خواجه كه نظر علمای شيعه هست منعكس شده و هم نظر اهل تسنن .

تعريف امامت

اولين سخنی كه در باب امامت می‏گويند ، تعريفی است كه از امامت‏
می‏كنند . در اين تعريف اختلافی نيست . می‏گويند : [ الامامة ] رياسة عامة
فی امور الدين و الدنيا [ امامت ] رياستی است عمومی هم در امور دينی و
هم در امور دنيايی . خواجه تعبيری كلامی دارد ، می‏گويد : الامام لطف مقصود
اينست كه امامت هم نظير نبوت از مسائلی است كه از حد بشری بيرون است‏
و به همين جهت [ انتخاب امام ] از حد استطاعت بشری بيرون است و
بنابراين آنطرفی است ، از آن طرف بايد بيايد ، مثل نبوت است كه از
طريق وحی و تعيين الهی بايد بيايد با اين تفاوت كه نبوت مستقيما از
ناحيه خداست ، ارتباط پيغمبر است با خدا ، و امامت ، تعيينی است از
ناحيه پيغمبر از ناحيه خدا .

دليل عقلی شيعه در باب امامت

خواجه در اينجا بيش از اين يك جمله بيان نمی‏كند . ولی توضيحی كه‏
علمای شيعه در اينجا می‏دهند بر همان اساسی است كه قبلا عرض كردم . اولا
يك حديث تاريخی می‏كنند . می‏گويند فعلا بحث در امامت حضرت امير است .
اگر اين ثابت شد ، برای بقيه ائمه بيشتر به نص امام قبلی تمسك می‏شود .
می‏گويند می‏دانيم كه دين اسلام دين خاتم است و بناست كه بعد از آن ، ديگر
شريعتی نيايد و دينی است كلی و جامع همه شئون زندگی بشر ، و وضع اين دين‏
هم از چنين مطلبی حكايت می‏كند زيرا در همه مسائل دخالت دارد . بعد
می‏گويند آيا تاريخ زندگی پيغمبر اكرم نشان می‏دهد كه ايشان شخصا اين مقدار