پاورقی : . 1 تمدن اسلام و عرب ، ص 141 و . 149 . 2 تاريخ تمدن ، ج 11 ( بخش دوم از كتاب چهارم ) / ص 41.
میكند ، سپس میگويد :
" پس معلوم شد اسلام بيش از ساير اديان مسأله تقدير را اهميت نداده
. حتی به قدر علمای معاصر كه در پيروی از اقوال لاپلاس و ليب نيتس
اهميت به اين مسأله دادهاند ، اسلام اين قدر هم آن را قابل توجه قرار
نداده است " ( 1 ) .
گوستاولوبون قبول میكند كه عقيده به تقدير مستلزم جبر و نفی اختيار
است ، ولی میگويد در تمام اديان و بسياری از سيستمهای فلسفی اين عقيده
هست ، اختصاص به قرآن ندارد .
ويل دورانت در تاريخ تمدن پس از آنكه مضمون آياتی از قرآن را در
زمينه شمول و عموميت علم و مشيت الهی نقل میكند ، و نيز به حديث
معروفی كه در صحيح بخاری است اشاره میكند ، میگويد :
" اين اعتقاد به قضا و قدر ، جبريگری را از لوازم تفكر اسلامی كرده
است . . . " ( 2 ) .
خوب است سخنی هم از آقای دومينيك سوردل گوش كنيم . وی در كتابی كه
به نام اسلام نوشته و جزء مجموعه " چه میدانم ؟ " منتشر و به فارسی
ترجمه شده است ، میگويد :
" . . . از آغاز دوره اسلامی ، مسلمين به خيال خود تناقضاتی در آن [
قرآن ] يافتند و حتی مطابق حديثی كه در دست است پيغمبر در جواب آنها
فرمود : " به آنچه باعث ناراحتی شما میشود ايمان داشته باشيد " .
بعدها مسلمين كه نمیخواستند
پاورقی : . 1 تمدن اسلام و عرب ، ص 141 و . 149 . 2 تاريخ تمدن ، ج 11 ( بخش دوم از كتاب چهارم ) / ص 41. |