پاورقی : . 1 چهار رساله فلسفی ، ص 58 و . 59
روح ، و وجود اجتماعی تعيين كننده شعور اجتماعی است ، ولی در عين حال
میپذيريم - و هم بايد بپذيريم - كه روح بر ماده ، شعور اجتماعی بر وجود
اجتماعی ، و روبنا بر زيربنای اقتصادی تأثير متقابل میگذارد . بدين سان
ما نه فقط ماترياليسم را نقض نمیكنيم بلكه ماترياليسم مكانيكی را رد
مینمائيم و از ماترياليسم ديالكتيك دفاع میكنيم " ( 1 ) .
آنچه آقای مائو میگويد ، ماترياليسم تاريخی را كاملا نقض میكند . اينكه
آقای مائو میگويد : " چنانچه مناسبات توليدی مانع رشد و تكامل نيروی
مولده بشوند " و يا میگويد : " هنگامی كه جنبش انقلابی نيازمند به
تئوری انقلابی بشود " و يا میگويد : " چنانچه روبنا مانع رشد و تكامل
زيربنا بشود " ، چيزی را میگويد كه هميشه میشود و بايد هم بشود ، ولی
طبق ماترياليسم تاريخی جبرا تكامل نيروی مولده مناسبات توليدی را تغيير
میدهد ، جبرا تئوری انقلابی به صورت خود انگيخته پديد میآيد و جبرا روبنا
به دنبال زيربنا دگرگون میگردد .
مگر ماركس در كمال صراحت در مقدمه بر كتاب انتقاد بر علم اقتصاد
نگفت : " نيروهای مولد جامعه در مرحله معينی از تكامل و توسعه با روابط
توليدی موجود يا روابط مالكيت كه اصطلاح حقوقی روابط توليدی است و (
نيروهای مولد ) تا به حال در داخل آن روابط عمل میكردند . درگيری پيدا
میكنند . اين روابط كه در گذشته صور توسعه نيروهای مولد را تشكيل میدادند
تبديل به موانعی در اين راه
پاورقی : . 1 چهار رساله فلسفی ، ص 58 و . 59 |