پاورقی : . 1 [ استاد در آخر جلسه نهم همين كتاب در اين باره توضيح بيشتری میفرمايند ] .
عقيده ممكن است حق باشد و ممكن است باطل باشد . " عقيده " انعقاد
است ، هزاران انعقاد در ذهن انسان پيدا میشود . اين مكتب ديگری [ غير
از اسلام ] است كه میگويد انسان بايد بالاخره يك عقيده و آرمان و ايدهای
داشته باشد و بايد در راه آن آرمان هم ، جهاد و كوشش كند ، حال آن عقيده
چيست ؟ میگويند هر چه میخواهد باشد . قرآن حرفهايش خيلی حساب شده است
، قرآن هميشه میگويد " حق " و " جهاد در راه حق " ، نمیگويد " عقيده
، وجهاد در راه عقيده " ، میگويد اول عقيدهات را بايد اصلاح كنی . بسا
هست كه اولين جهاد [ تو ] ، جهاد با خود عقيدهات است ، اول بايد با
عقيده ات جهاد كنی و عقيده درست و صحيح و حق را بدست بياوری ، بعد كه
حق را كشف كردی ، بايد در راه حق جهاد كنی . ( 1 )
به هر حال اين حرفها كه اساسا انسان كامل مساوی است با انسان قدرتمند
و زورمند ، پايهاش روی همان اصل تنازع بقاست كه در فلسفه داروين اينقدر
روی آن تكيه كردهاند كه حيات ، تنازع بقاست و حيوانات هميشه در حال
تنازع بقا هستند . [ میگوئيم ] اگر " حيوانات " و " غير انسان " هم
اينچنين هستند ، ما نمیتوانيم انسان را در اين جهت همرديف حيوانات
بدانيم [ بطوريكه بگوئيم ] حيات انسان هم جز جنگ برای بقا نيست . آخر
، معنی اين حرف اين است كه " تعاون بقا " چيزی نيست ، پس اين
صميميتها ، وحدتها ، تعاونها ، همكاريها و محبتها در ميان افراد بشر
چيست ؟ میگويند اشتباه كردی ! " تعاون " را " تنازع " تحميل كرده
است ، در پشت همين
پاورقی : . 1 [ استاد در آخر جلسه نهم همين كتاب در اين باره توضيح بيشتری میفرمايند ] . |