پاسخی كه با اصول فلسفه ماوراء الطبيعه ( متافيزيك ) به اشكال می‏توان‏
داد :
چنانكه ما در ميان امور خارجيه ، نسبتی يا حالی به نام " مطابقت " و
" عدم مطابقت " می‏بينيم - مانند اين كه يك متر طول مطابق است با يك‏
متر طول ، ولی اين حال ميان يك متر طول و نقطه هندسی كه هيچ‏گونه امتداد
ندارد موجود نيست - در

پاورقی :
> داريم و از اين جهت مصداق هر يك از تصورات متعدد ذهنی ما فقط يكی‏
از حالات متعاقب آن حادثه است ، و در مقام تشبيه ، دستگاه ادراكی را
می‏توان تشبيه كرد به دستگاه عكسبرداری كه از يك طفل كه به تدريج تكامل‏
پيدا می‏كند عكسهای متعددی برمی‏دارد ، البته هر يك از عكسها و تصويرات‏
روی صفحه مقوا طفل را در يك زمان معين و يك مرحله معين از مراحل تكامل‏
نشان می‏دهد و نسبت به آن حالت دائما صادق و منطبق است ولی نسبت به‏
ساير حالات آن طفل كه تغيير كرده صادق نيست و اگر بخواهيم حالات ديگر آن‏
طفل را نشان بدهيم احتياج به عكسهای متعدد ديگری داريم .
همچنانكه قبلا اشاره شد اين قسمت از بيان تكامل كه مربوط به تكامل‏
واقعيت است مورد تأييد فلاسفه الهی بوده و هست و نتيجه‏اش مطالعه‏
طبيعت به طرز خاصی است كه گفته شد .
قسمت دوم : اين قسمت نتيجه مخصوصی است كه طرفداران ماترياليسم‏
ديالكتيك به سليقه خود از قسمت اول درباب كيفيت مطالعه طبيعت‏
گرفته‏اند و آن اينكه :
مفاهيمی كه انسان در ذهن خود از طبيعت دارد هنگامی حقيقت است و با
واقع منطبق است كه با واقعيت طبيعت ، نظير باشد يعنی دارای همان‏
خاصيتی باشد كه واقعيت طبيعت دارد و چون واقعيتهای طبيعت به حكم "
اصل تغيير " در تغيير و تكامل و به حكم " اصل تأثير متقابل " در تحت‏
تأثير يكديگرند ناچار اگر بنا شود تصورهای ذهنی ، حقيقت و مطابق با واقع‏
باشند بايد همان خاصيتهای را داشته باشند يعنی بايد متحول و متكامل بوده‏
و در يكديگر تأثير داشته باشند .
طرفداران ماترياليسم ديالكتيك اين قسمت را نيز به هراكليد دانشمند
قديم يونان نسبت می‏دهند ، چنانكه دكتر ارانی در صفحه 49 جزوه مزبور پس‏
از آنكه جمله >