بود ، آنهم قوم و خويشی كه در دوره جاهليت با گونه‏ای از اشرافيت خو
گرفته بودند عثمان اولا نظام به اصطلاح اقطاعی را رايج كرد يعنی قسمتهائی‏
از اموال عمومی را به كسانی كه يا از خويشاوندانش بودند و يا از دوستان‏
و طرفدارانش ، بخشيد ديگر اينكه از بيت المال بخششهای فوق العاده بزرگی‏
انجام داد و به اصطلاح امروز پرداختهايش بر حسب ارقام نجومی بود به اين‏
ترتيب در عرض ده ، دوازده سال ، ثروتمندانی در جهان اسلام پيدا شدند كه‏
تا آنزمان نظيرشان ديده نشده بود از نظر سياسی هم باز پستها و مقامات در
ميان همان اقليت تقسيم ميشد و ميچرخيد .
كم كم اعتراضها از هر گوشه و كنار شروع شد . از شهرستانهای مختلف مردم‏
شروع كردند به اعتراض و انتقاد و مهاجرت به مدينه برای نشان دادن‏
نارضائی خود و چون اعتراضهای لفظی و كتبی به نتيجه نرسيد ، در نهايت امر
مردمی كه از شهرستانهای مختلف بالاخص از كوفه و مصر به عنوان شاكی و
معترض آمده بودند ، با همكاری مردم خود مدينه دست به قيام مسلحانه عليه‏
سومين خليفه مسلمين زدند عثمان تا آخرين لحظه مقاومت كرد ، اما بالاخره‏
به دست انقلابيون از پا در آمد .
در زمان حيات عثمان ، تنها كسی كه انقلابيون او را قبول داشتند و عثمان‏
هم گاهی او را قبول ميكرد و گاهی رد ، حضرت علی ( ع ) بود كه نقش رابط
را ميان انقلابيون و عثمان عمل ميكرد علی ( ع ) همواره عثمان را نصيحت‏
ميكرد كه دست از روشش بردارد و به خواسته‏های مردم جواب مثبت بدهد و
افراد فاسدی را كه در اطرافش هستند كنار بگذارد در رأس اين اطرافيان‏
فاسد مروان بن حكم قرار داشت مروان و پدرش را پيامبر ( ص ) چون‏
وجودشان را خطرناك تشخيص داده بود به خارج از مدينه تبعيد كرده بود و