پاورقی : . 1 يس / . 69
پيغمبر به خط خود نوشت ، زيرا نوشتهاند " فاخذه رسول الله و كتب "
يعنی پيغمبر از علی گرفت و خود نوشت . در عبارت طبری و ابن اثير يك
جمله اضافه دارد به اين ترتيب :
" « فأخذه رسول الله و ليس يحسن ان يكتب فكتب » . رسول خدا از علی
گرفت و در حالی كه نوشتن را نمیدانست ، نوشت " .
روايت طبری و ابن اثير تأييد میكند كه رسول خدا نمینوشته است و در
حديبيه به طور استثنائی نوشته است .
اين روايت شايد نظر كسانی را تأييد كند كه میگويند پيغمبر به تعليم
الهی اگر میخواست بنويسد میتوانست بنويسد ولی نمینوشت ، همچنانكه
پيغمبر هرگز شعر نسرود و حتی شعر ديگری را نيز قرائت نكرد . احيانا اگر
تك بيتی از ديگری میخواست بخواند ، آن را " حل " میكرد ، يعنی كلمات
را مقدم و مؤخر و يا در الفاظ شعر كم و زياد میكرد كه از صورت شعری خارج
شود ، زيرا خداوند شعر را شايسته مقام او نمیدانست : « و ما علمناه
الشعر و ما ينبغی له ان هو الا ذكر و قرآن مبين »( 1 ) .
به طوری كه ملاحظه میشود نقلها در جريان حديبيه يكنواخت نيست ، و هر
چند از بعضی نقلها استفاده میشود كه در آن جريان ، كلمه " بن عبدالله "
را كه به منزله جزئی از امضای آن حضرت شمرده میشود به دست خود نوشته
است ، ولی همان نقلها تأييد میكند كه جنبه استثنائی داشته است .
در اسد الغابه ذيل احوال تميم بن جراشه ثقفی داستانی از او
پاورقی : . 1 يس / . 69 |