است . خدا فرمان و حكم خود را به نتيجه می‏رساند . خداوند برای هر چيزی‏
قدر و اندازه و حدی قرار داده است .
در اين آيه كريمه با اينكه با جمله " « قد جعل الله لكل شی‏ء قدرا »"
به نظام عالم و اينكه هيچ چيز به گزاف صورت نمی‏گيرد و هر چيز در مرتبه‏
خود قرار دارد ، تصريح شده ، يعنی نظام اسباب و مسببات به رسميت‏
شناخته شده است ، در عين حال می‏فرمايد خداوند فرمان خود را به نتيجه‏
می‏رساند ، يعنی آنجا كه پای روابط معنوی و تأييدات غيبی به ميان می‏آيد ،
جريان ديگری پيش می‏آيد و علل و اسباب ظاهری بی‏اثرمی‏گردند .

تفاوت دو مكتب

در گذشته گفتيم ماديون ( و همچنين بعضی از مسيحيون ) موضوع قضا و قدر
را دستاويز حمله به اسلام قرار داده‏اند و می‏گويند لازمه اعتقاد به قضا و
قدر اين است كه انسان خود را مجبور و دست بسته بداند و نقش خود را در
ايجاد و تكوين و سازندگی بهتر اجتماع فراموش كند و منتظر سرنوشت بنشيند
.
و گفتيم اين اشتباه از آنجا ناشی شده كه ميان اعتقاد به قضا و قدر ، و
عقيده جبر فرق گذاشته نشده است . طبق عقيده جبر ، انسان از خود اراده و
اختياری ندارد و عامل واقعی گفتار و كردار خودش نيست و صفات و روحيات‏
خودش تأثيری در سرنوشتش ندارد . نه تنها در پس آينه طوطی صفت آنچه به‏
او گفته شد بگويد می‏گويد ، بلكه حتی عامل واقعی همين گفته تلقينی نيز
خودش نيست . ولی طبق عقيده قضا و قدر ، علم و اراده الهی هيچ چيزی را