داوری می‏كرد . شخصی به آن حضرت گفت : اينجا منشين كه مشرف به سقوط
است . علی فرمود : اجل نگهبان مرد است . همينكه علی ( ع ) برخاست ،
ديوار خراب شد . امام صادق ( ع ) فرمود : علی ( ع ) از اين گونه كارها
می‏كرد و اين يقين است .
ممكن است گفته شود اين حديث اولا منافات دارد با آنچه قبلا در صفحه 73
از توحيد صدوق نقل كرديم كه اصبغ بن نباته گفت : علی ( عليه‏السلام ) از
پای ديوار كجی حركت كرد و پای ديوار ديگری نشست ، همينكه مورد اعتراض‏
قرار گرفت كه می‏خواهی از قضا و قدر الهی فرار كنی ، جواب داد از قضا و
قدری به قضا و قدر ديگر فرار می‏كنم . چگونه است آنجا كه خود علی ( ع )
از پای ديوار كج حركت می‏كند و حركت كردنش مورد ايراد قرار می‏گيرد ،
می‏گويد از قضا و قدری به قضا و قدری پناه می‏برم ، و اما آنجا كه ديگری به‏
او تذكر می‏دهد ، می‏گويد : اجل نگهبان است . و ثانيا در زير ديوار مشرف‏
به سقوط نشستن از لحاظ قانون شرعی حرام و ممنوع است ، چگونه علی (
عليه‏السلام ) تحت عنوان اينكه اجل نگهبان است برجای خو د نشست ؟ پس‏
اين حديث قابل قبول نيست .
اما به نظر می‏رسد با توجه به مطالبی كه در گذشته گفتيم بتوان اين حديث‏
را تفسير كرد ، به طوری كه نه با حديث توحيد صدوق منافات داشته باشد و
نه با اصل مسلم شرعی مبنی بر وجوب حفظ نفس و حرمت القای نفس در
مهالك .
در فصلی كه تحت عنوان " عوامل معنوی " ايراد كرديم ، گفتيم كه عوامل‏
قضا و قدر و رشته‏های علی و معلولی را نبايد به علل و اسباب مادی و دنيای‏
سه بعدی محدود و محصور كرد ، عوامل معنوی نيز به نوبه خود رشته‏ای از علل‏
و اسباب اين جهان را تشكيل