يكی از كسانی كه همراه عمر سعد و وقايع نگار قضايا بود ، در لحظات آخر
حيات امام حسين ( ع ) كه ديگر جنگها تمام شده بود و ايشان در همان گودال
قتلگاه ، بیحا ل افتاده بودند ، برای اينكه ثوابی كرده باشد ، رفت نزد
عمر سعد ( 1 ) و گفت : اجازه بده من يك جرعه آب برای حسين بن علی ببرم
، چون او به هر حال رفتنی است ، اين آب را بخورد يا نخورد ، برای تو
تأثيری ندارد . عمر سعد اجازه داد ، ولی وقتی اين مرد رفت ، آن لعين ازل
و ابد ( شمر ) داشت برمیگشت ، در حاليكه سرمقدس را همراه داشت . همين
مردی كه برای امام آب برده بود ، میگويد : والله لقد شغلنی نور وجهه عن
الفكرش فی قتله بشاشت چهرهاش نگذاشت كه اصلا درباره كشته شدنش فكر كنم
، يعنی در حاليكه سرامام حسين بريده میشد ، لبش خندان بوده است .
انسان كامل يعنی انسانی كه حوادث روی او اثر نمیگذارد . . . ( 2 ) علی
( ع ) آن كسی است كه مراحل و مراتب اجتماعی را از پائين ترين شغل از
جنبه اقتصادی مثل عملگی ( 3 ) تا عاليترين [ مناصب ] اجتماعی كه
زمامداری و خلافت است [ طی كرده است ] . " علی الوردی " میگويد علی (
ع ) فلسفه كارل ماركس را نقض كرد ، برای اينكه علی در كوخ همانجور
زندگی میكرد كه در كاخ ، و در كاخ همانطور زندگی میكرد كه در كوخ ( مقصود
كاخ
پاورقی :
. 1 [ مثل ] بعضی از آدمهای مقدس پيشه ما كه میخواهند عملی كه هيچ
زحمتی و عكسالعملی نداشته باشد ، انجام دهند و در ضمن ثوابی هم كرده
باشند .
. 2 [ افتادگی از نوار است ] .
. 3 علی ( ع ) مدتها عملگی هم كرده است ، نه اينكه [ پول ] نداشته
است ، علی هر چه كه میداشت مثل غنائم جنگی انفاق میكرد و فردا دنبال
كار كردن میرفت .