اما سخن در معلم است كه لزوما چی و كی بايد باشد ؟ آيا انسان حتما
بايد از بشر ديگر علم بياموزد ، پس حتما لازم است كليد دانش بشرهای‏
ديگر را كه نامش " سواد داشتن " است در اختيار داشته باشد ؟ آيا
انسان را آن پايه نيست كه مبتكر باشد ؟ آيا انسان نمی‏تواند بی نياز از
انسانهای ديگر ، كتاب طبيعت و خلقت را مطالعه كند ؟ آيا انسان را آن‏
مقام و درجه نيست كه با غيب و ملكوت اتصال پيدا كند و خداوند مستقيما
معلم و هادی او باشد ؟ قرآن كريم درباره پيغمبر می‏فرمايد :
« و ما ينطق عن الهوی ، ان هو الا وحی يوحی علمه شديد القوی »( 1 ) .
او از هوای نفس سخن نمی‏گويد ، آنچه می‏گويد جز وحی كه به او می‏رسد
نيست . آن كه دارای نيروهای زيادی است او را تعليم داده است .
علی ( عليه السلام ) درباره رسول اكرم می‏فرمايد :
« و لقد قرن الله به منذ كان فطيما اعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق‏
المكارم و محاسن أخلاق العالم » ( 2 ) .
از آن زمان كه كودك بود و تازه از شير گرفته شده بود ، خداوند
بزرگترين فرشته خويش را مأمور و مراقب او قرار داده ، آن فرشته او را
در راه‏های مكرمت می‏برد و به نيكوترين اخلاق جهان سوق می‏داد .

پاورقی :
. 1 نجم / 3 - . 5
. 2 نهج البلاغه ، خطبه . 190