انسان می‏خواهد به كمال برسد حركتش بايد صعودی و عمودی باشد ، يعنی حركت‏
به سوی خدا ، پرواز به سوی خدا .
اينها معتقدند كه سخن ، سخن فكر نيست ، سخن عقل نيست ، سخن استدلال‏
نيست ، سخن ، سخن روح انسان است . به عقيده اينها روح انسان واقعا به‏
حركت معنوی حركت می‏كند تا آنجا كه به خدا می‏رسد . همينجاست كه جنجال‏
به پا شده است كه " انسان به خدا می‏رسد " يعنی چه ؟ [ ولی ] آنها حرف‏
خودشان را در جای خود ، خوب گفته‏اند . مكتب عشق اساسا مكتب عقل را
تحقير می‏كند .
يكی از فصول و بخشهای بسيار عالی ادبيات ما ( 1 ) ، بخش " مناظره‏
عقل و عشق " است . چون كسانی كه وارد اين بحث شده‏اند اغلب خودشان اهل‏
عرفان بوده‏اند ، هميشه عشق را بر عقل پيروز كرده‏اند .
مكتب عشق برای رسيدن انسان به كمال ، عقل را كافی نمی‏داند ، می‏گويد
عقل ، جزئی از وجود انسان است ، نه اينكه تمام ذات انسان عقل او باشد ،
( 2 ) عقل مثل چشم ، يك‏ابزار است ، ذات و جوهر انسان كه عقل نيست ،
ذات و جوهر انسان ، روح است و روح از عالم عشق است و جوهری است كه در
آن ، جز حركت به سوی حق چيز ديگری نيست . اين است كه عقل در اين مكتب‏
تحقير می‏شود .

پاورقی :
. 1 متأسفانه اينها هيچ در ادبيات ما شناخته نمی‏شود ، حتی در دانشكده‏
ادبيات و امثال اينها اين حرفها را درك نمی‏كنند و اينها را مسخ می‏كنند.
. 2 برگسون در عصر اخير ، خيلی روی اين مطلب تكيه كرده است .