پاورقی : . 1 [ استاد درباره مقصود سعدی از اين شعر ، در جلسه يازدهم توضيح میدهند ] .
اما يكدفعه انسان مثل سعدی البته سعدی در عمل اينطور نبوده ، زبان شعر
است میگويد : " عبادت به جز خدمت خلق نيست " ، ( 1 ) همين يكی است
و بس . [ عدهای با گفتن اين سخن ] میخواهند ارزش عبادت را نفی كنند ،
ارزش زهد را نفی كنند ، ارزش علم را نفی كنند ، ارزش جهاد را نفی كنند
، اين همه ارزشهای عالی و بزرگی را كه در اسلام برای انسان وجود دارد ،
يكدفعه نفی كنند . میگويند : میدانيد " انسانيت " يعنی چه ؟ يعنی
خدمت به خلق خدا . مخصوصا بعضی از اين روشنفكرهای امروز خيال میكنند به
يك منطق خيلی خيلی عالی دست يافتهاند و اسم آن منطق خيلی عالی را
انسانيت و انسان گرائی میگذارند . انسان گرائی يعنی چه ؟ [ میگويند : ]
يعنی خدمت كردن به خلق ، ما به خلق خدا خدمت میكنيم . [ میگوئيم : ]
بايد هم به خلق خدا خدمت كرد ، اما خود خلق خدا چه میخواهد باشد ؟ فرض
كنيم شكم خلق خدا را سير كرديم و تنشان را پوشانديم ، تازه ما به يك
حيوان خدمت كردهايم . اگر ما برای آنها ارزش بالاتری قائل نباشيم و اصلا
همه ارزشها منحصر به خدمت به خلق خدا باشد و نه در خود ما ارزش ديگری
وجود داشته باشد و نه در ديگران ارزش ديگری وجود داشته باشد ، تازه خلق
خدا میشوند مجموعهای از گوسفندها ، مجموعهای از اسبها . شكم يك عده
حيوان را سير كردهايم ، تن يك عده حيوان را پوشاندهايم . البته اگر
انسان ، شكم حيوانها را هم سير كند به هر حال كاری كرده است ، ولی آيا
حد اعلای انسان اين است كه در حيوانيت باقی بماند و حد اعلای خدمت من
اين است كه به حيوانهايی
پاورقی : . 1 [ استاد درباره مقصود سعدی از اين شعر ، در جلسه يازدهم توضيح میدهند ] . |