شايع و راسخ گردد ، همت و قوت و شجاعت و ديگر فضايل از ميان آن ملت‏
رخت برمی بندد ، و صفات ناپسنديده مسلمين همه نتيجه اعتقاد به قضا و
قدر است . مسلمين امروز بينوا و تهيدست و در قوای نظامی و سياسی‏
ضعيف‏تر از ملل فرنگ شده‏اند و فساد اخلاق و دروغ و نيرنگ و كينه و دشمنی‏
و تفرقه و جهل به احوال جهان و بی‏بصيرتی بر خير و شر و قناعت به معيشت‏
بخور و نمير ، در ايشان رايج و عمومی گشته ، پروای ترقی و دفع دشمن‏
ندارند . لشكر خونخوار اجانب از هر سو برايشان تاخته است . . .
بيچارگان به هر پيش آمدی شاكرند و به هر مذلتی حاضر . به كنج خانه آسوده‏
خفته‏اند و گنج ثروت و استقلال را به دشمن و بيگانه واگذاشته‏اند " .
آنگاه می‏گويد :
" غربيان اين مفاسد را كه برشمرديم به مسلمين نسبت می‏دهند . همه‏
زشتيها و پستيها را زاييده اعتقاد به قضا و قدر می‏دانند و می‏گويند اگر
مسلمانان چندی ديگر بر اين عقيده بمانند ، ديگر حسابشان صاف است و آب‏
از سرشان گذشته است " .
سپس می‏گويد :
" فرنگيها ميان اعتقاد به قضا و قدر و اعتقاد به مذهب جبر كه می‏گويد
انسان در كليه اعمال و افعال خود مجبور مطلق است ، فرقی و تفاوتی‏
نگذاشته‏اند . . " ( 1 ) . .

پاورقی :
. 1 اقتباس از يادداشتهای آقای صدر واثقی درباره سيد جمال الدين ، نقل‏
از مقاله سيد درباره قضا و قدر ترجمه سيد ابوالقاسم فرزانه يزدی ،
كتابخانه مدرسه عالی سپهسالار ، فيش . 4535