اينها مجموع موضوعاتی است كه از نظر اينجانب بايد جزء اين سلسله‏
مباحث قرار گيرند . نه مدعی استقصا هستم و نه مدعی حسن ترتيب . ممكن‏
است موضوعات ديگری باشد كه بايد در اين رديف قرار گيرد و از نظر من‏
پنهان مانده باشد . اينجانب نه خود را قادر به بحث در تمام اين‏
موضوعات می‏داند و نه به فرض قدرت ، چنين وقت و فرصتی را داراست .
برای بعضی از اين موضوعات كه از آن جمله است شماره‏های 1 و 2
يادداشتهايی دارد و اميدوار است موفق گردد آنها را تنظيم كرده و هر چه‏
زودتر در دسترس عموم بگذارد .
اگر فضلا و نويسندگان با ارزش ما بذل توجه بفرمايند و در هر يك از
موضوعات نامبرده كه اطلاعات كافی دارند ، تحقيقی عالمانه به عمل آورند و
آن را جزء اين سلسله مباحث قرار داده و مطلبی را كه اختيار فرموده‏اند به‏
اطلاع اين بنده برسانند ، موجب امتنان اينجانب خواهد بود .
نخستين روزی كه متوجه شدم غربيان اعتقاد به قضا و قدر را يكی از علل‏
بلكه علت اصلی انحطاط مسلمين می‏دانند ، در حدود بيست سال پيش ، ايام‏
طلبگی در حوزه علميه قم بود .
جلد دوم كتاب زندگانی محمد تأليف دكتر محمد حسنين هيكل ترجمه‏
ابوالقاسم پاينده را می‏خواندم . در آخر اين كتاب خاتمه‏ای دارد مشتمل بر
دو مبحث :
. 1 تمدن اسلامی چنانكه قرآن شرح می‏دهد .
. 2 خاورشناسان و تمدن اسلامی .
در مبحث دوم سخنی از يك نويسنده معروف آمريكايی به نام " واشنگتن‏
ارونگ " كه كتابی در سرگذشت پيغمبر اسلام نوشته است ، نقل می‏كند .
واشنگتن ارونگ به نقل دكتر هيكل در خاتمه