اصالتی ندارد ، ( 1 ) ولی فكر می‏كند و فكرش هم غلط است كه بدون‏
ماترياليسم ، اين اصول اجتماعی و سياسی و اقتصادی را نمی‏شود به هيچ وجه‏
توجيه كرد ، پس برای اينكه بشود اين اصول را توجيه كرد ، آن اصول فكری‏
را [ می‏پذيرد ] . اخيرا بسياری از كمونيستها در دنيا پيدا شده‏اند كه [
ماترياليسم را از كمونيسم ] تفكيك كرده‏اند ، گفته‏اند نه تنها برای ما
ماترياليسم اصالت ندارد ، بلكه هيچ ضرورتی ندارد كه ما حتما ماترياليسم‏
را به صورت يك اصلی كه نمی‏شود ردش كرد [ در نظر ] بگيريم ، ما كمونيسم‏
را می‏خواهيم ولو منهای ماترياليسم باشد . مگر الان در گوشه و كنار دنيا از
رهبران كمونيسم نيستند كسانی كه كم كم مبارزه با مذهب را دارند تخفيف‏
می‏دهند ؟
اين ، از آن جهت است كه برای آنها ايمان به آن اصول فكری اصالت‏
ندارد ، آن اصول فكری فقط پايگاه اعتقادی و زيربنای فكری است . از آنجا
كه نمی‏شود يك ايدئولوژی ، بدون جهان‏بينی باشد ، اين جهان بينی را در زير
اين ساختمان قرار می‏دهند ، برای اينكه بتوانند ايدئولوژی خود را بر روی‏
اين جهان بينی بگذارند . ولی اساس و هدف ، ايدئولوژی است .

پاورقی :
. 1 اساسا اينها هم كه به [ وادی ] ماترياليسم افتادند ، به خاطر
مبارزه احمقانه‏ای بود كه كليسا با افكار سياسی و اجتماعی و مخصوصا با
آزاديخواهی كرد ، بطوری كه اين فكر در دنيای اروپا پيدا شد كه انسان يا
بايد آزاد باشد و خود را در اجتماع ذيحق بداند و خدا را كنار بگذارد و يا
بايد به خدا معتقد باشد و خود را ذيحق و آزاد نداند ، و از اين قبيل‏
حرفها . بعد برای اينكه بتوانند راهی برای اين درست كنند ، از اول آمدند
[ ريشه ] مذهب را از زيربنا زدند .