تفسير ديگر اينكه قضا و قدر حتمی آن است كه از طرف خداوند تأكيد و
ايجاب شده است كه حتما بايد واقع شود و حتما هم واقع خواهد شد ، ولی‏
قضا و قدر غير حتمی آن است كه اراده خداوند نسبت به او بی‏طرف و
بی‏تفاوت است و يا بی‏تفاوت نيست اما الزام و ايجابی هم در كار نيست ،
همان طور كه احكام تكليفی از اين قبيل است : گاهی يك چيز از طرف آمر و
مقنن حتم و ايجاب می‏شود ( وجوب ) و گاهی آمر و مقنن نسبت به چيزی‏
بی‏طرف است ، از نظر او تفاوتی نيست كه آن كار صورت بگيرد يا صورت‏
نگيرد ( اباحه ) و گاهی آمر طرف وقوع يا عدم وقوع را ترجيح می‏دهد ، اما
الزام و ايجاب نمی‏كند ( استحباب يا كراهت ) .
در امور تكوينی نيز همين طور است ، گاهی ايجاب و الزام است و آن قضا
و قدر حتمی است ، و گاهی بی‏طرف است و يا آنكه يك طرف ( وقوع يا عدم‏
وقوع ) ترجيح دارد اما الزام و ايجابی در كار نيست و آن قضا و قدر غير
حتمی است .
اين تفسير ، غير علمی‏ترين تفسير اين مطلب است . اين نفی قضا و قدر
است ، زيرا محال است كه اراده حق نسبت به حادثه خاصی بی‏طرف و
بی‏تفاوت باشد و يا بی‏طرف نباشد ولی ايجاب نكند ، همان طوری كه محال‏
است حادثه‏ای از قانون عليت مستثنی باشد و يا تحت قانون عليت باشد اما
ضرورت و ايجاب در كار نباشد . قياس گرفتن حقايق تكوينی به امور عرفی و
قراردادی درست نيست .

عوامل معنوی

در مثالهای گذشته آنچه راجع به علل و اسباب و عوامل مؤثر