . و اما قطب استثمار شده و به‏
اسارت رفته با لذات انقلابی و قالب شكن و پيشرو و آينده‏نگر است و
فرهنگش كه همان فرهنگ محكوم است فرهنگ انقلابی و سنت شكنی و آينده‏
نگری است . استثمار شدگی شرط لازم انقلابی شدن است ، يعنی تنها اين طبقه‏
است كه استعداد انقلابی شدن دارد .
در كتاب تجديدنظر طلبی از ماركس تا مائو پس از عبارتی كه در بالا از
انگلس در مقدمه جنگ كشاورزان آلمان نقل كرديم می‏گويد :
" يك سال پس از انتشار اين مقدمه ( مقدمه كتاب جنگ كشاورزان آلمان‏
) كنگره سوسياليستهای آلمانی در " گوئا " در

پاورقی :
. 1 ايدئولوژی آلمانی ( ترجمه فارسی ) ، ص . 61