هندوستان آمده است ، الاغ هرگز هندوستان را به خواب نمی‏بيند ، چون غريب‏
هندوستان نيست و او را از آنجا نياورده‏اند . می‏خواهد بگويد انسان است‏
كه دغدغه بازگشت به عالم ديگر را دارد ، درد عرفانی دارد ، درد بازگشت‏
به سوی حق و به سوی خدا را دارد ، درد مناجات و وصال حق را دارد .

" درد انسان " در كلام اميرالمؤمنين

چقدر زيبا می‏گويد اميرالمؤمنين علی ( ع ) وقتی كه با كميل بن زياد نخعی‏
به صحرا می‏رود . كميل می‏گويد همين كه به صحرا رسيديم و ديگر كسی در آنجا
نبود ، علی ( ع ) آه عميقی كشيد « فلما اصحر تنفس الصعداء » بعد فرمود :
" « يا كميل بن زياد ان هذه القلوب اوعية فخيرها اوعاها ، فاحفظ عنی ما
اقول لك » " دل انسان به منزله ظرف است ، بهترين ظرفها آن است كه‏
ظرفيتش بيشتر باشد يا بهتر [ مظروف را ] نگهداری كند . گوش كن آنچه را
كه من به تو می‏گويم . اول مردم را به سه قسمت تقسيم می‏كند كه اينها محل‏
بحث من نيست تا در اواخر ، شكايت می‏كند كه : افسوس ! افراد صاحب‏سری‏
نيستند كه من آنچه را كه در دل دارم ، بتوانم به آنها اظهار كنم . بعد
می‏گويد : ولی اينچنين هم نيست كه هيچكس نباشد ، هميشه در همه زمانها
افرادی [ اينچنين ] هستند . « اللهم بلی لا تخلو الارض من قائم لله بحجة
اما ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا » تا آنجا كه می‏فرمايد : « هجم بهم‏
العلم علی حقيقة البصيرش » علم حقيقی در نهايت بصيرت بر آنها هجوم‏
آورده است و به مقام يقين كامل رسيده‏اند