²عليك »؟ ای آقای مذمتگر دنيا ! ای كسی كه فريب دنيا را خوردهای ! دنيا
تو را فريب نداد ، تو فريب خوردی . خيلی تعبير عجيبی است . دنيا كسی
را فريب نمیدهد ، انسان خودش فريب میخورد .
من در اينباره مثلی میگويم : يك وقت پيرزنی با آرايشهای مصنوعی ،
انسان را گول میزند . دندان در دهانش ندارد ، دندان مصنوعی میگذارد ، مو
به سرش ندارد ، موی مصنوعی میگذارد .
به قول آن شاعر عرب :
عجوز تمنت ان تكون فتية
|
و قد يبس العينان و احدودب الظهر
|
يك بيچارهای او را به صورت يك زن جوان خيال میكند و وقتی كار از كار
گذشته است ، میبيند كه اشتباه كرده است . ولی يك وقت همين پيرزن ،
میگويد : آقا ! سن من پنجاه و نه سال و شش ماه و شش روز است و حقيقت
را میگويد . دندانها و موهايش را نشان میدهد ، میگويد : يك دندان هم به
دهانم ندارم و موهائی را كه میبينی ، موی مصنوعی است كه به سرم گذاشتهام
، من همين هستم ، آيا حاضری با من ازدواج كنی ؟ او هر چه میگويد من دندان
ندارم [ انسان ] میگويد : قربان همان دندانهايی كه نداری ! هرچه میگويد
من زلف ندارم ، انسان میگويد : شما تعارف میفرمائيد ، من میفهمم كه شما
داريد هزم نفس میكنيد . پس اين پيرزن تو را فريب نداده ، تو خودت
آماده فريب خوردن هستی ، خودت میخواهی خودت را فريب بدهی ، يك موضوع
برای فريب خوردن میخواهی .
علی ( ع ) میفرمايد : دنيا كه چيزی را مخفی نكرده است . دنيا چه چيز
را مخفی كرده كه میگوئی دنيا مرا گول زد ؟ آن روزی كه به دست خودت
پدرت را دفن كردی ، دنيا تو را گول زد ؟ ! دنيا