اين منصب هم به نص قرآن كه می‏گويد : « فلا و ربك لا يؤمنون حتی يحكموك‏
فيما شجر بينهم ثم لا يجدوا فی انفسهم حرجا مما قضيت و يسلموا تسليما
( 1 ) به پيغمبر تفويض شده و رسول اكرم از جانب خدا حق داشت كه در
اختلافات ميان مردم قضاوت كند . اين نيز يك منصب الهی است نه يك‏
منصب عادی عملا هم پيغمبر قاضی بود منصب سومی كه پيغمبر اكرم رسما داشت‏
و هم به او تفويض شده بود به نص قرآن و هم عملا عهده‏دار آن بود ، همين‏
رياست عامه است . و او رئيس و رهبر اجتماع مسلمين بود و به تعبير ديگر
سائس مسلمين بود ، مدير اجتماع مسلمين بود . گفته‏اند آيه : « اطيعوا
الله و اطيعوا الرسول و اولی الامر منكم »( 2 ) ناظر به اين جهت است كه‏
او رئيس و رهبر اجتماع شماست ، هر فرمانی كه به شما می‏دهد ، بپذيريد .
قهرا اينكه می‏گوئيم سه شأن ، به اصطلاح تشريفات نيست بلكه اساسا آنچه از
پيغمبر رسيده سه گونه است . يك سخن پيغمبر فقط وحی الهی است . در
اينجا پيغمبر هيچ اختياری از خود ندارد ، دستوری از جانب خدا رسيده ،
پيغمبر فقط واسطه ابلاغ است مثل آنجا كه دستورات دينی را می‏گويد ، نماز
چنين بخوانيد ، روزه چنان بگيريد و . . . آنجا كه ميان مردم قضاوت می‏كند
، ديگر قضاوتش نمی‏تواند وحی باشند . دو نفر اختلاف می‏كنند ، پيغمبر طبق‏
موازين اسلامی بين آنها حكومت می‏كند و می‏گويد حق با اين است يا با آن .
اينجا ديگر اينطور نيست كه جبرئيل به پيغمبر وحی می‏كند كه

پاورقی :
1 - سوره نساء آيه . 65 نه چنين است قسم به خدای تو كه اينان به‏
حقيقت اهل ايمان نمی‏شوند مگر آنكه در خصومت و نزاعشان تنها تو را حاكم‏
كنند و آنگاه به هر حكمی كه كنی هيچگونه اعتراضی در دل نداشته و كاملا از
دل و جان تسليم فرمان تو باشند .
2 - سوره نساء آيه . 59