فلسفه چيست ؟
در جهان هستی كه دارای موجودات بسيار و پديدههای بيشمار بوده و ما نيز جزئی از مجموعه آنها میباشيم بسيار میشود كه چيزی را راست و پابرجا پنداشته و موجود انگاريم و سپس بفهميم كه دروغ و بیپايه بوده است ، و بسيار میشود كه چيزی را نابود و دروغ انديشيده و پس از چندی به ما روشن شود كه راست بوده و آثار و خواص بسياری در جهان داشته است . از اين رو ما كه خواه ناخواه غريزه بحث و كاوش از هر چيز كه در دسترس ما قرار بگيرد و از علل وجود وی داريم بايد موجودات حقيقی و واقعی ( حقايق به اصطلاح فلسفه ) را از موجودات پنداری ( اعتباريات و وهميات ) تميز دهيم ( 1 ) .پاورقی : . 1 چنانكه در خاتمه همين مقاله گفته خواهد شد " فلسفه " در نقطه مقابل " سفسطه " قرار دارد و چون سوفسطائی منكر واقعيت خارج از ظرف ذهن است و تمام ادراكات و مفاهيم ذهنی را انديشه خالی میداند ، در نظر وی " حقيقت " يعنی ادراك مطابق با واقع معنی ندارد ، اما فيلسوف به واقعيتهای خارج از ظرف ذهن اذعان دارد و پارهای از ادراكات را به عنوان حقايق و ادراكات مطابق با واقع میپذيرد ، و از طرف ديگر به وجود برخی از ادراكات كه با واقع مطابقت ندارند ( اعتباريات و وهميات ) نيز اذعان >