- مرحله پنهان را در مكه طی كرد و مرحله آشكار را در مدينه . سخن من اين‏
است كه آيا شما واقعا در وجدان خودتان احتمال می‏دهيد كه منظور اين آيه‏
همين مطلب باشد ؟ آيا انقلابيون عصر پيغمبر از قبيل سلمان و ابوذر و
مقداد مفهومشان از ايمان به غيب همين معنی بود ؟ آيا آنها در دوره مدينه‏
موضوع ايمان به غيب را منتفی شده تلقی می‏كردند ؟ !
شما در تفسير جمله " « و بالاخره هم يوقنون »" ( 1 ) می‏گوييد :
" اينان به نظام برتر در مرحله شهادت انقلاب يقين دارند و می‏دانند كه‏
اين موضعگيريهای خاص و اين روش انقلابی ، سر انجام آنان را به هدف‏
خويش كه رسيدن به نظام برتر است ، می‏رساند . . . " .
شما هر جا كه نام " دنيا " آمده آن را با كلمه " زندگی پست‏تر "
ترجمه كرده‏ايد ، كه اصل ترجمه درست است ، ولی مقصود از زندگی پست‏تر را
منحصرا زندگی در نظام به اصطلاح سرمايه داری قرار داده‏ايد و " آخرت "
را كه به " نظام برتر " ترجمه كرده‏ايد ، به معنی نظام عادلانه
سوسياليستی - كه بعد از اين نظام برقرار خواهد شد - دانسته‏ايد .
آيا واقعا شما خود باور داريد كه منظور از آخرت در قرآن ، نظام برتر
زندگی در همين جهان است ؟ يعنی مقصود از دنيا ، زندگی در نظام
سرمايه‏داری و مالكيت است و مقصود از آخرت ، زندگی در نظام تكامل يافته‏
سوسياليستی است ؟ آيا اينها ملعبه قراردادن قرآن نيست ؟ اگر نيست پس‏
چيست ؟

پاورقی :
. 1 بقره / . 4