مخصوصا مسيحيان متوجه اين فكر بكر عالی شدند .
در تاريخ ادبی ايران تأليف ادوارد براون جلد اول صفحه 413 می‏گويد :
" فن كرمر معتقد است فكر آزادی اراده را معبد الجهنی به تقليد و
تبعيت از يك ايرانی موسوم به سنبويه در پايان قرن هفتم [ ميلادی ] در
دمشق ترويج می‏كرد " .
در صفحه 412 می‏گويد :
" به نظر فن كرمر محل تكوين و تكامل معتقدات اين قوم دمشق بوده و
تحت نفوذ متألهين بيزانس ، علی‏الخصوص يحيی دمشقی و مريد او ثيودور
ابوقره بوده است " .
معلوم می‏شود به نظر فن كرمر آن ايرانی هم كه به عقيده او ابتدائا فكر
آزادی و اختيار را به معبد جهنی تلقين كرد ، از فيوضات متألهين مسيحی‏
رومی بهره‏مند شده است !
اگر اينچنين است پس برای بحث در مسائل توحيد و معاد و بلكه نماز و
روزه هم بايد اينچنين ريشه تاريخی جستجو كنيم و لابد علت اينكه مسلمين‏
متوجه بحث در توحيد و معاد و نماز و روزه شدند ، سوابقی است كه اين‏
مباحث در حوزه‏های مسيحی داشته است !
حقيقت اين است كه مستشرقين نه صلاحيت تحقيق در عقايد و افكار اسلامی‏
را دارا می‏باشند و نه غالبا حسن نيت آن را . آنجا كه در مقام تجزيه و
تحليل افكار و عقايد اسلامی برمی‏آيند و فی‏المثل وارد مسائل مربوط به كلام‏
اسلامی يا عرفان و تصوف يا فلسفه می‏شوند ، آن قدر مهملات به هم می‏بافند
كه موجب تعجب و