همين دليل علم ، قداست داشت ، يعنی حقيقتی مقدس و مافوق منافع انسان و
امور مادی بود . هميشه علم را در مقابل مال و ثروت قرار می‏دادند : آيا
علم بهتر است يا مال و ثروت ؟ می‏بينيد در ادبيات ما چه فارسی و چه‏
عربی ميان علم و ثروت مقايسه می‏كنند و آن وقت علم را بر ثروت ترجيح‏
می‏دهند .
علم دادند به ادريس و به قارون زروسيم آن يكی زير زمين و دگری فوق‏
فلك
اميرالمؤمنين علی ( ع ) در جمله‏هائی كه در نهج‏البلاغه است ميان علم ، و
مال و ثروت مقايسه می‏كند و علم را بر مال و ثروت ترجيح می‏دهد . هميشه [
در اديان ] به علم به عنوان امری مقدس و مافوق امور و منافع مادی نگاه‏
می‏كردند و معلم يك مقام قدسی داشت ، علی ( ع ) می‏فرمايد : « من علمنی‏
حرفا فقد صيرنی عبدا » ( 1 ) . ببينيد قرآن مقام علم و قداست علم را تا
كجا بالا برده كه در داستان خلقت آدم و تعليم اسماء و سجده ملائكه‏
می‏فرمايد : ای ملائكه ! ای فرشتگان من ! به آدم سجده كنيد به دليل اينكه‏
آدم می‏داند چيزی را كه شما نمی‏دانيد .
بيكن نظر جديدی ابراز كرد و گفت : اينها برای انسان سرگرمی است كه‏
دنبال علم برود برای اينكه می‏خواهد حقيقت را كشف كند ، [ با اين توجيه‏
كه ] خود كشف حقيقت ، مقدس است ، نه ، انسان علم را بايد در خدمت‏
زندگی قرار دهد ، آن علمی خوب است كه بيشتر به كار زندگی انسان بخورد ،
آن علمی خوب است كه انسان را بر طبيعت مسلط كند ، آن علمی خوب است‏
كه به انسان

پاورقی :
. 1 كسی كه يك حرف به من بياموزد ، مرا بنده خودش ساخته است .