پاورقی : 1 - نهج البلاغه فيض السلام حكمت 139
مجبورم از آنها خودداری كنم . عده ديگری آدمهای خوبی هستند اما احمقند ،
دريافت نمیكنند يا عوضی در يافت میكنند . تا اينجا تقريبا سخن حضرت
يأس آور است [ زيرا به نظر میرسد ] پس كسی پيدا نمیشود . ولی در ذيلش
میفرمايد : « اللهم بلی » . . . نه ، اين طور هم نيست كه هيچكس پيدا
نشود ، من اكثريت مردم را میگويم . ( از اينجاست كه آقای بروجردی
میگفت حضرت آنرا در خطبهای در بصره انشاء كردند و الا اين در ذيل كلام
كميل هم هست ) . « اللهم بلی لا تخلو الارض من قائم لله بحجة اما ظاهرا
مشهورا و اما خائفا مغمورا لئلا تبطل حجج الله و بيناته و كم ذا و اين ؟
اولئك و الله الا قلون عددا و الاعظمون عند الله قدرا ، يحفظ الله بهم
حججه و بيناته حتی يودعوها نظرائهم و يزرعوها فی قلوب اشباههم هجم بهم
العلم علی حقيقة البصيرش و باشروا روح اليقين و استلانوا ما استوعره
المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنيا بابدان
ارواحها معلقة بالمحل الاعلی » ( 1 ) .
فرمود آری ، زمين هرگز خالی از حجت نيست ، حال يا حجت ظاهر در ميان
مردم و يا حجت مكتوم ، هست ولی مردم او را نمیبينند ، از نظرها پنهان
است . به وسيله همان حجتهاست كه خداوند دلائل خود را در ميان مردم حفظ و
نگهداری میكند و آنها هم آنچه را میدانند ، اين بذرها را در دل اشتباه
خودشان كه آنها نيز مانند خودشان هستند میكارند و میروند . چنين نيست كه
نكارند و بروند يعنی چنين نيست كه من آنچه دارم نگفته بگذارم و بروم .
آنگاه راجع به اين افراد كه از يك مبدء ملكوتی استفاده میكنند میفرمايد
:
پاورقی : 1 - نهج البلاغه فيض السلام حكمت 139 |