آن مكتب كمونيزم باشد يا اگزيستانسياليسم يا يك مكتب التقاطی . با اين‏
شيوه‏ها و با اين طرز تفكر به استقلال فرهنگی نخواهيم رسيد و به ناچار
محكوم به فنا خواهيم بود اين اعلام خطر بزرگی است كه من ميكنم ما اگر
مكتب مستقلی نميداشتيم ، خوب در آن صورت ميگفتيم چاره‏ای نداريم بايد
يا به اين گروه ملحق شويم ، يا به آن گروه ولی درد بر سر اينست كه چنين‏
مكتب مستقل و غير نيازمند بغيری را داريم اين از خود باختگی ماست كه‏
فكر ميكنيم آنچه را كه داريم بايد از دست بدهيم و كالای ديگران را مورد
استفاده قرار بدهيم .
در جامعه خودمان به كرات ديده ايم كه كسی فی المثل شيفته منطق‏
ديالكتيك است و تازه واقع مطلب اينست كه همان منطق را هم بخوبی‏
نفهميده ، بلكه جسته و گريخته از گوشه و كنار بگوشش خورده و چيزی در
ذهنش جای گرفته است بعد همين آدم ادعا می‏كند كه منطق اسلام هم همان منطق‏
ديالكتيك است ، بدون اينكه توجه كند منطق ديالكتيك دين او را و اسلام‏
او را از ريشه می‏كند و نابود ميسازد و يا ديگری ميبيند كه در دنيا مد شده‏
كه ميگويند زير بنا اقتصاد است او هم بدون تعمق و طوطی وار می‏گويد
زيربنای اسلام هم اقتصاد است بدون اينكه بفهمد معنی اين سخن كه زير بنا
اقتصاد است ، محو و طرد هرگونه معنويت است ، معنويتی كه اسلام بر اساس‏
آن بنا شده است يا خود باخته ديگری ميبيند مبارزه با مالكيت ، امروز
شايع و رايج است ، او هم بدون آنكه با ضوابط و معيارهای اسلامی آشنائی‏
داشته باشد می‏گويد آقا مالكيت اختصاصی نبايد وجود داشته باشد ، اسلام هم‏
منكر مالكيت اختصاصی است من نميخواهم بگويم در اين موارد سوء نيتی در
كار است ، ولی اگر كاری يا عملی ، خطری بزرگ به دنبال داشته باشد ،