حاكم مسلط بر جامعه .
دكتر سروش : منظور نظم سياسی است ؟
استاد مطهری : هر طغيانی عليه نظم موجود انقلاب است و اين اختصاص به
نظم سياسی ندارد ممكن است انقلابی ادبی باشد ، يعنی نويسندگان و شعرا
عليه نظم ادبی موجود عصيان بكنند و آن نظم را در هم بريزند و سبك و متد
ديگری بوجود بياورند به قول آن شاعر معروف كه به انقلاب ادبی صدر
مشروطيت اعتراض داشت .
انقلاب ادبی بر پا شد
|
ادبيات ، شلم شوربا شد
|
ممكن است انقلابی هنری باشد ، همانگونه كه ممكن است انقلابی صنعتی و يا
علمی باشد ، رنسانس نمونه يك انقلاب فكری ، فرهنگی و علمی است ، از
اينها گذشته ممكن است انقلابی مذهبی باشد البته انقلاب مذهبی را اگر تنها
از جنبه مذهبی بودن مورد توجه قرار دهيم ، از آن به انقلابی عليه نظام
مذهبی حاكم تعبير میشود ، يعنی اينكه عدهای روشی در پرستشها ، نيايشها ،
قربانی كردن ها و عبادتها دارند و بعد ميايند و آنرا عوض ميكنند مذهبی
را بر ميدارند و مذهب ديگری را بجای آن مينشانند ، بدون آنكه در ساير
نهادهای اجتماعی تغيير و تبديلی پيدا بشود ولی اگر از انقلاب مذهبی
انقلابی نظير نهضت صدر اسلام مورد نظرمان باشد در آنصورت مفهوم عوض
میشود انقلاب صدر اسلام در همان حال كه انقلابی مذهبی بود ، انقلابی سياسی ،
اجتماعی ، اقتصادی و حتی ادبی هم بود خود قرآن اساس مبدأ يك ادبيات
جديد شد اين انقلاب فرهنگ تازهای نيز به جهان عرضه كرد و بنيانگذار تمدن
جديدی در جهان شد .
دكتر سروش : بنظر شما امكان دارد انقلابی مذهبی داشته باشيم كه همراه
با انقلاب در ساير جهات و ابعاد جامعه نباشد ؟