فكر میكنيم و میگوئيم كه قطع نظر از اينكه اين نيرو پيروز شود يا آن نيرو
، يكی از اينها حق و عدالت است و ديگری باطل و ظلم و جور . ممكن است
در يك جا حق ، باطل را شكست دهد و بر باطل پيروز شود و يك جا هم ممكن
است عكس قضيه اتفاق بيفتد ، يعنی باطل بر حق پيروز شود . البته طبق
منطق قرآن ، پيروزی نهائی هميشه با حق است . و پيروزی باطل ، پيروزی
موقت است و اين يك مطلبی از ديدگاه قرآن است كه بسيار قابل توجه است
. ولی از نظر قرآن هم ، مطلب از اين قبيل نيست كه اگر دو نيرو در برابر
يكديگر قرار گيرند ، آن نيروئی كه نيروی مقابل را شكست دهد حق است و آن
كه شكست بخورد باطل است . اما طرفداران اين مكتب میگويند هر كه طرف
مقابل را شكست دهد ، همان عدالت است ، كاری كه توانا و مقتدر میكند ،
به دليل اينكه تواناست عين عدالت است .
تاريخچه مكتب قدرت
اين مكتب سابقه زيادی در دنيا دارد و سابقه آن به دوره قبل از سقراط
میرسد . سقراط در حدود چهارصد سال قبل از ميلاد مسيح بوده است و از زمان
او حدود 2400 الی 2500 سال میگذرد . قبل از دوره سقراط گروهی بودهاند كه
در مسائل فلسفی آنها را سوفسطائيان مینامند و اينها در مسائل اجتماعی ،
چنين نظری داشته اند و اين فكر در همان دنيای يونان ، با ظهور فيلسوفانی
از قبيل سقراط و افلاطون و ارسطو منسوخ شد و بعد با آمدن مسيحيت هيچ جائی
برای اين نوع افكار نبود ، چون مسيحيت درست در نقطه مقابل اين طرز فكر
است ،