پاورقی : . 1 رعد / . 17
داشته ، درد آنها را چشيده و از ميان آنها برخاستهاند و به سود آنها و در
جهت احقاق حقوق از دست رفته آنها كوشا بودهاند .
پيامبران راستين همچنانكه از نظر روح دعوت و رسالتشان كه همان
جهتگيری و جبهه گيری آنان است تبرئه میشوند ، از جنبه ناكامیشان نيز
كاملا تبرئه میگردند ، يعنی آنها مسؤول ناكامی خود نيستند ، زيرا " جبر
تاريخ " ناشی از مالكيت اختصاصی ، جبرا و قهرا جامعه را به دو نيم كرد
: نيم استثمارگر و نيم استثمار شده ، نيم استثمارگر كه مالك توليدات
مادی بود قهرا مالك توليدات معنوی هم بود ، و با جبر تاريخ كه همان قضا
و قدر است در تعبير مادیاش ، قضا و قدری كه خدايش نه در آسمان بلكه در
زمين ، خدايش نه مجرد بلكه مادی ، يعنی همان قدرت حاكمی كه نامش
زيربنای اقتصادی جامعه و شاهفنرش " ابزار توليد " است ، نمیتوان پنجه
افكند ، پس پيامبران مسؤول ناكامی خود نبودهاند .
ولی ضمن اينكه با بيان گذشته ، پيامبران راستين تبرئه میشوند ، نظام
راستين هستی كه گفته میشود نظام " خير " است ، نظام " حق " است ،
خير بر شر غلبه دارد ، تخطئه میشود . الهيون كه با ديده خوشبين به نظام
مینگرند ، ادعا میكنند كه نظام هستی نظام راستين است ، نظام حق است ،
نظام خير است ، شر و باطل و ناراستی وجود عرضی و طفيلی و موقت و غير
اصيل دارد ، آن كه محور و مدار نظام هستی يا نظام اجتماعی بشر است ، "
حق " است :
« فاما الزبد فيذهب جفاء و أما ما ينفع الناس فيمكث فی الأرض »( 1
) .
پاورقی : . 1 رعد / . 17 |