حاكم میشود افضل نسبی باشد نه افضل واقعی ؟ يعنی از نظر سياستمداری و
اداره امور اليق از ديگران باشد و لو اينكه از جنبههای ديگر خيلی پستتر
است . مدير و سياستمدار خوبی باشد و خائن نباشد . آيا معصوم هم باشد يا
نه ؟ چه لزومی دارد ؟ ! نماز شب خوان هم باشد يا نه ؟ چه لزومی دارد ؟ !
مسائل فقهی را هم بداند يا نه ؟ چه لزومی دارد كه بداند ؟ ! در اين مسائل
رجوع میكند به ديگران . يك افضليت نسبی كافی است . اين ، تابع اينست
كه ما اين مسئله را فقط در سطح حكومت ، و كوچك گرفتيم . و اين ، اشتباه
بسيار بزرگی است كه احيانا قدما ( بعضی از متكلمين ) هم گاهی چنين
اشتباهی را مرتكب میشدند . امروز اين اشتباه خيلی تكرار میشود . تا
میگويند امامت ، متوجه مسئله حكومت میشوند در حاليكه مسئله حكومت از
فروع و يكی از شاخههای خيلی كوچك مسئله امامت است و اين دو را نبايد
با يكديگر مخلوط كرد . پس مسئله امامت چيست ؟
امام جانشين پيغمبر است در بيان دين
در مورد مسئله امامت ، آنچه كه در درجه اول اهميت است ، مسئله
جانشينی پيغمبر است در توضيح و تبيين و بيان دين منهای وحی . البته بدون
شك كسی كه به او وحی میشد ، پيغمبر اكرم بود و بس و با رفتن ايشان
مسئله وحی و رسالت به كلی قطع شد . مسئله امامت اينست كه آيا با رفتن
پيغمبر ، بيان آن تعليمات آسمانی كه ديگر در آنها اجتهاد و رأی شخصی
وجود ندارد ، در يك فرد متمركز بود به طوری كه مانند پيغمبر ( ص ) مردم
هر چه از او در مسائل دينی سؤال میكردند ، میدانستند كه پاسخ وی مر حق و
حقيقت است و رأی و فكر شخصی نيست كه ممكن است اشتباه كرده باشد و روز