گفته‏اند كه امروز در قرن بيستم ، روانشناسی به عمق اين نكات پی می‏برد .
البته همانطور كه گفتم ريشه همه اين مطالب مثل همان مسأله تسويل از قرآن‏
الهام گرفته شده است ، منتها چون اينها افراد با استعدادی هستند ، از
يك سررشته‏ای كه قرآن به دست می‏دهد ، خوب می‏توانند دنباله رشته را
بگيرند و [ مطالب را ] پيدا كنند . مثلا در زمينه همين " تسويل " مطلبی‏
را از مولوی برای شما بگويم .

عقده‏های روانی مخفی

امروز اين مطلب ثابت شده است كه گاهی در شعور باطن انسان ،
شرارتهائی رسوب می‏كند كه چون در بيرون نيست و رسوب كرده و در ته حوض‏
است ، انسان خودش از وجود آنها آگاه نيست و فقط در يك شرائط خاصی‏
است كه محركاتی پيدا می‏شود و انسان يكمرتبه می‏بيند كه از آن عمق عمق‏
روحش [ اين رسوبات ] بالا می‏آيد كه آدم خودش تعجب می‏كند و باور نمی‏كند
كه در درونش چنين چيزهائی وجود داشته باشد . گاهی انسان ، خودش به‏
خودش ايمان پيدا می‏كند : وقتی به خودش نگاه می‏كند می‏بيند در قلبش‏
هيچگونه كدورتی نيست ، كينه و حسدی نسبت به كسی ندارد ، تكبر و عجبی‏
ندارد ، و واقعا هيچيك از اينها را در خودش نمی‏بيند ولی يك موقع به‏
تعبير قرآن " امتحان " پيش می‏آيد و در امتحان يكمرتبه انسان می‏بيند كه‏
تكبرها و عجبهائی از درونش بيرون آمد ، حسدها و كينه‏ها و عقده هائی از
درونش بيرون آمد كه آن سرش