خود را در سر چهار راهيهايی میبيند و هيچ گونه اجباری ندارد كه فقط يكی
از آنها را انتخاب كند ، ساير راهها بر او بسته نيست ، انتخاب يكی از
آنها به نظر و فكر و اراده و مشيت شخصی او مربوط است . يعنی طرز فكر و
انتخاب اوست كه يك راه خاص را معين میكند .
اينجاست كه پای شخصيت و صفات اخلاقی و روحی و سوابق تربيتی و موروثی
و ميزان عقل و دور انديشی بشر به ميان میآيد و معلوم میشود كه آينده
سعادتبخش يا شقاوت بار هر كسی تا چه اندازه مربوط است به شخصيت و
صفات روحی و ملكات اخلاقی و قدرت عقلی و علمی او و بالاخره به راهی كه
برای خود انتخاب میكند .
تفاوتی كه ميان بشر و آتش كه میسوزاند و آب كه غرق میكند و گياه كه
میرويد و حتی حيوان كه راه میرود وجود دارد ، اين است كه هيچ يك از
آنها كار و خاصيت خود را از چند كار و چند خاصيت برای خود انتخاب
نمیكنند ، ولی انسان انتخاب میكند ، او هميشه در برابر چند كار و چند
راه قرار گرفته است و قطعيت يافتن يك راه و يك كار فقط به خواست
شخصی او مرتبط است .
|