صلاحيتشان چون يونانيان مورد اعتماد بود . . . اين نفوذ [ اسلامی ] از راه‏
بازرگانی و جنگهای صليبی و ترجمه هزاران كتاب از عربی به لاتين و
مسافرتهای دانشورانی از قبيل گربرت و مايكل اسكات و ادلارد باثی به‏
اندلس اسلامی انجام گرفت " ( 1 ) .
و هم او می‏گويد :
" تنها به دورانهای طلايی تاريخ ، يك جامعه می‏توانسته است در مدتی‏
كوتاه اين همه مردان معروف در زمينه سياست و تعليم و ادبيات و لغت و
جغرافيا و تاريخ و رياضيات و هيأت و شيمی و فلسفه و طب و مانند آنها
كه در چهار قرن اسلام ، از هارون الرشيد تا ابن رشد بوده‏اند ، به وجود
آورد . قسمتی از اين فعاليت درخشان از ميراث يونان مايه گرفت ، اما
قسمت اعظم آن ، بخصوص در سياست و شعر و هنر ، ابتكارات گرانبها بود
" ( 2 ) .
قدر مسلم اين است كه پديده‏ای درخشان و چراغی نورافشان به نام تمدن‏
اسلامی قرنها در جهان وجود داشته و سپس اين پديده نابود و اين چراغ‏
خاموش شده است ، و امروز مسلمانان با مقايسه با بسياری از ملل جهان و
مقايسه با گذشته پرافتخار خودشان در حال انحطاط و تأخر رقت‏باری بسر
می‏برند .
طبعا اين پرسش پيش می‏آيد كه چطور شد مسلمانان پس از آن همه پيشروی و
ترقی در علوم و معارف و صنايع و نظامات ، به قهقرا برگشتند ؟ مسؤول اين‏
انحطاط و سير قهقرايی چيست و كيست ؟ آيا افراد يا اقوام يا جريانات‏
خاصی سبب شدند كه مسلمين از مسير اصلی خود كه به سوی ترقی و تكامل بود ،
منحرف شوند ، و يا عامل خاصی كه مسلمين را برخلاف انتظار از مسير خود
منحرف كند رخ نداده است

پاورقی :
. 1 همان كتاب ، ص 319 و . 320
. 2 همان كتاب ، ص . 322