" درد " و فوائد آن
با اين مقدمهای كه عرض كردم كه حتی ماديترين مكتبها قائل به يك سلسله ارزشهای معنوی هستند ، [ به اين مطلب میپردازم ] كه میتوان گفت ارزشهای انسانی به طور كلی تحت يك عنوان خلاصه میشود كه خود آن شعبی پيدا میكند و آن ، عنوانی است كه هم در اصطلاح عرفای خود ما و هم در اصطلاح علمای جديد آمده است و بلكه قبل از آنكه در اصطلاح عرفا بيايد ، در متون اسلامی آمده است و آن اين است كه اصلا میشود گفت معيار اصلی انسانيت آن چيزی است كه از آن به " درد داشتن " و " صاحب درد بودن " ، تعبير میشود . فرق انسان و غير انسان در اين است كه انسان صاحب درد است ، يك سلسله دردها دارد ولی غير انسان حال میخواهد حيوان باشد يا انسانهای يك سر و دو گوشی كه بهرهای از روح انسانيت ندارند صاحب درد نيستند . اول بايد راجع به خود " درد " بحث كنيم . ممكن است ابتدائا عجيب به نظر بيايد كه يعنی چه ؟ درد كه بد چيزی است و انسان بايد آن را از خود دفع كند و آن را از بين ببرد ، آن وقت چطور ممكن است معيار انسانيت و ارزش ارزشها " درد داشتن " باشد . مگر درد میتواند چيز خوبی باشد ؟ بايد بگوئيم ما ميان " درد " و " منشأ درد " اشتباه میكنيم . مثلا در يك بيماری و يا جراحت ، آنچه كه بد است وجود آن ميكروب است ، [ وجود ] آن بيماری است ، وجود آن جراحتی است