و روشن است كه علم تصديقی بی‏علم تصوری صورت‏پذير نيست ( اگرچه برخی از
دانشمندان روان‏شناس در كليت اين قضيه مناقشه كرده‏اند ولی آنان تصور
اجمالی را به حساب نياورده‏اند . )

پاورقی :
>
الف . فرضا كه حواس ما در نشان دادن " كيفيت " يا " ماهيت "
محسوسات خطا كار باشند ، در دلالت بر " وجود خارجی " محسوسات خطاكار
نيستند . تمام اين خطاها كه به حواس نسبت داده شده ، فرضا كه ما آنها
را خطای حقيقی بدانيم ، خطای در نشان دادن كيفيت يا ماهيت محسوس است‏
نه در دلالت كردن بر وجود محسوس فی‏الجمله .
ما در هيچ موردی سراغ نداريم ( حتی در مورد سراب و آب ) كه محسوس به‏
هيچ وجه وجود نداشته باشد و در عين حال ما وجود چيزی را احساس كنيم .
پس مدعای سوفسطائيان ( عدم وجود دنيای خارج ) با اين بيان ثابت نشد .
ب . حس به خودی خود خطا نمی‏كند . در مواردی كه گفته می‏شود حس خطا
كرده است ، واقعا خطا در حس ( احساس مجرد ) نيست بلكه خطا در حكم‏
است يعنی خطا وقتی وقوع پيدا می‏كند كه ذهن در مقام قضاوت بر می‏آيد و
حكم می‏كند كه اين او است و الا خود حس كه منشأ اصلی تمام معلومات است‏
خطا بردار نيست .
ج . در موارد نامبرده خطا نه در حس است و نه در حكم ، يعنی هيچ قوه‏ای‏
از قوای ادراكی انسان در كار مربوط به خود خطا نمی‏كند ، هر يك از خطاها
را كه در نظر بگيريم پس از دقت معلوم می‏شود كه خطای حقيقی نيست بلكه‏
كار مربوط به قوه‏ای را به قوه ديگر نسبت داده‏ايم ، پس وقوع خطا بالعرض‏
است نه بالذات و اين همان پاسخی است كه به تفصيل در متن مقاله بيان‏
شده است .
د . در موارد نامبرده اصلا خطايی در كار نيست نه در حس و نه در حكم ،
نه بالعرض و نه بالذات ، بلكه حقيقت است ، زيرا حقيقت همواره نسبی‏
است و موارد مختلفی كه به غلط " خطای حواس " ناميده شده است يك‏
حقيقت از حقايق نسبی است و اين اشتباه از آنجا پيدا شده است كه حقيقت‏
را مطلق پنداشته‏اند . از اين جهت بعضی از موارد ادراكات حسی را " خطا
" ناميده‏اند ولی با توجه به اينكه حقيقت هميشه و همه جا نسبی است اين‏
اشتباه خود به خود رفع می‏شود .
اين پاسخی است كه نسبيون جديد و طرفداران ماترياليسم ديالكتيك می‏دهند
و عن قريب به تفصيل بيان و انتقاد خواهد شد .