در پی مقاله دوم ايجاب می‏كرد وگرنه اين گفتگو در " فلسفه " از نقطه‏نظر
سوق برهان از بسياری از مباحث متأخرتر است .

تمثيل

فرض كنيد قطعه عكسی را به درازای 12 سانتيمتر و پهنای 8 سانتيمتر در
دستتان گرفته و به تماشای وی كه مشتمل به يك منظره و بساط يك خانواده‏
چند تنی است پرداخته‏ايد .

پاورقی :
>
مرتبه حس عبارت است از آن صوری از اشياء كه در حال مواجهه و مقابله‏
و ارتباط مستقيم ذهن با خارج با به كار افتادن يكی از حواس پنجگانه ( يا
بيشتر ) در ذهن منعكس می‏شود ، مثلا وقتی كه انسان چشمها را باز نموده و
منظره‏ای را كه در برابرش موجود است تماشا می‏كند تصويری از آن منظره در
ذهنش پيدا می‏شود و آن تصوير همان حالت خاصی است كه انسان حضورا و
وجدانا در خود مشاهده می‏كند و آن را " ديدن " می‏ناميم ، يا آنكه در
حالی كه كسی صحبت می‏كند و صدای وی به گوشش می‏رسد حالت ديگری را در خود
مشاهده می‏نمايد كه آن را " شنيدن " می‏ناميم ، و . . .
مرتبه خيال : ادراك حسی پس از آنكه از بين رفت اثری از خود در ذهن‏
باقی می‏گذارد و يا به تعبير قدما پس از پيدايش صورت حسی در حاسه ،
صورت ديگری در قوه ديگری كه آن را " خيال " يا " حافظه " می‏ناميم‏
پيدا می‏شود و پس از آنكه صورت حسی محو شد آن صورت خيالی باقی می‏ماند و
هر وقت انسان بخواهد ، آن صورت را احضار می‏نمايد و به اصطلاح به اين‏
وسيله آن شی خارجی را تصور می‏كند .
صورت خياليه شبيه صورت محسوسه است با اين فرق :
اولا غالبا و در حال عادی وضوح و روشنی آن را ندارد .
ثانيا صورت محسوسه هميشه با وضع خاص ( نسبت مخصوص با اجزاء مجاور )
و جهت خاص ( در طرف راست يا چپ يا پيش رو يا پشت سر و غيره ) و
مكان خاص احساس می‏شود ، مثلا انسان هر وقت چيزی را می‏بيند او را در جای‏
معين و در جهت معين و در محيط معين مشاهده می‏كند اما اگر بخواهد همان شی‏
را كه بارها با اوضاع >