لطيف را جامه‏ای زيبا از شعر پوشانيده‏اند ، به عبارت ديگر ، به زبان اهل‏
ادب سخن گفته‏اند نه به زبان اهل فلسفه ، همچنانكه بسياری از اشعار
منسوب به خيام از اين قبيل است . خيام شهرت جهانی خود را مديون اين‏
گونه تخيلات و اين طرز از بيان است .
علم ازلی الهی ، از نظام سببی و مسببی جهان جدا نيست . علم الهی علم‏
به نظام است . آنچه علم الهی ايجاب و اقتضا كرده و می‏كند اين جهان است‏
با همين نظاماتی كه هست . علم الهی به طور مستقيم و بلاواسطه نه به وقوع‏
حادثه‏ای تعلق می‏گيرد و نه به عدم وقوع آن . علم الهی كه به وقوع حادثه‏ای‏
تعلق گرفته است به طور مطلق و غير مربوط به اسباب و علل آن حادثه نيست‏
، بلكه تعلق گرفته است به صدور آن حادثه از علت و فاعل خاص خودش .
علل و فاعلها متفاوت می‏باشند : يكی عليت و فاعليتش طبيعی است و يكی‏
شعوری ، يكی مجبور است و يكی مختار . آنچه علم ازلی الهی ايجاب می‏كند
اين است كه اثر فاعل طبيعی از فاعل طبيعی ، اثر فاعل شعوری از فاعل‏
شعوری ، اثر فاعل مجبور از فاعل مجبور و اثر فاعل مختار از فاعل مختار
صادر شود . علم الهی ايجاب نمی‏كند كه اثر فاعل مختار از آن فاعل ،
بالاجبار صادر شود .
به عبارت ديگر ، علم ازلی الهی علم به نظام است ، يعنی علم به صدور
معلولات است از علل خاص آنها . در نظام عينی خارجی علتها و فاعلها
متفاوت‏اند : يكی طبيعی است و يكی شعوری ، يكی مختار است و يكی مجبور .
در نظام علمی نيز امر از اين قرار است ، يعنی هر فاعلی همان طور كه در
عالم عينی هست در عالم علمی هست ، بلكه بايد گفت آن طور كه در عالم‏
علمی هست در عالم عينی هست . علم الهی كه به صدور اثری از فاعلی تعلق‏