" 3 " معنويت در انقلاب اسلامی

امشب ميخواهم درباره سومين ركن از اركان انقلاب اسلامی يعنی ركن‏
معنويت سخن بگويم اگر دقت كرده باشيد اين مسئله كه جامعه بشری بدون‏
آنكه هيچگونه معنويتی داشته باشد قابل بقاء نيست ، منكر و مخالف ندارد
حتی مكتبها و پيروان مكتبهائی كه مادی فكر ميكنند و جهان را و جامعه و
حركات آنرا مادی تفسير ميكنند ، اعتراف دارند كه جامعه به نوعی از
معنويت نيازمند است بايد ببينيم مقصود از اين معنويت كه مورد قبول همه‏
، حتی ماديين است چه معنويتی است و راه تحصيل آن چيست ؟ ميتوان گفت‏
معنويت در اين حد كه همه آنرا قبول دارند ، يك مفهوم منفی است يعنی‏
منظور از آن ، نبودن يك سلسله از امور است ، اگر جامعه انسانی و افراد
آن به مرحله‏ای برسند كه خود پرست ، خودخواه و سودجو نباشند ، تعصب‏
نژادی ، منطقه‏ای و حتی مذهبی نداشته باشند ، اين نيستيها به عنوان‏
معنويت به حساب ميايند بر اساس اين تلقی از معنويت اگر اين قيدها
نباشد ، در آنصورت افراد جامعه بشری همه برادروار بصورت " ما " زندگی‏
خواهند كرد و " منيت " بكلی از بين ميرود .
در اينجا نكته جالبی وجود دارد اگر از پيروان اين طرز تفكر