كتاب خود ، مبادی و اصول اسلام را شرح داده است و پس از ذكر ايمان به‏
خدا و فرشتگان و كتابهای آسمانی و پيغمبران و روز قيامت ، می‏گويد :
" آخرين و ششمين قاعده‏ای كه در رديف مبادی اسلام است ، عقيده جبر
است . محمد برای پيشرفت امور جنگی خود از اين قاعده استفاده می‏كرد ،
زيرا به موجب اين قاعده هر حادثه‏ای كه در جهان رخ می‏دهد ، پيش از آن ،
در علم خدا مقدر شده و پيش از آنكه جهان به وجود آيد ، در لوح محفوظ
ثبت گرديده است و سرنوشت هر كس و وقت مرگ او تعيين شده و قابل‏
تغيير نيست و به هيچ وسيله نمی‏توان آن را مقدم و مؤخر ساخت . مسلمانان‏
كه اين نكات را مسلم می‏داشتند و بدان عقيده داشتند ، به هنگام جنگ بدون‏
بيم و هراس خود را به صف دشمن می‏زدند . در نظر آنها مرگ در جنگ مساوی‏
با شهادت بود و بهشت را نصيب انسان می‏ساخت ، بدين جهت اطمينان‏
داشتند اگر كشته شوند يا بر دشمن غلبه يابند ، در هر صورت فيروز شده‏اند
. بعضی مسلمانان مذهب جبر را كه می‏گويد انسان برای اجتناب از گناه و
رهايی از مجازات ، مختار نيست و در اين زمينه اراده‏ای از خود ندارد ،
منافی عدل و رحمت خدا می‏دانند . فرقه‏هايی پديد آمده‏اند كه برای تعديل و
توضيح اين مذهب حيرت انگيز كوشيده‏اند و هنوز هم می‏كوشند ، ولی عده آنها
كم است و از پيروان سنت رسول به شمار نمی‏آيند . . . چه عقيده‏ای بهتر از
اين می‏تواند سپاهيان نادان و مغرور را به ميدان جنگ براند و آنها را
مطمئن سازد كه اگر زنده ماندند ، غنيمت می‏برند و اگر كشته شدند ، در
بهشت جای می‏گيرند ؟ اين عقيده ، سپاه مسلمانان را چنان بی‏باك و نيرومند
ساخته بود كه هيچ سپاهی يارای برابری با آن نداشت ، ولی در عين حال ،
همين عقيده دارای زهری بود كه نفوذ اسلام را از ميان برد . از موقعی كه‏
جانشينان پيغمبر دست از جنگجويی و جهانگيری برداشتند و شمشيرهای خود را
در نيام كردند ، عقيده جبر خاصيت ويران كننده خود را آشكار ساخت ، صلح‏
و آرامش ، اعصاب مسلمانان را ضعيف كرد ، و لوازم مادی نيز كه قرآن‏
استفاده از آن را روا شمرده و وجه امتياز ميان اسلام و مسيحيت - دين پاكی‏
و از خود گذشتگی - به شمار می‏رود ، در