كمونيستی جلوه دادن نهضت ما به اين خاطر بود كه آنها ميدانستند بازدن‏
اين برچسب ، موج سوء ظن و ترديد در جامعه ما برانگيخته ميگردد و از شدت‏
وحدت انقلاب تا حد زيادی كاسته ميشود .
از اينها گذشته حتی اگر برای همه گروهها و دستجات ، سهمی در نظر
بگيريم ، و سهم همه آنها را هم مثبت فرض كنيم و بپذيريم كه بسياری كشته‏
شدگان آنها ، صداقت داشته اند ، باز اين مسئله اساسی مطرح ميگردد كه آيا
بحث از سهم داشتن يا نداشتن مفهومی دارد يا نه ؟
اگر انقلابی بتمام و كمال بثمر برسد و موقع بهره دهی و ميوه چينی آن‏
باشد ، بطوريكه هيچ مسئله ديگری جز ميوه چيدن و بهره گيری مطرح نباشد ،
در آن حال جا دارد كه همه گروهها و افرادی كه سهمی در به ثمر رساندن‏
انقلاب داشته اند ، سهم خود را مطالبه كنند درست مثل درختی كه عده زيادی‏
در كاشتن و پرورش دادن آن سهم داشته اند و در موقع ميوه دهی هر كس‏
می‏گويد سهم مرا بدهيد تا بروم اما واقعيت اين است كه انقلابی آغاز شده و
تازه يك مرحله را طی كرده است و هنوز مراحلی را در پيش دارد ، در ميان‏
گروههائی هم كه در آن شركت داشته اند اكثريتی وجود دارد و اقليتی و اين‏
گروهها تا يك مرحله با هم وحدت نظر داشته اند و از آن مرحله به بعد
گروهی مدعی است كه اين انقلاب را در فلان مسير بايد حركت داد و برد و
ديگران ميگويند كه نه ، اين انقلاب در آن مسير نبايد برود ، بلكه در مسير
يا مسيرهای ديگر بايد سير كند به عبارت ديگر در نقطه شروع اين انقلاب ،
عده زيادی با يكديگر همراه بودند و تا يك منزل و يك مرحله كه سقوط رژيم‏
بوده است ، همه با يكديگر وحدت نظر داشته اند ، اما بعد از تحقق اين‏
مرحله ، اختلاف نظرها پيدا شده است می‏پرسيم آيا