فهرست مطالب
عنوان
صفحه
مقدمه : عظمت و انحطاط مسلمين
7
رديف اصلی مسأله سرنوشت
7
مسأله سرنوشت در اين كتاب جزء بحثهايی از علل انحطاط مسلمين قرارگرفته است
8
نويسنده از چه زمانی متوجه اين سلسله بحثها شد ؟
8
تمدن عظيم اسلامی
10
مايه گرفتن تمدن جديد اروپايی از تمدن اسلامی
10
سخنان گوستاولوبون و سخنان ويل دورانت
10
چرا مسلمانان به قهقرا برگشتند ؟
12
آنچه لازم است مقدمه اين سلسله مباحث قرار گيرد
13
طبيعت زمان از نظر فلسفه تاريخ
14
علل انحطاط مسلمين در سه بخش
15
پارهای از عقايد و افكار اسلامی كه متهم و مسؤول شناخته شدهاند
16
عناصری از اخلاق اسلامی كه انحطاط آور خوانده شدهاند
17
برخی مقررات اسلامی از اين نظر
17
آيا خصائص و مميزات روحی ملل اسلامی عامل انحطاط مسلمين بوده است ؟
18
دو طبقه متنفذ و مسؤوليتهای آنها از اين نظر
18
عوامل بيگانه
19
مجموع موضوعات و مباحثی كه لازم است بررسی شود
19
درخواست نويسنده از فضلا و نويسندگان
21
سخنان واشنگتن ارونگ آمريكايی درباره تأثير اعتقاد به قضا و قدر در انحطاط مسلمين
22
انتقاد سخنان واشنگتن ارونگ
23
چرا در اين رساله از تعرض بعضی شاخهها و فروع خودداری شده است ؟
26
انسان و سرنوشت
29
رعب و هراسی كه از شنيدن نام قضا و قدر و سرنوشت پيدا میشود
29
سه فرض در باب سرنوشت
30
مسأله سرنوشت از زمان پيغمبر در ميان مسلمانان مطرح شده است
31
جنبه عملی و عمومی اين مسأله
31
آيات قرآن در زمينه سرنوشت
33
آيات قرآن در زمينه اختيار و اراده
36
آيا ميان اين دو دسته از آيات تعارض است ؟
38
معتزله طرفدار اختيار و اشاعره طرفدار جبر میشوند
38
اصطلاح " قدری "
39
دو نوع تعارض
40
در قرآن تعارض وجود ندارد
42
آثار سوء عقيده جبر
43
استفاده سياسی از عقيده جبر در زمان بنیاميه
44
معبد جهنی و غيلان دمشقی با عقيده جبر مبارزه میكنند
44
سخنان شبلی نعمان
44
مأمون و معتصم به حمايت معتزله ، و متوكل به حمايت اشاعره برمیخيزند
45
مسيحيان اروپايی به استناد عقايد اشاعره ، اسلام را مذهب جبری و عامل انحطاط مسلمين میخوانند
46
دفاع سيد جمال الدين اسدآبادی از عقيده قضا و قدر اسلام و تفكيك آن از عقيده جبر
46
مسأله سرنوشت همواره به صورت يك عقده فكری مورد توجه بشر بوده است
48
فلسفه مادی و سرنوشت
48
جبر و توحيد ، اختيار و تنزيه
49
مباحثه غيلان دمشقی و ربيعهالرای
50
مباحثه ابواسحاق اسفراينی و قاضی عبدالجبار معتزلی
50
لغت قضا و قدر
52
سه نظر درباره ارتباط حوادث با گذشته
53
اعتقاد به قضا و قدر مستلزم جبر نيست
56
توجيه آزادی و اختيار در عين حكومت قضا و قدر
58
قضا و قدرهای حتمی و غير حتمی
60
قانون عليت عمومی
60
فرضيه غلط درباره تغيير سرنوشت
63
فرضيه صحيح درباره تغيير سرنوشت
64
آيا ممكن است اراده و عمل انسان موجب تغييراتی در الواح ملكوتی بشود؟
64
موجوداتی كه امكان بيش از يك نوع از وجود دارند و موجوداتی كه امكان بيش از يك نوع از وجود ندارند
66
سرنوشتهای گوناگون و امكان جانشين شدن آنها بجای يكديگر
67
امتياز بشر و برخورداری او از نوعی آزادی كه خاص خود او است
71
سؤال از رسول اكرم درباره دوا و حرز از نظر قضا و قدر
73
علی ( ع ) از سايه ديوار كج حركت میكند و به كسی كه از نظر قضا و قدر اعتراض میكند پاسخ میگويد
73
طرز تفكر مسلمانان صدر اول اسلام
74
اعتراض ابوعبيده جراح به عمر درباره فرار از طاعون و پاسخ عمر
75
سرچشمه اين تعليمات خود قرآن است
76
تغيير ناپذيری در طبيعت
77
نظامات لايتغير از نظر قرآن
78
تفسيرهای ديگر درباره قضا و قدر حتمی و غير حتمی
81
تأثير عوامل معنوی
85
چون قضا آيد نماند فهم و رأی
89
تفسير احاديثی كه میگويد : چون قضای الهی بيايد همه اسباب و علل ازكار میافتد
92
ريشه قرآنی اين احاديث
93
تفاوت حساس ميان عقيده قضا و قدر الهی و جبر مادی
95
اعتقاد به قضا و قدر الهی آنطور كه اسلام تعليم میدهد اراده و همت را مضاعف میكند
97
منطقی كه در تمام جهان از مختصات قرآن است
99
پاسخ عجيب و عميق اميرالمؤمنين در جواب كسی كه از استطاعت سؤال كرد
104
سطح عالی منطق اسلام در معارف الهی
106
اسلام با منطق عالی خود ، اكابر متكلمين را پشت سر میگذارد
107
ناتوانی احمد امين مصری از درك منطق اسلام
108
نظر گوستاولوبون و انتقاد آن
109
نظر ويل دورانت و دومينيك سوردل و انتقاد آنها
110
مستشرقين ، معتزله را تمجيد میكنند
111
چه چيز سبب شد كه مسلمين درباره قضا و قدر و جبر و اختيار بحث كنند ؟
113
مستشرقين سرچشمه عقيده جبر را اسلام ، و سرچشمه عقيده آزادی و اختيار راجهان مسيحی میدانند
113
انتقاد از نظر مستشرقين
114
اشتباه عجيب " دوزی " مستشرق معروف هلندی
115
بحثی حديثی
118
حديثی از اهل سنت و حديثی از شيعه در تفسير دستور پيغمبر درباره فرار از طاعون و وبا
118
تفسير حديثی از كافی كه میگويد اميرالمؤمنين به تذكر كسی كه گفت از پای ديوار خراب برخيز اعتنا نكرد
121
121
شبهه جبريون درباره اينكه لازمه علم ازلی الهی اين است كه همه حوادثجبرا صورت گيرد و شعر منسوب به خيام كه " گر مینخورم علم خدا جهل بود"
124