عبدالله بن ابی هيچ وقت با پيغمبر نجنگيد كه جبهه خارجی را تبديل به
جبهه داخلیكند ، از اول در جبهه داخلی اخلال میكرده است . عبدالله بن ابی
به هيچ وجه روحانی نبوده و هرگز يك آيه هم از قرآن تفسير نكرده و در هيچ
تفسيری هم از او به عنوان مفسر ، نامی برده نشده و همه مفسران بالاجماع او
را منافقی بزرگ میدانند . او اساسا بعد از رسول خدا زنده نبود كه در
خانه او صدها نفر برای تفسير شركت كنند . آيا اينها نشانه كمال بیاطلاعی
شما از تاريخ اسلام نيست ؟
شما در پاورقی همين قسمت ، از واقعه " يمامه " - كه در حدود يك سال
بعد از پيغمبر رخ داد و نبردی سهمگين ميان مسلمانان و پيروان مسيلمه
كذاب واقع شد - نام میبريد و میگوييد :
" تعداد زيادی از مسلمانان به قتل رسيدند كه تعداد كشته شدگان از هزار
و تا هزار و دويست نفر گفته شده است و در ميان آنان هفتصد و يا چهارصد
و پنجاه و يا به كمترين شماره هفتادتن از حاملان و حافظان قرآن بودند كه
در تارك درخشان اين گروه نام سالم موسی بن حذيفه ( مولی ابی حذيفه )
ديده میشود . . . پيداست كه بنيانگذاران اين جنگ چه كسانی بودند " .
آيا میدانيد اين آقای " سالم " كه شما او را در تارك درخشان شهدای
حافظ قرآن در يمامه قرار میدهيد كيست ؟ اين سالم همان فردی است كه گروه
يورش به خانه علی و زهرا و به آتش كشيدن آن خانه را رهبری میكرد . اين
شخص در گروه همان كسانی بود كه شما هم آنها را به طنز " صحابه كبار "
میخوانيد و در
|