يا نداشته باشند ، از نظر زندگی و هدفهای انسان تاثيری ندارد ، بر خلاف‏
مكتب كه چيزی را عرضه می‏دارد كه در آن آرمان بزرگی برای انسان نهفته‏
است .

توحيد هم پايه جهان بينی است وهم آرمان

" توحيد " چنين خاصيتی دارد كه از طرفی پايه و مايه فلسفه جهان بينی‏
است و نوعی ديد و بينش درباره هستی و وجود است و از طرف ديگر نوعی‏
آرمان و ايده است كه كلمه " لااله الا الله " در جمله نفی لااله مفهوم‏
ايده بودن و در جمله اثبات الا الله مفهوم اصل بودن توحيد در هستی را
بيان می‏كند . قدمای ما تعبيری دارند ، می‏گويند توحيد بر چند قسم است :
توحيد در ذات ، توحيد در صفات ، توحيد در افعال و توحيد در عبادت .
توحيد در ذات يعنی اعتقاد به توحيد ذاتی كه " « ليس كمثله شی‏ء » "
خداوند مثل و مانند و شريك ندارد . توحيد در صفات يعنی ذات او مغاير
با صفات و نيز صفتی مغاير با صفت ديگر نيست . در عين بساطت و وحدت ،
همه كمالات را به نحو بساطت و وحدت دارد . و همچنين توحيد افعالی . همه‏
اينها يك سلسله انديشه‏های نظری و فلسفی مانند است كه او چنين است .
ولی در عين حال توحيد در عبادت هم هست . او كه چنين است بايد پرستش‏
بشود ، لايق پرستش است و پرستش او در عمق روح و روان بشر ريشه دارد "
« ا فغير دين الله يبغون و له اسلم من فی السموات و الارض »" ( 1 ) .

پاورقی :
1 - سوره آل عمران آيه 83 ( آيا غير دين خدا را می‏جوئيد و حال آنكه هر
كه در آسمانها و زمين است خواه و ناخواه مطيع فرمان او است ) .