بزرگی برای جهان اسلام شمرد ( 1 ) . اما در خصوص مسأله قضا و قدر و
سرنوشت ، انحراف و اشتباه معتزله از اشاعره كمتر نيست . مستشرقين كه‏
با معارف اسلامی آشنايی عمقی ندارند و خيال می‏كنند اعتقاد به سرنوشت عين‏
اعتقاد به جبر است ، معتزله را در اين مسأله مورد ستايش قرار می‏دهند .
در جلد اول تاريخ ادبی ايران تأليف ادوارد براون صفحه 411 می‏گويد :
" فرقه قدريه يا معتزله بيشتر اهميت داشت و طرفدار آزادی اراده يا
طريقه تفويض و اختيار بود . به گفته دكتر اشتاينر : " بهترين توصيف‏
معتزله اين است كه بگوييم ظهور اين قبيل افكار در حكم اعتراضی است كه‏
پيوسته عقل سليم بشر بر احكام جابرانه و تعليمات مقرره و محدوده نموده‏
است " . معتزله خود را اهل العدل و التوحيد يا طرفداران عدل الهی و
يكتاپرستی می‏دانستند ، می‏گفتند قسمت ازلی به عقيده اهل سنت [ اشاعره ]
آن است كه خداوند سرنوشت هر كس را قبلا تعيين نمايد و گناهانی را كيفر
دهد كه خود بر بشر به جبر تحميل كرده است و بشر را در برابر تقدير و
سرنوشت ، قدرت استقامت و پايداری نباشد " .
اين طرز تفكر معتزله يعنی اينكه سرنوشت مستلزم جبر است ، مورد تأييد
مستشرقين است .

پاورقی :
. 1 رجوع شود به مقاله " اصل اجتهاد در اسلام " به قلم نگارنده در
نشريه سالانه مكتب تشيع ، شماره 3 ، ص 318 و . 332 [ اين مقاله در كتاب‏
ده گفتار اثر استاد شهيد نيز به چاپ رسيده است ] .